Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۰۶۶

«باید به مسائل نگاه سیستم داشته باشیم.» «وقتی انسان را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید، نگرش‌تان به درمان تغییر می‌کند.» «سیستم آموزشی ما نیاز به اصلاح دارد. اجزای این سیستم نمی‌توانند هدف مد نظر ما را تأمین کنند.» «تفکر سیستمی در سازمان ما جا نیفتاده است. اکثر بچه‌ها سازمان را به عنوان یک سیستم نمی‌بینند.» «سیستم اقتصادی کشور ما باید بازآفرینی شود. این سیستم در برابر بحران‌ها شکننده است.» «ما هیچ یک از ارکان سیستم آموزشی باز را جدی نگرفته‌ایم.»

همهٔ این جمله‌ها و صدها جملهٔ دیگر از این دست، در یک واژه مشترکند: سیستم.

تا وقتی با تعریف سیستم آشنا نباشیم و ندانیم سیستم چیست، طبیعتاً این نوع جمله‌ها را هم به درستی درک نمی‌کنیم. اگر بخواهیم صادق و صریح باشیم، بسیاری از کسانی که جمله‌های بالا را می‌گویند و می‌نویسند هم دقیقاً نمی‌دانند سیستم چیست و قوانین تفکر سیستمی چه هستند. شاید همین باعث می‌شود که در عین علاقهٔ تحلیل‌گران، صاحب‌نظران و سیاست‌گذاران به نگرش سیستمی، نهایتاً انعکاس نگاه سیستمی را در رفتارها و تصمیم‌های بسیاری از آن‌ها نمی‌بینیم.

این درس، نخستین گام جدی در مسیر آشنایی با سیستم است. طبیعتاً ما در این‌جا فقط دربارهٔ معنی کلمه سیستم حرف می‌زنیم و می‌خواهیم بدانیم مفهوم سیستم چیست. اما بحث دقیق‌تر دربارهٔ تفکر سیستمی در درس‌های آتی مطرح خواهد شد.

از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس بتوانند

  • سیستم را تعریف کنند و برخی از انواع سیستمها را نام ببرند.
  • مهم‌ترین ویژگی‌های یک سیستم را فهرست کنند.
  • با اصطلاحات مرز سیستم، رفتار سیستم، محیط سیستم، سیستم باز و سیستم بسته آشنا شوند.
  • چند نوع سیستم را مثال بزنند و اجزای هر سیستم را نام ببرند.
این درس تعریف سیستم را در قالب محتوای تخصصی و جزئیات فراوان مطرح کرده است. اگر فرصت یا حوصلهٔ کافی ندارید و صرفاً می‌خواهید با اصول تفکر سیستمی یک آشنایی ابتدایی پیدا کنید، درس تفکر سیستمی به زبان ساده را بخوانید.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
سیستم چیست؟ تعریف سیستم چگونه است؟ تفکر سیستمی به چه می‌پردازد؟

به چند نمونه از اصطلاحاتی که کلمهٔ سیستم در ترکیب آن‌ها به کار رفته توجه کنید: سیستم عصبی، سیستم قضایی، سیستم آموزشی، سیستم اقتصادی، سیستم گوارش، سیستم سرمایش و …

برای این که بتوانید سیستم را تعریف کنید ابتدا باید ببینید ویژگی مشترک همهٔ این سیستم‌ها چیست؟ این که در همهٔ آن‌ها مجموعه‌ای از اجزاء را می‌بینیم که در یک ساختار و با رابطه‌ای مشخص در کنار هم قرار گرفته‌اند و با یکدیگر تعامل دارند.

دریپر کافمن حدود چهار دهه قبل برای درک سیستم مثال ساده‌ای می‌زند (+):

سیستم چیست

بنابراین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم این است که ما در سیستم‌ها با یک «ساختار» روبه‌رو هستیم. یعنی کاملاً مشخص است که هر یک از اجزای سیستم به کدامیک از اجزای دیگر متصل است و ارتباط میان آن‌ها چگونه تعریف می‌شود. اگر این ساختار وجود نداشته باشد، ما صرفاً با یک تودهٔ انباشته روبه‌رو هستیم.

راسل اکاف از دانشمندان و صاحب‌نظران مطرح در زمینهٔ تفکر سیستمی هم در تعریف سیستم به همین نکته اشاره می‌کند (+):

سیستم مجموعه‌ای از دو یا چند جزء است که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند. این اجزاء می‌‌توانند از جنس انسان باشند (مثلاً در سیستم‌های اجتماعی)؛ یا اشیاء و چیزهایی مثل تلفن‌ها در سیستم مخابرات و اندام‌ها در سیستم بدن؛ و یا حتی از جنس مفهوم (مثلاً مفاهیم مطرح در سیستم‌های عددی).

بنابراین مهم‌ترین ویژگی سیستم این است که همواره اجزاء کوچک‌تری را شامل می‌شود. اما اجزائی که مستقل از یکدیگر نیستند.

پس فعلاً به عنوان نخستین گام در تعریف سیستم به خاطر بسپارید که هر وقت از یک سیستم صحبت می‌شود، باید بلافاصله از خود بپرسید: اجزای این سیستم چیست؟

به این چند مثال توجه کنید:

اجزای سیستم گوارش

سیستم هاضمه انسان از اجزای متعددی تشکیل شده که دهان، حلق، مری، معده و روده‌ها از جمله اجزای آن هستند.

البته بعضی از این اجزاء خود زیرمجموعه‌های دیگری دارند. مثلاً وقتی از دهان حرف می‌زنیم، دندان‌ها، زبان، غدد زیرزبانی و بناگوشی و المان‌های دیگر را هم مد نظر داریم. به عبارت دیگر می‌توان گفت دهان خود یک سیستم است که زیرسیستم یک سیستم بزرگ‌تر، یعنی سیستم گوارش محسوب می‌شود.

اجزای سیستم خودرو

سیستم یک خودرو هم اجزای متعددی دارد. موتور، گیربکس، چرخ‌ها، فرمان، تهویه داخل کابین و ترمز، نمونه‌هایی از اجزای سیستم خودرو هستند.

البته راحت‌تر است که بگوییم خودرو شامل تعدادی زیرسیستم است: زیرسیستم انتقال قدرت، زیرسیستم تهویه، زیرسیستم هدایت مسیر حرکت و …

اجزای سیستم بازار

بازار را هم در نگرش سیستمی می‌توان به عنوان یک سیستم دید و از اجزای آن سخن گفت.

بخش عرضه و بخش تقاضا از جمله ارکان سیستم بازار هستند. اما بازار به این ارکان محدود نیست و اجزای دیگری هم دارد. قوانین، زیرساخت‌ها و نیز سیستم‌های نظارتی، از جمله اجزای دیگر سیستم بازار هستند.

علاوه بر این نکتهٔ نسبتاً واضح که «سیستم حتماً اجزاء متعدد دارد و باید بتوانید اجزای سیستم را نام ببرید» نکات دیگری هم هست که لازم است دربارهٔ سیستم‌ها و تعریف سیستم بدانید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

اجزای یک سیستم با هم تعامل دارند

تا این‌جا گفتیم که یکی از ویژگی‌های سیستم این است که از اجزای متعددی تشکیل شده است. به عبارت دیگر، سیستم وقتی معنا پیدا می‌کند که دو یا چند جزء در کنار هم قرار بگیرند. یک قطعهٔ ساده که به هیچ زیرمجموعه‌ای قابل‌‌تقسیم نیست، نمی‌تواند یک سیستم باشد.

اما وجود اجزاء به تنهایی برای شکل‌گیری یک سیستم کافی نیست. سیستم یک مجموعه نیست و چیزی فراتر از یک مجموعه است. وقتی می‌توانیم از سیستم سخن بگوییم که این اجزاء با یکدیگر تعامل داشته باشند. تعامل به این معنا که برخی از آن‌ها روی برخی دیگر تأثیر بگذارند یا از اجزای دیگر تأثیر بپذیرند.

تعریف سیستم

وقتی یکی از اجزای یک سیستم را پیش روی شما قرار می‌دهند، شما باید بتوانید دربارهٔ مسیرهای تعامل و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری‌اش اظهارنظر کنید و آن‌ها را تشخیص دهید. به این مثال‌ها توجه کنید:

تعامل میان اجزای سیستم خودرو

اگر در سیستم خودرو صحبت از موتور بود، باید بتوانید بگویید که موتور از سیستم سوخت‌رسانی ورودی می‌گیرد. خروجی موتور هم به سیستم گیربکس می‌رود.

موتور از طریق یک سیستم تعلیق روی شاسی سوار می‌شود و ارتعاشاتش به بدنه منتقل می‌شود. موتور هم‌چنین از پنل و مکانیزم‌های داخل خودرو ورودی می‌گیرد.

پدال گاز و پدال ترمز از جمله ورودی‌های موتور هستند که در داخل کابین قرار دارند. موتور هم‌چنین وضعیت برخی از پارامترهایش را روی داشبورد در مقابل راننده نمایش می‌دهد.

تعامل میان اجزای سیستم اقتصادی کشور

وقتی از سیستم اقتصادی کشور هم صحبت می‌کنید، باید بتوانید این مسیرهای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بیابید و تحلیل کنید.

مثلاً باید ببینید که اصناف از طریق پرداخت مالیات با سیستم دولت رابطه برقرار می‌کنند. هم‌چنین دولت از طریق سیستم بانکی، اعتباراتی را در اختیار اصناف قرار می‌دهد.

یا این که سیستم قضایی کشور تعاملی دوسویه با اصناف دارد. از یک سو سیستم قضایی می‌کوشد اختلاف‌نظر‌های ساده را به سمت صنف سوق دهد و بار آن‌ها را از نظام قضایی بردارد. از سوی دیگر، اصناف برخی از چالش‌های سنگین را به سیستم قضایی کشور ارجاع می‌دهند.

دربارهٔ ارتباط اصناف با مشتریان، با سازمان‌های نظارتی و دیگر اجزای سیستم اقتصادی کشور هم می‌توان توضیحاتی ارائه کرد.

به ساختمانی فکر کنید که در آن پنجاه واحد آپارتمانی وجود دارد و در هر واحد هم یک کسب‌و‌کار مستقر است. ما در این‌جا یک سیستم نداریم. آن‌چه هست، چیزی فراتر از یک مجتمع نیست.

اما حالا فرض کنید اعضای آن مجموعه، در یکی از واحدها یک تیم حقوقی مستقر کرده و هزینه‌های آن را به شکل مشترک پرداخت کنند. هم‌چنین یک سالن برای اجتماعات و سمینارها در نظر بگیرند. علاوه بر این یک صندوق غیررسمی تعریف شود که کارکنان همهٔ شرکت‌های ساختمان بتوانند پولی را در آن پس‌انداز کرده و در شرایط ضروری، وام کم‌بهره بگیرند. یک نرم‌افزار داخلی هم برای ارتباط میان واحد‌ها و تبادل نظر دربارهٔ مسائل ساختمان طراحی شود. حتی شاید کسب‌و‌کارها ترجیح دهند برای تأمین خدمات یا فروش محصولات خود با واحد‌های دیگر وارد مذاکره شوند.

هر یک از این فعالیت‌ها تعامل میان واحدها را افزایش داده و مجموعه را از یک مجتمع سنتی دور می‌کند و به همان نسبت، سیستم قوی‌تری شکل می‌گیرد.

به عنوان مثالی دیگر می‌توانیم به سراغ کار تیمی برویم. احتمالاً شنیده‌اید که هر کس بخواهد از کار تیمی حرف بزند، بلافاصله به سراغ تفاوت تیم و گروه می‌رود. معمولاً چنین توضیح داده می‌شود که یکی از تفاوت‌های تیم و گروه در تعامل میان اعضاست. تا زمانی که هر یک از مسافران مترو روی صندلی خود نشسته و مشغول کار خود هستند، با یک گروه روبه‌رو هستیم. اما اگر اتفاقی بیفتد که آن‌ها با یکدیگر صحبت کرده و تعامل برقرار کنند، یا حتی تقسیم کاری میان‌شان صورت گیرد، از گروه فاصله گرفته و به یک تیم نزدیک می‌شوند (مثلاً هنگام وقوع سانحه و در شرایطی که بخواهند با کمک یکدیگر از آن فضا نجات پیدا کنند).

این حرف‌ها را به زبان سیستمی می‌شود چنین شرح داد: «تیم، گروهی است که به یک سیستم تبدیل شده، یا در مسیر تبدیل شدن به یک سیستم است.» و یا این که «یک گروه از انسان‌ها وقتی به یک تیم تبدیل می‌شوند که با یکدیگر تعامل داشته و بر هم تاثیر بگذارند و از یکدیگر نیز تأثیر بپذیرند.»

شبیه همین بحث را در ادبیات سازمانی هم می‌توان مطرح کرد. احتمالاً دیده‌اید که در برخی سازمان‌ها، هر یک از واحدها مانند یک کشور مستقل اداره می‌شوند. واحد بازاریابی به دنبال کار خویش است. بدون این که به وضعیت بقیهٔ واحدها توجه کند. واحد تولید هم سنگ خود را به سینه می‌زند. واحد فروش، فقط به دنبال اهداف فروش است و واحد منابع انسانی هم مستقل از این که در بقیهٔ بخش‌ها چه می‌گذرد، نظام پاداش و پرداخت تعریف کرده و قوانین حضور و غیاب را تعیین می‌کند.سازمان به عنوان سیستم

به طور خلاصه و به عنوان تأکیدی دوباره باید گفت شناخت تعامل میان اجزای سیستم و جستجوی مکانیزم‌های مختلف تأثیرگذاری اجزا بر یکدیگر، یکی از اصول تفکر سیستمی است که بدون آن هرگز نمی‌توانیم سیستم‌ها را به درستی تحلیل کنیم.

برای سیستم‌ها مرز تعریف می‌شود

تقریباً هر وقت می‌خواهید از سیستم حرف بزنید، باید از مرز سیستم هم صحبت کنید. مگر این که بگویید می‌خواهم دربارهٔ کل عالم هستی (هر آن‌چه هست، مستقل از آن‌که من می‌دانم یا نمی‌دانم، می‌شناسم یا نمی‌شناسم)‌ به عنوان یک سیستم حرف بزنم. پس از این که مرز سیستم را تعریف کردیم، آن‌چه در بیرون می‌ماند، محیط سیستم نامیده می‌شود.

واضح است که پس از تعریف مرز، وقتی از ورودی سیستم حرف می‌زنیم، منظورمان همهٔ آن چیزهایی است که از بیرون مرز می‌آیند و خروجی سیستم، هر آن چیزی است که از داخل به بیرون مرز می‌رود.

توجه کنید که «مرز سیستم» یک واقعیت بیرونی نیست. بلکه ما انسان‌ها با توجه به نیازها و دغدغه‌های خود، و البته توانایی مغزمان در درک پدیده‌ها، مرزهای یک سیستم را تعریف کرده و آن را از محیط سیستم جدا می‌کنیم.

مرز در حل مسائل فیزیک

حتماً از درس‌های فیزیک دبیرستان به خاطر دارید که در بررسی حرکت اجسام معمولاً می‌گفتند: از اصطکاک هوا صرف‌نظر کنید. معنای صرف‌نظر کردن دقیقاً چیست؟ یعنی ما مرزی دور سیستم تعریف می‌کنیم که تا لبه‌های اجسام را پوشش می‌دهد، اما شامل هوای اطراف‌شان نمی‌شود. انگار که هوا وجود ندارد.

بیشتر مسائلی که در فیزیک حل می‌کنیم، از همین جنس هستند. یعنی از سیستمی حرف می‌زنیم که مرزی دور آن تعریف شده و ما صرفاً با درون این مرز کار داریم. یا لااقل، بیشترین تمرکزمان بر فضای داخلی این مرز است.

مرز در سیستمهای فیزیکی

مرز در خانه

خانه را هم می‌توان یک مثال برای سیستم در نظر گرفت و برای آن مرز تعریف کرد. این مرز، بسته به نوع نگاه و نگرش ما می‌تواند متفاوت باشد.

کسانی که آموزش کمتری در زمینهٔ زندگی اجتماعی دیده‌اند، معمولاً مرز خانه را به دیوارهای آن محدود می‌دانند. چنین نگاهی می‌تواند باعث شود که برای زیبایی و تمیزی داخل خانه به سادگی هزینه کنند، اما نظافت مشاعات و فضا‌های اشتراکی بیرونی را کمتر جدی بگیرند. یا خروج زباله از خانه برایشان مهم باشد. اما دیگر به این فکر نکنند که در ادامه چه اتفاقی برای زباله‌ها می‌افتد. سطح زبالهٔ کوچه، هر چه باشد، جزئی از خانه نیست.

سال‌ها قبل، کمپینی که شهرداری تهران با شعار «شهر ما خانهٔ ما» برگزار می‌کرد – مستقل از جنبه‌های اجرایی و موفقیت یا عدم موفقیت آن – نمونه‌ای از تلاش برای تعریف مرزی گسترده‌تر برای خانه بود.

البته تعریف مرز به مسئلهٔ مورد توجه هم بستگی دارد. مثلاً اگر مشکل امروز شما انتخاب ابعاد مناسب برای خرید یک فرش است، این که مرز خانهٔ خود را در حد شهر یا کشور تعریف کنید، تأثیری در ابعاد فرش ندارد. در حالی که هنگام خرید و نصب سیستم سرمایشی و گرمایشی، اگر «کرهٔ زمین» را خانهٔ خود در نظر بگیرید، حتی موضوعی مثل گرمایش زمین هم مورد توجه شما خواهد بود و احتمالاً به سراغ راهکارهایی با مصرف انرژی کمتر و راندمان بیشتر خواهید رفت.

تعریف مرز سیستم

هیچ‌وقت نمی‌توان به طور مطلق اعلام کرد که مرز درست و مناسب برای یک سیستم چیست و کجاست. این شما هستید که باید مرز را تعریف کنید و بکوشید این کار را به شکلی انجام دهید که مفید و سازنده باشد.

