Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۰۶۶

«باید به مسائل نگاه سیستم داشته باشیم.» «وقتی انسان را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید، نگرش‌تان به درمان تغییر می‌کند.» «سیستم آموزشی ما نیاز به اصلاح دارد. اجزای این سیستم نمی‌توانند هدف مد نظر ما را تأمین کنند.» «تفکر سیستمی در سازمان ما جا نیفتاده است. اکثر بچه‌ها سازمان را به عنوان یک سیستم نمی‌بینند.» «سیستم اقتصادی کشور ما باید بازآفرینی شود. این سیستم در برابر بحران‌ها شکننده است.» «ما هیچ یک از ارکان سیستم آموزشی باز را جدی نگرفته‌ایم.»

همهٔ این جمله‌ها و صدها جملهٔ دیگر از این دست، در یک واژه مشترکند: سیستم.

تا وقتی با تعریف سیستم آشنا نباشیم و ندانیم سیستم چیست، طبیعتاً این نوع جمله‌ها را هم به درستی درک نمی‌کنیم. اگر بخواهیم صادق و صریح باشیم، بسیاری از کسانی که جمله‌های بالا را می‌گویند و می‌نویسند هم دقیقاً نمی‌دانند سیستم چیست و قوانین تفکر سیستمی چه هستند. شاید همین باعث می‌شود که در عین علاقهٔ تحلیل‌گران، صاحب‌نظران و سیاست‌گذاران به نگرش سیستمی، نهایتاً انعکاس نگاه سیستمی را در رفتارها و تصمیم‌های بسیاری از آن‌ها نمی‌بینیم.

این درس، نخستین گام جدی در مسیر آشنایی با سیستم است. طبیعتاً ما در این‌جا فقط دربارهٔ معنی کلمه سیستم حرف می‌زنیم و می‌خواهیم بدانیم مفهوم سیستم چیست. اما بحث دقیق‌تر دربارهٔ تفکر سیستمی در درس‌های آتی مطرح خواهد شد.

از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس بتوانند

  • سیستم را تعریف کنند و برخی از انواع سیستمها را نام ببرند.
  • مهم‌ترین ویژگی‌های یک سیستم را فهرست کنند.
  • با اصطلاحات مرز سیستم، رفتار سیستم، محیط سیستم، سیستم باز و سیستم بسته آشنا شوند.
  • چند نوع سیستم را مثال بزنند و اجزای هر سیستم را نام ببرند.
این درس تعریف سیستم را در قالب محتوای تخصصی و جزئیات فراوان مطرح کرده است. اگر فرصت یا حوصلهٔ کافی ندارید و صرفاً می‌خواهید با اصول تفکر سیستمی یک آشنایی ابتدایی پیدا کنید، درس تفکر سیستمی به زبان ساده را بخوانید.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
سیستم چیست؟ تعریف سیستم چگونه است؟ تفکر سیستمی به چه می‌پردازد؟

به چند نمونه از اصطلاحاتی که کلمهٔ سیستم در ترکیب آن‌ها به کار رفته توجه کنید: سیستم عصبی، سیستم قضایی، سیستم آموزشی، سیستم اقتصادی، سیستم گوارش، سیستم سرمایش و …

برای این که بتوانید سیستم را تعریف کنید ابتدا باید ببینید ویژگی مشترک همهٔ این سیستم‌ها چیست؟ این که در همهٔ آن‌ها مجموعه‌ای از اجزاء را می‌بینیم که در یک ساختار و با رابطه‌ای مشخص در کنار هم قرار گرفته‌اند و با یکدیگر تعامل دارند.

دریپر کافمن حدود چهار دهه قبل برای درک سیستم مثال ساده‌ای می‌زند (+):

سیستم چیست

بنابراین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم این است که ما در سیستم‌ها با یک «ساختار» روبه‌رو هستیم. یعنی کاملاً مشخص است که هر یک از اجزای سیستم به کدامیک از اجزای دیگر متصل است و ارتباط میان آن‌ها چگونه تعریف می‌شود. اگر این ساختار وجود نداشته باشد، ما صرفاً با یک تودهٔ انباشته روبه‌رو هستیم.

راسل اکاف از دانشمندان و صاحب‌نظران مطرح در زمینهٔ تفکر سیستمی هم در تعریف سیستم به همین نکته اشاره می‌کند (+):

سیستم مجموعه‌ای از دو یا چند جزء است که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند. این اجزاء می‌‌توانند از جنس انسان باشند (مثلاً در سیستم‌های اجتماعی)؛ یا اشیاء و چیزهایی مثل تلفن‌ها در سیستم مخابرات و اندام‌ها در سیستم بدن؛ و یا حتی از جنس مفهوم (مثلاً مفاهیم مطرح در سیستم‌های عددی).

بنابراین مهم‌ترین ویژگی سیستم این است که همواره اجزاء کوچک‌تری را شامل می‌شود. اما اجزائی که مستقل از یکدیگر نیستند.

پس فعلاً به عنوان نخستین گام در تعریف سیستم به خاطر بسپارید که هر وقت از یک سیستم صحبت می‌شود، باید بلافاصله از خود بپرسید: اجزای این سیستم چیست؟

به این چند مثال توجه کنید:

اجزای سیستم گوارش

سیستم هاضمه انسان از اجزای متعددی تشکیل شده که دهان، حلق، مری، معده و روده‌ها از جمله اجزای آن هستند.

البته بعضی از این اجزاء خود زیرمجموعه‌های دیگری دارند. مثلاً وقتی از دهان حرف می‌زنیم، دندان‌ها، زبان، غدد زیرزبانی و بناگوشی و المان‌های دیگر را هم مد نظر داریم. به عبارت دیگر می‌توان گفت دهان خود یک سیستم است که زیرسیستم یک سیستم بزرگ‌تر، یعنی سیستم گوارش محسوب می‌شود.

اجزای سیستم خودرو

سیستم یک خودرو هم اجزای متعددی دارد. موتور، گیربکس، چرخ‌ها، فرمان، تهویه داخل کابین و ترمز، نمونه‌هایی از اجزای سیستم خودرو هستند.

البته راحت‌تر است که بگوییم خودرو شامل تعدادی زیرسیستم است: زیرسیستم انتقال قدرت، زیرسیستم تهویه، زیرسیستم هدایت مسیر حرکت و …

اجزای سیستم بازار

بازار را هم در نگرش سیستمی می‌توان به عنوان یک سیستم دید و از اجزای آن سخن گفت.

بخش عرضه و بخش تقاضا از جمله ارکان سیستم بازار هستند. اما بازار به این ارکان محدود نیست و اجزای دیگری هم دارد. قوانین، زیرساخت‌ها و نیز سیستم‌های نظارتی، از جمله اجزای دیگر سیستم بازار هستند.

علاوه بر این نکتهٔ نسبتاً واضح که «سیستم حتماً اجزاء متعدد دارد و باید بتوانید اجزای سیستم را نام ببرید» نکات دیگری هم هست که لازم است دربارهٔ سیستم‌ها و تعریف سیستم بدانید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

اجزای یک سیستم با هم تعامل دارند

تا این‌جا گفتیم که یکی از ویژگی‌های سیستم این است که از اجزای متعددی تشکیل شده است. به عبارت دیگر، سیستم وقتی معنا پیدا می‌کند که دو یا چند جزء در کنار هم قرار بگیرند. یک قطعهٔ ساده که به هیچ زیرمجموعه‌ای قابل‌‌تقسیم نیست، نمی‌تواند یک سیستم باشد.

اما وجود اجزاء به تنهایی برای شکل‌گیری یک سیستم کافی نیست. سیستم یک مجموعه نیست و چیزی فراتر از یک مجموعه است. وقتی می‌توانیم از سیستم سخن بگوییم که این اجزاء با یکدیگر تعامل داشته باشند. تعامل به این معنا که برخی از آن‌ها روی برخی دیگر تأثیر بگذارند یا از اجزای دیگر تأثیر بپذیرند.

تعریف سیستم

وقتی یکی از اجزای یک سیستم را پیش روی شما قرار می‌دهند، شما باید بتوانید دربارهٔ مسیرهای تعامل و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری‌اش اظهارنظر کنید و آن‌ها را تشخیص دهید. به این مثال‌ها توجه کنید:

تعامل میان اجزای سیستم خودرو

اگر در سیستم خودرو صحبت از موتور بود، باید بتوانید بگویید که موتور از سیستم سوخت‌رسانی ورودی می‌گیرد. خروجی موتور هم به سیستم گیربکس می‌رود.

موتور از طریق یک سیستم تعلیق روی شاسی سوار می‌شود و ارتعاشاتش به بدنه منتقل می‌شود. موتور هم‌چنین از پنل و مکانیزم‌های داخل خودرو ورودی می‌گیرد.

پدال گاز و پدال ترمز از جمله ورودی‌های موتور هستند که در داخل کابین قرار دارند. موتور هم‌چنین وضعیت برخی از پارامترهایش را روی داشبورد در مقابل راننده نمایش می‌دهد.

تعامل میان اجزای سیستم اقتصادی کشور

وقتی از سیستم اقتصادی کشور هم صحبت می‌کنید، باید بتوانید این مسیرهای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بیابید و تحلیل کنید.

مثلاً باید ببینید که اصناف از طریق پرداخت مالیات با سیستم دولت رابطه برقرار می‌کنند. هم‌چنین دولت از طریق سیستم بانکی، اعتباراتی را در اختیار اصناف قرار می‌دهد.

یا این که سیستم قضایی کشور تعاملی دوسویه با اصناف دارد. از یک سو سیستم قضایی می‌کوشد اختلاف‌نظر‌های ساده را به سمت صنف سوق دهد و بار آن‌ها را از نظام قضایی بردارد. از سوی دیگر، اصناف برخی از چالش‌های سنگین را به سیستم قضایی کشور ارجاع می‌دهند.

دربارهٔ ارتباط اصناف با مشتریان، با سازمان‌های نظارتی و دیگر اجزای سیستم اقتصادی کشور هم می‌توان توضیحاتی ارائه کرد.

به ساختمانی فکر کنید که در آن پنجاه واحد آپارتمانی وجود دارد و در هر واحد هم یک کسب‌و‌کار مستقر است. ما در این‌جا یک سیستم نداریم. آن‌چه هست، چیزی فراتر از یک مجتمع نیست.

اما حالا فرض کنید اعضای آن مجموعه، در یکی از واحدها یک تیم حقوقی مستقر کرده و هزینه‌های آن را به شکل مشترک پرداخت کنند. هم‌چنین یک سالن برای اجتماعات و سمینارها در نظر بگیرند. علاوه بر این یک صندوق غیررسمی تعریف شود که کارکنان همهٔ شرکت‌های ساختمان بتوانند پولی را در آن پس‌انداز کرده و در شرایط ضروری، وام کم‌بهره بگیرند. یک نرم‌افزار داخلی هم برای ارتباط میان واحد‌ها و تبادل نظر دربارهٔ مسائل ساختمان طراحی شود. حتی شاید کسب‌و‌کارها ترجیح دهند برای تأمین خدمات یا فروش محصولات خود با واحد‌های دیگر وارد مذاکره شوند.

هر یک از این فعالیت‌ها تعامل میان واحدها را افزایش داده و مجموعه را از یک مجتمع سنتی دور می‌کند و به همان نسبت، سیستم قوی‌تری شکل می‌گیرد.

به عنوان مثالی دیگر می‌توانیم به سراغ کار تیمی برویم. احتمالاً شنیده‌اید که هر کس بخواهد از کار تیمی حرف بزند، بلافاصله به سراغ تفاوت تیم و گروه می‌رود. معمولاً چنین توضیح داده می‌شود که یکی از تفاوت‌های تیم و گروه در تعامل میان اعضاست. تا زمانی که هر یک از مسافران مترو روی صندلی خود نشسته و مشغول کار خود هستند، با یک گروه روبه‌رو هستیم. اما اگر اتفاقی بیفتد که آن‌ها با یکدیگر صحبت کرده و تعامل برقرار کنند، یا حتی تقسیم کاری میان‌شان صورت گیرد، از گروه فاصله گرفته و به یک تیم نزدیک می‌شوند (مثلاً هنگام وقوع سانحه و در شرایطی که بخواهند با کمک یکدیگر از آن فضا نجات پیدا کنند).

این حرف‌ها را به زبان سیستمی می‌شود چنین شرح داد: «تیم، گروهی است که به یک سیستم تبدیل شده، یا در مسیر تبدیل شدن به یک سیستم است.» و یا این که «یک گروه از انسان‌ها وقتی به یک تیم تبدیل می‌شوند که با یکدیگر تعامل داشته و بر هم تاثیر بگذارند و از یکدیگر نیز تأثیر بپذیرند.»

شبیه همین بحث را در ادبیات سازمانی هم می‌توان مطرح کرد. احتمالاً دیده‌اید که در برخی سازمان‌ها، هر یک از واحدها مانند یک کشور مستقل اداره می‌شوند. واحد بازاریابی به دنبال کار خویش است. بدون این که به وضعیت بقیهٔ واحدها توجه کند. واحد تولید هم سنگ خود را به سینه می‌زند. واحد فروش، فقط به دنبال اهداف فروش است و واحد منابع انسانی هم مستقل از این که در بقیهٔ بخش‌ها چه می‌گذرد، نظام پاداش و پرداخت تعریف کرده و قوانین حضور و غیاب را تعیین می‌کند.سازمان به عنوان سیستم

به طور خلاصه و به عنوان تأکیدی دوباره باید گفت شناخت تعامل میان اجزای سیستم و جستجوی مکانیزم‌های مختلف تأثیرگذاری اجزا بر یکدیگر، یکی از اصول تفکر سیستمی است که بدون آن هرگز نمی‌توانیم سیستم‌ها را به درستی تحلیل کنیم.

برای سیستم‌ها مرز تعریف می‌شود

تقریباً هر وقت می‌خواهید از سیستم حرف بزنید، باید از مرز سیستم هم صحبت کنید. مگر این که بگویید می‌خواهم دربارهٔ کل عالم هستی (هر آن‌چه هست، مستقل از آن‌که من می‌دانم یا نمی‌دانم، می‌شناسم یا نمی‌شناسم)‌ به عنوان یک سیستم حرف بزنم. پس از این که مرز سیستم را تعریف کردیم، آن‌چه در بیرون می‌ماند، محیط سیستم نامیده می‌شود.

واضح است که پس از تعریف مرز، وقتی از ورودی سیستم حرف می‌زنیم، منظورمان همهٔ آن چیزهایی است که از بیرون مرز می‌آیند و خروجی سیستم، هر آن چیزی است که از داخل به بیرون مرز می‌رود.

توجه کنید که «مرز سیستم» یک واقعیت بیرونی نیست. بلکه ما انسان‌ها با توجه به نیازها و دغدغه‌های خود، و البته توانایی مغزمان در درک پدیده‌ها، مرزهای یک سیستم را تعریف کرده و آن را از محیط سیستم جدا می‌کنیم.

مرز در حل مسائل فیزیک

حتماً از درس‌های فیزیک دبیرستان به خاطر دارید که در بررسی حرکت اجسام معمولاً می‌گفتند: از اصطکاک هوا صرف‌نظر کنید. معنای صرف‌نظر کردن دقیقاً چیست؟ یعنی ما مرزی دور سیستم تعریف می‌کنیم که تا لبه‌های اجسام را پوشش می‌دهد، اما شامل هوای اطراف‌شان نمی‌شود. انگار که هوا وجود ندارد.

بیشتر مسائلی که در فیزیک حل می‌کنیم، از همین جنس هستند. یعنی از سیستمی حرف می‌زنیم که مرزی دور آن تعریف شده و ما صرفاً با درون این مرز کار داریم. یا لااقل، بیشترین تمرکزمان بر فضای داخلی این مرز است.

مرز در سیستمهای فیزیکی

مرز در خانه

خانه را هم می‌توان یک مثال برای سیستم در نظر گرفت و برای آن مرز تعریف کرد. این مرز، بسته به نوع نگاه و نگرش ما می‌تواند متفاوت باشد.

کسانی که آموزش کمتری در زمینهٔ زندگی اجتماعی دیده‌اند، معمولاً مرز خانه را به دیوارهای آن محدود می‌دانند. چنین نگاهی می‌تواند باعث شود که برای زیبایی و تمیزی داخل خانه به سادگی هزینه کنند، اما نظافت مشاعات و فضا‌های اشتراکی بیرونی را کمتر جدی بگیرند. یا خروج زباله از خانه برایشان مهم باشد. اما دیگر به این فکر نکنند که در ادامه چه اتفاقی برای زباله‌ها می‌افتد. سطح زبالهٔ کوچه، هر چه باشد، جزئی از خانه نیست.

سال‌ها قبل، کمپینی که شهرداری تهران با شعار «شهر ما خانهٔ ما» برگزار می‌کرد – مستقل از جنبه‌های اجرایی و موفقیت یا عدم موفقیت آن – نمونه‌ای از تلاش برای تعریف مرزی گسترده‌تر برای خانه بود.

البته تعریف مرز به مسئلهٔ مورد توجه هم بستگی دارد. مثلاً اگر مشکل امروز شما انتخاب ابعاد مناسب برای خرید یک فرش است، این که مرز خانهٔ خود را در حد شهر یا کشور تعریف کنید، تأثیری در ابعاد فرش ندارد. در حالی که هنگام خرید و نصب سیستم سرمایشی و گرمایشی، اگر «کرهٔ زمین» را خانهٔ خود در نظر بگیرید، حتی موضوعی مثل گرمایش زمین هم مورد توجه شما خواهد بود و احتمالاً به سراغ راهکارهایی با مصرف انرژی کمتر و راندمان بیشتر خواهید رفت.

تعریف مرز سیستم

هیچ‌وقت نمی‌توان به طور مطلق اعلام کرد که مرز درست و مناسب برای یک سیستم چیست و کجاست. این شما هستید که باید مرز را تعریف کنید و بکوشید این کار را به شکلی انجام دهید که مفید و سازنده باشد.

به همین علت، یکی از هدف‌های آموزش تفکر سیستمی این است که بیاموزیم مرزهای سیستم را به شکل مناسب و کارآمد تعریف کنیم: نه آن‌قدر تنگ و محدود که ویژگی‌ها و رفتار و نتایج فعالیت یک سیستم را نبینیم، و نه آن‌قدر وسیع و باز که توانایی تحلیل آن را نداشته باشیم.

این نکته را هم به خاطر داشته باشید که تعیین مرز برای سیستم به این معنا نیست که محیط سیستم بی‌اهمیت است. گاهی ما صرفاً به خاطر ناآشنا بودن با محیط سیستم یا نداشتن اطلاعات کافی دربارهٔ آن، مرز سیستم را تنگ‌تر تعریف می‌کنیم.

برای سیستم‌ها می‌توان «رفتار» تعریف کرد

طبیعتاً همیشه برخی از عملکردها و فعالیت‌های سیستم برای ما جذاب‌تر یا مهم‌تر است و احتمالاً آن‌ها را دقیق‌تر و منظم‌تر بررسی می‌کنیم. به بررسی تغییرات این ویژگی‌ها در طول زمان «رفتار» گفته می‌شود.

به مثالی از رفتار بورس به عنوان یک سیستم توجه کنید:

رفتار بورس به عنوان یک سیستم

بورس را می‌توان سیستمی دانست که از اجزای متعدد و متنوعی تشکیل شده است. خریداران و فروشندگان، زیرساخت‌های معاملاتی، قوانین حاکمیتی، شوراهای نظارتی، کارگزاران و بازارگردانان، نمونه‌هایی از اجزای سیستم بورس هستند (بسته به تعریف شما، ممکن است بعضی از این موارد با یکدیگر هم‌پوشانی داشته باشند).

برای بسیاری از فعالان و تحلیل‌گران بورس، شاخص بورس مهم است. قطعاً برای بورس می‌توان به تعداد نامتناهی شاخص تعریف کرد. اما در این‌جا برایمان مهم نیست کدام شاخص بهتر یا مفیدتر است. فقط فرض می‌کنیم شما به عنوان یک تحلیل‌گر، شاخصی تعریف کرده‌اید تا تغییرات کلی قیمت سهام‌ها را در طول زمان بررسی کنید.

همین که تغییرات یک شاخص را در طول زمان بررسی می‌کنید، می‌توانید بگویید مشغول بررسی رفتار بورس هستید. ما معمولاً برای این الگوهای رفتاری اسم هم می‌گذاریم. مثلاً می‌گوییم رفتار بورس نوسانی شده یا بورس به ثبات رسیده است.

به این نکته توجه کنید که برای یک سیستم می‌توان به تعداد نامتناهی رفتار تعریف کرد و کسی نمی‌تواند به شما بگوید که چرا رفتار را بر اساس این یا آن معیار سنجیدی.

چنان‌که شما وقتی از رفتارهای پرخاشگرانهٔ یک انسان (به عنوان یک سیستم) حرف می‌زنید و می‌گویید فلانی پرخاشگرتر از گذشته شده، صدها و هزاران رفتار دیگر هم داشته که چون در مرکز توجه شما نبوده به آن‌ها نپرداخته‌اید.

شناخت، بررسی و پیش‌بینی رفتار سیستم‌ها بسیار مهم است. چون دقیقاً یکی از اهداف ما در تفکر سیستمی همین است. ما اگر می‌خواهیم سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیک و سیاسی را بررسی کنیم، هدف اول‌مان شناخت و هدف بعدی‌مان تأثیرگذاری بر این رفتارهاست.

سیستمهای باز در برابر سیستمهای بسته

حالا که تا حدی متوجه شده‌ایم که منظور از سیستم چیست، می‌توانیم به سراغ انواع سیستم‌ها بر اساس «باز و بسته بودن» برویم.

چند دهه قبل، لودویگ فون برتالانفی، کسی که او را به عنوان بنیان‌گذار نظریهٔ عمومی سیستم‌ها می‌شناسیم، بحث سیستم‌های باز و بسته را مطرح کرد. او می‌گفت مهم‌ترین نکته‌ای که باید در مورد سیستم‌ها مورد توجه قرار گیرد، باز و بسته بودن آن‌هاست.

برتالانفی در تعریف سیستم باز چنین می‌گفت: «سیستمی که با محیط خود، ماده، انرژی یا اطلاعات رد و بدل کند.» طبیعتاً بر همین اساس، سیستم بسته هم سیستمی است که هیچ تعامل و تبادلی با محیط خود نداشته باشد. او به طور خاص تأکید داشت که یکی از ویژگیهای یک موجود زنده این است که به عنوان یک سیستم باز فعالیت می‌کند. و اگر این نکته را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم متوجه شوید که معنای زنده بودن دقیقاً چیست.

به شکل تئوری می‌توان گفت تنها سیستم بسته واقعی «کل جهان هستی» است و هر سیستم دیگری که داخل جهان بیابیم و تعریف کنیم، با محیط خود تعامل و تبادل دارد. اما در عمل، گاهی تبادل و تعامل سیستم‌ها با محیط آن‌قدر ناچیز است که تصمیم می‌گیریم از آن‌ها صرف‌نظر کنیم و سیستم را بسته در نظر بگیریم.

سیستم باز و سیستم بسته

دربارهٔ معنای دقیق اصطلاح مرز و محیط، اختلاف‌نظر وجود دارد و باید جداگانه درباره‌اش صحبت کنیم. به عنوان مثال، برخی تحلیل‌گران سیستمی می‌گویند دو مفهوم «مرز» و «محیط» برای سیستم‌های باز معنا پیدا می‌کند. اگر از سیستم بسته حرف می‌زنید،‌ یعنی تمام جهان را به همین سیستم محدود کرده‌اید. بنابراین بهتر است در آن‌جا دیگر از اصطلاح‌های مرز و سیستم استفاده نکنید و صرفاً بر «روابط میان اجزای سیستم» تمرکز کنید.

برای آشنایی بیشتر با سیستم‌های باز و تفاوت سیستم باز و بسته می‌توانید درسی را که به همین موضوع اختصاص دارد بخوانید:

سیستم باز چیست؟

برای بسیاری از سیستم‌ها می‌توان «هدف، قصد یا کارکرد» تعریف کرد

بحث دربارهٔ هدف سیستم (Goal) و قصد سیستم (Purpose) و کارکرد سیستم (Function) بحث بسیار دشواری است و در بخش‌های بسیاری به فلسفه و جهان‌بینی و نیز شیوهٔ مدل‌سازی شما ربط پیدا می‌کند.

معمولاً اصطلاح قصد را در شرایطی به کار می‌برند که فرض می‌کنند سیستم اراده‌ٔ آزاد دارد. مثلاً‌ برای انسان‌ها و سایر پستانداران و نیز بسیاری از موجودات زنده از اصطلاح «قصد» استفاده می‌شود؛ چنان‌که برای سیستم‌های سیاسی و اجتماعی هم این تعبیر به کار می‌رود.

اصطلاح هدف سیستم معمولاً در مواردی رایج است که چیدمان سیستم برای رسیدن به یک وضعیت خاص طراحی شده است. مثلاً وقتی موشکی به سمت یه نقطهٔ مشخص پرتاب می‌شود و سیستم هدایت‌گر و تصحیح مسیر مدام آن را به سمت نقطهٔ نهایی می‌راند، می‌گویند که سیستم روی فلان هدف تنظیم شده است. در مثال‌های ساده‌تر،‌ وقتی ترموستات سیستم گرمایش را روی ۲۳ درجه تنظیم می‌‌کنید، می‌توانید بگویید هدف ۲۳ را برای آن انتخاب کرده‌اید.

گاهی اوقات، استفاده از اصطلاح کارکرد راحت‌تر است. یعنی به جای این که بگوییم سیستم می‌خواهد به کجا برود،‌ بگوییم سیستم چه می‌‌کند. مثلاً‌ کارکرد معده، هضم غذاست.

حتماً به این نکته توجه کنید که لزوماً برای همهٔ سیستم‌ها نمی‌توان هدف و قصد و کارکرد تعریف کرد. ضمن این که قضاوت تحلیل‌گر هم کاملاً در این موضوع نقش دارد. مثلاً هدف اکوسیستم یک برکه چیست؟ قصدش چیست؟ چه کارکردی دارد؟ تحلیل‌گران بسیاری برای این پرسش‌ها پاسخ ندارند. آن‌هایی هم که پاسخ می‌دهند، می‌دانند که از منظر خود دربارهٔ سیستم قضاوت می‌کنند.

درخت به عنوان یک سیستم

همان‌طور که در مثال درخت به عنوان یک سیستم دیدید، در ساده‌ترین بحث‌های مربوط به هدف و کارکرد هم می‌توان تفسیرهای مختلفی را مطرح کرد. همان‌طور که بحث جبر و اختیار همواره محل چالش فیلسوفان بوده است.

به همین علت، حتی برخی نظریه‌پردازان تحلیل سیستم‌ها ترجیح می‌دهند «وجود هدف» یا «وجود قصد» را به عنوان یکی از ویژگی‌های سیستم مطرح نکنند. اما در مقابل، گروه دیگری مانند راسل اکاف و جمشید قراچه‌داغی هم هستند که معتقدند فواید این بحث بیشتر از دردسرها و ابهامات آن است (کتاب دربارهٔ سیستمهای هدفمند).

از آن‌جا که ما بحث تفکر سیستمی در متمم را برای تحلیل مسائل مدیریتی سازمان‌ها و کسب‌و‌کارها و نیز سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی می‌خواهیم، ترجیح‌مان این است که گاهی از هدف سیستم‌ها حرف بزنیم. به این شکل راحت‌تر می‌توانیم از هدف یک سازمان بگوییم، یا توضیح دهیم که اصلاح سیستم اقتصادی باید مسیر اقتصاد را به سمت چه هدف‌هایی ببرد.

مثال برای سیستم | بررسی نمونه هایی از سیستمها

در این‌جا می‌خواهیم چند نمونه از سیستم‌ها را با هم مرور کنیم. آن‌چه در ادامه می‌آید صرفاً در حد مثال سیستم است و قرار نیست شامل تجزیه و تحلیل سیستم‌ها باشد. چون می‌دانیم که تجزیه و تحلیل سیستم کاری بسیار طولانی و زمان‌بر است و دربارهٔ تحلیل هر یک از این سیستم‌ها می‌توان ده‌ها کتاب نوشت.

بنابراین فقط نام سیستم و اجزای اصلی آن را مرور می‌کنیم و کمی دربارهٔ آن حرف می‌زنیم. این بخش از این جهت مفید است که وقتی در درس‌های بعد اصطلاح سیستم را می‌بینید، چند نوع سیستم در ذهن داشته باشید و مباحث را بهتر درک کنید.

سیستم بانکی کشور

مجموعه بانک‌های یک کشور را می‌توان به عنوان مثال برای سیستم در نظر گرفت. همان چیزی که معمولاً‌ در رسانه‌ها از آن با عنوان «نظام بانکی کشور» یاد می‌شود. این سیستم از اجزاء متعدد و متنوعی تشکیل شده که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

سپرده گذاران و کسانی که منابع مالی بانک‌ها را تأمین می‌کنند.
اشخاص حقیقی و حقوقی که بانک‌ها به آنها وام داده یا اعتبار تخصیص می‌دهند و در واقع، مصارف مالی بانک را شکل می‌دهند.
سیستم مدیریت منابع انسانی که می‌کوشد انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و بهره‌وری افراد شاغل در بانک‌ را تأمین کند و البته همواره نسبت به تأمین منابع انسانی متناسب با نیازهای مجموعه اقدام کند.
زیرساختهای فناوری اطلاعات که ارتباط شعب با یکدیگر و ارتباط میان بانک‌های مختلف و نیز ارتباط میان بانک‌ها و مشتریان را تسهیل می‌کنند.
بانک مرکزی که به هماهنگی بانک‌های مختلف با یکدیگر و نظارت بر عملکرد آنها و تعیین خط مشی‌های کلان سیستم بانکداری می‌پردازد.

حتماً دقت کرده‌اید که بعضی از این اجزاء خود یک سیستم بزرگ و پیچیده هستند. در واقع می‌توان گفت سیستم بانکی کشور، زیرسیستم‌های متعددی دارد. طبیعتاً بسته به سلیقهٔ خود و بر اساس نیازتان می‌توانید اجزای بیشتری هم تعریف کنید و در نظر بگیرید. اما به هر حال، مشخصاً همهٔ این‌ها زیر یک چتر قرار می‌گیرند: نظام بانکداری کشور

سیستم بانکی کشور

ضمناً در تجزیه و تحلیل سیستم و بررسی اجزای آن به این نکته هم توجه داشته باشید که اجزاء را معمولاً بر اساس کارکرد و نقش‌شان می‌سنجند. به همین علت، ممکن است یک فرد یا سازمان خاص را در یک سیستم، به عنوان دو جزء مستقل بشناسیم و تعریف کنیم. مثلاً یک فرد ممکن است هم‌زمان هم به عنوان «سپرده‌گذار» و هم در نقش «وام‌گیرنده» در سیستم ایفای نقش کند. به عبارت دیگر، هم‌زمان هم بخشی از منابع مالی بانک را تأمین کند و هم بخشی از مصارف نظام بانکی را به خود اختصاص دهد. ما این فرد را هم‌زمان در دو جزء مختلف از سیستم می‌بینیم و در نظر می‌گیریم. گویی که دو فرد مستقل دو نقش مستقل ایفا کرده‌اند.

سیستم اقتصادی یک کشور

اقتصاد کشور را هم می‌توان یک سیستم دانست. سیستمی که حتی اگر در ظاهر ارتباط خود را با جهان اطراف قطع کند، هم‌چنان یک سیستم باز محسوب می‌شود. چون تقریباً هیچ‌وقت نمی‌توان اقتصاد کشوری را به شکل کاملاً‌ جداشده از جهان تصور کرد.

سیستم اقتصادی کشورها هم از زیرسیستم‌های متعددی تشکیل شده است. در یک تقسیم‌بندی ساده می‌توان اجزای سیستم اقتصادی کشور (یا زیرسیستم‌های سیستم اقتصادی کشور) را در پنج بخش توصیف کرد:

خانوارها
بنگاه‌های اقتصادی
بازار منابع
بازار محصولات
دولت

این صرفاً یک بخش‌بندی سلیقه‌ای است و ممکن است فرد دیگری بسته به نیاز یا موضوع مد نظر خود، تقسیم‌بندی دیگری ارائه دهد. مثلاً پیتر دراکر تأکید می‌کند که تا زمانی که اقتصاد کشور را به جای دو بخش «دولت و بنگاه‌های اقتصادی» در قالب سه بخش «دولت، بخش خصوصی و بخش سوم اقتصاد (غیرانتفاعی، سمن‌ها و …)» نبینیم، از درک عمیق سیستم‌ اقتصادی و اجتماعی کشور ناتوان خواهیم بود.

سیستم آموزش و پرورش

آموزش و پرورش هم یکی از سیستم‌های اجتماعی بسیار مهم و اثرگذار است که می‌تواند مثال ارزشمندی برای بحث‌های تفکر سیستمی و تجزیه و تحلیل سیستمها باشد. سیستم آموزش کودکان در کشور و پرورش فکری آن‌ها سیستم پیچیده با اجزای فراوان است. از جمله اجزای سیستم آموزشی در کشور ما می‌توان به به وزارتخانه، مدرسه‌ها، خانواده، رسانه‌ها، مذهب، سنت، عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک درسی، سیستم‌های کمک آموزشی، مجریان کنکور و برگزارکنندگان کلاس‌های آمادگی کنکور اشاره کرد (البته دقت کنید که زیر سیستم آموزش و پرورش می‌توان سیستم‌های کوچک‌تری هم تعریف کرد. مثلاً مدرسه یک سیستم است. عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک آموزشی هم یک نمونه سیستم محسوب می‌شوند).

اگر بخواهیم به بحث سیستمهای باز و بسته که کمی بالاتر مطرح شد ارجاع دهیم، از نظر باز و بسته بودن باید گفت سیستم آموزش و پرورش در ذات خود نمی‌تواند یک سیستم بسته باشد. هر چقدر هم که چارچوب و مرز برای این سیستم در نظر گرفته شود، نهایتاً این سیستم بخشی از جامعه است. تنش‌های جامعه، فرصت‌های جامعه، دانش موجود در فضای بیرون از مدرسه، امیدها و ناامیدی‌ها، شرایط اقتصادی و ده‌ها عامل دیگر، مدام با این سیستم در ارتباط هستند.

با گسترش دنیای دیجیتال و رواج یافتن وب، شبکه های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، سیستم آموزش باز بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا کرده و فراگیر شده است. چنان که مارشال مک لوهان در یک مصاحبه می‌گوید که بعد از گسترش دنیای دیجیتال، دانش‌آموزان حتی به تدریج مدرسه را بخش کوچک‌تر و کم‌تأثیرتر سیستم آموزشی خود می‌بینند.

بنابراین می‌توان گفت در تجزیه و تحلیل سیستم آموزش کودکان و نوجوانان، اگر بی‌دقت باشیم و باز بودن سیستم آموزش و پرورش را نادیده بگیریم، احتمالاً مسئله‌ی آموزش، رشد و یادگیری را به شکلی نادرست یا ناقص تحلیل خواهیم کرد.

بدن انسان به عنوان یک سیستم

بدن انسان هم یک سیستم است می‌توان آن را با دیدگاه سیستم تحلیل کرد. این سیستم از مجموعه‌ای از اجزا و زیرسیستم‌ها (خرده سیستمها) تشکیل شده که همه‌ی آنها با یکدیگر در تعامل هستند و روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند. ما معمولاً برای تحلیل‌های عادی و روزمره، پوست بدن انسان را به عنوان مرز سیستم انسان با محیط در نظر می‌گیریم.

البته سیستم بدن انسان زیرسیستم‌های متعددی دارد که هم به شکل مستقل و هم در تعامل با یکدیگر بررسی می‌شوند. در حدی که می‌توان انسان را سیستمی از سیستم‌ها در نظر گرفت. سیستم ماهیچه‌ها (دستگاه ماهیچه‌ای)، سیستم استخوان‌بندی (دستگاه استخوانی)، سیستم هاضمه، سیستم تنفس، سیستم عصبی و سیستم گردش خون نمونه‌هایی از این سیستم‌ها هستند.

سیستم بدن انسان

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

محدودیت در دسترسی کامل مجموعه تفکر سیستمی

دسترسی کامل به این درس و ۵۵ درس دیگر دربارهٔ تفکر سیستمی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۹۹۸ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۳۷۸۰۵ تمرین در درس‌های تفکر سیستمی ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۵۵ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  مدل ذهنی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | استعدادیابی

  تصمیم گیری | حل مسئله | مدیریت زمان | یادگیری

گزینه‌ی دیگر هم پیگیری منظم مجموعه درس‌های دوره MBA متمم است.

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی (شش ساعت)

آیا اصطلاحات «سیستماتیک» و «سیستم سازی» هم به تفکر سیستمی ربط دارند؟

اصطلاح سیستم سازی که در چند سال اخیر در زبان فارسی رواج یافته، بیشتر به معنای سازمان‌دهی فعالیت‌ها، تعریف فرایندها، استقرار سیستم‌های کنترل مدیریت و نیز اتوماسیون است. در واقع سیستم‌سازی بیشتر از جنس نظم‌ بخشیدن به مجموعه‌هاست تا نگاه سیستمی. کلمهٔ سیستماتیک هم تا حد زیادی به نظم و چارچوب ربط پیدا می‌کند؛ و نه تحلیل پیچیدگی‌های مجموعه‌ای با اجزای فراوان و انواع مکانیز‌م‌های بازخورد. مثلاً وقتی می‌گویند نگاه سیستماتیک داشته باش، بیشتر به نظم و ترتیب اشاره دارند تا نگاه همه‌جانبه و جامع‌نگر. به همین علت در برخی متون معتبر انگلیسی هم می‌بینیم که بین دو اصطلاح سیستماتیک (Systematic) و  سیستمیک (Systemic) تفاوت قائل می‌شوند و پیشنهاد می‌کنند آن‌ها را به جای یکدیگر به کار نبریم (+).

معادل کلمه سیستم در زبان فارسی چیست؟

واژه‌ی انگلیسی سیستم (System) در زبان فارسی یک معادل واحد پیدا نکرده است. بنابراین در گفته‌ها و نوشته‌های مخلتف، بسته به موضوع، نیاز و ترجیحات و سلیقهٔ گوینده، کلمه‌های متعددی به عنوان معادل فارسی سیستم به کار می‌روند.

قطعاً خود واژهٔ سیستم شناخته‌شده‌ترین معادل System است. چنان‌که ما با آن اصطلاحات ترکیبی هم ساخته‌ایم و تعابیری مثل سیستماتیک و سیستمی و سیستم‌سازی را هم به کار می‌بریم.

در گذشته استفاده از واژهٔ عربی جهاز هم میان فارسی‌زبانان رواج داشت. حتماً شما هم اصطلاح جهازِ هاضمه را شنیده‌اید. البته جهاز تقریباً معادل «دستگاه» است. و جالب این‌که خود دستگاه را هم گاهی به عنوان معادل سیستم به کار می‌بریم. اصطلاح دستگاه تنفسی، نمونه‌ای از ترجمهٔ System به دستگاه است (در میان نسل جوان‌تر، شاید جهاز واژهٔ چندان آشنایی نباشد. اما نسل جدید هم‌چنان برخی واژه‌های هم‌خانوادهٔ جهاز را می‌شناسد و به کار می‌برد. مثلاً: تجهیزات).

اصطلاح عربی نظام هم در زبان فارسی برابر با System به کار می‌رود. تعبیر‌های نظام بانکی و نظام اقتصادی و نظام اجتماعی دقیقاً معادل سیستم بانکی و سیستم اقتصادی و سیستم اجتماعی هستند.

در سال‌های اخیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌ی فارسیِ سامانه را هم به عنوان معادل کلمه سیستم پیشنهاد کرده است که اتفاقاً در بسیاری از نوشته‌ها و گفته‌ها – خصوصاً متن‌های رسمی دولتی – به عنوان جایگزین کلمه سیستم رواج یافته است. اما از آن‌جا که این اصطلاح برای راهکارهای نرم‌افزاری هم به کار رفته، وضعیت بلاتکلیفی دارد و استفاده از آن با ابهام همراه است. مثلاً ثبت نام در «سامانهٔ تزریق واکسن» بیشتر به معنای ثبت یک داده در پایگاه داده است و به معنی کلمه سیستم و مفهوم سیستمی بودن با آن گستردگی و عمیقی که در تفکر سیستمی مطرح می‌شود ربطی ندارد.

جمع‌بندی ما در متمم این است که چون با واژه‌های سامانه و نظام و جهاز همچنان نمی‌توان صفت‌هایی ساده و روان، هم‌ارز با سیستمی و سیستماتیک ایجاد کرد، همچنان سیستم و ترکیب‌های آن در زبان فارسی باقی بمانند و استفاده شوند.

تمرین و مشارکت در بحث تعریف سیستم

خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

برداشت شما از سیستم چیست؟ آیا توضیح، اطلاعات یا اصطلاحاتی مرتبط با تعریف سیستم در ذهن دارید که مناسب بدانید از زبان خود برای دوستان‌تان بیان کنید؟

[   فایل صوتی مرتبط: سمینار دو ساعته محمدرضا شعبانعلی درباره تفکر سیستمی ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۷۱۴ نظر برای تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : احمد زارعی

    تفکر سیستمی پیش نیاز حل مسائل انسانی

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    گاهی احساس می کنم یک بار زندگی کردن هرگز کافی نیست

    گاهی احساس می کنم ای کاش یک بار دیگرمتولد می شدم تا عمر عزیز را به گو نه ای دیگر می زیستم . اما وقتی عمیق تر فکر می کنم ، میبینم که نژاد انسان به واقع تجربه پذیر نیست . انسان حکمت را می شناسد. می داند که " درست " چیست اما همواره "غلط "  را انتخاب می کند می داند که باید کل نگر باشد . می داند که تنها یک کره زمین برای زندگی دارد اما به جای مراقبت از همین یک کره زمین به دنبال کراتی دیگر برای زندگی می گردد.

    خودخواهی بشر تمام زندگی را به یغما برده است . ظاهرا انسان هوشمند ترین موجود زنده روی کره خاکی است. اما هیچ موجود زنده ای همانند انسان به این کره خاکی آسیب نرسانده است.  به نظر می رسد هر چه جامعه ای هوشمند تر بوده بیشتر به این کل بی همتا آسیب رسانده است .  آیا قبایل بدوی آفریقائی بیشتر به کره زمین آسیب رسانده اند یا کشورهای پیشرفته جهان ؟ آیا دو کشور آمریکا و روسیه  که به مسابقه ی تسلیحاتی در جنگ سرد دامن زدند مفاهیم تفکر سیستمی را نمی شناختند؟ پس چرا هر یک خودخواهانه به فکر منافع خود بودند و نخواستند سیستم بزرگتری را در مقابل چشمان خود ببینند؟

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    نیاز داریم تقکر سیستمی را بیاموزیم . نیاز داریم مدل ذهنی را بشناسیم . نیاز به بهبود مهارت های مدیریت و رهبری داریم . نیاز داریم که استراتژیک  فکر کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم.

    اما قبل از هر چیزی نیاز داریم حیوان بهتری باشیم  ، از عواطف خود فاصله نگیریم ، بر مبنای فطرت خود زندگی کنیم و آنگاه از دانش های کسب شده بهره خواهیم گرفت. در غیر اینصورت عالم بی عملی خواهیم بود که از تمامی دانشی که کسب می کنیم در راستای خودخواهی خود بهره گرفته و تمامی هستی را غارت خواهیم نمود.

     

  1. سیستم شهری بیشتر برایم تداعی میشود که ازا ان میتوان به حمل و نقل شهری و بهداشت درمان یا بخش امنیت و اطلاعات اشاره کرد که هر کدام دارای شاخه های وسیعی تری هستند .

    با خواندن درس تفکر سیستمی انتظار دارم اگاهی بیشتری نسبت به سیستم های اقصادی داشته باشم.

  2. سید رامین کابلی گفت: (عضو ویژه)

    من بیشتر با شنیدن نام سیستم به یاد سیستم های انتقال می افتم که این سیستم های انتقال خود شامل دستگاه های متعددی چون آسانسور – تجهیزات انتقال افقی و عمودی و نیز تجهیزات دورانی می باشند تا آنکه قطعه یا کالایی را از یک نقطه در کارخانه به نقظه ای دیگر برسانند. 

    هر یک از این تجهیزات خود دارای اجزا هستند مثلاً‌آسانسور دارای درایو- تنشن و کابین و … می باشد.

    انتظار من از خواندن درس های تفکر سیستمی ؛ کسب توانایی در تغییر از تصمیم گیری های شهودی و احساسی و جزئی به تصمیم گیری های سیستمی و جامعتر است. 

    سیستم یعنی یک مجموعه که بایستی کاری را با هدفی خاص روی چیزی اعمال کند مثل سیستم سوخت رسانی در خودرو که سوخت را از باک به سیلندر می رساند. 

  3. علی م گفت:

    وقتی به کلمه‌ی سیستم فکر می‌کنم مثال‌های زیادی مثل: سیستم بانکی، سیستم آموزشی، سیستم ایمنی بدن و… به ذهنم می‌رسه. اما اگه بخوام درک درستی از سیستم رو منتقل کنم ترجیح می‌دم سیستم بدن انسان رو مثال بزنم. 
    این سیستم خودش دارای زیرسیستم‌های زیادیه و دائما در تعامل با محیطه.
    از اجزای اون می‌شه به اندام‌های مختلف (مثل دست و پا و چشم و…)، اجزای کوچک‌تر (مثل سلول‌ها و رشته های عصبی)، سیستم‌های تشکیل دهنده‌ی کوچک‌تر (مثل سیستم عصبی و سیستم ایمنی) و… اشاره کرد.  
     
    با خوندن این درس‌ها توقع دارم همونطور که کارکرد سیستم کلی بدن رو درک می‌کنم و تا حدود زیادی می‌تونم بخش‌های مختلفش رو توضیح بدم و برای مشکلاتش راه‌کار پیدا کنم، 
    سیستم‌های سیاسی/اجتماعی رو هم بتونم بهتر درک کنم و برای مسائلش راهکارهای بهینه‌تری پیدا کنم و جزء بهینه‌تری از اون باشم.
     
    همونطور که گفتم، درک من از سیستم به درک من از بدن انسان بسیار نزدیکه. اینکه ما مجموعه‌ای از اجزا رو داریم که با هم در رابطه‌ هستن و با محیط تبادل دارن، هم به تنهایی و هم وقتی کنار همدیگه قرار می‌گیرن معنا پیدا می‌کنن.
    انسجام یکی از کلیدواژه های مهم در درک یک سیستم هست.

  4. هژیر گفت:

    ۱٫ یکی از سیستم‌هایی که به ذهنم میرسه سیستم حمل و نقل و ترافیک هست بعضی از اجزای این سیستم وسایل نقلیه، مسیرها و وسایل و قوانین کنترل ترافیک هست. نکته جالب در مورد این سیستم رفتارهای بعضا نامتعارف هست یکی از اون ها تاثیر افزایش ظرفیت یک مسیر (با چند لاینه کردن اون) روی ترافیکش هست بر خلاف تصور اولیه که این کار باعث کاهش مشکلات ترافیکی و روان تر شدن تردد در اون مسیر میشه ولی تجربه نشون داده افزایش لاین ها معمولا باعث افزایش جذابیت اون مسیر و به تبع افزایش وسایل نقلیه و عدم بهبود وضعیت ترافیکی اون مسیر خواهد شد.

    ۲٫ هدفم از خوندن درس های تفکر سیستمی درک بهتر جهان اطراف به خصوص در حوزه کاری و اقتصادی هست.

    ۳٫ من سیستم رو بیشتر با مصادیقش مثلا بدن انسان، روابط اجتماعی و انسانی (چه عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار) و اکوسیستم و محیط زندگیمون میشناسم بنابراین میشه گفت سیستم داستان تاثیرگذاشتن ها و تاثیر پذیرفتن هاست.

  5. hengam گفت:

    من وقتی اسم سیستم می آید اولین چیزی که به ذهنم می آید کامپیوتر و متعلقات آن است اما از ا«جایی که قرار نیست اولین چیزی که به ذهن متبادر میشه، دقیق ترین و درست ترین باشه، با یک مقدار صبر و تامل می تونم بگم سیستم مرا یاد هولدینگ ها می ندازه که مجموعه ای از شرکت ها را در خود جای میدهد که گویی دست در دست همدیگه یک حلقه منسجم را تشکیل داده اند.

    انتظاری که من از این مجموعه درس ها دارم و هنوز نتونسته حتی مقدار کوچکش را برام تامین کنه اینه که با تفکر سیستمی بتونم تصمیمات درست و دقیق تر و عمیق تری بگیرم. تصمیمی که با نظر به همه امورات مرتبط گرفته شده است. تصمیمی که گویی مثل یک پرتوافکن از بالا همه امور رارصد کرده است و تصمیم گرفته است. تصمیمی که در دراز مدت حتی اگر من نبودم هم اثر مثبتش پابرجا بماند 

  6. سیستم بدن انسان
    سیستم کامپیوتر
    سیستم ماشین
     
    سیستم بدن انسان:
    دستگاه تنفسی
    دستگاه هاضمه
    گردش خون
     
     
    درک سیستم های کسب و کار
    درک سیستم های زندگی روزمره در سطح خرد مثل روابط بین فردی و در سطح کلان مثل روابط اجتماعی
    امیدم به این هست که بتونم سیستمی تر نگاه کنم و سیستمی تر تصمیم گیری کنم
     
     
    سیستم یعنی یک کل منسجم که همه اجرا با هم کار میکنن تا یک ورودی را به یک خروجی مشخص تبدیل کنند و اگر قسمتی از این سیستم نادیده گرفته بشه روی خروجی کل سیستم تأثیر منفی میذاره
    دو ویژگی دیگه ای که با شنیدن اسم سیستم به ذهنم میاد خودکار بودن و بهینه بودن هست

  7. با شنیدن سیستم یاد سیستم کامپیوتر ، سیستم ماشین ، سیستم عصبی افتادم.

     

    اجزای سیستم صوتی ماشین: باند، دستگاه پخش، سیم، برق، پیچ، آهنگ، حس و حال افراد تو ماشین

    و…

     

    انتظار دارم درک سیستم هایی که باعث اوضاع موجود میشن برام ساده تر شود.

     

    برداشتم از سیستم: دیدن واقعیت، اونجور که واقعاً است.

  8. مسعود مرسلی گفت: (عضو ویژه)

    مطابق با آنچه در متمم خوانده ایم اساسا چیزی به اسم سیستم بسته وجود نداشته و هر آنچه در جهان هستی وجود دارد سیستم باز هست 
    اما به راستی نیاز هست تمام هستی یا مسائل را به سیستم های باز مرتبط کنیم و با نگاه پیچیده به مسائل بنگریم؟؟ یا در نقطه مقابل آیا امکان دیدن مسائل بصورت سیستم بسته را نداریم ؟؟
    بر اساس تجربه شخصی خودم که مدیریت حوزه های مرتبط با انسان ها هست و فضای ذهنی متاثر از تحصیلات رشته مهندسی داشتم دو رویکرد متفاوت را تجربه کردم 
    ۱٫ رویکرد مهندسی و تلاش برای کنترل تمام پارامتر ها و تجزیه و تحلیل مسائل ( سیستم کاملا بسته )
    ۲٫ رویکرد کاملا باز و تاثیر پذیر از کلیه پارامتر ها ( سیستم بینهایت باز )
    و اما تجربه به من آموخت 
    اساسا تمام جهان هستی تلفیق زیر مجموعه های از سیستم های بسته در سیستم های باز هست و این نیاز انسانها هست که بر اساس توانایی ، تجربه ، اطلاعات و مهارت و …. سطحی از ادارک نسبت به مسائل را شکل می دهد و واکنش افراد را در پی خواهد داشت. سلسله واکنش ها و رفتار انسانها ( متاثر از داشته های فوق یا بهتر بگیم یادگیری ها) در گذر زمان می تواند بهبود یابد یا تغییری نداشته باشد.
    شاید نوشته های من در ظاهر ارتباطی به موضوع تمرین نداشته باشد و ذکر مثالی از سیستم و اجزا آن نباشد و حتی برداشتی از سیستم یا تفکر سیستمی نباشد اما بیان این واقعیت می باشد که نگاه سیستمی در واقع زاویه نگاه جامع تر و اشراف بیشتر به ابعاد نامتناهی مسائل (از زاویه نگاه ما و نیاز ما بر حسب شرایط) هست
    ابعادی که به فراخور مسائل یا نیاز ما کوچکتر یا بزرگتر می گردد اما به معنای این نیست که نگاه امروز ما با نگاه فردا ما یکی باشد ( اگر حتی نگاه ما به مسائل هر لحظه تغییر می کند و به هزاران پارامتر بستگی خواهد داشت اساسا واکنش من و شما یا جوامع میتواند بسته و قابل پیش بینی و آنالیز باشد ؟؟؟ اگر نمیتواند بس تفاوت نگاه سیستمی با نگاه غیر سیستمی در فضای با این سطح از ناپایداری و ناشناخته بودن چیست ؟؟) 
    دوستان متممی من و مدیریت عزیز متمم دلیل عدم مشارکت من در تمرین ها علیرغم مطالعه دقیق متن ها و گره زدن آنها به تجربه و آموزه های خودم ، وسعت غیر قابل تصور مفهوم یادگیری بوده و براستی که علم در تمام ابعاد و اشکال آن نامحدود هست.
    انشالا که با درک بیشتر مطالب آموزشی این سایت و یادگیری بیشتر البته با عمق مناسب انسانهای بهتری باشیم.
     

  9. یکی از مثال هایی که دراین مورد به ذهن من خطور میکند سیستم کشاورزی است. کشاورزی به عنوان بزرگترین بخش مصرف کننده آب، بخش عمده ای از غذای مردمان ساکن بر کره زمین راتامین می کند. با افزایش جمعیت نیاز به غذا افزایش میابد و به منظور افزایش تولیدات کشاورزی مصرف آب افزایش یافته و فشار بر منابع آبی زیاد می شود.

    چندین و چند متغیر دیگر (مثل تغییرات اقلیمی، رژیم غذایی مردم، تکنولوژی و … ) را نیز میتوان به عنوان اجزا این سیستم معرفی کرد. هدف من از مطالعه این درس، برداشتن گامی به سوی شناخت و تحلیل چنین سیستم های پیچیده ای است.

  10. حدود یک سال و نیم گذشته من خیلی موافق حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی بودم چرا؟ چون باعث حذف رانت در واردات میشد. دولت دلار ۴۲۰۰ تومانی را حذف کرد و از آنجا که این یارانه به تعداد محدودی از اقلام وارداتی محدود میشد (مثل نهاده های دامی و دارو و  دو سه مورد دیگر) لذا دولت تغییر قیمت در حدود ۱۰ قلم جنس را که مجاز اعلام کرد و ما به ازای آنها یارانه به حساب آنها واریز کرد.

    به دلیل فقدان دیدگاه سیستمی در من و تصمیم گیران کشور که مثل من فکر می کردند حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی تاثیرش را بر تمامی اجناس و خدماتی که حتی به ظاهر نامرتبط بود گذاشت و تورم بالایی را به جامعه تحمیل کرد.

    مسائل مختلف هم مزید بر علت شد و قیمت دلار در یک بازه ای با سرعت زیادی افزایش یافت تا آنجایی که دولت به همان یارانه وارداتی ۴۲۰۰ تومانی را که به علت فساد و ایجاد رانت حذف کرده بود اینبار با نرخ ۲۸۸۰۰ تومانی بازگشت کرد.

    حداقل انتظار من از این دوره دیدن سیستمی مسائل و حداکثر انتظار توانایی تصمیم گیری بر اساس این دیدگاه است.

  11. امیر جمالی منش گفت: (عضو ویژه)

    درود 
    من وقتی‌ با کلمه سیستم روبرو‌میشم‌ یاد طبیعت و کلا زندگی میافتم 
    اینکه ماچقدر داریم به این کره آسیب‌میرسونیم و واقعا چجوری باید زندگی کنیم تا بتونیم برای ایندگان هم فرصت زندگی بزاریم 
    خیلی از اوقات توی زندگی شخصی با مواردی روبرو‌میشم که نمیتونم تصمیم بگیرم  
    چون  نمیدونم تصمیم درست کدومه مثلا ترافیک یا رفتار با حیوانات و موارد بسیار دیگه 
    چند وقت پیش ادمهایی رو میدیدم که برای بهتر شدن زندگیشون چند تا گوسفند گرفته بودن و به چرا میبردن خب هر سال تعدادشون دوبرابر میشد شخصا با این کارشون مشکلی نداشتم تا اینکه یه نفر پیدا شد و گفت که این دوستان برای منفعت خودشون دارن گونه های گیاهی مناطق رو از بین میبرن 
    نمیدونم چقدر حرف این دوست درست بود  یا نه ولی من رو به فکر فرو برد که واقعا اگه من جای دوستانی که گوسفند دارن بودم  چه میکردم   .
    مثال از این دست بسیار دارم که جواب درستی براش ندارم دوست دارم این درس رو  یادبگیرم تا بتونم تصمیمات درستی بگیرم  و دیگران رو هم راهنمایی کنم تا حداقل  به ایندگان یک سرزمین نابود شده تحویل ندیم .
    و البته دوست دارم تفکر سیستمی رو توی محیط کسب کارم هم گسترش بدم

  12. محیط زیست به عنوان یک سیستم که حیات ما به اون بستگی داره میتونه از اهمیت بالایی برخودار باشه ، سیستمی که از ارگانیسم های زنده بسیاری اعم از انسانها ،حیوانات(که خود به چند زیرمجموعه پرندگان ،پستانداران ، آبزیان و .. تقسیم بندی میشه)، میکرو ارگانیسمها ،پوشش گیاهی ، سفره های آب زیر زمینی و ….

    درک تفکر سیستمی در این زمینه کمک میکنه بدونیم کوچکترین رفتار ناهجار و تخریب کننده در یک بخش از این سیستم چگونه بر رفتار سایر اجزای سیستم تاثیر میگذارد ، برای مثال ریختن زباله توسط انسان علاوه بر زشت کردن چهره منطقه زیستی بر سلامت زیستی سایر جانداران و بدنبال آن تخریب پوشش گیاهی تاثیراتی مخرب و دومینو وار بر زیست محیط مذکور ایجاد کند

  13. از آنجایی که در دانشگاه علوم پزشکی تحصیل کرده ام، اولین مثالی که از سیستم به ذهنم می آید بدن انسان است، خصوصا سیستم  عصبی که خود نیز به دو بخش اصلی عصبی مرکزی و محیطی تقسیم می شود، نورون ها اجزای سازنده، مسیر های عصبی و مغز که متشکل از تجمع زیاد نورون هاست و مرکز فرمان و بخش های مختلف و متفاوت مغز که هریک وظیفه بخصوص و ارتباط با بخش های دیگر دارند.
     
    این روز ها و طی دوسال اخیر چیزی که بیشترین اهمیت یا درگیری ذهنی را برایم ایجاد کرده بررسی جوامع انسانی و رفتار آن است و تفکر سیستمی را به ذوق درک بهتر جوامع انسانی مطالعه می کنم.
     
    خیلی خلاصه بخواهم توضیح دهم، مسائل و بخصوص مسائل انسانی و روانشناختی به سادگی آنطوری که به نظر می رسند نیستند و به راحتی نمی شود علت و معلول پیدا کرد، نتیجه گیری کرد و سپس اصولی را مشخص کرد.

  14. همون طور که گفته شد، سیستم‌ها از اجزای مختلفی تشکیل شدند که این اجزا با یکدیگر در تعامل و ارتباط هستند، گاهی ممکنه اجزای یک سیستم خودشون به صورت جداگانه یک سیستم دیگه باشند و اجزای مختلفی داشته باشند.

    اولین سیستمی که به ذهن من رسید، سیستم قانون‌گذاری کشورهاست که خودش از سیستم ها و اجزای مختلفی تشکیل شده مثل نماینده های مجلس، وزرا و رئیس جمهور و …

    هر کدوم از قوانینی هم که تصویب میشن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم روی زندگی افراد جامعه تاثیر میذارن و مردم هم از این قوانین تاثیر میپذیرن.

  15. پیمان گفت:

    خلاصه درس از دید من:
    تعریف سیستم: سیستم یعنی مجموعه‌ای از اجزاء(دو یا چند) مرتبط با هم که با تعامل خود، ماهیتی فراتر از تک‌تک آن اجزاء می‌سازند.

    اجزای یک سیستم با هم تعامل دارند.

    برای سیستم مرز تعریف می‌شود.

    ورودی سیستم: همه آنچه که به مرز سیستم وارد شود.
    خروجی سیستم: همه آنچه که از داخل به بیرون مرز می رود.

    مرزهای یک سیستم با توجه به نیاز، دغدغه یا درک ما می‌تواند تغییر کند.
    همچنین مرز سیستم با توجه به مسئله مورد نظر ما قابل تغییر است.

    مثال: برای انتخاب یک فرش، مرز در حد همان دیوارهای خانه است اما برای سیستم سرمایشی یا گرمایشی مرز را می‌توان کره زمین در نظر گرفت تا مسئله گرمایش زمین که دغدغه ماست را پوشش دهد.

    برای سیستم‌ها می‌توان رفتار تعیین کرد.

    گاهی برخی از عملکردها و فعالیت‌های سیستم(شاخص‌ها) که برای ما جذاب‌تر یا مهم‌تر هستند را دقیق‌تر و منظم‌تر دنبال می‌کنیم، به بررسی تغییرات این ویژگی‌ها در طول زمان رفتار گفته می‌شود.

    سیستم باز: سیستمی است که با محیط خود تبادل ماده، انرژی یا اطلاعات دارد.

    سیستم بسته: سیستمی است که هیچ تعامل و تبادلی با محیط خود ندارد.

    خلاصه درس در یک مثال
    نام سیستم:
    سیستم آموزش و پرورش
    نوع سیستم: باز
    اجزا: وزارتخانه، مدرسه‌ها، خانواده، سنت، مذهب، مجریان کنکور و…
    عوامل مرتبط با سیستم: تنش‌های جامعه، فرصت‌های جامعه، دانش موجود در فضای بیرون از مدرسه، امیدها و ناامیدی‌ها، شرایط اقتصادی

  16. با سلام 

    من بیشتر به سیستم قضایی کشورها فکر میکنم که بیشتر بجای اینکه باعث کم شدن جرم و موارد دیگر باشه مجرمین رو بیشتر میکنه و بسیار شده افراد پاک و شریف ،و انسانهای بسیار مفید جامعه رو در بند میکنن و از طرف دیگر افراد کاملا مضر و فاسد و. افرادی که بشدت برای جامعه مضر هستن براحتی در جامعه زندگی میکنن به اعمال ناصواب و خلافشان ادامه میدهند …  

    سیستم هر مجموعه ای میتواند باشد که با هماهنگی و همکاری و همراهی همدیگر منجر بنتایج دلخواه میشوند و در طول مسیر رسیدن به هدف دائم در حال اصلاح مشکلات هستن و یا هر مجموعه ای که به صورت اتفاقی کنار هم قرار گرفتن و نتایج یکسان میسازند … مثل خیلی از وقایع طبیعی که مجموعه ای از موارد در. یک سیستم باعث اتفاق آنها میشود 

  17. خیلی از ما با سیستم در کتاب های فیزیک و شیمی آشنا شدیم ولی در این زمینه ها بیشتر برای راحتی حل مسائل سیستم ها رو بسته در نظر می‌گرفتیم 

    ولی در موصوعات اجتماعی و اقتصادی و کسب و کار سیستم رو نمیشه بسته در نظر گرفت مگر این که به شکل اختصاصی بخوای درون سیستم رو ارزیابی کنی 

    مثلا در بحث آنتروپی و سیستم جالب بود که اگه سیستم بسته باشد آنتروپی باعث از بین رفتن سیستم خواهد شد و این بار بودن سیستم و تعامل با محیط اطراف سیستم هست که بقای سیستم رو تضمین میکنه 

  18. سعید طاهرخانی گفت: (عضو ویژه)

    – چون در حال حاضر بسیار با این موضوع دچار چالش هستم نزدیک ترین و ملموس ترین مثالی که به ذهنم میرسه سیستم غیر یکپارچه یا بهتر بگم کم تعامل محل کارم هست که در این درس بسیار زیبا بیان شد که در صورت عدم تعامل اجزای سیستم هر کدام یک حکومت خودمختار خواهند بود و چندجزیره مجزا.
    – بعد از مطالعه دروس تفکر سیستمی درک سیستم های باز و بسته بسیار برام ساده تر و قابل درک تر از گذشته شد.
    – ضعف در درک تفکر سیستمی برای من و شاید هم نسلان من بیشتر برمیگرده به عدم توانایی خانواده ها و محیط آموزشی در انتقال و تدریس این موضوع مهمه.
    ما با بیت ناب و سیستماتیکی از گلستان سعدی که میگه: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند بزرگ شدیم ولی با قرار گرفتن در محیطی که ضدارزش ها ارزش شدند شاید کمترین بهره رو از تفکر سیستمی برده باشیم.
     

  19. کلینیکی که من در ان مشغول به کار هستم نمونه یک سیستم است که شامل مدیر-پرسنل-بیماران است.

     

    انتظار دارم بتوانم کسب و کارها و روابط بین افراد را به صورت سیستمی ببینم و قدرت تحلیل ان هارا داشته باشم.

     

    سیستم به اجرایی گفته مبشود که با یکدیگر تعامل دارند و روی هم اثر دارند و از هم اثر میپذیرند و به خودی خود این اجزا به طور مستقل در سیستم مطرح نیستند.برای مثال یک کشتی را در یک دریا میتوان سیستم در نظر گرفت که اگر خدمه ان به تنهایی کار خود را خارج از سیستم و بدون هماهنگی انجام دهد عملکرد مثبتی بر جای نمیگذارد ولب اگر در ترکیب باهم باشند این خدمه منجر به حرکت کشتی میشوند.

  20. سیروان تیراندری گفت: (عضو ویژه)

    برای من مهمترین دغدغه ام درک مفهوم سیستم کسب وکار است که اجزای بسیار زیادی دارد که برخی از این اجزا حقیقی وبه سادگی قابل تشخیص است(مانند واحدهای مالی،بازاریابی،فروش،خدمات پس از فروش و…) وبرخی از واحد ها نیز مجازی وسخت تر قابل تشخیص هستند(مانند نظام ارزشی سازمان،خط مشی های سازمان،استراتژی های سازمان،فرهنگ سازمانی و….) 

    اگر این مجموعه درس ها بتواند توان بررسی مشکلات سیستم را بدون آنکه نیاز باشد با خرد کردن سیستم آن مشکل وخود سیستم را بکشم، را برایم به ارمغان بیاورد به دستاورد بزرگی دست پیدا کرده ام وبه نظر بنده تفکر سیستمی در مرحله تعریف مشکل وبررسی ابعاد آن میتواند کمک شایانی به همه بکند.