Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


کامل‌ترین تعریف استراتژی چیست؟


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۶۴۴۹

پیش نیاز مطالعه درس تعریف استراتژی

از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه‌ این درس
  • بتوانند چند تعریف متفاوت از استراتژی ارائه کرده و بین استراتژی و تاکتیک تفاوت قائل شوند.
  • با توجه به تعریف‌های مختلف استراتژی، برخی از ویژگی‌های نگرش استراتژیک را فهرست کنند.
  • بتوانند بگویند چه اقدام‌هایی استراتژیک محسوب نمی‌شوند.
برنامه ریزی استراتژیک و تعریف مدیریت استراتژیک

استراتژی و مدیریت استراتژیک از نخستین واژه‌هایی هستند که هر تازه‌واردی به دنیای مدیریت و کسب و کار، آنها را به هزار شکل و روایت می‌شنود.

دانشجویان مدیریت و رشته‌های وابسته هم به‌سرعت یاد می‌گیرند که می‌شود واژه استراتژی (یا صفت استراتژیک) را به‌سادگی، به اول و آخر بسیاری از کلمات و اصطلاحات مدیریتی افزود. برنامه‌ریزی استراتژیک، مدیریت استراتژیک، استراتژی بازاریابی، انتخاب استراتژیک، منافع استراتژیک و منابع استراتژیک تنها نمونه‌هایی از این ترکیب‌ها هستند.

مدیران سازمان‌ها هم، تقریباً به همین شیوه، عادت می‌کنند که مدام دربارهٔ استراتژی سازمان حرف بزنند. و نیز مجبور (یا علاقه‌مند) می‌شوند از تصمیمهای خود به عنوان تصمیم های استراتژیک دفاع کنند. چون ظاهراً استفاده از صفت “استراتژیک” به حرف‌ها و تصمیم‌ها وزن می‌دهد و باعث می‌شود آن حرف‌ها و تصمیم‌ها جدی‌تر به چشم بیایند.

با این حال، به‌کار بردن فراوان واژه استراتژی به این معنا نیست که فعالیت‌ها و اقدام‌ها و تصمیم‌ها نیز واقعاً استراتژیک هستند.

مدیران بسیاری مدام از کلمه استراتژی و مشتقات آن استفاده می‌کنند، اما اگر همراه‌شان باشید و فعالیت‌های روزمره‌شان را از نزدیک مشاهده کنید، متوجه می‌شوید که در روزمرگی غرق شده‌اند و وقت‌شان بیشتر به کارهای عملیاتی و کوتاه‌مدت می‌گذرد؛ از امضا کردن چک‌ها و اسناد مالی تا نگارش نامه‌های اداری و از حضور در جلسات هماهنگی تا کنترل شاخص‌های عملیاتی روزمره.

برای این‌که درک عمیق‌تری از مفهوم استراتژی داشته باشید، لازم است چند نمونه تعریف استراتژی را با هم مرور کنیم. هیچ‌یک از این تعریف‌ها به تنهایی کامل نیستند، اما قرار دادن آن‌ها در کنار هم کمک می‌کند تا تصویری شفاف‌تر و دقیق‌تر از مفهوم استراتژی در ذهن‌تان شکل بگیرد.

استراتژی از نظر مدیران مطرح جهان

شاید انتظار داشته باشید که تعریف‌ها را از تعریف‌های افراد آکادمیک مانند پورتر و مینتزبرگ آغاز کنیم. اما از آن‌جا که دانشگاهیان هم در چنین مباحثی، رفتار و تصمیم‌های مدیران را بررسی و طبقه‌بندی می‌کنند، بد نیست پیش از دیدن چند تعریف رسمی استراتژی، تعریف استراتژی از نظر دو مدیر مطرح را مرور کنیم.

تعریف استراتژی از نظر جک ولشجک ولش مدیر افسانه‌ای جنرال الکتریک که کتاب آیین پیروزی او را در متمم معرفی کرده ایم و در جایی دیگر هم با توصیه‌های او برای شغل اولی‌ها، آشنا شده‌ایم درباره استراتژی چنین می‌گوید: «استراتژی یعنی تصمیم گیری شفاف و دقیق دربارهٔ نحوه رقابت با دیگران.»

تعریف جف بزوس از استراتژی

از جف بزوس بنیان‌گذار شرکت آمازون جمله‌ای که به شکل صریح بگوید «تعریف استراتژی خوب از نظر من این است که …» وجود ندارد. اما نکته‌ای را در یکی از مصاحبه‌هایش در سال ۲۰۱۲ گفته که می‌تواند معیار مهمی برای تدوین استراتژی باشد: «اغلب از من می‌پرسند که چه چیزی طی یک دههٔ‌ آتی تغییر خواهد کرد؟ اما تقریباً هیچ‌کس نمی‌پرسد که چه چیزی در یک دههٔ آتی ثابت خواهد ماند؟ و من به شما می‌گویم که سوال دوم مهم‌تر از سوال اول است. چون استراتژی حول چیزهایی که ثابت‌ هستند بنا می‌‌شود.» (این نقل قول و توضیحات بسیار کامل‌تر دربارهٔ این مفهوم استراتژی در کتاب استراتژی کارساز آمده است).

تعریف مایکل پورتر از استراتژی

مایکل پورتر در طول سالهای مختلف، تعاریف متعددی از استراتژی ارائه کرده و دیدگاه‌های خود را در مورد استراتژی تعدیل یا تکمیل کرده است. مطرح‌ترین مقاله مایکل پورتر در مورد استراتژی، مقاله‌‌ای است که استراتژی چیست (What is strategy) نام دارد. البته او بعداً بارها و بارها، به این بحث بازگشت و تعاریف تکمیلی هم ارائه کرد.

یکی از کلیدی‌ترین جمله‌های پورتر در تعریف استراتژی چنین است:

تعریف استراتژی از دیدگاه مایکل پورتر:‌استراتژی یعنی این که کارهایی متفاوت از دیگران انجام دهیم و در انجام کارهایی که دیگران انجام می‌دهند منابع کمتری به کار بگیریم (اثربخشی عملیاتی).

چون ما بعداً به صورت دقیق و با جزئیات زیاد به سراغ مایکل پورتر خواهیم رفت، فعلاً نمی‌خواهیم با دقت و وسواس زیاد وارد تحلیل تعریف او شویم.

اما فعلاً به این نکته توجه داشته باشید که حرف و در تعریف فوق بسیار کلیدی است.

مایکل پورتر، ارزان‌تر تولید کردن را بیشتر از جنس کسب موقعیت رقابتی می‌داند و برای اینکه استراتژی شکل بگیرد، تاکید بسیار زیادی بر تمایز دارد.

به همین علت، با وجودی که ارزان بودن (Cost Leadership) را به عنوان یک استراتژی جنریک اعلام می‌کند، می‌بینیم که از اتوماسیون ژاپنی و شیوه‌ی تولید ارزان‌قیمت در جنوب شرق آسیا، چندان استقبال نمی‌کند و توضیح می‌دهد که اتوماسیون و فن‌آوری دیر یا زود در اختیار دیگران نیز قرار می‌گیرد و نمی‌تواند یک مزیت رقابتی بلندمدت ایجاد کند (تقریباً بخش عمده‌ای از حرف‌های گری همل در مورد استراتژی را هم می‌توانید در همین جملات خلاصه کنید. چون او هم حاضر نیست تکنولوژی را به عنوان یک مزیت پایدار بپذیرد).

به عبارتی، حتی ارزان بودن هم از نگاه پورتر وقتی ارزشمند است که تقلیدپذیری آن دشوار باشد و به عبارتی بتوان آن را یک تمایز جدی در نظر گرفت.

بعدها خواهیم دید که پورتر دو مفهوم کلیدی در مدل ذهنی خود دارد: یکی رقابت و دیگری مزیت. سایر بحث‌های او مانند مزیت رقابتی، موقعیت رقابتی، نیروهای رقابتی، زنجیره ارزش و تمایز، به نوعی به پیاده‌سازی و تشریح این دو مفهوم کمک می‌کنند.

تعریف پیتر دراکر از استراتژی

پیتر دراکر نظریه‌پرداز مطرح مدیریت مدرن هم مانند مایکل پورتر استراتژی از مفهوم مزیت رقابتی در تعریف استراتژی استفاده می‌کند. اما آن را با اندکی تفاوت به کار می‌برد: «استراتژی نظریه‌ای است که یک بنگاه اقتصادی بر اساس آن برای کسب‌ مزیت رقابتی تلاش می‌کند.»

استراتژی نظریه‌ای است که یک بنگاه اقتصادی بر اساس آن برای کسب‌ مزیت رقابتی تلاش می‌کند.

توجه کنید که دراکر به جای این که بگوید استراتژی یعنی تلاش برای کسب مزیت رقابتی، حرفش این است که این کاملاً طبیعی است که بنگاه‌های اقتصادی دنبال مزیت رقابتی باشند. استراتژی یک پله عمیق‌تر است.

یک بنگاه اقتصادی یا کسب و کار به خود و جهان اطراف خود نگاه می‌کند. سپس یک نظریه می‌سازد. و بر اساس آن نظریه برای کسب و مزیت رقابتی تلاش می‌کند. همان‌طور که در فایل صوتی آشنایی با پیتر دراکر به این بحث پرداخته‌ایم، دو اصطلاح نظریه و فرضیه در ذهن دراکر با هم عجین شده‌اند. او معتقد است که فرضیات ما هستند که به درک ما از جهان و تصمیم‌هایمان جهت می‌دهند.

بنابراین وقتی دراکر از استراتژی حرف می‌زند، حرف اصلی‌اش این است که بگو چه فرض‌هایی دربارهٔ خودت، صنعتت و بازارت داری. سپس می‌توانی در گام بعد به این فکر کنی که بر اساس این فرضیات، چگونه می‌توانی نسبت به رقبایت به مزیت رقابتی دست پیدا کنی.

معنای استراتژی از نظر لین‌وند و میناردی

یکی از کتابهای بسیار ارزشمند در زمینه استراتژی کتاب استراتژی کارساز نوشتهٔ لین‌وند (Leinwand) و میناردی (Minardi) است. از نظر ما در متمم نکته‌ای که لین‌وند و میناردی به آن پرداخته‌اند بسیار مهم است و ما هم آن را یکی از پایه‌های اصلی درس مدیریت استراتژیک متمم می‌دانیم.

آن‌ها معنای استراتژی را چیزی جز «انسجام / Coherence» نمی‌دانند و معتقدند که استراتژی یعنی انسجام در حوزه‌های عملیاتی، مالی و مدیریت هزینه، فرهنگ سازمانی و هویت سازمان.

بنابراین از نظر لین‌وند و میناردی زمانی می‌شود از استراتژی سازمان حرف زد که وجوه مختلف سازمان با یکدیگر همسو و هم‌خوان باشند (یا مدیران سازمان برای تحقق این هدف تلاش کنند).

نویسندگان کتاب استراتژی کارساز این موضوع را آن‌قدر مهم می‌دانند که می‌گویند اصلاً نمی‌شود چیزی به اسم «تدوین استراتژی» داشته باشیم و بعد از «اجرای استراتژی» حرف بزنیم. ما در تمام لحظاتی که برای افزایش انسجام سازمانی تلاش می‌کنیم، هم‌زمان در حال شکل دادن به استراتژی و اجرای استراتژی هستیم.

شَرون اوستِر و استراتژی

خانم شرون اوستر (Sharon Oster) که سالهاست در دانشگاه ییل استراتژی تدریس می‌کند و چند سالی هم ریاست دانشکده مدیریت این دانشگاه را بر عهده داشته است، استراتژی را چیزی از جنس تصمیم گیری و انتخاب می‌داند:

محدودیت در دسترسی کامل به این مجموعه درس

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های استراتژی و تفکر استراتژیک برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به این درس‌ها، به درس‌های متنوع دیگری نیز دسترسی خواهید داشت که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

شاید برایتان جالب باشد که بررسی‌های ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به استراتژی و تفکر استراتژیک علاقه‌مند بود‌ه‌اند، برای مطالعه‌ی درس‌های زیر هم وقت گذاشته‌اند:

مشاوره مدیریت | کوچینگ | کارآفرینی | کار تیمی | مدیریت تعارض

  مدل ذهنی  |  تفکر سیستمیتصمیم گیری | مدیریت منابع | گزارش نویسی

ارزش آفرینی | سیستمهای کنترل مدیریت | مدل کسب و کار |‌ دیجیتال مارکتینگ

  دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درس‌ها)

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی حرف‌های پیتر دراکر برای مدیران (پنج ساعت)

استراتژی الگویی است که هنگام مشاهدهٔ مجموعه تصمیم‌ها و انتخاب‌های گذشته به چشم می‌آید و دیده می‌شود - هنری مینتزبرگ

چند پرسش و پاسخ

معادل فارسی استراتژی چیست؟

فرهنگستان زبان و ادب فارسی کلمه راهبرد را به عنوان معادل فارسی استراتژی انتخاب کرده است. بر همین پایه، کلمه راهبردی را هم در نقش معادل فارسی استراتژیک به کار می‌برند.

معروف ترین استراتژیست های جهان چه کسانی هستند؟

اگر استراتژیست را کسی در نظر بگیریم که استراتژی را به درستی به کار می‌بندد و در زمینه استراتژی الگویی برای دیگران است، بسته به حوزهٔ مد نظرمان باید دنبال الگو بگردیم. مثلاً‌ سیاستمداران استراتژیست یا مدیران استراتژیست یا نظامیان استراتژیست. طبیعتاً قضاوت در این زمینه بسیار سلیقه‌ای است.

اما اگر منظور از استراتژیست، نظریه پردازان استراتژی باشد، کسانی مثل سان تزو، کلاوز ویتس، ایگور آنسوف، گری همل، هنری مینتزبرگ، ریچارد روملت و جی بارنی در چنین فهرستی قرار می‌گیرند. برای توضیحات بیشتر می‌توانید فهرست بزرگان مدیریت استراتژیک را بخوانید.

برای آشنایی بیشتر با استراتژی چه کتابهایی بخوانم؟

ما همهٔ کتابهای مدیریتی را که در متمم معرفی شده‌اند در صفحه کتاب های مدیریت قرار داده‌ایم. برای کتابهای مربوط به استراتژی و مدیریت استراتژیک یک صفحهٔ اختصاصی جداگانه هم با عنوان کتاب های استراتژی در نظر گرفته‌ایم. لطفاً توجه کنید که معرفی یک کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که خریدن یا خواندن آن کتاب را به متممی‌ها پیشنهاد می‌کنیم. بلکه بعضی کتابها را معرفی و نقد می‌کنیم تا متممی‌ها آن‌ها را نخرند. بنابراین چه در مورد کتابهای استراتژی و چه سایر کتاب‌ها، صرفاً به مشاهدهٔ عناوین اکتفا نکنید و توضیحات هر کتاب را کامل بخوانید.

بعد از خواندن این درس چه کار کنم؟

استراتژی به زبان ساده

اگر این درس نخستین مواجههٔ شما با مفهوم استراتژی است یا نسبتاً تازه به این حوزه وارد شده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم بلافاصله درس استراتژی به زبان ساده را بخوانید. در آن درس مهم‌ترین نکات مقاله‌ «استراتژی چیست» (نوشتهٔ پورتر) شرح داده شده است:

استراتژی به زبان ساده

مکاتب مدیریت استراتژیک

اگر پیش از این با استراتژی و مدیریت استراتژیک آشنا بوده‌اید و بیشتر در پی این هستید که دانسته‌ها و خوانده‌های پیشین‌تان کمی نظم پیدا کند، پیشنهاد می‌کنیم مطلب مربوط به معرفی کتاب جنگل استراتژی هنری مینتزبرگ را بخوانید تا با مکاتب مدیریت استراتژیک آشنا شوید:

مکاتب مدیریت استراتژیک

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه استراتژی کسب و کار

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیم‌سال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۵۴ نظر برای کامل‌ترین تعریف استراتژی چیست؟

  1. با سلام

    سوالی برای من پیش اومده ممنون می شم راهنمائیم کنید:که آیا استراتژی واقعا انتخاب یک رویکرد، یک اقدام و یا یک مسیر از بین سایرین هست؟ به نظرم اگر قرار هست برای سرسبز شدن یک شهر بعنوان یک چشم انداز، استراتژی انتخاب کنیم نمی توانیم فقط یک استراتژی افزایش فضای سبز را انتخاب کینم بلکه حداقل ۲  استراتژی از قبیل افزایش فضای سبز و حفظ وضع موجود را باید انتخاب کنیم. و من نمی دانم که در اینجا چگونه می توان یکی را انتخاب نکرد.

  2. با سلام
    خیلی درس قشنگ و جالبی بود.
    سه تا نکته توش برام خیلی جذاب بود:
    اولیش بخشی که با کاسپاروف حرف زده بود و منم که عاشق شطرنج.

     
    دومیش بخشی که گفته بود که مهم تر از انتخاب های ما، اینه که ما چه چیزهایی رو انتخاب نمی کنیم.
    یادمه که داشتم چن وقت پیش فیلم زندگی نامه گواردیولا، مربی بزرگ بارسا رو میدیدم.
    تو بخشی از اون فیلم به دوران طلایی باسا با گواردیولا اشاره شد و در اونجا این رو درباره گواردیولا گفتند:
    “هنر گواردیولا جذب بازیکن های بزرگ نبود، بلکه هنر اون کنار گذاشتن یک سری از بازیکنان و اسم های بزرگ بود”.
    که دقیقا مشابه صحبت های این بخش از درس بود.
     
    بخش سوم هم استعاره هدایت کشتی بود. که من رو به یاد برخی ایات قران انداخت که در انها از استعاره کشتی استفاده شده است و اتفاقا در انجا هم انتخاب گری و هوش یاری دائمی مد نظر می باشد:
     ترکیب «صبّار شکور» جمعاً ۴ بار در قرآن آمده است که ۲ مورد آن در ارتباط با حرکت کشتی می‌باشد. از آنجائی که کشتی‌های معاصر نزول قرآن به نیروی محرکه باد حرکت می‌کردند، قرآن از این حرکت دو درس عبرت فرا روی مؤمنان قرار داده است:
    ۱ – صبر و مقاومت در برابر طوفان‌های درهم شکننده و غرق کننده،
    ۲ – استفاده مناسب و بهینه از نیروی باد با استفاده از بادبان و انتخاب زاویه مناسب در برخورد با آن، با نگاه به قطب‌نما و مسیر و مقصد (معنای شکر).

    موفق و شادکام باشید.

  3. مژگان پیوندی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    درود
    مایکل پورتر، ارزان‌تر تولید کردن را بیشتر از جنس کسب موقعیت رقابتی می‌داند و برای اینکه استراتژی شکل بگیرد، تاکید بسیار زیادی بر تمایز دارد.  این جمله  خیلی برام ملموس و قابل درکه.
    به نظرمن  یکی از مهمترین و جالب ترین جمله های مایکل پورتر همین هست  که استراتژی به معنای بهترین بودن نیست . استراتژی به معنای متفاوت بودن هست .قرار نیست ما در همه ابعاد بهترین باشیم بلکه باید بتونیم یک ارزش منحصر به فرد تولید کنیم که قابل تکرار و تقلید نباشه و این عدم قابلیت تکرار و تقلید برمیگرده به حاصل انتخاب های ما .شاید مثال اپل جالب باشه . اپل بهترین نیست . چرا که قیمت خیلی بالایی داره . کار کردن باهاش در برخی موارد ساده نیست .فلش خور نیست ،  تطبیق کامل با افیس فارسی رو نداره و …. اما سود اور و موفق هست . چرا که برای مشتریان هدف خود ارزشی منحصر به فرد به شیوه ای غیر قابل تقلید و تکرار فراهم کرده .
    اما در ارتباط با کامنتی که  دوست عزیز متممی اقای بهروز مطیع عنوان کردن ” تصمیمی که درد نداشته باشد ، تصمیم استراتژی نیست ” موافقم و در تکمیل حرف این دوست عزیز میخواستم اشاره کنم که اگر در تعیین استراتژی  و تدوین و برنامه ریزی و هرتصمیم گیری که وارد شدیم و احساس کردیم دردی رو ناشی از انتخاب تحمل نمیکینم ، میتونیم مطمئن باشیم که وارد دنیای استراتژی نشدیم  و داریم خودمون رو فریب میدیم.  چون  استراتژی حتما با کنار گذاشتن همراهه . اهمیت استراتژی در کارهایی هست که انجام نمیدیم ، مشتری هایی که انتخاب نمیکنیم ، صنایعی که وارد اون نمیشیم . محصولاتی که تولید نمیکینم . بعضی اوقات به صورت متعد میبینیم که روی کاغذ استراتژی داریم اما واقعا استراتژی نداریم ! به این خاطر که پیشرفت کردن رو دوست داریم اما انتخاب کردن رو نه و در نهایت استراتژی میشه فقط لیستی از ارزوهامون.

  4. مجتبی مهاجر گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    من زمانی که داشتم چند کتاب در زمینه ی استراتژی رو مطالعه می کردم،یه مثال برای خودم پیدا کردم که فکر می کنم برای درک مفهوم استراتژی کمک کنه.

    استراتژی شبیه هرس کردن درخت انگور می مونه(انگور نسبت به سایر درختا نیاز بیشتری به هرس کردن داره) وقتی شما بخوای یه درخت انگور رو هرس کنی به چند نکته باید توجه داشته باشی.

    یکی اینکه شاخه هایی رو قطع کنی که ضعیف هستن و میوه ی کمتری میارن و دوم حفظ شاخه هایی که آینده ی مناسبی نسبت به سایرین خواهند داشت و بیشترین محصول یک سال بعد را تامین خواهند کرد.یعنی توجه همزمان به محصول سال جاری و سال آینده

     

  5. سیدمهدی حسینی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    ۱- قبل از اینکه با استراتژی آشنا شوم، همیشه فکر می‌کردم گرایش استراتژی در مدیریت ویژه کارمندانی است که تمایل دارند در اداره‌جات خدمت نمایند و رشته‌ای سنگین و سازمانی (به معنی سازمانهای عریض و طویل اداری) محسوب می‌شود. بالعکس بعدها دیدم استراتژی مبحثی بسیار شیرین، لذت‌بخش، بسیارضروری و کاربردی است که هر کسی در راستای رفع نیازهای خود در زندگی، کسب و کار و … می‌تواند بکار بگیرد. به همین دلیل است که در بسیاری از گرایشها و رشته‌ها، دیدگاه استراتژیک را نیز می‌توان (و شاید می‌بایست) اضافه کرد.
    ۲- این روزها مشغول مطالعه کتاب «استراتژی خوب، استراتژی بد» نوشته ریچارد روملت (یکی از تأثیرگذارترین متفکران جهان در حوزه استراتژی و مدیریت) هستم. گری همل درباره این کتاب می‌گوید: «روملت با بیان انبوهی از مثالها، ویژگیهای اساسی را مشخص می‌نماید که استراتژیهای قدرتمند را از استراتژیهای ضعیف تمیز می‌دهند و برای ایجاد استراتژی‌ای که واقعا ارزش نام استراتژی را دارد، مخزنی از اندرزها را ارائه می‌نماید.»
     
    در این کتاب روملت استراتژی را اینگونه تعریف می‌کند: استراتژی راهی است به سوی حل یک مشکل؛ رویکردی است برای غلبه بر یک مانع و پاسخی است به یک چالش. استراتژی اقدامات را هماهنگ می‌کند تا چالش خاصی را هدف قرار دهد.

  6. شاید یکی از شاخص‌هایی که میتونه نشون بده یه تصمیم استراتژیک هست یا نه ، جمله‌ای هست که مدتها پیش از مجتبی لشگر بلوکی شنیدم :

    تصمیمی که درد نداشته باشد ، تصمیم استراتژیک نیست .

  7. استراتژی یعنی :

    فکر آدمی جایی باشد که بتواند نکاتی را ببیند که دیگران نمی بینند.

    استراتژی یعنی :

    بتوانی دیدی کلان و عملگرا نسبت به مسائل داشته باشی که در  مواجهه با شرایط بتوانی حداکثر استفاده را از امکانات بالقوه و بالفعل ببری.

    استراتژی به دیدن فراتر از نوک بینی می گویند.

    استراتژی یعنی پرواز بر فراز هر آنچه ما را در محدوده خاصی محصور کرده است و گرفتن امتیاز از این دید باز با استفاده از تحلیلی هوشمندانه

  8. حمید طهماسبی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۹ درس)

    ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتِگیا» (Strategia) به معنای «فرماندهی و رهبری» است

    ویکی پدیا فارسی

  9. سلام

    هیچ کس بدون تفکر استراتژیک نیست حتی گدایی که در خیابان ها و گذرها می بینیم . حتی در کوچکترین کارها و نزد افرادی که سواد آکادمیک ندارند می توان رفتارهای هدفمند و بعضا تفکر استراتژیک را دید . در ابتدایی ترین قدم تفکر استراتژیک یعنی اینکه چطوری نان خودم را دربیاورم و زندگی را بگذرانم .
    صحبت از وجود تفکر استراتژیک نیست ( همانطور که ما به یک بچه آموزش نفس کشیدن نمی دهیم ) بلکه در تفکر استراتژیک صحبت از فراگیری مهارت های بیشتر در نظام بخشیدن و تقویت آن است

  10. نیما محمدپور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    استراتژی هنر تصمیم درست گرفتن. شاید زمانی تا همین چند ماه پیش استراتژی را یه تعریف یا بحث آکادمیک میدونستم که صرفا برای پاس کردنش باید خوند و دونستش..ولی الان فکر میکنم انسان بدون استراتژی زندگی بی هدفی داره  و پیشرفت و موفقیتی نمیشه براش متصور بود

  11. استراتزی فرایندی است که به موجب ان تصمیمات مهمی گرفته خواهد شد که منجر به موفقیت ویا عدم موفقیت میشود.

    برسی محیط های داخلی وبیرونی از عوامل بسیار مهمی است که  در پاسخ به  سه سوال کجا هستم ؟ کجا میخواهم بروم ؟ وچگونه میخواهم به ان مقصد برسم بسیار مهم بوده ولازم است در تمام برنامه های استراتزی به ان توجه نمود.

    در ضمن مطالعه واستفاده از تجربه سایرین  در خصوص موفقیت وعدم موفقیت دربرنامه ریزی استراتزی حائز اهمیت است.

     

    با تشکر

  12. با سلام

    به قول محمدرضا شعبانعلی:

    استراتژی هنر انتخاب کردن و کنار گذاشتن است.استراتژی، تخصیص بهینه منابع است.

  13. شاید استراتژی و چشم انداز در ظاهر فقط یکسری کلمات باشن که از زبان یک مدیر خارج می شه و سعی بر بلد کردن برند خودش با استفاده از این واژه ها داره اما حقیقت اینه که سازمانی که استراتژی و چشم انداز روشنی برای آیندش نداره نهایتا در منیانه مسیر متوقف می شه چون پیشبرد و مدیریت  کسب و کار به واسزه نیرو انسانی و بالاخص داشتن نیروی انسانی کارآمد بدون داشتن استراتژی ممکن نیس

    اساسا موفقیت همیشه ماله شرکت ها و مجموعه ها سیاستمدارانی که در چشم انداز خودشون برای دهه های آینده فعالیت خودشون و مجموعشون برنامه ریزی می کنن

  14. محسن سعیدی پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    سلام
    من اگر بخوام شروع کنم باهمون سه تا سوال کلیدی ،واز سوال اول شروع میکنم که درحال حاضر کجا هستم.
    با چه ابزاری جایگاه خودم را درست تشخیص بدهم ؟من بین چندین جایگاه مختلف ومهم در هرکدام چندم هستم؟وقتی که مشهور هستم به محصول نوآور بین نوآورهای صنعت چندم هستم وبین با کیفیتهای صنعت چندم ؟

    متشکرم

  15. سامان عزیزی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    پارسال فکر میکردم مهمترین قسمت تفکر استراتژیک “تخصیص بهینه منابعه” ولی امسال فکر میکنم که مهمترین قسمتش “هنر نه گفتن ” باشه.

    و امیدوارم کم کم به این نتیجه برسم که در تفکر سیستمی “هیچ چیز مهمتر نیست” که از قید این مهمترین ها رها بشم!

  16. سلام.

    خوشحالم که این مقاله رو خوندم.

    چند وقت پیش به این نتیجه در زندگی شخصی خودم رسیدم که شاید مهم ترین اصل در مدیریت زندگی شخصی قابلیت گفتن این جمله باشه که: ((دیگه کافیمه))

    خوشحالم که تفکرم نسبتا به تعاریف استراتژی ارائه شده در این مقاله نزدیک بوده، اما ماجرا طبیعتا به این سادگی نیست.

    مدتی قبل می خواستم فروشگاه فروش لوازم دیجیتالی دایر کنم. به دوستم گفتم فقط میخوام یا کالای لوکس بیارم یا ارزان. چون در غیر اینصورت هیچ حرفی در مقابل رقبام در بازار برای زدن ندارم. اما دوستم حرف خوبی زد. بهم گفت نردبون پله پله! و در کمال تعجب این پله پله بالا رفتن هم خودش اگر به تعاریف معارجه کنیم یک استراتژی(موقتی یا میان مدت) محسوب میشه برای کسی که در این کار هیچ سابقه ی قبلی نداشته. و من فقط به دوستم خیره شدم…

    ;)

  17. سلام و درود و سپاس.
    تعبیر دلنشین و شیرینی از «تفکر غیراستراتژیک» و «استراتژیِ درست‌نداشتن» عنوان کردید: بشقابی رنگارنگ از انواع دسرهای خوشمزه و جذاب.
    به‌نظرم تعبیر دیگری هم می‌توان بیان کرد: لامپ‌های معمولی و لیزر به‌خوبی تفاوت داشتن و نداشتن استراتژی را نشان می‌دهند. نور لامپ‌ها و مهتابی‌های معمولی، کم‌مصرف و پرمصرف‌اش زیاد مهم نیست، محدوده تاریک اطراف خود را تا حدی روشن می‌کنند؛ اما با نورهایی  پراکنده و در همه جهات منتشرشونده. لیزر اینگونه نیست. قرار نیست تمام فضای تاریک اطرافش را روشن کند. با لیزر، نور داریم؛ اما نه پراکنده و در همه جهت‌ها. با لیزر، همان نورهای پراکنده لامپ معمولی در یک جهت و یک‌راستای مشخص و معین، مسیری باریک از نور را تولید می‌کنند با شدت و توانی چندبرابر.
    استراتژی و تفکری لیزرگونه دارید یا تفکری استراتژیک از نوع‌ لامپی؟! می‌خواهید از هرچه دوروبرتان هست، پراکنده و بی‌هدف، سهمی‌ درنظر گیرید یا می‌خواهید همانند لیزر، مسیری شفاف و درخشان و هدفمند را تا به‌انتها و با روشنایی و جلوه‌ای خیره‌کننده پیش بروید.
    برگردیم به بشقاب‌ دسرمان:
    داشتن بشقابی با انواع خوردنی‌های خوشمزه و متفاوت، شاید در لحظه اول، خواستنی‌تر از بشقابی ساده و تنها با یک نوع خوردنی سالم و مفید باشد؛ اما به دردسرها و مریضی‌های احتمالی بعد از آن نمی‌ارزد.
    انتخاب نوع تفکر با شماست: بشقابی هفت‌رنگ ولی‌ پردردسر یا بشقابی تک‌رنگ و بابرکت.

  18. سلام

    تصمیم گیری و انتخاب یک گزینه شفاف و دقیق بسیار راحتتر از تصمیم گیری در مورد انتخاب نکردن سایر گزینه هاست. همیشه در زندگی حرفه ای خودم به دنبال داشتن همه چیز در کنار هم بوده ام در حالیکه فعالیت در یک رشته خاص از زیرمجموعه های رشته اصلی فعالیتم میتوانست به نتایج سریعتر و بهتری بیانجامد. البته نباید فراموش کرد که در بازار و صنعت ایران گاهی این تصمیم درست، یعنی انتخاب یک گزینه خاص و کنار گذاشتن سایر گزینه ها ، کاری خطرناک و پر ریسک است. چرا که در ایران بادها و طوفانها سریعتر و مخربتر میوزند و سطح زیر پایت اغلب مثل یخ شکننده و لغزنده است و مجموعه این عوامل به اینجا ختم میشود که شاید بهتر است به جای دو پای محکم و استوار، شش یا هشت پای ضعیف داشت تا بتوان لااقل جلوی سرنگونی را تا حدی گرفت!

    نظر شما چیست؟

  19. سلام متمم عزیزم

    بعد از اینکه به اجبار گرایش درسیم شد استراتژی تصمیم گرفتم بیام و سلسله درس های این قسمتو دنبال کنم .

    تعریفی که من تا اینجا از استراتژی آموخته بودم : استرتژی راهبرد نیست . استراتژی معنای فارسی که همه چیو در بربگیره نداره و از یک واژه یونانی گرفته شده !!

    ممنون از دیدی که بهم دادی

  20. بزرگترین درس امروز، مهارت تصمیم‌گیری برای انتخاب نکردن گزینه‌های نامحتمل در کسب و کار.
    .
    این همه‌چیزطلبی افراطی رو در برخی کسب و کارها بارها دیدم. دوستان در انتخاب پرتفولیوی محصول گاهی اونقدر افراط میکنند که بعد از مدتی کسب و کار عملا تبدیل میشه به همه کاره و هیچ کاره! که مشتری ، تنوع و عدم تنوع رو با هم تجربه میکنه ، درصورتی که مدیر یک کسب و کار اگر درک کنه که یک مجموعه خصوصی با منابع محدود توانایی پوشش تمام محصولات وابسته در یک حوزه کاری رو نداره ، بیدلیل منابع و انرژی مجموعه رو درگیر انتخابهایی نمیکنه که از طرفی توان ارائه صددرصدی اون محصول رو نداره و از طرف دیگه برای جبران منابع هزینه شده (اعم از زمان و پول) از کیفیت و تنوع محصولات استراتژیک‌تر باید کاسته بشه و نتیجتا تنوع کامل در سبد محصولات وجود داره اما در یک محصول خاص با تک محصولی مواجهیم و عملا مشتری برای انتخاب یک محصول خاص دیگه رغبتی به خرید از مجموعه‌ای نداره که تنوع ، محدود به یک یا حداکثر دو مورد خلاصه شده و این روند یکی از عواملیه که منتج به سیر منفی رشد در مجموعه میشه.