Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
شرایط دریافت هدیه نوروزی متمم: دوره صوتی آموزش هدف‌گذاری (کلیک کنید)


رفتارهای غیرمنتظرهٔ سیستم‌ها | وقتی سیستم در برابر سیاست‌گذار مقاومت می‌کند


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۷۱۶۵۲
پیش‌نیاز مطالعهٔ این درس از دوستان متممی انتظار می‌رود پس از مطالعهٔ این درس
  • به خاطر بسپارند که یکی از ویژگی‌های سیستم‌ها، رفتارهای غیرمنتظره یا ضدشهود است.
  • بتوانند معنی اصطلاح «مقامت در برابر سیاست‌گذاری» یا Policy Resistance را شرح دهند.
  • بتوانند توضیح دهند که چرا سیستم‌ها خارج از انتظار و گاهی برخلاف انتظار ما رفتار می‌کنند.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
مقاومت سیستمها و Policy Resistance

در درس‌های گذشته هم گفتیم که وقتی از تفکر سیستمی حرف می‌زنیم، انتظار شما این است که با مولفه‌های اصلی این تفکر آشنا شوید. به عبارت دیگر، باید بداند که کدام شیوه از فکر کردن، شما را به نگاه سیستمی نزدیک‌تر می‌کند. و یا به زبان دیگر، اگر می‌خواهید به یک متفکر سیستمی تبدیل شوید، نگاه‌تان باید چه تفاوتی با دیگران داشته باشد؟ بسیاری از درس‌های تفکر سیستمی در پاسخ به این سوال نوشته شده‌اند.

اگر کتاب‌ها و مقالات مرجع حوزهٔ تفکر سیستمی را مرور کنید، به نتیجه می‌رسید که یکی از وجوه مشترک صحبت‌های صاحب‌نظران این است که «سیستم‌ها رفتارهای ضدشهود دارند.»

دنلا مدوز در کتاب تفکر سیستمی خود به این بحث اشاره می‌کند. قراچه‌داغی هم در کتاب تفکر سیستمی (مدیریت پیچیدگی و آشوب) تأکید می‌کند که رفتارهای ضدشهود، یکی از ویژگی‌های اصلی سیستم‌هاست. فارستر هم، که از نظریه‌پردازان مطرح سیستم‌ها محسوب می‌شود، نیم قرن پیش مقاله‌ای نوشت و در آن توضیح داد که سیستم‌های اجتماعی بر خلاف شهود ما رفتار می‌کنند (+).

وقتی می‌بینیم بسیاری از صاحب‌نظران این حوزه، مدام تأکید می‌کنند و اخطار می‌دهند که «مراقب باشید! سیستم‌ها آن‌جور که شما می‌خواهید و فکر می‌کنید، رفتار نمی‌کنند!» متوجه می‌شویم که این یکی از اصولی است که یک متفکر سیستمی باید بداند و ظاهراً افراد بسیاری آن را نمی‌دانند و جدی نمی‌گیرند.

در این درس، ابتدا کمی دربارهٔ اصطلاح «ضدشهود» حرف می‌زنیم. سپس به این موضوع می‌پردازیم که به چه رفتارهایی در سیستم‌ها ضدشهود می‌گویند. در ادامه به این سوال پاسخ می‌دهیم که چرا سیستم‌ها بر خلاف شهود ما رفتار می‌کنند؟

این درس صرفاً یک مقدمه است و قرار است شما را با ابعاد مختلف این اصطلاح آشنا کند. پس از این که با اصول این بحث آشنا شدید، در درس‌های دیگر، مثال‌ها و نمونه‌‌های بیشتری را بررسی خواهیم کرد.

منظور از رفتار ضدشهود چیست؟

به نظر شما، اگر بنزین گران شود، مصرف بنزین در کشور چه تغییری می‌کند؟ شهود اولیهٔ ما می‌گوید که احتمالاً مصرف کاهش پیدا خواهد کرد.

اگر نهادی مسئول مراقب از زبان فارسی شود و هر کس که در نوشته یا گفتار خود از واژگان انگلیسی استفاده کرد، جریمه شده یا تنبیه شود، سهم واژگان انگلیسی در گفتگوهای ما چه تغییری خواهد کرد؟ در نگاه اول به نظر می‌رسد که این واژه‌ها کم خواهند شد.

اگر به مردم وام‌های کوچکی تحت عنوان وام‌های زودبازده کارآفرینی داده شود، ایجاد اشتغال در کشور چه تغییری خواهد کرد؟ باز هم در نگاه اول انتظار می‌رود که شغل‌های بیشتری ایجاد شود.

اگر شرکت‌های دانش‌بنیان تشویق شده و وام‌ها و مزایای متعدد به آن‌ها اختصاص داده شود، حجم اقتصاد دانش‌بنیان چه تغییری خواهد کرد؟ شهود اولیه می‌گوید که این بخش از اقتصاد کشورمان رشد خواهد کرد.

حالا فرض کنید (فقط می‌گوییم فرض کنید) این سیاست‌ها را اجرا کرده‌اید و نتیجه‌ای به دست آمده که با شهود اولیه‌تان تفاوت داشته است. بنزین را گران کرده‌اید و مدتی مصرف کاهش پیدا کرده، اما دوباره افزایش یافته و از سطح اولیه هم فراتر رفته است. وام‌های کارآفرینی داده‌اید و مدتی تعداد بنگاه‌ها افزایش یافته و نرخ ثبت کارگاه‌های تازه در کشور بیشتر شده است. اما مدتی گذشته و تغییر محسوسی در حوزهٔ اشتغال ایجاد نمی‌شود. از شرکت‌های دانش‌بنیان حمایت شده و در یک یا دو سال اول، جهشی در اقتصاد دانش‌بنیان ایجاد شده است. اما پس از مدتی می‌بینیم این بخش کمرنگ شده یا حتی کوچک شده است.

در همهٔ این سناریوهای فرضی، انتظاراتی داشته‌ایم که کاملاً منطقی به نظر می‌آمده و شهود ما می‌گفته که اتفاق مشخصی می‌افتد. اما در عمل شاهد نتایج متفاوتی بوده‌ایم. به این نوع رفتار در سیستم‌ها، «رفتارهای غیرمنتظره» یا «رفتارهای ضدشهود» یا «Counterintuitive» می‌گویند.

رفتار غیرمنتظره

تا این‌جا فقط دربارهٔ معنای این اصطلاح زدیم. در ادامه دربارهٔ مفهوم سیستمی این اصطلاح صحبت خواهیم کرد.

مصداق رفتارهای ضدشهود در سیستم‌ها فراوان است

حدود نیم قرن پیش، جی‌. دبلیو. فارستر مقاله‌ای با عنوان «رفتارهای ضدشهود در سیستم‌های اجتماعی» منتشر کرد (+). او در این مقاله قانون‌گذاران آمریکایی را تشویق کرد از شبیه‌سازی‌های کامپیوتری استفاده کنند. لحن نوشتهٔ فارستر، در مقایسه با آن‌چه از یک مقالهٔ علمی انتظار می‌رود، تند است.

فارستر قانون‌گذاران را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید: وقتی قانون می‌گذارید، حدس می‌زنید هر یک از قوانین‌تان در طیفی از «کم‌اثر تا پراثر» روی مشکلات تأثیر مثبت بگذارند. برخی از آن‌ها مشکلات را اندکی کمتر کنند و برخی دیگر، بخش بزرگی از مشکل را از بین ببرند. اما در عمل، قوانین‌تان در طیف منفی عمل می‌کنند: بعضی از آن‌ها مشکل را کمی بدتر می‌‌کنند و برخی دیگر، مشکلات را خیلی بدتر می‌کنند. چرا چنین می‌شود؟

روی جی فارستر

فارستر، متولد ۱۹۱۸ و درگذشتهٔ ۲۰۱۶ (منبع عکس)

او در همین مقاله، توضیح می‌دهد که وقتی می‌خواهیم یک فضاپیما را به ماه بفرستیم، این کار را بی‌مقدمه انجام نمی‌دهیم. ابتدا نمونه‌های اولیه می‌سازیم و تست می‌کنیم. هم‌چنین از نرم‌افزارهای شبیه‌سازی استفاده می‌کنیم تا مطمئن شویم فضاپیما مسیر درستی را طی می‌کند. حتی یک شرکت تولیدکنندهٔ کامپیوتر یا لوازم خانگی هم، ابتدا شبیه‌سازی و تست آزمایشگاهی انجام می‌دهد. بعد به سراغ تولید می‌رود.