به همین علت، یکی از هدف‌های آموزش تفکر سیستمی این است که بیاموزیم مرزهای سیستم را به شکل مناسب و کارآمد تعریف کنیم: نه آن‌قدر تنگ و محدود که ویژگی‌ها و رفتار و نتایج فعالیت یک سیستم را نبینیم، و نه آن‌قدر وسیع و باز که توانایی تحلیل آن را نداشته باشیم.

این نکته را هم به خاطر داشته باشید که تعیین مرز برای سیستم به این معنا نیست که محیط سیستم بی‌اهمیت است. گاهی ما صرفاً به خاطر ناآشنا بودن با محیط سیستم یا نداشتن اطلاعات کافی دربارهٔ آن، مرز سیستم را تنگ‌تر تعریف می‌کنیم.

برای سیستم‌ها می‌توان «رفتار» تعریف کرد

طبیعتاً همیشه برخی از عملکردها و فعالیت‌های سیستم برای ما جذاب‌تر یا مهم‌تر است و احتمالاً آن‌ها را دقیق‌تر و منظم‌تر بررسی می‌کنیم. به بررسی تغییرات این ویژگی‌ها در طول زمان «رفتار» گفته می‌شود.

به مثالی از رفتار بورس به عنوان یک سیستم توجه کنید:

رفتار بورس به عنوان یک سیستم

بورس را می‌توان سیستمی دانست که از اجزای متعدد و متنوعی تشکیل شده است. خریداران و فروشندگان، زیرساخت‌های معاملاتی، قوانین حاکمیتی، شوراهای نظارتی، کارگزاران و بازارگردانان، نمونه‌هایی از اجزای سیستم بورس هستند (بسته به تعریف شما، ممکن است بعضی از این موارد با یکدیگر هم‌پوشانی داشته باشند).

برای بسیاری از فعالان و تحلیل‌گران بورس، شاخص بورس مهم است. قطعاً برای بورس می‌توان به تعداد نامتناهی شاخص تعریف کرد. اما در این‌جا برایمان مهم نیست کدام شاخص بهتر یا مفیدتر است. فقط فرض می‌کنیم شما به عنوان یک تحلیل‌گر، شاخصی تعریف کرده‌اید تا تغییرات کلی قیمت سهام‌ها را در طول زمان بررسی کنید.

همین که تغییرات یک شاخص را در طول زمان بررسی می‌کنید، می‌توانید بگویید مشغول بررسی رفتار بورس هستید. ما معمولاً برای این الگوهای رفتاری اسم هم می‌گذاریم. مثلاً می‌گوییم رفتار بورس نوسانی شده یا بورس به ثبات رسیده است.

به این نکته توجه کنید که برای یک سیستم می‌توان به تعداد نامتناهی رفتار تعریف کرد و کسی نمی‌تواند به شما بگوید که چرا رفتار را بر اساس این یا آن معیار سنجیدی.

چنان‌که شما وقتی از رفتارهای پرخاشگرانهٔ یک انسان (به عنوان یک سیستم) حرف می‌زنید و می‌گویید فلانی پرخاشگرتر از گذشته شده، صدها و هزاران رفتار دیگر هم داشته که چون در مرکز توجه شما نبوده به آن‌ها نپرداخته‌اید.

شناخت، بررسی و پیش‌بینی رفتار سیستم‌ها بسیار مهم است. چون دقیقاً یکی از اهداف ما در تفکر سیستمی همین است. ما اگر می‌خواهیم سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیک و سیاسی را بررسی کنیم، هدف اول‌مان شناخت و هدف بعدی‌مان تأثیرگذاری بر این رفتارهاست.

سیستمهای باز در برابر سیستمهای بسته

حالا که تا حدی متوجه شده‌ایم که منظور از سیستم چیست، می‌توانیم به سراغ انواع سیستم‌ها بر اساس «باز و بسته بودن» برویم.

چند دهه قبل، لودویگ فون برتالانفی، کسی که او را به عنوان بنیان‌گذار نظریهٔ عمومی سیستم‌ها می‌شناسیم، بحث سیستم‌های باز و بسته را مطرح کرد. او می‌گفت مهم‌ترین نکته‌ای که باید در مورد سیستم‌ها مورد توجه قرار گیرد، باز و بسته بودن آن‌هاست.

برتالانفی در تعریف سیستم باز چنین می‌گفت: «سیستمی که با محیط خود، ماده، انرژی یا اطلاعات رد و بدل کند.» طبیعتاً بر همین اساس، سیستم بسته هم سیستمی است که هیچ تعامل و تبادلی با محیط خود نداشته باشد. او به طور خاص تأکید داشت که یکی از ویژگیهای یک موجود زنده این است که به عنوان یک سیستم باز فعالیت می‌کند. و اگر این نکته را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم متوجه شوید که معنای زنده بودن دقیقاً چیست.

به شکل تئوری می‌توان گفت تنها سیستم بسته واقعی «کل جهان هستی» است و هر سیستم دیگری که داخل جهان بیابیم و تعریف کنیم، با محیط خود تعامل و تبادل دارد. اما در عمل، گاهی تبادل و تعامل سیستم‌ها با محیط آن‌قدر ناچیز است که تصمیم می‌گیریم از آن‌ها صرف‌نظر کنیم و سیستم را بسته در نظر بگیریم.

سیستم باز و سیستم بسته

دربارهٔ معنای دقیق اصطلاح مرز و محیط، اختلاف‌نظر وجود دارد و باید جداگانه درباره‌اش صحبت کنیم. به عنوان مثال، برخی تحلیل‌گران سیستمی می‌گویند دو مفهوم «مرز» و «محیط» برای سیستم‌های باز معنا پیدا می‌کند. اگر از سیستم بسته حرف می‌زنید،‌ یعنی تمام جهان را به همین سیستم محدود کرده‌اید. بنابراین بهتر است در آن‌جا دیگر از اصطلاح‌های مرز و سیستم استفاده نکنید و صرفاً بر «روابط میان اجزای سیستم» تمرکز کنید.

برای آشنایی بیشتر با سیستم‌های باز و تفاوت سیستم باز و بسته می‌توانید درسی را که به همین موضوع اختصاص دارد بخوانید:

سیستم باز چیست؟

برای بسیاری از سیستم‌ها می‌توان «هدف، قصد یا کارکرد» تعریف کرد

بحث دربارهٔ هدف سیستم (Goal) و قصد سیستم (Purpose) و کارکرد سیستم (Function) بحث بسیار دشواری است و در بخش‌های بسیاری به فلسفه و جهان‌بینی و نیز شیوهٔ مدل‌سازی شما ربط پیدا می‌کند.

معمولاً اصطلاح قصد را در شرایطی به کار می‌برند که فرض می‌کنند سیستم اراده‌ٔ آزاد دارد. مثلاً‌ برای انسان‌ها و سایر پستانداران و نیز بسیاری از موجودات زنده از اصطلاح «قصد» استفاده می‌شود؛ چنان‌که برای سیستم‌های سیاسی و اجتماعی هم این تعبیر به کار می‌رود.

اصطلاح هدف سیستم معمولاً در مواردی رایج است که چیدمان سیستم برای رسیدن به یک وضعیت خاص طراحی شده است. مثلاً وقتی موشکی به سمت یه نقطهٔ مشخص پرتاب می‌شود و سیستم هدایت‌گر و تصحیح مسیر مدام آن را به سمت نقطهٔ نهایی می‌راند، می‌گویند که سیستم روی فلان هدف تنظیم شده است. در مثال‌های ساده‌تر،‌ وقتی ترموستات سیستم گرمایش را روی ۲۳ درجه تنظیم می‌‌کنید، می‌توانید بگویید هدف ۲۳ را برای آن انتخاب کرده‌اید.

گاهی اوقات، استفاده از اصطلاح کارکرد راحت‌تر است. یعنی به جای این که بگوییم سیستم می‌خواهد به کجا برود،‌ بگوییم سیستم چه می‌‌کند. مثلاً‌ کارکرد معده، هضم غذاست.

حتماً به این نکته توجه کنید که لزوماً برای همهٔ سیستم‌ها نمی‌توان هدف و قصد و کارکرد تعریف کرد. ضمن این که قضاوت تحلیل‌گر هم کاملاً در این موضوع نقش دارد. مثلاً هدف اکوسیستم یک برکه چیست؟ قصدش چیست؟ چه کارکردی دارد؟ تحلیل‌گران بسیاری برای این پرسش‌ها پاسخ ندارند. آن‌هایی هم که پاسخ می‌دهند، می‌دانند که از منظر خود دربارهٔ سیستم قضاوت می‌کنند.

درخت به عنوان یک سیستم

همان‌طور که در مثال درخت به عنوان یک سیستم دیدید، در ساده‌ترین بحث‌های مربوط به هدف و کارکرد هم می‌توان تفسیرهای مختلفی را مطرح کرد. همان‌طور که بحث جبر و اختیار همواره محل چالش فیلسوفان بوده است.

به همین علت، حتی برخی نظریه‌پردازان تحلیل سیستم‌ها ترجیح می‌دهند «وجود هدف» یا «وجود قصد» را به عنوان یکی از ویژگی‌های سیستم مطرح نکنند. اما در مقابل، گروه دیگری مانند راسل اکاف و جمشید قراچه‌داغی هم هستند که معتقدند فواید این بحث بیشتر از دردسرها و ابهامات آن است (کتاب دربارهٔ سیستمهای هدفمند).

از آن‌جا که ما بحث تفکر سیستمی در متمم را برای تحلیل مسائل مدیریتی سازمان‌ها و کسب‌و‌کارها و نیز سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی می‌خواهیم، ترجیح‌مان این است که گاهی از هدف سیستم‌ها حرف بزنیم. به این شکل راحت‌تر می‌توانیم از هدف یک سازمان بگوییم، یا توضیح دهیم که اصلاح سیستم اقتصادی باید مسیر اقتصاد را به سمت چه هدف‌هایی ببرد.

مثال برای سیستم | بررسی نمونه هایی از سیستمها

در این‌جا می‌خواهیم چند نمونه از سیستم‌ها را با هم مرور کنیم. آن‌چه در ادامه می‌آید صرفاً در حد مثال سیستم است و قرار نیست شامل تجزیه و تحلیل سیستم‌ها باشد. چون می‌دانیم که تجزیه و تحلیل سیستم کاری بسیار طولانی و زمان‌بر است و دربارهٔ تحلیل هر یک از این سیستم‌ها می‌توان ده‌ها کتاب نوشت.

بنابراین فقط نام سیستم و اجزای اصلی آن را مرور می‌کنیم و کمی دربارهٔ آن حرف می‌زنیم. این بخش از این جهت مفید است که وقتی در درس‌های بعد اصطلاح سیستم را می‌بینید، چند نوع سیستم در ذهن داشته باشید و مباحث را بهتر درک کنید.

سیستم بانکی کشور

مجموعه بانک‌های یک کشور را می‌توان به عنوان مثال برای سیستم در نظر گرفت. همان چیزی که معمولاً‌ در رسانه‌ها از آن با عنوان «نظام بانکی کشور» یاد می‌شود. این سیستم از اجزاء متعدد و متنوعی تشکیل شده که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

سپرده گذاران و کسانی که منابع مالی بانک‌ها را تأمین می‌کنند.
اشخاص حقیقی و حقوقی که بانک‌ها به آنها وام داده یا اعتبار تخصیص می‌دهند و در واقع، مصارف مالی بانک را شکل می‌دهند.
سیستم مدیریت منابع انسانی که می‌کوشد انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و بهره‌وری افراد شاغل در بانک‌ را تأمین کند و البته همواره نسبت به تأمین منابع انسانی متناسب با نیازهای مجموعه اقدام کند.
زیرساختهای فناوری اطلاعات که ارتباط شعب با یکدیگر و ارتباط میان بانک‌های مختلف و نیز ارتباط میان بانک‌ها و مشتریان را تسهیل می‌کنند.
بانک مرکزی که به هماهنگی بانک‌های مختلف با یکدیگر و نظارت بر عملکرد آنها و تعیین خط مشی‌های کلان سیستم بانکداری می‌پردازد.

حتماً دقت کرده‌اید که بعضی از این اجزاء خود یک سیستم بزرگ و پیچیده هستند. در واقع می‌توان گفت سیستم بانکی کشور، زیرسیستم‌های متعددی دارد. طبیعتاً بسته به سلیقهٔ خود و بر اساس نیازتان می‌توانید اجزای بیشتری هم تعریف کنید و در نظر بگیرید. اما به هر حال، مشخصاً همهٔ این‌ها زیر یک چتر قرار می‌گیرند: نظام بانکداری کشور

سیستم بانکی کشور

ضمناً در تجزیه و تحلیل سیستم و بررسی اجزای آن به این نکته هم توجه داشته باشید که اجزاء را معمولاً بر اساس کارکرد و نقش‌شان می‌سنجند. به همین علت، ممکن است یک فرد یا سازمان خاص را در یک سیستم، به عنوان دو جزء مستقل بشناسیم و تعریف کنیم. مثلاً یک فرد ممکن است هم‌زمان هم به عنوان «سپرده‌گذار» و هم در نقش «وام‌گیرنده» در سیستم ایفای نقش کند. به عبارت دیگر، هم‌زمان هم بخشی از منابع مالی بانک را تأمین کند و هم بخشی از مصارف نظام بانکی را به خود اختصاص دهد. ما این فرد را هم‌زمان در دو جزء مختلف از سیستم می‌بینیم و در نظر می‌گیریم. گویی که دو فرد مستقل دو نقش مستقل ایفا کرده‌اند.

سیستم اقتصادی یک کشور

اقتصاد کشور را هم می‌توان یک سیستم دانست. سیستمی که حتی اگر در ظاهر ارتباط خود را با جهان اطراف قطع کند، هم‌چنان یک سیستم باز محسوب می‌شود. چون تقریباً هیچ‌وقت نمی‌توان اقتصاد کشوری را به شکل کاملاً‌ جداشده از جهان تصور کرد.

سیستم اقتصادی کشورها هم از زیرسیستم‌های متعددی تشکیل شده است. در یک تقسیم‌بندی ساده می‌توان اجزای سیستم اقتصادی کشور (یا زیرسیستم‌های سیستم اقتصادی کشور) را در پنج بخش توصیف کرد:

خانوارها
بنگاه‌های اقتصادی
بازار منابع
بازار محصولات
دولت

این صرفاً یک بخش‌بندی سلیقه‌ای است و ممکن است فرد دیگری بسته به نیاز یا موضوع مد نظر خود، تقسیم‌بندی دیگری ارائه دهد. مثلاً پیتر دراکر تأکید می‌کند که تا زمانی که اقتصاد کشور را به جای دو بخش «دولت و بنگاه‌های اقتصادی» در قالب سه بخش «دولت، بخش خصوصی و بخش سوم اقتصاد (غیرانتفاعی، سمن‌ها و …)» نبینیم، از درک عمیق سیستم‌ اقتصادی و اجتماعی کشور ناتوان خواهیم بود.

سیستم آموزش و پرورش

آموزش و پرورش هم یکی از سیستم‌های اجتماعی بسیار مهم و اثرگذار است که می‌تواند مثال ارزشمندی برای بحث‌های تفکر سیستمی و تجزیه و تحلیل سیستمها باشد. سیستم آموزش کودکان در کشور و پرورش فکری آن‌ها سیستم پیچیده با اجزای فراوان است. از جمله اجزای سیستم آموزشی در کشور ما می‌توان به به وزارتخانه، مدرسه‌ها، خانواده، رسانه‌ها، مذهب، سنت، عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک درسی، سیستم‌های کمک آموزشی، مجریان کنکور و برگزارکنندگان کلاس‌های آمادگی کنکور اشاره کرد (البته دقت کنید که زیر سیستم آموزش و پرورش می‌توان سیستم‌های کوچک‌تری هم تعریف کرد. مثلاً مدرسه یک سیستم است. عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک آموزشی هم یک نمونه سیستم محسوب می‌شوند).

اگر بخواهیم به بحث سیستمهای باز و بسته که کمی بالاتر مطرح شد ارجاع دهیم، از نظر باز و بسته بودن باید گفت سیستم آموزش و پرورش در ذات خود نمی‌تواند یک سیستم بسته باشد. هر چقدر هم که چارچوب و مرز برای این سیستم در نظر گرفته شود، نهایتاً این سیستم بخشی از جامعه است. تنش‌های جامعه، فرصت‌های جامعه، دانش موجود در فضای بیرون از مدرسه، امیدها و ناامیدی‌ها، شرایط اقتصادی و ده‌ها عامل دیگر، مدام با این سیستم در ارتباط هستند.

با گسترش دنیای دیجیتال و رواج یافتن وب، شبکه های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، سیستم آموزش باز بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا کرده و فراگیر شده است. چنان که مارشال مک لوهان در یک مصاحبه می‌گوید که بعد از گسترش دنیای دیجیتال، دانش‌آموزان حتی به تدریج مدرسه را بخش کوچک‌تر و کم‌تأثیرتر سیستم آموزشی خود می‌بینند.

بنابراین می‌توان گفت در تجزیه و تحلیل سیستم آموزش کودکان و نوجوانان، اگر بی‌دقت باشیم و باز بودن سیستم آموزش و پرورش را نادیده بگیریم، احتمالاً مسئله‌ی آموزش، رشد و یادگیری را به شکلی نادرست یا ناقص تحلیل خواهیم کرد.

بدن انسان به عنوان یک سیستم

بدن انسان هم یک سیستم است می‌توان آن را با دیدگاه سیستم تحلیل کرد. این سیستم از مجموعه‌ای از اجزا و زیرسیستم‌ها (خرده سیستمها) تشکیل شده که همه‌ی آنها با یکدیگر در تعامل هستند و روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند. ما معمولاً برای تحلیل‌های عادی و روزمره، پوست بدن انسان را به عنوان مرز سیستم انسان با محیط در نظر می‌گیریم.

البته سیستم بدن انسان زیرسیستم‌های متعددی دارد که هم به شکل مستقل و هم در تعامل با یکدیگر بررسی می‌شوند. در حدی که می‌توان انسان را سیستمی از سیستم‌ها در نظر گرفت. سیستم ماهیچه‌ها (دستگاه ماهیچه‌ای)، سیستم استخوان‌بندی (دستگاه استخوانی)، سیستم هاضمه، سیستم تنفس، سیستم عصبی و سیستم گردش خون نمونه‌هایی از این سیستم‌ها هستند.

سیستم بدن انسان

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

محدودیت در دسترسی کامل مجموعه تفکر سیستمی

دسترسی کامل به این درس و ۵۵ درس دیگر دربارهٔ تفکر سیستمی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۹۹۱ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۳۷۷۴۲ تمرین در درس‌های تفکر سیستمی ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۵۵ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  مدل ذهنی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | استعدادیابی

  تصمیم گیری | حل مسئله | مدیریت زمان | یادگیری

گزینه‌ی دیگر هم پیگیری منظم مجموعه درس‌های دوره MBA متمم است.

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی (شش ساعت)

آیا اصطلاحات «سیستماتیک» و «سیستم سازی» هم به تفکر سیستمی ربط دارند؟

اصطلاح سیستم سازی که در چند سال اخیر در زبان فارسی رواج یافته، بیشتر به معنای سازمان‌دهی فعالیت‌ها، تعریف فرایندها، استقرار سیستم‌های کنترل مدیریت و نیز اتوماسیون است. در واقع سیستم‌سازی بیشتر از جنس نظم‌ بخشیدن به مجموعه‌هاست تا نگاه سیستمی. کلمهٔ سیستماتیک هم تا حد زیادی به نظم و چارچوب ربط پیدا می‌کند؛ و نه تحلیل پیچیدگی‌های مجموعه‌ای با اجزای فراوان و انواع مکانیز‌م‌های بازخورد. مثلاً وقتی می‌گویند نگاه سیستماتیک داشته باش، بیشتر به نظم و ترتیب اشاره دارند تا نگاه همه‌جانبه و جامع‌نگر. به همین علت در برخی متون معتبر انگلیسی هم می‌بینیم که بین دو اصطلاح سیستماتیک (Systematic) و  سیستمیک (Systemic) تفاوت قائل می‌شوند و پیشنهاد می‌کنند آن‌ها را به جای یکدیگر به کار نبریم (+).

معادل کلمه سیستم در زبان فارسی چیست؟

واژه‌ی انگلیسی سیستم (System) در زبان فارسی یک معادل واحد پیدا نکرده است. بنابراین در گفته‌ها و نوشته‌های مخلتف، بسته به موضوع، نیاز و ترجیحات و سلیقهٔ گوینده، کلمه‌های متعددی به عنوان معادل فارسی سیستم به کار می‌روند.

قطعاً خود واژهٔ سیستم شناخته‌شده‌ترین معادل System است. چنان‌که ما با آن اصطلاحات ترکیبی هم ساخته‌ایم و تعابیری مثل سیستماتیک و سیستمی و سیستم‌سازی را هم به کار می‌بریم.

در گذشته استفاده از واژهٔ عربی جهاز هم میان فارسی‌زبانان رواج داشت. حتماً شما هم اصطلاح جهازِ هاضمه را شنیده‌اید. البته جهاز تقریباً معادل «دستگاه» است. و جالب این‌که خود دستگاه را هم گاهی به عنوان معادل سیستم به کار می‌بریم. اصطلاح دستگاه تنفسی، نمونه‌ای از ترجمهٔ System به دستگاه است (در میان نسل جوان‌تر، شاید جهاز واژهٔ چندان آشنایی نباشد. اما نسل جدید هم‌چنان برخی واژه‌های هم‌خانوادهٔ جهاز را می‌شناسد و به کار می‌برد. مثلاً: تجهیزات).

اصطلاح عربی نظام هم در زبان فارسی برابر با System به کار می‌رود. تعبیر‌های نظام بانکی و نظام اقتصادی و نظام اجتماعی دقیقاً معادل سیستم بانکی و سیستم اقتصادی و سیستم اجتماعی هستند.

در سال‌های اخیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌ی فارسیِ سامانه را هم به عنوان معادل کلمه سیستم پیشنهاد کرده است که اتفاقاً در بسیاری از نوشته‌ها و گفته‌ها – خصوصاً متن‌های رسمی دولتی – به عنوان جایگزین کلمه سیستم رواج یافته است. اما از آن‌جا که این اصطلاح برای راهکارهای نرم‌افزاری هم به کار رفته، وضعیت بلاتکلیفی دارد و استفاده از آن با ابهام همراه است. مثلاً ثبت نام در «سامانهٔ تزریق واکسن» بیشتر به معنای ثبت یک داده در پایگاه داده است و به معنی کلمه سیستم و مفهوم سیستمی بودن با آن گستردگی و عمیقی که در تفکر سیستمی مطرح می‌شود ربطی ندارد.

جمع‌بندی ما در متمم این است که چون با واژه‌های سامانه و نظام و جهاز همچنان نمی‌توان صفت‌هایی ساده و روان، هم‌ارز با سیستمی و سیستماتیک ایجاد کرد، همچنان سیستم و ترکیب‌های آن در زبان فارسی باقی بمانند و استفاده شوند.

تمرین و مشارکت در بحث تعریف سیستم

خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

برداشت شما از سیستم چیست؟ آیا توضیح، اطلاعات یا اصطلاحاتی مرتبط با تعریف سیستم در ذهن دارید که مناسب بدانید از زبان خود برای دوستان‌تان بیان کنید؟

[   فایل صوتی مرتبط: سمینار دو ساعته محمدرضا شعبانعلی درباره تفکر سیستمی ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۷۱۰ نظر برای تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : احمد زارعی

    تفکر سیستمی پیش نیاز حل مسائل انسانی

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    گاهی احساس می کنم یک بار زندگی کردن هرگز کافی نیست

    گاهی احساس می کنم ای کاش یک بار دیگرمتولد می شدم تا عمر عزیز را به گو نه ای دیگر می زیستم . اما وقتی عمیق تر فکر می کنم ، میبینم که نژاد انسان به واقع تجربه پذیر نیست . انسان حکمت را می شناسد. می داند که " درست " چیست اما همواره "غلط "  را انتخاب می کند می داند که باید کل نگر باشد . می داند که تنها یک کره زمین برای زندگی دارد اما به جای مراقبت از همین یک کره زمین به دنبال کراتی دیگر برای زندگی می گردد.

    خودخواهی بشر تمام زندگی را به یغما برده است . ظاهرا انسان هوشمند ترین موجود زنده روی کره خاکی است. اما هیچ موجود زنده ای همانند انسان به این کره خاکی آسیب نرسانده است.  به نظر می رسد هر چه جامعه ای هوشمند تر بوده بیشتر به این کل بی همتا آسیب رسانده است .  آیا قبایل بدوی آفریقائی بیشتر به کره زمین آسیب رسانده اند یا کشورهای پیشرفته جهان ؟ آیا دو کشور آمریکا و روسیه  که به مسابقه ی تسلیحاتی در جنگ سرد دامن زدند مفاهیم تفکر سیستمی را نمی شناختند؟ پس چرا هر یک خودخواهانه به فکر منافع خود بودند و نخواستند سیستم بزرگتری را در مقابل چشمان خود ببینند؟

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    نیاز داریم تقکر سیستمی را بیاموزیم . نیاز داریم مدل ذهنی را بشناسیم . نیاز به بهبود مهارت های مدیریت و رهبری داریم . نیاز داریم که استراتژیک  فکر کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم.

    اما قبل از هر چیزی نیاز داریم حیوان بهتری باشیم  ، از عواطف خود فاصله نگیریم ، بر مبنای فطرت خود زندگی کنیم و آنگاه از دانش های کسب شده بهره خواهیم گرفت. در غیر اینصورت عالم بی عملی خواهیم بود که از تمامی دانشی که کسب می کنیم در راستای خودخواهی خود بهره گرفته و تمامی هستی را غارت خواهیم نمود.

     

  1. برای من که به تازگی فارغ التحصیل شده ام و قرار است تا چند ماه دیگر معلم شوم؛ مدرسه یک سیستم است. به این دلیل که از اجزای متعددی تشکیل شده و این اجزاء ارتباط و تاثیرگذاری زیادی بر یکدیگر دارند. برخی از اجزای آن به نظر من عبارتند از :
    ۱٫مدیریت مدرسه : مدیر مدرسه باید از امکانات مدرسه آگاهی داشته باشد و در فراهم سازی امکانات و حفظ و ارتقای آن بکوشد.
    به علاوه مدیر مدرسه باید ارتباط مناسبی با کادر اجرایی و آموزشی مدرسه داشته باشد. هرگونه اختلال در این ارتباطات، مشکلات متعددی را برای مدرسه به وجود می آورد.
    ۲٫ امکانات مدرسه : کلاس درس ، میز و صندلی، کتابخانه، حیاط مدرسه، سرویس بهداشتی، لوازم آموزشی و ورزشی و …
    ۳٫ دانش آموزان : انگیزه دانش آموزان نسبت به تحصیل ، تعداد دانش آموزان و موارد دیگر در سیستم مدرسه تاثیر گذار است.
    ۴٫ معلمان : سطح دانش و مهارت معلمان ، میزان رضایت معلم از شغل خود ، تعداد دانش آموزان موجود در کلاس، ارتباط معلم با دانش آموزان در سیستم مدرسه تاثیر گذار است.
    از آنجایی که در ابتدای جوانی هستم  و از آرزوهای هر جوان موفقیت در زمینه شغلی و تشکیل یک خانواده موفق ( با ثبات و دارای رضایت ) می باشد؛ از مطالعه درس تفکر سیستمی انتظار دارم در دو مسئله به من کمک کند: ۱- سیستم موفقیت یک فرد  ۲- سیستم تشکیل یک خانواده موفق ( منظور از موفق،  داشتن دو شاخص ثبات خانواده و رضایت اعضای خانواده می باشد. )
     

  2. سارینا پیری گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    میدانیم که پزشک و بیمار عضو یک سیستم هستند ( البته بی‌شک این سیستم اعضای بیشتری دارد که روی هم دیگه تاثیر می‌ذارن از جمله بقیه اعضای کادر درمان،جامعه که خود شامل فرهنگ، وضعیت اقتصادی و… می‌شه، همچنین خانواده خود بیمار. که من در اینجا فقط به پزشک و بیمار اشاره می‌کنم)

    میدانیم که سیستم وقتی معنا پیدا میکنه که اجزا با یکدیگر در ارتباط بوده و با هم تعامل داشته باشه

    به وضوح میبینم وقتی که پزشک و بیمار با هم تعامل نداشته باشند، این سیستم دچار نقص میشه.

    وقتی برای بیمار بستری در بخش مشاوره میذارن، بعضی وقت ها ( نه همیشه ) پزشک بدون اینکه بیمار را ببینید و با او تعامل داشته باشه، براساس شرح حالی که ممکنه چند روز پیش گرفته شده باشه و آزمایشات روزهای گذشته، مشاوره خود را میگذارد.
    برای مثال برگه آزمایش خون بیماری را برای پزشک ارسال میکنند و میگویند آیا این بیمار کم خون هست یا نه. و صرفا براساس آنچه که در برگه آزمایش میبیند تشخیص خود را میگذارد بدون اینکه حتی برای یک لحظه بیمار را دیده باشه.

  3. محمد ایرجی راد گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۵ درس)

    با سلام

    ۱)  شرکت ساختمانی را  که در زمینه ساخت واحدهای مسکونی فعالیت دارد بعنوان یک سیستم در نظر می گیرم.این شرکت شامل بخش هایی به شرح ذیل می باشد: واحدهای فنی، مهندسی،پیمان و خرید، کنترل کیفی،کنترل ایمنی،فروش، مجوزها ، برندینگ ، حقوقی، حراست ،انبار، ماشین آلات ،منابع انسانی، بازرگانی خارجی و مدیریت ارشد( مدیرعامل) می باشد.

    ۲)با مطالعه درس تفکر سیستمی انتظار دارم اولا در مجموعه ای که شرکت ساختمانی می باشد درک سیستم شرکت برایم ساده شود. رابطه های بین واحدها را بهتر بشناسم ،روی  تاثیر عملکرد خودم به همراه افزایش این تاثیر و بهبود آن فکر کنم.هم چنین روی تاثیرات واحدهای دیگر خصوصا واحدهایی که بیشترین تاثیررا بر سیستم دارند فکر کنم.و در مجموع بتوانم با مطالعه سیستم بتوانم روی بهره وری تاثیر بگذارم.

    ۳)علاوه بر تعاریف سیستم که در درس خوانده ام به نظرم سیستم بایستی خود ترمیم گر با شد . یعنی وقتی که سیستمی بهره وری کم داردو یا چابک و بسیا ر پیچیده عمل می کند می بایست دینامیزمی در آن وجود داشته باشد که بتواند مشکلات و موانع را تشخیص داده و در جهت  حل آنها و نهایتا بهبود راندمان و کارایی سیستم عمل نماید . به عبارتی قدرت و ظرفیت حل مسئله در آن وجود داشته باشد.

    باتشکر

  4. وقتی برای اولین بار اصطلاح سیستم به گوشم میخوره یاد کامپیوتر میوفتم ؛جدیدا در گوشه ای از ذهنم مطلبی در مورد اینک چگونه ثروتمند شویم خوانده بودم که در آن اشاره شده بود برای اینکه بتونیم ثروتمند بشیم باید یک سیستم بوجود بیاریم و در این بین مثال هایی از دانشمندان و ثروتمندانی همچون توماس ادیسون و هنری فورد زده بود

    سیستمی مثل کامپیوتر از اجزاء مختلفی تشکیل شده که با هم در تعامل اند

    از کارت گرافیک تا رم و کارت حافظه تا cpu و فن خنک کننده و …

    انتظار دارم بعد از خواندن درس تفکر سیستمی درک سیستم های کسب و کار و همچنین نحوه کار کردنشون برام ساده تر بشه

    همچنین مشتاقم تا سطح توانایی خودم رو در تحلیل و پیشبینی سیستماتیک کسب و کار ها بعد از مطالعه این درس بسنجم

    در حقیقت دوس دارم بدونم که یک کسب و کار به عنوان یک سیستم چطوری شکل میگیره و از چه اجزایی تشکیل میشه و چطور بتونیم این سیستم رو در دست بگیریم و رشد بدیم

    قبل از مطالعه تعریف سیستم در ذهن خودم این تعریف رو داشتم که سیستم به مجموعه ای از اجزا گفته میشه که در کنار هم باعث تحقق هدفی میشن که به نظرم به تعریف علمی سیستم هم نزدیک بود البته که توجه داشته باشیم مفاهیم جدیدی از سیستم متوجه شدم که به صورت مفصل تر در خود درس بهشون اشاره شده

  5. ۱- زمانی که شروع به مطالعه این درس کردم اولین سیستمی که بهش فکر کردم شرکتی هست که به عنوان اولین تجربه شغلیم در اون مشغول هستم و اجزای این سیستم که تعامل خیلی کمی با هم دیگه دارن
    قسمت کنترل کیفی
    تضمین کیفیت
    امور مالی و حسابداری
    تولید
    و ….
    —–
    ۲- هدف اصلی من این بود که ببینم بعد از اینکه به درک بهتری از تفکر سیستمی رسیدم ایا میتونم در بهره وری و تعامل اجزای همین سیستم که در اون مشغول به کار هستم بهبود و تغییر مثبتی ایجاد کنم؟
    ——
    ۳- به محض شنیدن کلمه سیستم برداشتی که میشه معمولا سازمان یا بنگاه اقتصادی با تعامل بالا و ارتباط بین اجزای اونها هست.

  6. میتونیم یک تیم فوتبال را هم به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم. این سیستم از مهاجم‌ها، مدافع‌ها، هافبک‌ها و دروازه بان تشکیل شده. که هر بخش خودش به قسمت های دیگه و نقش های مختلف دیگه تقسیم میشه.

  7. من با توجه به شغلم اولین چیزی که با شنیدن سیستم به ذهنم میرسه یک شرکت یا استارت اپ هست که شامل بخش هایی مانند زیر است :

    مدیریت یا قسمتی که محصول تعریف میشود
    تیمی که محصول تعریف  شده را طراحی میکند
    تیمی که محصول طراحی شده را پیاده سازی میکند
    تیمی که محصول پیاده سازی شده را تست میکند
    تیمی که محصول ارائه شده رو بازاریابی میکند و ارائه میدهد

     

    انتظار دارم با خوندن این درس درک بهتری از رابطه ی اجزا سیستم داشته باشم برای حل مشکلاتی که در خروجی نهایی سیستم همیشه وجود داره

     

    فکر میکنم بهترین برداشت هایی که از سیستم وجود داره داخل درسنامه ها ارائه شده و نظر متفاوتی ندارم

  8. دو سیستمی که به ذهنم رسید یکی سیستم فوتبال و سیستم روان انسان است.

    در سیستم بازی فوتبال تمام اجزا با هم در ارتباط هستند و برای یک هدف تلاش میکنند و نقص و عملکرد نامناسب یکی از اجزا به کل تیم ضرر خواهد رساند و تیم نتیجه نخواهد گرفت و متعاقبا عملکرد مناسب تاثیر خود را نشان خواهد داد.

    در سیستم روان انسان خیلی از اجزا از زمان کودکی تا بزرگسالی در عملکرد و تصمیم گیری و تصمیم سازی تاثیر میگذارند. که جای سوال دارد که آیا زمان گذشته و حال در عملکرد سیستم چطور عمل میکنند و داده های دریافتی از گذشته در عملکرد حال سیستم چطور تاثیر میگذارد و چطور اصلاح خواهد شد.

  9. مهمترین مثال قابل لمس که به ویژه در بانکها و ادارات دولتی دیده میشود این است که سیستم قطعه . 

    در واقع به معنی این هست که از اون مجموعه اجزا و قطعات و ادمها که در تعامل با هم هستند تا یک کاری رو درست انجام بدهند و به هدفی برسی حداقل یکی از اجزا وظیفه خودش رو درست انجام نمیده و این باعث میشه که بقیه اجزا و قطعات و آدمهای در تعامل با اون کارامدی خودشون رو از دست بدهند و بیهوده باشند .

    هر چند در اینجا بیشتر به منزله ایراد سخت افزاری – قطعی اینترنت و … هست .

  10. محمد حصاری گفت: (عضو ویژه)

    برای مثال در یک سیستم نرم‌افزاری ما‌ژول ها و زیر سیستم های مختلفی وجود دارد که روی هم تاثیر میگذارند مثلا وب سرور ها با دیتابیس در ارتباط هستن و روی هم تاثیر میگذارند و درون وب سرور ها سرویس های مختلفی از جمله صف، کش و مواردی از این قبیل روی یکدیگر تاثیر میگذارند.

     

    انتظار میرود درک سیستم های مالی و نظام بانکداری برای من قابل درک‌تر شود و حتی سیستم های نرم‌افزاری و کامپیوتری.

    سیستم از دو یا چند چیز تشکیل میشود که در آن چیزهای مختلف روی یکدیگر تاثیر میگذارند و در نهایت یک خروجی یا نتیجه را دربر دارند.

  11. محسن احمدپور گفت: (عضو ویژه)

    در سه سال گذشته، نقش راهبری یک شرکت را با مدل‌های مختلف سنجیده‌ام، برنامه‌ریزی‌های متنوع، تعیین اولویت‌ها اما وقتی به عملکرد گذشته نگاه کرده و نتایج را بررسی کردم در برخی موارد به این نتیجه رسیدم انگار نتایج تصادفی بوده و خیلی ربط مستقیمی به کارهایی که کردم نداشته است. مثلا با یک ایده برای بازاریابی بهتر یک پروپوزال تهیه کرده بودم و در عمل کل مسیر به سمت دیگری رفته بود و در حاشیه یک همایش یک مکالمه چند دقیقه‌ای نتیجه‌ای بزرگتر از کل آن زحمت برای پروپوزال داشت. این ابهام را فقط با تفکر سیستمی توانستم بفهمم که لزوما نگاه من به یک جز و بهتر کردن آن (مثلا در مورد پروپوزال،‌ بهتر کردن خدمت قابل ارائه) لزوما به صورت مستقیم به معنای موفقیت و فروش بیشتر نیست،‌ بقیه اجزای سیستم هم باید در کنار هم درست کار کند و اثرات متقابل مهمتر از چیزی است که فکر می‌کردم. این روز‌ها کل شرکت را به عنوان یک سیستم می‌بینم که محیطی دارد اعم از مشتریان، هیئت مدیره و حتی پرسنل کلیدی که خودشان انتظارات و ملاحظاتی دارند و همگی به نحوی روی سیستم (شرکت) اثر دارند. در داخل شرکت هم بهتر کردن رویه مدیریت پروژه‌ها در ارتباط معناداری با برنامه تولید محتوا و همچنین مدیریت نیروی انسانی و سایر اجزا قرار دارد که اگر نادیده گرفته شود، عملا با مسیر آب در حرکتیم در حالی که فکر می‌کنیم برنامه‌ریزی کرده‌ایم و انتظار نتیجه مطلوب داریم.

  12. محمد ارشادی گفت: (عضو ویژه)

    در مورد بخش اول، یکی از مهمترین مواردی که به ذهن من با شنیدن کلمه سیستم طور می‌کنه سیستم کامپیوتری هست سیستم کامپیوتری طی سالیان اجزای مختلفی همچون پروسسور، نمایشگر، کیبورد و …  تونسته ورودی و خروجی‌های خودش رو افزایش بده 

    سیستم کامپیوتری خیلی تعریف پذیره برای داشتن هدف. هدف سیستم کامپیوتری اینه که تجربه‌های آسان کاری، محاسباتی، بصری و شنیداری رو برای شما ایجاد بکنه 

     در این راستا تا الان جزو معدود سیستم‌هایی بوده که مرز تعامل خودش با محیط بیرون رو گسترده تر کرده و تو تعاریف چارچوبی بیشتری میگنجه

     

    در مورد بخش دوم و سوم 

    کلمه سیستم انگار با داشتن نظم و نظام و قاعده در ذهن من عجین شده 

  13. امیررضا توره ای گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    در مورد بخش اول تمرین ، من معمولا با شنیدن نام سیستم  ، ذهنم درگیر سیستم آموزشی کشور  ، سیستم حکمرانی ،سیستم مدیریت شهری ، سیستم مدیریت سلامت ، سیستم مدیریت فرهنگی  و  …می شود . اگر بخواهم درمورد اجزا یکی ازین سیستمها  فهرستی تهیه کنم درمورد سیستم آموزشی کشور به نظر من در نهایت هدف ، مقصود و کارکرد آن بر روی سایر سیستمهایی که نام بردم اثر مستقیم وقابل تاملی دارد  ، اینکار راه خواهم کرد :

    دانش آموزان
    آموزگاران
    پدر و مادر (سرپرستان )
    مدیران و کادر اجرایی مدرسه
    دست اندرکاران سرویس مدارس
    آموزش و پرورش (مسئولان از صدر تا ذیل : سازمان و فرایند ها ، چشم انداز و افق ، مهارت ،تخصص ، تعهد ، علاقه و وجدان همه سطوح  از وزیر تا کارمند جزء)
    سازمانهای  هنری
    سازمانهای  ورزشی
    سازمانهای  فرهنگی
    سازمانهای  مذهبی
    نهاد های اجتماعی
    سازمانهای مردم نهاد و …

    و بسیاری اجزا دیگر که همگی می تواند در تبیین یا تحقق اهداف ، کارکردها و مقاصئ آموزشی موثر باشند .

    در مورد بخش دوم تمرین با توجه به اینکه بخشی از فعالیت من در حوزه آموزش است ،  دوست دارم با فهم دقیق مفهوم تفکر سیستمی ،  توانمندی فهم تصویر کلی ازهمه عوامل موثر در شکل گیری  هویت فردی و اجتماعی نوجوان را  کسب کنم و  بتوانم سهمی  هر چند ناچیز در  خود شناسی نوجوانان  برومند سرزمینمان داشته و آینده درخشانی که به دست خودشان می آفرینند را به نظاره بنشینم.

    در خصوص بخش سوم تمرین هم ، فکر می کنم با درک تفکر سیستمی یکی از  مهمترین  عوامل  اثربخشی عمکلرد فردی در قالب یک دستاورد جمعی با درک اهمیت کسب  نگاه  جامع نگر (  Understanding a Big Picture)  محقق خواهد شد.

  14. علی اسداله زاده گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    با فکر کردن به سیستم، معمولا وزارت‌خانه‌ها و شهرداری از ذهنم می‌گذرن. سیستم آموزشی، اقتصادی، بهداشت یا سیستم حمل و نقل احتمالاً ازین دسته‌ها باشند.
    برای مثال زدن شاید بهتر باشه از چیزی که بیشتر درگیرش هستم مثال بزنم، یعنی سیستم یک پلتفرم حمل و نقل درون‌شهری.
    مهم‌ترین اجزای این سیستم: رانندگان، مشتریان، پلتفرم، پرداخت، GPS و ناوبری.

    دلیلی که این درس را برای شروع انتخاب کردم اینه که دوست دارم اکوسیستم‌ها را بهتر بشناسم، جامعه‌ای که داخلش زندگی می‌کنیم و اتفاقاتی که درونش رخ می‌ده رو بهتر درک کنم و از درک سطحی مسائل، حداقل یه پله بیام بالاتر.

    سیستم تا اینجای کار از نظر من، یک کلِ پیچیده و در عین حال منسجم هست که در مقابل تغییرات اجزای درونیش و اتفاقات محیط پیرامونش واکنش نشون می‌ده و روی اجزای خودش و محیط اطرافش اثرش رو خلق می‌کنه.

  15. محمد امین ارشد گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    سلام به همه دوستان متممی

    من شخصه علاقه دارم تا سیستم‌های اجتماعی و فرهنگی بیشتر و بهتر بشناسم. دلیلش هم این است که به نظرم سیستم‌هایی از جنس ارتباطات فرهنگی و اجتماعی پیچیدگی خیلی بیشتری نسبت به سیستم های دیگه دارن. برای مثال شما می تونید با کمی تحقیق و مطالعه یک دید کلی نسبت به سیستم اداری کشور داشته باشین. اما وقتی بخواهیم  به فرهنگ کشور خودمون از دید سیستمی نگاه کنیم، نیاز به تلاش زیادی داریم. شاید به این خاطر که مرز این نوع سیستم‌ها رو به راحتی نمیشه تعیین کرد.

    اما در مورد نمونه‌ای از سیستم، یکی از بارزترین مصادیق  سیستم برای من، طبیعت است. (می تونیم بهش بگیم محیط زیست و … ) این سیستم اجزای بسیار زیادی داره که هر‌کدوم از این اجزا خودشن سیستم محسوب میشن. مثلا خاک، آب ، دما، موجودات زنده و ……

    حالا اگر بخواهیم از بین این اجزا ، آب رو توضیح بدیم می تونیم بگیم که عواملی مثلی نزدیکی به دریا و اقیانوس، ارتفاع ، موقیت نسبت به خط استوا ، کوه ها و ….. بر روی وضعیت آب یک منطقه بسیار تاثیر گذار است.

    • علی کریمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

      با سلام و وقت بخیر

      من هم مانند شما
      به شناخت طبیعت، علاقه دارم.

      سه کتابی که شاید مطالعه آن‌ها برایتان جذاب باشد را
      در ادامه
      معرفی می‌کنم.

      ۱٫کتاب پیچیدگی
      کتاب پیچیدگی نوشته محمدرضا شعبانعلی در این لینک  قرار داده شده است.
      به نظرم این کتاب درباره تاریخ، تفکر نقاد، طبیعت، انسان، شکل‌گیری حیات بر روی کره زمین، اقتصاد، کمونیسم، لیبرالیسیم و… است
      تقریبا برای هرچیزی که می‌بینیم، دید خیلی بهتری می‌دهد.
      شخصا آغاز مطالعه این کتاب را جزو اتفاقات بزرگ زندگی خودم می‌دانم.
      برای دوستانی که با مدل ذهنی و تفکر سیستمی آشنا هستند، مطالعه آن می‌تواند که لذت‌ بخش‌تر باشد.
      برای چاپ کتاب هم از سایت چاپ روم استفاده کردم،
      خیلی ارزان و با کیفیت، کتاب را چاپ کردند و برای من ارسال کردند.

       

       

      ۲٫ کتاب جادوی واقعیت
      کتاب جادوی واقعیت (The Magic of Reality) از ریچارد داوکینز، این کتابی است که محمدرضا عزیز چندبار در روزنوشته‌ها توصیه به خواندنش کردند
      واقعا هرچه از شگفت‌انگیزی مطالعه این کتاب بگویم، کم است.
      به نظرم هرکسی که این کتاب را مطالعه نکرده باشد، عملا چیزی نه از خودش و نه از جهان اطرافش نفهمیده است.
      متاسفانه در حال حاضراین کتاب به زبان فارسی چاپ نمی‌شود و تنها نسخه PDF فارسی آن در اینترنت وجود دارد.
      خودم هم نسخه زبان اصلی آن را دارم.

      ابن کتاب، دید دیگری به ما در نگاه به طبیعت می‌دهد.

       

      ۳٫کتاب در جستجوی طبیعت
      کتاب در جستجوی طبیعت اثر ادوارد ویلسون، توضیحات مربوط به این کتاب به طور کامل در نوشته کتاب در جستجوی طبیعت | ادوارد ویلسون از محمدرضا عزیز آمده است.
      یک بخش کوتاه از این نوشته کتاب در جستجوی طبیعت | ادوارد ویلسون را ادامه قرار می‌دهم.

      ((خواندن کتابی مثل در جستجوی طبیعت، آن‌هم در میانه‌ی میدانِ جنگ قدرت سیاستمداران در جهان و دعوای فسیل‌های روی زمین برای معامله‌ی فسیل‌های زیر زمین، فرصتی است برای دور شدن از هیاهو و همهمه‌‌های اطراف و دیدن دنیا در افقی گسترده‌تر و جدی‌تر گرفتن تجربه‌ی کوتاهی که طی آن، هر یک از ما سر از خاک برآورده‌ایم و به اطراف می‌نگریم. همان‌چیزی که برخی آن را زندگی می‌نامند.))

  16. سلام

    من در خلال این درس‌ها بیشتر از همه به سیستم روابط انسانی فکر می‌کردم. سیستمی که شاید اسم پذیرفته شده‌ و مشخصی نداشته باشه، ولی من اونو متصور شدم. ارتباط عاطفی بین والد و فرزند، تاثیر پذیرفته از سیستم بزرگتری به نام خانواده گسترده، و خانواده متاثر از سیستم فرهنگ منطقه‌ای و اجتماع، و اینها تحت تاثیر رسانه و کتاب‌ها و باورهای ملی و… هستند. که درک مشکل ساده‌ی ارتباطی بین اعضای یک خانواده یا مشکل روابط دوستانه‌ی یک بچه با همسالانش نیازمند نگاه گسترده‌تری به تاثیرات اون سیستم‌های بالاتر هست.

    و با ادامه دادن این درس‌ها و در آخر انتظار دارم درک باگ‌های ارتباطی آدم‌ها برام راحتتر بشه و بتونم یک الگوی نسبتاً ساده برای عملکرد ارتباطی و عاطفی آدم‌ها طرح کنم.

    اینها جواب من برای سوال یک و دوی تمرین بود.

  17. سیستمی که مثال میزنم سیستم دوربین مدار بسته می باشد که سیستمی است که افراد به وسیله استفاده از این سیستم، از راه دوره می توانند منزل یا محل کار خود را مانیتور کنند. اجزای این سیستم عبارتند از دوربین ها،ارتباط بیسیم،مودم، اینترنت و نرم افزار مانیتورینگ . در این سیستم مانند هر سیستم دیگری همانطور که کیفیت اجزاء سیستم مهم است، ارتباط بین آنها نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. به طوری که اختلال در اجزا یا ارتباط بین اجزا، تاثیر مستقیمی در کیفیت تصویر مشاهده شده توسط کاربر دارد

  18. من سایر دیدگاه را کاملا مطالعه نکردم اما با توجه به حرفه شغلی سیستم وب را شرح می دهم

    کاربر : شامل افراد بازدید کننده ، کاربران ، حتی مدیران
    سرور : مسئولیت پردازش بار ترافیکی از سمت کاربران و پاسخ دهی به آن ، اجرای برنامه های کاربری
    بک اند : که برنامه های کاربردی ساخته شده توسط برنامه نویس را شامل می شود
    پایگاه داده : ذخیره سازی و نگهداری از اطلاعات
    رابط کاربری : نقش تعاملی بین بک اند و کاربران
    شبکه : زیرساخت شبکه مبتنی بر TCP/IP برای تمامی ارتباطات از طریق پروتکل های مختلف مانند http

    لازم بذکر است برای سیستم فوق می توان اجزای دیگری مانند برنامه نویسی ، سیستم لاگ و … مثال زد

  19. ● مثالهایی که به ذهنم میرسند؛ سیستم آموزشی ، سیستم عصبی بدن انسان و …

    اجزای سیستم عصبی بدن انسانها : مغز ،نخاع ، اعصاب محیطی ، نوروترنسمیترها …

     
    ● علاقه مندم درمورد سیستم های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی و سیستم کسب و کارها بیشتر بدانم.
     

  20. حامد دمیرچی گفت: (عضو ویژه)

    من بیشتر به جوامع انسانی به عنوان سیستم نگاه میکنم. مثلا یک کشور رو اگر به عنوان یک سیستم بزرگ در نظر بگیریم، اجزای این سیستم شامل زیرسیستم های مختلفی میشه مثل بخش اقتصادی، قوه های مختلف مجریه و مقننه و قضاییه، بخش های بازرگانی، وزارت ها و غیره.

    یک مثالی از نحوه تاثیر اجزای این سیستم بخوام بزنم، مثل مشکل آلودگی هوا رو در نظر بگیرید، آلودگی هوا باعث مراجعه افراد بیشتری به بیمارستان ها میشه و این یعنی تاثیر این پدیده روی سیستم بهداشتی کشور.
    از طرفی ممکنه باعث عصبانیت بیشتر مردم بشه (من خودم وقتی تو هوای آلوده دارم میرم سرکار یا هر جای دیگه، واقعا حس درونی عصبی ای دارم از این که چرا باید تو این هوا نفس بکشم و سلامت خودم رو به خطر بندازم!) و این عصبانیت ممکنه باعث نزاع بیشتر بشه تو جامعه و تاثیرش روی قوه قضاییه و نیروی انتظامی و …
    یا مثلا ممکنه به واسطه باران های اسیدی باعث فرسایش بیشتر ساختمان ها بشه و تاثیر بزاره رو بنگاه های اقتصادی

    به علت هاش هم نگاه کنیم خیلی علت های مختلفی رو میتونیم ببینیم. برای مثال چون جامعه یک سیستم باز هست، از محیطش تاثیر میگیره و بنابراین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیر میزاره روی شدت تحریم ها و اون هم روی امکان واردات لوازم تولید برق از انرژی های تجدید پذیر و اون هم روی آلودگی.

    من به شخصه انتظار دارم با خوندن این درس ها، شناخت سیستم های انسانی، مخصوصا یک سیستم انسانی درون سازمان رو بتونم بهتر بشناسم و تحلیل کنم.