استراتژی تمرکز به عنوان یک استراتژی رقابتی

در درس‌های گذشته با استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تمایز آشنا شدیم و دیدیم که پورتر این استراتژی‌ها را به عنوان دو نسخه‌ی عمومی می‌بیند که کسب و کارها می‌توانند یکی از آن‌ها را انتخاب کرده و دنبال کنند.

پورتر در تعریف هر دو استراتژی، توضیح می‌دهد که باید کل صنعت مورد توجه شما باشد. به این معنا که اگر به سراغ استراتژی رهبری هزینه می‌روید، باید کمترین هزینه‌ی تولید را در میان تمام رقبا داشته باشید و اگر می‌خواهید استراتژی تمایز را دنبال کنید، باید از تمام رقبای خود متمایز شوید.

می‌دانیم که این هدف بسیار بزرگ است و این شکل از اجرای استراتژی برای بسیاری از کسب و کارها ممکن نیست.

به همین علت، پورتر گزینه‌ی سومی را هم مطرح می‌کند و آن استراتژی تمرکز یا Focused Strategy است.

به این معنا که ابتدا یک یا چند سگمنت مشخص از بازار را انتخاب کنید و سپس، در آن سگمنت به سراغ استراتژی تمایز یا رهبری هزینه بروید:

• استراتژی تمایز متمرکز (Focused Differentiation)
• استراتژی رهبری هزینه به شکل متمرکز و محدود (Focused Cost-leadership)

استراتژی تمرکز یعنی فاصله گرفتن از بلندپروازی‌های غیرمنطقی

مدیران بسیاری از کسب و کارها، موفقیت کسب و کار را بر اساس مقیاس کسب و کار تعریف می‌کنند. به همین علت، رویای آن‌ها این است که روزی تمامِ گستره‌ی قابل‌تصورِ صنعتِ خود را در اختیار بگیرند و پوشش دهند.

به این مثال‌ها توجه کنید:

همه‌ی آرزوها و رویاهای مطرح شده، نمونه‌هایی از استراتژی های توسعه کسب و کار محسوب می‌شوند و کسی نمی‌تواند بلافاصله، همه‌ی آن‌ها را رد کند.

اما اگر بخواهید با نگاه مکتب جایگاه‌یابی (یا به زبان ساده‌تر: نگاه پورتری) به مسئله نگاه کنید، سوال پورتری این است که:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد می‌کند: