Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
شرایط دریافت هدیه نوروزی متمم: دوره صوتی آموزش هدف‌گذاری (کلیک کنید)


آرکتایپ‌های سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۳۲۷۱۳
پیش نیاز مطالعه‌ی این درس: از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس:
  • بتوانند مفهوم فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها را درک کنند.
  • در شرایطی که بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب شکاف جدی ایجاد می‌شود، چشم انداز خود را به شکلی واقع‌بینانه ارزیابی کنند و اگر به نتیجه رسیدند که چشم‌انداز، غیرواقعی و غیرمنطقی نبوده، به خاطر رویدادها و چالش‌های مقطعی، آن را تعدیل نکنند.
فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها

آرکتایپ فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها را می‌توان مصداقی از آرکتایپ جابجایی بار در سیستم در نظر گرفت.

پیتر سنگه هم در کتاب پنجمین فرمان خود، بر این مسئله تاکید می‌کند.

با این حال، به علت اهمیت بسیار بالای این الگو و مصداق‌های متعدد و متنوعی که از فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها در زندگی شخصی و محیط شغلی ما وجود دارد، سنگه هم ترجیح می‌دهد آن را تحت یک عنوان مستقل، با جزئیات بیشتر مورد توجه قرار دهد.

تفکر سیستمی - آرکتایپ فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها

دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکان‌پذیر است.

تمرین:

در زندگی شخصی خود یا در محیط کسب و کار خود، آیا مثالی در ذهن دارید که فکر می‌کنید در آن گرفتار آرکتایپ تعدیل اهداف و استانداردها شده‌ باشید؟

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    محمدمهدی نظرکرده ، نعمت اژدری ، امیر پاداش ، علی رضایی ، محمد میلادی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۶۲۷ نظر برای آرکتایپ‌های سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : مرتضی نجفی

    بهترین مثال برای این آرکتایپ را از زبان دکتر مشایخی شنیده ام. ایشان به زیبایی اینگونه توضیح می دهند:
    هر وقت دانشجویی می خواهد رساله ای (پایان نامه) تعریف کند، در ابتدا می خواهد مساله دنیا را حل کند. فکر می کند خیلی بااستعداد است و باید مساله بزرگی را حل کند. پس از مدتی با گذشت زمان متوجه می شود که صورت مساله مشخص نیست، فقط می خواهد مساله دنیا را حل کند و حتی نمی تواند مساله را دقیق تعریف کند. چند صفحه ای می نویسد و اساتیدش، نوشته هایش را رد می کنند. تصمیم می گیرد مثلا مساله کشور را حل کند. پس از مدتی این را هم نمی تواند حل کند. رساله اش را به حل مساله یک سازمان تنزل می دهد. در نهایت می خواهد مساله خودش را حل کندو مساله خودش هم فارغ التحصیلی است. یعنی سمبل کردن رساله.
    ایشان در ادامه راه حل را اراده داشتن فرد می دانند. اینکه فرد در برابر فشار برای تعدیل و فرسایش هدف مقاومت کند. انسانهای بااراده حتی در صورت شکست هم تسلیم نمی شوند. دست هم آرمان و هدف خود  برنمی دارند. آنقدر تلاش می کنند تا وضع را بهتر کنند. حتی پس از بهبود وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب آرام نمی گیرند. بلکه هدف را ارتقا می دهند. و بدین گونه پیوسته در حال رشد و توسعه هستند.
    برای دیدن سایر مثالها می توانید درس 19 کلاس تحلیل سیستم ایشان را ببینید.

     

    نکته ای که به ذهنم می رسد، ارتباط این آرکتایپ با تعارض شناختی است. در ابتدا هدفی برای خود تعیین می کنیم. پس از مدتی به دلیل بیش از حد آرمانی بودن هدف یا کم تلاشی، از وضع مطلوب فاصله می گیریم که باعث به وجود آمدن تعارض شناختی می شود. از آنجا که تغییر رفتار و اقدام (در اینجا تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب) سخت است، ترجیح می دهیم نگرش خود (در اینجا وضع مطلوب) را تغییر دهیم. در نتیجه اهداف خود را تنزل می دهیم تا آسوده بخوابیم.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .