Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


تعریف کارایی، تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی


تعریف کارایی تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی

کمتر واژه‌هایی را می‌توان یافت که به اندازه‌ی کارایی و اثربخشی در میان مدیران و در جلسات مدیریتی رایج باشند. تفاوت کارایی و اثربخشی نیز غالباً بحثی است که در نخستین ساعت‌های آموزش مدیریت برای دانشجویان تشریح می‌شود.

اما هم‌چنان اتفاق‌نظر جدی بر روی تعریف کارایی و تعریف اثربخشی وجود ندارد و نویسندگان و تحلیل‌گران، بسته به نیازهای خود تعریف‌های گوناگونی از این دو مفهوم ارائه می‌دهند.

بگذریم از این‌که بسیاری از اوقات، ما از سر عادت و برای ایجاد وزن و ساختن قافیه در جملات خود، هر دو اصطلاح را کنار هم به کار می‌بریم و از تفاوت‌های آن‌ها چشم می‌پوشیم.

پیش از این‌که به تعریف کارایی و اثربخشی بپردازیم، لازم است تأکید کنیم که مفهوم کارایی و اثربخشی در مدیریت، الزاماً با آن‌چه در اقتصاد، مهندسی یا نظریه سیستم‌ها یا سایر شاخه‌های علوم می‌شناسیم، یکسان نیست و آن‌چه در این‌جا می‌خوانید بیشتر برای حوزه‌هایی مانند رفتار سازمانی، انضباط شخصی، مدیریت استراتژیک، هدف گذاری، برنامه ریزی و مدیریت زمان کاربرد دارد. این نوع کاربرد کارایی و اثربخشی را در مدیریت مدرن، پیتر دراکر در مقاله‌ی ویژگی های یک مدیر اثربخش مطرح کرد و پس از او نویسندگان بسیاری به بسط و شرح آن پرداختند.

با این مقدمه به سراغ تعریف کارایی و تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی می‌رویم و در پایان، اشاره‌ای هم به مفهوم بهره وری خواهیم داشت.

تعریف کارایی (Efficiency)

کارایی با توجه به میزان منابع استفاده شده برای انجام یک فعالیت مشخص سنجیده می‌شود و افزایش کارایی – که گاهی در ادبیات مهندسی به آن راندمان هم گفته می‌شود – به معنای کاهش اتلاف منابع در انجام یک فعالیت است.

بنابراین می‌توان گفت:

  • وقتی امروز یک فعالیت مشخص را با منابعی کمتر از دیروز انجام می‌دهید، می‌توان گفت کارایی شما در آن فعالیت نسبت به دیروز افزایش یافته است.
  • وقتی یک پروژه را به دو نفر واگذار می‌کنید و یکی از آن دو، این پروژه را با پول کمتر یا در مدت زمان کمتر انجام می‌دهد، می‌توان گفت کارایی بالاتری داشته است.
  • وقتی به علت کم خوابی، سرعت فکر کردن یا کار کردن‌ شما کاهش پیدا می‌کند، می‌توان گفت کارایی شما کاهش یافته است.
  • صدای نوتیفیکیشن موبایل، باعث حواس‌پرتی و کاهش کارایی فرد می‌شود.
  • اگر هر کس مشغول هر کاری است، آن را کمی سریع‌تر انجام دهد، کارایی کل مجموعه به شکل محسوسی افزایش پیدا می‌کند.

توجه داشته باشید که  در تعریف کارایی، مهم نیست که اصل کار، در مسیر درستی انجام می‌شود یا نه. ما به «میزان مصرف منابع برای همین کار فعلی» توجه داریم. 

به عنوان مثال، فرض کنید یک کارشناس تولید محتوا استخدام می‌کنید تا فعالیت‌های دیجیتال کسب و کار شما را سر و سامان دهد. او بدون این‌که قدرت تحلیل داشته باشد و تشخیص دهد که کدام کار شما درست و کدام نادرست است، همان سبک کارهای قبلی خودتان را با همان کیفیت سابق، اما با هزینه‌ای کمتر (یا سرعتی بیشتر) انجام می‌دهد.

در این حالت می‌توان گفت استخدام کارشناس، کارایی شما را بالا برده است.

همان‌طور که می‌بینید در این‌جا به‌هیچ‌وجه بحثی از درست یا نادرست بودنِ اصل کار وجود ندارد.

تعریف اثربخشی (Effectiveness)

اثربخشی با توجه به میزان همسو بودن فعالیت‌ها با هدف‌های تعیین‌شده سنجیده می‌شود. بنابراین افزایش اثربخشی به این معناست که فعالیتهای ما، بیش از گذشته با هدف‌هایمان همسو شده است.

در تصویر زیر، هر چه زاویه بزرگ‌تر شود،‌ می‌توان گفت اثربخشی کاهش یافته است.

فرق کارایی و اثربخشی در این نمودار نشان داده شده است. بهره وری وقتی است که دو بردار هم جهت باشد و سرعت حرکت هم بالا باشد

مثالهای زیر، استفاده‌ی مناسب از اصطلاح اثربخشی را در جمله‌ها و اظهارنظرها نشان می‌دهد:

  • استفاده از فضای تبلیغاتی در فرودگاه‌ها برای تبلیغ مواد غذایی، از اثربخشی بالایی برخوردار نیست.
  • اگر فرض کنیم هدف از دوره های آموزشی مدیریتی، پرورش مدیران توانمند است، این دوره‌ها چندان اثربخش نبوده‌اند.
  • تا وقتی شاخص های کلیدی عملکرد  تعریف نشده باشند، ما نمی‌توانیم از اثربخشی فعالیت‌های واحد منابع انسانی صحبت کنیم.

چه در زندگی شخصی و چه سازمانی، اثربخشی زمانی معنا و مفهوم پیدا می‌کند که مأموریت، چشم انداز و اهداف تعریف شده باشند.

چون این المان‌ها جهت‌گیری کلی را مشخص می‌کنند و پس از مشخص شدن جهت است که می‌توان همسو بودن اقدام‌ها با جهت‌گیری مطلوب را سنجید و بررسی کرد.

اگر ندانیم چه می‌خواهیم بکنیم، هرگز نمی‌توانیم اثربخشی را افزایش دهیم (اگر چه در همین حالتِ ندانستن و نفهمیدن، می‌توان فعالیت‌های فعلی را با کارایی بیشتری انجام داد).

تفاوت کارایی و اثربخشی

یک سوال تکراری و کلیشه‌ای در آموزش مدیریت این است که می‌پرسند: «تفاوت کارایی و اثربخشی چیست؟»

دانشجو هم معمولاً یک پاسخ کلیشه‌ای حفظ می‌کند و تحویل می‌دهد: «کارایی یعنی انجام دادنِ درستِ کار و اثربخشی یعنی انجام دادنِ کارِ درست.»

اما اگر به توضیحات مطرح شده در این درس توجه کرده باشید، حتماً به نتیجه رسیده‌اید که اصل این سوال، چندان معنا و مفهومی ندارد.

کارایی و اثربخشی، به موضوعات متفاوتی اشاره دارند و نمی‌توان آن‌ها را با هم سنجید.

کارایی به مفاهیمی که در مهندسی می‌آموزیم نزدیک‌تر است و در موارد بسیاری می‌توان آن را به شکل کمّی سنجید. اما اثربخشی، نیازمند تعیین جهت است و بسیار بنیادی‌تر محسوب می‌شود.

اما به هر حال، بد نیست به خاطر بسپاریم که:

دغدغه‌ی کارایی این است که «چگونه همین کارهایی را که فعلاً انجام می‌دهم، بهتر و با اتلاف کمتر انجام دهم؟»

و دغدغه‌ی اثربخشی این است که «آیا این کارهایی که انجام می‌دهم، دقیقاً‌ همان کارهایی است که باید انجام بدهم؟ یا باید به سراغ کارها و فعالیت‌های دیگری بروم؟»

کارایی و اثربخشی در زندگی شخصی

ما انسان‌ها در زندگی فردی خود، معمولاً گرفتار بازی افزایش کارایی می‌شویم و مسئله‌ی اثربخشی را فراموش می‌کنیم.

مدیریت بهتر زمان، تلاش برای کاهش ساعت خواب، تمرین برای افزایش سرعت مطالعه، پیدا کردن مسیری که ما را زودتر به محل کار یا خانه برساند، انتخاب فروشگاهی که کالاهایش قیمت‌های مناسب‌تر دارند، همگی از جنس بهبود کارایی هستند.

و گاهی ذهن ما آن‌قدر درگیر این نوع بهینه‌سازی‌هاست که فراموش می‌کنیم از خود بپرسیم: مسیر مناسب من در زندگی (شخصی/شغلی) چیست؟ و آیا فعالیت‌هایی که انجام می‌دهم با آن مسیر، همسو است؟

این‌که برای یادگیری زبان آلمانی، به دنبال نزدیک‌ترین کلاس می‌گردیم، از جنس «تلاش برای بهبود کارایی» است. اما این‌که از خود می‌پرسیم آیا الان اصلاً شرکت در کلاس زبان آلمانی برای من مناسب است، از جنس «دغدغه‌ی اثربخشی» است.

این‌که می‌کوشیم با یادگیری تُندخوانی، کتاب‌ها را سریع‌تر بخوانیم، از جنس «دغدغه‌های کارایی» است. اما فکر کردن به این‌که چه می‌توان کرد تا یادگیری من از یک کتاب، بیشتر و عمیق‌تر باشد، از جنس «دغدغه‌ی اثربخشی» است. شکل عمیق‌تر این دغدغه آن است که از خود بپرسیم: «آیا اساساً مطالعه‌ی این کتاب، برای من مناسب و مفید است

این‌که می‌کوشیم مسیر رشد شغلی ۱۰ ساله را در ۳ سال طی کنیم، از جنس «دغدغه‌ی کارایی» است. اما این‌که «آیا مسیر شغلی فعلی‌ام همان چیزی است که من در زندگی‌ام می‌خواسته‌ام و می‌خواهم» سوالی در حوزه‌ی اثربخشی است.

کارایی و اثربخشی سازمانی

بحث کارایی و اثربخشی در سازمان هم، به شکل مشابهی قابل بحث است.

کارها و فرایندهای بسیاری در سازمان‌ها وجود دارد که می‌توان آن‌ها بهبود بخشید؛ سرعت انجام‌شان را افزایش داده و یا اتلاف منابع در آن‌ها را کاهش داد.

همه‌ی این‌ کارها زیرمجموعه‌ی افزایش کارایی قرار می‌گیرند و معمولاً مدیرانی که بیشتر درگیر این نوع محاسبات و ملاحظات هستند، مدیران عملیاتی نامیده می‌شوند.

اما مدیران استراتژیک کسانی هستند که به اثربخشی هم فکر می‌کنند و پیوسته از خود می‌پرسند: آیا اصلاً این کار یا آن فرایند باید اجرا شود؟ آیا نمی‌توانیم منابع‌مان را به کارها و فرایندهای بهتری اختصاص دهیم؟

هر دو سوال در سازمان بسیار مهم هستند و همه‌ی مدیران باید به هر دو جنبه توجه داشته باشند. اما معمولاً که هر چه سطح سازمانی مدیران بالاتر باشد، انتظار می‌رود دغدغه‌های استراتژیک بیشتری داشته باشند.

تعریف بهره وری چیست؟

در تعریف بهره وری (Productivity) می‌گویند که بهره وری، حاصل‌جمع کارایی و اثربخشی است.

اما باید به خاطر داشته باشیم که این دو پارامتر از یک جنس نیستند و نمی‌توان آن‌ها را با هم جمع کرد. همان‌طور که امکان ندارد قد و وزن یک نفر را با هم جمع کرده و به عنوان یک شاخص اعلام کنیم.

بنابراین جمله‌ی بهره وری حاصل‌جمعِ کارایی و اثربخشی است بیشتر یک جمله‌ی نمادین محسوب می‌شود.

به عبارت دیگر، وقتی از افزایش بهره وری سخن می‌گوییم منظورمان این است که در تلاش هستیم که هم در حوزه کارایی و هم در حوزه اثربخشی، بهبودهایی را ایجاد کنیم.

رابطه‌ی مباحث کارایی و اثربخشی و بهره وری با مدیریت زمان

با توجه به توضیحاتی که تا این‌جا ارائه شد، باید خودتان حدس زده باشید که چرا بحث تفاوت کارایی و اثربخشی و موضوع بهره وری در درس مدیریت زمان مطرح شده است.

رویکرد رایج در آموزش مهارت مدیریت زمان این است که راندمان و کارایی ما را افزایش می‌دهد و به ما کمک می‌کند که همان کارهای قبلی را بهتر انجام دهیم.

در حالی که گام صفر مدیریت زمان این است که ببینیم اصلاً چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را بهتر است انجام ندهیم.

به همین علت شاید بهتر باشد به جای مهارت مدیریت زمان (Time Management) که اصطلاح رایج و شناخته‌شده‌تری است، به خاطر بسپاریم که ما در پی افزایش بهره وری (Productivity Improvement) هستیم.

با این تعریف، نوع نگرش ما به درس‌های مدیریت زمان و انضباط شخصی متفاوت خواهد بود.

پیشنهاد عضویت در متمم

با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) می‌توانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درس‌های متمم از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  | هدف گذاری

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  فکر کردن با نوشتن

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

برای خرید محصولات صوتی هم می‌توانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت زمان به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مدیریت زمان

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۳۲ نظر برای تعریف کارایی، تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی

  1. تشکر بابت اینکه دو موضوع مهم اثربخشی و کارایی را خیلی از هم تمیز دادید و واقعا موضوع مهمی بود که باید به درستی مطرح می شد و در ادامه  و تکمیل این بحث پرسیدن سوال چرا قبل انجام کارهایمان , کمک می کند اثربخشی و بعد از رسیدن به چرایی کار , حالا چگونه بهتر انجامش بدهم ؟ موچب افزایش کارایی می شود .

    مثلا من این متن را می نویسم تا این مطالب در ذهن خودم راحت تر جمع بندی بشود و از طریق یاددادن آن , خودم به درک عمیق تری از آن برسم.:)

  2. سیدعلیرضا حسینی گفت: (عضو ویژه)

    بهره وری ازون دست کلماتیه که همگان از نقش موثر و اهمیت بالاش میگن اما عموما معادل راندمان و کارایی بکار میره. بنظرم یکی از بزرگ ترین چالش های زندگی مدرن نادیده انگاری و کم توجهی به نقش اثربخشی در خوشبختی افراد و افتادن در دور باطل کارایی مطلقه!
    میگم زندگی مدرن چون فکر میکنم قبلا این حجم از فشار و حتی تبلیغات برای افزایش راندمان وجود نداشته و خب طبیعتا انسان ها فرصت بیشتری برای انتخاب کردن اهداف و نهایتا مسیرهای منتهی به اون داشتند.

  3. سلام

    فکر میکنم میزان ریسک‌پذیری آدم‌ها در میزان اثربخشی،کارایی‌ و بهره‌وری‌شون در انجام کارها تاثیر داره :

    هرچی ریسک‌پذیری بالاتر باشه احتمال تجربه اثربخشی بالاتر،کارایی بالا‌تر و درنتیجه بهره‌بالاتر  بیشتر میشه

    هرچی ریسک‌پذیری کمتر باشه احتمالش کمتر میشه

  4. تجربه بهم ثابت کرده بهترین و کاربردی ترین محتواها، در همان ابتدا تکلیف خواننده را مشخص می کنند.. واضح بیان می کنند که به او چه خواهند داد و به او کمک می کنند که بفهمد آیا این محتوا نیاز و اولویت او هست یا خیر.
    همیشه فکر میکردم مشکل مدیریت زمان دارم و بعد از مطاعه دو بخش اول از درس مدیریت زمان( نقشه راه ، تفاوت کارایی و اثر بخشی) متوجه شدم مشکلی که همیشه در جستجوی راه حلش بودم اولویت یا نیاز اساسی من نبوده وهدف گذاری و انضباط شخصی در اولویت بالاتری از مدیریت زمان برای من قرار دارد.
    از مجموعه ی متمم بسیار متشکرم.

  5. الهام رباط جزي گفت: (عضو ویژه)

    ضمن سپاس از توضیح ساده و واضح در خصوص این واژه‌ها، به نظر من در سازمان‌هایی که افراد بر اساس رابطه منتخب شده‌اند فقط کارآیی فعالیت‌ها مد نظر است و در نتیجه بهره‌وری چندانی در برنامه‌ها ایجاد نمی‌شود.

  6. صدیقه پوراسترآبادی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    جمله ای در متمم از رولو می نقل شده (+):

    یکی از عادت های مضحک ما انسان ها، این است که وقتی راه را گم می کنیم سریعتر می دویم.

    گاهی اوقات بدون اینکه مسیر معلوم باشد، تمرکزمان را می گذاریم بر روی افزایش راندمان.

    فقط روی کارایی تمرکز کرده ایم بدون توجه به اثربخشی‌، یعنی در کوتاه ترین زمان بیشترین دستاورد را داشته باشیم. مهم این است کلی کار انجام داده ایم حالا می خواهد به درد بخور باشد یا نباشد.

    شبیه دوره های مختلفی که می رویم تا زومکن مدرک های کوتاه مدت و بلندمدت مان پر شود. چقدر از این مطالب دوره های آموزشی را واقعا آموخته ایم و چقدرشان در راستای رسیدن به هدف اصلی مان به کارمان آمده یا خواهد آمد؟

  7. بهاره همتیان گفت: (عضو ویژه)

    تفکیک مفهوم کارایی و اثربخشی جالب بود و برام تازگی داشت. الان که بیشتر فکر میکنم در اکثر مواقع بیشترین تمرکزم روی افزایش کارایی بوده و اثربخشی نادیده گرفته شده. با توجه به اینکه در هدف گذاری هم اشتباهاتی داشتم(الان که دارم فایلهای صوتی هدف گذاری رو گوش میدم فهمیدم) این موضوع پررنگ تر میشه.هدف اشتباه باشه تمرکز هم روی افزایش کارایی!

     

  8. امین زارع گفت: (عضو ویژه)

    درود
    نمیدانم تا چه حد حرفم درست باشد اما هنگام مطالعه این درس چیزی به ذهنم رسید.
    ما در ابتدای انجام هر کاری ، بهتر است به فکر افزایش اثربخشی باشیم . یعنی هدفی را تعین کنیم و بعد با ازمون و خطا و گرفتن بازخورد ، اثربخشی خود را افزایش دهیم و همسو و منسجم ( این دو کلمه خیلی متفاوت است ) با هدف پیش برویم . بعد که یک مسیر درست برای رسیدن به هدف انتخاب کردیم ، اینجا جایی است که میتوانیم با حفظ اثربخشی، به سمت افزایش کارایی برویم و منابع و زمان را بهتر مدیریت کنیم.
    پ ن : ترکیب این درس بعد از شنیدن هدف گذاری ، باعث افزایش بهروری در زندگی شخصی میشود

  9. سید رضا عسگریان گفت: (عضو ویژه)

    چقدر این درس جالب بود و منو به فکر برد .

    سالها توی کلاس های مدیریتی همان تعاریف عادی را انجام میدادند و همیشه به نظرم مثل یه فرمول مجبور بودیم که حفظ کنیم .

    حالا که بیشتر فکر میکنم ، متاسفانه جامعه ، شبکه های اجتماعی ، افراد سود جو و … در تلاش هستند که به ما بفهمانند که ما کارایی نداریم و با فلان دوره و یا فلان پکیج کارایی شما افزایش پیدا میکنه، شاید مدتی این کارایی افزایش پیدا کنه اما اگر با چشم انداز ما یکی نباشه بعد از مدتها به دلیل افت انرژی و انگیزه ما ، کارایی هم کاهش پیدا خواهد کرد.

    ما هیچ وقت به صورت صحیح نتونستیم فکر کنیم که آیا این کار ، پکیج و یا …. اصلا برای ما مفید هست یا نه؟

  10. بهروری ترکیبی از کارایی و اثر بخشی هست اما بنظرم این رابطه بصورت «بهره وری= کارایی + اثربخشی » نیست ، بلکه برای رسیدن به بیشترین بهره وری باید بصورت مداوم بین افزایش کارایی و افزایش اثربخشی جابجا شد ، یعنی ممکنه یه عمل برای افزایش اثربخشی موجب کاهش کارایی بشه و برعکس ، پس باید بین این دو تعادلی منطقی برقرار کرد.

  11. و باز هم اینجا اهمیت شناسایی ارزش های درونی و اهداف مناسب در زندگی نمایان میشود…

  12. محمد میرشکاری گفت: (عضو ویژه)

    آموختن این نکته که برای بهتر شدن مدیریت زمان باید به بهره وری اهمیت بدی نکته جالب و عمیقی بود. اکثرا وقتی از مدیریت زمان حرف میزنیم به دنبال چارچوب های مشخصی هستیم، در صورتی که با درک مفهموم واقعی کارایی و اثربخشی و در نتیجه افزایش بهره وری دستیابی به هدف ها و حل مشکلات به سزعت حاصل میشه.

  13. زهرا عبادی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    تعریف کارایی و تفاوتش با اثربخشی برای من جالب بود و تازگی داشت. 

    سوال: مثلا در یادگیری زبان، تعیین هدف سخت نیست ولی معنای ماموریت و چشم انداز چی میشه؟

  14. فریدون گفت:

    خیلی خلاصه می‌توان گفت که در مدیریت زمان باید:

    • در مرحله اول لازم است، اثربخشی کار‌هایی که قرار است برای آن‌ها برنامه‌ ریزی کنیم را به‌خوبی بسنجیم تا بفهمیم که آیا انجام دادن آن‌ها در مسیر اهداف اصلی ما قرار دارند یا خیر؟ (در واقع باید برای کارهای درست زمان خود را مدیریت کنیم)
    • در مرحله دوم باید سعی کنیم به‌صورت پیوسته، کارایی کارهای اثربخش خود را برای مدیریت بهتر زمان افزایش دهیم (شاید افزایش کارایی برخی از کار‌ها صرفاُ با کسب تجربه بیشتر امکان پذیر باشد). در واقع در این مرحله برای مدیریت زمان باید: کارهای درست را به‌روش درست انجام دهیم.
    • در نهایت به کمک دو قدم اول می‌توانیم در مسیر رسیدن به اهدافمان بهره‌ورتر شویم :) 

      این کامنت صرفاً نتیجه‌گیری بنده از مطالب این بخش بود …

  15. من یک از دانشجویانی بودم که تعریف اثربخشی و کارایی رو حفظ کرده بودم. خوشحالم بالاخره، با معنی این دو کلمه آشناتر شدم.

    همچنین مطالعه این درس بهم یادآوری کرد لازمه به صورت دوره ای روی اثربخشی برنامه هام تمرکز کنم و بیشتر روی مهارت نه گفتن به امور غیر مرتبط کار کنم.

     

  16. البته که نمی خوام بگم این یک قاعده کلی هستش اما گاهی میبینم که چگونه به خاطر بهبود کارایی، اثربخشی رو قربانی میکنیم.
    مثالی که یادم میاد در کلاس های درس دانشگاه اتفاق می افتاد:
    گاهی استاد یا معلم نیاز به شهامت داره تا سرفصل هایی که موظف به تدریسش هست رو با توجه به شرایط جغرافیایی، اجتماعی، تاریخی تقلیل بده (به این معنی که حتی کارایی رو پایین بیاره) تا با تمرکز بر موضوعات همسو با هدفی درست، به دنبال اثر بخشی باشه.
    به نظر، گاهی پایین آوردن کارایی نیازه اما برای این کار به جسارت نیاز داریم.

  17. آرشین گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    موضوع اول:

    زمانی که یه پروژه داره برنامه ریزی میشه یا زمانی که یک تیم رو داریم مدیریت میکنیم و براش برنامه میریزیم، بحث کارایی و اثربخشی خیلی مهمه و خودش رو نشون میده و باید یه نیم نگاهی بهش داشته باشیم (در کنار نگاه عملیاتی به پروژه، نگاه استراتژیک هم داشته باشیم) و به پیشبرد کمی و کیفی پروژه فکر کنیم.

    موضوع دوم:

    یه مثال که توی ذهنم اومد، سیلابس های صلب و سفت و سخت آموزش توی سیستم آموزشگاهی و دانشگاهیه ماست. خیلی از آموزش دهنده ها و مدیران دنبال افزایش تعداد مباحث درس داده شده در طول یک دوره زمانی (سال یا ترم) هستند (تلاش برای افزایش کارایی). ولی توجه به اثربخشی اون مطالب آموزشی نمیشه

    و همونطور که در انتهای این درس گفته شد، اصلا اولین کار این هستش که معین بشه چه مباحثی رو نباید درس داد و کدام ها را باید درس داد.

    ۰۲۱۰۱۶

     

  18. با سلام خدمت همراهان گرامی متمم

    با توجه به مطالبی که خوندم که بسیار هم مفید بودند، اما بعضی اوقات افرادی را در زندگی دیدم، که وقت بسیار زیادی صرفا برای تصمیم گرفتن برای مسیر درست زندگی خودشان انجام می دهند. در واقع در مورد آینده اشان می پرسی کاملا نامطمعن هستند که کدام مسیر خوب است، یا کدام مسیر بهتر است. حال چه می شود؟ آن ها در عمل هیچکار نمی کنند. چون مطمعن نیستند کاری که انجام می دهند "اثر بخش" است یا خیر. از پیش خود راه حلی ارائه نمی دهم برای موضوعی که اشاره کردم. 

    اما صرفا بگویم، شاید بعضی اوقات برای یک نفر اهداف کوتاه مدت از اهداف بلند مدت بهتر باشد. تا کمی اوضاع خود را بهبود دهد و بتواند تمرکز کند برای تشخیص اهداف بلند مدت و مسیر زندگی خودش. 

  19. برای اثر بخشی ، حس میکنم باید شجاعت هم داشت .شجاعت عدم تقلید از سایرین و ترس از عقب ماندن ; بعضی اوقات ، باید از انجام دادن یکسری از کارهایی  که اطرافیان برای پیشرفتشون انجام میدن چشم پوشی کنی و به دنبال تقلید کورکورانه نباشی،  حتی اگر شدیدا وسوسه به انجام اون کار بشی چراکه اون کار هیچ تاثیری در رسیدنت به اهدافت نداره . 
    یک چیز جالبی که موقع نوشتن به ذهنم اومد اینه که انگار فقط انسان ها هستند که در انتخاب مسیر اثربخش دچار اشتباه میشن ! آیا تا حالا پنگوئنی رو دیدین که اقدام به جمع آوری خرده شاخه برای درست کردن لانه روی شاخه درخت بکنه ؟ هدف پنگوئن اصلا ساخت همچین لانه ای نیست ، پس لزومی نداره که وقت بزاره برای جمع کردن خرده شاخه و کاه و امثالهم :) بقیه جانداران هم به همین صورت…
    خودم به شخصه تا الان زیاد پیش اومده بود که بخوام به این مصداق"پنگوئن" شبیه بشم ولی جلوی خودم رو با مرور هدفهای پیش روم گرفتم.
    این کامنت هم که لینکش اینجاست بنظرم جالب و خواندنی بود:
    لینک کامنت

  20. همانطور که در مبحث استعدادیابی گفتید با یک مسئله بهینه‌سازی طرف هستیم، در این مورد هم همینطور است. برای افزایش اثربخشی مجبور به تغییر هستیم و این تغییرات کاهش کارایی را به دنبال خواهد داشت.

     

    ما باید حالت بهینه‌ای را در ذهن داشته باشیم که کارایی در حد قابل قبولی باقی مانده و به افزایش اثربخشی بپردازیم و این کار سختی است.