روانشناسی مثبت گرا

روانشناسی مثبت گرا (Positive Psychology) معمولاً به سادگی با مثبت اندیشی (Positive Thinking) اشتباه گرفته میشود.
به همین علت، همواره معرفی روانشناسی مثبت گرا با این بحث آغاز میشود که مثبت نگری و مثبت اندیشی بحثهای دیگری هستند و نباید آنها را با روانشناسی مثبت گرا اشتباه بگیریم (به همین علت ما هم در متمم، از اصطلاح روانشناسی مثبت نگر استفاده نمیکنیم و همواره از صفت مثبت گرا یا اصطلاح روانشناسی مثبت استفاده خواهیم کرد).
آنچه در ادامه میخوانید:
- تفاوت مثبت اندیشی و روانشناسی مثبت گرا
- روانشناسی مثبت گرا به دنبال چیست؟
- تفاوت روانشناسی انسان گرا و روانشناسی مثبت گرا
- تعریف روانشناسی مثبت گرا
- برخی از موضوعات روانشناسی مثبت گرا
- دستاوردهای روانشناسی مثبت گرا
- درسهای مرتبط با روانشناسی مثبت گرا در متمم
- کتابهای روانشناسی مثبت
تفاوت مثبت اندیشی و روانشناسی مثبت گرا
مثبت اندیشی، ایده و روشی است که نزدیک به یک قرن قدمت دارد.
یکی از کتابهای قدیمی این حوزه، کتاب معروف ناپلئون هیل با نام بیندیشید و ثروتمند شوید است و از آخرین کتابهای موفق و مطرح هم، میتوان به کتاب راز (و مشتقات آن) اشاره کرد.
این در حالی است که بحث روانشناسی مثبت گرا به صورت جدی از اواسط دههی نود میلادی آغاز شده و کلاسیکترین مقالهی آن که تقریباً همیشه و همه جا به آن ارجاع داده میشود، سرمقالهی یک ژورنال روانشناسی است که توسط سلیگمن و چیک سنت میهایی در سال ۲۰۰۰ نوشته شده است.
بنابراین روانشناسی مثبت گرا (حداقل در شکل ساختاریافتهی آن)، بسیار جوانتر از بحث مثبت اندیشی و مثبت نگری است.
اما تنها تفاوت این دو حوزه، در عمر و قدمت آنها نیست.
روانشناسی مثبت گرا، بر استفاده از روش علمی تأکید دارد. بنابراین، این شاخه از دانش روانشناسی (مانند هر حوزهی علمی دیگری) نمیتواند به داستان، حکایت یا خاطرات تکیه کند.
اگر هزار مورد وجود داشته باشد که خوش بینی و مثبت اندیشی، اثربخش بوده باشد و هزار مورد دیگر هم وجود داشته باشد که بدبینی و منفی اندیشی، به نتایج نامطلوب منتهی شده باشد، میتوان چنین چیزی را به عنوان دوهزار تجربه مطرح کرد؛ اما حتی یک گزارهی علمی هم از مجموع این دوهزار داستان، قابل استخراج نیست.
گزارههای علمی، باید حاصل روش علمی باشند.
روانشناسی مثبت گرا به دنبال چیست؟
زمانی که نشریهی American Psychologist در سال ۲۰۰۰ میلادی، ویژه نامه روانشناسی مثبت خود را منتشر کرد، سلیگمن و چیک سنت میهایی نوشتن سرمقاله و نیز دعوت از نویسندگان برای نگارش مقاله های آن شماره را بر عهده گرفتند.
سرمقاله آن شماره نشریه را میتوان مانیفست روانشناسی مثبت گرا دانست و تقریباً در تمام مقالهها و کتابهایی که به روانشناسی مثبت گرا میپردازند، به آن سرمقاله اشاره شده و ارجاع داده میشود.
دانلود فایل PDF مقاله روانشناسی مثبت گرا – سلیگمن و چیک سنت میهایی
فراموش نکنیم که در آن مقطع، هم سلیگمن و هم چیک سنت میهایی، سابقه و اعتبار ارزشمندی در روانشناسی داشتند.
همان زمان در کلاسهای درس دانشگاهها، کتابهایی تدریس میشد که در برخی بخشهای آنها، مطالعات چند دهه قبل این دو نفر مطرح شده بود.
سلیگمن هم حدود دو سال قبل، مدتی بر صندلی ریاست انجمن روانشناسی آمریکا تکیه زده بود و جایگاهش، فراتر از یک محقق معمولی دانشگاهی بود. ضمن اینکه او در شرایطی به نگاه آسیب شناسانهی روانشناسی انتقاد میکرد که یکی از معتبرترین کتابهای دانشگاهی در زمینهی Abnormal Psychology توسط خود او نوشته شده بود و همان زمان در بسیاری از دانشگاههای جهان تدریس میشد.
مروری بر برخی بخشهای آن مقاله (نقل به مضمون) میتواند هدف و کارکرد روانشناسی مثبت گرا را برای ما شفافتر کند:
تأثیر جنگ جهانی دوم بر مسیر دانش روانشناسی
یکی از مهمترین نکاتی که در این سرمقاله مطرح شده و سلیگمن آن را در نوشتهها و مقالات دیگر خود هم تکرار میکند، نقش جنگ جهانی دوم، در شکلگیری مسیر روانشناسی است.
او توضیح میدهد که پیش از جنگ جهانی دوم، روانشناسی در سه حوزه فعالیت داشته است:
- بهبود بیماریهای روانی
- افزایش بهره وری و رضایت در زندگی انسانها
- شناخت و پرورش استعدادها
اما پس از جنگ جهانی، آسیبهای روانی بسیاری برای مردم، جنگزدگان و نظامیان از جنگ بازگشته رخ داد.
دولت و ارتش آمریکا، بودجههای قابل توجهی را به بهبود وضعیت روحی مردم اختصاص دادند و هزاران روانشناس به این نتیجه رسیدند که اگر برای درمان بیماریهای روحی وقت بگذارند، میتوانند درآمد خوبی داشته باشند.
تأسیس انستیتو ملی سلامت روانی آمریکا (NIMH)
در آن مقاله، همچنین به تأسیس انستیتو ملی سلامت روانی آمریکا در سال ۱۹۴۷ اشاره شده است.
آن انستیتو هم تحت تأثیر فضای سالهای پس از جنگ، توجه ویژهای را به بیماریهای روانی داشته است.
در مقاله توضیح داده میشود که روانشناسان به زودی یاد گرفتند که اگر در زمینهی بیماریهای روانی تحقیق کنند، میتوانند بودجه های تحقیقاتی خوبی دریافت کنند.
به همین علت، سلیگمن اشاره میکند که سلامت در عنوان موسسه نام دقیقی نبوده و نام بهتر برای آن موسسه، انستیتو ملی بیماریهای روانی آمریکا است.
تأیید دستاوردهای قبلی دانش روانشناسی
یکی از نکات مهم در آن مقاله، تعیین موضع رسمی روانشناسی مثبت گرا نسبت به دستاوردهای گذشتهی دانش روانشناسی است.
سلیگمن توضیح میدهد که آن تلاشهای متمرکز بر بیماری، دستاوردهای زیادی داشته و به هر حال، حدود ۱۴ دسته بیماری روانی، به خوبی شناسایی شده و پیشرفتهای خوبی هم برای درمان آنها حاصل شده است.
اما مسئله این است که تمام مأموریت روانشناسی، نباید در درمان بیماران خلاصه شود.
چون در آن صورت، روانشناسی بیشتر به قربانیشناسی (Victimology) تبدیل خواهد شد.
نقد روانشناسی انسان گرا
روانشناسان انسان گرا، معمولاً نگرش مثبتی به روانشناسی مثبت گرا داشتهاند. چون خودشان هم، بیشتر به جنبههای رشد و پرورش و شکوفایی توجه کردهاند.
[ مطالعه بیشتر: روانشناسی انسان گرا ]
اما در این مقاله، چیک سنت میهایی مسئولیت نقدِ محترمانهی آن گروه از روانشناسان (کسانی مانند آبراهام مزلو و کارل راجرز) را بر عهده گرفته و تأکید کرده که مسیر روانشناسی مثبت گرا با روانشناسی انسان گرا تفاوتهایی دارد.
او توضیح میدهد که متأسفانه، روانشناسی انسان گرا، شواهد تجربی کافی برای ادعاهای خود گردآوری نکرد و بیشتر، بستری شد تا جنبشهای خودیاری و کتابهای آن به ویترین کتابفروشیها راه پیدا کنند.
همچنین در مکتب انسان گرا، توجه به جمع و رشد فردی، در مقابل خودمحوری رنگ باخت و کمتر مورد توجه قرار گرفت.
چیک سنت میهایی محتاطانه و محترمانه، انتقاد خود را چنین مطرح میکند:
آینده مشخص خواهد کرد که این مسئله، ناشی از [شخصیت و نگرش فردی] کسانی مثل مزلو و راجرز و تعریف و تبیین اولیهی دیدگاههایشان بوده، یا طرفداران هیجانزدهی افراطگرا، چنین شرایطی را ایجاد کردهاند.
اما به هر حال، بخش روانشناسی هر کتابفروشی بزرگی در جهان، حداقل ده طبقه کتابهای شفا و بو درمانی و جستجوی کودک درون دارند که [به اتکای حرفهای روانشناسان انسانگرا] توانستهاند در ظاهر، استاندارد یک کتاب علمی را به نمایش بگذارند.
تفاوت روانشناسی انسان گرا و روانشناسی مثبت گرا در چیست؟
مجموع حرفهای چیک سنت میهایی و سلیگمن، نشان میدهد که موضوع و دغدغهی هر دو حوزه یکی است: هر دو دسته، به جای جستجوی بیمار و درمان آنها، میکوشند روانشناسی را برای رشد انسانهای معمولی و سالم به کار بگیرند.
هر دو دسته هم معتقدند که تا وقتی «مراجعه به روانشناس» تلویحاً معنای «بیمار بودن» را در خود دارد، نشان میدهد که روانشناسان، نتوانستهاند نقش شایستهی خود را در زندگی انسانهای متعارف و نرمال جامعه کسب کند.
اما تفاوت دو حوزه در روش (Method) آنهاست.
[ درس مرتبط: روش چیست؟ روش شناسی چیست؟ ]
روانشناسی مثبت گرا، اصرار دارد که از روش علمی برای بررسیهای خود استفاده کند و جنبهی نصیحت و موعظه نداشته باشد.
اما روانشناسان انسان گرا، اگر احساس کنند حرفی درست است، حتی بدون اینکه بر مبنای روش علمی استوار باشد، به مطرح کردن و تشویق و ترویج آن میپردازند.
تعریف روانشناسی مثبت گرا
بعد از همهی این مقدمهها، لازم است روانشناسی مثبت گرا را در چند جمله تعریف کنیم.
چیک سنت میهایی در آن مقاله، در تعریف روانشناسی مثبت گرا چنین مینویسد:
روانشناسی مثبت گرا، روانشناسی را به بررسی بیماریها، آسیبها و ضعفها محدود نمیداند. بلکه وظیفهی بررسی قوتها و صفات مثبت را نیز بر عهده روانشناسی میداند.
… اگر بخواهیم روانشناسی به جای جنبهی درمانی، قدرت پیشگیری هم داشته باشد، باید به شکل سیستماتیک برای ایجاد شایستگیها و توانمندیها هم تلاش کنیم و به بررسی نقاط ضعف، محدود نشویم.
سلیگمن هم در مقدمه دائرهالمعارف روانشناسی مثبت گرا چنین مینویسد:
هدف روانشناسی مثبت گرا این است که تحولی را در روانشناسی تسریع کند.
تحولی که به موجب آن، دغدغهی اصلی روانشناسی از ترمیم چیزهای بد در زندگی به ایجاد بهترین کیفیت زندگی تبدیل شود.
عبارت A life worth living (زندگیای که ارزش زندگی کردن داشته باشد) تعبیری است که بارها توسط این دو دانشمند در کتابها و سخنرانیهایشان در توصیف هدف روانشناسی مثبت گرا بهکار رفته است.
برخی از موضوعات روانشناسی مثبت
اگر چه نمیتوان فهرست جامعی از موضوعات مورد توجه روانشناسی مثبت گرا تدوین کرد، اما میتوانیم بگوییم موضوعات زیر، از مهمترین مباحثی هستند که در نوشتهها و مقاله های روانشناسی مثبت گرا، مورد توجه قرار گرفتهاند:
خلاقیت شیوههای مثبت رویارویی با مشکلات و چالشها شیوهی مثبت پیر شدن تاب آوری و بازیابی (Resilience) مدیریت هیجانات، هوش هیجانی و افزایش نقش احساسات مثبت صفات مثبت انسانی (عدالت، شوق، میل به رشد، عشق، پختگی) فلو شدن و تجربه غرق شدن در لحظات زندگی مدل ذهنی رشدگرا با محوریت سلامت انگیزه و انگیزش، #هدف گذاری آموزش و پرورش مثبت گرا مربی گریدستاوردهای روانشناسی مثبت
مارتین سلیگمن در کتاب شکوفا شدن (Flourish) خود، دستاوردهای روانشناسی مثبت را به پنج دسته تقسیم میکند:
تجربه احساسات مثبت: روانشناسی مثبتگرا میکوشد از تمام دستاوردهای دانش روانشناسی برای برانگیختن احساسات و هیجانات مثبت در انسانها استفاده کرد. هر حس مثبتی را میتوان در این گروه قرار داد. به عنوان مثال، شادمانی و رضایت از زندگی در این مجموعه قرار میگیرند.
تجربه تعلیق ذهنی و غرق شدن در لحظه: روانشناسی مثبت گرا، شاخص دیگری را هم در نظر میگیرد و مورد توجه قرار میدهد. اینکه چقدر از فعالیتهای ما، میتوانند ما را چنان در خود غرق کنند که متوجه گذر زمان نشویم؟ فردی که به خودشکوفایی نزدیکتر میشود میتواند برنامه کار و فعالیتهای زندگی خود را به شکلی تنظیم کند که این نوع تجربه در زندگیاش سهم بیشتری داشته باشد.
[ مطالعهی بیشتر: کتاب Flow و مفهوم غرق شدن در لحظه ]
معنا: کلمهی معنا (Meaning) در میان روانشناسان و فیلسوفان برای انتقال پیامهای متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرد. سلیگمن معنا را چنین تعریف میکند: اینکه احساس کنیم زندگیمان در خدمت چیزی است که از خودمان ارزشمندتر است. روانشناسی مثبت گرا، در این زمینه هم به جستجو و مطالعه پرداخته است.
رابطه موفق: بسیاری از ما، زمانی به یاد روانشناسان میافتیم که در روابط خود با دیگران دچار مشکل و چالش شده باشیم. سلیگمن حوزهی روابط انسانی را هم در حیطهی وظایف روانشناسی مثبت گرا میداند. به عبارتی، وقتی رابطه معمولی یا خوب است، باز هم روانشناسان میتوانند به ما کمک کنند که برای رسیدن به یک رابطهی بهتر تلاش کنیم.
موفقیت: سلیگمن تاکید میکند که روانشناسی باید میل انسانها به موفقیت را به رسمیت بشناسد و به آنها در این زمینه کمک کند. بررسیهای او نشان میدهند که انسانها موفقیت را، حتی در صورتی که به احساسات مثبت یا معنا منتهی نشود، دوست دارند و برای آن تلاش میکنند. به عبارتی، روانشناسی مثبت گرا میپذیرید که موفقیت به خاطر خود موفقیت و بدون هر هدف غائی دیگر میتواند برای انسانها جذاب باشد و روانشناسی باید در این زمینه هم به آنها کمک کند.
درس های مرتبط با روانشناسی مثبت گرا در متمم
با توجه به تنوع و گستردگی موضوعات مرتبط با روانشناسی مثبت گرا، این درسها به بخشهای مختلف تقسیم شده و تحت عنوانهای متنوع در متمم ارائه میشود.
از جمله درسهایی که اختصاصاً به موضوعات مرتبط با این حوزه پرداختهاند میتوانیم به درسهای زیر اشاره کنیم:
هوش هیجانی عزت نفس زندگی شاد (چگونه شاد باشیم) حمایت اجتماعی انگیزش و هیجانکتابهای روانشناسی مثبت
مانند سایر درسهای متمم، در هر یک از درسها به مقالهها و کتابهای مرتبط با آن درس، بسته به موضوع اشاره خواهد شد.
اما به هر حال، کتابهای زیر از جمله منابع اصلی ما در طراحی و تدوین چارچوب درس روانشناسی مثبت محسوب میشوند:
کتاب غرقگی (Flow) نوشتهی چیک سنت میهایی کتاب شکوفایی (Flourish) نوشتهی مارتین سلیگمنPositive Psychology (Alan Carr)
Positive Psychology (Snyder & Lopez)
Authentic Happiness (مارتین سلیگمن)
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری روانشناسی مثبت گرا به شما پیشنهاد میکند:
- روانشناسی مثبت گرا
- ابعاد روانشناسی مثبت گرا: درون فردی | فردی | اجتماعی
- مارتین سلیگمن و روانشناسی مثبت گرا
- درماندگی آموخته شده (ناتوانی آموخته شده)
- پرسشنامه جهت گیری زندگی شییر و کارور | پرسشنامه خوش بینی
- پرسشنامه امید اسنایدر
- مفهوم خوش بینی چیست؟ آیا شما خوش بین هستید؟
- جملهای از هلن کلر درباره بدبینی
- امید چیست؟ امیدواری در زندگی به چه معناست؟
- امید داشتن به آینده | آیا امید همیشه خوب است؟
- پارادوکس استاک دیل | دردسرهای خوشیبینی برای آیندهی نزدیک
- زمانی برای نگرانی | چگونه نگرانی از آینده را کمتر کنیم؟
- قدردانی و قدرشناسی | چقدر در زندگیتان شکرگزار و سپاسگزار هستید؟ (+پرسشنامه)
- شکرگزاری و قدردانی | چگونه این عادت را در خود پرورش دهیم؟
- بخشش و بخشیدن | چقدر برای بخشودن دیگران آمادگی دارید؟
- آیا شما فردی پخته و خردمند هستید؟
- چقدر رفتارهای نوع دوستانه انجام میدهید؟
- یک پادکست برای زندگی بهتر، شادتر و بامعناتر
- کتاب غرقگی (Flow) | روانشناسی تجربهی عمیق لحظات زندگی
- اعتیاد مثبت: شیوهای برای تغییر عادات رفتاری منفی
- کتاب خوش بینی آموخته شده
- ریچارد وایزمن
- میهای چیک سنت میهایی (میهالی)
- کریستوفر پترسون (روانشناس مثبت گرا)
- تعریف خوش بینی چیست | مقاله خوش بینی پترسون + فایل PDF
- کتاب شکوفایی | روانشناسی مثبت گرا با روایت سادهی مارتین سلیگمن
- کتاب اوضاع خیلی خراب است | کتابی درباره امید | مارک منسن
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : ساجده ممتازیان
در دوران دانشجویی برای یکی از واحد های درسی قرار بود که ارائه های داوطلبانه بر حسب موضوعات انتخابی خودمون داشته باشیم . من موضوع
" آشنایی با روان شناسی مثبت " رو انتخاب کردم یکی از خاطرات خوبم در دوران تحصیل همین ارائه بود چون برای این ارائه مقالات زیادی رو مطالعه کردم و یادمه که نتایج برخی تحقیقات در این زمینه اون زمان برام خیلی جالب و تاثیر گذار بودو همین باعث شد که بعد از اون بیشتر پیگیر مطالعه در این زمینه بشم و این روند همچنان ادامه داره
یکی از جمله هایی که از سلیگمن در این مورد یادم مونده این بود که گفته بود لذتی که در طول چند سال اخیر از تدریس روان شناسی مثبت به دست آوردم هرگز از تدریس
آسیب شناسی روانی در بیست سال گذشته به دست نیاوردم . ( نقل به مضمون)
در سال 2006روان شناسی مثبت گرا به یکی از محبوب ترین واحد های درسی در دانشگاه تبدیل شد و از همون سال تحقیقات گسترده ی طولی و مقطعی در سراسر دنیا رشد و شتاب چند برابری گرفت .
دکتر آذرخش مکری در اردیبهشت ماه 96 در بیمارستان روزبه سخنرانی در ارتباط با شادکامی و افسردگی داشتند که در این سخنرانی به نتایج جالب توجه تحقیقاتی اشاره می شود که بی ارتباط با تاثیرات چشمگیر روان شناسی مثبت گرا نیست
لینک