Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu

فایل صوتی | مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی

تفکر سیستمی

منظور از تفکر سیستمی چیست؟ چرا باید با تفکر سیستمی آشنا باشیم؟

سیستم یعنی «مجموعه‌ای از اجزاء مرتبط با هم» که با تعامل خود، ماهیتی فراتر از تک‌تک آن اجزاء می‌سازند. آب‌و‌هوا، بدن انسان، سازمان‌ها، اقتصاد کشورها، فرهنگ، کسب‌و‌کارها، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، همگی نمونه‌هایی از سیستم‌ها هستند.

بسیاری از فرصت‌هایی که امروز در اطراف ما وجود دارد، و نیز بسیاری از چالش‌ها و تهدیدهایی که محیط کسب‌و‌کار و زندگی ما را هدف گرفته‌اند، در سیستم‌ها ریشه دارند. پس حالا که سیستم‌ها تا این حد تمام زندگی ما را احاطه کرده‌اند، ناگزیریم برای درک بهتر ویژگی‌ها و رفتارهای سیستم‌ها تلاش کنیم.

تفکر سیستمی، ابزار  و مدلی است که با این هدف شکل گرفته و توسعه یافته است.

محتوای دورهٔ آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی

دوره‌ی آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی مجموعه‌ای از فایل‌های صوتی (حدود شش ساعت و پانزده دقیقه) با صدای محمدرضا شعبانعلی است که در آن مفاهیم اولیهٔ تفکر سیستمی آموزش داده شده است.

چنان که در فهرست مطالب می‌بینید، بخشی از محتوای این فایل صوتی، با آن‌چه در مجموعه درس‌های تفکر سیستمی متمم آمده مشترک است. در عین حال، بخش‌هایی هم به آن افزوده شده و مثال‌ها و توضیحات متنوعی برای تفهیم بهتر موضوعات به کار گرفته شده‌اند.

دانش تفکر سیستمی، بسیار گسترده است و نمی‌توان آن را در قالب چند ده یا چندصد ساعت گنجاند. با این حال، این دورهٔ صوتی آموزشی – می‌تواند پلهٔ نخست برای ورود به دنیای بی‌پایان سیستم‌ها باشد.

ردیفموضوع زمان تقریبی
۱بخش اول - مقدمه‌ای بر بحث تفکر سیستمیسی و دو دقیقه
۲بخش دوم - معرفی منابع و مراجع مورد استفاده در این بحثسی دقیقه دقیقه
۳بخش سوم - نشانه‌های ضعف در تفکر سیستمیبیست و دو دقیقه
۴بخش چهارم - خطرات آشنایی با تفکر سیستمیبیست و شش دقیقه
۵بخش پنجم - تاریخچه شکل‌گیری تفکر سیستمیپنجاه و سه دقیقه
۶بخش ششم - تعریف سیستم – قسمت اول (مفهوم مدل و اهمیت اجزاء)هجده دقیقه
۷بخش هفتم - تعریف سیستم – قسمت دوم (مفهوم مرز)سی و پنج دقیقه
۸بخش هشتم - تعریف سیستم – قسمت سوم (مفهوم تعامل و تأثیر‌گذاری)چهارده دقیقه
۹بخش نهم - رویکردهای مختلف به تفکر سیستمی (نرم و سخت)چهل و سه دقیقه
۱۰بخش دهم - کلان‌نگری و تکثرگرایی – دو ستون تفکر سیستمیبیست و سه دقیقه
۱۱بخش یازدهم - افق زمانی و مکانیسیزده دقیقه
۱۲بخش دوازدهم - مقاومت در برابر سیاست‌گذاریپانزده دقیقه
۱۳بخش سیزدهم - تبعات ناخواسته در سیستم‌هاچهارده دقیقه
۱۴بخش چهاردهم - ابهام علّیشانزده دقیقه
۱۵بخش پانزدهم - هدف سیستمده دقیقه
۱۶بخش شانزدهم - نکات پایانییازده دقیقه

مجموعاً ۳۷۵ دقیقه

خرید مجموعهٔ آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی

هزینه دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی ۴۳۰ هزارتومان است که با کلیک بر روی دکمه‌ی زیر می‌توانید آن را پرداخت کرده و فایل‌های صوتی را دریافت کنید.