ما که می‌دانیم جامعه پیچیده‌تر از یک فضاپیماست و پیش‌بینی اثرات یک قانون، دشوارتر از محاسبهٔ مسیر یک سفر فضایی است. پس چرا قانون‌گذاران، صرفاً با بحث و گفتگو، بدون هرگونه شبیه‌سازی و تحلیل دقیق، حاضر می‌شوند قوانینی وضع کنند که بعداً نتیجه‌هایی نامطلوب دارند؟

فارستر به طور خاص، قانون‌گذاران آمریکایی را در زمینهٔ قوانین توسعه شهری، مدیریت آلاینده‌ها، مدیریت جمعیت، صنعتی‌سازی، مدیریت و تأمین غذا و استفاده از منابع طبیعی به باد انتقاد می‌گیرد. نقدهای فارستر، خارج از فضای این درس ماست و می‌تواند موضوع درسی جداگانه باشد. اما نکتهٔ مهم این است که در این مقاله، فارستر این بحث را باز کرد که مسیر تکاملی مغز ما، برای «درک سیستم‌های اجتماعی» و اساساً «سیستم‌های پیچیده با اعضای زیاد» مناسب نبوده است. ما امروز سیستم‌های پیچیده‌ای می‌سازیم که گاهی خودمان جزء کوچکی از آن‌ها هستیم. مغز ما نمی‌تواند این سیستم‌ها را که پر از مسیرهای بازخورد غیرخطی هستند، به سادگی بفهمد و تحلیل کند.

محدودیت در دسترسی به مجموعه‌ درس‌های تفکر سیستمی

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های تفکر سیستمی برای اعضای  ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت ویژه در متمم علاوه بر دسترسی به مجموعه درس‌های تفکر سیستمی به مجموعه گسترده‌تری از درس‌ها به شرح زیر نیز دسترسی پیدا خواهید کرد:

 فهرست درس‌های متمم

البته بررسی‌های آماری ما نشان داده که علاقه‌مندان به درس‌های تفکر سیستمی، از میان مجموعه درس‌های متمم به مطالعه‌ی درس‌های زیر بیشتر علاقه‌مند بوده‌اند:

  مدل ذهنی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | استعدادیابی

  تصمیم گیری | حل مسئله | مدیریت زمان | یادگیری

گزینه‌ی دیگر هم پیگیری منظم مجموعه درس‌های دوره MBA متمم است.

تذکر: برای دسترسی به محتوای درسی که مشاهده می‌کنید، صرفاً‌ عضو شدن و پرداخت عضویت کافی نیست و باید تمرین درس تعریف سیستم را هم انجام دهید. انجام این تمرین ساده باعث می‌شود ذهن‌تان برای یادگیری این درس و درس‌های پیشرفته‌تر تفکر سیستمی آماده شود.

بحث رفتارهای ضدشهود، بحث گسترده‌ای است که بیشتر به آن می‌پردازیم و درس‌های متعددی را به آن اختصاص می‌دهیم. درس‌ اثر مار کبری و نیز درس جنگ با گنجشک‌ها نمونه‌‌هایی از رفتارهای ضدشهود سیستم‌ها را به ما نشان می‌دهند.

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    طالب ، صادق حسینی ، Ramin karimi ، علی ، عثمان قادرپور

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۸۷ نظر برای رفتارهای غیرمنتظرهٔ سیستم‌ها | وقتی سیستم در برابر سیاست‌گذار مقاومت می‌کند

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    پاسخ بعضی از نکاتی که مطرح کردید، در مقالهٔ فارستر هست. اگر هم ابهام‌های بیشتری باشه، میشه در کتاب جان استرمن درباره‌اش خوند. چون تقریباً تمام کتاب‌هایی که به نوعی به سیاست‌گذاری بر مبنای مدل‌سازی می‌پردازند، بخشی رو به «رابطهٔ مدل‌سازی، سناریوپردازی و سیاست‌گذاری» اختصاص می‌دن و می‌گن که این سه مورد چه‌جوری می‌تونن همدیگه رو با یه مکانیزم Check & Balance تنظیم کنند.
    ‌‌
    چون مورد آخر، به نوعی خارج از بحث درس هست، این‌جا نمی‌شه به درستی بهش پرداخت. اما چند نکته در ذهنم بود که حیفم اومد بهش اشاره نکنم.

    نکتهٔ اول این‌که قطعاً در شبکه‌های بزرگ انسانی، ناپایداری‌هایی شکل می‌گیره و میشه مصداق‌های فراوانی از اثر پروانه‌ای پیدا کرد. البته ساز و کارهای تعدیل هم در شبکه‌های گسترده (سیستم‌های پیچیدهٔ انسانی) قوی‌تر عمل می‌کنن. چون ما با نوعی هوش توزیع‌شده روبه‌رو هستیم (نقطهٔ مقابل هوش توزیع‌شده، هوش متمرکز نیست. بلکه حماقت متمرکز هست. چون ذات هوش بر پایهٔ توزیع‌شدگی شکل می‌گیره. مثل مغز که توانایی پردازش رو در صدها میلیارد نورون، توزیع کرده).

    مهمه که بین مشاهیر (سلبریتی‌ها) و اینفلوئنسرها (تأثیرگذاران) تمایز قائل بشیم. رابطهٔ بین مردم و مشاهیر از جنس تأثیرپذیری نیست. اصطلاحاً علاقه‌مندان سلبریتی‌ها رو Follower نمی‌گن، بلکه Fan می‌گن. با کمی جستجو می‌تونید ادبیات Fandom و پژوهش‌های این حوزه رو مطالعه کنید. اتفاقاً این مشاهیر هستند که از فن‌های خودشون تأثیر می‌پذیرن و نه برعکس. بسیاری از مشاهیر، تحت فشار فن‌ها موضع می‌گیرن یا حرف می‌زنن.

    در مورد اینفلوئنسرها هم، طبیعتاً همیشه بوده‌اند و هستند و اتفاقاً تعدد و پراکندگی اون‌ها بسیار مهمه. به این نکته هم باید دقت کنیم که سیاست‌مدارها در دنیا، بیشتر از این‌که روی نظر مردم تأثیرگذار باشن، نمایندهٔ باورها و مجریان انتظارات مردم هستند (در یک ساختار دموکراتیک). بنابراین نهایتاً مردم نظرشون رو از بیرون قلمرو سیاست به دست میارن و در جهان سیاست، دنبال کارگزار می‌گردند. 
    تنها فرقی که وجود داره اینه که در جهان ماقبل شبکه‌های اجتماعی، تعداد افراد و مراکزی که وظیفهٔ اندیشه و تحلیل رو بر عهده داشتن کم بود، اما در دوران جدید، امکان اندیشیدن به شکل توزیع‌شده به وجود اومده.

    کاملاً می‌فهمم که فردی علاقه‌مند به نظریه‌های اطلاعات، آشوب، فرکتال، سیستم‌های پیچیده، دینامیک سیستم‌ها، مدل‌سازی ایجنت‌محور و ... دغدغه‌های رفتار سیاسی مردم در تصمیم‌های کلان در عصر شبکه‌های اجتماعی رو داشته باشه.
    اما راستش تا امروز هر وقت سیاستمدارها چنین دغدغه‌هایی رو مطرح کرده‌اند، با علم به این که سواد چنین حوزه‌هایی رو ندارن (مستقل از این‌که در کدام نقطه از جهان باشن)، من محتمل‌ترین فرض رو بر این می‌ذارم که احساس می‌کنن با تصمیم‌گیری و تحلیل توزیع‌شده، احساس می‌کنن دیگه توانایی تأثیرگذاری گله‌وار بر مردم رو از دست می‌دن و اگر علاقه‌مند به چنین مباحثی هستند،‌ بیشتر برای حفظ ماهیت گله‌وار (Herding) هست که قبل از شبکه‌های اجتماعی به شدت فراگیر بوده. چنان‌که در نظام‌های مدعی دموکراسی هم، نهایتاً دو یا به زحمت سه حزب جدی و تأثیرگذار می‌بینیم. در حالی که می‌دونیم تنوع فکری مردم بسیار بیشتره. طبیعیه که این احزاب در قدرت، نمی‌خوان دو گلهٔ بزرگ به ده‌ها و صدها و هزاران گلهٔ کوچیک تقسیم بشه و گوسفندان از دست برن. 
     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .