Menu


تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۰۶۶

«باید به مسائل نگاه سیستم داشته باشیم.» «وقتی انسان را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید، نگرش‌تان به درمان تغییر می‌کند.» «سیستم آموزشی ما نیاز به اصلاح دارد. اجزای این سیستم نمی‌توانند هدف مد نظر ما را تأمین کنند.» «تفکر سیستمی در سازمان ما جا نیفتاده است. اکثر بچه‌ها سازمان را به عنوان یک سیستم نمی‌بینند.» «سیستم اقتصادی کشور ما باید بازآفرینی شود. این سیستم در برابر بحران‌ها شکننده است.» «ما هیچ یک از ارکان سیستم آموزشی باز را جدی نگرفته‌ایم.»

همهٔ این جمله‌ها و صدها جملهٔ دیگر از این دست، در یک واژه مشترکند: سیستم.

تا وقتی با تعریف سیستم آشنا نباشیم و ندانیم سیستم چیست، طبیعتاً این نوع جمله‌ها را هم به درستی درک نمی‌کنیم. اگر بخواهیم صادق و صریح باشیم، بسیاری از کسانی که جمله‌های بالا را می‌گویند و می‌نویسند هم دقیقاً نمی‌دانند سیستم چیست و قوانین تفکر سیستمی چه هستند. شاید همین باعث می‌شود که در عین علاقهٔ تحلیل‌گران، صاحب‌نظران و سیاست‌گذاران به نگرش سیستمی، نهایتاً انعکاس نگاه سیستمی را در رفتارها و تصمیم‌های بسیاری از آن‌ها نمی‌بینیم.

این درس، نخستین گام جدی در مسیر آشنایی با سیستم است. طبیعتاً ما در این‌جا فقط دربارهٔ معنی کلمه سیستم حرف می‌زنیم و می‌خواهیم بدانیم مفهوم سیستم چیست. اما بحث دقیق‌تر دربارهٔ تفکر سیستمی در درس‌های آتی مطرح خواهد شد.

از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس بتوانند

  • سیستم را تعریف کنند و برخی از انواع سیستمها را نام ببرند.
  • مهم‌ترین ویژگی‌های یک سیستم را فهرست کنند.
  • با اصطلاحات مرز سیستم، رفتار سیستم، محیط سیستم، سیستم باز و سیستم بسته آشنا شوند.
  • چند نوع سیستم را مثال بزنند و اجزای هر سیستم را نام ببرند.
این درس تعریف سیستم را در قالب محتوای تخصصی و جزئیات فراوان مطرح کرده است. اگر فرصت یا حوصلهٔ کافی ندارید و صرفاً می‌خواهید با اصول تفکر سیستمی یک آشنایی ابتدایی پیدا کنید، درس تفکر سیستمی به زبان ساده را بخوانید.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
سیستم چیست؟ تعریف سیستم چگونه است؟ تفکر سیستمی به چه می‌پردازد؟

به چند نمونه از اصطلاحاتی که کلمهٔ سیستم در ترکیب آن‌ها به کار رفته توجه کنید: سیستم عصبی، سیستم قضایی، سیستم آموزشی، سیستم اقتصادی، سیستم گوارش، سیستم سرمایش و …

برای این که بتوانید سیستم را تعریف کنید ابتدا باید ببینید ویژگی مشترک همهٔ این سیستم‌ها چیست؟ این که در همهٔ آن‌ها مجموعه‌ای از اجزاء را می‌بینیم که در یک ساختار و با رابطه‌ای مشخص در کنار هم قرار گرفته‌اند و با یکدیگر تعامل دارند.

دریپر کافمن حدود چهار دهه قبل برای درک سیستم مثال ساده‌ای می‌زند (+):

سیستم چیست

بنابراین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم این است که ما در سیستم‌ها با یک «ساختار» روبه‌رو هستیم. یعنی کاملاً مشخص است که هر یک از اجزای سیستم به کدامیک از اجزای دیگر متصل است و ارتباط میان آن‌ها چگونه تعریف می‌شود. اگر این ساختار وجود نداشته باشد، ما صرفاً با یک تودهٔ انباشته روبه‌رو هستیم.

راسل اکاف از دانشمندان و صاحب‌نظران مطرح در زمینهٔ تفکر سیستمی هم در تعریف سیستم به همین نکته اشاره می‌کند (+):

سیستم مجموعه‌ای از دو یا چند جزء است که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند. این اجزاء می‌‌توانند از جنس انسان باشند (مثلاً در سیستم‌های اجتماعی)؛ یا اشیاء و چیزهایی مثل تلفن‌ها در سیستم مخابرات و اندام‌ها در سیستم بدن؛ و یا حتی از جنس مفهوم (مثلاً مفاهیم مطرح در سیستم‌های عددی).

بنابراین مهم‌ترین ویژگی سیستم این است که همواره اجزاء کوچک‌تری را شامل می‌شود. اما اجزائی که مستقل از یکدیگر نیستند.

پس فعلاً به عنوان نخستین گام در تعریف سیستم به خاطر بسپارید که هر وقت از یک سیستم صحبت می‌شود، باید بلافاصله از خود بپرسید: اجزای این سیستم چیست؟

به این چند مثال توجه کنید:

اجزای سیستم گوارش

سیستم هاضمه انسان از اجزای متعددی تشکیل شده که دهان، حلق، مری، معده و روده‌ها از جمله اجزای آن هستند.

البته بعضی از این اجزاء خود زیرمجموعه‌های دیگری دارند. مثلاً وقتی از دهان حرف می‌زنیم، دندان‌ها، زبان، غدد زیرزبانی و بناگوشی و المان‌های دیگر را هم مد نظر داریم. به عبارت دیگر می‌توان گفت دهان خود یک سیستم است که زیرسیستم یک سیستم بزرگ‌تر، یعنی سیستم گوارش محسوب می‌شود.

اجزای سیستم خودرو

سیستم یک خودرو هم اجزای متعددی دارد. موتور، گیربکس، چرخ‌ها، فرمان، تهویه داخل کابین و ترمز، نمونه‌هایی از اجزای سیستم خودرو هستند.

البته راحت‌تر است که بگوییم خودرو شامل تعدادی زیرسیستم است: زیرسیستم انتقال قدرت، زیرسیستم تهویه، زیرسیستم هدایت مسیر حرکت و …

اجزای سیستم بازار

بازار را هم در نگرش سیستمی می‌توان به عنوان یک سیستم دید و از اجزای آن سخن گفت.

بخش عرضه و بخش تقاضا از جمله ارکان سیستم بازار هستند. اما بازار به این ارکان محدود نیست و اجزای دیگری هم دارد. قوانین، زیرساخت‌ها و نیز سیستم‌های نظارتی، از جمله اجزای دیگر سیستم بازار هستند.

علاوه بر این نکتهٔ نسبتاً واضح که «سیستم حتماً اجزاء متعدد دارد و باید بتوانید اجزای سیستم را نام ببرید» نکات دیگری هم هست که لازم است دربارهٔ سیستم‌ها و تعریف سیستم بدانید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

اجزای یک سیستم با هم تعامل دارند

تا این‌جا گفتیم که یکی از ویژگی‌های سیستم این است که از اجزای متعددی تشکیل شده است. به عبارت دیگر، سیستم وقتی معنا پیدا می‌کند که دو یا چند جزء در کنار هم قرار بگیرند. یک قطعهٔ ساده که به هیچ زیرمجموعه‌ای قابل‌‌تقسیم نیست، نمی‌تواند یک سیستم باشد.

اما وجود اجزاء به تنهایی برای شکل‌گیری یک سیستم کافی نیست. سیستم یک مجموعه نیست و چیزی فراتر از یک مجموعه است. وقتی می‌توانیم از سیستم سخن بگوییم که این اجزاء با یکدیگر تعامل داشته باشند. تعامل به این معنا که برخی از آن‌ها روی برخی دیگر تأثیر بگذارند یا از اجزای دیگر تأثیر بپذیرند.

تعریف سیستم

وقتی یکی از اجزای یک سیستم را پیش روی شما قرار می‌دهند، شما باید بتوانید دربارهٔ مسیرهای تعامل و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری‌اش اظهارنظر کنید و آن‌ها را تشخیص دهید. به این مثال‌ها توجه کنید:

تعامل میان اجزای سیستم خودرو

اگر در سیستم خودرو صحبت از موتور بود، باید بتوانید بگویید که موتور از سیستم سوخت‌رسانی ورودی می‌گیرد. خروجی موتور هم به سیستم گیربکس می‌رود.

موتور از طریق یک سیستم تعلیق روی شاسی سوار می‌شود و ارتعاشاتش به بدنه منتقل می‌شود. موتور هم‌چنین از پنل و مکانیزم‌های داخل خودرو ورودی می‌گیرد.

پدال گاز و پدال ترمز از جمله ورودی‌های موتور هستند که در داخل کابین قرار دارند. موتور هم‌چنین وضعیت برخی از پارامترهایش را روی داشبورد در مقابل راننده نمایش می‌دهد.

تعامل میان اجزای سیستم اقتصادی کشور

وقتی از سیستم اقتصادی کشور هم صحبت می‌کنید، باید بتوانید این مسیرهای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بیابید و تحلیل کنید.

مثلاً باید ببینید که اصناف از طریق پرداخت مالیات با سیستم دولت رابطه برقرار می‌کنند. هم‌چنین دولت از طریق سیستم بانکی، اعتباراتی را در اختیار اصناف قرار می‌دهد.

یا این که سیستم قضایی کشور تعاملی دوسویه با اصناف دارد. از یک سو سیستم قضایی می‌کوشد اختلاف‌نظر‌های ساده را به سمت صنف سوق دهد و بار آن‌ها را از نظام قضایی بردارد. از سوی دیگر، اصناف برخی از چالش‌های سنگین را به سیستم قضایی کشور ارجاع می‌دهند.

دربارهٔ ارتباط اصناف با مشتریان، با سازمان‌های نظارتی و دیگر اجزای سیستم اقتصادی کشور هم می‌توان توضیحاتی ارائه کرد.

به ساختمانی فکر کنید که در آن پنجاه واحد آپارتمانی وجود دارد و در هر واحد هم یک کسب‌و‌کار مستقر است. ما در این‌جا یک سیستم نداریم. آن‌چه هست، چیزی فراتر از یک مجتمع نیست.

اما حالا فرض کنید اعضای آن مجموعه، در یکی از واحدها یک تیم حقوقی مستقر کرده و هزینه‌های آن را به شکل مشترک پرداخت کنند. هم‌چنین یک سالن برای اجتماعات و سمینارها در نظر بگیرند. علاوه بر این یک صندوق غیررسمی تعریف شود که کارکنان همهٔ شرکت‌های ساختمان بتوانند پولی را در آن پس‌انداز کرده و در شرایط ضروری، وام کم‌بهره بگیرند. یک نرم‌افزار داخلی هم برای ارتباط میان واحد‌ها و تبادل نظر دربارهٔ مسائل ساختمان طراحی شود. حتی شاید کسب‌و‌کارها ترجیح دهند برای تأمین خدمات یا فروش محصولات خود با واحد‌های دیگر وارد مذاکره شوند.

هر یک از این فعالیت‌ها تعامل میان واحدها را افزایش داده و مجموعه را از یک مجتمع سنتی دور می‌کند و به همان نسبت، سیستم قوی‌تری شکل می‌گیرد.

به عنوان مثالی دیگر می‌توانیم به سراغ کار تیمی برویم. احتمالاً شنیده‌اید که هر کس بخواهد از کار تیمی حرف بزند، بلافاصله به سراغ تفاوت تیم و گروه می‌رود. معمولاً چنین توضیح داده می‌شود که یکی از تفاوت‌های تیم و گروه در تعامل میان اعضاست. تا زمانی که هر یک از مسافران مترو روی صندلی خود نشسته و مشغول کار خود هستند، با یک گروه روبه‌رو هستیم. اما اگر اتفاقی بیفتد که آن‌ها با یکدیگر صحبت کرده و تعامل برقرار کنند، یا حتی تقسیم کاری میان‌شان صورت گیرد، از گروه فاصله گرفته و به یک تیم نزدیک می‌شوند (مثلاً هنگام وقوع سانحه و در شرایطی که بخواهند با کمک یکدیگر از آن فضا نجات پیدا کنند).

این حرف‌ها را به زبان سیستمی می‌شود چنین شرح داد: «تیم، گروهی است که به یک سیستم تبدیل شده، یا در مسیر تبدیل شدن به یک سیستم است.» و یا این که «یک گروه از انسان‌ها وقتی به یک تیم تبدیل می‌شوند که با یکدیگر تعامل داشته و بر هم تاثیر بگذارند و از یکدیگر نیز تأثیر بپذیرند.»

شبیه همین بحث را در ادبیات سازمانی هم می‌توان مطرح کرد. احتمالاً دیده‌اید که در برخی سازمان‌ها، هر یک از واحدها مانند یک کشور مستقل اداره می‌شوند. واحد بازاریابی به دنبال کار خویش است. بدون این که به وضعیت بقیهٔ واحدها توجه کند. واحد تولید هم سنگ خود را به سینه می‌زند. واحد فروش، فقط به دنبال اهداف فروش است و واحد منابع انسانی هم مستقل از این که در بقیهٔ بخش‌ها چه می‌گذرد، نظام پاداش و پرداخت تعریف کرده و قوانین حضور و غیاب را تعیین می‌کند.سازمان به عنوان سیستم

به طور خلاصه و به عنوان تأکیدی دوباره باید گفت شناخت تعامل میان اجزای سیستم و جستجوی مکانیزم‌های مختلف تأثیرگذاری اجزا بر یکدیگر، یکی از اصول تفکر سیستمی است که بدون آن هرگز نمی‌توانیم سیستم‌ها را به درستی تحلیل کنیم.

برای سیستم‌ها مرز تعریف می‌شود

تقریباً هر وقت می‌خواهید از سیستم حرف بزنید، باید از مرز سیستم هم صحبت کنید. مگر این که بگویید می‌خواهم دربارهٔ کل عالم هستی (هر آن‌چه هست، مستقل از آن‌که من می‌دانم یا نمی‌دانم، می‌شناسم یا نمی‌شناسم)‌ به عنوان یک سیستم حرف بزنم. پس از این که مرز سیستم را تعریف کردیم، آن‌چه در بیرون می‌ماند، محیط سیستم نامیده می‌شود.

واضح است که پس از تعریف مرز، وقتی از ورودی سیستم حرف می‌زنیم، منظورمان همهٔ آن چیزهایی است که از بیرون مرز می‌آیند و خروجی سیستم، هر آن چیزی است که از داخل به بیرون مرز می‌رود.

توجه کنید که «مرز سیستم» یک واقعیت بیرونی نیست. بلکه ما انسان‌ها با توجه به نیازها و دغدغه‌های خود، و البته توانایی مغزمان در درک پدیده‌ها، مرزهای یک سیستم را تعریف کرده و آن را از محیط سیستم جدا می‌کنیم.

مرز در حل مسائل فیزیک

حتماً از درس‌های فیزیک دبیرستان به خاطر دارید که در بررسی حرکت اجسام معمولاً می‌گفتند: از اصطکاک هوا صرف‌نظر کنید. معنای صرف‌نظر کردن دقیقاً چیست؟ یعنی ما مرزی دور سیستم تعریف می‌کنیم که تا لبه‌های اجسام را پوشش می‌دهد، اما شامل هوای اطراف‌شان نمی‌شود. انگار که هوا وجود ندارد.

بیشتر مسائلی که در فیزیک حل می‌کنیم، از همین جنس هستند. یعنی از سیستمی حرف می‌زنیم که مرزی دور آن تعریف شده و ما صرفاً با درون این مرز کار داریم. یا لااقل، بیشترین تمرکزمان بر فضای داخلی این مرز است.

مرز در سیستمهای فیزیکی

مرز در خانه

خانه را هم می‌توان یک مثال برای سیستم در نظر گرفت و برای آن مرز تعریف کرد. این مرز، بسته به نوع نگاه و نگرش ما می‌تواند متفاوت باشد.

کسانی که آموزش کمتری در زمینهٔ زندگی اجتماعی دیده‌اند، معمولاً مرز خانه را به دیوارهای آن محدود می‌دانند. چنین نگاهی می‌تواند باعث شود که برای زیبایی و تمیزی داخل خانه به سادگی هزینه کنند، اما نظافت مشاعات و فضا‌های اشتراکی بیرونی را کمتر جدی بگیرند. یا خروج زباله از خانه برایشان مهم باشد. اما دیگر به این فکر نکنند که در ادامه چه اتفاقی برای زباله‌ها می‌افتد. سطح زبالهٔ کوچه، هر چه باشد، جزئی از خانه نیست.

سال‌ها قبل، کمپینی که شهرداری تهران با شعار «شهر ما خانهٔ ما» برگزار می‌کرد – مستقل از جنبه‌های اجرایی و موفقیت یا عدم موفقیت آن – نمونه‌ای از تلاش برای تعریف مرزی گسترده‌تر برای خانه بود.

البته تعریف مرز به مسئلهٔ مورد توجه هم بستگی دارد. مثلاً اگر مشکل امروز شما انتخاب ابعاد مناسب برای خرید یک فرش است، این که مرز خانهٔ خود را در حد شهر یا کشور تعریف کنید، تأثیری در ابعاد فرش ندارد. در حالی که هنگام خرید و نصب سیستم سرمایشی و گرمایشی، اگر «کرهٔ زمین» را خانهٔ خود در نظر بگیرید، حتی موضوعی مثل گرمایش زمین هم مورد توجه شما خواهد بود و احتمالاً به سراغ راهکارهایی با مصرف انرژی کمتر و راندمان بیشتر خواهید رفت.

تعریف مرز سیستم

هیچ‌وقت نمی‌توان به طور مطلق اعلام کرد که مرز درست و مناسب برای یک سیستم چیست و کجاست. این شما هستید که باید مرز را تعریف کنید و بکوشید این کار را به شکلی انجام دهید که مفید و سازنده باشد.

به همین علت، یکی از هدف‌های آموزش تفکر سیستمی این است که بیاموزیم مرزهای سیستم را به شکل مناسب و کارآمد تعریف کنیم: نه آن‌قدر تنگ و محدود که ویژگی‌ها و رفتار و نتایج فعالیت یک سیستم را نبینیم، و نه آن‌قدر وسیع و باز که توانایی تحلیل آن را نداشته باشیم.

این نکته را هم به خاطر داشته باشید که تعیین مرز برای سیستم به این معنا نیست که محیط سیستم بی‌اهمیت است. گاهی ما صرفاً به خاطر ناآشنا بودن با محیط سیستم یا نداشتن اطلاعات کافی دربارهٔ آن، مرز سیستم را تنگ‌تر تعریف می‌کنیم.

برای سیستم‌ها می‌توان «رفتار» تعریف کرد

طبیعتاً همیشه برخی از عملکردها و فعالیت‌های سیستم برای ما جذاب‌تر یا مهم‌تر است و احتمالاً آن‌ها را دقیق‌تر و منظم‌تر بررسی می‌کنیم. به بررسی تغییرات این ویژگی‌ها در طول زمان «رفتار» گفته می‌شود.

به مثالی از رفتار بورس به عنوان یک سیستم توجه کنید:

رفتار بورس به عنوان یک سیستم

بورس را می‌توان سیستمی دانست که از اجزای متعدد و متنوعی تشکیل شده است. خریداران و فروشندگان، زیرساخت‌های معاملاتی، قوانین حاکمیتی، شوراهای نظارتی، کارگزاران و بازارگردانان، نمونه‌هایی از اجزای سیستم بورس هستند (بسته به تعریف شما، ممکن است بعضی از این موارد با یکدیگر هم‌پوشانی داشته باشند).

برای بسیاری از فعالان و تحلیل‌گران بورس، شاخص بورس مهم است. قطعاً برای بورس می‌توان به تعداد نامتناهی شاخص تعریف کرد. اما در این‌جا برایمان مهم نیست کدام شاخص بهتر یا مفیدتر است. فقط فرض می‌کنیم شما به عنوان یک تحلیل‌گر، شاخصی تعریف کرده‌اید تا تغییرات کلی قیمت سهام‌ها را در طول زمان بررسی کنید.

همین که تغییرات یک شاخص را در طول زمان بررسی می‌کنید، می‌توانید بگویید مشغول بررسی رفتار بورس هستید. ما معمولاً برای این الگوهای رفتاری اسم هم می‌گذاریم. مثلاً می‌گوییم رفتار بورس نوسانی شده یا بورس به ثبات رسیده است.

به این نکته توجه کنید که برای یک سیستم می‌توان به تعداد نامتناهی رفتار تعریف کرد و کسی نمی‌تواند به شما بگوید که چرا رفتار را بر اساس این یا آن معیار سنجیدی.

چنان‌که شما وقتی از رفتارهای پرخاشگرانهٔ یک انسان (به عنوان یک سیستم) حرف می‌زنید و می‌گویید فلانی پرخاشگرتر از گذشته شده، صدها و هزاران رفتار دیگر هم داشته که چون در مرکز توجه شما نبوده به آن‌ها نپرداخته‌اید.

شناخت، بررسی و پیش‌بینی رفتار سیستم‌ها بسیار مهم است. چون دقیقاً یکی از اهداف ما در تفکر سیستمی همین است. ما اگر می‌خواهیم سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیک و سیاسی را بررسی کنیم، هدف اول‌مان شناخت و هدف بعدی‌مان تأثیرگذاری بر این رفتارهاست.

سیستمهای باز در برابر سیستمهای بسته

حالا که تا حدی متوجه شده‌ایم که منظور از سیستم چیست، می‌توانیم به سراغ انواع سیستم‌ها بر اساس «باز و بسته بودن» برویم.

چند دهه قبل، لودویگ فون برتالانفی، کسی که او را به عنوان بنیان‌گذار نظریهٔ عمومی سیستم‌ها می‌شناسیم، بحث سیستم‌های باز و بسته را مطرح کرد. او می‌گفت مهم‌ترین نکته‌ای که باید در مورد سیستم‌ها مورد توجه قرار گیرد، باز و بسته بودن آن‌هاست.

برتالانفی در تعریف سیستم باز چنین می‌گفت: «سیستمی که با محیط خود، ماده، انرژی یا اطلاعات رد و بدل کند.» طبیعتاً بر همین اساس، سیستم بسته هم سیستمی است که هیچ تعامل و تبادلی با محیط خود نداشته باشد. او به طور خاص تأکید داشت که یکی از ویژگیهای یک موجود زنده این است که به عنوان یک سیستم باز فعالیت می‌کند. و اگر این نکته را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم متوجه شوید که معنای زنده بودن دقیقاً چیست.

به شکل تئوری می‌توان گفت تنها سیستم بسته واقعی «کل جهان هستی» است و هر سیستم دیگری که داخل جهان بیابیم و تعریف کنیم، با محیط خود تعامل و تبادل دارد. اما در عمل، گاهی تبادل و تعامل سیستم‌ها با محیط آن‌قدر ناچیز است که تصمیم می‌گیریم از آن‌ها صرف‌نظر کنیم و سیستم را بسته در نظر بگیریم.

سیستم باز و سیستم بسته

دربارهٔ معنای دقیق اصطلاح مرز و محیط، اختلاف‌نظر وجود دارد و باید جداگانه درباره‌اش صحبت کنیم. به عنوان مثال، برخی تحلیل‌گران سیستمی می‌گویند دو مفهوم «مرز» و «محیط» برای سیستم‌های باز معنا پیدا می‌کند. اگر از سیستم بسته حرف می‌زنید،‌ یعنی تمام جهان را به همین سیستم محدود کرده‌اید. بنابراین بهتر است در آن‌جا دیگر از اصطلاح‌های مرز و سیستم استفاده نکنید و صرفاً بر «روابط میان اجزای سیستم» تمرکز کنید.

برای آشنایی بیشتر با سیستم‌های باز و تفاوت سیستم باز و بسته می‌توانید درسی را که به همین موضوع اختصاص دارد بخوانید:

سیستم باز چیست؟

برای بسیاری از سیستم‌ها می‌توان «هدف، قصد یا کارکرد» تعریف کرد

بحث دربارهٔ هدف سیستم (Goal) و قصد سیستم (Purpose) و کارکرد سیستم (Function) بحث بسیار دشواری است و در بخش‌های بسیاری به فلسفه و جهان‌بینی و نیز شیوهٔ مدل‌سازی شما ربط پیدا می‌کند.

معمولاً اصطلاح قصد را در شرایطی به کار می‌برند که فرض می‌کنند سیستم اراده‌ٔ آزاد دارد. مثلاً‌ برای انسان‌ها و سایر پستانداران و نیز بسیاری از موجودات زنده از اصطلاح «قصد» استفاده می‌شود؛ چنان‌که برای سیستم‌های سیاسی و اجتماعی هم این تعبیر به کار می‌رود.

اصطلاح هدف سیستم معمولاً در مواردی رایج است که چیدمان سیستم برای رسیدن به یک وضعیت خاص طراحی شده است. مثلاً وقتی موشکی به سمت یه نقطهٔ مشخص پرتاب می‌شود و سیستم هدایت‌گر و تصحیح مسیر مدام آن را به سمت نقطهٔ نهایی می‌راند، می‌گویند که سیستم روی فلان هدف تنظیم شده است. در مثال‌های ساده‌تر،‌ وقتی ترموستات سیستم گرمایش را روی ۲۳ درجه تنظیم می‌‌کنید، می‌توانید بگویید هدف ۲۳ را برای آن انتخاب کرده‌اید.

گاهی اوقات، استفاده از اصطلاح کارکرد راحت‌تر است. یعنی به جای این که بگوییم سیستم می‌خواهد به کجا برود،‌ بگوییم سیستم چه می‌‌کند. مثلاً‌ کارکرد معده، هضم غذاست.

حتماً به این نکته توجه کنید که لزوماً برای همهٔ سیستم‌ها نمی‌توان هدف و قصد و کارکرد تعریف کرد. ضمن این که قضاوت تحلیل‌گر هم کاملاً در این موضوع نقش دارد. مثلاً هدف اکوسیستم یک برکه چیست؟ قصدش چیست؟ چه کارکردی دارد؟ تحلیل‌گران بسیاری برای این پرسش‌ها پاسخ ندارند. آن‌هایی هم که پاسخ می‌دهند، می‌دانند که از منظر خود دربارهٔ سیستم قضاوت می‌کنند.

درخت به عنوان یک سیستم

همان‌طور که در مثال درخت به عنوان یک سیستم دیدید، در ساده‌ترین بحث‌های مربوط به هدف و کارکرد هم می‌توان تفسیرهای مختلفی را مطرح کرد. همان‌طور که بحث جبر و اختیار همواره محل چالش فیلسوفان بوده است.

به همین علت، حتی برخی نظریه‌پردازان تحلیل سیستم‌ها ترجیح می‌دهند «وجود هدف» یا «وجود قصد» را به عنوان یکی از ویژگی‌های سیستم مطرح نکنند. اما در مقابل، گروه دیگری مانند راسل اکاف و جمشید قراچه‌داغی هم هستند که معتقدند فواید این بحث بیشتر از دردسرها و ابهامات آن است (کتاب دربارهٔ سیستمهای هدفمند).

از آن‌جا که ما بحث تفکر سیستمی در متمم را برای تحلیل مسائل مدیریتی سازمان‌ها و کسب‌و‌کارها و نیز سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی می‌خواهیم، ترجیح‌مان این است که گاهی از هدف سیستم‌ها حرف بزنیم. به این شکل راحت‌تر می‌توانیم از هدف یک سازمان بگوییم، یا توضیح دهیم که اصلاح سیستم اقتصادی باید مسیر اقتصاد را به سمت چه هدف‌هایی ببرد.

مثال برای سیستم | بررسی نمونه هایی از سیستمها

در این‌جا می‌خواهیم چند نمونه از سیستم‌ها را با هم مرور کنیم. آن‌چه در ادامه می‌آید صرفاً در حد مثال سیستم است و قرار نیست شامل تجزیه و تحلیل سیستم‌ها باشد. چون می‌دانیم که تجزیه و تحلیل سیستم کاری بسیار طولانی و زمان‌بر است و دربارهٔ تحلیل هر یک از این سیستم‌ها می‌توان ده‌ها کتاب نوشت.

بنابراین فقط نام سیستم و اجزای اصلی آن را مرور می‌کنیم و کمی دربارهٔ آن حرف می‌زنیم. این بخش از این جهت مفید است که وقتی در درس‌های بعد اصطلاح سیستم را می‌بینید، چند نوع سیستم در ذهن داشته باشید و مباحث را بهتر درک کنید.

سیستم بانکی کشور

مجموعه بانک‌های یک کشور را می‌توان به عنوان مثال برای سیستم در نظر گرفت. همان چیزی که معمولاً‌ در رسانه‌ها از آن با عنوان «نظام بانکی کشور» یاد می‌شود. این سیستم از اجزاء متعدد و متنوعی تشکیل شده که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

سپرده گذاران و کسانی که منابع مالی بانک‌ها را تأمین می‌کنند.
اشخاص حقیقی و حقوقی که بانک‌ها به آنها وام داده یا اعتبار تخصیص می‌دهند و در واقع، مصارف مالی بانک را شکل می‌دهند.
سیستم مدیریت منابع انسانی که می‌کوشد انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و بهره‌وری افراد شاغل در بانک‌ را تأمین کند و البته همواره نسبت به تأمین منابع انسانی متناسب با نیازهای مجموعه اقدام کند.
زیرساختهای فناوری اطلاعات که ارتباط شعب با یکدیگر و ارتباط میان بانک‌های مختلف و نیز ارتباط میان بانک‌ها و مشتریان را تسهیل می‌کنند.
بانک مرکزی که به هماهنگی بانک‌های مختلف با یکدیگر و نظارت بر عملکرد آنها و تعیین خط مشی‌های کلان سیستم بانکداری می‌پردازد.

حتماً دقت کرده‌اید که بعضی از این اجزاء خود یک سیستم بزرگ و پیچیده هستند. در واقع می‌توان گفت سیستم بانکی کشور، زیرسیستم‌های متعددی دارد. طبیعتاً بسته به سلیقهٔ خود و بر اساس نیازتان می‌توانید اجزای بیشتری هم تعریف کنید و در نظر بگیرید. اما به هر حال، مشخصاً همهٔ این‌ها زیر یک چتر قرار می‌گیرند: نظام بانکداری کشور

سیستم بانکی کشور

ضمناً در تجزیه و تحلیل سیستم و بررسی اجزای آن به این نکته هم توجه داشته باشید که اجزاء را معمولاً بر اساس کارکرد و نقش‌شان می‌سنجند. به همین علت، ممکن است یک فرد یا سازمان خاص را در یک سیستم، به عنوان دو جزء مستقل بشناسیم و تعریف کنیم. مثلاً یک فرد ممکن است هم‌زمان هم به عنوان «سپرده‌گذار» و هم در نقش «وام‌گیرنده» در سیستم ایفای نقش کند. به عبارت دیگر، هم‌زمان هم بخشی از منابع مالی بانک را تأمین کند و هم بخشی از مصارف نظام بانکی را به خود اختصاص دهد. ما این فرد را هم‌زمان در دو جزء مختلف از سیستم می‌بینیم و در نظر می‌گیریم. گویی که دو فرد مستقل دو نقش مستقل ایفا کرده‌اند.

سیستم اقتصادی یک کشور

اقتصاد کشور را هم می‌توان یک سیستم دانست. سیستمی که حتی اگر در ظاهر ارتباط خود را با جهان اطراف قطع کند، هم‌چنان یک سیستم باز محسوب می‌شود. چون تقریباً هیچ‌وقت نمی‌توان اقتصاد کشوری را به شکل کاملاً‌ جداشده از جهان تصور کرد.

سیستم اقتصادی کشورها هم از زیرسیستم‌های متعددی تشکیل شده است. در یک تقسیم‌بندی ساده می‌توان اجزای سیستم اقتصادی کشور (یا زیرسیستم‌های سیستم اقتصادی کشور) را در پنج بخش توصیف کرد:

خانوارها
بنگاه‌های اقتصادی
بازار منابع
بازار محصولات
دولت

این صرفاً یک بخش‌بندی سلیقه‌ای است و ممکن است فرد دیگری بسته به نیاز یا موضوع مد نظر خود، تقسیم‌بندی دیگری ارائه دهد. مثلاً پیتر دراکر تأکید می‌کند که تا زمانی که اقتصاد کشور را به جای دو بخش «دولت و بنگاه‌های اقتصادی» در قالب سه بخش «دولت، بخش خصوصی و بخش سوم اقتصاد (غیرانتفاعی، سمن‌ها و …)» نبینیم، از درک عمیق سیستم‌ اقتصادی و اجتماعی کشور ناتوان خواهیم بود.

سیستم آموزش و پرورش

آموزش و پرورش هم یکی از سیستم‌های اجتماعی بسیار مهم و اثرگذار است که می‌تواند مثال ارزشمندی برای بحث‌های تفکر سیستمی و تجزیه و تحلیل سیستمها باشد. سیستم آموزش کودکان در کشور و پرورش فکری آن‌ها سیستم پیچیده با اجزای فراوان است. از جمله اجزای سیستم آموزشی در کشور ما می‌توان به به وزارتخانه، مدرسه‌ها، خانواده، رسانه‌ها، مذهب، سنت، عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک درسی، سیستم‌های کمک آموزشی، مجریان کنکور و برگزارکنندگان کلاس‌های آمادگی کنکور اشاره کرد (البته دقت کنید که زیر سیستم آموزش و پرورش می‌توان سیستم‌های کوچک‌تری هم تعریف کرد. مثلاً مدرسه یک سیستم است. عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک آموزشی هم یک نمونه سیستم محسوب می‌شوند).

اگر بخواهیم به بحث سیستمهای باز و بسته که کمی بالاتر مطرح شد ارجاع دهیم، از نظر باز و بسته بودن باید گفت سیستم آموزش و پرورش در ذات خود نمی‌تواند یک سیستم بسته باشد. هر چقدر هم که چارچوب و مرز برای این سیستم در نظر گرفته شود، نهایتاً این سیستم بخشی از جامعه است. تنش‌های جامعه، فرصت‌های جامعه، دانش موجود در فضای بیرون از مدرسه، امیدها و ناامیدی‌ها، شرایط اقتصادی و ده‌ها عامل دیگر، مدام با این سیستم در ارتباط هستند.

با گسترش دنیای دیجیتال و رواج یافتن وب، شبکه های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، سیستم آموزش باز بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا کرده و فراگیر شده است. چنان که مارشال مک لوهان در یک مصاحبه می‌گوید که بعد از گسترش دنیای دیجیتال، دانش‌آموزان حتی به تدریج مدرسه را بخش کوچک‌تر و کم‌تأثیرتر سیستم آموزشی خود می‌بینند.

بنابراین می‌توان گفت در تجزیه و تحلیل سیستم آموزش کودکان و نوجوانان، اگر بی‌دقت باشیم و باز بودن سیستم آموزش و پرورش را نادیده بگیریم، احتمالاً مسئله‌ی آموزش، رشد و یادگیری را به شکلی نادرست یا ناقص تحلیل خواهیم کرد.

بدن انسان به عنوان یک سیستم

بدن انسان هم یک سیستم است می‌توان آن را با دیدگاه سیستم تحلیل کرد. این سیستم از مجموعه‌ای از اجزا و زیرسیستم‌ها (خرده سیستمها) تشکیل شده که همه‌ی آنها با یکدیگر در تعامل هستند و روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند. ما معمولاً برای تحلیل‌های عادی و روزمره، پوست بدن انسان را به عنوان مرز سیستم انسان با محیط در نظر می‌گیریم.

البته سیستم بدن انسان زیرسیستم‌های متعددی دارد که هم به شکل مستقل و هم در تعامل با یکدیگر بررسی می‌شوند. در حدی که می‌توان انسان را سیستمی از سیستم‌ها در نظر گرفت. سیستم ماهیچه‌ها (دستگاه ماهیچه‌ای)، سیستم استخوان‌بندی (دستگاه استخوانی)، سیستم هاضمه، سیستم تنفس، سیستم عصبی و سیستم گردش خون نمونه‌هایی از این سیستم‌ها هستند.

سیستم بدن انسان

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

محدودیت در دسترسی کامل مجموعه تفکر سیستمی

دسترسی کامل به این درس و ۵۵ درس دیگر دربارهٔ تفکر سیستمی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۹۹۶ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۳۷۷۹۰ تمرین در درس‌های تفکر سیستمی ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۵۵ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  مدل ذهنی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | استعدادیابی

  تصمیم گیری | حل مسئله | مدیریت زمان | یادگیری

گزینه‌ی دیگر هم پیگیری منظم مجموعه درس‌های دوره MBA متمم است.

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی (شش ساعت)

آیا اصطلاحات «سیستماتیک» و «سیستم سازی» هم به تفکر سیستمی ربط دارند؟

اصطلاح سیستم سازی که در چند سال اخیر در زبان فارسی رواج یافته، بیشتر به معنای سازمان‌دهی فعالیت‌ها، تعریف فرایندها، استقرار سیستم‌های کنترل مدیریت و نیز اتوماسیون است. در واقع سیستم‌سازی بیشتر از جنس نظم‌ بخشیدن به مجموعه‌هاست تا نگاه سیستمی. کلمهٔ سیستماتیک هم تا حد زیادی به نظم و چارچوب ربط پیدا می‌کند؛ و نه تحلیل پیچیدگی‌های مجموعه‌ای با اجزای فراوان و انواع مکانیز‌م‌های بازخورد. مثلاً وقتی می‌گویند نگاه سیستماتیک داشته باش، بیشتر به نظم و ترتیب اشاره دارند تا نگاه همه‌جانبه و جامع‌نگر. به همین علت در برخی متون معتبر انگلیسی هم می‌بینیم که بین دو اصطلاح سیستماتیک (Systematic) و  سیستمیک (Systemic) تفاوت قائل می‌شوند و پیشنهاد می‌کنند آن‌ها را به جای یکدیگر به کار نبریم (+).

معادل کلمه سیستم در زبان فارسی چیست؟

واژه‌ی انگلیسی سیستم (System) در زبان فارسی یک معادل واحد پیدا نکرده است. بنابراین در گفته‌ها و نوشته‌های مخلتف، بسته به موضوع، نیاز و ترجیحات و سلیقهٔ گوینده، کلمه‌های متعددی به عنوان معادل فارسی سیستم به کار می‌روند.

قطعاً خود واژهٔ سیستم شناخته‌شده‌ترین معادل System است. چنان‌که ما با آن اصطلاحات ترکیبی هم ساخته‌ایم و تعابیری مثل سیستماتیک و سیستمی و سیستم‌سازی را هم به کار می‌بریم.

در گذشته استفاده از واژهٔ عربی جهاز هم میان فارسی‌زبانان رواج داشت. حتماً شما هم اصطلاح جهازِ هاضمه را شنیده‌اید. البته جهاز تقریباً معادل «دستگاه» است. و جالب این‌که خود دستگاه را هم گاهی به عنوان معادل سیستم به کار می‌بریم. اصطلاح دستگاه تنفسی، نمونه‌ای از ترجمهٔ System به دستگاه است (در میان نسل جوان‌تر، شاید جهاز واژهٔ چندان آشنایی نباشد. اما نسل جدید هم‌چنان برخی واژه‌های هم‌خانوادهٔ جهاز را می‌شناسد و به کار می‌برد. مثلاً: تجهیزات).

اصطلاح عربی نظام هم در زبان فارسی برابر با System به کار می‌رود. تعبیر‌های نظام بانکی و نظام اقتصادی و نظام اجتماعی دقیقاً معادل سیستم بانکی و سیستم اقتصادی و سیستم اجتماعی هستند.

در سال‌های اخیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌ی فارسیِ سامانه را هم به عنوان معادل کلمه سیستم پیشنهاد کرده است که اتفاقاً در بسیاری از نوشته‌ها و گفته‌ها – خصوصاً متن‌های رسمی دولتی – به عنوان جایگزین کلمه سیستم رواج یافته است. اما از آن‌جا که این اصطلاح برای راهکارهای نرم‌افزاری هم به کار رفته، وضعیت بلاتکلیفی دارد و استفاده از آن با ابهام همراه است. مثلاً ثبت نام در «سامانهٔ تزریق واکسن» بیشتر به معنای ثبت یک داده در پایگاه داده است و به معنی کلمه سیستم و مفهوم سیستمی بودن با آن گستردگی و عمیقی که در تفکر سیستمی مطرح می‌شود ربطی ندارد.

جمع‌بندی ما در متمم این است که چون با واژه‌های سامانه و نظام و جهاز همچنان نمی‌توان صفت‌هایی ساده و روان، هم‌ارز با سیستمی و سیستماتیک ایجاد کرد، همچنان سیستم و ترکیب‌های آن در زبان فارسی باقی بمانند و استفاده شوند.

تمرین و مشارکت در بحث تعریف سیستم

خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

برداشت شما از سیستم چیست؟ آیا توضیح، اطلاعات یا اصطلاحاتی مرتبط با تعریف سیستم در ذهن دارید که مناسب بدانید از زبان خود برای دوستان‌تان بیان کنید؟

[   فایل صوتی مرتبط: سمینار دو ساعته محمدرضا شعبانعلی درباره تفکر سیستمی ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۷۱۴ نظر برای تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : احمد زارعی

    تفکر سیستمی پیش نیاز حل مسائل انسانی

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    گاهی احساس می کنم یک بار زندگی کردن هرگز کافی نیست

    گاهی احساس می کنم ای کاش یک بار دیگرمتولد می شدم تا عمر عزیز را به گو نه ای دیگر می زیستم . اما وقتی عمیق تر فکر می کنم ، میبینم که نژاد انسان به واقع تجربه پذیر نیست . انسان حکمت را می شناسد. می داند که " درست " چیست اما همواره "غلط "  را انتخاب می کند می داند که باید کل نگر باشد . می داند که تنها یک کره زمین برای زندگی دارد اما به جای مراقبت از همین یک کره زمین به دنبال کراتی دیگر برای زندگی می گردد.

    خودخواهی بشر تمام زندگی را به یغما برده است . ظاهرا انسان هوشمند ترین موجود زنده روی کره خاکی است. اما هیچ موجود زنده ای همانند انسان به این کره خاکی آسیب نرسانده است.  به نظر می رسد هر چه جامعه ای هوشمند تر بوده بیشتر به این کل بی همتا آسیب رسانده است .  آیا قبایل بدوی آفریقائی بیشتر به کره زمین آسیب رسانده اند یا کشورهای پیشرفته جهان ؟ آیا دو کشور آمریکا و روسیه  که به مسابقه ی تسلیحاتی در جنگ سرد دامن زدند مفاهیم تفکر سیستمی را نمی شناختند؟ پس چرا هر یک خودخواهانه به فکر منافع خود بودند و نخواستند سیستم بزرگتری را در مقابل چشمان خود ببینند؟

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    نیاز داریم تقکر سیستمی را بیاموزیم . نیاز داریم مدل ذهنی را بشناسیم . نیاز به بهبود مهارت های مدیریت و رهبری داریم . نیاز داریم که استراتژیک  فکر کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم.

    اما قبل از هر چیزی نیاز داریم حیوان بهتری باشیم  ، از عواطف خود فاصله نگیریم ، بر مبنای فطرت خود زندگی کنیم و آنگاه از دانش های کسب شده بهره خواهیم گرفت. در غیر اینصورت عالم بی عملی خواهیم بود که از تمامی دانشی که کسب می کنیم در راستای خودخواهی خود بهره گرفته و تمامی هستی را غارت خواهیم نمود.

     

  1. برداشت خودم از سیستم را در قالب یک مثال بیان میکنم. متمم یک سیستم است که اجزای تشکیل دهنده ان کاربران کارمندان و سایت هستند.هدف این سیستم بالا بردن سطح دانش کاربران است

  2. مرضیه استعدادی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

     

    – فکر می کنم قبل از هر چیز باید روی تصمیمات فردی من تاثیرگذار باشد و بتوانم در انتخاب ها، قضاوت ها و تصمیماتم نگرش سیستمی را رعایت کنم.

    – برای پیش برد بهتر اهداف شغلی و کسب و کارم به شدت نیازمند درک سیستمی و بکارگیری ان هستم.

    – بتوانم در درک و تحلیل موضوعات و وقایع اجتماعی و سیاسی تفکر سیستمی را به کار گرفته و تقابل و تعامل بهتر و درست تری با محیط و جامعه داشته باشم.

    – نگرش سیستمی را در ارتباطات اجتماعی و عاطفی ام با فرد یا افراد مختلف بکار بگیرم.

  3. مرتضا نوبخت گفت: (عضو ویژه)

    معمولا اولین چیزی که بعد از شنیدن اصطلاح سیستم به ذهنم می‌رسد، سیستم بدن است. سیستمی که بعد از ۶ سال مطالعه شاید بتوانم هرکدام از زیر‌سیستم‌ها را به خوبی تعریف کنم و اجزا هرکدام را با جزئیات توضیح بدم اما  شاید ‌نتوانم همه را در ارتباط با یکدیگر و به عنوان یک سیستم واحد تحت عنوان بدن به خوبی تحلیل کنم و کارکرد هرکدام را در ارتباط با دیگری آن طور که باید توضیح دهم. 

    نکته‌ی مهم‌تر این که شاید روزی به نقطه‌ای برسم که این سیستم را به خوبی شناخته و تحلیل کنم. اما بدن انسان یک سیستم باز است. یعنی با محیط خود انرژی و ماده تبادل می‌کند.

    اگر زیرسیستم تنظیم آب، اسید و باز و دفع مواد زائد (کلیه‌ها) به خوبی کار نکند، به شدت بر عملکرد دیگر زیر‌سیستم‌ها مثل گردش خون و مغز اثرگذار خواهد بود. 

    در ابعاد وسیع‌تر، در صورت اختلال هر زیرسیستم، عملکرد فرد در سطوح اقتصادی و اجتماعی نیز به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. و برعکس سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی نیز به شدت می‌توانند بر عملکرد زیرسیستم‌های بدن تاثیر بگذارند. فردی را درنظر بگیرید که به دلیل اختلال عملکرد کبدی، هر چند مدت یکبار در بیمارستان بستری می‌شود. به عنوان یک جز از سیستم بزرگتر، به خوبی می‌توانید تاثیر این بستری‌ها و هزینه‌ی هرکدام را به سیستم درمان، سیستم اقتصادی و اجتماعی بیمار و خانواده‌ وی حدس بزنید. 

    برای تجویز هر دارو نیز باید نگاه سیستمی داشته باشیم. وقتی برای سرماخوردگی می‌خواهیم دارو تجویز کنیم باید مواردی را در نظر بگیریم که شامل سن، بیماری زمینه‌ای و اطمینان از عملکرد صحیح کلیه و کبد بیمار، حساسیت‌ها و دیگر موارد است. از طرف دیگر توجه به وضعیت اقتصادی برای خرید دارو، بیمه‌، توانایی مراجعه‌ و پیگیری مجدد نیز بسیار اهمیت دارد.

  4. وقتی به سیستم فکر می‌کنم، اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد، فدراسیون فوتبال است. اینکه چکونه فدراسیون جهانی فوتبال است. در زیر مجموعه این فدراسیون، فدارسیونهای قاره‌ای قرار دارند و در زیر آن فدراسیون فوتابل هر کشوری. چگونه تمامی مسابقات فوتال در طول سال در سرتاسر جهان برنامه‌ریزی می‌شوند تا با هم تداخل نداشته باشن. روز فیفایی که انتخاب شده برای بازی‌های دوستانه و برنامه‌ریزی صدها مسابقه فوتابل مثلا برای رسیدن به نتیجه جام جهانی.

    با خواندن دروس تفکر سیستمی انتظار دارم درک و شناخت سیستمهای موجود در یک سازمان برایم راحت‌تر شود. چگونه سیستمی کار می‌کند و چگونه یک سیستم کار نمی‌کند و به مرور زمان دچار زوال می‌شود.

     

    وقتی کلمه سیستم را می شنوم، ناخودآگاه مکانیزمهای عملکردی هر چیزی به ذهنم می‌رسد. ارتباط بین زیرسیستمها و نحوه تعامل آنها برایم جذاب است.

  5. معمولا سیستم های زنده به ذهنم میرسد، مثلا یک سلول.
    ساز و کار سیستم هایی که داخل یک سلول(انسانی،گیاهی…) وجود دارد انگار نمونه کوچک شده ای از همان موجود هست.
    همانطور که در بدن انسان چندین زیرسیستم وجود دارد، داخل سلول هم چندین زیر سیستم وجود دارد، حتی داخل زیرسیستم ها هم چندین زیرسیستم دیگر وجود دارد.
    اجزا یک سلول: غشا، میتوکندری،هسته،…
    مثلا داخل زیرسیستم هسته سلول، چندین زیرسیستم و فرآیتد دخیل هست تا تقسیم سلولی اتفاق بیفتد.
     
    انتظار دارم با خواندن درس های تفکر سیستمی، بیش از پیش به تاثیر یک رفتار، یک تصمیم، یک حرف.. روی رفتار انان های دیگر(مشتریان سازمان، همکاران، خانواده…) آگاه شوم
     
    به نظرم سیستم مجموعه ای از اجزا، قوانین و فرآیندهاست که خروجی مشخصی دارد
     

  6. نمونه جالبی که از یک سیستم باز به ذهن من میرسد بازی های انلاین کامپیوتری هستند.همیشه وقتی این بازی هارا انجام میدادم با خودم فکر میکردم چرا سازندگان با اپدیت های متعدد و فصل به فصل سعی در تغییر بازی دارند. در حالی که با اعمال تغییرات در بازی ها ان حس اشناپنداری که نسبت به بازی داشتم از بین میرفت و گویی انگار با یک بازی جدید روبه رو هستم. حال با مطالعه تحلیل سیستمی متوجه میشویم که بازی های انلاین یک سیستم باز از بازیکنان هستند که همواره بازیکنان جدید به ان اضافه میشوند که سبک بازی و تجربیات متفاوت نسبت به سایر بازیکن ها منجر به تغییر در سیستم بازی میشود.همین طور برعکس روزانه عده ی زیادی از بازیکنان میتوانند بازی رو برای همیشه ترک کنند ک این خود منجر به تغییر در سیستم بازی میشود. هرگونه تغییر در محیط اطراف بازیکنان و جهان ما میتواند به منعکس شدن این تغییر در بازی منجر بشود به طور مثال تغییر اب و هوا که میتواند با تغییر خلق و خو همراه باشد.میتواند بر نحوه بازی کردن بازیکنان تاثیر بگذاردبنابر این اگر توسعه دهندگان اقدام به ایجاد تغییرات در بازی نکنند به مرور زمان و افزایش انتروپی سیستم بازی میتواند رو به نابودی برود و به مرور کاربران خود را از دست بدهد.

    • علی کریمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

      با سلام

      من مثال‌های زیادی از سیستم‌های باز و سیستم‌های بسته را در دیدگاه‌های دوستان دیده بودم.
      این اولین بار  است که تشبیه گیم به یک سیستم باز و بسته را ‌می‌خواندم
      دیدگاه شما واقعا قابل تحسین است.

      به نظرم شما، استعداد استقرا خوبی را دارا هستید.
      در یادگیری تطبیقی هم احتمالا توانمند خواهید بود.

      روز و روزگار خوش

  7. محمدمهدی عبادی اصل گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    برای من سیستم بدن انسان شاید جذاب ترین سیستمی ست که علاقه به فهم اش دارم. یک از "کارکرد" های این سیستم نگه داشتن فشار خون در محدوده نرمال است.چند زیر سیستم از این سیستم که خود یک سیستم نیز به شمار می آیند: سیستم قلب و عروق، سیستم کلیه، سیستم هورمون ها، سیستم عصبی و …

     

     عمده ترین دلیل که به خاطر اش  دروس تفکر سیستمی متمم را می خوانم فهم همین سیستم است یعنی سیستم بدن است. سیستمی که نهایت پیچیدگی اش می تواند تحت تاثیر عوامل بیرونی و عواملی درون اجزایی و بین اجزایی قرار بگیرد و از وضعیت نرمال خارج شد. و شاید نهایی ترین هدف برای این باشد که بتوانم علت یا علت هایی که این سیستم را از وضعیت نرمال خارج می کنند تشخیص دهم و برای برگرداندن ان به وضعیت نرمال اعمال اثر کنم و در کنار آن تا آن جا که ممکن است اثرات احتمالی تصمیم ام را پیشبینی  کنم. 

  8. باسلام یکی از این سیستم ها موتور الکتریکی است  بدلیل اینکه از محیط برق میگیرد و حرارت و حرکت وصدا به محیط میدهد  اجزا موتور : روتور – استاتور -شافت- بدنه -فن – تخته کلم

    با خواندن درس تفکر سیستمی علاقه دارم  درک سیستم های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی واسم ساده تر بشه

    از نظر من سیستم یعنی هر مجموعه ای که قانون و قاعده داشته باشه تا ما با تفکر وبررسی و برنامه ریزی بتوانیم باعث پیشرفت و توسعه و بروزشدن اون بشیم

     

     

  9. به طورکلی سیستم بدن انسان و موجودات زنده به نظر من قشنگ ترین و نزدیک ترین مثال برای اصطلاح سیستم هستش.

    هدف و انتظاری که از یادگیری این مبحث دارم اینه که تو تصمیم گیری هام سیستمی فکر کنم و جوانب کارو بسنجم و صرفا علت و معلولی و تک بعدی(خطی)به تصمیم گیری هام نگاه نکنم.

  10. پاسخ به تمرین:

    یکی از بهترین نمود های بصری عملکرد سیستمی،ساختار داخلی یک ساعت مچی هست..

    ساختاری که تقریبا به صورت خطی اجزا به یکدیگر وابسته هستند..باتری با ایجاد پالس باعث تغییر در عقربه ثانیه شمار..به همین ترتیب در دقیقه شمار ..ساعت شمار…و روز شمار تقویم می شود که در نهایت اطلاعات را به دارنده ساعت منتقل می‌کند..

    در عین حال نبود حتی عقربه ساعت شمار علیرغم کارکرد صحیح ثانیه و دقیقه شمار، ایجاد اختلال کامل در دیتای حاصله خواهد شد.

    از مهم ترین سیستم های موجود، سیستم مدیریت کشور می باشد که تصمیم در بالاترین رده مدیریتی تاثیر خود را در بیش از ۲۰ موضوع کلان از جمله اقتصاد،روابط خارجی، محیط زیست،سلامت روان و … و هزاران موضوع خرد می گذارد. به طور مثال اتخاذ سیاست های انقباضی اقتصادی جلوی رشد تورم را می‌گیرد ولی رونق و گردش بازار را از بین می‌برد و در نتیجه آن تاثیرات منفی بر روی هزاران مورد دیگر از جمله موارد روحی روانی صاحبان کسب و کار و در نتیجه خانواده آن ها و …. خواهد شد..

    یا برعکس اتخاذ تصمیمی که منجر به تورم می شود باعث تخریب فرهنگ،کاهش علم آموزی، فساد مالی،کاهش امید به زندگی، مهاجرت، کاهش نیروی انسانی، نابودی خانواده ها و …. می شود.

     

    در اسکیل کوچکتر مدیران  یک کسب و کار اگر تفکر سیستمی را آموخته باشد، پس از تصمیم گیری استراتژی، می توانند تاثیر این تصمیم بر تک تک اجزای سیستم کسب و کار خود را از طریق شبیه سازی بررسی کند…بررسی و شبیه سازی کمترین هزینه را داشته و جلوی مشکلات و بحران های جدی ناشی از تصمیمات ایراد دار گرفته می شود.

     

    به شخصه در جایگاه مدیر کسب و کار، مهم ترین اهمیت درک تفکر سیستمی، تاثیر یک تغییر بر روی سایر اجزاست…

    به طور مثال در یک کسب و کار با سطح ارائه خدمات با کیفیت عالی، روی آوردن به فروش حتی یک محصول میان رده در یک بخش، می تواند برند سازی مبتنی بر کیفیت عالی خدمات را در تمام بخش های شرکت نابود کند..

    به شخصه علاقه مندم پس از فراگیری این درس بتوانم در کنار جنبه کاری کارمندان، جنبه های روانی و رصایت مندی رو در ساختار سیستمی اصافه کنم تا بهره وری سازمان به نهایت خود برسد. هر چند بسیار سخت خواهد بود.

     

    با تشکر?

     

  11. محمدرضا گفت: (عضو ویژه)

    هنگامی که به سیستم فکر میکنم بدون هیچ درنگی اولین سیستمی که به ذهنم میرسه خودم هستم. 
    قطعا نمیتونم همه اجزای این سیستم پیچیده رو بگم ولی مهم ترینشون از نظر خودم مواردی هستن که در ادامه میگم:
    رفتار من در طول روز 
    صحبت هایی که میکنم و ارتباطاتی که با بقیه میگیرم
    تاثیری که روی بقیه میگذارم و در مقابل تاثیری که از بقیه میگیرم  
    فکر کردن در مورد یافتن راه حل و تجزیه و تحلیل اتفاقاتی که در طول روز برام میفته 
    احساس من نسبت به تمام اتفاقات و اینکه من چطوری بهشون واکنش نشون میدم
    و کلی بخش های دیگه که در طول روز من باهاشون سروکار دارم و باعث میشن من به یک بینش که مختص خودم هستش (جهان بینی خودم) دست پیدا کنم.
    جالبیش اینجاست که تا لحظه مرگم این سیستم در حال فعالیته و با اطراف خودش در حال تاثیر گذاشتن و تاثیر پذیرفتنه

  12. با سلام
    از انجا که سیستم باید ساختارمند باشد، اجزائ مشخص داشته باشد، و این اجزا با هم تعامل داشته باشند سیستم موجود در شغل خودم را به صورت کلی تعریف میکنم:
    اجزاء سیستم
    ۱٫ تولید کننده: کالای X را از متریال اولیه تولید میکند
    ۲٫ عمده فروش: سرمایه گذاری در تولیدی و تامین نیاز پخش کننده های جزء
    ۳٫ پخش کننده ها (ویزیتورها): تامین نیاز خرده فروشان و تحویل کالا به خرده فروشان
    ۴٫ خرده فروش ها: نیاز سنجی بازار و تامین نیاز خریداران
    ۵٫ خریداران: تامین مالی برای خرید کالای X  و ایجاد ارزش افزوده برای کل سیستم 

    هدف این سیستم تولید کالای X و رساندن آن به مشتری نهایی با کیفیت و قیمت مناسب است.
    قصد هر جزئ مقابل آن تعریف شده
    و همه اجزا معمولا به صورت خطی و با ترتیب ذکر شده باهم تعامل دارند.

  13. فاطمه عبدی گفت: (عضو ویژه)

    یکى از بارزترین سیستم هایى که از دوران مدرسه به همه ى ما آموزش داده اند، سیستم بدن انسان است. سیستمى که خود از زیرسیستم هاى مختلف تشکیل شده، و در یک ساختار و روابط زیست شناسى و فیزیولوژیک خاص با همدیگر ارتباط دارند. 

    طبیعتاً این سیستم هم مانند تمام سیستم هاى مورد شناس ما سیستمى باز است که حتى درمورد محتواى ژنتیکى که سال هاى سال، فرض بر ثابت و بسته بودن آن بود، امروزه میدانیم که عوامل محیطى یا به اصطلاح اپى ژنتیکى بر روى آن موثرند.

     

    اما بزرگترین هدف من از پرورش مهارت تفکر سیستمى در خود، فهمِ بهترِ کار گروهى در یک سازمان، کسب و کار، و یا حتى هر محیط دیگر است. همینطور تصور میکنک تفکر سیستمى در تحلیل بهتر مشکلات اجتماعى و اقتصادى و تصمیم گیرى بهتر در این زمینه ها میتواند کمک کننده باشد.

  14. خود متمم یک سیستم است. یکسری درس ها مقدمه درس دیگری است و برخی  درس ها نقش تکمیل کننده دارد. حتما باید یکسری تمرینات رو انجام بدی تا درس دیگری برایت نمایش داده بشه.  مفاهیم در کنار هم معنا پیدا می کنند و کارکرد دارند. ممکنه یکسری درس ها رو بخونیم ولی کارکدش رو نفهمیم اما حتما در جایی دیگر در درسی دیگر به فهم بیشر ما کمک میکنه. پس مطالعه و آموختن هر دانشی خود یک سیستم است.

  15. سیستم بیرون سازمان 

    اجزا : دولت و سازمان ها ، رقبا ، مشتریان ، تامین کنندگان ، محیط زیست

    همه این اجزا با یکدیگر در تعامل و تاثیر گذاری هستند و محیط بیرون سازمان را می سازند که با بررسی و آنالیز آن می‌توان فرصت ها و تهدیدهایی که یک سازمان را در بر میگیرد شناسایی و اقدام به موقع کرد.

    با شناخت تفکر سیستمی تصمیم گیری در حوزه تهدیدها و فرصت های یک سازمان با جامع نگری انجام خواهد شد

     

  16. بیشتر سیستم های اقتصادی و اجتماعی سیستم های باز هستن و در مواجهه با سیستم های دیگر و محیط پیرامون سیستم ، یا تاثیر می گذارند و یا تاثیر می پذیرند.بنابراین نمی توان یک سیستم باز را بدون توجه به اندر کنش آن با محیط پیرامون و سایر سیستم های مشترک بررسی کرد .

    بررسی برون داد و درون داد سیستم های بسیار حائز اهمیت بوده و نیازمند شناخت عمیق و شرف حکیمانه ایست که بایستی به مطالعه و پشتکار و ذکاوت و فراست به آن دست یافت .

  17. اکنون که شروع به آموختن در مورد تفکر سیستمی ، از مجوعه درسهای مدیریت کسب و کار نمودم . دانستم که چقدر دانسته های کمی دارم و چقدر باید بیاموزم. حالا دلیل عدم موفقیت هایم درمحیط کسب کار را دانستم . ما در مسیری اشتباه از طفولیت قرار گرفتیم و تفکر سیستمی که لازمه تحلیل درست است را نادیده گرفتیم .

  18.  خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

     

    با شنیدن سیستم به سازمان فکر می کنم ، که اعضا فعالیتی تیمی (سیستمی) دارند

    به نظرم کار تیمی با سیستماتیک متفاوت است ، در حالت سیستماتیک ، اجزا به صورت جداگانه وظیفه خود را انجام می دهند اما در کار تیمی خیر ، اعضا بسیار بهم گره خورده هستند

    —-

     با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارم درک یک سازمان برایم ساده تر شود

    تمامی توضیحات در مورد سیسم بیان شده است

  19. آزاده خوش بخت گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    مستندی به نام The True Cost دیدم، در مورد صنعت مد و اینکه لباس‌های برندهای معروف مثل ZARA، H&M درکشورهای در حال توسعه به وسیله‌ی کارگرهایی با دستمزد پایین و بدون امنیت شغلی تولید می‌شود.

    از نظرمن، نگاه سازنده‌ی این مستند یک نگاه سیستمی بود.

    ۱٫ابتدا به بررسی زمین‌های تحت کشت پنبه پرداخت که این میزان تولید پنبه و بهره‌بردای از زمین کشاورزی، استفاده از سموم و آفت‌کش‌ها و دانه‌های اصلاح شده برای محیط زیست آسیب‌زاست.

    ۲٫ پسماندهای کارخانه‌های این لباس‌ها، مثلاً چرم، که در رودخانه‌ها تخلیه می‌شود، موجب بروز سرطان و بیماری‌های پوستی می‌شود.

    ۳٫ این لباس‌ها در کشورهایی مثل بنگلادش، چین، هند و…. توسط کارگرانی با دستمرد بسیار کم، بدون امنیت شغلی و ساختمان‌های فاقد ایمنی …. تولید می‌شوند. در اینجا هم یک سیستم دیگر که این نوع کار کردن چه تأثیراتی بر افراد، خانواده‌های آن‌ها و… می گذارد، بررسی شد.

    ۴٫ تبلیغات گسترده باعث می‌شود افراد در کشورهای توسعه یافته به سمت مادی‌گرایی و خرید هرچه بیشتر رو بیاورند.

    ۵٫ لباس‌هایی دست دوم، به کشورهای دیگر فرستاده می‌شود که باعث می‌شود مردم با خرید این لباس‌ها، به لباس‌های تولید داخل کمتر توجه داشته‌باشند و کسی تمایل به دوخت و دوز نداشته‌باشد.

    ۶٫ بسیاری از لباس‌ها هم که در دامان طبیعت رها می‌شوند و آلودگی زیستی را به دنبال دارد.

    درمبحث یادگیری، استاد شعبانعلی گفتند که سعی کنید یک پازل بچینید، یادگیری کریستالی شبیه چنین چیزی است. به نظرم تفکر سیستمی هم مثل همین مثال است به جای توجه به یک قطعه از یک پازل هزار تکه، حالا نه تمام یک پازل را اما قطعات و تکه‌های بیشتری از یک فضا، منظره یا…. را ببینیم و به همین میزان هم تصمیم‌گیری و دید ما می‌تواند متفاوت باشد.

  20. مهدی محمدی گفت: (عضو ویژه)

    سیستم های معاملاتی هم نمونه ای از سیستم ها هستند که مشابه سیستم های عددی هستند. سیستم معاملاتی اجزایی دارد که به نوع ورود سفارشات، نوع بستن معامله، نوع ورود به معامله است..روش ورود به معامله خود میتواند سیستم مجزایی باشد که از زیرسیستم‌های کنترل ریسک و تحلیل داده ها و تبدیل به اطلاعات مفید برای تحلیل مالی رفتاری تشکیل شود.
    قسمت خروج هم قسمت کنترل ریسک و مالی رفتاری داشته باشد.
    سیستم ورود سفارشات میتواند پله ای یا یکجا باشد.
    مطمئنا این سیستم ها زیر مجموعه کلی سیستم معاملاتی هستند که رفتار هر کدام میتواند تعیین کننده رفتار سیستم دیگر باشد.
    هدف و کارکرد این سیستم نهایتا باید منجر به سود دهی آن سیستم شود.

Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content