Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


اولویت بندی کارها و فعالیت ها | ماتریس آیزنهاور


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۱۶۶۵۶

در این درس به اهمیت اولویت بندی کارها و همین‌طور ماتریس آیزنهاور (یا همان ماتریس اهمیت و فوریت استیون کاوی) می‌پردازیم.

اکثر ما این ماتریس را می‌شناسیم و روش اولویت بندی فعالیت ها به کمک آن را می‌دانیم. به همین خاطر، احتمالاً این درس برای شما حاوی نکات چندان تازه‌ای نیست و می‌توانید آن را صرفاً نوعی تأکید و یادآوری در نظر بگیرید.

نحوه اولویت بندی کارها و فعالیت ها با استفاده از ماتریس آیزنهاور

مدیریت زمان برای بسیاری از ما به معنای تلاش برای به دست آوردن زمان بیشتر است. به همین علت، زیاد پیش می‌آید که متراکم کار کردن یا کم‌خوابیدن و فعالیتهای متوالی بدون وقت تلف شده را به عنوان نشانه‌ای از توانایی در مدیریت زمان در نظر می‌گیریم.

در حالی که چه بسا، بسیاری از جلسات و فعالیت‌های ما، چندان ضروری نباشند؛ یا این‌که برنامه‌ها و اهداف مهم‌تری را در لابه‌لای همین روزمرگی‌های منظم و زمان‌بندی‌شده، به دست فراموشی سپرده باشیم.

اهمیت اولویت بندی کارها در مدیریت زمان

برای این‌که «انجام منظم فعالیت‌های کم‌فایده» را با «استفاده‌ی بهینه از زمان برای دستیابی به اهداف مهم» اشتباه نگیریم، معمولاً بر این نکته تأکید می‌کنند که Task Management (مدیریت وظایف) بخش مهمی از Time Management (مدیریت زمان) است و کسی می‌تواند زمان خود را به خوبی مدیریت کند، که نسبت به اولویت بندی وظایف خود، دقیق و حساس باشد.

اولویت بندی بر اساس ماتریس آیزنهاور (ماتریس اهمیت و فوریت)

ماتریس آیزنهاور ابزار دیگری برای اولویت بندی کارها است که در آن به تفکیک ضرورت زمانی و ضرورت استراتژیک توجه شده است.

علاوه بر عنوان ماتریس آیزنهاور، گاهی نام‌های ماتریس استیون کاوی و هم‌چنین ماتریس اهمیت و فوریت نیز برای آن به‌کار می‌رود. چون طرح این ابزار توسط استیون کاوی در کتاب هفت عادت، نقش مهمی در رواج یافتن آن داشته است.

برای اولویت بندی کارها در ماتریس آیزنهاور، پیش از قرار دادن هر فعالیتی در برنامه‌های خود، باید آن را از دو جهت بررسی کنیم:

این کار چقدر اهمیت دارد؟ (Importance)

کارهای مهم، اغلب به هدف‌های ما مربوط هستند.

کارها و فعالیت‌هایی که انجام آن‌ها ما را به هدف‌هایمان نزدیک می‌کند و بی‌توجهی به آن‌ها می‌تواند مشکلاتی جدی و عمیق، با اثراتی نسبتاً طولانی برایمان ایجاد کند.

این کارها معمولاً به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به خواسته‌ها و هدف‌های کلان و ارزش های زندگی ما مربوط می‌شوند.

تأکید بر این نکته نیز لازم است که: به علت شخصی بودنِ هدف‌ها و ارزش‌ها، ممکن است کاری که شما آن را مهم تلقی می‌کنید، ممکن است از نظر فرد دیگری مهم محسوب نشود.

موارد زیر، نمونه‌هایی از کارهایی هستند که می‌توانند برای برخی افراد، اهمیت بالایی داشته باشند:

این کار چقدر فوریت دارد؟ (Urgency)

این کار یا فعالیت، تا چه حد نیازمند توجه در همین لحظه است؟

آیا اگر همین لحظه (یا در همین لحظات و ساعت‌های پیش رو) به آن توجه نکنم، دردسرساز می‌شود و تبعات بدی برایم خواهد داشت؟

آیا مهلت زمانی کاملاً قطعی و مشخصی برای این کار وجود دارد که الان هم به آن نزدیک شده‌ام؟

آیا اگر این کار را در این لحظه انجام ندهم، فرصت انجام آن را به‌کلی از دست می‌دهم؟

کارهای زیر،‌ ممکن است برای شما، مصداق کارهای فوری محسوب شوند:

  • پاسخ دادن به تلفن‌ها
  • پاسخ دادن به ایمیل‌های مدیریت ارشد
  • خرید شارژر موبایل (شارژر قبلی گم یا خراب شده است)
  • تنظیم پاسخ و ارسال آن برای روزنامه‌ای که دیروز، مطلب نادرستی را درباره‌ی شرکت منتشر کرده است

بر این اساس، می‌توان هر فعالیت را به یکی از چهار دسته‌ی زیر تخصیص داد:

ماتریس آیزنهاور در تفکیک و تقسیم بندی کارها

بعد از تقسیم بندی کارها چه کنیم؟

این‌که کارها را به چهار دسته تقسیم‌ کنیم، به خودیِ خود، خاصیت و کارکردی ندارد. مهم این است که بر اساس این تقسیم‌بندی، با کارها و فعالیت‌های هر یک از این چهار دسته، به شکل متفاوتی برخورد کنیم.

چارچوب زیر، یکی از رایج‌ترین الگوهای مدیریت فعالیت‌ها در ماتریس اهمیت و فوریت است:

کارهای مهم و فوری

این کارها، بیشترین اولویت را دارند و باید سریع انجام شوند. به عبارت دیگر، از منظر مدیریت منابع، باید منابع خود را پیش از هر چیز، به این کارها تخصیص دهید.

ضمناً به خاطر داشته باشید که هر چه در زمینه‌های زیر بیشتر وقت بگذارید، باید این بخش از فعالیت‌های شما، سبک‌تر شود و کارهای کمتری در این دسته قرار گیرد:

به عبارت دیگر، بخش مهمی از کارهایی که به سطحِ مهم و فوری می‌رسند، زمانی می‌توانسته‌اند در سطح مهم اما غیرفوری باشند.

اما به علت پیش‌بینی‌ها و برآوردهای نادرست شما یا ضعف نظم درونی (تلاش برای طفره رفتن از‌ آن‌ کارها)، امروز در دسته‌ی مهم و فوری قرار گرفته‌اند.

البته این ادعا الزاماً درباره‌ی همه‌ی کارهای فوری و مهم مصداق ندارد؛ مثلاً با تصادف یکی از دوستان نزدیک شما در خیابان، مجموعه‌ای از کارهای مهم و فوری به فهرست فعالیت‌هایتان افزوده می‌شود.

با این حال، اگر از مثال‌های خاص در حدی که مطرح شد بگذریم، بی‌توجهی به اولویت بندی کارها یکی از مهم‌ترین عواملِ پُر شدنِ سبدِ فعالیت‌های مهم و فوری است.

کارهای مهم ِ غیرفوری

اغلب کارهایی که در زندگی ما ارزش واقعی و ماندگار ایجاد می‌کنند، در این دسته قرار می‌گیرند.

اگر امروز ورزش نکنید، اگر برای یادگیری خود وقت نگذارید، اگر زبان دوم یا سوم خود را تقویت نکنید و اگر شبکه سازی نکنید، هیچ‌کدام در این لحظه‌ی مشخص، به شما آسیب نمی‌رسانند.

اما در بلندمدت، فرصت‌های بسیاری را از شما می‌گیرند و ممکن است بحران‌های متعددی را برایتان ایجاد کنند.

به همین علت، بلافاصله پس از کارهای مهم و فوری (که باید به تدریج، کم و کمتر شوند) برای کارهای مهمِ غیرفوری وقت بگذارید.

کارهای غیر مهم اما فوری

دو مورد از بهترین برخوردها با چنین کارهایی، تفویض و زمان‌بندی مجدد است.

اگر بتوانید این کارها را به افراد دیگری واگذار کنید، یا این‌که زمان‌شان را جابجا کنید، فرصت بیشتری برای کارهای مهم ایجاد خواهد شد.

مثلاً شاید بشود همکار شما به جای شما در یکی از جلسات کاری شرکت کند (بخشی از جلساتی که مدیران، می‌کوشند اهمیتِ حضور خود را در آن‌ها اثبات کنند، بدون حضور مدیر و توسط نماینده‌ی او، می‌تواند با همان کیفیت یا حتی با اثربخشی بالاتر برگزار شود).

هم‌چنین اگر کارهای مهمِ فوری و مهمِ غیرفوری شما باقی مانده است، شاید مناسب باشد با یک تماس تلفنی، قرارِ تفریحی خودتان با یک دوست قدیمی را جابجا کنید. با این کار، به تدریج یاد می‌گیرید که برای برخی قرارها و دیدارها کمتر وقت بگذارید و آگاهانه‌تر برنامه‌ریزی کنید؛ تا هر روز مجبور به تماس گرفتن و عذرخواهی و تغییر برنامه نشوید.

[ درس مرتبط: تکنیک دن اریلی درباره‌ی برنامه ریزی برای آینده ]

کارهای غیر مهم و غیرفوری

چک کردن پست‌ها و استوری‌های دوست و آشنا در اینستاگرام، پیگیری اخبار در زمینه‌هایی که تأثیر مستقیم روی زندگی امروز و تصمیم‌های فردای ما ندارند، وقت گذاشتن برای رسانه‌های زرد و به طور کلی، بخش قابل توجهی از حضور آنلاین ما، در این دسته قرار می‌گیرند.

البته کارهای غیرمهم و غیرفوری، مصداق‌های بسیار بیشتری دارند و اگر زندگی افراد معمولی و کسانی که به رشد و موفقیتی درخور دست نیافته‌اند جستجو کنید، می‌توانید نمونه‌های فراوانی از آن‌ها را بیابید.

آیا ماتریس آیزنهاور فقط برای برنامه ریزی فعالیتهای روزمره است؟

ممکن است در نگاه نخست، چنین به‌نظر برسد که ماتریس آیزنهاور، صرفاً برای رهایی از لیست بلند کارهای روزانه (از خرید گوشت و مرغ تا خشک‌شویی و تنظیم ساعت جلسات) مفید است.

اما به این نکته توجه داشته باشید که این ماتریس، یک ابزار عمومیِ اولویت بندی است و می‌تواند کاربردهای بسیار بیشتری داشته باشد.

به این مثال‌ها توجه کنید:

  • می‌توانید دستورجلسه را – که قبل از برگزاری جلسه تنظیم می‌کنید – به چهار بخش تقسیم کنید و مشخص کنید که هر یک از موضوعاتی که قرار است در جلسه مطرح شوند، در کدام دسته قرار می‌گیرند. با این کار، اگر وقت کم بیاید یا بحث بر سر یک موضوع طولانی شود، بهتر می‌توانید جلسه را اداره کرده و درباره‌ی اولویت‌ها تصمیم بگیرید.
  • مدیر یک شرکت در گفتگو با مسئول CRM، زبان مشترک و شفاف‌تری برای طبقه‌بندی درخواست‌های مشتریان و تعریف فرایند برای هر یک از‌ آن‌ها خواهند داشت.
  • در یک برنامه‌ی درازمدت (مثلاً با افق ده‌ساله یا بیشتر) هم می‌توان دسته‌بندی چهارگانه را به‌کار برد. البته در آن‌جا فوری و غیرفوری، در حدِ یک سال و چند سال تعریف می‌شوند و نه دقیقه و ساعت.
  • مدیر می‌تواند با استفاده از این روش اولویت بندی، به منشی یا مسئول دفتر خود آموزش دهد که هر کاری را در چه زمانی و با چه روشی به او اطلاع دهد (مثلاً برای چه کارهایی باید جلسه را قطع کند و برای چه کارهایی، ارسال پیامک یا تماس تلفنی کافی است).

محدودیت در دسترسی کامل به این مطلب

برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبت‌نام به تعداد قابل‌توجهی از درس‌‌های متمم دسترسی پیدا می‌کنید:

نمونه درس‌های کاربر آزاد

البته اگر بخواهید به همهٔ درس‌های متمم دسترسی از جمله درس‌های زیر دسترسی داشته باشید لازم است حق اشتراک بپردازید:

مدیریت کسب و کار (MBA) | توسعه فردی

خودشناسی | شخصیت شناسی | هدف گذاری

مسیر شغلی | کوچینگ | مشاوره مدیریت

تصمیم گیریعزت نفس | زندگی شاد

تسلط کلامی | مهارت ارتباطی | فنون مذاکره

ثبت نام رایگان    تجربه‌ٔ متممی‌ها

برای خرید دوره های صوتی هم می‌‌توانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.

تمرین و مشارکت در بحث

همان‌طور که در متن درس اشاره شد، این نوع روش‌های اولویت بندی، صرفاً یک چارچوب اولیه مشخص می‌کنند و هر یک از ما، بسته به نیاز و تجربه‌ی خود، جزئیات بیشتری به آن‌ها اضافه کرده و پروتکل‌های ویژه‌ی خود را تعریف می‌کنیم.

خوشحال می‌شویم اگر شما از این روش‌ (ماتریس اهمیت و فوریت) به شکل کامل‌تری استفاده می‌کنید، تجربه و روش‌های خود را با دوستان‌تان در میان بگذارید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت زمان به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مدیریت زمان

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیم‌سال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۰۰ نظر برای اولویت بندی کارها و فعالیت ها | ماتریس آیزنهاور

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : شهرزاد راسخ

    ماتریس آیزنهاور (یا همان ماتریس اهمیت و فوریت استیون کاوی) به خصوص هر وقتی که در زمینه یک هدف خاص، در مورد نتایج فعالیتهایی که در طول روز انجام میدم میشینم فکر میکنم و همچنین وقتی شاخص هایی رو که برای اندازه گیری فعالیت هام در نظر گرفتم مورد ارزیابی قرار میدم و احساس میکنم در مسیر اهدافم اونطور که انتظار دارم خوب پیش نمیرم؛ خیلی بهم کمک میکنه.

    اتفاقا همین دو سه روز پیش، بعد از اینکه شاخص های ارزیابی فعالیت هام رو مورد بررسی قرار دادم، متوجه شدم که در برخی زمینه ها، پیشرفت مورد انتظارم رو نداشتم.

    بعد که خوب فکر کردم دیدم کارهای مهم و فوری ای - با همون ضرورت زمانی و ضرورت استراتژیک - هستند یا میتونن جدیداً تعریف بشن که در لابلای کارهایی که از اهمیت و فوریت پایین تری برخوردارند، گم شدند یا ممکنه فراموششون بکنم یا اصلاً نیاز به تعریف دارن.

    ضمن اینکه واقعا به تجربه ی من، ما لازم داریم که این ماتریس رو مرتب، به روز و آپدیت کنیم و کارهای جدیدی رو در اون تعریف کنیم و کارهای قدیمی تری که حس میکنیم دیگه کمکی به ما نمیکنن رو کلاً از این ماتریس حذف کنیم، یا کارهایی را در این چهار خانه جابجا کنیم.

    یه تجربه ی خوب دیگری که من در همین چند روز پیش، ازش کمک گرفتم این بود که تصمیم گرفتم برای هر یک از اقدامات مهم و فوری، و مهم و غیر فوری خودم بعد از اینکه تعریف و تعیین  شون کردم، یک نقشه ذهنی بکشم.

    الان هم احساس میکنم این نقشه های ذهنی - در کنار این ماتریس و شاخص های ارزیابی - که برای هر کدوم از اون فعالیتها کشیدم، خیلی دارن بیشتر از قبل بهم کمک میکنن که بدونم دقیقا کارهای مهم تر و فوری ترم کدامها هستند؟ میخوام چکار کنم؟ از چه مسیرهایی برم؟ و در زمینه هر فعالیت، دقیقاً به کجا برسم؟ (که همین نقشه های ذهنی هم به نظرم لازم دارن که مرتب آپدیت بشن.)

  1. شهرزاد راسخ گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    من امروز داشتم این ماتریس رو برای خودم آپدیت می‌کردم و ذهنم خیلی درگیرش بود. بعد یه سر اومدم متمم و دیدم که کامنت جدیدی در این درس (از حمید طهماسبی) ثبت شده که برام جالب بود، و با این جمله حمید که “روتین‌های روزانه و موفقیت ما در آینده را بخش مهم و غیرفوری می‌سازد” خیلی موافقم.
    درضمن، ممنون از امیرمحمد قربانی به خاطر معرفی اپ ticktick برای این منظور. خیلی خوبه که این ابزار رایگان هم هست و حتما امتحانش می‌کنم.

    من هم میخواستم یکی دو تا تجربه کوچیک خودم رو دوباره اینجا بنویسم.
    به تجربه من، خوبه که بتونیم کارهای شخصی و حرفه‌ای رو از هم تفکیک کنیم، اونها رو با توجه به اهدافی که در این زمان برای هر کدام دنبال می‌کنیم اولویت‌بندی کنیم و برای هر کدوم از این دو دسته یک ماتریس آیزنهاور جداگانه ترسیم کنیم.

    و اینکه به تجربه من، از Keep گوگل هم میشه استفاده کرد برای این ماتریس. میتونیم در keep یک برچسب ایجاد کنیم با اسم “ماتریس آیزنهاور” و با همین برچسب برای هر کدام از دسته‌ها (یا مربع‌های این ماتریس) یک نوت جداگانه (مثلا از نوع Check List) ایجاد کنیم، که هر کدام یک رنگ مشخص دارند.
    به عنوان مثال، «سبز» برای کارهایی که مهم و فوری هستند و معمولا ددلاین دارند – «بنفش» برای کارهایی که مهم و غیرفوری هستند و ددلاین مشخصی ندارن اما مسلما در اهداف بلندمدت ما تاثیرگذارند و بهتره که اونها رو طبق یک زمانبندی مشخص انجام بدیم و به پیش ببریم – «زرد» برای کارهای غیرمهم و فوری که نیاز به مهارت و تمرکز خاصی ندارن – «قرمز» برای کارهای غیرمهم و غیرفوری که معمولا باعث حواس‌پرتی و از بین بردن تمرکز ما برای انجام کارهای مهم‌تر میشن که یا اصلا بهتره از برنامه روزانه‌مون حذفشون کنیم یا اینکه مراقب باشیم که کمترین وقت و انرژی رو ازمون بگیرن.

    و در نهایت، به نظرم خوبه که در ابتدای این فرآیند ، سعی کنیم چیزهایی که باید حذف بشن یا به کمترین میزان کاهش پیدا کنند رو از بین کارهامون شناسایی کنیم و اونها رو در مربع چهارم این ماتریس قرار بدیم، و بعد شروع کنیم به پر کردن مربع اول و دوم و سوم.

  2. حمید طهماسبی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۹ درس)

    کامنت ها را خواندنم. من هم با کامنت محمدجواد یعقوبی هم نظرم، اینکه انجام کار درست در زمان درست هم تشخیص داده شده باشد، بسیار مهم است. چون برخی مواقع ما در تشخیص ابتدایی کارها و تسک ها اشتباه کرده ایم. (البته میشه این دغدغه رو خیلی بزرگتر دید، اینکه در جای دیگر مسئله دیگری را نادرست حل کرده ایم که امروز درگیر این تسک ها شده ایم یا فکر می کنیم مهم هستند.)

    روتین های روزانه و موفیقت ما در آینده را بخش مهم و غیرفوری می سازد و باید خیلی حواسمان به آن باشد.

    شاید کارهای غیرمهم و غیرفوری کارهایی هستن که باید ‘نه گفتن’ رو براشون بیشتر تمرین کنیم.

  3. به نظر من آگاه بودن از هدف هر کار به اولویت بندی ما کمک زیادی میکنه. اینکه وقتی میبینیم توی لیستمون نوشتیم مطالعه ی زبان، اگه هدف نهایی از مطالعه ی زبان که میتونه مهاجرت باشه جلوی چشممون بیاد خیلی شفاف تر میکنه قضیه رو برامون. با این سیستم شاید حتی چک کردن اینستاگرام هم به عنوان کاری برای رفع خستگی و تفریح به چشممون بد نیاد. اما چیزی که برای من کار میکنه نوشتن هدف نهایی هر کار جلوش در لیستمه که هر وقت میبینمش به جایی که قراره برسم فکر کنم و از اهمال کاری پیش گیری کنم.

  4. چند وقت پیش، به مدت یک ماه از ماتریس اهمیت-فوریت استفاده کردم و چند نکته مهم به ذهنم رسید که با دوستان متممی به اشتراک بذارم.

    یکم: یکی از مشکلاتی که الان هم درگیر آن هستم، انجام کارهایی هست که به هیچ وجه در راستای اهداف و برنامه‌ها و وظایف کاری‌ام نیست. این جنس کارها باعث چاق شدن خانه کارهای فوری-غیرمهم ماتریس شده و بار بزرگی روی دوش من می‌گذارند.

    دوم: معمولا کارهایی که داخل خانه غیرمهم-غیرفوری قرار می‌گیرند، کارهای کوچک یا جذابی هستند که ممکن است در نگاه اول تفویض یا لغو آن‌ها به دردسرش نیارزد و یا لذت انجام آن کار، مانع لغو آن شود. هرگاه در این دام گرفتار شدید، به فهرست اهداف‌تان نگاه کنید و این را به خاطر داشته باشید که انرژی و منابع محدودی برای انجام کارهای روزانه دارید و انجام دادن این کارِ غیرمهم-غیرفوری (هرچند کوتاه و جذاب) انرژی شما را برای رسیدن به اهداف‌تان کم و کم‌تر می‌کند.

    سوم: مهم‌ترین نکته بعد از برنامه‌ریزی و مشخص کردن اهمیت و فوریت کارها، داشتن تعهد و پایبندی به اولویت‌های مشخص شده‌ست. اگر به این نکته توجه نکنیم، تمام برنامه‌ریزی‌ها بهم می‌خورد و این دور باطلِ برنامه‌ریزی، اولویت‌بندی و انجام ندادن کارها طبق برنامه و اولویت، نهایتا باعث فرسایش ذهن‌تان خواهد شد.

    اگر راهکاری برای برون‌رفت از این گرفتاری‌هایی که نوشتم دارید، برایم بنویسید :)

     

  5. تقی گفت:

    با این ماتریس در دوران کارشناسی ارشد مدیریت آشنا شدم. و اون موقع در کنار ماتریس swot  استفاده می کردم که ترکیب بسیار خوبی میداد. و البته این ترکیب من، ابداعی بود و برای من جواب میداد. بعنوان تجربه ی استفاده از ماتریس آزینهاور در کنار ماترس سوات، توصیه میکنم امتحان کنید.
    در این پست از مثال برای ماتریس آزینهاور بدلیل احتمال تکراری بود و حوصله بر بودن، خودداری می کنم و به همین پیشنهاد بالا بسنده می کنم.

  6. امیرمحمد قربانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    ماتریس آیزنهاور در TickTick
    چند وقتی است که از TickTick برای نوشتن کارها، اولویت‌بندی و زمان‌بندی استفاده می‌کنم.
    مهم‌ترین مزیت تیک‌تیک برای من این است که ماتریس آیزنهاور دارد و اکنون موبایلم را که باز می‌کنم، ویجت ماتریس آیزنهاور را می‌بینم و اولویت‌بندی‌هایم به من یادآوری می‌شود. با لپتاپ و تبلت نیز به راحتی سینک می‌شود و آن‌جا نیز این یادآوری برای من وجود دارد.
    در تمام ابزارها، موقع نوشتن یک تسک می‌شود اولویت را نیز مشخص کرد که معمولاً شامل (۱) بدون اولویت تا اولویت (۲) کم، (۳) متوسط و (۴) زیاد است.
    من مدت‌ها در انتخاب این اولویت‌ها تنبلی می‌کردم و گاهی که انتخاب می‌کردم، مشکل اصلی‌ام همین عدم تفکیک ضرورت استراتژیک و ضرورت زمانی بود.
    به نظرم اکنون به کمک تیک‌تیک، حداقل در این مدت کوتاه که از آن استفاده می‌کنم، ضعف من در زمینه اولویت‌بندی کمرنگ‌تر شده است.
     
    در مورد کارهای غیرمنتظره فوری و مهم
    یکی از دغدغه‌های من، میزان زیاد کارهای غیرمنتظره‌ی فوری و مهم در زندگی‌ام است. البته که قسمت قابل توجهی از آن به پزشک بودنم برمی‌گردد. اما سهم این کارها زیاد است و کم پیش نمی‌آید که یک کار فوری و مهم به وجود بیاید.
    مشکل اصلی من با این کارها، خودشان نیست. این جنس کارها به خاطر انتخاب‌های خودم بوده است. مشکل اصلی‌ام این است که با به وجود آمدن این کارها، مجبور می‌شوم برنامه‌ی فعلی خودم را به شکل کامل کنار بگذارم – تجربه‌ی از دو ساعت تا دو هفته را داشته‌ام.
    و با کنار گذاشتن برنامه‌ی خودم، کارهای غیرفوری در ماتریس آیزنهاور، به سمت خانه‌های فوری حرکت خواهند کرد و این منجر به استرس برای من می‌شود.
    اولین کاری که در این مورد انجام دادم، پذیرفتن به وجود آمدن این جنس از کارها بود (unexpected urgent important tasks). یکی از استادهای با تجربه‌ام همیشه در مورد بحث درد شکم می‌گفت که expect the unexpected (منتظرِ غیرمنتظره‌ها باش). هر بار در هنگام به وجود آمدن کارهای غیرمنتظره مهم، یاد حرفش می‌افتم.
    در این‌جا نیز، در ابتدا باید می‌پذیرفتم که چنین کارهایی به وجود می‌آید و باید منتظرشان باشم. اتفاقات قرار نیست وقتی به وجود بیایند که من وقت خالی داشته باشم.
    حالا به خاطر سبک زندگی و انتخاب‌های قبلی خودم، سهم این کارها شاید بیشتر از دیگران باشد.
    به همین خاطر، یک بازه زمانی کوتاه شناور برای این کارها در برنامه‌ام در نظر گرفتم. اگر این بازه زمانی استفاده نشود، آن را به کارهای فوری باقی‌مانده یا کارهای غیرفوری اختصاص می‌دهم.
    هر چند هنوز در اجرای بی‌نقصش موفق نبوده‌ام، اما صرف پذیرفتن موضوع، حسم را بهتر و استرسم را کمتر کرده است.

  7. آرشین گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    یه کلیپی بود که من چند سال پیش دیدم و بعد از اون هم چند بار دیدمش.
    اسم ویدیو، ظرف زندگی هستش.
    در مورد چیزهای مهم توی زندگی حرف میزنه.
     
    راستش تازگیا به این نتیجه رسیدم که میشه مفهوم این ویدیو رو تعمیم داد. اگر اولویت بندی کارها، تشخیص کارهای مهم و غیر مهم براتون مهمه، پیشنهاد میکنم ببینیدش. حدود ۲ یا ۳ دقیقه س
    https://www.aparat.com/v/6nSZo

  8. به نظر بنده نباید سعی کنیم که کارهای غیرمهم غیر فوری رو از زندگی کامل حذف کنیم. همونطور که در درس نظم شخصی و فعالیت در زمان های خاکستری  خواندیم، “کسی می‌تواند زمان سیاه اثربخشی داشته باشد که زمان سفید لذتبخشی داشته باشد”.

    به همین خاطر، درست است که فعالیت های غیر مهم غیر فوری از اولویت پایین تری در فهرست کارهایمان قرار می گیرد و اگر در زمان بندی مان دچار مشکل شدیم و  نتوانستیم کارهای مهم تر را به موقع انجام دهیم، از زمان کارهای غیرمهم غیرفوری استفاده میکنیم، اما لازم است تا این فعالیت ها را هم به رسمیت شناخته و اگر در زمان درستی فعالیت های غیرمهم غیرفوری انجام میگیرد، سعی بر این باشد که از این اقدامات لذت ببریم.

  9. حامد گفت: (عضو ویژه)

    ماتریس ایزنهاور
    بیمه کردن کارمند خانوم > مهم و غیر فوری
    خوردن صبحانه > مهم ، غیر فوری
    خریدن ابزار اصلی برای کارگاه > مهم و فوری
    خوندن زبان > مهم و غیر فوری
    نقشه کار دفتر > مهم و غیر فوری
    رفتن به باشگاه > مهم و غیر فوری
    سایت متمم > مهم و غیر فوری

  10. این ماتریس ۴ گانه دیدی ۴ بعدی به فعالیت های روزانه میدهد. من وقتی از این ماتریس استفاده میکنم خود به خود متوجه میشوم که کارهای من به ۴ بعد تقسیم میشود . اینطوری بهتر میتونم رفتارم رو حلاجی کنم و راجع بهش تصمیم گیری کنم.

    مثلا در مورد کارهای اداری که گهگاهی برام پیش میاد مغزم سریعا آنها را به ۴ قسمت تقسیم میکند (بر اساس ماتریس آیزن هاور) …..

    ۱٫ اگر در بانک چک داشته باشم که بایستی پاس شود و دست بر قضا پول کم داشته باشم و بایستی حسابم رو پر کنم : کار مهم و فوری

    ۲٫ تحویل گرفتن دست چک از بانک : کار مهم و غیر فوری

    ۳٫ افتتاح حساب دوم بانکی : کار کم اهمیت و غیر فوری

    ۴٫ تحویل رسید پستی به بانک : کار کم اهمیت و فوری

     

    وقتی کارهای روزمره بدین گونه ۴بعدی تقسیم بندی شوند مغز بهتر میتواند برای انجام هریک از آنها تصمیم گیری و برنامه ریزی کند ……

  11. من اسم این ماتریس رو اولین بار از تراپیستم شنیدم که بهم پیشنهاد داد ازش استفاده کنم.

    فکر میکنم برای کسی که عادت به اهمال کاری داره، تقسیم بندی کارها در این لیست چهارگانه و عهد بستن با خود که حتما از این اولویت بندی تبعیت کنه میتونه خیلی کمک کننده باشه.

    خود من با وجودی که همیشه عادت به نوشتن لیست کارهام داشتم و دارم و هر روز صبح لیست بلند بالایی از کارهای روزانه و هر جمعه، لیست بلند بالایی از کارهای هفتۀ آینده مینویسم، باز هم گرفتار اشتباه در اولویت بندی میشم.

    خیلی از مواقع بخاطر اهمال کاری، لیست کارهای هفتگیم، از این هفته به اون هفته، تغییری نمیکنه چون در عین اینکه میدونستم باید انجام بشن ولی هر روز به صورت خودآگاه و ناخودآگاه از انجامشون طفره رفتم و به عبارتی خیلی از کارهام رو بخاطر عقب انداختن مداوم و نزدیک شدن به ددلاینشون، تبدیل به کارهای مهم و فوری میکنم و همچنین از انجام خیلی از کارهای مهم و غیرفوری طفره میرم.

    بعد از خوندن این درس، جدولی درست میکنم و تمام لیست کاریم رو در این دسته بندی چهارگاه قرار میدم تا برام مشخص بشه که کاری که عادت کردم از انجامش طفره برم، در کدوم دسته قرار گفته و متوجه باشم که چه عواقبی برام در پی داره.

  12. حسن عابدین پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    من تازه با ماتریس آیزنهاور آشنا شدم و خیلی مطلب مفیدی بود برای من . به طور کلی من کارهای مهم غیر فوری خودم رو برای صبح ها میزارم هم تمرکز بالایی دارم همینکه در تایم صبح مشغله کاری ندارم . اگه به هر دلیلی نتونم صبح انجام بدم سعی میکنم تایم بیکاری تو محل کارم انجام بدم مثلا متمم رو  ساعت ۳  بعد از ظهر تو تایم استراحت و بیکاریم میشینم میخونم . 

    اصولا کار های مهم غیر فوری خودم رو برای شب نمیزارم چون شب از سر کار میرم خونه و دیگه انرژی برای یادگیری با تمرکز بالا نمیمونه . تایم شب رو بیشتر کارهایی انجام میدم که خیلی نیاز به تمرکز بالا نداشته باشه  .

  13. rasoul گفت:

    یکی از مباحثی که مداوم باید نسبت به اون تمرین داشت همین اولویت بندی است. با تکرار مطالعه و عدم اجرا و کسب مهارت این درس ( اولویت بندی کارها، ماتریس آیزنهاور) فقط یک مطلب خوب است.

  14. ملاحظاتی هست که در این ماتریس لحاظ نشده اما به عنوان یک ابزار عمومی خوب هست. مثلاً در محل کار من، کارهای فوری صرف‌نظر از اهمیت‌شون در اولویت قرار دارند و باید سریعاً انجام بشن. عواقب انجام ندادن فوری ساده‌ترین کارها در حدی هست که شما رو از هرگونه فکر کردن به تفویض یا جابجایی منصرف می‌کنه.

     

    در مورد کارهای مهم در محل کار هم اولویت شخصی من مطرح نیست بلکه دیدگاه مسئول مستقیمه که مهمه. کارهایی که خیلی پیش پا افتاده و حتی خارج از شرح وظایف مجموعه هست با نظر مدیریت به یک کار مهم تبدیل میشن و باید در دستورکار قرار بگیرن.

     

    برای محل کار من ماتریس «نظر مدیر مستقیم» و «قابلیت تفویض کار» رو پیشنهاد میدم.

    • هر کاری که مدیریت خواست و کسی برای انجامش بود رو سریعاً به همون شخص تفویض کن
    • اگر شخص مناسبی رو براش پیدا نکردی خودت دست به کار شو و سریعاً انجامش بده
    • اگر کاری برای مدیریت مهم نیست و کسی برای انجامش جز خودت نیست بذار بمونه
    • اما اگر کسی رو برای همین کار غیر مهم سراغ داری بدون فشار اضافی بگو انجامش بده
    • بهروزی گفت:

      فکر کنم هر دو دسته بندی «نظر مدیر مستقیم» و «قابلیت تفویض کار» که شما تعریف کردید، هردو در قسمت «غیر مهم ولی فوری» قرار بگیرند. اگر بتونیم تفویض می کنیم و اگر نتونستیم باید برنامه شخصی مون رو عوض کنیم تا کار محقق بشه. به شرحی که شما نوشتید. 
       
      ظاهرا شما هم مثل بنده کارمند هستید ولی اهداف شخصی مهم تری برای خودتون دارید. با توجه به برداشت بنده، دسته «مهم و فوری»، اون قسمت از کارها هستند که لازمه آدم براش به هرقیمتی مرخصی بگیره و در گام نهایی اگر مرخصی جور نشد کار روزمره رو رها کنه یا حتی استعفا بده ولی اون کار مهم و فوری محقق بشه! و متمم هم در این درسنامه، تاکید داره که نباید تعداد کار های دسته «مهم و فوری» زیاد بشند.
       
      در واقع ملاک مهم بودن اون کار و فعالیت، در راستای اهداف مهم شخصی بودن، است.

  15. سینا شرفی گفت: (عضو ویژه)

    فکر میکنم مهم ترین بخش این ماتریس , بخش مهم و غیرفوری هستش که بخش عمده ای از روز من رو به خودش اختصاص میده.توی برنامه ریزی روزانه ام من از ترکیبی از ماتریس آیزنهاور(برای توجه به اولویت بندی هام)و پومودورو(برای انجام قطعی و تمرکز بیشتر رو تسک هام)استفاده میکنم و الان که تلاش میکنم به اهمال کاری و کمالگراییم تا حدی غلبه کنم . تونستم که بیش از ۶۵-۷۰ درصد تسک های روزانه ام رو با کیفیت انجام بدم.

    نکته ای که هستش این هست که قرار هستش که از این ماتریس برای برنامه ریزی فصلی و سالانه و حتی اهداف بلند مدتتم استفاده کنم (با توجه به نتایج خوبی که توی عملکرد روزانه ام بهم داده).

     

  16. Hamza گفت: (عضو ویژه)

    متوجه منظور استیون کاوی از این حرف نشدم که گفته:

    "به جای اینکه ببینید چه کارهایی در برنامه‌هایتان وجود دارد و آن ها را اولویت‌بندی کنید؛ ببینید چه اولویت‌هایی در برنامه هایتان وجود دارد و آن‌ها را زمان بندی کنید."

    آیا منظور اینه که فعالیت‌ها رو در باکس های چهارگانه‌ی ماتریس آیزنهاور وارد کنیم سپس زمانی که نوبت به انجام فعالیت‌ها رسید، نگیم الان وقت انجام دادن فلان فعالیت است، بلکه بگیم الان وقت انجام دادن فلان باکس است؟

  17. چقدر عالی بود این ماتریس آیزنهاور،  بسیار اموختم

  18. نکته‌ای که تقسیم‌بندی کارها و دادن اولویت‌ به آن‌ها برای من داشت، اهمیت انجام کار درست در زمان درست بود.

    بر اساس شناختی که از ساعت بیولوژیک بدنم پیدا کرده‌ام، صبح‌ها از ساعت ۹ تا ۱۲ و بعدازظهر از ساعت ۱۸ تا ۲۲ بیشترین میزان آمادگی ذهنی و یادگیری و توانایی انجام کار عمیق را دارم.

    خیلی وقت‌ها پیش آمده این زمان را می‌توانستم صرف مطالعه‌ی تخصصی یا انجام کارهایی کنم که نیاز به تمرکز بالایی داشتند اما در عوض آن را با دیدن فیلم سینمایی که نه فوری بوده نه مهم، به هدر داده‌ام. درحال حاضر حسم به دیدن فیلم در آن بازه زمانی درحالیکه می‌توانستم و نیاز داشتم کار مهم‌تری انجام دهم، همین است. «به هدر داده‌ام.» 

    فیلم را می‌‌توانستم ساعت ۲۲ به بعد ببینم که خاموشی سیستم شناختی‌ام کم‌کم شروع شده. 

    این ماتریس پیش از هر چیز همین نکته را به من یادآور می‌شود. که اهمیت و فوریت کارهایم را بر اساس ساعت بیولوژیک بدنم تنظیم کنم و با هماهنگی آن، کارهایم را بهتر و کاراتر انجام دهم.

  19. فواد اسدی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    نکته ی مهمی که توی ماتریس آیزنهاور وجود داره ولی کمتر بهش توجه می شه اینه که بسیاری از کارهای روزانه هستن که وقت زیادی از ما می گیرن ولی از منظر اولویت بندی، حتی ارزش قرار گرفتن در گروه غیر مهم – غیر فوری رو هم ندارن. این ماتریس می تونه کمک کنه که به مرور این فعالیت ها رو از چرخه زندگی حذف کنیم 

  20. محمد علیزاده گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    این ماتریس به طور کامل در کتاب هفت عادت مردان موثر استفان کاوی شرح داده شده ،که مشخص میکنه اصلی ترین کارها ،کارهای مهم غیر غیر فوری هستند،که به نظر من روتین های روزانه میشن،مثل ورزش کردن،متمم خواندن،زبان خواندن>مطالعه و …