Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


مالیات پنجره | نیت خیری که سنگفرش جادهٔ جهنم شد


مالیات پنجره

«پنجره» شما را به یاد چه می‌اندازد؟

پنجره شاید برایتان واژه‌ای شاعرانه باشد؛ همان پنجره‌ای که فریدون مشیری پیشنهاد می‌کرد بازش کنید و جشن روز میلاد اقاقی‌ها را ببینید. یا پنجره‌ای که اخوان ثالث از آن می‌گفت: «ما چون دو دریچه روبه‌روی هم…»

پنجره می‌تواند واژه‌ای فلسفی هم باشد. چنان‌که آن فریدبرگ در کتاب «پنجرهٔ مجازی» مرور تاریخچهٔ آن را از آلبرتی نقاش آغاز می‌کند و تا ویندوز مایکروسافت به پیش می‌برد (+).

اما برای کسانی که در قرن هجدهم و نوزدهم در انگلستان زندگی می‌کردند، چیز دیگری را هم تداعی می‌کرده است: مالیات.

آن سال‌ها مالیات پنجره (Window Tax) در انگلستان جاری بود و از مردم متناسب با پنجره‌های خانه‌شان مالیات می‌گرفتند. قانونی که با هدف افزایش رفاه، برابری و خدمت‌دهی بهتر به مردم وضع شد و با خود تبعیض و نابرابری، بدبختی و بیماری‌ به همراه آورد. در این درس می‌خواهیم داستان مالیات پنجره را با هم مرور کنیم.

مالیات پنجره چه بود و چرا وضع شد؟

مالیات معمولاً ابزاری بوده که حکومت‌ها و دولت‌ها آن را با هدف ایجاد رفاه و امنیت، بهبود کیفیت خدمات عمومی و کاهش شکاف میان ثروتمندان و فقرا از مردم می‌گرفته‌اند. این که چنین در عمل چنین اهدافی تا چه حد محقق شده‌اند یا می‌شوند، بحث دیگری است. اما به هر حال، ادعا معمولاً چنین چیزی بوده است.

بر پایهٔ چنین فرضی، طبیعتاً باید ثروتمندان مالیات بیشتر و فقرا مالیات کمتری بپردازند. در واقع، هر کس به اندازه‌ای که از حجم اقتصاد کشور بهره برده، سهمی را برای بقای اقتصاد کشور و انسجام جامعه می‌پردازد.

این موضوع ظاهراً ساده، منشاء پیچیدگی‌های بسیاری بوده و هنوز هم هست. یکی از این پیچیدگی‌ها این است که ملاک تعیین ثروت چیست؟

در انگلستانِ قرن هفدهم، مقاومت سنگینی در برابر مالیات بر درآمد وجود داشت. مردم معتقد بودند که ثروتمندان درآمد خود را به درستی اظهار نمی‌کنند و ثروتمندان هم معتقد بودند که مالیات بر درآمد، بهانه‌ای است تا حکومت به قلمرو خصوصی زندگی آن‌ها – که دقیقاً چه می‌کنند و با چه کسانی کار می‌کنند و چه کار می‌کنند – دخالت کند.

یکی از راه‌حل‌هایی که حکومت مدتی به کار برد، مالیات اجاق (یا مالیات شومینه) بود. ثروتمندان، خانه‌های بزرگ‌تری داشتند و طبیعی بود که شومینه‌های بیشتری هم داشته باشند. شومینه می‌توانست در مقایسه با متراژ اتاق‌ها شاخص مناسب‌تری باشد. چون شمردن آن زمان زیادی نمی‌برد و تعداد شومینه‌ها متناسب با فضای خانه بیشتر می‌شد. آن زمان مقرر شد برای هر شومینه دو شیلینگ مالیات گرفته شود (+).

مالیات شومینه قبل از مالیات پنجره

اما مالیات شومینه هم مخالفان خودش را داشت. عده‌ای می‌گفتند این شیوهٔ ارزیابی دارایی به حریم خصوصی‌شان لطمه می‌زند. هیچ‌کس حس خوبی ندارد که چند وقت یک‌بار، مامور مالیات در بزند و بگوید آمده‌ام همهٔ اتاق‌ها و پیدا و پنهان خانه‌تان را ببینم و شومینه‌هایتان را بشمارم.

مقاومت‌ها و اعتراض‌ها زیاد بود تا در سال ۱۶۹۶ قانون تازه‌ای وضع شد. تعداد پنجره‌های خانه‌ها را ملاک ثروتمندی صاحب‌خانه در نظر می‌گرفتند و بر اساس آن مالیات هر فرد را اعلام می‌کردند (+).

به نظر می‌رسید نوعی گرایش عدالت‌طلبانه و ترقی‌خواهانه هم در این ایدهٔ مالیاتی نهفته است: تلاشی برای این که محرومان و فقرا مالیاتی بسیار کمتر پرداخت کنند. به این منظور، مالیات را پلکانی تعیین کردند تا کسی که پنجره‌های فراوان دارد، مالیاتی بسیار بیشتر از مردم عادی بپردازد.

تبعات ناخواستهٔ یک ایدهٔ خیرخواهانه

پس از اجرای قانون جدید مالیات، ضعف‌های آن (و به قول نسل امروزی: باگ‌های آن) مشخص شد:

محدودیت در دسترسی کامل مجموعه تفکر سیستمی

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های تفکر سیستمی برای اعضای  ویژه متمم در نظر گرفته شده است. با عضویت ویژه در متمم، علاوه بر دسترسی به مجموعه درس‌های تفکر سیستمی، به مجموعه گسترده‌تری از درس‌ها به شرح زیر نیز دسترسی پیدا خواهید کرد:

 فهرست درس‌های متمم

البته بررسی‌های آماری ما نشان داده که علاقه‌مندان به درس‌های تفکر سیستمی، از میان مجموعه درس‌های متمم به مطالعه‌ی درس‌های زیر بیشتر علاقه‌مند بوده‌اند:

  مدل ذهنی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | استعدادیابی

  تصمیم گیری | حل مسئله | مدیریت زمان | یادگیری

گزینه‌ی دیگر هم پیگیری منظم مجموعه درس‌های دوره MBA متمم است.

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

قانون مالیات پنجره نهایتاً در ۱۸۵۱ در بریتانیا لغو شد. اما افراد بسیاری در این میان، آزار دیدند. بیمار شدند و جان باختند.

قانون مالیات پنجره امروز می‌تواند مثال بسیار خوبی از تبعات ناخواسته در سیاست‌گذاری (Unintended Consequences) باشد و به ما بیاموزد که هنگام ارزیابی تصمیم‌ها و سیاست‌ها، افق بازتری را مد نظر قرار دهیم.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۵۴ نظر برای مالیات پنجره | نیت خیری که سنگفرش جادهٔ جهنم شد

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    این گزاره که «به هر حال همواره می‌توان سیستم‌های مالیاتی را دور زد» ضمن این که گزارهٔ درستی است، گزارهٔ پایانی شما یعنی «هنر این است که نقاط ضعف کمینه شوند» را تأیید نمی‌کند.

    یک جملهٔ بسیار مهم در بین این دو وجود دارد که اشاره یا عدم اشاره به آن می‌تواند فاصلهٔ بین «رشد و پیشرفت» و «فساد و نابودی» باشد. آن جمله هم این است:

    - به هر حال سیستم‌های مالیاتی را می‌توان دور زد (شما گفتید)

    - باید سعی کرد بهترین چارچوب و ایده برای سنجش دارایی‌ها انتخاب شود (شما نگفتید)

    - پس از انتخاب بهترین ایدهٔ قابل‌تصور یا قابل‌اجرا، هنر این است که نقاط ضعف بهینه شوند (شما گفتید).

    در مورد اقتصاد انگلستان، راه‌حل جایگزین وجود داشته و در متن درس هم به آن اشاره شده است. کسی مثل آدام اسمیت آمد و گفت که بهتر است مالیات پنجره برداشته شود و مالیات بر اجاره جایگزین شود. قطعاً مالیات بر اجاره هم ایراد داشت (هم خطای توزیعی و هم خطای برآوردی). اما نقطهٔ شروع بهتری بود و از این نقطه می‌شد نقاط ضعف را بهینه کرد.

     

    اگر آن جملهٔ دوم را که شما به آن اشاره نکردید (يا لااقل تصریح نکردید و فکر می‌کنم «باید» می‌کردید)  حذف کنیم، به دفاعی می‌رسیم که در بسیاری از کشورها از ناکارآمدترین قانون‌ها انجام می‌شود:

    «به هر حال، هر قانونی ایرادهایی دارد. باید ایرادها را کم کرد.»

    این گزاره می‌تواند منشاء سقوط و فروپاشی کشورها و ملت‌ها باشد. گزارهٔ دقیق‌تر این است:

    «بسیاری از قانون‌ها احمقانه هستند و باید به کلی برداشته شده یا تغییر کنند. اما بهترین قانونی هم که به ذهن بهترین کارشناس‌ها می‌رسد و واقعاً منافع ملت‌ها را مد نظر دارد، در نهایت ایرادهایی دارد که هنر آن است که آن‌ ایرادها به تدریج کمتر شوند.»

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .