Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


هدف گذاری در زندگی شخصی و محیط کار | تعریف، اصول، تکنیکها و روشها


هدف گذاری

همان‌طور که در فایل صوتی آموزش هدف گذاری گفته شده بود، قصد داریم به تدریج مجموعه درس‌هایی در مورد هدف گذاری در متمم منتشر کنیم.

البته تا همین لحظه هم درس‌هایی در متمم دربارهٔ هدف گذاری و موضوعات وابسته به آن منتشر شده، اما هم لازم است آن درس‌ها به‌روزرسانی شوند و هم باید درس‌های متنوع دیگری به این مجموعه افزوده شود.

پروژهٔ تدوین و انتشار دوره هدف گذاری در متمم، به سه علت پروژه‌ای طولانی خواهد بود و پیچیدگی‌های متعددی خواهد داشت:

◼️ دو فضای کاملاً متفاوت در هدف گذاری: دوره آموزش هدف گذاری، به فرض جامع بودن، باید هر دو فضای زندگی شخصی و محیط کار را پوشش دهد. بخشی از مباحث هدف گذاری در زندگی شخصی با هدف گذاری در محیط کار مشترکند. اما در موضوعات تخصصی‌تر، این دو قلمرو از یکدیگر فاصله می‌گیرند.

مشخص‌ترین تفاوت در این است که در محیط کار، همواره سیستم پرداخت و پاداش وجود دارد. بنابراین در هر شکلی از هدف گذاری، باید تکلیف رابطهٔ هدف و سیستم پرداخت مشخص شود. این بحث یکی از پیچیده‌ترین مباحث در مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی است و اشتباه در آن، می‌تواند به رقابت‌های نادرست،‌ رفتارهای غیراخلاقی، شکل‌گیری تعارض، کاهش انگیزه و مشکلاتی از این دست منجر شود.

در مقابل، هدف گذاری در زندگی، در عین این‌که درگیر این نوع چالش‌های سازمانی نیست، پیچیدگی‌ها و ابهام‌های خود را دارد. ما در محیط کار به راحتی افق بلندمدت را نفی می‌کنیم: «کی می‌دونه ده سال دیگه چی میشه؟ ما فعلاً همین برنامهٔ دو ساله رو تدوین کنیم.» اما در زندگی فردی، بخواهیم یا نه، چند دههٔ بعد هم گوشهٔ ذهن ماست. بسیاری از کسانی که مفید بودن برنامه‌های بلندمدت را نفی می‌کنند، هم‌چنان هر ماه مبلغی را برای دوران بازنشستگی‌شان به سازمان‌های بیمه پرداخت می‌کنند.

هدف گذاری - دو دایره که کمی با هم هم‌پوشانی دارند و یکی هدف های زندگی شخصی و دیگری هدف های کاری را نشان میدهد

به این هم توجه کنید که دو حوزهٔ زندگی شخصی و زندگی شغلی از یکدیگر مستقل نیستند و هم‌پوشانی‌هایی هم دارند. هدف‌های ما در یک زمینه می‌تواند تسهیل‌کننده یا مانع هدف‌هایمان در زمینهٔ دیگر باشد. پس این هم به پیچیدگی‌‌های بحث هدف گذاری می‌افزاید.

◼️ نامشخص بودن مرز بحث هدف گذاری با مباحث دیگر

دومین پیچیدگی در آموزش هدف گذاری این است که مرز بحث هدف گذاری با برخی مباحث دیگر مانند مدیریت زمان، برنامه ریزی، مدیریت منابع و تغییر و تثبیت عادت های فردی چندان شفاف نیست.

از یک سو نمی‌توان هدف گذاری را زیرمجموعهٔ برنامه ریزی دانست، چون وسیع‌تر از آن است و از سوی دیگر نمی‌شود در هدف گذاری از برنامه ریزی روزانه حرف نزد. به شکل مشابه، نمی‌توان هدف گذاری بدون مباحث تغییر عادت تصور کرد، از سوی دیگر تغییر عادت بحث گسترده‌تری است که در مباحثی مثل سبک زندگی، انضباط شخصی، اهمال کاری و حتی خودشناسی ریشه دارد و منطقی نیست عادت های فردی را زیرمجموعهٔ بحث هدف گذاری در نظر بگیریم.

بنابراین شکل‌گیری یک تفکیک منطقی بین این چند مبحث در متمم و در عین حال ایجاد ارتباطی کارآمد میان آن‌ها، مستلزم گذشت زمان و اندکی آزمون و خطاست.

◼️ هدف گذاری در سطوح و لایه‌های مختلف

هدف گذاری، تقریباً‌ در هر موضوعی که تصور کنید، یک مفهوم چندسطحی است. به این مثال‌ها توجه کنید:

  • هدفهای مالی: پس‌انداز برای خرید خانه، افزایش درآمد ماهانه و دستیابی به استقلال مالی، همگی هدف مالی محسوب می‌شوند. اما تفاوت آن‌ها آن‌قدر زیاد است که لزوماً نمی‌توان اصول و تکنیک های یکسانی را برای همهٔ آن‌ها تجویز کرد.
  • هدفهای توسعه فردی: از افزایش سرعت تایپ و بهبود لهجهٔ انگلیسی تا تقویت تفکر نقادانه، همگی زیرمجموعهٔ اهداف توسعه فردی محسوب می‌شوند. اما ناگفته پیداست که ماهیت‌شان بسیار متفاوت است. همان توصیه‌ای که ممکن است برای دستیابی به هدف بهبود لهجه به کار بیاید، ممکن است برای تقویت تفکر نقادانه کارآمد نبوده و حتی مخرب باشد.
  • هدفهای مسیر شغلی: تلاش برای ارتقاء شغلی، حرکت به سمت کارآفرینی، و تبدیل شدن به یک منتور حرفه‌ای در محیط کار، همگی هدفهای مربوط به مسیر شغلی هستند. همان‌طور که می‌بینید، در این‌جا هم تفاوت آن‌قدر زیاد است که نمی‌توان به سادگی حکم‌های کلی دربارهٔ اصول و روش های هدف گذاری صادر کرد.
  • هدفهای سازمانی: هدفی که مدیرعامل برای شرکت تعیین می‌کند، با هدفی که مدیر منابع انسانی برای واحد خود تعیین می‌کند و هدفی که کارشناس منابع انسانی برای خود انتخاب می‌کند، یکسان نیست؛ نه فقط در ظاهر، بلکه حتی در ماهیت. تغییر سطح، جنس هدف‌ها را هم عوض می‌کند.

وقتی سطح هدف تغییر می‌کند، اصول و تکنیکها و روش‌ها هم تغییر خواهند کرد. به عنوان مثال، همان‌طور که جورج دوران – کسی که هدف گذاری اسمارت را پیشنهاد کرد – می‌گوید: همان‌قدر که هدف گذاری کیفی برای مدیرعامل ضروری است، ممکن است برای کارشناس یا کارگری که در سطح عملیاتی فعالیت می‌کند، ناکارآمد باشد.

پس یکی دیگر از پیچیدگی‌های بحث هدف گذاری این است که مفهوم هدف را از زوایای مختلف ببینیم و بیاموزیم و بر یک نگاه یا رویکرد خاص تعصب نداشته باشیم.

چارچوب دوره هدف گذاری

تا کنون درس‌های معدودی در متمم درباره هدف گذاری منتشر شده‌اند که هم‌اکنون زیر همین مطلب قرار گرفته‌اند. واضح است که این درس‌ها – مثل همهٔ درس‌های متمم – در فرایند بهبود و بازآفرینی دائمی قرار خواهند گرفت.

ضمناً با توجه به توضیحات فوق، درس هدف گذاری در متمم در آینده به تدریج حول موضوعات زیر تدوین شده و گسترش خواهد یافت:

تعریف هدف و مفهوم هدف

طبیعتاً بحث هدف گذاری باید با مفهوم هدف و تعریف هدف آغاز شود. با وجودی که معمولاً هدف را به شکل ساده با عبارت «وضعیت مطلوبی که میل داریم به آن برسیم» تعریف می‌کنند، اما در عمل، سوال‌ها و ابهام‌های بسیاری دربارهٔ تعریف هدف به وجود می‌آید.

مثلاً این که «من می‌خواهم تسلط بیشتری بر هیجاناتم داشته باشم» یک هدف محسوب می‌شود؟ یا باید وضعیت مطلوب‌مان بسیار شفاف‌تر باشد تا بتوانیم آن را «هدف» بنامیم؟

در درس تعریف هدف به این پرسش‌ها می‌پردازیم:

تعریف هدف چیست؟ انواع هدف به همراه چند مثال

تفاوت هدف با چشم انداز و دیگر اصطلاحات نزدیک به آن

اصطلاحات متعددی وجود دارند که ماهیت‌شان به بحث هدف گذاری نزدیک است. گاهی این اصطلاحات را در کنار «هدف» می‌بینیم و گاخی حتی به جای هدف به کار می‌روند. target, purpose, vision, intent و objective نمونه‌هایی از این اصطلاحات هستند.

ما یکی از درس‌های آموزش هدف گذاری را به بررسی تفاوت این اصطلاحات اختصاص داده‌ایم:

تفاوت هدف با چشم انداز، مأموریت و اصطلاحات دیگر

شیوه مکتوب کردن هدف و نوشتن گزارش پیگیری اهداف

موضوع دیگری که لازم است در هدف گذاری به آن پرداخته شود، مکتوب کردن اهداف است. معمولاً توصیه می‌شود که اهداف خود را بنویسید. می‌دانیم که این کار فواید متعددی دارد. ساده‌ترین آن‌ها این است که هدف برای خودمان شفاف‌تر می‌شود.

اما هدف را چگونه باید نوشت؟ چه نکاتی را در نوشتن هدف باید رعایت کرد؟ در طول زمان چگونه و بر اساس چه قاعده‌ای هدف مکتوب‌مان را اصلاح کنیم؟

علاوه بر این، اگر هدف صرفاً نوشته شده و کنار گذاشته شود، طبیعتاً چندان اثربخش نخواهد بود. منطقی‌تر است در طول مسیر و تلاش برای دستیابی به هدف، گزارش‌هایی هم ثبت کنیم و در کنار هدف مکتوب‌شده‌مان قرار دهیم. این گزارش‌ها باید چه ساختاری داشته باشند؟ چه چیزهایی در آن‌ها بنویسیم؟

هدف‌نویسی و تدوین گزارش تلاش‌ها، موضوع مهمی است که در حد یک کارگاه آموزشی مستقل می‌توان درباره‌اش حرف زد.

ما فعلاً در متمم بحث‌های بسیار مختصری در این باره داشته‌ایم. مثلاً بحث رزومه نویسی آینده نگر که در مجموعه درس‌های مسیر شغلی مطرح شده در این دسته قرار می‌گیرد. در یکی از درس‌های توسعه فردی هم به روش نوشتن برنامه رشد شخصی پرداختیم که محتوای آن از جنس مکتوب کردن هدف و پیگیری اهداف است.

هدفهای تحول فردی

هدف های تحول فردی ویژگی‌هایی دارند که آن‌ها را از بسیاری دیگر از انواع هدف متمایز می‌کند. وقتی تصمیم می‌گیریم به فرد دیگری تبدیل شویم، یا از بین «من‌»هایی که می‌توانند سال‌ها بعد وجود داشته باشند، یک «من» را برمی‌گزینیم و من‌های دیگر را کنار می‌گذاریم، به سراغ زیربنای هویتی خود رفته‌ایم.

به همین علت، بسیاری از کتابها و مقالات هدف گذاری این نوع هدف‌ها را جدا از هدف های شغلی، هدف های زندگی شخصی و هدف های توسعه فردی بررسی می‌کنند.

هدف گذاری سازمانی و هدف در فضای کسب و کار

همان‌طور که در ابتدای همین مطلب اشاره کردیم، هدف گذاری در فضای کسب و کار یک بحث کاملاً گسترده است که با موضوعاتی مانند رفتار سازمانی،‌ منابع انسانی، روانشناسی سازمانی، استراتژی، کار تیمی و بسیاری موضوعات دیگر گره می‌خورد.

به همین علت، یکی از اولین حوزه‌هایی که در کوچینگ مدیران اجرایی و سایر زیرمجموعه‌های بیزینس کوچینگ رشد کرد، هدف گذاری بود. منابعی هم که موضوع مدیر در نقش کوچ را بررسی کرده‌اند، معمولاً در سرفصل‌های وظایف مدیر-کوچ بحثی را به هدف گذاری اختصاص می‌دهند: هم دربارهٔ کمک به هدف گذاری در مسیر فردی و هم برای ایجاد رابطهٔ سازنده میان اهداف فردی و اهداف سازمانی.

مدل هدف گذاری اسمارت نمونه‌ای از مدل‌های بسیار ساده در هدف گذاری سازمانی است که استفاده از آن – آگاهانه و ناآگاهانه – به بسیاری از حوزه‌های دیگر هدف گذاری هم سرایت کرده است.

هدف‌های دونفره و چندنفره

بسیاری از هدف‌های ما در زندگی،‌ دونفره و چندنفره‌ هستند. هدف‌هایی که دو شریک عاطفی با هم برای زندگی‌شان تعریف می‌کنند، نمونه‌ای از هدفهای دونفره هستند. هم‌چنین هدفهایی که دو دوست با هم تعریف می‌کنند (از این به بعد رژیم می‌گیریم. از این به بعد کتابخوانی را جدی می‌گیریم. از این به بعد هر روز ورزش می‌کنیم. هر دو با هم درس می‌خوانیم تا کنکور قبول شویم و …).

گاهی همین نوع هدف‌ها در گروه‌های بزرگ‌تر هم تعریف می‌شوند (مثلاً گروه کتابخوانی یا گروهی در یک شرکت که تصمیم می‌گیرند یک پروژه داخلی را اضافه بر وظایف رسمی سازمانی برای خود تعریف کنند و پیش ببرند).

هدف گذاری دونفره و چندنفره یکی از مباحث جذاب در هدف گذاری است که در سال‌های اخیر بیشتر به آن پرداخته شده است.

دانشمندان و صاحب‌نظران مرتبط با بحث هدف گذاری

دانشمندان و صاحب‌نظران بسیاری در زمینهٔ هدف گذاری فعالیت کرده‌ و نقش مهمی در توسعه این دانش ایفا کرده‌اند (از تعدادی از آن‌ها در فایل صوتی هدف گذاری نام بردیم). در مسیر تدوین دوره هدف گذاری به تدریج به این دانشمندان و کارهایشان اشاره خواهد شد. هم‌چنین دانشمندانی که قبلاً به آن‌ها اشاره شده، به شکل کامل‌تر معرفی خواهند شد.

در ادامه نام تعدادی از دانشمندانی که در بحث هدف گذاری باید بیشتر به آن‌ها پرداخته شود را می‌آوریم:

ادوین لاک (Edwin Locke) به خاطر توسعه نظریه هدف گذاری (به‌ویژه بحث سطح دشواری هدف و شفافیت هدف)
گری لیثام (Gary Latham) به خاطر توسعه نظریه هدف گذاری (به‌ویژه در بحث اهمیت بازخورد)
گابریل اوتینگن (Gabriele Oettingen) به خاطر پژوهش‌ها و آثار متعدد دربارهٔ شیوهٔ نگاه انسان‌ها به آینده
پیتر گالویتزر (Peter Gollwitzer) به خاطر توسعه مدل روبیکان در هدف گذاری (تفکیک هدف گذاری و پیگیری اهداف)، مطالعه دربارهٔ مکانیزم‌های پیگیری اهداف، نظریه‌پردازی دربارهٔ اهداف هویتی
آلبرت بندورا (Albert Bandura) که جایگاه بسیار ارزشمندی در روانشناسی معاصر دارد و به موضوعات کوچکی مانند هدف گذاری محدود نمی‌شود. اما مفهوم خودکارآمدی یا self-efficacy او یکی از اصطلاحات پرتکرار در بحث هدف گذاری است و در بسیاری از مقالات هدف گذاری از این مفهوم استفاده شده است.
کارول دوئک (Carol Dweck) به خاطر طرح بحث مدل ذهنی ثابت و مدل ذهنی رشد
ریچارد رایان (Richard Ryan) به خاطر نقش او در نظریه خودتعیین‌گری به عنوان یکی از مطرح‌ترین مدل‌های انگیزش
ادوارد دسی (Edward Deci) به خاطر طرح بحث نیازهای انسان، انگیزش درونی و نقش او در نظریه خودتعیین‌گری

معرفی کتابهای هدف گذاری (و موضوعات مرتبط با آن)

تا کنون کتابهای متعددی در متمم معرفی شده‌اند که به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم به هدف گذاری مربوط بوده‌اند. مثلاً کتاب طرز فکر کارول دوئک علاوه بر این‌ که در به مباحث مدل ذهنی و یادگیری ربط دارد، در موضوع هدف گذاری هم بسیار به کار می‌آید.

کتاب اراده نوشتهٔ باومایستر و کتاب آزمایش مارشمالو نوشته والتر میشل هم علاوه بر این که معمولاً در مباحث انضباط شخصی و تغییر عادت های فردی و روتین های زندگی معرفی می‌شود، جا دارد در هدف گذاری هم بررسی شود (نقدهای جدی‌ای هم به هر دو کتاب وارد است).

علاوه بر این‌ها کتابهای دیگری هم در زمینه هدف گذاری در بخش منابع در صفحهٔ فایل صوتی هدف گذاری فهرست شده‌اند که لازم است دقیق‌تر و با جزئیات بیشتر معرفی شوند.

پیشنهاد عضویت در متمم

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

  فهرست درس‌های متمم

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

  دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

  استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی

  توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما

  عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی

  مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هدف گذاری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه هدف گذاری
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۸ نظر برای هدف گذاری در زندگی شخصی و محیط کار | تعریف، اصول، تکنیکها و روشها

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محسن شیروانی

    بعد از دو بار شنیدن دوره ی هدف گذاری (مجموعاٌ شانزده ساعت) و خواندن این درس، تازه تازه دارم درک می کنم وقتی محمدرضا شعبانعلی میگه: "جا داره بحث هدف گذاری درسی 3 یا 4 واحدی در دانشگاه باشه و در اون جا تدریس بشه."، یعنی چی.
    پیش از این، نمی فهمیدم که چقدر این بحث، عمیق و گسترده هستش.
    و دانشمندان وجود دارند که چند دهه از عمرشون رو، روی پژوهش و تحقیق در رابطه با هدف گذاری گذاشته اند.
    جا داره یک بار دیگه، از محمدرضا شعبانعلی و متمم، برای تهیه ی  دوره ی هدف گذاری و تصمیم برای تدوین درس هدف گذاری، تشکر و قدردانی کنم.
     
    پی نوشت: عمیقاٌ دلم می خواست این مباحثی ارزشمندی که مطرح شده (و خواهد شد)، در مدارس، توسط معلمان به کودکان _ در سطح درکشون _ یاد داده می شد.
    نمی دونم آیا متمم برنامه ای داره که در آینده، درس هایی برای آموزش هدف گذاری به کودکان و نوجوانان تدوین کنه یا نه.
    (شبیه درس هایی که برای آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان تدوین شده.)
    اگر این اتفاق رخ بده، فوق العاده خواهد بود.
     
    این جا از متمم، "خواهش" می کنم در صورت امکان، این " لطف"و "بزرگواری" رو در حقّ من بکنند اگر صلاح دونستند، این پیشنهاد من رو در آینده، بررسی کنند.

  1. آدریان بدل‌توانا گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۵ درس)

    حس می‌کنم جای استراتژی و تفکر استراتژیک هم خالی هست در این بحث‌ها.
    می‌دونم که عمده‌ی بحث‌های استراتژی انقدر کلان هست که کاربردش برای سطح ملت‌ها (جنگ‌ها برای نمونه) و کسب و کارهای بزرگه، چه برسه به کسب و کارهای کوچک یا حتی ما آدم ها. هر وقت به استراتژی فکر می‌کنم بیشتر یاد ناپلئون و یا در فضای کسب و کار شرکت های بزرگ تکنولوژی می افتم که کوچکترین تصمیم ها هم بزرگ و موثر محسوب می شه و سرنوشت هزاران نفر رو جا به جا می‌کنه.
    اما همچنان می‌شه از اون بحث‌ها الهام و ایده گرفت و تفکر استراتژیک رو تقویت کرد وقتی اون شیوه‌ی فکر کردن تقویت شد ( که بسیار مهمه و هر کسی که سرنوشتش براش مهمه، باید براش وقت بگذاره) آن وقت نوبت به استفاده از اون ایده‌ها در زندگی شخصی می‌شه.
    می‌تونم بگم خواندن کتاب جنگل استراتژی خیلی به ذهن من چهارچوب و نظم داد در زمینه‌ی فهم قلمرو استراتژی و مکتب‌های گوناگونی که وجود داره. همان مکتب‌ها برای مثال برنامه ریزی یا مکتب کارآفرینانه یا مکتب emergence با تمام تفاوت هایی که دارند، همچنان کمک می کنند که تصمیم های بهتری در زندگی شخصی بگیریم یا تصمیم های گذشته رو بهتر تحلیل کنیم تا متوجه بشیم چرا در موقعیت فعلی قرار داریم. 
    حقیقتش من چند سال قبل این درس‌ها رو خوندم اما خیلی نتونستم مفهوم هدف گذاری رو متوجه بشم و در زندگی خودم به کار بگیرم، مخصوصاً اسمارت که همه جا آدم می‌شنوه اما آنقدرها کمکی نمی‌کنه و بنظرم کاربردی نیست و فقط حرص آدم در می‌یاد که چرا مدل‌های بهتری نیست که هم کاربردی تر باشه و هم به دل بنشینه و انقدر مکانیکی نباشه؛ اما وقتی یکم وارد بحث‌های مدیریتی شدم دیدم استراتژی، مخصوصاً تفکر استراتژیک واقعاً می‌تونه به ذهنم یکم ساختار و چهارچوب بهتری برای فکر کردن به بحث بده.
    دقیقاً همان طور که تفکر سیستمی باید جز مدل ذهنی آدم باشه و بعد به حوزه های گوناگون علم گرفته از اقتصاد تا فیزیک تا بیولوژی ترجمه بشه، تفکر استراتژیک هم کاربردش فقط در حوزه کسب و کار و مدیریتی نیست.
    اما حدس می زنم هدف از بیان این درس‌ها این باشه که قراره هدف گذاری از نگاه روانشناسی آن هم در سطح فردی و نه سازمانی بررسی و تحلیل بشه. یعنی همان طور که در استراتژی ابتدا سازمان و کسب و کار و ملت ها در اولویت قرار می‌گیرند اینجا اول انسان در مبدا توجه و تمرکز برای مطالعه و بررسی باشه.
    در کل می‌خواستم بگم که در ذهنم یک ارتباط قوی بین مبحث استراتژی که در مدیریت مطرح می‌شه و موضوعات این مجموعه درس می‌بینم و بعد از خواندن استراتژی بود که تونستم هدف گذاری در زندگی شخصی رو بهتر درک کنم و بفهمم.

    • علیرضا جاهد گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

      سلام آدریان عزیز
      همزمان با گوش دادن فایل صوتی هدف گذاری، روی موضوع تفکر استراتژیک مطالعه ای داشتم که یک تقارب عجیبی بین این دو دیدم. و ذیل هدف گذاری صوتی نیز کامنت کردم. بعدش کامنت دقیق و کامل شما دیدم و خیلی لذت بردم. ممنون از دقت و همتتان. این تلاقی برای من تداعی یادگیری کریستالی هست که استاد شعبانعلی همیشه بر آن تاکید دارند.

  2. زهرا محمودی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    از هدیه‌ی ارزشمند محمدرضای عزیز درباره‌ی هدف‌گذاری بسیار ممنونم که باعث شد این روزها همراه با شنیدن فایل صوتی، توجهم به مقوله‌ی هدف و انتخاب‌ها بیشتر بشه. داشتم مقاله‌ای از سیمون دو بووار می‌خوندم که به مطلب خوبی درباره‌ی هدف رسیدم، به نظرم ثبتش در اینجا خالی از لطف نیست.

    «…توجه چنین کسی نه به خود، بلکه به امور است و بدین سبب هدف‌ها نیز در میان همین امور به او نمودار می‌شوند. چنین کسی می‌پندارد که هدف‌های او از بیرون، بی‌رضایت او، بر او تحمیل شده است؛ و موجودیت این هدف‌ها به عنوان هدف چنان است که فلان شیئی مثلا سنگ را باید سنگ دانست.»

    «…واضح است که هیچ هدفی نمی‌تواند در جهان واقعیت وجود داشته باشد. همچنان که از تعریف هدف برمی‌آید، هدف بودنی نیست، به وجودآوردنی‌ست. لازمه‌اش آن است که وجدان بشری آن را ابداع کند؛ به عبارت دیگر هدف باید از آنچه هست بگذرد و خود را به سوی آینده پرتاب کند…در هر حال بشر است که تصاویر بزرگی در تخیل خود می‌سازد و زندگی خویش را وقف آن‌ها می‌کند.»

    نقد حکمت عامیانه
    سیمون دو بووار/ انتشارات نیلوفر

  3. عباس رمضانی گفت: (عضو ویژه)

    راستش امسال من سعی بر داشتن دوره هدف گذاری نکردم

    من قدرت تفکیک فضای زندگی شخصی و کار و ندارم برای همینم اونقدر بدو بدو میکنم تا قشنگ زندگی کردن یادم بره

    ولی بازم این متن داره تحریکم میکنه

    • علی کریمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

      با سلام و وقت بخیر

      امیدوارم که امکان تفکیک فضای کاری و شخصی برای شما فراهم شود
      البته که به نظرم این مرز، روز به روز در جهان، کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر می‌شود.

      به نظرم دوره مدیریت توجه، خیلی می‌تواند به این تفکیک کمک کند.

      روز و روزگار خوش

  4. سبحان فتوح‌آبادی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    یک دفتر ۵۰ برگ نارنجی برای این درس از کمد برداشتم و شروع به یادداشت برداری کردم که بتوانم سرعت یادگیری‌ام را کاهش بدهم و امیدوارم که صفحه کم بیاروم!

    اگر شما هم قبل از دوره صوتی هدف گذاری مثل من هدف گذاری را تنها با این کلمه “هدف داشتن” می‌شناختید، به احتمال زیاد دلیل شکست در راه هدف‌هایمان را پیدا کرده‌ایم. هدف گذاری پیچیده تر از یک کلمه یا یک تکنیک برای انتخاب هدف است.

  5. حميدرضا عباسي گفت: (عضو ویژه)

    با سلام و عرض ادب و احترام

    هدفگذاری را شاید بتوان سنگ بنای پیشرفت تعریف کرد و با توجه به این موضوع که “ خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج “ لازم است که نسبت به درست قرار دادن سنگ بنای هر کاری از جمله تغییر در وضعیت فعلی و تبدیل آن به وضعیت مطلوب تمام سعی و تلاش خود را انجام دهیم

    این مهم را متمم مثل همیشه با تعریف یک درس مستقل به ما مشتاقان انجام درست یک کار درست مرحمت فرموده است که بنده از تیم تحریریه کمال تشکر و قدردانی را دارم

    ممنون و سپاس بیکران

  6. محسن شیروانی گفت: (عضو ویژه)

    بعد از دو بار شنیدن دوره ی هدف گذاری (مجموعاٌ شانزده ساعت) و خواندن این درس، تازه تازه دارم درک می کنم وقتی محمدرضا شعبانعلی میگه: “جا داره بحث هدف گذاری درسی ۳ یا ۴ واحدی در دانشگاه باشه و در اون جا تدریس بشه.”، یعنی چی.
    پیش از این، نمی فهمیدم که چقدر این بحث، عمیق و گسترده هستش.
    و دانشمندان وجود دارند که چند دهه از عمرشون رو، روی پژوهش و تحقیق در رابطه با هدف گذاری گذاشته اند.
    جا داره یک بار دیگه، از محمدرضا شعبانعلی و متمم، برای تهیه ی  دوره ی هدف گذاری و تصمیم برای تدوین درس هدف گذاری، تشکر و قدردانی کنم.
     
    پی نوشت: عمیقاٌ دلم می خواست این مباحثی ارزشمندی که مطرح شده (و خواهد شد)، در مدارس، توسط معلمان به کودکان _ در سطح درکشون _ یاد داده می شد.
    نمی دونم آیا متمم برنامه ای داره که در آینده، درس هایی برای آموزش هدف گذاری به کودکان و نوجوانان تدوین کنه یا نه.
    (شبیه درس هایی که برای آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان تدوین شده.)
    اگر این اتفاق رخ بده، فوق العاده خواهد بود.
     
    این جا از متمم، “خواهش” می کنم در صورت امکان، این “ لطف”و “بزرگواری” رو در حقّ من بکنند اگر صلاح دونستند، این پیشنهاد من رو در آینده، بررسی کنند.