فایل‌ها در قالب mp3 هستند و روی تمام سیستم‌های پخش صوتی قابل‌استفاده‌اند. پس از خرید محصول، همهٔ گزینه‌های زیر برای دریافت فایل‌ها هم‌زمان در اختیار شما قرار می‌گیرند:

◼️  نمایش لینک دانلود

بلافاصله پس از پرداخت، لینک دانلود فایل‌ها برایتان نمایش داده می‌شود. می‌توانید آن‌ها را روی گوشی یا لپ‌تاپ خود ذخیره کنید.

◼️  دریافت لینک دانلود از طریق ایمیل اعلام‌شده

لینک دانلود فایل‌ها به ایمیل شما هم ارسال می‌شود. بسته به ترافیک سرور ممکن است ایمیل را چند دقیقه دیرتر دریافت کنید. ضمناً به علت تعداد زیاد لینک‌ها در ایمیل احتمال دارد که ایمیل متمم اسپم شود. بنابراین حتماً شاخهٔ Junk یا Spam ایمیل خود را چک کنید.

  امکان دانلود فایل‌ها و گوش دادن به آن‌ها در صفحهٔ دانلود

شما در متمم عضو نیستید (یا اگر هستید، الان لاگین نکرده‌اید). اعضای متمم که در حالت لاگین‌کرده خرید می‌کنند، پس از خرید در صفحهٔ پروفایل خود همواره به لینک دانلود دسترسی دارند و می‌توانند فایل‌ها را دانلود کرده یا آنلاین گوش دهند. برای استفاده از این سرویس لازم نیست کاربر ویژه باشید و همین که عضو رایگان متمم (کاربر آزاد)‌ باشید کافی است: ثبت نام کاربر آزاد

اگر لینک فایل‌ها را دریافت نکردید به آدرس trust at motamem.org ایمیل بزنید تا همکاران ما به سرعت این مسئله را پیگیری کنند.

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    کمال ، مسیح پورحقانی ، محمد مهدی ناظمی ، مھناز محبی ، مهدی – علیزادگان

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۴۳ نظر برای فایل صوتی | مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    سلام احسان جان.

    از لطفت ممنونم. الان که داشتم حرف‌هات رو می‌خوندم، با خودم فکر کردم و به نکتهٔ جالبی رسیدم. اون سبک حرف زدن که مثال زدی، ناخودآگاه به بخشی از روش درس دادن من تبدیل شده و خودم خیلی وقت‌ها بهش توجه ندارم (البته این ایراد نیست. حتی شاید مزیت باشه). اما چیزی که جالبه اینه که این سبک رو معمولاً وقتی دارم که لباس «معلم» یا لباس «مشاور» تنم می‌کنم. جاهایی که از این نقش فاصله دارم، مثلاً در برخی از مطالب روزنوشته‌هام یا حتی کامنت‌هام در روزنوشته و متمم، این سبک کمرنگ می‌شه (و البته این رو هم ایراد نمی‌دونم). خلاصه این که برای خودم جالب بود جایی که می‌خوام معلم باشم، جمله‌بندی‌هام تغییر می‌کنه. البته علتش هم مشخصه. معلمی کردن یعنی «همراهی کردن در مسیر کشف» و ذات این همراهی، هم‌قدمی رو می‌طلبه.

    در مورد اشاره به اصطلاحاتی که گفتی، کاملاً موافقم که اصطلاحات مهمی هستند. و خودم هم فکر می‌کنم اگر قرار باشه این مجموعه، بخش دوم یا سومی داشته باشه، خیلی خوبه بهشون پرداخته بشه. این که در این شش ساعت اول به سراغ‌شون نرفتم دو علت داشت:

    علت اول این که طبیعتاً بحث تا این‌جا خیلی مقدماتی بود. اما اصطلاحاتی که تو اشاره کردی، یه جنبهٔ سنگین و جدی دینامیکی دارن که طبیعتاً پیش‌نیازهای بیشتری براشون وجود داره.

    علت دوم هم این که بعضی از این اصطلاحات، به فرمول‌های ریاضی نیاز داره و حتی اگر فرمول رو نگیم، لااقل به نمودارهای متعدد نیاز داره. و بدون این‌ها، ممکنه مفاهیم اشتباه برداشت بشه. یعنی هنوز مطمئن نیستم که آیا بلدم این‌ها رو در قالب صوت بگم؟ یا باید در قالب نوشته گفت که دست بازتر باشه. خودم تا حالا نمونهٔ‌ موفقی از بیان صوتی این مفاهیم ندیده‌ام. حالا باید در طول زمان با خودم کلنجار برم ببینم چه‌جوری میشه بیان خوبی براشون پیدا کرد. همین مباحث مقدماتی تفکر سیستمی هم چنین مسیری رو طی کرده‌ان و الان به نظرم روشی پیدا کرده‌ام که بشه راحت‌تر بیانشون کرد.

    جاهایی که این دقت و وسواس نبوده، برداشت‌هایی شکل گرفته که اصل موضوع قربانی شده. مثلاً خیلی وقت‌ها زمانی که از اثر شلاقی صحبت می‌شه، رابطهٔ اثر شلاقی با ساختار بررسی میشه، اما نقش «تأخیرهای سه‌گانه» کمتر بررسی می‌شه و همین باعث میشه که افراد یا در تشخیص مصداق‌ها مشکل پیدا کنن و یا در انتخاب نقاط اهرمی مناسب، برای کاهش شدت اثر شلاقی.

    یا در مورد اثر پروانه‌ای، بیشتر به یه استعاره تبدیل میشه برای این که بگن حتی یه کار کوچک می‌تونه اثر بزرگ ایجاد کنه. مثلاً این‌جوری که: «یک میلیون تومن امروز میدی به یه فقیر. دنیا می‌چرخه و می‌چرخه و اون زندگیش عوض میشه و یه روز کارآفرین بزرگی در اون‌ور دنیا میشه.» حالا کمی دراماتیک گفتم. اما معمولاً این‌جور وقت‌ها آدم‌ها راحت اصطلاح اثر پروانه‌ای رو به کار می‌برن.

    در حالی که اثر پروانه‌ای می‌گه به همین آدم که ۱۰۰۰۰۰۰ تومن دادی و خوشبخت شد، اگر ۱۰۰۰۰۱ می‌دادی ممکن بود به فلاکت کشیده بشه و اگر ۱۰۰۰۰۱/۱ میدادی ممکن بود خیلی خوشبخت‌تر بشه و اگر ۱۰۰۰۰۱/۱۰۲ می‌دادی ممکن بود بدبخت بشه و اگر یک هزارم ریال از این پول برمی‌داشتی و بهش می‌دادی ممکن بود ثروتمندترین آدم دنیا بشه (می‌دونیم که اگر چنین شرایطی برقرار نباشه، مصداق اثر پروانه‌ای نیست).

    در واقع اثر پروانه‌ای، به «وابستگی شدید غیر deterministic به شرایط اولیه» اشاره داره و نه «تأثیر بزرگ ناشی از محرک‌های کوچک»

    شبیه همین رو در برخی مفاهیم دینامیکی دیگه هم دیده‌ام؛ مثلاً کمتر کسی رو دیده‌ام که وقتی به بحث path dependency می‌رسه، خارج از مثال‌های کلاسیک، مثال‌های درست بزنه. و خودم هم در این لحظهٔ خاص، بلد نیستم بدون معادلات ریاضی، به زبان ساده این بحث رو توضیح بدم (حالا باید فکر کنم و بعداً یاد بگیرم چه‌جوری باید گفت که برداشت درست شکل بگیره. قبلاً تلاش‌های ناموفقی داشتم. یه جوری گفتم که طرف، همون چیزی رو هم که بلد بوده یادش رفته).

    این ماجرای سوءبرداشت‌ها و پیچیدگی‌ها واقعاً گاهی به چالش تبدیل میشه.

    بذار یه مثال جالب برات بزنم. ببین من یه جای حرف‌هام گفتم تفکر سیستمی با این جمله همسو هست که «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز»
    این جمله‌بندی، جذابه و حس خوبی به مخاطب می‌ده. این که می‌بینه یه مفهوم سیستمی (نقطهٔ اثر در فاصلهٔ دور) در فرهنگ ما هم معادل داره. اما واقعیت اینه که اتفاقاً در فرهنگ ما معادل نداره.

    چون ایدهٔ‌ نقطهٔ اثر در فاصلهٔ دور اینه که تو نیکی می‌کنی در دجله می‌اندازی، ممکنه بعداً به جاش یه مار یه جا بیاد تو رو نیش بزنه. 

    در واقع، سیستم‌ها Value Neutral هستن. دلیل نداره اگر من کاری کردم که فکر می‌کنم کار خوبی هست، وقتی توی سیستم چرخید و به خودم برگشت، لزوماً یه اتفاق خوب باشه (این میشه مصداق فیدبک مثبت. در حالی که خیلی از حلقه‌های فیدبک، منفی هستن. و در سیستم‌های پیچیده مثل دنیا، اساساً حلقه‌های فیدبک به معنای سنتی وجود نداره که بشه از مثبت و منفی بودنشون حرف زد. در واقع می‌شه گفت: تو نیکی میکن و در دجله انداز و بشین ببین چه بلایی سرت میاد: خوب یا بد).
    اتفاقاً من خودم فکر می‌کنم زیبایی رفتارهای نیک و اقدام‌های اخلاقی به اینه که ما تقریباً هیچ‌وقت نمی‌تونیم تبعات واقعی‌شون رو در سیستم بدونیم. چه برای خودمون، چه برای کل سیستم. تو کاری می‌کنی که در افق فهم تو، درسته. و با این کار، خودت حس می‌کنی معنا داری. 

    بنابراین، اتفاقاً مفهوم افق اثر طولانی در بحث تفکر سیستمی، بر خلاف ظاهرش، از جنس کارما نیست. وقت ضبط فایل، همهٔ این‌ها توی ذهنم می‌چرخید. برام واضح بود که «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز» و فقط بدون که «در بیابان اتفاقی خواهد افتاد (خوب یا بد)»  و دوست داشتم بگم که اگر جز این بود، کار خوب از جنس معامله بود و چون این‌طور نیست و چون «گاهی آدم‌های خوب،‌ در بدترین شکل می‌میرند و چون گاهی کثیف‌ترین انسان‌ها در بستر آرامش چشم به دنیا می‌بندن» کار خوب، زیبا است.
    دیدم پیچیده میشه، آخرش همون چند جمله رو گفتم و رد شدم.

    دلم می‌خواد وقتی این مباحث رو کامل‌تر می‌کنم (اگر زمانی فرصت شد) این نوع نکات رو هم بگم تا خیالم راحت باشه که تصویر ساده‌انگارانه‌ای از مفاهیم سیستمی ترسیم نکرده‌ام. 

  1. محمدرضا زمانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    خیلی ممنون به خاطر این سری مفید. کاملا میشد حس کرد که تک تک بخش‌ها و مثال‌ها با چه دقتی انتخاب شدند.
    من یک تجربه درباره این فایل‌ها داشتم که برای خودم جالب بود. اینکه اگرچه فایل‌ها رو چندین بار شنیده بودم، اما همیشه لااقل بخشی در حال حرکت می‌شد، در ماشین یا پیاده‌روی. ولی وقتی پشت میز نشستم و با تمرکز کامل گوش دادم، نکته‌های خیلی بیشتری یادگرفتم. تا جایی که دوباره برگشتم و از اول، بخش‌هایی رو حتی کلمه به کلمه یادداشت‌برداری کردم.
    یکی از تاثیرات خوب این دوره، دیدن سیستم‌ها در جاهایی بود که قبلا کمتر دقت می‌کردم. دامنه این مثال‌ها گسترده هستند؛ بعضی در سطح جامعه و کسب‌وکارها، و گاهی در روابط و کارهایم. در اینجا چند مورد می‌نویسم.
    مثال اولی که در یک مکالمه روزمره توجهم به آن جلب شد، امکانات متنوعی است که از پول دولت برای ازدواج دانشجوها در نظر گرفته می‌شه. مثلا خوابگاه‌های متاهلی که صرف‌نظر از همه تاثیرات جانبی چنین مشوقی، شرایط خیلی بهتر آن نسبت به اجاره خانه، مشکلی خنده‌دار درست کرده: افراد به‌راحتی حاضر به ترک این خوابگاه‌ها نیستند!
    مثال‌های سیستمی در کسب‌وکارها هم هست. مثلا تغییرات شدید کیفیت سرویس اسنپ در ماه‌های اخیر، به خاطر رانندگانی که به خاطر وضعیت بد اقتصادی از شهرهای دیگر به تهران می‌آیند و در خودرو زندگی می‌کنند (و البته نه تپسی، احتمالا چون کمتر معروف است).
    هر دو این مثال‌ها را می‌شود با نگاه به اجزاء سیستم و روابط‌شان تحلیل کرد.
    برای مثال از کار خودم، لازمه اول از جنس کار بگم که پلتفرمی دوسویه است، با هدف وصل کردن عرضه و تقاضا برای یک خدمت خاص.
    مسئله اینجا بود: ما به مکانیزمی برای تایید کار طرف اول پلتفرم فکر کرده بودیم و با تاکید زیاد از کاربرها می‌خواستیم که این کار را بکنند. اما بعد از مدتی نشانه‌هایی از تقلب دیدیم: آدم‌های طرف اول برای تایید کار خودشان، اکانتی در طرف دوم ایجاد می‌کردند، که این کار نه تنها تایید واقعی آنها نبود، بلکه مشکلاتی هم ایجاد می‌کرد.
    شاید الان اشتباهی بدیهی به نظر برسد، ولی دیدنش قبل از اتفاق افتادن آنقدر سرراست نبود. به هر حال، این مشکل با کم‌کردن تاکید بر تایید و ایجاد مکانیزم‌های دیگری، تقریبا برطرف شد. البته یک زبان مشترک هم در تیم ایجاد شد به اسم «مار کبری!» حالا هر بار که احتمال مشکلی با ماهیت مشابه ببینیم، از خودمان می‌پرسیم: نکند در حال درست‌کردن مارهای کبری هستیم؟

  2. فرید آقاجانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    بنظرم

    تراک ۵ با عنوان History یک شاهکار ماندگار بود

    چقدر پختگی، ظرافت و زیبایی در تک تک کلمات و عبارات این تراک وجود داشت

    البته دوستانی که مثل من تمام ۱۶ فایل رو با دقت تمام گوش کرده و یادداشت برداری کرده اند قطعا از همه ی فایل ها لذت برده اند

    اما تراک ۵ منحصر بفرد بود 

  3. مرضيه رفعتي گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    بعد از چندین ماه، طبق قولی که به خودم داده بودم فایلها رو درست و با دقت و سرحوصله گوش دادم -این دستاورد کوچکی نیست برای یک آدم عجول در یادگیری- این مجموعه صوتی باعث شد مفاهیم قبلی تفکر سیستمی که از متمم یادگرفته بودم، کاملاً در ذهنم بنشینه. درست مثل طعم قهوه نابی که اگر در زمان و شرایط مناسب و دمای متعادلش نوشیده بشه، لذتش چندین برابر میشه. برای شنیدن فایلهای تکمیلی لحظه شماری می کنم.

    ۲- امیدوارم اگر فرصت داشتید برای سایر دروس مهم و پایه ای هم، چنین فایلهای صوتی تهیه بشه، به عنوان یک شاگرد کوچک متمم می تونم بگم که مثالهایی که می زنید و تطبیق مفاهیم با واقعیتهای جامعه خیلی به فهم نکته های کلیدی کمک می کنه.

    ۳- جدای از تمام مباحث تخصصی، دوست دارم یک نکته مهم و ارزشمند رو به عنوان یک معلم که سالهاست در حوزه فن بیان تدریس می کنه بگم(البته خودتون حتماً می دونید):

    فایل صوتی مقدمه ای بر تفکر سیستمی به لحاظ اجرا، پایبندی به قواعد دستور زبانی، لحن بیان وآکسان گذاری، همراه کردن مخاطب، مکثها، توضیح ها و سایر موارد مرتبط بسیار قوی و آموزنده بود طوریکه یک تیکه هایی از فایل رو چندین بار گوش می دادم.

    «خیلی ممنونم ازتون »

  4. سلام.
    (تو نیکی میکن و در دجله انداز ) و اینکه بعدش چه اتفاقی الزاما میفته مشخص نیست.
    واقعا دیدگاه جالب و از طرفی وحشتناکه ، چون در آموزه های دینی و ادبی که به ماآموزش دادن اینه که بابت نیکی بی چشمداشت خداوند در یه جایی چه متوجه نشی ، چه بشی جایی بهت برمیگردونه.
    اگر مثبت به این تفکر نگاه کنیم به هرحال اتفاقات خوبی که در سر راهمون قرار میگیره را نسبت میدیم به اون نیکی که کردیم، ولی اگر به دیدگاه منفی نگاه کنیم در مقابل نیکی وقتی اتفاق بد برامون میفته به خودمون میگیم چطوره که اینقده خوبی میکنم ولی بازم بدی میبینم.
    گاهی به خودمان میگیم واقعا مثل اینکه خداوند نمیبینه ، ولیکن من این مطلب را در دو سطح میبینم یکی نیکی که به خلق میکنیم و جوابی که عاید ما میشه ممکنه خوب باشه ممکنه بد ولی در سطح ارتباط با خداوند فقط نیکی هست.

    تو ادبیات ما هم هست میگه : این جهان کوه هست و فعل ما ندا و از طرفی داستان اون شخصی است که ماری را از آتش بیرون میاره ولیکن مار بدور گردن شخص میپچه و میخواد نیشش بزنه و شخص به مار میگه جواب خوبی خوبیه و مار میگه نه و برای رفع اختلاف پیش روباه میرن و داستان را تعریف میکنن و روباه میگه من باید از ابتدا این قضیه را ببینم و مار دوباره تو آتش میره روباه به شخص میگه دیگه بیرونش نیار چون خوبی به بعضی ها عین شر هست ، من دیدگاهم در این داستان اینه که شخص از خوبی داشت بدی میدید ولی خداوند در مقابل این خوبی یه روباهی را در مسیر راهش قرار میده تا مشکلش حل بشه.
    منظورم اینه که ما در مقابل هر نیکی در سطح ارتباط با دیگران معلوم نیست چه برامون اتفاق بیفته ولیکن در ارتباط با خداوند حتما خوبی میبینیم

  5. علیرضا داداشی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    سلام.

    امروز که دارم این کامنت رو می‌نویسم، از نظر زمانی بیش از دو ماه از دریافت این فایل می‌گذره.

    راستش مفصل‌ترین و جامع‌ترین فایل آموزشی بود که تا به حال با اون مواجه شده‌ام؛ هر چند نام مقدمه‌ای بر ... برایش انتخاب شده.

    چندین بار هر بخش رو گوش کردم و البته بارها از میانه‌ی هر بخش دوباره به کمی جلوتر و گاه به ابتدای بخش برگشتم و باز گوش دادم.

    مثال‌های به‌روز و ملموس این بحث من رو به این فکر برد که درگیری ذهنی محمدرضا با این مسائل احتمالا زمینه‌ی انتخاب موضوع بحث به عنوان پکیج آموزشی بوده.

    یک بار دیگه مطمئن شدم که مدیریت علمی برای تقریبا تمام مسائل مبتلابه ما راه‌حل داره، اگر مسائل حل نمی‌شند، یکی از دلایل احتمالی اون می‌تونه بی‌سوادی و بی‌بهره بودن حاکمان از علم روز مدیریت باشه. 

    فقدان جامع‌نگری و کلان‌نگری هم در این خصوص بی‌تاثیر نیست.

    خیلی بابت این هدیه‌ی ارزشمند ممنونم.

    برقرار باشید.

  6. سلام

    بحث کلاننگری و تکثر گرایی خیلی برای من جذاب بود. یک جورایی تِم فلسفی، اخلاقی و انسانی هم داره. برای خیلی از ما که آدمهای خودخواهی شده ایم این درس می تونه تلنگری باشه. برای لااقل من این طور بود. البته از یک زاویه تهش باز خودخواهیه! من تکثرگرا باشم تا نهایتا به نفع خودم باشه!

  7. در آخر ترک ۷ این توضیح داده میشه که ما به سه علت مرزبندی می‌کنیم اما همین طور که از مثالها معلومه خیلی وقتها تعریف مرز بر اساس هر کدوم از این علت‌ها منجر به سیستم متفاوتی می‌شه. آیا این درسته؟ یعنی وقتی می‌خواهیم مساله ای رو بررسی کنیم مرز اون با توجه به علت مرزبندی مشخص میشه؟