Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


اولویت بندی کارها و فعالیت ها | ماتریس آیزنهاور


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۱۶۶۵۶

در این درس به اهمیت اولویت بندی کارها و همین‌طور ماتریس آیزنهاور (یا همان ماتریس اهمیت و فوریت استیون کاوی) می‌پردازیم.

اکثر ما این ماتریس را می‌شناسیم و روش اولویت بندی فعالیت ها به کمک آن را می‌دانیم. به همین خاطر، احتمالاً این درس برای شما حاوی نکات چندان تازه‌ای نیست و می‌توانید آن را صرفاً نوعی تأکید و یادآوری در نظر بگیرید.

نحوه اولویت بندی کارها و فعالیت ها با استفاده از ماتریس آیزنهاور

مدیریت زمان برای بسیاری از ما به معنای تلاش برای به دست آوردن زمان بیشتر است. به همین علت، زیاد پیش می‌آید که متراکم کار کردن یا کم‌خوابیدن و فعالیتهای متوالی بدون وقت تلف شده را به عنوان نشانه‌ای از توانایی در مدیریت زمان در نظر می‌گیریم.

در حالی که چه بسا، بسیاری از جلسات و فعالیت‌های ما، چندان ضروری نباشند؛ یا این‌که برنامه‌ها و اهداف مهم‌تری را در لابه‌لای همین روزمرگی‌های منظم و زمان‌بندی‌شده، به دست فراموشی سپرده باشیم.

اهمیت اولویت بندی کارها در مدیریت زمان

برای این‌که «انجام منظم فعالیت‌های کم‌فایده» را با «استفاده‌ی بهینه از زمان برای دستیابی به اهداف مهم» اشتباه نگیریم، معمولاً بر این نکته تأکید می‌کنند که Task Management (مدیریت وظایف) بخش مهمی از Time Management (مدیریت زمان) است و کسی می‌تواند زمان خود را به خوبی مدیریت کند، که نسبت به اولویت بندی وظایف خود، دقیق و حساس باشد.

اولویت بندی بر اساس ماتریس آیزنهاور (ماتریس اهمیت و فوریت)

ماتریس آیزنهاور ابزار دیگری برای اولویت بندی کارها است که در آن به تفکیک ضرورت زمانی و ضرورت استراتژیک توجه شده است.

علاوه بر عنوان ماتریس آیزنهاور، گاهی نام‌های ماتریس استیون کاوی و هم‌چنین ماتریس اهمیت و فوریت نیز برای آن به‌کار می‌رود. چون طرح این ابزار توسط استیون کاوی در کتاب هفت عادت، نقش مهمی در رواج یافتن آن داشته است.

برای اولویت بندی کارها در ماتریس آیزنهاور، پیش از قرار دادن هر فعالیتی در برنامه‌های خود، باید آن را از دو جهت بررسی کنیم:

این کار چقدر اهمیت دارد؟ (Importance)

کارهای مهم، اغلب به هدف‌های ما مربوط هستند.

کارها و فعالیت‌هایی که انجام آن‌ها ما را به هدف‌هایمان نزدیک می‌کند و بی‌توجهی به آن‌ها می‌تواند مشکلاتی جدی و عمیق، با اثراتی نسبتاً طولانی برایمان ایجاد کند.

این کارها معمولاً به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به خواسته‌ها و هدف‌های کلان و ارزش های زندگی ما مربوط می‌شوند.

تأکید بر این نکته نیز لازم است که: به علت شخصی بودنِ هدف‌ها و ارزش‌ها، ممکن است کاری که شما آن را مهم تلقی می‌کنید، ممکن است از نظر فرد دیگری مهم محسوب نشود.

موارد زیر، نمونه‌هایی از کارهایی هستند که می‌توانند برای برخی افراد، اهمیت بالایی داشته باشند:

این کار چقدر فوریت دارد؟ (Urgency)

این کار یا فعالیت، تا چه حد نیازمند توجه در همین لحظه است؟

آیا اگر همین لحظه (یا در همین لحظات و ساعت‌های پیش رو) به آن توجه نکنم، دردسرساز می‌شود و تبعات بدی برایم خواهد داشت؟

آیا مهلت زمانی کاملاً قطعی و مشخصی برای این کار وجود دارد که الان هم به آن نزدیک شده‌ام؟

آیا اگر این کار را در این لحظه انجام ندهم، فرصت انجام آن را به‌کلی از دست می‌دهم؟

کارهای زیر،‌ ممکن است برای شما، مصداق کارهای فوری محسوب شوند:

  • پاسخ دادن به تلفن‌ها
  • پاسخ دادن به ایمیل‌های مدیریت ارشد
  • خرید شارژر موبایل (شارژر قبلی گم یا خراب شده است)
  • تنظیم پاسخ و ارسال آن برای روزنامه‌ای که دیروز، مطلب نادرستی را درباره‌ی شرکت منتشر کرده است

بر این اساس، می‌توان هر فعالیت را به یکی از چهار دسته‌ی زیر تخصیص داد:

ماتریس آیزنهاور در تفکیک و تقسیم بندی کارها

بعد از تقسیم بندی کارها چه کنیم؟

این‌که کارها را به چهار دسته تقسیم‌ کنیم، به خودیِ خود، خاصیت و کارکردی ندارد. مهم این است که بر اساس این تقسیم‌بندی، با کارها و فعالیت‌های هر یک از این چهار دسته، به شکل متفاوتی برخورد کنیم.

چارچوب زیر، یکی از رایج‌ترین الگوهای مدیریت فعالیت‌ها در ماتریس اهمیت و فوریت است:

کارهای مهم و فوری

این کارها، بیشترین اولویت را دارند و باید سریع انجام شوند. به عبارت دیگر، از منظر مدیریت منابع، باید منابع خود را پیش از هر چیز، به این کارها تخصیص دهید.

ضمناً به خاطر داشته باشید که هر چه در زمینه‌های زیر بیشتر وقت بگذارید، باید این بخش از فعالیت‌های شما، سبک‌تر شود و کارهای کمتری در این دسته قرار گیرد:

به عبارت دیگر، بخش مهمی از کارهایی که به سطحِ مهم و فوری می‌رسند، زمانی می‌توانسته‌اند در سطح مهم اما غیرفوری باشند.

اما به علت پیش‌بینی‌ها و برآوردهای نادرست شما یا ضعف نظم درونی (تلاش برای طفره رفتن از‌ آن‌ کارها)، امروز در دسته‌ی مهم و فوری قرار گرفته‌اند.

البته این ادعا الزاماً درباره‌ی همه‌ی کارهای فوری و مهم مصداق ندارد؛ مثلاً با تصادف یکی از دوستان نزدیک شما در خیابان، مجموعه‌ای از کارهای مهم و فوری به فهرست فعالیت‌هایتان افزوده می‌شود.

با این حال، اگر از مثال‌های خاص در حدی که مطرح شد بگذریم، بی‌توجهی به اولویت بندی کارها یکی از مهم‌ترین عواملِ پُر شدنِ سبدِ فعالیت‌های مهم و فوری است.

کارهای مهم ِ غیرفوری

اغلب کارهایی که در زندگی ما ارزش واقعی و ماندگار ایجاد می‌کنند، در این دسته قرار می‌گیرند.

اگر امروز ورزش نکنید، اگر برای یادگیری خود وقت نگذارید، اگر زبان دوم یا سوم خود را تقویت نکنید و اگر شبکه سازی نکنید، هیچ‌کدام در این لحظه‌ی مشخص، به شما آسیب نمی‌رسانند.

اما در بلندمدت، فرصت‌های بسیاری را از شما می‌گیرند و ممکن است بحران‌های متعددی را برایتان ایجاد کنند.

به همین علت، بلافاصله پس از کارهای مهم و فوری (که باید به تدریج، کم و کمتر شوند) برای کارهای مهمِ غیرفوری وقت بگذارید.

کارهای غیر مهم اما فوری

دو مورد از بهترین برخوردها با چنین کارهایی، تفویض و زمان‌بندی مجدد است.

اگر بتوانید این کارها را به افراد دیگری واگذار کنید، یا این‌که زمان‌شان را جابجا کنید، فرصت بیشتری برای کارهای مهم ایجاد خواهد شد.

مثلاً شاید بشود همکار شما به جای شما در یکی از جلسات کاری شرکت کند (بخشی از جلساتی که مدیران، می‌کوشند اهمیتِ حضور خود را در آن‌ها اثبات کنند، بدون حضور مدیر و توسط نماینده‌ی او، می‌تواند با همان کیفیت یا حتی با اثربخشی بالاتر برگزار شود).

هم‌چنین اگر کارهای مهمِ فوری و مهمِ غیرفوری شما باقی مانده است، شاید مناسب باشد با یک تماس تلفنی، قرارِ تفریحی خودتان با یک دوست قدیمی را جابجا کنید. با این کار، به تدریج یاد می‌گیرید که برای برخی قرارها و دیدارها کمتر وقت بگذارید و آگاهانه‌تر برنامه‌ریزی کنید؛ تا هر روز مجبور به تماس گرفتن و عذرخواهی و تغییر برنامه نشوید.

[ درس مرتبط: تکنیک دن اریلی درباره‌ی برنامه ریزی برای آینده ]

کارهای غیر مهم و غیرفوری

چک کردن پست‌ها و استوری‌های دوست و آشنا در اینستاگرام، پیگیری اخبار در زمینه‌هایی که تأثیر مستقیم روی زندگی امروز و تصمیم‌های فردای ما ندارند، وقت گذاشتن برای رسانه‌های زرد و به طور کلی، بخش قابل توجهی از حضور آنلاین ما، در این دسته قرار می‌گیرند.

البته کارهای غیرمهم و غیرفوری، مصداق‌های بسیار بیشتری دارند و اگر زندگی افراد معمولی و کسانی که به رشد و موفقیتی درخور دست نیافته‌اند جستجو کنید، می‌توانید نمونه‌های فراوانی از آن‌ها را بیابید.

آیا ماتریس آیزنهاور فقط برای برنامه ریزی فعالیتهای روزمره است؟

ممکن است در نگاه نخست، چنین به‌نظر برسد که ماتریس آیزنهاور، صرفاً برای رهایی از لیست بلند کارهای روزانه (از خرید گوشت و مرغ تا خشک‌شویی و تنظیم ساعت جلسات) مفید است.

اما به این نکته توجه داشته باشید که این ماتریس، یک ابزار عمومیِ اولویت بندی است و می‌تواند کاربردهای بسیار بیشتری داشته باشد.

به این مثال‌ها توجه کنید:

  • می‌توانید دستورجلسه را – که قبل از برگزاری جلسه تنظیم می‌کنید – به چهار بخش تقسیم کنید و مشخص کنید که هر یک از موضوعاتی که قرار است در جلسه مطرح شوند، در کدام دسته قرار می‌گیرند. با این کار، اگر وقت کم بیاید یا بحث بر سر یک موضوع طولانی شود، بهتر می‌توانید جلسه را اداره کرده و درباره‌ی اولویت‌ها تصمیم بگیرید.
  • مدیر یک شرکت در گفتگو با مسئول CRM، زبان مشترک و شفاف‌تری برای طبقه‌بندی درخواست‌های مشتریان و تعریف فرایند برای هر یک از‌ آن‌ها خواهند داشت.
  • در یک برنامه‌ی درازمدت (مثلاً با افق ده‌ساله یا بیشتر) هم می‌توان دسته‌بندی چهارگانه را به‌کار برد. البته در آن‌جا فوری و غیرفوری، در حدِ یک سال و چند سال تعریف می‌شوند و نه دقیقه و ساعت.
  • مدیر می‌تواند با استفاده از این روش اولویت بندی، به منشی یا مسئول دفتر خود آموزش دهد که هر کاری را در چه زمانی و با چه روشی به او اطلاع دهد (مثلاً برای چه کارهایی باید جلسه را قطع کند و برای چه کارهایی، ارسال پیامک یا تماس تلفنی کافی است).

محدودیت در دسترسی کامل به این مطلب

برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبت‌نام به تعداد قابل‌توجهی از درس‌‌های متمم دسترسی پیدا می‌کنید:

نمونه درس‌های کاربر آزاد

البته اگر بخواهید به همهٔ درس‌های متمم دسترسی از جمله درس‌های زیر دسترسی داشته باشید لازم است حق اشتراک بپردازید:

مدیریت کسب و کار (MBA) | توسعه فردی

خودشناسی | شخصیت شناسی | هدف گذاری

مسیر شغلی | کوچینگ | مشاوره مدیریت

تصمیم گیریعزت نفس | زندگی شاد

تسلط کلامی | مهارت ارتباطی | فنون مذاکره

ثبت نام رایگان    تجربه‌ٔ متممی‌ها

برای خرید دوره های صوتی هم می‌‌توانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.

تمرین و مشارکت در بحث

همان‌طور که در متن درس اشاره شد، این نوع روش‌های اولویت بندی، صرفاً یک چارچوب اولیه مشخص می‌کنند و هر یک از ما، بسته به نیاز و تجربه‌ی خود، جزئیات بیشتری به آن‌ها اضافه کرده و پروتکل‌های ویژه‌ی خود را تعریف می‌کنیم.

خوشحال می‌شویم اگر شما از این روش‌ (ماتریس اهمیت و فوریت) به شکل کامل‌تری استفاده می‌کنید، تجربه و روش‌های خود را با دوستان‌تان در میان بگذارید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت زمان به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مدیریت زمان

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۱۹۹ نظر برای اولویت بندی کارها و فعالیت ها | ماتریس آیزنهاور

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : شهرزاد راسخ

    ماتریس آیزنهاور (یا همان ماتریس اهمیت و فوریت استیون کاوی) به خصوص هر وقتی که در زمینه یک هدف خاص، در مورد نتایج فعالیتهایی که در طول روز انجام میدم میشینم فکر میکنم و همچنین وقتی شاخص هایی رو که برای اندازه گیری فعالیت هام در نظر گرفتم مورد ارزیابی قرار میدم و احساس میکنم در مسیر اهدافم اونطور که انتظار دارم خوب پیش نمیرم؛ خیلی بهم کمک میکنه.

    اتفاقا همین دو سه روز پیش، بعد از اینکه شاخص های ارزیابی فعالیت هام رو مورد بررسی قرار دادم، متوجه شدم که در برخی زمینه ها، پیشرفت مورد انتظارم رو نداشتم.

    بعد که خوب فکر کردم دیدم کارهای مهم و فوری ای - با همون ضرورت زمانی و ضرورت استراتژیک - هستند یا میتونن جدیداً تعریف بشن که در لابلای کارهایی که از اهمیت و فوریت پایین تری برخوردارند، گم شدند یا ممکنه فراموششون بکنم یا اصلاً نیاز به تعریف دارن.

    ضمن اینکه واقعا به تجربه ی من، ما لازم داریم که این ماتریس رو مرتب، به روز و آپدیت کنیم و کارهای جدیدی رو در اون تعریف کنیم و کارهای قدیمی تری که حس میکنیم دیگه کمکی به ما نمیکنن رو کلاً از این ماتریس حذف کنیم، یا کارهایی را در این چهار خانه جابجا کنیم.

    یه تجربه ی خوب دیگری که من در همین چند روز پیش، ازش کمک گرفتم این بود که تصمیم گرفتم برای هر یک از اقدامات مهم و فوری، و مهم و غیر فوری خودم بعد از اینکه تعریف و تعیین  شون کردم، یک نقشه ذهنی بکشم.

    الان هم احساس میکنم این نقشه های ذهنی - در کنار این ماتریس و شاخص های ارزیابی - که برای هر کدوم از اون فعالیتها کشیدم، خیلی دارن بیشتر از قبل بهم کمک میکنن که بدونم دقیقا کارهای مهم تر و فوری ترم کدامها هستند؟ میخوام چکار کنم؟ از چه مسیرهایی برم؟ و در زمینه هر فعالیت، دقیقاً به کجا برسم؟ (که همین نقشه های ذهنی هم به نظرم لازم دارن که مرتب آپدیت بشن.)

  1. اولویت بندی برای پنج سال آینده:

    فوری و مهم : پاس کردن واحدها با نمره خوب، پایان نامه ارشد، کسب مهارت برای بازارکار

    مهم و غیر فوری: زبان خواندن ، ورزش و لاغری 

    غیرمهم و فوری: یادگرفتن ساز ، رفتن مسافرت خارجی

    غیرمهم و غیر فوری: درگیری با حواشی اینستاگرام 

  2. من دارم از این ماتریس برای افقهای خیلی دور زندگیم استفاده می کنم. 
    مثلا در بخش کارهای مهم وفوری باید اهداف حال حاضرم را ذکر کنم.
    اما در بخش کارهای غیرفوری و مهم دستاوردهایی که می خواهم در آینده داشته باشم را می نویسم و …
    به این شکل می توانم بهتر بفهمم که چه کارهایی برای آینده ام مفید است و چه کارهایی را باید حذف کنم.
    مثلا کار کردن روی مهارت رابطه سازی برای من در آینده می تواند نقش مهمی داشته باشد .بنابراین با این هدف با دیگران ارتباط می گیرم نه صرفن برای گذراندن وقت یا تفریح کردن .
    این نکته خیلی مهمی است که این ماتریس به زندگی روزمره ما هم هدف و جهت درست می دهد .

  3. اولین باری بود که راجع به این روش مطالعه می‌کردم و راستش اجرا کردنش حس آرامش کوچکی بهم داد.

    قبلا که از نرم افزارها برای برنامه ریزی و نظم شخصی استفاده می‌کردم از چیزی شبیه تکنیک VED استفاده می‌کردم، اما اشتباهم این بود که تقریبا تمام موارد لیستم رو تگ قرمز (Vital) میزدم. حتی مواردی مثل خرید نان رو هر روز با اولویت حیاتی دنبال می‌کردم! و خب احتمالا می‌تونید حدس بزنید که بعد از مدت کوتاهی این تقسیم بندی برام بی معنی شد و توجهی بهش نمی‌کردم. و مدت کوتاه‌تری بعد از اون کلا برنامه ریزی کردن رو کنار گذاشتم، تا وقتیکه برنامه ریزی به شکل کاغذی رو امتحان کردم و از الان سعی می‌کنم بیشتر به اولویت بندی فعالیت‌ها توجه کنم.

  4. یکی از دشواری های برنامه ریزی مدیریت اتفاق ها و جریانات ناخواسته در زندگی شخصی‌مان است. احتمالا خیلی از افراد دیگر هم مثل من تجربه برنامه ریزی های ناکام را داشته اند، من مدتی است با استفاده از روش VED، سعی میکنم برنامه ها را مدیریت کنم و همیشه یک جای خالی و ظرفیت خالی برای اتفاق های ناخواسته در برنامه روزانه در نظر میگیرم. اینکه اولویت کارها را به درستی تشخیص بدهم را به مرور زمان دارم یاد میگیرم و فکر میکنم تمرین در این مهارت خیلی تاثیر گذار و سریع است. من با اپلیکیشن های انلاین نتوانستم ارتباط برقرار کنم و با برنامه ریزی کاغذی بهتر میتوانم سردرگمی هایم را مدیریت کنم.

  5. رویا حیدریان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    بخشی که برای من خیلی  جالب بود تفکیک کردن کارهای مهم به فوری یا غیر فوری ، بود. و پر شدن سبد کارهای مهم و فوری. من فکر کنم بسیاری از افراد از جمله خودم به کارها تگ مثبت بودن یا منفی بودن میزنیم و با نگاهی که داریم یک کار مثبت انجام میدیم فوری و ضروری بودنش رو در نظر نمیگیریم. مثلا من درباره کتاب خوندن این طور هستم. در حالی که هزارتا کار دارم یک کتاب میگیرم دستم و احساس عذاب وجدانم رو برای به تعویق انداختن کار فوریم، توجیه میکنم که دارم کار مفیدی انجام میدم. و بدتر اینکه یک سری از این کارها با اینکه به ظاهر یک کار مفید هستش ولی میتونه اصلا مهم و فوری نباشه. مثلا یاد گرفتن زبان سوم. یک جور تشویق بیرونی و درونی باعث میشه این کارهارو انجام بدی. خوندن این بخش که کارهایی که در جهت ارزش ها و اهداف ما هستند بیشترین اهمیت رو دارند راهنمای خوبی بود برام برای نظم دهی به کارهام.

  6. سوده عابدینی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    توی دوران پیش دانشگاهی مشاوری داشتیم که میگفت موقع درس خوندن همیشه یه کاغذ کنار دستتون باشه و هر فکری جز درس توی ذهنتون اومد روی کاغذ بنویسیدش تا بعدا سر فرصت کامل بهش فکر کنید و تمرکزتون سر درس از دست نره.

    به نظرم این شیوه برنامه ریزی هم میتونه اولین کارش خالی کردن فشار ذهنی باشه. دومین کارکردش میتونه اگاه شدن از زمانهای تاف شده توی روز باشه. و اینکه دیگه بهونه ای برای انجام ندادن کاری وجود نداشته باشه.

    *از قبل با این شیوه آشنایی نداشتم ولی متوجه شدم اپلیکیشنایی برای اندروید هستن که طبق این روش کار میکنن.

  7. من همیشه یه لیست بلند بالا از کارها دارم. محل کار جدا، خانه جدا، هر چقدر هم سعی میکنم دسته بندی کنم بازهم فایده نداره. خود لیست بهم استرس میده. از این ماتریس هم استفاده کردم چون وارد نبودم کمکی نکرد چون لیستم خیلی طولانیه. باید روی توسعه کل مهارتهای فردیم کار کنم. مطلب ارائه شده مفید بود ممنون. من کلا حس میکنم برای فهمیدن و انجام دادن هرجیز، احتیاج به کلاس دارم تا عملی انجام بدم و یاد بگیرم. 

  8. من همیشه یه لیست بلند بالا از کارها دارم. محل کار حدا، خانه جدا، هر چقدر هم سعی میکنم دسته بندی کنم بازهم فایده نداره. خود لیست بهم استرس میده. از این ماتریس هم استفاده کردم چون وارد نبودم کمکی نکرد چون لیستم خیلی طولانیه. باید روی توسعه کل مهارتهای فردیم کار کنم. مطلب ارائه شده مفید بود ممنون. من کلا حس میکنم برای فهمیدن و انجام دادن هرچیز، احتیاج به کلاس دارم تا عملی انجام بدم و یاد بگیرم. 

  9. محمد نظری گفت: (عضو ویژه)

    با سلام 

    در موضوع این درس به نظر من دونکته مهم و ضروری وجود داره .

    اول-براساس این ماتریس و روشهای تکمیلی که به نظر هر یک از ما می رسد اولویت یندی وظایف خود را مشخص کنیم.

    دوم- در زمانهای متناوب و متوالی اولویت، ضوررت، و اهمیت وظایف خود را بازنگری و اصلاح کنیم.

    من حدود شش سال است که به فعالیت شغلی در بخش خویش فرما (پس از چندین سال فعالیت در بخش دولتی) مشغول هستم، هنگامی که این درس را مطالعه کردم متوجه شدم عمده فعالیتهایی که من برای خود، در طی این شش سال در نظر گرفته و تعریف می کردم از جنس کارهای مهم و فوری بوده اند اکنون تجربه من پس از این مدت چنین است^

    – چند سال متوالی در میان فعالیتهای مهم و ضروری زندگی کردن انسان را فرسوده می کند .

    -بخشی از کارهای مهم زمان مخصوص به خود را می طلبد و از روی انتخاب به آنها قالب فوری دادن منجر به گیر کردن در شرایط سخت خواهد شد.

    – به دست آمدن نتیجه مطلوب در کاهای مهم حتما با صرف زمان کافی و لازم برای آنها اتفاق می افتد.

  10. نگاه کردن ترکیبی ماتریس آیزنهاور

    ما دو نوع کار داریم، سیاه و سفید . کسی که کار سفید نداشته باشد در کار سیاه نیز نمی تواند راندمان بالایی داشته باشد. پس نتیجه می گیریم که کار سفید ،سوخت کار سیاه را تامین می کند. حال سوال این است:

    آیا کار های سفید در درجه مهم و فوری قرار می گیرند؟

    با توجه به برنامه ریزی شخصی ای که داشته ام ،بله. در درس گفته شد که کار مهم و فوری می تواند کاری باشد که به دلیل اینکه اهمیتش را درک نکرده ایم و در آن تاخیر انداخته ایم فوری شده باشد. این اتفاق برای من افتاده که به دلیل سر مشغولی ، کار سفید را در نظر نگرفته ام و درهفته بعد با کاهش شدید راندمان مواجه شدم. در آن زمان بهترین تصمیم ممکن برای من انجام کار سفید (استراحت به معنی کلمه) بود.

    از شما می خواهم که دچار اشتباهی که من شدم نشوید . کار های سفید در ماتریس آیزنهاور ، مختص به قسمت غیر مهم و غیر فوری نیستند.

    • مانی نیک روشن گفت: (عضو ویژه)

      کار سفید، سوخت کار سیاه را تامین میکند.

      تعبیر جالبی بود هرچند تعبیر تیز کردن تبر رو هم خیلی می پسندم در رابطه با این موضوع.

      کاملا موافقم با شما که تیز کردن تبر همیشه یک فعالیت مهم هست و فوریتش رفته رفته افزایش پیدا میکنه تا جایی که تبدیل میشه به اولویت.

      جایی یه جمله درباره اولویت خوندم که کمک کرد این مفهوم به خوبی در ذهنم بشینه:

      اولویت همیشه فقط یکدونه است و اونم اون کاری هست که تاقبل انجام شدنش حتی فکر کردن به اهمیت بقیه کارها هیچ اهمیتی نداره.

  11. حمید بخشی گفت: (عضو ویژه)

    من بیشتر هدفم از مطالعه این درس بهتر برنامه نوشتن بود و برام جالب شد که علاوه بر خود درس دیدگاه ها هم خیلی به فهرست کردن کارهام داره کمک میکنه 

    به نظر من دانستن این ماتریس خیلی خوبه ولی واقعیت اینه که تجربه در برنامه ریزی هم خیلی مهمه 

    اگر کسی داره این دیدگاه ها رو میخونه باید درنظر داشته باشه همه ی دوستان اینجا دیدگاه خودشان را مینویسند ولی مطمئنا بخش زیادی از یادگیری برنامه ریزی و اولویت بندی در انجام مستمر اون هست و این دیدگاها ها فقط میتونه به ما خط بده و برای من هم دقیقا همینطور بود 

     

  12. فهم عمیق این ماتریس و پیاده کردن آن جلوی خیلی از عواملی که حواسمون رو پرت میکنن هم میگیره، مثلا اگه کسی تعیین کنه چیا براش مهمه، دیگه تندتند نمیره گوشی شو چک کنه ببینه پیام جدید داره یا نه! مگر اینکه منتظر پیامی مهم از طرف فردی مهم باشه که میتونه با تنظیمات داخلی فقط نوتیفیکشن پیام وارده از طرف اون فرد رو روشن بذاره و بقیه در حالت mute 
    این مهارت به مهارت نه گفتن هم میتونه کمک بکنه، جاهایی که قبل از یاد گرفتن این ماتریس برامون سخت بوده نه بگیم یا اصلا مردد بودیم انجامش بدیم یا نه، بعد از فراگرفتن و تمرین کافی در شناسایی مهم ها (کارهای در راستای اهداف کوتاه مدت، میان و بلند مدت) از غیر مهم ها، با قاطعیت میتونیم نظرمونو مشخص کنیم و حس گیرکردن در دوراهی هم نداشته باشیم..

  13. اولویت بندی واقعا مهم و حیاتی در امر برنامه ریزی است اینکه اجازه ندی کارهای خرد و کم اهمیت وقت ارزشمندتو هدر بدن و بتونی حذفشون کنی تا به کارهای اصلی تر که مارا به اهدافمان نزدیک می کند وقت بگذاریم.

     

  14. محمد مهدی حیدری گفت: (عضو ویژه)

    من خیلی وقته که از ماتریس آیزنهاور برای اولویت بندی ها استفاده می کنم و تقریبا میتونم بگم یک جزء ثابت همه برنامه ریزی های منه.
    کارکرد این ماتریس برای من: 
    ۱. تخلیه ذهن و کاهش بار حافظه فعال، در نتیجه افزایش توان تمرکز
    ۲. رها شدن از نگرانی های بی‌مورد 
    ۳. اولویت بندی فعالیت های روزانه
    ۴. من در وان نوت صفحه ای دارم به نام انباری، و در آن فهرست های مختلف و دسته بندی شده از کار هایی که باید انجام بدم، پروژه هایی که در حال حاضر دارم روش کار میکنم، پروژه ها و فعالیت هایی که برای آینده مد نظر دارم، فهرست اقدامات مالی و ….. دارم، برای اولویت بندی هر یک از این فهرست ها و دسته بندی ها از ماتریس آیزنهاور استفاده میکنم، و تا این لحظه بسیار برای من مفید بوده.
    ۵. از آن برای اولویت بندی مشکلات و چالش هایی که باهاش به صورت روزانه رو به رو میشم، استفاده میکنم.
    ۶.هنگام تصمیم گیری های مهم نیز از این ماتریس به عنوان ابزاری برای شفاف سازی گزینه ها استفاده میکنم.
     
    نکته : من علاوه بر ماتریس آیزنهاور، از روش ABC هم استفاده میکنم اما برای اولویت بندی فعالیت هایی که در یکی از تقسیم بندی های چهارگانه ماتریس آیزنهاور قرار می گیرند. مثلا وقتی همه کار های مهم و فوری مشخص شد، برای اولویت بندی آنها از روش ABC استفاده میکنم.
     
    نکته مهم این درس این بود که صرف اولویت بندی و تقسیم بندی کارکردی ندارد بلکه باید با هر یک از این تقسیمات و اولویت ها با شیوه ای متفاوت برخورد کنیم و نوع برخوردمان را به صورت شفاف و ساده تعریف کنیم.
    و نکته مهم دیگر این است که اولویت ها ثابت نیستند و ممکن است تغییر کنند، بنابراین باید با انعطاف با این روش برخورد کرد و همیشه بر گردیم و اولویت بندی مان را آپدیت کنیم.
    البته باید سعی کنیم وقتی با تفکر و آگاهی اولویت بندی انجام دادیم، به اولویت هایمان احترام بگذاریم و به آنها پایبند باشیم و مراقب باشیم این روش به بازی ای برای از زیر کار دررفتن تبدیل نشه (خصوصا در کمال طلب ها )

  15. به صورت خلاصه دوست دارم چند تا از کارکردهای مفید ماتریس آیزنهاور رو  به اشتراک بزارن
    ۱- اگر ما فعالیت هایی که باید انجام بدیم رو همراه با الویتشون بر روی کاغذ منتقل نکنیم، عملا اونها رو با یک بار پردازشی نسبتا بالایی در ذهنمون نگه می داریم و تمرکز و انرژی زیادی از  ما برای انجام کارهای روزمره زندگیمون گرفته میشه. با الویت بندی و مکتوب کردن فعالیت ها در حقیقت این بار از روی ذهن ما برداشته میشه
    ۲- ذهن ما پتانسیل ساختن کاه از کوه رو داره ، وقتی انجام یک کار گوشه‌ی ذهن ما بماند، ذهن به راحتی می تونه  آن کار ساده را که برای ما  فوری و مهم هست را در حالی که زمان و انرژی کمی از ما می گیرد به  یک ابر پروژه تفسیر  بکنه و بنا به مکانیسم درونیش با تراشیدن بهانه‌هایی ما رو در منطقه کاذب امنیت و ارامش قرار بده ، با به کمک این ماتریس ما  یک تصویر شفاف از خیلی از فعالیت هامون  میگیریم و نمیذاریم ذهن و روان ما آونها  رو تفسیر بکنه و چه بسا این تصویر واقعی، ما رو مشتاق به انجام سریع آن کار بکنه.

  16. سجاد رحیمی مدیسه گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    آیا در حال حاضر، اساساً به فعالیتِ مناسبی مشغول هستیم؟

    به نظرم این سوال به تنهایی خیلی چالش برانگیز هست؛ خصوصا اگر کارمندی باشیم که اختیار شغل و فرآیندهای کاریمان دست خودمان نباشد.

  17. آمره ئی گفت:

    من معمولا وقتی کارهام زیاد و از کنترل خارج میشه براشون اولویت بندی میکن تا بتونم براساس مهم بودن و فوریت داشتنشون انها رو انجام بدم ولی همان طور که آقای پررنگ اشاره کردن زمان اجرا برنامه چون وابسته به دیگران هست و نیاز به همکاری آنها هست معمولا نمیتونم طبق برنامه پیش برم و همیشه تعدادی از کارها انجام نشده باقی میمونه .

  18. عبدالرضا نادری پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    در ماتریس آیزنهاور چهار دسته کار وجود داره که برای هر کدومش راهکاری تجویز شده. برای کارهای مهم فوری میگن سریع انجامش بده ، برای کارهای مهم غیرفوری میگن براش برنامه ریزی کن ، برای کارهای غیرمهم اما فوری هم میگن تفویض کن یا زمانش رو جابجا کن و برای کارهای غیرمهم غیرفوری هم که معمولاً میگن حذف شون کن که من بر اساس تجربه خودم یه پیشنهاد دارم و اون هم این هست که؛ کارهای غیرمهم غیرفوری مثل حضور در شبکه های اجتماعی ، تماشای فوتبال ، فیلم و سریال و …که معمولاً کارهای جذابی هستن و مثل قطار شهربازی لذتبخشن و بهمون خوش میگذره ولی آدم رو به هیچ جایی نمی رسونن رو حذف نکنیم و اونها رو پاداش انجام کارهای مهم و غیرفوری مون مثل ورزش کردن ، مطالعه ، فراگیری زبان و … بذاریم اما حدش مشخص باشه. مثلاً اگر طبق برنامه ام امروز یک ساعت پیاده روی رو انجام دادم حق دارم ۱۵ دقیقه اینستاگرامم رو چک کنم.

  19. تنها مشکلی که با این ماتریس داشتم لیست کارهای مهم و فوری بود که عملا نمیتونستم انجام بدم و همیشه بالای سر رسید مونده بود و اذیتم میکرد 

    مثال : جلسه با یک تامین کننده جدید که وقت رو اون تایین میکنه و تو اون تایم نیست و باید زمان جلسه عوض بشه و مهم ترین کارم انجامش دست خودم نیست و با اینکه میدونم باید انجام بدم نمیتونم چون ۵۰% کار دست من نیست 

    برای حل این موضوع تمامی کارهام رو تو سیستم crm شرکت وارد میکنم و فقط ورودی رو چک میکنم که توی کدوم دسته هست بعد فعالیت تو روز و ساعت خودش میشینه و من کارهام رو از شماره یک انجام میدم تا آخر با علم به اینکه این کار مهمترین و فوری ترین نیست 

    مثلا مطالعه برام مهم و غیر فوری هست ولی اول انجام میدم چون ۸ صبح مشتری خوابیده و نمیتونم پیگیری فروش انجام بدم با اینکه میدونم تو دسته مهم و و فوری هست 

    • با عرض سلام و خدا قوت اون کار زمان مخصوص به خود رو داره و انجام ان کار در زمان مخصوص خود فوری است برای مثال کلاس علوم منحصر به تایم ۱۶ الی ۱۸ است و در تایم دیگه ای این کار  اصلا جزو فوری ها نمیشه

       

    • روز ما از هر چهار بخش ماتریس تشکیل شده و قرار نیست که حتما از کار‌های مهم و فوری شروع کنیم. 
      اتفاقا نکته ای که در این درس وجود داره اینه که باید سعی کنیم کار‌های خودمون رو از بخش مهم و فوری به بخش مهم و غیر فوری منتقل کنیم.

  20. تا قبل خوندن این مطلب اگاهی از وجود چیزی تحت عنوان ماتریس ایزنهاور نداشتم اما با خوندن تعدادی از کامنت ها به نظرم رسید گاها پیش اومده که از این متد استفاده کردم. مثلا بعد از ازمون های ازمایشی که میدادیم با مشاور مدرسه راجب علل مشکلات اون ازمون صحبت میکردیم و دنبال راهکار بودیم. 

    گاهی اوقات میدیدم که مثلا ضعف اشکاری توی زیست دارم و یه برنامه نسبتا فشرده میذاشتیم تا اون مشکل رو بتوینم جمع و جور کنیم(اهمیت بالا، فوریت بالا) یا توی مبحث فیزیک سر بعضی ازمون ها تعداد تست های شک دارم زیاد بود و باید با تمرین بیشتر مشکلات احتمالی که در اینده ممکن بود سر این درس بیاد رو رفع و رجوع میکرد(اهمیت بالا فوریت کم) 

    مشکلی که سر ۲ ۳ تا ازمون برام پیش اومد جابجا زدن بود که مثلا از یک قسمت به بعد، ۱۰ تا تست پایین تر زده بودم و همه جواب ها غلط شده بود(اهمیت کم فوریت زیاد) 

    کلا فکر میکنم حتی بی نظم ترین افراد هم میتونن نمود هایی از این شیوه توی زندگیشون پیدا کنن و فقط باید مقداری هدفمندی رو به بقیه بخش های زندگیشون هم تزریق کنن