Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


تفکر سیستمی چیست؟ | دوره آموزشی تفکر سیستمی | از تعریف تا تحلیل سیستمها


تعریف سیستم چیست؟ تفکر سیستمی چیست؟

درس تفکر سیستمی از جمله درس‌های پایه در دوره MBA متمم است. مطالعهٔ این درس نه‌تنها به معنای یادگیری یک شیوهٔ ارزشمند اندیشیدن است، بلکه کمک می‌کند درس‌ها و موضوعات دیگری را هم که ظاهراً به تفکر سیستمی ربط ندارند، بهتر بفهمید و درک کنید.

مثلاً ممکن است در نگاه اول چنین به نظر برسد که موضوعاتی مثل استراتژی، کار تیمی، کارآفرینی، رابطه عاطفی و تربیت فرزند ربط چندانی به تفکر سیستمی ندارند. اما پس از گذراندن دوره آموزشی تفکر سیستمی قطعاً به نتیجه خواهید رسید که بسیاری از مشکلاتی که در این حوزه‌ها تجربه می‌کنیم، اتفاقاً در ناآشنایی با تفکر سیستمی و نادیده گرفتن قوانین تفکر سیستمی ریشه دارند.

ما بر این باوریم که بسیاری از مشکلات موجود در جوامع و فرهنگ‌های توسعه‌نیافته، ناشی از جدی نگرفتن تفکر سیستمی هستند: از اثربخشی پایین آموزش و پرورش و سرمایه‌‌گذاری نکردن بر روی مهارت یادگیری تا  ضعف در مدیریت منابع و بی‌توجهی به آینده؛ از شیوه‌های نادرست مدیریت بحران یا مدیریت پرهزینهٔ پروژه‌های ناکارآمد.

به همین علت، درس تفکر سیستمی را یکی از کلیدی‌ترین درس‌های متمم می‌دانیم و همواره از همهٔ دوستان متممی خواهش کرده‌ایم که حتی اگر برای گذراندن کامل دوره آموزشی تفکر سیستمی وقت و حوصله ندارند، لااقل درس‌های پایهٔ این مجموعه را بخوانند.

هدف از ارائه‌ی درس تفکر سیستمی در متمم چه بوده است؟

تفکر سیستمی یکی از موضوعاتی است که در نظام آموزشی ما از چشم دور مانده و چندان به آن پرداخته نشده است. نظام‌های آموزشی، چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان، سوگیری بسیار شدیدی به سمت تفکیک رشته‌ها و نگاه تخصصی به هر حوزه دارند.

ما در مدرسه و دانشگاه می‌آموزیم که فیزیک را از شیمی، زیست‌شناسی را از روان‌شناسی، جامعه‌شناسی را از اقتصاد، و همهٔ این‌ها را از سیاست جدا کنیم. در خود این رشته‌ها هم زیرمجموعه‌های تخصصی فراوانی به وجود آمده است. همین رویکرد تخصصی در محیط کار هم ادامه پیدا کرده است. واحد مارکتینگ، راهکار اکثر مشکلات سازمان را در مارکتینگ خلاصه می‌کند. واحد تولید، معتقد است اگر به اندازهٔ کافی به این واحد توجه کنند، مشکلات اصلی مجموعه حل خواهد شد. در این میان، اگر یک متخصص برندسازی را هم به عنوان مشاور از بیرون بیاورید، به شما خواهد گفت که همهٔ این واحد‌ها درست می‌گویند. اما فراموش کرده‌اند که گام اول، توسعهٔ برند است!

این نوع نگاه، که گاهی از آن با عنوان نگاه جزیره‌ای نام می‌برند، آفت مدیریت و کسب و کار و سیاست‌گذاری و زندگی فردی ما شده است. درست است که ما برای فهم بهتر پدیده‌ها، آن‌ها را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کنیم و آن‌ها را از زوایای مختلف می‌نگریم، اما نباید فراموش کنیم که آن‌چه در واقعیت، پیش روی ماست، یک پیکرهٔ واحد است.

داستان فیل در تاریکی که ما آن را به نام مولوی می‌شناسیم، استعارهٔ مناسبی برای درک این مشکل است. درست است که یکی از ما گوش فیل را می‌بینید و دیگری خرطوم و آن دیگری هم با دُم سرگرم است، اما فیل، فقط یک فیل است.

آموزش تفکر سیستمی

اگر روانشناس در گفتگو با مراجعان خود، واقعیت‌های جامعه را – که بستر بروز مشکلات هستند – نادیده بگیرد، اگر وزیر اقتصاد در برنامه‌ریزی‌هایش، فعالیت‌های کشاورزی را نبیند، و اگر وزیر کار، نحوهٔ عملکرد سیستم‌های اقتصادی را درک نکند و جدی نگیرد، در نهایت هر یک با قطعه‌ای از فیل سرگرم می‌شوند و شاید هرگز متوجه نشوند که اساساً فیلی روبه‌روی آن‌ها بوده است.

نگرش سیستمی می‌تواند ما را از دام نگاه جزیره‌ای دور کرده و کمک‌‌مان کند راهکارهایی عمیق‌تر و موثرتر برای مسائل بیابیم؛ چه در زندگی شخصی و چه در مدیریت کسب و کار و محیط سازمان.

آموزش تفکر سیستمی به زبان ساده در عین حفظ دقت

با جستجویی کوتاه در وب و نیز در کتابفروشی‌ها می‌بینید که مطالب بسیاری با موضوعات تعریف سیستم، آموزش تفکر سیستمی، تجزیه و تحلیل سیستم، دینامیک سیستم‌ها و مباحث وابسته وجود دارد. اما متأسفانه لحن بسیاری از این کتاب‌ها و مقالات، بسیار خشک و دانشگاهی است. این در حالی است که تفکر سیستمی فقط برای دانشگاهیان نیست. کاربرد تفکر سیستمی صرفاً به سیاست‌گذاری‌های کلان و مدیریت ارشد شرکت‌ها محدود نیست و واقعاً هر کس در هر جایگاهی می‌تواند از آن بهره ببرد.

طی یک دههٔ گذشته که درس تفکر سیستمی در متمم بوده و به تدریج توسعه یافته است، ما همواره کوشیده‌ایم از زبان خشک و رسمی فاصله بگیریم. با این کار، سه هدف اصلی را دنبال کرده‌ایم:

  • آشنایی عمیق با تفکر سیستمی به عنوان یک حوزهٔ دانش
  • زمینه‌سازی برای تبدیل تفکر سیستمی به رفتار سیستمی (در زندگی و تصمیم‌های فردی)
  • ترکیب دانسته‌ها و تجربیات دوستان متممی با هدف شکل‌گیری نگرش سیستمی

به عبارت دیگر، ما در اولین گام می‌کوشیم شما با اصطلاحات و مفاهیم تفکر سیستمی آشنا شوید و بدانید تفکر سیستمی چیست. اما به این سطح قانع نمی‌شویم و برایمان مهم است که این دانسته‌ها در رفتار و تصمیم‌هایتان هم منعکس شوند. و در نهایت، به بخشی از مدل ذهنی شما تبدیل شوند؛ آن‌قدر درونی، که آگاهانه و ناآگاهانه، در لحظه‌لحظهٔ زندگی از آن‌ها استفاده کنید.

این حرف، در حد یک ادعا ساده است. اما برای عملی کردن آن، با چالش دیگری هم روبه‌رو بوده‌ و هستیم: این که ساده‌سازی از دقت بحث نکاهد.

تمام تلاش ما در تدوین دوره آموزشی تفکر سیستمی، ساده‌سازی در عین حفظ دقت علمی بوده است. اما قضاوت دربارهٔ این که تا چه حد موفق شده‌ایم، بر عهدهٔ شماست.

مخاطبان ما در آموزش تفکر سیستمی چه کسانی هستند؟

ما مجموعه درس‌های آموزش تفکر سیستمی را برای همهٔ دوستان متممی مفید می‌دانیم و آن را به آموزش مدیریت کسب و کار محدود نمی‌کنیم. چون بالاخره هر کس به شکلی می‌تواند از این نوع نگاه بهره ببرد.

اصلی‌ترین کاربرد تفکر سیستمی، درک بهتر سیستم‌های بزرگ جهان است: کرهٔ زمین، اکوسیستم‌های طبیعی، سیستم‌های اجتماعی و سیاسی در مقیاس ملی و بین‌المللی، سیستم‌های مثل بدن انسان و …

اگر در جایگاه تحلیل‌گر، دانشمند، سیاستمدار و سیاست‌گذار باشید، این نگاه کمک می‌کند تا مسائل را عمیق‌تر ببینید و آن‌ها را بهتر حل کنید. از سوی دیگر، در جایگاه مخاطب این افراد هم می‌توانید متوجه شوید که تا چه حد پخته هستند و آیا مسائل را به درستی درک می‌کنند؟ گاهی اوقات ما به علت ناآشنایی با تفکر سیستمی، با استدلال‌های سطحی و ضعیف کارشناسان و تصمیم‌گیران قانع می‌شویم و متوجه نمی‌شویم که آن‌ها درک درستی از چالش‌ها و نحوهٔ پیاده‌سازی مدیریت سیستمی ندارند.

تشخیص نشانه‌های ناآشنایی با تفکر سیستمی دشوار نیست. مطمئن هستیم پس از گذراندن درس تفکر سیستمی، حتی با مروری کوتاه به تمرین‌های دوستان متممی خود در درس‌های مختلف، به وضوح می‌توانید نوشته‌ها و تحلیل‌های کسانی را که با این شیوهٔ اندیشیدن آشنا هستند، از حرف کسانی که در این زمینه مطالعه نکرده‌اند تفکیک کرده و تشخیص دهید.

علاوه بر این گروه‌ها، مدیران کسب و کارها هم به تفکر سیستمی نیاز دارند؛ نه فقط مدیریتی سازمان‌ها و کسب و کارهای بزرگ، بلکه حتی ادارهٔ یک کسب و کار تک‌نفری هم به تفکر سیستمی نیاز دارد. تفکر سیستمی ذهن در مدیریت ما را از روزمرگی و نگاه کوتاه‌مدت دور کرده و کمک می‌کند تصمیم‌هایی بگیریم که به رشد و موفقیت بلندمدت‌مان هم کمک کنند.

حتی در محیط خانواده هم، تفکر سیستمی به پدر و مادر کمک می‌کند در پرورش فرزندان بهتر عمل کنند و اثربخش‌تر باشند. علاوه بر این، یادگیری تفکر سیستمی می‌تواند از نخستین سال‌های زندگی کودک آغاز شود. اگر ما امروز در جامعه‌مان می‌بینیم که گاهی در بالاترین رده‌های مدیریتی و تصمیم‌گیری هم تفکر سیستمی وجود ندارد، بخشی از علت را باید در این جست که این افراد در کودکی، چنین آموزش‌هایی ندیده‌اند و وقت‌شان به یادگیری موضوعات غیرضروری یا کم‌اهمیت‌تر گذشته است. بنابراین، بخشی از وظیفهٔ پرورش مدیران و تصمیم‌گیران فردا بر عهدهٔ پدر و مادرهای امروز است؛ با آموزش تحلیل و تفکر سیستمی به کودکان‌شان.

تفکر سیستمی

حتی همین امروز هم برای آموزش تفکر سیستمی به کودکان، دیر است (منبع عکس)

واضح است است که قرار نیست کودکان ما، نظریه های سیستمی در مدیریت و معادلات دینامیکی سیستم‌ها را بیاموزند. اما همین که وقتی کیسه‌ای پلاستیکی را دور می‌اندازند و ته‌سیگاری را روی زمین می‌بینند، بدانند که این کیسه و ته‌سیگار ممکن است در زمان و مکانی دیگر دوباره به زندگی و حتی شاید غذایشان باز گردد، نگاه دیگری به جهان پیدا می‌کنند. همین نگاه سیستمی است که به کودکان ما می‌آموزد که لذت و رفاه، تجربه‌ای انفرادی نیست و زمانی می‌توان لذت و رفاه و امنیت را تجربه کرد که بخش بزرگی از جامعه، از حداقل‌ها برخوردار باشد. این نگاه، می‌تواند زمینه‌ساز توجه به مسئولیت اجتماعی باشد.

همه می‌توانند مخاطب درس تفکر سیستمی باشند اما…

به این نکته توجه داشته باشید که بخشی از مطالب این مجموعهٔ آموزشی ممکن است برای شما کمی سخت باشد. مثلاً شاید برخی مثال‌های سازمانی کسی که تجربهٔ کار سازمانی نداشته، ملموس نباشد. یا بعضی اشاره‌ها به فیزیک و ترمودینامیک، برای کسانی که در این حوزه آموزش ندیده‌اند، قابل‌درک نباشد. یا کسی که هدف اصلی‌اش درک معنی «رویکرد سیستمی در روانشناسی» است، بخش قابل‌‌توجهی از درس‌ها برایش مفید نبوده و نامربوط باشند.

در این موارد اصلاً نگران نشوید و از روی آن مطلب عبور کنید. ما سرفصل های دوره تفکر سیستمی را گسترده‌تر از سرفصل‌های رایج در دوره های مدیریت در نظر گرفته‌ایم و سعی کرده‌ایم با مثال‌های بسیار متنوع از زندگی شخصی و فضای اجتماعی تا محیط کار، کاری کنیم که هر کس به فراخور تجربه‌ها و دغدغه‌های خود، اصول تفکر سیستمی و مفاهیم آن را درک کرده و متوجه شود که تفکر سیستمی چیست و از چه حرف می‌زند.

پیش‌نیاز مطالعهٔ درس تفکر سیستمی چیست؟

کوشیده‌ایم مباحث تفکر سیستمی در متمم را به شکلی تدوین کنیم که پیش‌نیاز نداشته باشند. یعنی جدا از عزیزانی که تفکر سیستمی را به عنوان بخشی از دوره MBA متمم می‌آموزند، دوستانی هم که می‌خواهند صرفاً با تفکر سیستمی و نظریه سیستمی آشنا شوند، با کمترین زحمت و دردسر به هدف خود برسند.

در عین حال، با توجه به این که برای استفاده از درس تفکر سیستمی باید عضو ویژه متمم باشید و وقتی عضو ویژه می‌شوید، به همهٔ درس‌ها دسترسی دارید، پیشنهاد ما این است که از این فرصت استفاده کنید و درس‌های مهارت یادگیری و مدل ذهنی را هم – موازی با تفکر سیستمی – بخوانید.

نقشه راه یادگیری و سرفصل های دوره تفکر سیستمی

در صورتی که قصد دارید این درس را به صورت کامل و دقیق مطالعه نموده و درک کنید، پیشنهاد متمم این است که گام‌های زیر و سرفصل های دوره تفکر سیستمی را به ترتیبی که در نمودار زیر آمده طی کنید.

تفکر سیستمی

گام صفر | آشنایی با اتاق خبر

فقط پیش از این که راجع به هر گام صحبت کنیم، لازم است دربارهٔ «اتاق خبر» که در سمت راست بالای این نمودار می‌بینید توضیح دهیم. همان‌طور که می‌بینید اتاق خبر خارج از مسیر اصلی قرار داده شده است. به این علت که اتاق خبر در تمام مراحل به کار شما می‌آید. از اولین روزهایی که خواندن درس تفکر سیستمی را شروع می‌کنید تا آخرین روز.

در اتاق خبر می‌توانید ببینید آخرین تمرین‌ها و کامنت‌هایی که در بحث تفکر سیستمی ثبت شده‌اند، چه هستند. البته در نسخهٔ دسکتاپ متمم، آخرین کامنت‌ها و تمرین‌ها را در ستون کنار صفحه هم می‌بینید، اما چون در این‌جا تعداد کامنت‌ها زیاد است و بر اساس درس تفکیک نمی‌شوند، هر تمرین مدت بسیار کوتاهی در کنار صفحه می‌ماند و حذف می‌شود.

البته روش دیگر پیگیری کامنت‌ها و تمرین‌های تفکر سیستمی هم این است که گزینهٔ تنظیمات را از بخش «متمم من» در منو انتخاب کنید و در آن‌جا کنار تفکر سیستمی علامت بگذارید. با این کار هر زمان به صفحهٔ آخرین دیدگاه‌ها و امتیازها (باز هم در منوی متمم من) مراجعه کنید، کامنت‌های تفکر سیستمی جداگانه برایتان نمایش داده خواهد شد.

دوره آموزش تفکر سیستمی

البته اتاق خبر تفکر سیستمی کاربردهای دیگری هم دارد. در آن‌جا می‌توانید پرطرفدارترین نظرات در بحث تفکر سیستمی (به تفکیک دو ماه اخیر و کل دوره) را ببینید. همچنین بررسی کنید که خودتان از تمرین‌هایی که در درس‌های تفکر سیستمی انجام داده‌اید،‌چقدر امتیاز گرفته‌اید.

در همین صفحهٔ اتاق خبر، با ارزیاب‌های درس تفکر سیستمی و نیز وضعیت پروژهٔ خودتان (پس از این که کل دوره را گذراندید و پروژه را انجام دادید) مطلع شوید.

برای دسترسی به اتاق خبر، کافی است زیر هر یک از درس‌های تفکر سیستمی، به بخش ترتیب درس‌ها مراجعه کنید. لینک اتاق خبر تفکر سیستمی در انتهای فهرست (بالای پروژه) قرار دارد.

گام اول | مقدمه – آشنایی با تفکر سیستمی

در ابتدای مسیر، چند درس داریم که خواندن آن‌ها می‌تواند مقدمه‌ای بر آشنایی با تفکر سیستمی باشد. نخستین درس، همین الان پیش روی شماست. پیشنهاد ما این است که یک بار کل این نقشهٔ راه را بخوانید. لازم نیست همهٔ گام‌ها را خیلی عمیق و دقیق بخوانید. به هر حال، مدام به این نقشه باز خواهید گشت و هر گام را با دقت خواهید خواند.

اما حتی یک مرور سریع و سرسری اولیه هم می‌تواند شما را با فضای دوره تفکر سیستمی متمم آشناتر کند.

  تفکر سیستمی به زبان ساده: در همین گام اول، درس تفکر سیستمی به زبان ساده را هم در نظر گرفته‌ایم. این درس، زبان بسیار ساده‌ای دارد. به همین علت، افراد غیرمتخصص هم با مطالعهٔ آن تا حدی با معنی تفکر سیستمی آشنا می‌شوند.

  فایل صوتی معرفی تفکر سیستمی: محمدرضا شعبانعلی در قالب یک فایل صوتی آموزشی، مفاهیم پایهٔ تفکر سیستمی را توضیح داده است. این فایل صوتی هم می‌تواند نقطهٔ آغاز مناسبی برای ورود به بحث باشد. بنابراین پیشنهاد می‌کنیم برای شنیدن آن وقت بگذارید: فایل صوتی معرفی دوره آموزش تفکر سیستمی

  یک کلیپ تصویری: احتمالاً کلیپ تصویری بالانس را دیده‌اید. از سال‌ها پیش که ما از این کلیپ در متمم به عنوان ابزاری برای معرفی تفکر سیستمی استفاده کردیم، افراد بسیاری آن را پسندیدند و در مقاطعی هم در شبکه‌های اجتماعی وایرال شد. با این حال، حتی اگر کلیپ را دیده‌اید، مرور سریع آن می‌تواند مفید و ارزشمند باشد.

گام دوم | آشنایی با نویسندگان و نظریه‌پردازان تفکر سیستمی

پس از این که یک آشنایی اولیه با رویکرد سیستمی پیدا کردید، زمان مناسبی است تا برخی از نام‌های مطرح این حوزه را بشنوید و بشناسید. افرادی که برایتان انتخاب کرده‌ایم، کسانی هستند که یا از بنیان‌گذاران و توسعه‌دهندگان تفکر سیستمی بوده‌اند (به سبک خودمان در ایران، پدر تفکر سیستمی و مادر تفکر سیستمی و …. محسوب می‌شوند) و یا این که کتاب‌ها و مقالات مهمی دربارهٔ تفکر سیستمی و رویکرد سیستمی نوشته‌اند.

از آن‌جا که نام این افراد را بارها در درس‌های دیگر متمم خواهید خواند، آشنایی با آن‌ها می‌تواند مفید باشد.

ما بعضی از معرفی‌ها را با تمرکز بر روی یکی از کتابها یا مقاله‌های این افراد نوشته‌ایم و برخی دیگر را بر اساس مواضع و رویکرد و اتفاق‌های زندگی‌شان. بنابراین محور برخی از این درس‌ها «زندگی شخصی» است و برخی دیگر «کتاب‌ و مقاله.»

واقعاً باید تک‌تک این اسامی را بشناسیم؟

لزوماً نه. در برخی موارد، همین که نام فرد را بدانید و مطلع باشید که او دانشمند یا نظریه‌پرداز مهمی در تفکر سیستمی و نظریه سیستم‌هاست، کفایت می‌کند.

اما اگر قصد دارید تفکر سیستمی را عمیق یاد بگیرید و بعداً هم دانسته‌های خود را تکمیل کنید، منطقی است این افراد را بهتر بشناسید تا در آینده بتوانید به سراغ‌شان بروید و از آن‌ها به عنوان پله‌هایی برای یادگیری بیشتر استفاده کنید.

اما لازم است به شما بگوییم که ما تا حد امکان کوشیده‌ایم معرفی‌هایمان به سبک ویکی پدیا نباشد؛ انبوهی خرده‌اطلاعات پراکنده. معرفی‌ها در متمم با جزئیاتی آمیخته شده که هم آموزنده‌اند و هم بحث را جذاب‌تر کرده‌اند. بنابراین، تحمل این درس‌ها نباید دشوار باشد.

با همهٔ این توضیحات، اگر کم‌حوصله هستید، می‌توانید مطالعهٔ درس‌های گام دوم را فعلاً عقب بیندازید و بعداً که در درس‌های دیگر به این افراد اشاره شد، به سراغ‌شان بیایید.

نظریه‌پردازان و نویسندگانی که در بحث تفکر سیستمی برای شما انتخاب کرده‌ایم و آشنایی با آن‌ها را مفید می‌دانیم، به شرح زیر هستند:

دانشمندان تفکر سیستمی

  اکاف: راسل اکاف که در ایران او را به نام راسل ایکاف هم می‌‌شناسند، از بنیان‌گذاران رویکرد سیستمی به شکل مدرن است. همان شکلی که ما امروز می‌شناسیم و به کار می‌بریم. با وجودی که تاریخچه تفکر سیستمی به قرن‌ها و هزاران سال قبل برمی‌گردد، نقش اکاف در تدوین رویکرد سیستمی بسیار مهم بوده است. شاید بتوان گفت رابطهٔ راسل اکاف و تفکر سیستمی شبیه رابطهٔ نیوتون و گرانش است؛ همه گرانش را دیده بودند، اما نیوتون آن را تئوریزه کرد. تفکر سیستمی هم سالها در اخلاق و ادبیات و فرهنگ‌های مختلف، مطرح می‌شد و مورد توصیه قرار می‌گرفت. اما راسل اکاف برای آن یک چارچوب علمی ایجاد کرد: راسل اکاف

  قراچه‌داغی: جمشید قراچه داغی دانشمند ایرانی و از بنیان‌گذاران سازمان مدیریت صنعتی ایران است که با اکاف همکار بوده و او را از نام‌های مطرح در زمینهٔ تفکر سیستمی در جهان می‌دانند. ما به بهانهٔ کتاب او دربارهٔ تفکر سیستمی، کمی هم به خودش پرداخته‌ایم: کتاب تفکر سیستمی جمشید قراچه‌داغی

  مدوز: دونلا مدوز را نمی‌توان یک نظریه‌پرداز در فضای تفکر سیستمی و تجزیه و تحلیل سیستم‌ها دانست. با این حال، نقش مهمی در ترویج نگرش سیستمی ایفا کرده است. به همین علت، ما یکی از درس‌هایمان را به معرفی او و کتابی که از او دربارهٔ تفکر سیستمی منتشر شده اختصاص داده‌ایم. این کتاب داستان جالبی دارد. چون ابتدا صرفاً یک جزوه تفکر سیستمی بوده و بعداً شاگردان مدوز این جزوه را به کتاب تبدیل کرده‌اند: کتاب تفکر سیستمی مدوز

  برتالانفی: تقریباً همهٔ کارشناسان و متخصصان تفکر سیستمی بر این نکته اتفاق‌نظر دارند که برتالانفی را می‌توان بنیان‌گذار «نظریه عمومی سیستم‌ها» دانست. او فردی عمیق، مصمم و تأثیرگذار بود که آثار و نوع نگاهش بر رشد رشته تفکر سیستمی و جایگاه تفکر سیستمی در دنیای امروز ما تأثیر داشته است. بعید است یک مقاله یا تحقیق درباره تفکر سیستمی و تاریخچه آن بیابید که ادعای کامل بودن داشته باشد، اما از برتالانفی نام نبرده باشد: لودویگ برتالانفی (نظریه عمومی سیستمها)

  سنگه: پیتر سنگه هم از نام‌های دیگری است که نام او را در بحث تفکر سیستمی زیاد می‌خوانیم و می‌شنویم. البته تمرکز اصلی سنگه بر تفکر سیستمی در مدیریت و کاربرد نگرشی سیستمی در سازمان بوده است. هر دو کتاب پنجمین فرمان و رقص تغییر هم که از کتاب‌های مشهور او هستند، بیشتر رویکرد سازمانی دارند و به مباحثی مانند سازمان یادگیرنده و تحول سازمانی پرداخته‌اند. با این حال، برخی از حرف‌های سنگه حتی برای کسانی هم که در فضای سازمانی کار نکرده و نمی‌کنند، مفید است: پیتر سنگه

گام سوم | سیستم چیست؟ مرور تعریف سیستم و تفکر سیستمی

بعد از این که درس‌های مقدماتی را گذراندید و کمی هم با صاحب‌نظران و نظریه‌پردازان سیستمی آشنا شدید، زمان آن می‌رسد که اصل بحث را آغاز کنیم. یعنی به سراغ این موضوع برویم که سیستم چیست و چگونه تعریف می‌شود؟

ما این بحث را در قالب دو درس ارائه کرده‌ایم:

  تعریف سیستم: یکی از درس‌های پایهٔ ما در بحث تفکر سیستمی، درس تعریف سیستم است. در این درس پس از تعریف سیستم و انواع آن به چند مثال از سیستم هم پرداخته‌ایم. این مثال‌ها از آن جهت مهم هستند که اگر آن‌ها را در ذهن داشته باشید، هر وقت در درس‌های بعدی از «سیستم» حرف می‌زنیم، آن‌ها در ذهن‌تان تداعی می‌شوند و بحث را بهتر درک می‌کنید. ضمناً‌ پیشنهاد می‌کنیم حتماً تمرین این درس را انجام دهید. چون آگاهی ما از این که برداشت شما از سیستم چیست به تکمیل و توسعه این درس کمک خواهد کرد:

تعریف سیستم

  سیستم باز و سیستم بسته: پس از این که با تعریف سیستم به زبان ساده آشنا شدید، مهم است که تفاوت سیستم باز و بسته را هم بدانید. به جرئت می‌توان گفت که از بین همهٔ تقسیم‌بندی‌هایی که دربارهٔ انواع سیستم‌ها حرف می‌زنند، مهم‌ترین‌شان همین تقسیم‌بندی به سیستم باز و سیستم بسته است: سیستم باز و ویژگی‌های آن

پیشنهاد می‌کنیم پس از مطالعهٔ این دو درس، حتماً تمرین درس تعریف سیستم را هم انجام دهید.

برای ما مهم است که وقتی این دو درس مربوط به تعریف سیستم را خواندید، مثال‌های متنوعی از سیستم در ذهن داشته باشید. معمولاً خودرو و ساعت و ترموستات را به عنوان نخستین مثال سیستم مطرح می‌کنند و کار بدی هم نیست.

تفکر سیستمی چیست

خودرو و ساعت را نمونه‌ای از سیستم‌ها بدانید. اما فراموش نکنید که دنیای سیستم‌ها بسیار بزرگ‌تر و متنوع‌تر از سیستم‌های مکانیکی است. انسان یک سیستم است. ترافیک یک سیستم است. حکومت و دولت، سیستم هستند. فرهنگ یک سیستم است. و خلاصه این که بسیاری از موجودات و پدیده‌هایی که در اطراف ما هستند، از جنس سیستم هستند.

ثبت نام در درس تفکر سیستمی

با توجه به اینکه دسترسی کامل به درس‌های تفکر سیستمی صرفاً برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده و نیز اینکه مطالعه‌ تدریجی این بحث با تمرین‌ها و حاشیه‌ها و درس‌های جانبی (مانند تفکر استراتژیک، تصمیم گیری و مدل ذهنی) به بیش از ۶ ماه زمان نیاز خواهد داشت، پیشنهاد ما این است که برای استفاده از این مجموعه درس حداقل یک اعتبار ویژهٔ شش‌ماهه (۷۵۰ هزار تومان) یا شش مرتبه اعتبار یک ماهه (۱۶۰ هزار تومان) خریداری کنید.

در این شش ماه علاوه بر درس‌های تفکر سیستمی به درس‌های دیگر متمم (به‌ویژه درس‌های توسعه فردی و دوره MBA) نیز دسترسی خواهید داشت.

ثبت نام می‌کنم    تجربهٔ متممی‌ها

گام چهارم | ویژگی‌های اصلی تفکر سیستمی

وقتی می‌گوییم یک نفر تفکر سیستمی دارد، منظورمان چیست؟ وقتی به کسی می‌گوییم چرا به این مسئله نگاه سیستمی نداری، دقیقاً چه انتظاری داشته‌ایم که برآورده نشده است؟ وقتی در ابتدای این درس اشاره کردیم که کودکان ما باید تفکر سیستمی را از همان دوران کودکی بیاموزند، دقیقاً منظورمان چه بود؟

چه اتفاقی باید بیفتد تا باور کنیم نگاه‌مان سیستمی شده است؟ برای تقویت نگرش سیستمی چه چیزهایی باید در مدل ذهنی ما تغییر کند یا تثبیت شود؟

در گام چهارم دوره آموزشی تفکر سیستمی متمم، چند درس برای شما در نظر گرفته‌ایم که همگی می‌کوشند به این نوع سوالات پاسخ دهند. این درس‌ها را جدی بگیرید و با دقت بخوانید و تمرین‌هایشان را انجام دهید تا هر چه بیشتر با ویژگی‌های تفکر سیستمی آشنا شوید:

  رویکرد ترکیب به جای تجزیه: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رویکرد سیستمی این است که در پی خُرد کردن مسئله‌ها به مسائل کوچک‌تر نیست. بلکه می‌کوشد مسائل را در مقیاس واقعی‌شان حل کند. جمله‌ای که پیتر سنگه و راسل اکاف و دیگران بارها به آن اشاره کرده‌اند، یک واقعیت بسیار بنیادی در نظریه سیستمی است: «با تقسیم یک گاو به دو بخش، به دو گوساله نمی‌رسید. بلکه به یک گاو مرده خواهید رسید.» این موضوع آن‌قدر مهم است که ما یک درس مستقل را به آن اختصاص داده‌ایم: رویکرد سیستمی یعنی ترکیب به جای تجزیه

  روش ساخت بهترین خودرو: یکی از مثال‌های کلاسیک در آموزش تفکر سیستمی، طراحی بهترین خودرو جهان است. این که برای تبدیل شدن به بهترین خودروساز جهان چه باید کرد؟ آیا باید سراغ بهترین قطعه‌ها از بهترین خودروهاسازان دیگر برویم؟ یا باید قطعاتی را پیدا کنیم که با یکدیگر همخوانی داشته باشند. حتی اگر بهترین نباشند؟ علاقه‌مندان فوتبال، سال‌ها شبیه همین مثال را در فضای دیگری گفته و شنیده‌اند: «آیا تیمی از ستاره‌ها، یک تیم ستاره خواهد شد؟» درس بهترین خودروساز جهان به این موضوع می‌پردازد. توجه به این مفهوم برای درک کارآمدی و ناکارآمدی سیستم‌ها ضروری است.

  مشکل تفکر خطی: کسانی که سیستمی فکر می‌کنند و سیستم‌ها را می‌فهمند، نگاه خطی ندارند. آن‌ها می‌دانند که کاری که امروز انجام می‌دهند، یا تغییری که اکنون در نقطه‌ای از یک سیستم ایجاد می‌کنند، ممکن است دیر یا زود در زمان و مکانی دیگر، روی همان نقطهٔ اولیه تأثیر بگذارد. سیستم‌ها به ندرت یک دومینوی خطی به سمت بی‌نهایت هستند. بلکه معمولاً وقتی یک قطعه از آن‌ها را تکان می‌دهید، باید منتظر باشید که دیر یا زود قطعه‌ای دیگر تکان بخورد و به خودتان ضربه بزند. ما این بحث را در درس تفکر خطی بررسی کرده‌ایم: تفکر خطی در برابر تفکر سیستمی

  مقاومت سیستم‌ها: اگر قرار است به یک متفکر سیستمی تبدیل شوید، باید به خاطر داشته باشید که بسیاری از سیستم‌ها در برابر سیاست‌گذاران مقاومت می‌کنند. دولت‌ها،  برای تقویت پول ملی خود سیاست‌گذاری می‌کنند و ارزش پول ملی دقیقاً پس از اجرای سیاست‌ها سقوط می‌کند. مدیران برای کاهش فرار از کار، دوربین‌های مدار بسته نصب می‌کنند و بعداً می‌بینند که کارکنان، روش‌های خلاقانه‌ای برای فرار طولانی‌تر و آسوده‌خاطر‌تر کشف کرده‌اند. اتوبان می‌سازند که ترافیک کم شود، اما پس از چند سال، جمعیت و ترافیک در آن منطقه از قبل هم بیشتر می‌شود. بحث مقاومت در برابر سیاست‌ها (Policy Resistance) یکی از مباحث مهمی است که باید آن را بسیار خوب بشناسید: رفتارهای غیرمنتظره سیستم‌ها

  نگاه چندبعدی: تفکر سیستمی یک پایهٔ دیگر هم دارد و آن «نگاه چندبُعدی» است. کسانی که سیستمی نگاه نمی‌کنند، معمولاً به نگاه خطی عادت دارند. به این معنا که چیزهای بسیاری را روبه‌روی هم و در تضاد با هم قرار می‌دهند: «آزادی؟ اگر آزادی زیاد شود که امنیت کم خواهد شد!» «تفریح در محیط  کار؟ اگر شرایط تفریح را فراهم کنیم، پس بهره‌وری چه می‌شود؟» «تعامل اقتصادی با کشورهای دیگر؟ وابستگی با استقلال در تضاد است.» بسیاری از این وضعیت‌ها و ویژگی‌های متعارض، در دنیای واقعی می‌توانند کنار هم قرار بگیرند. شما می‌توانید قدرتمندترین باشید، و در عین حال، شکننده‌ترین. می‌توانید با دیگران تعامل داشته باشید و در عین حال مستقل بمانید. جمشید قراچه‌داغی این ویژگی سیستم‌ها را با اصطلاح «چندبُعدی بودن سیستم» بیان می‌کند. اگر این پدیده را درک نکنیم، تصویر ناقص و گمراه‌کننده‌ای از سیستم‌ها در ذهن‌مان شکل خواهد گرفت. این بحث را هم با توضیحات کامل در یک درس بررسی کرده‌ایم: نگاه چندبعدی در سیستمها

  هم‌پایانی: وقتی سیستم‌ها پیچیده می‌شوند، ظرفیت جالبی پیدا می‌کنند: آن‌ها می‌توانند از مسیرهای مختلف به یک مقصد برسند. موتور خودرو شما – به عنوان یک سیستم ساده – برای روشن شدن، یک مسیر بیشتر ندارد. وقتی روشن شد، می‌توانید دقیقاً مشخص کنید که چه اتفاق‌هایی افتاده و چه کارهایی به چه ترتیبی انجام شده‌اند. اما حالا به یک انقلاب سیاسی یا ورشکستگی یک شرکت یا موفقیت یک برند فکر کنید. آیا می‌توانید با همان قطعیت، دربارهٔ مسیر طی شده نظر دهید؟ آیا می‌توانید بگویید اگر فلان رهبر سیاسی نبود، یا آن قرارداد پیش نمی‌آمد، یا آن محصول عرضه نمی‌شد، فلان اتفاق نمی‌افتاد؟ در این‌جا نمی‌شود قطعی نظر داد. سیستم‌های بسیاری را می‌توانید ببینید که ساختار مشابه دارند و اکنون هم در وضعیت مشابه هستند، اما از مسیر مشابهی به آن وضعیت نرسیده‌اند. درس هم‌پایانی در این باره حرف می‌زند.

گام پنجم | نکات مهم در تحلیل سیستمها

بعد از این که با تعریف سیستم و انواع سیستمها آشنا شدید و برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم‌ها را مرور کردید، لازم است با ابزارهای تحلیل سیستم‌ها آشنا شوید. هم‌چنین اصول و قواعدی را که تحلیلگران سیستمی در بررسی سیستم‌ها به کار می‌گیرند، بشناسید.

در گام پنجم آموزش تفکر سیستمی در متمم بر روی معرفی روشها و اصول تحلیل سیستم متمرکز می‌شویم:

  هر مشکلی، یک مشکل سیستمی نیست: در تحلیل سیستمها باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر مشکلی در یک سیستم لزوماً مشکل سیستمی نیست. مشکلات سیستمی مشکلات عمیقی هستند که با تغییر یک عضو یا با یک اقدام کوچک و دستور ساده حل نمی‌شوند. حتی ممکن است تک‌تک اجزای سیستم سالم باشند، اما هم‌چنان به علت ارتباط و تعامل نادرست میان آن‌ها، مشکل سیستمی وجود داشته باشد. ما این بحث مهم را با جزئیات بیشتر در یک درس آموزش داده‌ایم: گرفتار مشکل سیستمی هستید یا مشکل در سیستم؟

  رویداد با روند یکسان نیست: تفاوت رویداد و روند، یکی دیگر از بحث‌های مهمی است که در تحلیل سیستم‌ها به کار می‌آید. ما معمولاً عادت داریم صرفاً رویدادها را ببینیم. در حالی که رویدادها حاصل یک روند طولانی هستند. شاید یک شرکت امروز و در این لحظه اعلام ورشکستگی کند. اما این صرفاً یک رویداد است و روندی که منجر به ورشکستگی شده، طولانی‌تر و عمیق‌تر است. به همین علت، رویدادها را می‌توان صرفاً نوک یک کوه یخ دانست که روندها را در پس خود پنهان کرده‌اند: مدل کوه یخ و تفاوت رویداد و روند

پس از این که درس رویداد و روند را خواندید، بد نیست یک روزنامه بخرید یا یک سایت خبری را باز کنید. سپس ببینید چند درصد مطالبی که در آن‌جا مطرح شده از جنس رویداد است و چند درصد از جنس روند. متأسفانه سایت‌ها و منابع خبری، معمولاً ما را به پیگیری رویدادها عادت می‌دهند. درس فاصلهٔ خبرها و فهم ما (گاوین اشمیت) هم این بحث را از زاویه‌ای دیگر بررسی می‌کند.

  شناخت اجزای سیستم: تفکر سیستمی و تحلیل سیستم‌ها صرفاً وقتی امکان‌پذیر است که ما بتوانیم اجزاء یک سیستم را به خوبی بشناسیم و روابط میان آن‌ها را تشخیص دهیم. هم‌چنین ببینیم آیا می‌توان هدف سیستم را تشخیص داد یا نه (همهٔ سیستم‌ها لزوماً هدف ندارند). این بحث را در قالب درس شناخت اجزاء، روابط و هدف در سیستم‌ها شرح داده‌ایم. در ادامهٔ این مطلب، درس دیگری هم هست که به شناخت بهتر سیستم‌ها کمک می‌کند: نقاط کلیدی، نقاط اهرمی، نقاط مرزی

از این بخش، سریع رد نشوید!

پیشنهاد ما این است که تا زمانی که تمرین درس نقاط کلیدی و اهرمی را حل نکرده‌اید، به سراغ درس‌های دیگر تفکر سیستمی نروید. حتی بهتر است تمرین تعدادی از دوستان خود را نیز مطالعه کنید و به کسانی که فکر می‌کنید مثال‌های خوبی مطرح کرده‌اند، امتیاز بدهید.

باز هم تکرار می‌کنیم که برای عبور از این درس، عجله نکنید.

بسیاری از مدیران و کارشناسان، حتی پس از حضور کامل در دوره‌های تفکر سیستمی و دوره‌های آموزشی مشابه، هنوز در تفکیک این نقاط مشکل دارند. بنابراین حتی اگر  یک هفته هم، روی همین بحث متوقف شوید و در محیط کار و زندگی خود یا حتی فروشگاهی که به آن مراجعه می‌کنید، دنبال نقاط کلیدی و اهرمی و مرزی بگردید، پشیمان نخواهید شد.

  تفاوت «همبستگی» و «رابطهٔ علّی»: یکی از اشتباهات رایج در تحلیل سیستمها این است که ما همبستگی پدیده‌ها (Correlation) را با رابطهٔ علّی (Causation) میان آن‌ها اشتباه می‌گیریم. مثلاً نمونه‌های فراوانی وجود دارد که افراد فقیر، تصمیم‌های اقتصادی ضعیف‌تری می‌گیرند. اما نمی‌توان به سادگی گفت کدام گزاره درست است:

  • «آیا فقر باعث می‌شود که آن‌ها تصمیم خوب نگیرند؟»
  • «آیا تصمیم‌گیری ضعیف باعث فقیر ماندن آن‌ها شده؟»
  • «آیا ضعف مالی و ضعف تصمیم‌گیری هر دو در یک عامل سوم ریشه دارند؟»

ما بارها و بارها در گفتگوهای روزمره و حتی در تحلیل‌های کارشناسی و تخصصی، این گزاره‌ها را با هم جابه‌جا می‌کنیم و بسته به سلیقهٔ خود، هر کدام را که دوست داشته باشیم، درست فرض می‌کنیم. به همین علت، مهم است این درس را با دقت بخوانید: همیشه نمی‌توان از مطالعات آماری، نظریه‌های علمی استخراج کرد.

  هدف‌های ضمنی: هدف نهاد دانشگاه چیست؟ این که دانشجویان را مطابق نیازهای کشور آموزش دهد؟ یا این که به استادان کمک کند با روش‌های مختلف، رتبهٔ علمی خود را بهبود بخشیده و حقوق‌شان را افزایش دهند؟ هدف مدرسه چیست؟ این که دانش‌آموزان را تربیت کند؟ یا این که به والدین کمک کند چند ساعت بدون حضور بچه‌ها نفس بکشند؟ هدف صنعت داروسازی چیست؟ این که بیماری‌ها درمان شوند؟ یا این که بیماران بیشتر عمر کنند و داروی بیشتری بخرند؟ کتاب‌ها و مقاله‌ها و تفسیرهای خبری، پر این نوع بحث‌هاست. بعضی از آن‌ها واقعاً درست است و برخی دیگر، از جنس توهم توطئه هستند. اما اصل ماجرا واقعیت دارد که سیستم‌ها لزوماً آن هدفی را که ما برایشان تعریف می‌کنیم، دنبال نمی‌کنند. ما این بحث را از زبان راسل اکاف مطرح کرده و شرح داده‌ایم: هدف ضمنی یعنی چه؟

  مسائل چندریشه‌ای: بحث‌های «تخصصی و عمیق» با «گلایه‌های رایج در گفتگوهای روزمره» تفاوت‌های بسیار دارند. یکی از آن تفاوت‌ها در این است که در بحث‌های سطحی روزمره، هر رویداد و پدیده‌ای صرفاً یک علت دارد. علت آلودگی هوا چیست؟ خودروهای فرسوده. علت گران شدن دلار (سقوط ارزش ریال) چیست؟ دلالان. علت ناکارآمدی برنامهٔ X چیست؟ علت Y.

این در حالی است که معمولاً با بررسی تخصصی مشکلات و رویدادها و پدیده‌ها به این نتیجه می‌رسیم که معمولاً آن‌ها زاییدهٔ چند عامل و حاصل ترکیب چند روند هستند. واردات بی‌رویهٔ محصولات خارجی نمی‌تواند تنها علت بیکاری در یک کشور باشد. چنان که تحریم، نمی‌تواند به تنهایی، علت تورم باشد. در درس ناپدید شدن زنبورهای عسل به این بحث پرداخته‌ایم.

  تفکر سیستمی یعنی قانع نشدن به علت‌های نزدیک: معمولاً هر مشکلی را که پیش روی ما بگذارند، یک یا چند علت نزدیک به ذهن‌مان می‌رسد. «چرا کالاها گران هستند؟ چون فروشنده‌ها گران می‌فروشند.»  این ساده‌ترین علت است. و معمولاً با این شکل از علت‌یابی، نمی‌توانیم تحلیل عمیق سیستمی انجام دهیم. تفکر سیستمی یعنی جستجوی علت‌های عمیق‌تر و اصلی‌تر؛ هر چند دور باشند و در نگاه اول به چشم نیایند. در بحث چه کسی مقصر است؟ فضایی در نظر گرفته‌ایم که در این باره با یکدیگر صحبت کنیم.

  تفکر سیستمی یعنی توجه به بازخوردها: نمی‌‌توانیم از تفکر سیستمی صحبت کنیم و از بازخورد صحبت نکنیم. بازخورد به این معناست ورودی‌های یک سیستم از خروجی‌هایش تأثیر بپذیرند. بیشتر سیستم‌ها چنین وضعیتی دارند و دقیقاً پیچیدگی‌های تحلیل سیستم‌ها هم از همین جا آغاز می‌شود. ما در مجموعه درس‌های تفکر سیستمی متمم دو درس را به بازخورد اختصاص داده‌ایم. در یکی از آن‌ها مفهوم دقیق و علمی بازخورد در نظریهٔ سیستم‌ها را شرح داده‌ایم و در دیگری توضیح داده‌ایم که بازخورد در گفتگوهای روزمره مدیریتی چه معنایی دارد.

گام ششم | ارزیابی راهکارها با معیارهای رویکرد سیستمی

به فرض این که سیستم‌ها را تا حدی شناخته‌ایم و اصول تفکر سیستمی را هم می‌دانیم، به گام بعدی، یعنی گام ششم، می‌رسیم. در این گام باید بتوانیم راهکارهایی را که برای یک مسئله ارائه می‌شوند، ارزیابی کنیم.

با در نظر گرفتن نکاتی که به عنوان اصول تفکر سیستمی آموختیم، بسیاری از راهکارها از همان ابتدا به عنوان راهکار غیرسیستمی کنار گذاشته می‌شوند. اما هنوز معیارهای دیگری وجود دارد که باید در ارزیابی راه‌حل‌ها مد نظر قرار دهیم. مهم‌ترین آن‌ها، بحث افق زمانی و مکانی است.

  افق زمانی و مکانی در راهکارها: یکی از نکات کلیدی در تفکر سیستمی این است که به خاطر داشته باشیم راه‌حل‌های ما معمولاً خودشان مسئله‌آفرین هستند. یا اگر بخواهیم به زبان پیتر سنگه بگوییم: «مشکلات امروز، حاصل راه‌حل‌های دیروز هستند.» به سختی می‌توان راه‌کاری پیدا کرد که بدون هر گونه تبعات ناخواسته یا عوارض نامطلوب، مشکل ما را به شکل کامل حل کند. بنابراین، اگر از یک متفکر سیستمی دربارهٔ یک مسئله یا یک راهکار نظرخواهی کنید، احتمالاً او قبل از جواب دادن خواهد پرسید: «افق زمانی مد نظرت چقدر است؟ محدودهٔ مکانی و قلمرو تأثیر را چه اندازه در نظر گرفته‌ای؟» به زبان ساده و خودمانی، اگر دامنهٔ مسئله‌‌ی نظافت خانه را در حد «فضای روی فرش» تعریف کنید، بهترین و عاقلانه‌ترین روش تمیز کردن خانه این است که آشغال‌ها را زیر فرش پنهان کنید.

ما در درس محدوده اثر و افق زمانی راهکارها به این بحث که یکی از مهم‌ترین ویژگی های تفکر سیستمی است پرداخته‌ایم.

درباره همین موضوع یک تمرین مهم هم داریم که در قالب درس جداگانه‌ای ارائه شده است. پیشنهاد می‌کنیم حتماً تمرین آن را انجام دهید و تمرین‌ها و نظرات دوستان‌تان را هم بخوانید: آلاینده های محیطی

  اثر مار کبرا، جنگ با گنجشک‌ها و مالیات پنجره: برای این که بحث افق زمانی در حد مسئله برایتان شفاف‌تر شود، به سراغ نمونه‌های تاریخی می‌رویم. معمولاً وقتی دولت‌ها می‌کوشند با راه‌حل‌های سریع، فوری و حرکت‌های انقلابی، مشکلات را حل کنند، تنها دستاوردشان – علاوه بر شکست و شرمساری – داستان‌های آموزنده‌ای است که به درد درس تفکر سیستمی می‌خورد. ما سه نمونه از این ماجراهای تاریخی را برای درس تفکر سیستمی انتخاب کرده‌ایم. نخست ماجرای مبارزهٔ دولت هند با مارها (که مثال کلاسیک این بحث است) و دو مورد دیگر هم داستان مبارزهٔ دولت مائو با گنجشک‌ها و تاریخچه مالیات پنجره در انگلستان:

اثر مار کبرا

جنگ با گنجشک‌ها

مالیات پنجره

پیشنهاد ما این است که پس از مطالعهٔ این درس، چند روز صبر کنید و به سراغ گام بعدی نروید. شاید بد نباشد که جدا از حل تمرین در متمم، برای این بحث خاص، دفتری کوچک یا یک فایل دیجیتال داشته باشید و چند روز، مقاله‌های کوتاه پانصد کلمه‌ای برای خودتان بنویسید و راهکارهایی را که در اطراف‌تان برای حل مسائل اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی و شخصی و شغلی می‌بینید، از این منظر تحلیل کنید.

می‌دانید که ما در متمم بخشی داریم که در آن پادکست‌های مناسب برای یادگیری زبان انگلیسی را معرفی می‌کنیم. یکی از پادکست‌هایی که معرفی کرده‌ایم، فریکونومیکس است. اتفاقاً در اپیسودی که انتخاب کرده‌ایم، به اثر مار کبرا هم اشاره شده است. بنابراین اگر به یادگیری زبان انگلیسی علاقه دارید و از گوش دادن به پادکست‌ها لذت می‌برید، معرفی پادکست فریمونومیکس می‌تواند مکمل خوبی برای این بحث باشد.

دو درس دیگر هم در قالب دعوت به گفتگو و تجربهٔ ذهنی برایتان در نظر گرفته‌ایم که می‌توانند در درک عمیق این بحث بسیار موثر باشند. یکی از این دو درس، دایره همدلی است و دیگری بدهی ما به آینده نام دارد.

گام هفتم | آرکتایپ‌های سیستمی

با وجودی که راه‌های فراوانی برای حماقت کردن وجود دارد، بیشتر مدیران و سیاست‌گذاران ترجیح می‌دهند از حماقت‌های استانداردشده استفاده کنند. یعنی دقیقاً اشتباهاتی را تکرار کنند که یا خود قبلاً انجام داده‌اند، یا پیشینیان‌شان آن‌ها را انجام می‌داده‌اند.

البته این موضوع صرفاً محدود به مدیران و سیاست‌گذاران نیست. اغلب ما الگوهای ثابتی برای اشتباه کردن داریم و معمولاً همان‌ها را تکرار می‌کنیم.

پس از آشنایی با تفکر سیستمی خواهید دید که انسان‌ها حتی یک گام از این‌ها فراتر رفته، و مدام سیستم‌هایی اشتباه و ناکارآمد را بازآفرینی می‌کنند. این بحث آن‌قدر شناخته‌شده است که برای آن نامی‌ هم انتخاب شده: آرکتایپهای سیستمی.

آرکتایپ‌های سیستمی، الگوهای سیستمی نادرست یا ناکارآمدی هستند که به علت وفورشان، تحلیل‌گران سیستمی ترجیح داده‌اند نامی برای آن‌ها انتخاب کنند تا حرف زدن درباره‌شان ساده‌تر باشد.

ما در مجموعه درس‌های تفکر سیستمی متمم، چند مورد از این آرکتایپ‌ها را معرفی کرده‌ایم:

  جابه‌جایی بار در سیستم

  موفقیت برای موفق‌ها

  گلوله‌های برفی و محدودیت‌های رشد

  فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها

  هدف‌گذاری اشتباه برای سیستم‌ها

گام هشتم | چرا مسائل ما حل نمی‌شوند؟

وقتی به این مرحله از بحث می‌رسیم، طبیعی است سوال مهمی در ذهن شما نقش بسته باشد: اگر اصول تفکر سیستمی مشخص است، و هر کس بخواهد می‌تواند آن‌ها را بیاموزد، پس چرا بسیاری از مسائل ما حل‌نشده باقی مانده‌اند؟

در پاسخ به این سوال، چند درس در نظر گرفته‌ایم که خواندشان می‌تواند برایتان آموزنده والهام‌بخش باشد.

  عاشقان صورت مسئله: منطقی است که مدیران و تصمیم‌گیران، عاشق حل مسئله و راه‌حل‌ها باشند. اما گاهی اتفاق عجیبی می‌افتد. آن‌ها به نتیجه می‌رسند که اگر مسئله حل شود، دیگر خودشان جایگاهی نخواهند داشت. بنابراین راز بقای خود را در دوام مسئله می‌یابند. چنین مدیرانی، حتی اگر دانش سیستمی هم داشته باشند و اصول تحلیل سیستمی را درک کنند، آن را در جهت عکس به کار می‌گیرند: چه کار کنیم که این وضعیت نامطلوب، تثبیت شود؟ چون بقای آن یعنی بقای ما.

در یکی از درس‌ها، فضایی برای بحث در این مورد در نظر گرفته‌ایم: آن‌کس که راه‌حل مسئله را می‌دانست، عاشق مسئله شده است.

  شاید نگاه ما واقعاً سیستمی نیست: این که من و شما مدام بنشینیم و بگوییم «ما نگاه سیستمی داریم» و «ما به تفکر سیستمی علاقه داریم» و «ما دل‌مان می‌خواهد که همهٔ مسئله‌ها را به روش سیستمی حل کنیم» کافی نیست. باید دید آیا واقعاً نگاه ما سیستمی است؟ یا صرفاً نامی تازه برای روش و نگرش قدیمی خود پیدا کرده‌ایم؟ درس تعریف نگرش سیستمی با مثالی از پیتر سنگه کمک می‌کند جواب این سوال را بیابید.

  پارادوکس ایکاروس: در یک جمله می‌توان پارادوکس ایکاروس را چنین تعریف کرد: «همان چیزی که پیش از این به موفقیت ما کمک کرده، می‌تواند شکست ما را رقم بزند.» اگر یک ایده یا روش یا تکنیک یا استراتژی، ما را از نقطهٔ دیگری به نقطهٔ فعلی رسانده، اصلاً دلیلی ندارد که همان روش و تکنیک و استراتژی بتواند ما را به نقطهٔ دیگری هم ببرد. اما بسیاری از ما این نکتهٔ ساده را فراموش می‌کنیم. تکیه کردن به راهکاری که دیروز موفق بوده، برای حل مشکلی که امروز به وجود آمده، می‌تواند شکست ما را رقم بزند. درس پارادوکس ایکاروس را بخوانید و در بحثی که آن‌جا شکل گرفته، مشارکت کنید.

گام نهم | بررسی چند نمونه مسئله‌ی سیستمی

آشنایی با اصول تفکر سیستمی خوب است، اما تا زمانی که وادار نشویم این اصول را در مسئله‌ها و چالش‌های روزمره به کار ببریم، بر آن‌ها مسلط نخواهیم شد.

به همین علت، ما چند نمونه مسئله برایتان انتخاب کرده‌ایم تا با فکر کردن به آن‌ها مباحث تفکر سیستمی را بهتر درک کنید. ایده‌آل این است که برای تک‌تک این موارد وقت بگذارید، اما اگر هم وقت کافی ندارید، حداقل دو یا سه مورد از آن‌ها را انتخاب کنید و بسیار دقیق بخوانید. برای مطالعهٔ نظرات دوستان‌تان هم وقت بگذارید. چون ممکن است موضوع را از زاویه‌ای دیده باشند که از چشم شما دور مانده باشد:

  سواری رایگان: پسوورد اینترنت همسایه‌ام را می‌دانم. چه کنم؟

  آیا نمایشگاه کتاب به کتابفروشی‌ها آسیب می‌زند؟

  آیا به نظر شما مالیات آمازون یک راهکار سیستمی است؟

  یک تجربهٔ ذهنی دربارهٔ مصرف پلاستیک و حفظ محیط زیست

  درباره ضررهای سیگار (سنگین‌ترین حکم تاریخ)

  درباره اثر گلخانه ای (و گرمایش زمین)

گام دهم | مرور و جمع‌بندی

بعد از این که درس‌های مختلف تفکر سیستمی را خواندید و تمرین‌های متنوعی را انجام دادید، فرصت مناسبی است تا یک بار دیگر مبانی رویکرد سیستمی را مرور کنید.

در این مرحله قرار نیست حرف تازه‌ای بیاموزید، بلکه این بار، با بازخوانی دوبارهٔ نکاتی که به زبان‌های مختلف در طول دوره تفکر سیستمی خوانده‌اید، معنای آن‌ها را عمیق‌تر درک خواهید کرد. تک‌تک جمله‌هایی که در ابتدای درس اول خواندید، اکنون برایتان شفاف‌تر شده و به بخشی از مدل ذهنی‌تان تبدیل شده است.

ما برای مرور تفکر سیستمی از نگاه و نگرش راسل اکاف و سبک بیان او بهره برده‌ایم: مرور و جمع‌بندی تفکر سیستمی به روایت اکاف

گام یازدهم | سایر منابع تفکر سیستمی (تکمیلی)

گام یازدهم، یکی از بخش‌های اصلی بحث ما نیست. در واقع، حتی می‌توانید از روی آن عبور کرده و مستقیم به گام دوازدهم بروید. با این حال، اگر تفکر سیستمی برایتان جذاب است، می‌توانید اندکی از زمان خود را هم به بررسی منابع و موضوعات ارائه شده در این بخش اختصاص دهید:

  معرفی سه کتاب دیگر: سه کتاب دیگر هم دربارهٔ تفکر سیستمی وجود دارد که از منابع اصلی ما نبوده، اما گاهی در بعضی از درس‌ها از آن‌ها نام برده‌ایم. اگر دوست داشتید می‌توانید معرفی آن‌ها را بخوانید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

گام دوازدهم | انجام پروژه درس تفکر سیستمی

انجام پروژهٔ درس تفکر سیستمی، به شرطی که همهٔ درس‌ها را با دقت خوانده و تمرین‌ها را انجام داده باشید،‌ دشوار نیست. اگر چه ممکن است چند ساعت وقت بگیرد.

پیشنهاد ما این است که پیش از ثبت پروژهٔ خود، پروژه‌های سایر دوستان‌تان را نخوانید.

اگر پروژهٔ شما از نظر متمم حداقل استانداردهای لازم را داشته باشد، تأیید و منتشر خواهد شد. اما انتشار پروژه به معنای کیفیت مطلوب آن نیست. دوستان دیگر متممی پروژهٔ شما را می‌خوانند و به آن امتیاز می‌دهند. اما در این‌جا، همهٔ‌امتیازها هم‌ارز نیست. ما امتیاز کسانی را ارزشمند محسوب می‌کنیم که ارزیاب تفکر سیستمی باشند. ارزیاب‌ها کسانی هستند که خودشان در درس‌های مختلف تفکر سیستمی حداقل ۳۵ امتیاز از دیگر دوستان متممی کسب کرده‌آند.

وقتی هفت نفر از ارزیاب‌های تفکر سیستمی، پروژهٔ شما را تأیید کردند، ما موفقیت شما را در گذراندن درس تفکر سیستمی در صفحهٔ‌ پروفایل‌تان اعلام می‌کنیم (بنابراین اگر دیدید ده نفر به شما امتیاز داده‌اند اما هنوز پروژه‌تان تأیید نشده‌، معنایش این است که تعدادی از آن‌ها ارزیاب نبوده‌اند).

این که چه کسانی ارزیاب هستند و خودتان ارزیاب شده‌اید یا نه و پروژه‌تان در چه وضعیتی است را می‌توانید در اتاق خبر تفکر سیستمی پیگیری کنید:

پروژه درس تفکر سیستمی

برخی از منابع و مراجع برای تدوین درس تفکر سیستمی

کتاب نظریه عمومی سیستم‌ها نوشتهٔ برتالانفی

 کتاب پنجمین فرمان نوشته‌ی پیتر سنگه

کتاب تفکر سیستمی نوشتهٔ دنلا مدوز

کتاب رقص تغییر نوشتهٔ پیتر سنگه

کتاب تفکر سیستمی (مدیریت پیچیدگی و آشوب) نوشتهٔ جمشید قراچه داغی

تذکر: مجموعه درس‌های مرتبط با #دینامیک سیستمها در متمم در قالب یک سلسله درس جداگانه ارائه شده است.

نقشه راه یادگیری سایر درس‌ها

ثبت نام در درس تفکر سیستمی

با توجه به اینکه دسترسی کامل به درس‌های تفکر سیستمی صرفاً برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده و نیز اینکه مطالعه‌ تدریجی این بحث با تمرین‌ها و حاشیه‌ها و درس‌های جانبی (مانند تفکر استراتژیک، تصمیم گیری و مدل ذهنی) به بیش از ۶ ماه زمان نیاز خواهد داشت، پیشنهاد ما این است که برای استفاده از این مجموعه درس حداقل یک اعتبار ویژهٔ شش‌ماهه (۷۵۰ هزار تومان) یا شش مرتبه اعتبار یک ماهه (۱۶۰ هزار تومان) خریداری کنید.

در این شش ماه علاوه بر درس‌های تفکر سیستمی به درس‌های دیگر متمم (به‌ویژه درس‌های توسعه فردی و دوره MBA) نیز دسترسی خواهید داشت.

ثبت نام می‌کنم    تجربهٔ متممی‌ها

پاسخ به چند پرسش دربارهٔ دوره آموزشی تفکر سیستمی

از میان درس‌های دیگری که در متمم ارائه شده، کدام درس‌ها می‌توانند مکمل خوبی برای یادگیری تفکر سیستمی باشند؟

از میان مجموعه درس‌های متمم، حداقل سه درس مدل ذهنی، تفکر استراتژیک و تصمیم گیری را می‌توان مکمل مستقیم دوره آموزشی تفکر سیستمی در نظر گرفت.

طبیعتاً بسته به زمینهٔ تخصصی فعالیت شما، ممکن است درس‌های دیگری هم مفید باشند. مثلاً اگر در زمینهٔ کوچینگ یا مشاوره مدیریت کار می‌کنید، منطقی است در کنار درس‌های تفکر سیستمی، درس‌های کوچینگ، مشاوره مدیریت و کار تیمی را هم بخوانید. کوشش ما در متمم این بوده که توده‌ای انباشته از درس‌های مستقل در اختیار شما قرار ندهیم و درس‌ها، اعضای یک پیکرهٔ واحد باشند. بنابراین حتی در تدوین درس‌هایی هم که ظاهراً در عنوان‌شان تفکر سیستمی نیامده، هم‌چنان رویکرد سیستمی و نگاه سیستمی وجود دارد.

اگر بخواهیم از میان ۵۵ درس تفکر سیستمی که در متمم ارائه شده، فقط دو یا سه مورد را بخوانیم، توصیهٔ متمم کدام درس‌هاست؟

توصیهٔ متمم این است که این کار را نکنید و همهٔ درس‌های تفکر سیستمی را بخوانید. قطعاً تأثیری که این درس‌ها بر نگرش و مدل ذهنی شما می‌گذارند، به وقتی که برایشان صرف می‌کنید می‌ارزد.

با این حال اگر توصیهٔ متمم را جدی نمی‌گیرید و صرفاً می‌خواهید دو یا سه درس را بخوانید، پیشنهادمان درس‌های زیر است:

آیا هم‌اکنون رشته دانشگاهی مرتبط با تفکر سیستمی هم در دنیا وجود دارد؟

این که انتظار داشته باشید چیزی شبیه کارشناسی ارشد تفکر سیستمی یا دکتری تفکر سیستمی وجود داشته باشد، چندان منطقی نیست. تفکر سیستمی را بیشتر باید شبیه ابزار ببینید؛ درست مثل تفکر نقادانه یا حتی مثل معادلات دیفرانسیل. کسی دنبال کارشناسی ارشد تفکر نقادانه یا دکتری معادلات دیفرانسیل نمی‌رود. اما این ابزارها را می‌آموزند و هر کس به فراخور رشتهٔ تخصصی‌اش آن‌ها را به کار می‌برد؛ مثلاً نگاه نقادانه به تکنولوژی یا نگاه نقادانه به رسانه یا معادلات دیفرانسیل در ترمودینامیک یا معادلات دیفرانسیل در تحلیل شبکه های اجتماعی.

با این حال در بسیاری از دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی، دوره آموزشی تفکر سیستمی را به عنوان دورهٔ مکمل یا به عنوان یکی از درس‌های اجباری یا اختیاری ارائه می‌کنند تا دانشجویانشان نگاه سیستمی را درک کنند و با مصداق‌های تفکر سیستمی در سازمان و مدیریت و زندگی آشنا شوند (+/+/+/+).

در کنار این آموزش‌های عمومی، شیوهٔ اثربخش‌تر این است که تفکر سیستمی و تحلیل سیستم‌ها در هر رشته و هر حوزه، با توجه به موضوعات آن حوزه و در قالب مسائل همان رشته، آموزش داده شود. این شکل از دوره‌ها در سال‌های اخیر بسیار زیاد بوده که به عنوان چند نمونه از آن‌ها می‌توان به عناوین زیر اشاره کرد:

  • تفکر سیستمی برای توسعهٔ پایدار (+)
  • تفکر سیستمی در سازمان‌های پیچیده (+)
  • راهبری سیستم‌ها با هدف توسعهٔ پایدار (+)
  • دینامیک سیستم‌ها برای سیاست‌گذاری (+)
  • تفکر سیستمی در حوزهٔ برنامه‌ریزی استراتژیک (+)
  • تفکر سیستمی با رویکرد مهندسی سیستمها و نوآوری در سیستم‌ها (+)

همان‌طور که می‌بینید، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی ترجیح می‌دهند آموزش تفکر سیستمی را به یک قلمرو خاص ببرند و در آن حوزه به شکل تخصصی درباره‌اش بحث کنند.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۳۰۴ نظر برای تفکر سیستمی چیست؟ | دوره آموزشی تفکر سیستمی | از تعریف تا تحلیل سیستمها

  1. ضمن سلام و عرض ادب. بنده نیز بخشهای مختلف این درس را مطالعه کردم. برداشت اینجانب: برای پیاده کردن دیدگاه تفکر سیستمی در هر مجموعه ابتدا باید از اهداف سیستم مطلع باشیم. سپس توانمندی اعضا سیستم شناسایی و در راستای رسیدن به هدف معین تقسیم بندی وظایف انجام شود. هر کدام از افراد توانایی انجام کار مشخصی را دارند . هیچکس کامل نیست اما با شناخت شخصیت و توانمندی اعضا سیستم از یکدیگرمیتوانند در راستای تکمیل نقص یکدیگر مکمل هم باشند . جامعه ای موفق است که تفکر سیستمی در بین اعضا آن به وضوح دیده شود و افراد قدرت team work قوی در راستای اهداف آن جامعه داشته باشند…

  2. من همیشه عاشق تفکر سیستمی بوده و هستم.

    کاش جامعه ما به اهمیت این موضوع پی می برد.

    امروز که به این نقشه راه برای شروع سلسله دروس mbi نگاه میکنم احساس عجیبی دارم.

    قراره تفکر سیستمی به عنوان اولین درس در این دوره یاد بگیرم.

    بسیار خوشحالم و از استاد بزرگوار محمد رضا شعبانعلی و همکاران خوب و زحمتکش متمم کمال تشکر را دارم .

  3. نگاه غالب در جامعه اونطوری که ما در زندگی مون حس می کنیم نگاه غیر سیستمی هست. پس میشه تا حد قابل قبولی نتیجه گرفت که خروجی سیستم آموزشی و فرهنگی آنطور که باید نتونسته اثربخش باشه و یا حداقل کارآیی خودش رو نشون بده. اگر در لحظات کاری و زندگی مون احساس کردیم خیلی جاها دوست داریم در جهت تفکر سیستمی رفتار نکنیم یکی از عواملش گذشته ما در این جامعه بوده، ولی همه ی اون نیست و این مورد از مسئولیت ما نسبت به این موضوع کم نمیکنه. حالا که با این رفتار و تفکر آشنا شدیم چه خوبه که ایجاد تغییرات رو از خودمون شروع کنیم، هر چند به مرحله ی اجرا رساندن یک تفکر در جامعه ای که خلاف اون فکر میکنه کار خیلی ساده ای نمیتونه باشه و باید خیلی از چیزها رو تحمل کرد.

    به عنوان مثال اگر شما در سازمانی فعالیت دارید و ارزش عرفی بین کارمندان آن، از زیر کار در رفتن باشد قاعدتا فعالیت مناسب شما و در جهت سیستم حرکت کردن نمی تواند به مذاق خیلی از افراد آن سازمان خوش بیاید. حال در اینجا تصمیم با شماست که می خواهید با کم کاری خود را هم رنگ جماعت کنید و یا در جهت سیستم قدم بردارید و عواقب منتجه آن را بپذیرید.

    در پایان، فکر می کنم هر چند شروع این کار در چنین محیط هایی شاید برایتان معضلاتی بوجود بیاورد ولی در بلندمدت نتایج رضایت بخشی خواهد داشت.

  4. سیستم به مجموعه ای از المانها گویند (این المانها میتوانند انسان یا اشیا باشند) که در کنار هم یک هدف را دنبال میکنند.در تفکر سیستمی با در نظر گرفتن محدوه اثر و زمان تصمیم گیری میشود با کوچک و بزرگ کردن محدوده تعداد المانها متفاوت و تاثیر بر زمان تغییر میکند ولیکن نوع نگاه سیستمی متفاوت نمی شود بعبارتی وقتی میگوییم تفکر سیستمی یعنی هر تصمیم و تغییری را باید با در نظر گرفتن اثر آن بر المانهای دیگر در دراز مدت ارزیابی کرده و سپس اتخاذ نمود با توجه به اینکه المانهای سیستم هیچ محدویتی ندارند و میتوان سیستم را با هر محدوده ای بیان کرد تفکر سیستمی در تمامی حوزه های زندگی و کاری مفید است من با توجه به مدت کمی که با این مفهوم آشنا شدم هر چه پیش میرود به اهمیت آن پی میبرم.گاهی متوجه علت عدم موفقیت تصمیم گیریهای قبلی خودم یا شرکت میشوم که از منظر تفکر سیستمی این تصمیم از همان ابتدا اشتباه بوده است .

  5. کاش آشنایی با تفکر سیستمی(با همه لوازم و الحاقاتش) از الزامات آموزش و پرورش بود. من از زمانی که با برخی از مباحث در این حوزه(مثل تفاوت رویداد و روند) آشنا شده‌ام تلاشم برای برای تحلیل عمیق‌تر وقایع موفقیت‌آمیزتر بوده است. دستیابی به الگوی جدیدی برای اندیشیدن شاید مهم‌ترین دستاورد فراگیری این مبحث باشد…

  6. من درس های این مبحث را کامل خواندم ، به نظرم رسید که با دیدگاه تفکر سیستمی ، پروژه پایانی را پس از پایان تمام درس های ترم مقدمانی انجام دهم .
    احتمال زیاد می دهم که اثربخشی ان بیشتر شود ، نظرتان چیست ؟
     
     

    • پیشنهاد جالبیه … از اونجایی که پروژه نهایی درس تفکر سیستمی مربوط به « برنامه ی آموزشی و آموزش و پرورش » هست ، فکر کنم آشنایی ما با مباحثی مثل مهارت یادگیری ، ارزش افرینی و حتی مدل ذهنی و … میتونه باعث بشه برنامه ی بهتر و پخته تری ارائه بدیم . از دیدگاه خود تفکر سیستمی ، با این پیشنهاد شما میتونیم که به درس های متمم با « دید سنتزی » نگاه کنیم و درس ها و مهارت های یاد گرفته شده رو بینشون رابطه ایجاد کنیم که مسلما” میتونه به پروژه های بهتری ختم بشه.
      ممنون از پیشنهاد خوبتون دوست عزیز

  7. تفکر سیستمی در جایگاه دقیقی در متمم قرار دارد  در ترم مقدماتی چرا که جز مقدمات زندگی مدرن و اجتماعی است . اگر تفکر غیر سیستمی با منافع کوتاه مدت مستقیم را در غریزه انسان ها در نظر بگیریم تفکر سیستمی آموختی و اکتسابی است. مهمترین نتیجه تفکر غیر سیستمی همان قانون جنگل است چرا که هر کس به فکر منافع خود است. البته در جنگل واقعی سیستم وجود دارد و همان تفکر سیستمی به صورت غریزه درحیوانات قرارداده شده است. هنگامی که شیر آهویی را شکار می کند هدفش بقای خود است ولیکن اثرات سیستمی آن مانند کنترل جمعیت آهوان و .. باعث پایدار ماندن سیستم می شود که شیر و آهو از آن بی اطلاع هستند.

    در جوامع انسانی غریزه پاسخگو نیست چرا که انسان متفکر است و اگر تنها بر اساس قانون منافع زودرس و مستقیم اقدام کند به آن ناهنجاری می گویند.

    پس تفکر سیستمی پایه و اساس قوانین است و قوانین می بایست به گونه ای وضع شوند که در راستای بقای سیستم و اجزا آن باشد و زمانی که قوانین بدینگونه وضع نشوند ارزش خود را از دست خواهند دارد.

    یکی از درسهای مرتبط  در متمم بحث یادگیری از تجربه است. آنچه گفته شده که تجربه کردن بهترین روش یادگیری است دقیقا تا جایی پاسخگو است که از نگاه سیستمی به مساله نگاه نکنیم چرا که زمانی که عواقب و نتایج عملکرد خود را به صورت مستقیم مشاهده نکنیم تجربه کردن معنا ندارد.

    بهترین مثال همین رانندگی است. زمانی که با عدم رعایت قوانین خود چند دقیقه زودتر به مقصد می رسیم ولیکن بیماری در ترافیک فوت می کند در واقع نتیجه عملکرد خود را تجربه نخواهیم کرد.

    تنها سوالی که برای من پیش آمده این است که در سیستمی که اکثر اجزا آن دارای تفکر سیستمی نیستند به نظر می رسد اجزایی که تفکر سیستمی دارند نه تنها منفعت ندارند بلکه دچار خسارت می شوند. به نظر دوستان در این شرایط چه عملکردی مناسب است آیا باید مانند دیگر اجزا بود یا به تفکر سیستمی ادامه داد؟

    • برای سوالی که مطرح کردید اگه با دید واقع گرایانه بخوایم نگاه کنیم ، فکر نکنم حرفتون مخالفی داشته باشه . چرا که از بس در محیط اطرافمون دیدگاه ها و راهکارهای غیر سیستمی و متمرکز بر منافع فردی ارائه شده ، یه جورایی برامون چارچوب ذهنی خاصی ایجاد کرده که ناخواسته خیلیامون هم میریم به سمت رفتارهای غیرسیستمی.
      توو فایل صوتی همایش تفکر سیستمی ، اقای شعبانعلی به این سوال شما پاسخ مفصلی دادن ولی من ۲ تا نکته ازش رو اینجا نقل به مضمون میکنم :
      اولی اینکه اگه حتی ۹۹% یا حتی ۱۰۰ افراد جامعه ای غیر سیستمی فکر میکنند ؛ دلیل نمیشود که سیستمی وجود نداره !
      نکته ی دوم هم این موضوع هست که برای همه ی راه حل هامون ما باید محدوده زمانی و محدوده اثر رو بررسی کنیم . شما فرمودین که در جمعی که افراد سیستمی فکر نمیکنند، کسی که سیستمی فکر میکنه نه تنها سود نمی بره ضرر میکنه ! در حالی که باید اینو از خودتون بپرسین که تا کی ؟؟ آره تا یه مدت محدودی معمولا افرادی که سیستمی فکر میکنند یه « هزینه هایی » میدن به خاطر تفکراتشون ، اما بعد از یه چند مدت دیگه همیشه شرایط اونجوری نمیمونه …
      کسی که به درستیه راهی که میره ایمان داره ؛ نباید به خاطر هزینه هایی که میده ، از خیر گنجی که در انتظارشه بگذره…

  8. تفکر و تصمیم گیری چیزی نیست که در خلاء اتفاق بیفته.

    اساسا آدمی چطور تفکر میکنه؟

    آیا غیر از این است که اساسا تا سیستمی نباشه تفکر هم غیر قابل اتفاق افتادن است؟

    شک دارید؟

    اگر بخواید تفکر کنید باید سیستماتیک باشه…. گفتم تفکر. شاید در فرهنگ لغت تان کلمه دیگر را به جای تفکر به کار میبرید. ما از این اشتباهات زیاد داریم و زیاد کلمه ای را به جای کلمه ای دیگر به کار میبریم.  اگر تفکر غیر سیستماتیک باشد اساسا تفکر نیست، چیزی است که به اشتباه در بکار بردن کلمه مناسب اتفاق افتاده و شاید بهتر باشد کلمات مثل خاطره یا مرور یا … روی اونها بذاریم. ولی قطعا تفکر نیستند.

  9. خیلی ممنون از مطالب فوق الاعاده تون

     

  10. یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد تصمیم بگیرم دوره تفکر سیستمی رو شروع کنم،احساس نیاز بود.نیاز به یک ابزاری که در این دنیای پیچیده ای که ما در اون زیست می کنیم بتونه زمانی که در وقایع گیر میافتیم و احساس می کنیم که راه حل های معمول نمی توانند ان طور که باید راه گشای ما باشند به کمک و یاری ما بیاید.

    تفکر سیستمی به ما می گوید که به جای اینکه مبنای تصمیم و انتخاب هایت خودت و منافعت  باشد منافع سیستم را در نظر بگیر تا در طولانی مدت منافع خودت و دیگر اجزای سیستم تامین شود.

    چند نمونه ساده از تفکرات وتصمیمات سیستمی و غیر سیستمی:

    سیستم رانندگی شهری: احتمالا کار خاصی ندارم که با دو سه دقیقه دیر رسیدن اسمون به زمین بیاد،اما تمام هوش و زرنگی مو به کار میگیرم و هرچی فحش و ناسزا رو به جون میخرم  و با حرکات غیر مجاز خودمو به مقصد میرسونم واحتمال خیلی زیاد اولین و اخرین نفری نیستم که این طوری فکر میکنم و احتمال اینکه خودم تو روزی بعدی طعمه ی این نوع تفکر بشم و دیرتر به مقصد برسم هست.

    رعایت قانون کپی رایت که در نگاه غیر سیستمی من ترجیح میدم اون پولی رو که میخوام خرج اون اثر کنم بزارم تو جیبم اما در نگاه سیستمی با خرید اثر پدید اورنده از اون شخص برای ارائه کارهای بهترحمایت میکنم.

    اما نکته جالبی که از اون دو فایل صوتی تو خاطرم مونده ایجاد فاصله مکانی با موضوع مورد نظر است. به این معنی که با ایجاد فاصله مکانی با مساله پیش امده در سیستم میتوانم کلیات و ساختار و روابطی از سیستم رو ببینم در شرایط معمول امکان دیدنشان وجود ندارد،احتمال زیاد در این شرایط به تصمیم گیری و عمل نزدیکتر هستیم.

    یک فروشگاه بزرگ را در نظر بگیرید با تمام ابعاد ان،امانند تمام اجناس،یخچالها،قفسه ها طبقات و …

    هر کسی با توجه به علایق و وظایفش به این سیستم نگاه میکند.مثلا فردی که امور تاسیسات فروشگاه بر عهده اوست در این مجموعه بزرگ و شلوغ قطعا کانون توجهش سمت تجهیزاتی مانند لوله کشی ها موتورها  سیم کشی ها کلیدها و فیوزها معطوف است و نه چیزهای دیگر،که میتواند با تهیه دیاگرامی ساده و قابل فهم از ارتباط این اجزا با هم نقشه ای ساده وقابل فهم را برای خود داشته باشد.

    در کل فکر میکنم هدف تفکر سیستمی واضح کردن نگاه و درک ما از روابط درون سیستم است تا با این درک بتوانیم تصمیمات مناسب تری بگیریم.

    نکته اخر: برای یادگیری و گرفتن تصمیمات بهتر در این دنیای پیچیده که  روز به روز به پیچیدگی اون افزوده میشه نیازمند یک ابزار قدرتمند فکری برای استفاده هرچه بهتر از منابع محدود خودمون مثل پول و زمان هستیم.

  11. چرا تفکر غیرسیستمی را ترجیح می دهیم؟
    خوب یک دلیل عمده در اصل تکاملی داروین نهفته است.مغز انسان در طی میلیونها سال تکامل یاد گرفته است کمترین میزان انرژی را مصرف کند.برای بشر اولیه تامین غذا و انرژی مهمترین مشکل و معضل بوده است بنابرین مغز ما یاد گرفته تا راهکارهایی را بر گزیند که مستلزم کمترین مصرف انرژی باشد و مطمینا تفکر سیستمی انرژی بیشتری مصرف می کند.دلیل دیگری هم براین موضع دلالت دارد و ان نحوه تامین غذای بشر اولیه بوده است.بشر اولیه وابسته به شکار بوده است و در این نحوه تامین غذا تمرکز بر شکار بر تمرکز بر تعاملات و ارتباطات اهمیت داشته است.دوم دلیل برای ارجحیت تفکرغیرسیستمی بر تفکر سیستمی مساله حب ذات و تمامیت خواهی سرشت انسانی است.واضح است که تفکر غیرسیستمی منافع فردی بیشتری را برای هر فرد تامین می کند و ماهیت انسانی بر تامین امکانات وانرژی بیشتر برای بقای طولانی تر شکل گرفته است.غلبه بر تفکرغیرسیستمی مستلزم تمرین و آموزش از سنین کودکی می باشد که متاسفانه هیچ جایگاهی در نظام آموزشی ما ندارد.

  12. چندین هفته از گذراندن درس تفکر سیستمی برایم می گذرد و تاثیر این درس را به وضوح در زندگی شخصی ام می بینم. برای هر کسی که تازه می خواهد شروع کند می گویم که هر چه قدر در این درس عمیق تر شوید چیزی را از دست نمی دهید. وسعت دید اولین چیزی که به نظرم به آن می رسید و دوم اینکه دیگر به علت وقوع برخی مسائل که در زندگی تان روی می دهد جور دیگری نگاه می کنید. نقش آدم ها در اجتماع های کوچک و بزرگ ملموس تر از قبل برای تان شده و به دنبال آن انتظارتان از هرکس متعادل تر می شود. به هر راه حلی که برای مشکل هایتان پیدا می کنید به راحتی اعتماد نمی کنید و سعی می کنید بیشتر و سنجیده تر عمل کنید!

    این درس شروعی برایم بود به دنیای چند بعدی تفکر سیستمی و دوست دارم روز به روز در آن عمیق و عمیق تر شوم و امیدوارم شما هم این حس خوبم را تجربه کنید.

  13. من درس نگرش سیستمی را در دوره‌ی کارشناسی ارشد رسمی EMBA سازمان مدیریت صنعتی با دکتر بیژن خرم گذرانده‌ام.

    مرجع ما در آن درس کتاب بازآفرینی سازمان راسل ایکاف بود که توسط سازمان مدیریت صنعتی به چاپ رسیده است.

    به نظرم بهتر است آن کتاب نیز معرفی شود برای علاقمندان به تفکر سیستمی.

     

  14. درس تفکر سیستمی یکی از واجب ترین مهارت هایی هست که نه تنها در دانشگاه ها بلکه در مدارس باید به دانش آموزان تدریس بشود. به امید روزی که همه جامعه به خصوص خود? من بتونیم به این مهارت دست یابیم?

  15. واقعا این درس برای من که تازه می خوام عضو یک سازمان بشم عالیه .

    تازه شروع کردم به مطالعه این درس .

  16. تفکر سیستمی یک سبک فکری جهت ارتقا پارامترهای زندگی فردی و اجتماعی است.
    در تفکر سیستمی لحظه و دید کوتاه مدت وجود ندارد. تفکر سیستمی با تکامل ذهن بلند مدت نگر و در راستای ایجاد آینده ایی حساب شده برای سازمان نمایان می شود.
    تفکر سیستمی یعنی اینکه من از جریان فکری جاری و ناخودآگاه که باعث فرورفتن به غفلت می شود خارج شده و با رعایت یک سری چهارچوب های ذهنی و رفتاری در جهت افزایش کارایی در سیستم و جامعه حرکت کنم.
    تفکر سیستمی را نه یکروزه و با یک کلاس می توان یادگرفت بلکه باید در طی مدت و درونی کردن رفتارهایی در درون ناخودگاه بوجود آورد.
    راه هایی وجود دارد که این مسیر را کوتاه تر و هموارتر می کند که به نظر من در درسهای تفکر سیستمی متمم به آنها اشاره شده است.
     
    نکته جالبی که بابت آن باید به محمدرضا شعبانعلی عزیز تبریک گفت روانی مفاهیم سنگینی است که در مطالعه دروس متمم ناخودآگاه به ذهن نشست می کند و لذت یادگیری را دوچندان می کند.

  17. سلام. بعد مدتی دوری دوباره پیداتون کردم امیدوارم که این درس زمینه ای برای تغییرات بزرگ در زندگیمان باشدد.

  18. محمدرضا پندار گفت: (عضو ویژه)

    من اومدم دوره مدل ذهنی رو شروع کنم ولی دیدم که در ابتدا به این دوره اشاره شده و یه جورایی پیش نیاز مدل ذهنی هست.

    با خوندن مقدمه این دوره کنجکاویم در مورد تفکر سیستمی بیشتر هم شد و سعی میکنم تا آخرش ادامه بدم که بتونم وارد دوره مدل ذهنی بشم.

    ممنون از تیم موفق متمم.

  19. کتاب «تفکر سیستمی» به قلم مایکل سی. جکسون، با هدف بیان روشمند و نظام‌مند انواع تفکر سیستم‌ها از منظرهای گوناگون، مطالب مفیدی در زمینه مورد بحث داراست. پیشنهاد می دهم دوستان عزیز مطالعه کنند.

  20. با سلام

    من قبلا این درس رو خوندم و مطمئنا هر کدوم از دوستان هم که اون رو با دقت بخونن، مداوم و همیشگی باهاش سر و کار خواهند داشت.

    امروز داشتم ی مقاله ورزشی میخوندم که اتفاقا تو برنامه نود دیشب هم به ی بخش هایی ازون اشاره شد.

    اما چیزی که باعث شد که این پست رو بنویسم، نگاه سیستمی و پیچیده بودن همه مسائل تو اون مسئله است.

    این مقاله رو به عنوان یک مثال از نگاه سیستمی در مسائل واقعی و در جریان جامعه مون، برای دوستان میزارم.

    چون متنش طولانیه، فقط پاراگراف اخرش رو براتون میزارم و برای خوندن کل متن به اصل مقاله مراجعه بفرمایید.

    امیدوارم که خوندنش، به درک بهترمون از تفکر سیستمی کمک بکنه.

     

    جیووا و آل اشپورت در ایران چه می کنند؟

    پاراگراف پایانی مقاله:
    * تحریم و یک سئوال مهم

     اصولا آنچه که در اقتصاد ایران رخ می‌دهد، ناشی از قوانین حاکم بر همین بازار است و الا  یک باشگاه پردرآمدیا یک فدراسیون قدرتمند که بتواند حق فروش پیراهن را به صورت انحصاری در دست داشته باشد، قطعا شرکت‌های بهتری را برای همکاری انتخاب می‌کند. البته به شرطی که آن شرکت‌ها(برای فعالیت در ایران) هم درگیر مشکلاتی مثل تحریم نباشند. این مشکلات البته تا حد زیادی قابل چشم پوشی است اما نه در سیستمی که مدیران اش شبیه مدیران فوتبال ما هستند که حتی اگر ایده های بزرگ  در سر داشته باشند ، خیلی زود جذب سیستم بیمار فوتبال ایران و بخشی از چرخه آن خواهند شد.

     – آنچه که در برنامه ۹۰ به آن پرداخته نشد، این است که چرا اصولا در ایران کسی به کیفیت توجه نمی‌کند؟ پاسخ این است: کیفیت هزینه دارد، هزینه ای که مدیریت  دولتی حاکم بر فوتبال ایران  هرگز قادر به درک لزوم و پرداخت آن نیست .  ضمنا در شرایط فعلی سیاسی، حضور یک برند غربی مشهور (مثلا نایکی) چگونه قابل توجیه  خواهد بود و چه کسی مسئولیت آن را خواهد پذیرفت؟

    همانطور که می‌بینید همه چیز  به هم مربوط است و البته برای خود برنامه ۹۰ (و البته نویسنده این مطلب!) نیز می‌شود سهمی را در این آشفته‌بازار درنظر گرفت. آشفته بازاری که آجر به آجرش مثل قصر سنمار به هم پیوسته است . 

    موفق و شادکام باشید.