معرفی کتاب استراتژی کارساز | علت عملی نشدن استراتژی کسب و کار چیست؟

معمولاً کنار بحث استراتژی مسئله اجرای استراتژی هم مطرح می‌شود. بسیاری از مدیران معتقدند که حرف زدن از استراتژی چندان دشوار نیست. هنر این است که بتوانی آن استراتژی‌ها را پیاده‌سازی کنی.

به همین علت، صاحب‌نظران استراتژی مدام تأکید می‌کنند که مدیریت استراتژیک به تدوین استراتژی و برنامه ریزی استراتژیک محدود نیست و حتماً باید روش اجرای استراتژی و سیستمهای کنترل مدیریتی هم در کنارش تعریف شده باشد.

این حرف‌ها را همه کم‌و‌بیش می‌دانیم. شکاف بین استراتژی و اجرا چیزی نیست که کسی آن را ندیده و تجربه نکرده باشد. اما سوال این‌جاست که راه‌حل چیست؟ چگونه می‌توانیم این شکاف را کاهش داده و – در حالت ایده‌آل – از بین ببریم؟

کتابی که این بار می‌خواهیم در بخش معرفی کتابهای استراتژی به آن بپردازیم، دقیقاً به این موضوع می‌پردازد. عنوان کتاب چنین است: Strategy That Works که در زبان فارسی با خوش‌سلیقگی به «استراتژی کارساز» ترجمه شده است.

این کتاب جدا از این که برای مدیران و سیاست‌گذاران مفید است و مفهوم استراتژی کسب و کار را به آن‌ها می‌آموزد، برای کسانی که در زمینه مشاوره مدیریت و به ویژه مشاوره استراتژی فعالیت می‌کنند نیز بسیار ارزشمند است و مدلی برای عارضه‌یابی استراتژیک سازمان‌ها در اختیار مخاطب خود قرار می‌دهد (دربارهٔ اهمیت مدل های مدیریتی برای مشاوران در درس جداگانه‌ای صحبت کرده‌ایم).

مانند همهٔ کتابهایی که در متمم معرفی می‌شوند، در این‌جا هم به یک معرفی مختصر اکتفا می‌کنیم تا در درس‌های دیگر به تفصیل به مباحث مطرح شده در این کتاب بپردازیم.

نگاهی نقادانه به آموزه‌های کسب و کار

لینوند و میناردی نویسندگان کتاب در کنار آرت کلاینر، نویسنده‌ای که سابقه‌ای طولانی در مشاوره مدیریت و تحلیل کسب و کارها دارد، رویکردی انتقادی را در پیش گرفته و از نخستین جمله‌های فصل اول کتاب، مدام به خواننده یادآوری می‌‌کنند که آموزه‌های رایج در دنیای کسب و کار، لزوماً به موفقیت منتهی نمی‌شود.

اگر این حرف‌ها را نویسندگان یک کتاب زرد مدیریتی می‌گفتند، چندان عجیب نبود. این سبکی رایجی است و بعضی نویسندگان، جایگاه خود را با حمله به چارچوب‌های رایج تعریف می‌کنند (آن‌چه دانشگاه به شما نگفت، غلط‌هایی که در کتابهای دانشگاهی وجود دارد، همهٔ اشتباهاتی که نظریه‌پردازان مدیریت مرتکب شده‌اند و …). اما نویسندگان این کتاب، وجههٔ علمی بسیار معتبری هم دارند و این نقد را باید فراتر از یک تکنیک بازاریابی تلقی کرد. آن‌ها معتقدند که:

نویسندگان کتاب توضیح می‌‌دهند که وقتی با مدیران شرکت‌ها صحبت می‌کنید، معمولاً آماده‌اند تا شکست‌ها را به نیروها و اتفاقات بیرونی نسبت دهند. اما بررسی‌های بیشتر نشان می‌دهد که در موارد متعدد، فرصت‌هایی وجود داشته و مدیر اصلاً آن‌ها را ندیده است. یا ظرفیت‌ها و توانمندی‌هایی وجود داشته، اما مدیر آن‌ها را به فعالیت‌ها، محصولات و بازارهایی اختصاص داده که ارزش پایدار خلق نمی‌کرده‌‌اند.

کتاب استراتژی کارساز در پی این نیست که گناه همهٔ‌ مشکلات شرکت‌ها را گردن مدیران بیندازد. با این حال، تأکید می‌‌کند که ساده‌ترین راه گریز، این است که مشکلات را به عوامل بیرونی نسبت دهیم و فراموش کنیم که سوپی که از انواع آموخته‌های مدیریتی پخته‌ایم، غذای خوبی برای تغذیهٔ ذهن مدیران سازمان نیست.

شکاف میان استراتژی و اجرا

پایهٔ تحقیقاتی کتاب

این کتاب در سال ۲۰۱۶ منتشر شده و نویسندگان آن طی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ تعدادی از شرکت‌های برتر جهان را بررسی کرده‌ و الگوی پیشنهادی خود را با تکیه بر سبک استراتژیک آن‌ها استخراج کرده‌اند.

اپل، آمازون، داناهر، هایر، ایکیا، ایندیتکس، لگو،‌ فایزر، کوئل‌کام و استارباکس از جمله شرکت‌هایی هستند که نویسندگان در مطالعات خود آن‌ها را بررسی کرده‌اند. البته شرکت‌های دیگری مانند آدیداس، مک‌دونالدز، تسلا و آندر آرمر را هم در سطح محدود‌تری بررسی کرده‌اند.

ترجمه کتاب استراتژی کارساز

زحمت ترجمهٔ‌ این کتاب بر عهدهٔ جناب آقای محمدرضا عاطفی بوده و انتشارات مطالعات استراتژیک آن را منتشر کرده است. به علت توزیع و چاپ محدود، ما به نسخهٔ فارسی کتاب دسترسی نداشتیم و نمی‌توانیم دربارهٔ ارزیابی‌مان از ترجمه کتاب صحبت کنیم. تنها نشانهٔ در دست، ترجمهٔ عنوان کتاب است که در ابتدای همین مطلب به خوش‌سلیقگی در انتخاب عنوان اشاره کردیم.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد می‌کند: