تعریف کارایی، تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی
کمتر واژههایی را میتوان یافت که به اندازهی کارایی و اثربخشی در میان مدیران و در جلسات مدیریتی رایج باشند. تفاوت کارایی و اثربخشی نیز غالباً بحثی است که در نخستین ساعتهای آموزش مدیریت برای دانشجویان تشریح میشود.
اما همچنان اتفاقنظر جدی بر روی تعریف کارایی و تعریف اثربخشی وجود ندارد و نویسندگان و تحلیلگران، بسته به نیازهای خود تعریفهای گوناگونی از این دو مفهوم ارائه میدهند.
بگذریم از اینکه بسیاری از اوقات، ما از سر عادت و برای ایجاد وزن و ساختن قافیه در جملات خود، هر دو اصطلاح را کنار هم به کار میبریم و از تفاوتهای آنها چشم میپوشیم.
پیش از اینکه به تعریف کارایی و اثربخشی بپردازیم، لازم است تأکید کنیم که مفهوم کارایی و اثربخشی در مدیریت، الزاماً با آنچه در اقتصاد، مهندسی یا نظریه سیستمها یا سایر شاخههای علوم میشناسیم، یکسان نیست و آنچه در اینجا میخوانید بیشتر برای حوزههایی مانند رفتار سازمانی، انضباط شخصی، مدیریت استراتژیک، هدف گذاری، برنامه ریزی و مدیریت زمان کاربرد دارد. این نوع کاربرد کارایی و اثربخشی را در مدیریت مدرن، پیتر دراکر در مقالهی ویژگی های یک مدیر اثربخش مطرح کرد و پس از او نویسندگان بسیاری به بسط و شرح آن پرداختند.
با این مقدمه به سراغ تعریف کارایی و تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی میرویم و در پایان، اشارهای هم به مفهوم بهره وری خواهیم داشت.
تعریف کارایی (Efficiency)
کارایی با توجه به میزان منابع استفاده شده برای انجام یک فعالیت مشخص سنجیده میشود و افزایش کارایی – که گاهی در ادبیات مهندسی به آن راندمان هم گفته میشود – به معنای کاهش اتلاف منابع در انجام یک فعالیت است.
بنابراین میتوان گفت:
- وقتی امروز یک فعالیت مشخص را با منابعی کمتر از دیروز انجام میدهید، میتوان گفت کارایی شما در آن فعالیت نسبت به دیروز افزایش یافته است.
- وقتی یک پروژه را به دو نفر واگذار میکنید و یکی از آن دو، این پروژه را با پول کمتر یا در مدت زمان کمتر انجام میدهد، میتوان گفت کارایی بالاتری داشته است.
- وقتی به علت کم خوابی، سرعت فکر کردن یا کار کردن شما کاهش پیدا میکند، میتوان گفت کارایی شما کاهش یافته است.
- صدای نوتیفیکیشن موبایل، باعث حواسپرتی و کاهش کارایی فرد میشود.
- اگر هر کس مشغول هر کاری است، آن را کمی سریعتر انجام دهد، کارایی کل مجموعه به شکل محسوسی افزایش پیدا میکند.
توجه داشته باشید که در تعریف کارایی، مهم نیست که اصل کار، در مسیر درستی انجام میشود یا نه. ما به «میزان مصرف منابع برای همین کار فعلی» توجه داریم.
به عنوان مثال، فرض کنید یک کارشناس تولید محتوا استخدام میکنید تا فعالیتهای دیجیتال کسب و کار شما را سر و سامان دهد. او بدون اینکه قدرت تحلیل داشته باشد و تشخیص دهد که کدام کار شما درست و کدام نادرست است، همان سبک کارهای قبلی خودتان را با همان کیفیت سابق، اما با هزینهای کمتر (یا سرعتی بیشتر) انجام میدهد.
در این حالت میتوان گفت استخدام کارشناس، کارایی شما را بالا برده است.
همانطور که میبینید در اینجا بههیچوجه بحثی از درست یا نادرست بودنِ اصل کار وجود ندارد.
تعریف اثربخشی (Effectiveness)
اثربخشی با توجه به میزان همسو بودن فعالیتها با هدفهای تعیینشده سنجیده میشود. بنابراین افزایش اثربخشی به این معناست که فعالیتهای ما، بیش از گذشته با هدفهایمان همسو شده است.
در تصویر زیر، هر چه زاویه بزرگتر شود، میتوان گفت اثربخشی کاهش یافته است.
مثالهای زیر، استفادهی مناسب از اصطلاح اثربخشی را در جملهها و اظهارنظرها نشان میدهد:
- استفاده از فضای تبلیغاتی در فرودگاهها برای تبلیغ مواد غذایی، از اثربخشی بالایی برخوردار نیست.
- اگر فرض کنیم هدف از دوره های آموزشی مدیریتی، پرورش مدیران توانمند است، این دورهها چندان اثربخش نبودهاند.
- تا وقتی شاخص های کلیدی عملکرد تعریف نشده باشند، ما نمیتوانیم از اثربخشی فعالیتهای واحد منابع انسانی صحبت کنیم.
چه در زندگی شخصی و چه سازمانی، اثربخشی زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که مأموریت، چشم انداز و اهداف تعریف شده باشند.
چون این المانها جهتگیری کلی را مشخص میکنند و پس از مشخص شدن جهت است که میتوان همسو بودن اقدامها با جهتگیری مطلوب را سنجید و بررسی کرد.
اگر ندانیم چه میخواهیم بکنیم، هرگز نمیتوانیم اثربخشی را افزایش دهیم (اگر چه در همین حالتِ ندانستن و نفهمیدن، میتوان فعالیتهای فعلی را با کارایی بیشتری انجام داد).
تفاوت کارایی و اثربخشی
یک سوال تکراری و کلیشهای در آموزش مدیریت این است که میپرسند: «تفاوت کارایی و اثربخشی چیست؟»
دانشجو هم معمولاً یک پاسخ کلیشهای حفظ میکند و تحویل میدهد: «کارایی یعنی انجام دادنِ درستِ کار و اثربخشی یعنی انجام دادنِ کارِ درست.»
اما اگر به توضیحات مطرح شده در این درس توجه کرده باشید، حتماً به نتیجه رسیدهاید که اصل این سوال، چندان معنا و مفهومی ندارد.
کارایی و اثربخشی، به موضوعات متفاوتی اشاره دارند و نمیتوان آنها را با هم سنجید.
کارایی به مفاهیمی که در مهندسی میآموزیم نزدیکتر است و در موارد بسیاری میتوان آن را به شکل کمّی سنجید. اما اثربخشی، نیازمند تعیین جهت است و بسیار بنیادیتر محسوب میشود.
اما به هر حال، بد نیست به خاطر بسپاریم که:
دغدغهی کارایی این است که «چگونه همین کارهایی را که فعلاً انجام میدهم، بهتر و با اتلاف کمتر انجام دهم؟»
و دغدغهی اثربخشی این است که «آیا این کارهایی که انجام میدهم، دقیقاً همان کارهایی است که باید انجام بدهم؟ یا باید به سراغ کارها و فعالیتهای دیگری بروم؟»
کارایی و اثربخشی در زندگی شخصی
ما انسانها در زندگی فردی خود، معمولاً گرفتار بازی افزایش کارایی میشویم و مسئلهی اثربخشی را فراموش میکنیم.
مدیریت بهتر زمان، تلاش برای کاهش ساعت خواب، تمرین برای افزایش سرعت مطالعه، پیدا کردن مسیری که ما را زودتر به محل کار یا خانه برساند، انتخاب فروشگاهی که کالاهایش قیمتهای مناسبتر دارند، همگی از جنس بهبود کارایی هستند.
و گاهی ذهن ما آنقدر درگیر این نوع بهینهسازیهاست که فراموش میکنیم از خود بپرسیم: مسیر مناسب من در زندگی (شخصی/شغلی) چیست؟ و آیا فعالیتهایی که انجام میدهم با آن مسیر، همسو است؟
اینکه برای یادگیری زبان آلمانی، به دنبال نزدیکترین کلاس میگردیم، از جنس «تلاش برای بهبود کارایی» است. اما اینکه از خود میپرسیم آیا الان اصلاً شرکت در کلاس زبان آلمانی برای من مناسب است، از جنس «دغدغهی اثربخشی» است.
اینکه میکوشیم با یادگیری تُندخوانی، کتابها را سریعتر بخوانیم، از جنس «دغدغههای کارایی» است. اما فکر کردن به اینکه چه میتوان کرد تا یادگیری من از یک کتاب، بیشتر و عمیقتر باشد، از جنس «دغدغهی اثربخشی» است. شکل عمیقتر این دغدغه آن است که از خود بپرسیم: «آیا اساساً مطالعهی این کتاب، برای من مناسب و مفید است
اینکه میکوشیم مسیر رشد شغلی ۱۰ ساله را در ۳ سال طی کنیم، از جنس «دغدغهی کارایی» است. اما اینکه «آیا مسیر شغلی فعلیام همان چیزی است که من در زندگیام میخواستهام و میخواهم» سوالی در حوزهی اثربخشی است.
کارایی و اثربخشی سازمانی
بحث کارایی و اثربخشی در سازمان هم، به شکل مشابهی قابل بحث است.
کارها و فرایندهای بسیاری در سازمانها وجود دارد که میتوان آنها بهبود بخشید؛ سرعت انجامشان را افزایش داده و یا اتلاف منابع در آنها را کاهش داد.
همهی این کارها زیرمجموعهی افزایش کارایی قرار میگیرند و معمولاً مدیرانی که بیشتر درگیر این نوع محاسبات و ملاحظات هستند، مدیران عملیاتی نامیده میشوند.
اما مدیران استراتژیک کسانی هستند که به اثربخشی هم فکر میکنند و پیوسته از خود میپرسند: آیا اصلاً این کار یا آن فرایند باید اجرا شود؟ آیا نمیتوانیم منابعمان را به کارها و فرایندهای بهتری اختصاص دهیم؟
هر دو سوال در سازمان بسیار مهم هستند و همهی مدیران باید به هر دو جنبه توجه داشته باشند. اما معمولاً که هر چه سطح سازمانی مدیران بالاتر باشد، انتظار میرود دغدغههای استراتژیک بیشتری داشته باشند.
تعریف بهره وری چیست؟
در تعریف بهره وری (Productivity) میگویند که بهره وری، حاصلجمع کارایی و اثربخشی است.
اما باید به خاطر داشته باشیم که این دو پارامتر از یک جنس نیستند و نمیتوان آنها را با هم جمع کرد. همانطور که امکان ندارد قد و وزن یک نفر را با هم جمع کرده و به عنوان یک شاخص اعلام کنیم.
بنابراین جملهی بهره وری حاصلجمعِ کارایی و اثربخشی است بیشتر یک جملهی نمادین محسوب میشود.
به عبارت دیگر، وقتی از افزایش بهره وری سخن میگوییم منظورمان این است که در تلاش هستیم که هم در حوزه کارایی و هم در حوزه اثربخشی، بهبودهایی را ایجاد کنیم.
رابطهی مباحث کارایی و اثربخشی و بهره وری با مدیریت زمان
با توجه به توضیحاتی که تا اینجا ارائه شد، باید خودتان حدس زده باشید که چرا بحث تفاوت کارایی و اثربخشی و موضوع بهره وری در درس مدیریت زمان مطرح شده است.
رویکرد رایج در آموزش مهارت مدیریت زمان این است که راندمان و کارایی ما را افزایش میدهد و به ما کمک میکند که همان کارهای قبلی را بهتر انجام دهیم.
در حالی که گام صفر مدیریت زمان این است که ببینیم اصلاً چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را بهتر است انجام ندهیم.
به همین علت شاید بهتر باشد به جای مهارت مدیریت زمان (Time Management) که اصطلاح رایج و شناختهشدهتری است، به خاطر بسپاریم که ما در پی افزایش بهره وری (Productivity Improvement) هستیم.
با این تعریف، نوع نگرش ما به درسهای مدیریت زمان و انضباط شخصی متفاوت خواهد بود.
مطالب مرتبط با نظم شخصی و برنامه ریزی
اولویت بندی کارها با ماتریس آیزنهاور (ماتریس اهمیت و فوریت)
آیا شما روتین های روزانه دارید؟
فایلهای صوتی آموزش مدیریت زمان
خودتان را از نظر میزان مهارت در برنامه ریزی ارزیابی کنید
چگونه برنامه ریزی کنیم که آن را دوست داشته باشیم؟
برنامه ریزی برای موفقیت یک پروژه
تفاوت برنامه ریزی و بودجه ریزی چیست؟
چک لیست چیست؟ اهمیت چک لیست و طراحی چک لیست
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت زمان به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت زمان چیست؟ | دوره مدیریت زمان و اصول و تکنیک های آن
- تعریف کارایی، تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی
- تعریف اهمال کاری چیست؟ | چگونه عادت به تعویق انداختن کارها را ترک کنیم؟
- انضباط شخصی | نظم شخصی یا نظم درونی چیست؟
- آزمایش مارشمالو | قدرت اراده، خودکنترلی و حاشیههای آن
- روتین چیست؟ شما چند روتین روزانه دارید؟
- تکنیک پومودورو چیست؟ | چرا به سراغ تایم باکسینگ میرویم؟
- نظم شخصی و فعالیت در زمانهای خاکستری
- ویژگی های یک برنامه ریزی موفق | هدف گذاری کافی نیست
- نظم شخصی و راهکاری برای آشفتگی ذهنی
- برای خواب بهتر کافی است فهرست کارهای فردایتان را بنویسید
- نظم شخصی در پانزده دقیقه (قانون ۱۵ دقیقه)
- اولویت بندی کارها و فعالیت ها | ماتریس آیزنهاور
- یک تکنیک مفید در برنامه ریزی برای آینده
- سریعتر رفتن لزوماً ما را زودتر به هدف و مقصد نمیرساند
- تعهد نود و هشت درصدی مستهلککننده است
- اصل پارتو یا قانون ۲۰/۸۰ چه میگوید؟ | معرفی، کاربردها و نقد قانون پارتو
- تعریف قانون پارکینسون چیست؟
- تعریف تفویض اختیار چیست؟
- یکی از اصول تفویض اختیار به کارکنان | استعارهی میمون بر شانه
- با دو شخصیت درون خود چه میکنید؟
- اوقات فراغت | آیا باید به دنبال پر کردن اوقات فراغت باشیم؟
- در ستایش آهستگی | کتاب کارل اونوره دربارهٔ جنبش آهستگی و کندزیستی
- نرم افزار برنامه ریزی روزانه و انجام کارهای شخصی Todoist
- آموزش نرم افزار یادداشت برداری اورنوت
- وان نوت (OneNote) | آموزش استفاده از نرم افزار وان نوت برای درس، کار و زندگی
- برای تثبیت عادتهای خوب در زندگی روزانه از چه برنامهای استفاده میکنید؟
- دانلود فایل صوتی اصول مدیریت زمان محمدرضا شعبانعلی
- مایکروسافت تو دو (Microsoft To Do) | نرم افزار مدیریت وظایف و پیگیری کارها
- مراحل نوشتن فهرست انجام کارهای روزانه | برنامه ریزی به روش GTD
- جدول برنامه ریزی روزانه و چک لیست روزانه | فایل PDF برای دانلود
- کانبان چیست و چگونه میتواند به مدیریت زمان و نظم شخصی کمک کند؟
- جدول برنامه ریزی هفتگی (+ فایل PDF برای دانلود)
- جدول برنامه ریزی ماهانه (+ فایل PDF برای دانلود)
- معمای تقویم ماهانه | اعداد مکعبها را چگونه انتخاب کنیم؟
- مدیریت انرژی در کنار مدیریت زمان
- تعریف توجه و انواع توجه | بازه زمانی توجه | توجه پایدار، انتخابی و متناوب
- چگونه از زمان درست استفاده کنیم؟ | معرفی و بررسی کتاب
- کتاب آداب روزانه | عادتهای رفتاری افراد موفق و بزرگان هنر و اندیشه
- اثر معکوس | آیا ابزارهای افزایش کارایی، خود عامل اتلاف وقت میشوند؟
- دیجیتال دیتاکس | سم زدایی دیجیتال چیست؟
- چند کتاب مدیریت زمان | معرفی و اشاره به نکات کلیدی هر کتاب
- کتاب خرده عادت ها (عادت های اتمی) | اثر جیمز کلییر
- کتاب مینیمالیسم دیجیتال | درباره اعتیاد به اینترنت و شبکه های اجتماعی
- کتاب مجالی برای تمرکز | توصیههایی برای افزایش بهره وری
- کتاب کار عمیق | خلاصه کتاب، نکات مهم و نقد آن
- کتاب مدیریت توجه (نیر ایال) | معرفی، خلاصه و نقد
- کتاب مدیریت زمان برایان تریسی | معرفی، خلاصه و نقد
- کتاب قدرت عادت نوشته چارلز دوهیگ
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
تفاوت اثر بخشی و کارایی خیلی نکته ی عجیبی برای من بود. من رو به فکر فرو برد. در قدم اول در مورد کتاب هایی که تا به حال خوانده ام. که آیا واقعا اثر بخش بودن برای من؟ اگر بودن هم راستا با کدوم اهداف؟ آیا اصلا من هدفی یا نیتی قبل از خرید هر کتاب داشتم پیش خودم؟ اصلا هدفم از خوندن هر کتابی چی بوده؟ صرفا چون بقیه بهم معرفی کردن یا داخل حرف ها یا پادکست هایی که آدم های معروف یا مورد توجه من بهشون اشاره کردن؟ من با خوندن کتاب هایی که اسم مشهوری دارن میخواستم از کدوم مسابقه ی خیالی عقب نمونم؟ و اصلا بعد از اینکه این کتاب هارو خریدم آیا اشتیاقی به خوندنشون داشتم؟ تاثیری روی من داشته؟ چیزی ازشون یادمه؟ و آیا واقعا اثربخش بودن برای من؟
در ادامه به این موضوع فکر کردم که تا به اینجا چه کارهایی رو ناخودآگاه با هدف افزایش کارایی انجام دادم که اگر از دیدگاه اثر بخشی و افزایش بهره وری بهش توجه میکردم نتایج بهتری میگرفتم؟ و چه قدر میتونست دستاورد های من رو دست خوش تغییر کنه؟
چند روزی از خوندن این درس متمم گذشته و در نهایت به این نتیجه رسیدم که در ظاهر همه ی این سوالات ذهن من رو آشفته کرده و انگار عذاب وجدانی در قبال فعالیت های گذشته ام بهم داده. ولی حتما این نوع تفکر برای من اثربخش خواهد بود و حداقل تا مدت ها این موضوع در ذهن من باقی می ماند که قبل از هر عادت رفتاری برای کارهام به این نکته توجه کنم که آیا انجام دادن این کار با چشم اندازی که از قبل داشتم هم خوانی داره و اصلا چه جوری میتونم هم در حوزه ی کارایی و هم در حوزه اثر بخشی، بهبود هایی رو ایجاد کنم؟
تجربه شخصی من از محیط کار اینکه خیلی برام دشوار بوده از فضای افزایش کارایی و راندمان فاصله بگیریم و به دنبال افزایش اثربخشی باشم
به این صورت که برام سخت بوده دست از انبوه کارهای روزانه بکشم و به این فکر کنم که آیا تمام این کارها به همین صورت فعلی باید انجام شود یا نه
به عنوان نظر شخصی فکر میکنم دشوار بودن فرایند فکر کردن و فشاری که تصمیم گیری بر ما تحمیل می کند و از آن سخت تر فاصله گرفتن از کارهای روزانه باعث شده تمایل بیشتری به افزایش راندمان داریم تا افزایش اثربخشی
زندگی اکثر ما حول افزایش کارایی میچرخه و به نظرم این به علت تربیت آموزشی نادرستی بوده که از بچگی در محیط مدرسه یا خانواده داشتیم که اکثر وقتا به ما گفته شده تو باید تلاش کنی تا موفق شی ولی خیلی کم گفته شده اول هدفتو بشناس و علاقتو پیدا کن و بعد در اون مسیر تلاش کن. هر دو مورد کارایی و اثر بخشی مهم اند. و نمیشه اونا رو کاملا از هم تفکیک کرد.
خیلی مطالب این قسمت برام تازه و جالب بود مخصوصا تعریف اثربخشی و کارایی و بهره وری چون تا قبل از خواندن این بخش هیچ دیدی نداشتم و به نوعی همه را به یک معنی میدونستم. با توجه به این مطالب وقتی تصمیم به انجام کاری میگیریم باید اون کار را از دو جهت بررسی کنیم و برنامه ریزی براش کنیم : ۱) اثربخشی ۲) کارایی
خیلی مطلب مفیدی بود و خودم تا بحال در خیلی موارد این مفاهیم رو بجای هم استفاده میکردم. در دنیای امروز مدیریت، درک مفاهیم کارایی و اثربخشی برای هر سازمان امری حیاتیه و البته نه صرفا برای سازمان بلکه برای تک تک افراد تو زندگیشون هم مهمه. برقراری یک تعادل بین این دو مفهوم و افزایش بهره وری میتونه خیلی به پیشرف صحیحمون کمک کنه.
توی سازمان های مختلف مکررا دیدم که مدیران ارشد و اجرایی این مفاهیم رو بجای هم استفاده میکنن و خیلی جاها صرفا با هدف کاهش منابع کارایی رو انجام میدن که باعث دور شدن از اثر بخشی میشه.
بیاین به این فکر کنیم که ما به عنوان یک عضوی از سازمان چجوری میتونیم به افزایش بهره وری کمک کنیم. اولویت اصلیمون باید کارایی باشه یا اثر بخشی؟ اصلا چجوری میشه بین این دو مفهوم تعادلی ایجاد کرد که به یک بهره وری بالا رسید.
البته اگه از منظر ریاضی نگاه کنیم باید برای کارایی و اثر بخشی یک نقطه بهینه به دست بیاریم و برای هر کدوم یک حداقل و حداکثری در نظر بگیریم تا با توجه به اون بهره وری رو بالا ببریم.
یکی از بهترین استعاره هایی که برای توضیح کلمات کارایی و اثربخشی شنیده ام موارد زیر بوده است:
اثربخشی= قدم در راه درست گذاشتن
کارایی=راه را درست طی کردن
و یا اینکه عملِ بدون اندیشه و اندیشه ی بدون عمل به ترتیب معادل نداشتن کارایی و نبود اثربخشی است.
کامنت هارو خوندم و چیزی که دیدم این بود که اکثر دوستان به اثربخشی توجه بیشتر داشتند ولی به نظرم هم کارایی هم اثربخشی از اهمیت یکسانی برخوردارند
در گذشته یه مشکلی داشتم اونم این بود که سعی میکردم تا حد امکان برای اموزش پول پرداخت نکنم. مثلا اگه سایتی یک پکیج کامل از آموزشی رو داشت و آموزش دیگری، مشابه آن موضوع در یوتیوب وجود داشت ، ترجیح میدادم دومی را انتخاب کنم (حال هرچند بی کیفیت ، قدیمی یا حتی ناکارآمد بود)
من تمام تلاشم را میکردم تا با حداقل هزینه آن مبحث رو یاد بگیرم و احتمالا بالاترین کارایی هم در این موضوع داشتم
به این نکته توجه کنید که من مسیر مطلوب خودم رو پیدا کرده بودم و داشتم به سمتش حرکت میکردم اما مشکل اینجا بود که در افزایش کارایی زیاده روی کردم
برای همین پیشنهادم این است که: بجای اینکه در کارایی یا اثربخشی عالی باشید سعی کنید در هر دو خوب باشید (بهرهوری داشته باشید)
بگذارید بحث رو با دو تا ضرب المثل جمع بندی کنم:
کسی که فقط به کارایی توجه میکنه: خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج
کسی که فقط به اثربخشی توجه میکند: عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل
به نظر من کارایی و اثر بخشی گاها لازم و ملزوم هم هستن .
من وقتی درس می خونم باید بدونم فلان صفحه رو در چه زمانی خوندم و چند تا پارت درسی براش گذاشتم چند بار بینش بلند شدم و … . اگر اینا رو بدونم احساس می کنم هیچ کاری نکردم
و بعد میام مطالعه اون روزم رو با روز قبل بررسی می کنم و چک می کنم ببینم کدوم مفید تر بوده .
بنظر من اگر فقط تو فکر اثر بخشی باشیم توی دام پارکینسون می رفتیم و تا زمانی که ددلاین برسه بخش کمی از مطالب رو خوندیم ولی خوب خوندیم نه که بد باشه ولی کافی نیست در آخر نتیجه ای که تو امتحان میگیرم نتیجه خوبی نیست چون ما فقط مباحث معدودی رو بلد بودیم
. از نظر من باید اثر بخشی و کارایی در کنار هم سنجیده بشن تا بهترین نتیجه رو بگیریم .
به نظر من بحث کارایی و اثر بخشی را باید در شرایط و موقعیت و زمان آن کار مشخص نمود. یعنی باید بدانیم اولویت ما کدام است، کارایی یا اثربخشی.
مثالی می زنم : اگر خواسته باشیم در خانواده کاری انجام دهیم، مثلا به مادرمان در انجام کارهایش برای مهیا سازی خانه برای پذیرایی از مهمان کمک کنیم؛ اینجا باید کارایی خود را بالا ببریم. زیرا نباید به اثر بخشی حضور مهمانهایی که خانواده از ایشان دعوت کرده است فکر کنیم.
در شرایطی دیگر که می خواهیم برای همین مهمان ها غذایی تهیه کنیم باید اثر بخشی آنرا در نظر بگیریم. مثلا برای مهمانهایی که اکثرا سن بالایی دارند، از غذاهای جدید استفاده نکنیم و مواظب شرایط سنی ایشان باشیم.
پس برای بالا بردن بهره وری، ابتدا باید درصد هر یک از کارایی و اثر بخشی را در آن مشخص و اولویت بندی نماییم.
با خواندن جمله زیر در شروع فصل ((چگونه کتاب بخوانیم؟)) ازکتاب
((خواندن کتاب،اگر قصدمان مطالعه اثربخش باشد،کار ساده ای نیست.))
یاد تعریف این درس از کارایی و اثر بخشی افتادم و تصمیم گرفتم دوباره بیایم این درس را بخوانم
به نظرم با فهم بهتر معنای اثربخش بودن می توانیم جمله بالا را هم بهتر درک کنیم و به نظرم انتخاب کلمه ی اثربخش هم در کتاب هم به همین دلیل بوده است که خواننده در مطالعه کتاب باید به اثربخشی توجه کند تا کارایی
اگر ما مسیر و هدفی را انتخاب کرده باشیم خواندن کتاب باید ما را در حرکت و رسیدن به آن هدف کمک کند باید منجر به یادگیری عمیق شود و باید علت کتاب خواندن را هم برای خودمان مشخص کنیم تا برای حرکت در مسیر مطلوب به ما کمک کند
در ضمن با خواندن این درس این مطلب از روزنوشته ها هم برایم تداعی شد
شطرنج بازی کردن با خود: سرگرم کننده یا مفید
سلام وقت بخیر
نوشته بود، کشوری که قانون نداشته باشه بهتر از کشوری که قانون داشته باشه ولی اجرا نشه با این تعبیر یعنی باید کاری کرد حتی غلط و چقدر به نظر عجیب میاد که کاری رو انجام دادن ترجیح داده میشه به اینکه درست یا غلط باشه شاید یه نگاه این باشه انجام دادن کار باعث میشه با آزمون و خطای مکرر درست و غلط آن هم مشخص بشه و به عبارت بهتر انجام مستمر و مداوم کار باعث میشه کار درست هم تشخیص داده بشه. شاید بشه گفت کار نیکو کردن (اثربخشی) از پر کردن (کارایی) است.
این درس خیلی برام خوب بود مخصوصا قسمت کارایی و اثر بخشی در زندگی شخصی این قسمت که مطالعه کردم دیدم تمام درس هایی که دارم میخونم بیشتر از جنس بهبود کارایی است تا اثر بخشی بخاطر همین تصمیم گرفتم روند مطالعه خودم به دو بخش تقسیم کنم یک بخش برای بهبود کارایی یک بخش هم برای بهبود اثر بخشی و فکر میکنم درس هایی مثل تفکر سیستمی – مدل ذهنی – استعدادیابی از جنس اثر بخشی هستن . البته درس های دیگه هم قطعا هست که از جنس اثر بخشی باشه .بنده به این ۳ مورد اشاره کردم .موفق باشید .
• افزایش کارایی بدون توجه به «جهت» و «هدف»، مسیر درستی رو طی نمیکنه. چه بسا ممکنه با هزینه کردن انرژی و وقت زیادی، به نسبت هزینه هامون نتیجه نگیریم یا زمان رو ذخیره نکنیم و این تلاشهای ناموفق ممکنه در نهایت باعث اضطراب و ناامیدی بشه.
• از طرفی، به این فکر میکنم که ممکنه برای پیدا کردن اثربخشی بیشتر، لازم باشه انتخابهایی بکنیم که کارایی کمتری در اون حوزه داریم، و بعد از انتخاب شدن جهت، تلاش کنیم کاراییمون رو تو اون حوزه بالا ببریم.
مدتهاست یک سوال طلایی را از خودم بارها میپرسم، و الان متوجه شدم در راستای افزایش بهرهوری بوده:
«به نظرت شرایط میتونه از این چیزی که هست، بهتر بشه؟ اگر آره، چه ایدههایی به ذهنت میاد تا وضعیت رو بهتر کنی؟»
جواب این سوال دیگه بستگی به شناخت دقیق ما از وضعیت موجود داره. بعضی وقتها واقعا شاید راه گنگ باشه و چارهای جز آزمون و خطا نباشه. البته که امروزه انقدر مطالب زیاد هستن که بعیده افرادی صاحب نظر تو اون حوزه مهارتی/فعالیتی مون پیدا نشه که بخواد راهنمایی کنه.
در دنیای مدرن همه در پی آن هستند که پیش از پیش کار کنند تا درآمد و زندگی بهتری داشته باشند . صبح زودتر کار را آغاز کرده و شب دیر موقع کار خود را به پایان می رسانند اما آیا کاری که آنان انجام می دهند دقیقا چیزی است آرزو و رویاهای آنان را هاشور میزند ؟! آیا این دقیقا همان انسانی است که می خواهند از خود برکشند ؟!
حصول اطمینان از اهداف و در سمت هدف بودن شرط اول است
سپس موقع آن است که عملکرد خود را با روش های متفاوت افزایش دهیم