Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۰۶۶

«باید به مسائل نگاه سیستم داشته باشیم.» «وقتی انسان را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید، نگرش‌تان به درمان تغییر می‌کند.» «سیستم آموزشی ما نیاز به اصلاح دارد. اجزای این سیستم نمی‌توانند هدف مد نظر ما را تأمین کنند.» «تفکر سیستمی در سازمان ما جا نیفتاده است. اکثر بچه‌ها سازمان را به عنوان یک سیستم نمی‌بینند.» «سیستم اقتصادی کشور ما باید بازآفرینی شود. این سیستم در برابر بحران‌ها شکننده است.» «ما هیچ یک از ارکان سیستم آموزشی باز را جدی نگرفته‌ایم.»

همهٔ این جمله‌ها و صدها جملهٔ دیگر از این دست، در یک واژه مشترکند: سیستم.

تا وقتی با تعریف سیستم آشنا نباشیم و ندانیم سیستم چیست، طبیعتاً این نوع جمله‌ها را هم به درستی درک نمی‌کنیم. اگر بخواهیم صادق و صریح باشیم، بسیاری از کسانی که جمله‌های بالا را می‌گویند و می‌نویسند هم دقیقاً نمی‌دانند سیستم چیست و قوانین تفکر سیستمی چه هستند. شاید همین باعث می‌شود که در عین علاقهٔ تحلیل‌گران، صاحب‌نظران و سیاست‌گذاران به نگرش سیستمی، نهایتاً انعکاس نگاه سیستمی را در رفتارها و تصمیم‌های بسیاری از آن‌ها نمی‌بینیم.

این درس، نخستین گام جدی در مسیر آشنایی با سیستم است. طبیعتاً ما در این‌جا فقط دربارهٔ معنی کلمه سیستم حرف می‌زنیم و می‌خواهیم بدانیم مفهوم سیستم چیست. اما بحث دقیق‌تر دربارهٔ تفکر سیستمی در درس‌های آتی مطرح خواهد شد.

از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس بتوانند

  • سیستم را تعریف کنند و برخی از انواع سیستمها را نام ببرند.
  • مهم‌ترین ویژگی‌های یک سیستم را فهرست کنند.
  • با اصطلاحات مرز سیستم، رفتار سیستم، محیط سیستم، سیستم باز و سیستم بسته آشنا شوند.
  • چند نوع سیستم را مثال بزنند و اجزای هر سیستم را نام ببرند.
این درس تعریف سیستم را در قالب محتوای تخصصی و جزئیات فراوان مطرح کرده است. اگر فرصت یا حوصلهٔ کافی ندارید و صرفاً می‌خواهید با اصول تفکر سیستمی یک آشنایی ابتدایی پیدا کنید، درس تفکر سیستمی به زبان ساده را بخوانید.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
سیستم چیست؟ تعریف سیستم چگونه است؟ تفکر سیستمی به چه می‌پردازد؟

به چند نمونه از اصطلاحاتی که کلمهٔ سیستم در ترکیب آن‌ها به کار رفته توجه کنید: سیستم عصبی، سیستم قضایی، سیستم آموزشی، سیستم اقتصادی، سیستم گوارش، سیستم سرمایش و …

برای این که بتوانید سیستم را تعریف کنید ابتدا باید ببینید ویژگی مشترک همهٔ این سیستم‌ها چیست؟ این که در همهٔ آن‌ها مجموعه‌ای از اجزاء را می‌بینیم که در یک ساختار و با رابطه‌ای مشخص در کنار هم قرار گرفته‌اند و با یکدیگر تعامل دارند.

دریپر کافمن حدود چهار دهه قبل برای درک سیستم مثال ساده‌ای می‌زند (+):

سیستم چیست

بنابراین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم این است که ما در سیستم‌ها با یک «ساختار» روبه‌رو هستیم. یعنی کاملاً مشخص است که هر یک از اجزای سیستم به کدامیک از اجزای دیگر متصل است و ارتباط میان آن‌ها چگونه تعریف می‌شود. اگر این ساختار وجود نداشته باشد، ما صرفاً با یک تودهٔ انباشته روبه‌رو هستیم.

راسل اکاف از دانشمندان و صاحب‌نظران مطرح در زمینهٔ تفکر سیستمی هم در تعریف سیستم به همین نکته اشاره می‌کند (+):

سیستم مجموعه‌ای از دو یا چند جزء است که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند. این اجزاء می‌‌توانند از جنس انسان باشند (مثلاً در سیستم‌های اجتماعی)؛ یا اشیاء و چیزهایی مثل تلفن‌ها در سیستم مخابرات و اندام‌ها در سیستم بدن؛ و یا حتی از جنس مفهوم (مثلاً مفاهیم مطرح در سیستم‌های عددی).

بنابراین مهم‌ترین ویژگی سیستم این است که همواره اجزاء کوچک‌تری را شامل می‌شود. اما اجزائی که مستقل از یکدیگر نیستند.

پس فعلاً به عنوان نخستین گام در تعریف سیستم به خاطر بسپارید که هر وقت از یک سیستم صحبت می‌شود، باید بلافاصله از خود بپرسید: اجزای این سیستم چیست؟

به این چند مثال توجه کنید:

اجزای سیستم گوارش

سیستم هاضمه انسان از اجزای متعددی تشکیل شده که دهان، حلق، مری، معده و روده‌ها از جمله اجزای آن هستند.

البته بعضی از این اجزاء خود زیرمجموعه‌های دیگری دارند. مثلاً وقتی از دهان حرف می‌زنیم، دندان‌ها، زبان، غدد زیرزبانی و بناگوشی و المان‌های دیگر را هم مد نظر داریم. به عبارت دیگر می‌توان گفت دهان خود یک سیستم است که زیرسیستم یک سیستم بزرگ‌تر، یعنی سیستم گوارش محسوب می‌شود.

اجزای سیستم خودرو

سیستم یک خودرو هم اجزای متعددی دارد. موتور، گیربکس، چرخ‌ها، فرمان، تهویه داخل کابین و ترمز، نمونه‌هایی از اجزای سیستم خودرو هستند.

البته راحت‌تر است که بگوییم خودرو شامل تعدادی زیرسیستم است: زیرسیستم انتقال قدرت، زیرسیستم تهویه، زیرسیستم هدایت مسیر حرکت و …

اجزای سیستم بازار

بازار را هم در نگرش سیستمی می‌توان به عنوان یک سیستم دید و از اجزای آن سخن گفت.

بخش عرضه و بخش تقاضا از جمله ارکان سیستم بازار هستند. اما بازار به این ارکان محدود نیست و اجزای دیگری هم دارد. قوانین، زیرساخت‌ها و نیز سیستم‌های نظارتی، از جمله اجزای دیگر سیستم بازار هستند.

علاوه بر این نکتهٔ نسبتاً واضح که «سیستم حتماً اجزاء متعدد دارد و باید بتوانید اجزای سیستم را نام ببرید» نکات دیگری هم هست که لازم است دربارهٔ سیستم‌ها و تعریف سیستم بدانید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

اجزای یک سیستم با هم تعامل دارند

تا این‌جا گفتیم که یکی از ویژگی‌های سیستم این است که از اجزای متعددی تشکیل شده است. به عبارت دیگر، سیستم وقتی معنا پیدا می‌کند که دو یا چند جزء در کنار هم قرار بگیرند. یک قطعهٔ ساده که به هیچ زیرمجموعه‌ای قابل‌‌تقسیم نیست، نمی‌تواند یک سیستم باشد.

اما وجود اجزاء به تنهایی برای شکل‌گیری یک سیستم کافی نیست. سیستم یک مجموعه نیست و چیزی فراتر از یک مجموعه است. وقتی می‌توانیم از سیستم سخن بگوییم که این اجزاء با یکدیگر تعامل داشته باشند. تعامل به این معنا که برخی از آن‌ها روی برخی دیگر تأثیر بگذارند یا از اجزای دیگر تأثیر بپذیرند.

تعریف سیستم

وقتی یکی از اجزای یک سیستم را پیش روی شما قرار می‌دهند، شما باید بتوانید دربارهٔ مسیرهای تعامل و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری‌اش اظهارنظر کنید و آن‌ها را تشخیص دهید. به این مثال‌ها توجه کنید:

تعامل میان اجزای سیستم خودرو

اگر در سیستم خودرو صحبت از موتور بود، باید بتوانید بگویید که موتور از سیستم سوخت‌رسانی ورودی می‌گیرد. خروجی موتور هم به سیستم گیربکس می‌رود.

موتور از طریق یک سیستم تعلیق روی شاسی سوار می‌شود و ارتعاشاتش به بدنه منتقل می‌شود. موتور هم‌چنین از پنل و مکانیزم‌های داخل خودرو ورودی می‌گیرد.

پدال گاز و پدال ترمز از جمله ورودی‌های موتور هستند که در داخل کابین قرار دارند. موتور هم‌چنین وضعیت برخی از پارامترهایش را روی داشبورد در مقابل راننده نمایش می‌دهد.

تعامل میان اجزای سیستم اقتصادی کشور

وقتی از سیستم اقتصادی کشور هم صحبت می‌کنید، باید بتوانید این مسیرهای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بیابید و تحلیل کنید.

مثلاً باید ببینید که اصناف از طریق پرداخت مالیات با سیستم دولت رابطه برقرار می‌کنند. هم‌چنین دولت از طریق سیستم بانکی، اعتباراتی را در اختیار اصناف قرار می‌دهد.

یا این که سیستم قضایی کشور تعاملی دوسویه با اصناف دارد. از یک سو سیستم قضایی می‌کوشد اختلاف‌نظر‌های ساده را به سمت صنف سوق دهد و بار آن‌ها را از نظام قضایی بردارد. از سوی دیگر، اصناف برخی از چالش‌های سنگین را به سیستم قضایی کشور ارجاع می‌دهند.

دربارهٔ ارتباط اصناف با مشتریان، با سازمان‌های نظارتی و دیگر اجزای سیستم اقتصادی کشور هم می‌توان توضیحاتی ارائه کرد.

به ساختمانی فکر کنید که در آن پنجاه واحد آپارتمانی وجود دارد و در هر واحد هم یک کسب‌و‌کار مستقر است. ما در این‌جا یک سیستم نداریم. آن‌چه هست، چیزی فراتر از یک مجتمع نیست.

اما حالا فرض کنید اعضای آن مجموعه، در یکی از واحدها یک تیم حقوقی مستقر کرده و هزینه‌های آن را به شکل مشترک پرداخت کنند. هم‌چنین یک سالن برای اجتماعات و سمینارها در نظر بگیرند. علاوه بر این یک صندوق غیررسمی تعریف شود که کارکنان همهٔ شرکت‌های ساختمان بتوانند پولی را در آن پس‌انداز کرده و در شرایط ضروری، وام کم‌بهره بگیرند. یک نرم‌افزار داخلی هم برای ارتباط میان واحد‌ها و تبادل نظر دربارهٔ مسائل ساختمان طراحی شود. حتی شاید کسب‌و‌کارها ترجیح دهند برای تأمین خدمات یا فروش محصولات خود با واحد‌های دیگر وارد مذاکره شوند.

هر یک از این فعالیت‌ها تعامل میان واحدها را افزایش داده و مجموعه را از یک مجتمع سنتی دور می‌کند و به همان نسبت، سیستم قوی‌تری شکل می‌گیرد.

به عنوان مثالی دیگر می‌توانیم به سراغ کار تیمی برویم. احتمالاً شنیده‌اید که هر کس بخواهد از کار تیمی حرف بزند، بلافاصله به سراغ تفاوت تیم و گروه می‌رود. معمولاً چنین توضیح داده می‌شود که یکی از تفاوت‌های تیم و گروه در تعامل میان اعضاست. تا زمانی که هر یک از مسافران مترو روی صندلی خود نشسته و مشغول کار خود هستند، با یک گروه روبه‌رو هستیم. اما اگر اتفاقی بیفتد که آن‌ها با یکدیگر صحبت کرده و تعامل برقرار کنند، یا حتی تقسیم کاری میان‌شان صورت گیرد، از گروه فاصله گرفته و به یک تیم نزدیک می‌شوند (مثلاً هنگام وقوع سانحه و در شرایطی که بخواهند با کمک یکدیگر از آن فضا نجات پیدا کنند).

این حرف‌ها را به زبان سیستمی می‌شود چنین شرح داد: «تیم، گروهی است که به یک سیستم تبدیل شده، یا در مسیر تبدیل شدن به یک سیستم است.» و یا این که «یک گروه از انسان‌ها وقتی به یک تیم تبدیل می‌شوند که با یکدیگر تعامل داشته و بر هم تاثیر بگذارند و از یکدیگر نیز تأثیر بپذیرند.»

شبیه همین بحث را در ادبیات سازمانی هم می‌توان مطرح کرد. احتمالاً دیده‌اید که در برخی سازمان‌ها، هر یک از واحدها مانند یک کشور مستقل اداره می‌شوند. واحد بازاریابی به دنبال کار خویش است. بدون این که به وضعیت بقیهٔ واحدها توجه کند. واحد تولید هم سنگ خود را به سینه می‌زند. واحد فروش، فقط به دنبال اهداف فروش است و واحد منابع انسانی هم مستقل از این که در بقیهٔ بخش‌ها چه می‌گذرد، نظام پاداش و پرداخت تعریف کرده و قوانین حضور و غیاب را تعیین می‌کند.سازمان به عنوان سیستم

به طور خلاصه و به عنوان تأکیدی دوباره باید گفت شناخت تعامل میان اجزای سیستم و جستجوی مکانیزم‌های مختلف تأثیرگذاری اجزا بر یکدیگر، یکی از اصول تفکر سیستمی است که بدون آن هرگز نمی‌توانیم سیستم‌ها را به درستی تحلیل کنیم.

برای سیستم‌ها مرز تعریف می‌شود

تقریباً هر وقت می‌خواهید از سیستم حرف بزنید، باید از مرز سیستم هم صحبت کنید. مگر این که بگویید می‌خواهم دربارهٔ کل عالم هستی (هر آن‌چه هست، مستقل از آن‌که من می‌دانم یا نمی‌دانم، می‌شناسم یا نمی‌شناسم)‌ به عنوان یک سیستم حرف بزنم. پس از این که مرز سیستم را تعریف کردیم، آن‌چه در بیرون می‌ماند، محیط سیستم نامیده می‌شود.

واضح است که پس از تعریف مرز، وقتی از ورودی سیستم حرف می‌زنیم، منظورمان همهٔ آن چیزهایی است که از بیرون مرز می‌آیند و خروجی سیستم، هر آن چیزی است که از داخل به بیرون مرز می‌رود.

توجه کنید که «مرز سیستم» یک واقعیت بیرونی نیست. بلکه ما انسان‌ها با توجه به نیازها و دغدغه‌های خود، و البته توانایی مغزمان در درک پدیده‌ها، مرزهای یک سیستم را تعریف کرده و آن را از محیط سیستم جدا می‌کنیم.

مرز در حل مسائل فیزیک

حتماً از درس‌های فیزیک دبیرستان به خاطر دارید که در بررسی حرکت اجسام معمولاً می‌گفتند: از اصطکاک هوا صرف‌نظر کنید. معنای صرف‌نظر کردن دقیقاً چیست؟ یعنی ما مرزی دور سیستم تعریف می‌کنیم که تا لبه‌های اجسام را پوشش می‌دهد، اما شامل هوای اطراف‌شان نمی‌شود. انگار که هوا وجود ندارد.

بیشتر مسائلی که در فیزیک حل می‌کنیم، از همین جنس هستند. یعنی از سیستمی حرف می‌زنیم که مرزی دور آن تعریف شده و ما صرفاً با درون این مرز کار داریم. یا لااقل، بیشترین تمرکزمان بر فضای داخلی این مرز است.

مرز در سیستمهای فیزیکی

مرز در خانه

خانه را هم می‌توان یک مثال برای سیستم در نظر گرفت و برای آن مرز تعریف کرد. این مرز، بسته به نوع نگاه و نگرش ما می‌تواند متفاوت باشد.

کسانی که آموزش کمتری در زمینهٔ زندگی اجتماعی دیده‌اند، معمولاً مرز خانه را به دیوارهای آن محدود می‌دانند. چنین نگاهی می‌تواند باعث شود که برای زیبایی و تمیزی داخل خانه به سادگی هزینه کنند، اما نظافت مشاعات و فضا‌های اشتراکی بیرونی را کمتر جدی بگیرند. یا خروج زباله از خانه برایشان مهم باشد. اما دیگر به این فکر نکنند که در ادامه چه اتفاقی برای زباله‌ها می‌افتد. سطح زبالهٔ کوچه، هر چه باشد، جزئی از خانه نیست.

سال‌ها قبل، کمپینی که شهرداری تهران با شعار «شهر ما خانهٔ ما» برگزار می‌کرد – مستقل از جنبه‌های اجرایی و موفقیت یا عدم موفقیت آن – نمونه‌ای از تلاش برای تعریف مرزی گسترده‌تر برای خانه بود.

البته تعریف مرز به مسئلهٔ مورد توجه هم بستگی دارد. مثلاً اگر مشکل امروز شما انتخاب ابعاد مناسب برای خرید یک فرش است، این که مرز خانهٔ خود را در حد شهر یا کشور تعریف کنید، تأثیری در ابعاد فرش ندارد. در حالی که هنگام خرید و نصب سیستم سرمایشی و گرمایشی، اگر «کرهٔ زمین» را خانهٔ خود در نظر بگیرید، حتی موضوعی مثل گرمایش زمین هم مورد توجه شما خواهد بود و احتمالاً به سراغ راهکارهایی با مصرف انرژی کمتر و راندمان بیشتر خواهید رفت.

تعریف مرز سیستم

هیچ‌وقت نمی‌توان به طور مطلق اعلام کرد که مرز درست و مناسب برای یک سیستم چیست و کجاست. این شما هستید که باید مرز را تعریف کنید و بکوشید این کار را به شکلی انجام دهید که مفید و سازنده باشد.

به همین علت، یکی از هدف‌های آموزش تفکر سیستمی این است که بیاموزیم مرزهای سیستم را به شکل مناسب و کارآمد تعریف کنیم: نه آن‌قدر تنگ و محدود که ویژگی‌ها و رفتار و نتایج فعالیت یک سیستم را نبینیم، و نه آن‌قدر وسیع و باز که توانایی تحلیل آن را نداشته باشیم.

این نکته را هم به خاطر داشته باشید که تعیین مرز برای سیستم به این معنا نیست که محیط سیستم بی‌اهمیت است. گاهی ما صرفاً به خاطر ناآشنا بودن با محیط سیستم یا نداشتن اطلاعات کافی دربارهٔ آن، مرز سیستم را تنگ‌تر تعریف می‌کنیم.

برای سیستم‌ها می‌توان «رفتار» تعریف کرد

طبیعتاً همیشه برخی از عملکردها و فعالیت‌های سیستم برای ما جذاب‌تر یا مهم‌تر است و احتمالاً آن‌ها را دقیق‌تر و منظم‌تر بررسی می‌کنیم. به بررسی تغییرات این ویژگی‌ها در طول زمان «رفتار» گفته می‌شود.

به مثالی از رفتار بورس به عنوان یک سیستم توجه کنید:

رفتار بورس به عنوان یک سیستم

بورس را می‌توان سیستمی دانست که از اجزای متعدد و متنوعی تشکیل شده است. خریداران و فروشندگان، زیرساخت‌های معاملاتی، قوانین حاکمیتی، شوراهای نظارتی، کارگزاران و بازارگردانان، نمونه‌هایی از اجزای سیستم بورس هستند (بسته به تعریف شما، ممکن است بعضی از این موارد با یکدیگر هم‌پوشانی داشته باشند).

برای بسیاری از فعالان و تحلیل‌گران بورس، شاخص بورس مهم است. قطعاً برای بورس می‌توان به تعداد نامتناهی شاخص تعریف کرد. اما در این‌جا برایمان مهم نیست کدام شاخص بهتر یا مفیدتر است. فقط فرض می‌کنیم شما به عنوان یک تحلیل‌گر، شاخصی تعریف کرده‌اید تا تغییرات کلی قیمت سهام‌ها را در طول زمان بررسی کنید.

همین که تغییرات یک شاخص را در طول زمان بررسی می‌کنید، می‌توانید بگویید مشغول بررسی رفتار بورس هستید. ما معمولاً برای این الگوهای رفتاری اسم هم می‌گذاریم. مثلاً می‌گوییم رفتار بورس نوسانی شده یا بورس به ثبات رسیده است.

به این نکته توجه کنید که برای یک سیستم می‌توان به تعداد نامتناهی رفتار تعریف کرد و کسی نمی‌تواند به شما بگوید که چرا رفتار را بر اساس این یا آن معیار سنجیدی.

چنان‌که شما وقتی از رفتارهای پرخاشگرانهٔ یک انسان (به عنوان یک سیستم) حرف می‌زنید و می‌گویید فلانی پرخاشگرتر از گذشته شده، صدها و هزاران رفتار دیگر هم داشته که چون در مرکز توجه شما نبوده به آن‌ها نپرداخته‌اید.

شناخت، بررسی و پیش‌بینی رفتار سیستم‌ها بسیار مهم است. چون دقیقاً یکی از اهداف ما در تفکر سیستمی همین است. ما اگر می‌خواهیم سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیک و سیاسی را بررسی کنیم، هدف اول‌مان شناخت و هدف بعدی‌مان تأثیرگذاری بر این رفتارهاست.

سیستمهای باز در برابر سیستمهای بسته

حالا که تا حدی متوجه شده‌ایم که منظور از سیستم چیست، می‌توانیم به سراغ انواع سیستم‌ها بر اساس «باز و بسته بودن» برویم.

چند دهه قبل، لودویگ فون برتالانفی، کسی که او را به عنوان بنیان‌گذار نظریهٔ عمومی سیستم‌ها می‌شناسیم، بحث سیستم‌های باز و بسته را مطرح کرد. او می‌گفت مهم‌ترین نکته‌ای که باید در مورد سیستم‌ها مورد توجه قرار گیرد، باز و بسته بودن آن‌هاست.

برتالانفی در تعریف سیستم باز چنین می‌گفت: «سیستمی که با محیط خود، ماده، انرژی یا اطلاعات رد و بدل کند.» طبیعتاً بر همین اساس، سیستم بسته هم سیستمی است که هیچ تعامل و تبادلی با محیط خود نداشته باشد. او به طور خاص تأکید داشت که یکی از ویژگیهای یک موجود زنده این است که به عنوان یک سیستم باز فعالیت می‌کند. و اگر این نکته را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم متوجه شوید که معنای زنده بودن دقیقاً چیست.

به شکل تئوری می‌توان گفت تنها سیستم بسته واقعی «کل جهان هستی» است و هر سیستم دیگری که داخل جهان بیابیم و تعریف کنیم، با محیط خود تعامل و تبادل دارد. اما در عمل، گاهی تبادل و تعامل سیستم‌ها با محیط آن‌قدر ناچیز است که تصمیم می‌گیریم از آن‌ها صرف‌نظر کنیم و سیستم را بسته در نظر بگیریم.

سیستم باز و سیستم بسته

دربارهٔ معنای دقیق اصطلاح مرز و محیط، اختلاف‌نظر وجود دارد و باید جداگانه درباره‌اش صحبت کنیم. به عنوان مثال، برخی تحلیل‌گران سیستمی می‌گویند دو مفهوم «مرز» و «محیط» برای سیستم‌های باز معنا پیدا می‌کند. اگر از سیستم بسته حرف می‌زنید،‌ یعنی تمام جهان را به همین سیستم محدود کرده‌اید. بنابراین بهتر است در آن‌جا دیگر از اصطلاح‌های مرز و سیستم استفاده نکنید و صرفاً بر «روابط میان اجزای سیستم» تمرکز کنید.

برای آشنایی بیشتر با سیستم‌های باز و تفاوت سیستم باز و بسته می‌توانید درسی را که به همین موضوع اختصاص دارد بخوانید:

سیستم باز چیست؟

برای بسیاری از سیستم‌ها می‌توان «هدف، قصد یا کارکرد» تعریف کرد

بحث دربارهٔ هدف سیستم (Goal) و قصد سیستم (Purpose) و کارکرد سیستم (Function) بحث بسیار دشواری است و در بخش‌های بسیاری به فلسفه و جهان‌بینی و نیز شیوهٔ مدل‌سازی شما ربط پیدا می‌کند.

معمولاً اصطلاح قصد را در شرایطی به کار می‌برند که فرض می‌کنند سیستم اراده‌ٔ آزاد دارد. مثلاً‌ برای انسان‌ها و سایر پستانداران و نیز بسیاری از موجودات زنده از اصطلاح «قصد» استفاده می‌شود؛ چنان‌که برای سیستم‌های سیاسی و اجتماعی هم این تعبیر به کار می‌رود.

اصطلاح هدف سیستم معمولاً در مواردی رایج است که چیدمان سیستم برای رسیدن به یک وضعیت خاص طراحی شده است. مثلاً وقتی موشکی به سمت یه نقطهٔ مشخص پرتاب می‌شود و سیستم هدایت‌گر و تصحیح مسیر مدام آن را به سمت نقطهٔ نهایی می‌راند، می‌گویند که سیستم روی فلان هدف تنظیم شده است. در مثال‌های ساده‌تر،‌ وقتی ترموستات سیستم گرمایش را روی ۲۳ درجه تنظیم می‌‌کنید، می‌توانید بگویید هدف ۲۳ را برای آن انتخاب کرده‌اید.

گاهی اوقات، استفاده از اصطلاح کارکرد راحت‌تر است. یعنی به جای این که بگوییم سیستم می‌خواهد به کجا برود،‌ بگوییم سیستم چه می‌‌کند. مثلاً‌ کارکرد معده، هضم غذاست.

حتماً به این نکته توجه کنید که لزوماً برای همهٔ سیستم‌ها نمی‌توان هدف و قصد و کارکرد تعریف کرد. ضمن این که قضاوت تحلیل‌گر هم کاملاً در این موضوع نقش دارد. مثلاً هدف اکوسیستم یک برکه چیست؟ قصدش چیست؟ چه کارکردی دارد؟ تحلیل‌گران بسیاری برای این پرسش‌ها پاسخ ندارند. آن‌هایی هم که پاسخ می‌دهند، می‌دانند که از منظر خود دربارهٔ سیستم قضاوت می‌کنند.

درخت به عنوان یک سیستم

همان‌طور که در مثال درخت به عنوان یک سیستم دیدید، در ساده‌ترین بحث‌های مربوط به هدف و کارکرد هم می‌توان تفسیرهای مختلفی را مطرح کرد. همان‌طور که بحث جبر و اختیار همواره محل چالش فیلسوفان بوده است.

به همین علت، حتی برخی نظریه‌پردازان تحلیل سیستم‌ها ترجیح می‌دهند «وجود هدف» یا «وجود قصد» را به عنوان یکی از ویژگی‌های سیستم مطرح نکنند. اما در مقابل، گروه دیگری مانند راسل اکاف و جمشید قراچه‌داغی هم هستند که معتقدند فواید این بحث بیشتر از دردسرها و ابهامات آن است (کتاب دربارهٔ سیستمهای هدفمند).

از آن‌جا که ما بحث تفکر سیستمی در متمم را برای تحلیل مسائل مدیریتی سازمان‌ها و کسب‌و‌کارها و نیز سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی می‌خواهیم، ترجیح‌مان این است که گاهی از هدف سیستم‌ها حرف بزنیم. به این شکل راحت‌تر می‌توانیم از هدف یک سازمان بگوییم، یا توضیح دهیم که اصلاح سیستم اقتصادی باید مسیر اقتصاد را به سمت چه هدف‌هایی ببرد.

مثال برای سیستم | بررسی نمونه هایی از سیستمها

در این‌جا می‌خواهیم چند نمونه از سیستم‌ها را با هم مرور کنیم. آن‌چه در ادامه می‌آید صرفاً در حد مثال سیستم است و قرار نیست شامل تجزیه و تحلیل سیستم‌ها باشد. چون می‌دانیم که تجزیه و تحلیل سیستم کاری بسیار طولانی و زمان‌بر است و دربارهٔ تحلیل هر یک از این سیستم‌ها می‌توان ده‌ها کتاب نوشت.

بنابراین فقط نام سیستم و اجزای اصلی آن را مرور می‌کنیم و کمی دربارهٔ آن حرف می‌زنیم. این بخش از این جهت مفید است که وقتی در درس‌های بعد اصطلاح سیستم را می‌بینید، چند نوع سیستم در ذهن داشته باشید و مباحث را بهتر درک کنید.

سیستم بانکی کشور

مجموعه بانک‌های یک کشور را می‌توان به عنوان مثال برای سیستم در نظر گرفت. همان چیزی که معمولاً‌ در رسانه‌ها از آن با عنوان «نظام بانکی کشور» یاد می‌شود. این سیستم از اجزاء متعدد و متنوعی تشکیل شده که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

سپرده گذاران و کسانی که منابع مالی بانک‌ها را تأمین می‌کنند.
اشخاص حقیقی و حقوقی که بانک‌ها به آنها وام داده یا اعتبار تخصیص می‌دهند و در واقع، مصارف مالی بانک را شکل می‌دهند.
سیستم مدیریت منابع انسانی که می‌کوشد انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و بهره‌وری افراد شاغل در بانک‌ را تأمین کند و البته همواره نسبت به تأمین منابع انسانی متناسب با نیازهای مجموعه اقدام کند.
زیرساختهای فناوری اطلاعات که ارتباط شعب با یکدیگر و ارتباط میان بانک‌های مختلف و نیز ارتباط میان بانک‌ها و مشتریان را تسهیل می‌کنند.
بانک مرکزی که به هماهنگی بانک‌های مختلف با یکدیگر و نظارت بر عملکرد آنها و تعیین خط مشی‌های کلان سیستم بانکداری می‌پردازد.

حتماً دقت کرده‌اید که بعضی از این اجزاء خود یک سیستم بزرگ و پیچیده هستند. در واقع می‌توان گفت سیستم بانکی کشور، زیرسیستم‌های متعددی دارد. طبیعتاً بسته به سلیقهٔ خود و بر اساس نیازتان می‌توانید اجزای بیشتری هم تعریف کنید و در نظر بگیرید. اما به هر حال، مشخصاً همهٔ این‌ها زیر یک چتر قرار می‌گیرند: نظام بانکداری کشور

سیستم بانکی کشور

ضمناً در تجزیه و تحلیل سیستم و بررسی اجزای آن به این نکته هم توجه داشته باشید که اجزاء را معمولاً بر اساس کارکرد و نقش‌شان می‌سنجند. به همین علت، ممکن است یک فرد یا سازمان خاص را در یک سیستم، به عنوان دو جزء مستقل بشناسیم و تعریف کنیم. مثلاً یک فرد ممکن است هم‌زمان هم به عنوان «سپرده‌گذار» و هم در نقش «وام‌گیرنده» در سیستم ایفای نقش کند. به عبارت دیگر، هم‌زمان هم بخشی از منابع مالی بانک را تأمین کند و هم بخشی از مصارف نظام بانکی را به خود اختصاص دهد. ما این فرد را هم‌زمان در دو جزء مختلف از سیستم می‌بینیم و در نظر می‌گیریم. گویی که دو فرد مستقل دو نقش مستقل ایفا کرده‌اند.

سیستم اقتصادی یک کشور

اقتصاد کشور را هم می‌توان یک سیستم دانست. سیستمی که حتی اگر در ظاهر ارتباط خود را با جهان اطراف قطع کند، هم‌چنان یک سیستم باز محسوب می‌شود. چون تقریباً هیچ‌وقت نمی‌توان اقتصاد کشوری را به شکل کاملاً‌ جداشده از جهان تصور کرد.

سیستم اقتصادی کشورها هم از زیرسیستم‌های متعددی تشکیل شده است. در یک تقسیم‌بندی ساده می‌توان اجزای سیستم اقتصادی کشور (یا زیرسیستم‌های سیستم اقتصادی کشور) را در پنج بخش توصیف کرد:

خانوارها
بنگاه‌های اقتصادی
بازار منابع
بازار محصولات
دولت

این صرفاً یک بخش‌بندی سلیقه‌ای است و ممکن است فرد دیگری بسته به نیاز یا موضوع مد نظر خود، تقسیم‌بندی دیگری ارائه دهد. مثلاً پیتر دراکر تأکید می‌کند که تا زمانی که اقتصاد کشور را به جای دو بخش «دولت و بنگاه‌های اقتصادی» در قالب سه بخش «دولت، بخش خصوصی و بخش سوم اقتصاد (غیرانتفاعی، سمن‌ها و …)» نبینیم، از درک عمیق سیستم‌ اقتصادی و اجتماعی کشور ناتوان خواهیم بود.

سیستم آموزش و پرورش

آموزش و پرورش هم یکی از سیستم‌های اجتماعی بسیار مهم و اثرگذار است که می‌تواند مثال ارزشمندی برای بحث‌های تفکر سیستمی و تجزیه و تحلیل سیستمها باشد. سیستم آموزش کودکان در کشور و پرورش فکری آن‌ها سیستم پیچیده با اجزای فراوان است. از جمله اجزای سیستم آموزشی در کشور ما می‌توان به به وزارتخانه، مدرسه‌ها، خانواده، رسانه‌ها، مذهب، سنت، عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک درسی، سیستم‌های کمک آموزشی، مجریان کنکور و برگزارکنندگان کلاس‌های آمادگی کنکور اشاره کرد (البته دقت کنید که زیر سیستم آموزش و پرورش می‌توان سیستم‌های کوچک‌تری هم تعریف کرد. مثلاً مدرسه یک سیستم است. عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک آموزشی هم یک نمونه سیستم محسوب می‌شوند).

اگر بخواهیم به بحث سیستمهای باز و بسته که کمی بالاتر مطرح شد ارجاع دهیم، از نظر باز و بسته بودن باید گفت سیستم آموزش و پرورش در ذات خود نمی‌تواند یک سیستم بسته باشد. هر چقدر هم که چارچوب و مرز برای این سیستم در نظر گرفته شود، نهایتاً این سیستم بخشی از جامعه است. تنش‌های جامعه، فرصت‌های جامعه، دانش موجود در فضای بیرون از مدرسه، امیدها و ناامیدی‌ها، شرایط اقتصادی و ده‌ها عامل دیگر، مدام با این سیستم در ارتباط هستند.

با گسترش دنیای دیجیتال و رواج یافتن وب، شبکه های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، سیستم آموزش باز بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا کرده و فراگیر شده است. چنان که مارشال مک لوهان در یک مصاحبه می‌گوید که بعد از گسترش دنیای دیجیتال، دانش‌آموزان حتی به تدریج مدرسه را بخش کوچک‌تر و کم‌تأثیرتر سیستم آموزشی خود می‌بینند.

بنابراین می‌توان گفت در تجزیه و تحلیل سیستم آموزش کودکان و نوجوانان، اگر بی‌دقت باشیم و باز بودن سیستم آموزش و پرورش را نادیده بگیریم، احتمالاً مسئله‌ی آموزش، رشد و یادگیری را به شکلی نادرست یا ناقص تحلیل خواهیم کرد.

بدن انسان به عنوان یک سیستم

بدن انسان هم یک سیستم است می‌توان آن را با دیدگاه سیستم تحلیل کرد. این سیستم از مجموعه‌ای از اجزا و زیرسیستم‌ها (خرده سیستمها) تشکیل شده که همه‌ی آنها با یکدیگر در تعامل هستند و روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند. ما معمولاً برای تحلیل‌های عادی و روزمره، پوست بدن انسان را به عنوان مرز سیستم انسان با محیط در نظر می‌گیریم.

البته سیستم بدن انسان زیرسیستم‌های متعددی دارد که هم به شکل مستقل و هم در تعامل با یکدیگر بررسی می‌شوند. در حدی که می‌توان انسان را سیستمی از سیستم‌ها در نظر گرفت. سیستم ماهیچه‌ها (دستگاه ماهیچه‌ای)، سیستم استخوان‌بندی (دستگاه استخوانی)، سیستم هاضمه، سیستم تنفس، سیستم عصبی و سیستم گردش خون نمونه‌هایی از این سیستم‌ها هستند.

سیستم بدن انسان

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

محدودیت در دسترسی کامل مجموعه تفکر سیستمی

دسترسی کامل به این درس و ۵۵ درس دیگر دربارهٔ تفکر سیستمی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۹۸۸ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۳۷۷۲۶ تمرین در درس‌های تفکر سیستمی ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۵۵ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  مدل ذهنی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | استعدادیابی

  تصمیم گیری | حل مسئله | مدیریت زمان | یادگیری

گزینه‌ی دیگر هم پیگیری منظم مجموعه درس‌های دوره MBA متمم است.

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی (شش ساعت)

آیا اصطلاحات «سیستماتیک» و «سیستم سازی» هم به تفکر سیستمی ربط دارند؟

اصطلاح سیستم سازی که در چند سال اخیر در زبان فارسی رواج یافته، بیشتر به معنای سازمان‌دهی فعالیت‌ها، تعریف فرایندها، استقرار سیستم‌های کنترل مدیریت و نیز اتوماسیون است. در واقع سیستم‌سازی بیشتر از جنس نظم‌ بخشیدن به مجموعه‌هاست تا نگاه سیستمی. کلمهٔ سیستماتیک هم تا حد زیادی به نظم و چارچوب ربط پیدا می‌کند؛ و نه تحلیل پیچیدگی‌های مجموعه‌ای با اجزای فراوان و انواع مکانیز‌م‌های بازخورد. مثلاً وقتی می‌گویند نگاه سیستماتیک داشته باش، بیشتر به نظم و ترتیب اشاره دارند تا نگاه همه‌جانبه و جامع‌نگر. به همین علت در برخی متون معتبر انگلیسی هم می‌بینیم که بین دو اصطلاح سیستماتیک (Systematic) و  سیستمیک (Systemic) تفاوت قائل می‌شوند و پیشنهاد می‌کنند آن‌ها را به جای یکدیگر به کار نبریم (+).

معادل کلمه سیستم در زبان فارسی چیست؟

واژه‌ی انگلیسی سیستم (System) در زبان فارسی یک معادل واحد پیدا نکرده است. بنابراین در گفته‌ها و نوشته‌های مخلتف، بسته به موضوع، نیاز و ترجیحات و سلیقهٔ گوینده، کلمه‌های متعددی به عنوان معادل فارسی سیستم به کار می‌روند.

قطعاً خود واژهٔ سیستم شناخته‌شده‌ترین معادل System است. چنان‌که ما با آن اصطلاحات ترکیبی هم ساخته‌ایم و تعابیری مثل سیستماتیک و سیستمی و سیستم‌سازی را هم به کار می‌بریم.

در گذشته استفاده از واژهٔ عربی جهاز هم میان فارسی‌زبانان رواج داشت. حتماً شما هم اصطلاح جهازِ هاضمه را شنیده‌اید. البته جهاز تقریباً معادل «دستگاه» است. و جالب این‌که خود دستگاه را هم گاهی به عنوان معادل سیستم به کار می‌بریم. اصطلاح دستگاه تنفسی، نمونه‌ای از ترجمهٔ System به دستگاه است (در میان نسل جوان‌تر، شاید جهاز واژهٔ چندان آشنایی نباشد. اما نسل جدید هم‌چنان برخی واژه‌های هم‌خانوادهٔ جهاز را می‌شناسد و به کار می‌برد. مثلاً: تجهیزات).

اصطلاح عربی نظام هم در زبان فارسی برابر با System به کار می‌رود. تعبیر‌های نظام بانکی و نظام اقتصادی و نظام اجتماعی دقیقاً معادل سیستم بانکی و سیستم اقتصادی و سیستم اجتماعی هستند.

در سال‌های اخیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌ی فارسیِ سامانه را هم به عنوان معادل کلمه سیستم پیشنهاد کرده است که اتفاقاً در بسیاری از نوشته‌ها و گفته‌ها – خصوصاً متن‌های رسمی دولتی – به عنوان جایگزین کلمه سیستم رواج یافته است. اما از آن‌جا که این اصطلاح برای راهکارهای نرم‌افزاری هم به کار رفته، وضعیت بلاتکلیفی دارد و استفاده از آن با ابهام همراه است. مثلاً ثبت نام در «سامانهٔ تزریق واکسن» بیشتر به معنای ثبت یک داده در پایگاه داده است و به معنی کلمه سیستم و مفهوم سیستمی بودن با آن گستردگی و عمیقی که در تفکر سیستمی مطرح می‌شود ربطی ندارد.

جمع‌بندی ما در متمم این است که چون با واژه‌های سامانه و نظام و جهاز همچنان نمی‌توان صفت‌هایی ساده و روان، هم‌ارز با سیستمی و سیستماتیک ایجاد کرد، همچنان سیستم و ترکیب‌های آن در زبان فارسی باقی بمانند و استفاده شوند.

تمرین و مشارکت در بحث تعریف سیستم

خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

برداشت شما از سیستم چیست؟ آیا توضیح، اطلاعات یا اصطلاحاتی مرتبط با تعریف سیستم در ذهن دارید که مناسب بدانید از زبان خود برای دوستان‌تان بیان کنید؟

[   فایل صوتی مرتبط: سمینار دو ساعته محمدرضا شعبانعلی درباره تفکر سیستمی ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۷۰۹ نظر برای تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : احمد زارعی

    تفکر سیستمی پیش نیاز حل مسائل انسانی

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    گاهی احساس می کنم یک بار زندگی کردن هرگز کافی نیست

    گاهی احساس می کنم ای کاش یک بار دیگرمتولد می شدم تا عمر عزیز را به گو نه ای دیگر می زیستم . اما وقتی عمیق تر فکر می کنم ، میبینم که نژاد انسان به واقع تجربه پذیر نیست . انسان حکمت را می شناسد. می داند که " درست " چیست اما همواره "غلط "  را انتخاب می کند می داند که باید کل نگر باشد . می داند که تنها یک کره زمین برای زندگی دارد اما به جای مراقبت از همین یک کره زمین به دنبال کراتی دیگر برای زندگی می گردد.

    خودخواهی بشر تمام زندگی را به یغما برده است . ظاهرا انسان هوشمند ترین موجود زنده روی کره خاکی است. اما هیچ موجود زنده ای همانند انسان به این کره خاکی آسیب نرسانده است.  به نظر می رسد هر چه جامعه ای هوشمند تر بوده بیشتر به این کل بی همتا آسیب رسانده است .  آیا قبایل بدوی آفریقائی بیشتر به کره زمین آسیب رسانده اند یا کشورهای پیشرفته جهان ؟ آیا دو کشور آمریکا و روسیه  که به مسابقه ی تسلیحاتی در جنگ سرد دامن زدند مفاهیم تفکر سیستمی را نمی شناختند؟ پس چرا هر یک خودخواهانه به فکر منافع خود بودند و نخواستند سیستم بزرگتری را در مقابل چشمان خود ببینند؟

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    نیاز داریم تقکر سیستمی را بیاموزیم . نیاز داریم مدل ذهنی را بشناسیم . نیاز به بهبود مهارت های مدیریت و رهبری داریم . نیاز داریم که استراتژیک  فکر کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم.

    اما قبل از هر چیزی نیاز داریم حیوان بهتری باشیم  ، از عواطف خود فاصله نگیریم ، بر مبنای فطرت خود زندگی کنیم و آنگاه از دانش های کسب شده بهره خواهیم گرفت. در غیر اینصورت عالم بی عملی خواهیم بود که از تمامی دانشی که کسب می کنیم در راستای خودخواهی خود بهره گرفته و تمامی هستی را غارت خواهیم نمود.

     

  1. سارا امیری گفت: (عضو ویژه)

    خانواده اولین چیزی بود که بعد از خواندن مفهوم سیستم به ذهنم رسید.
    و اینکه سعی می کنم همه چیز رو به عنوان سیستم ببینم تا درک بهتری ازش داشته باشم این موضوع خیلی بهم کمک کرده

  2. امیرحسین کریمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    تقصیر علاقه‌ام به تحلیل رفتار متقابل هست که باعث میشه که ذهنم برای شروع ، رفتار های انسانی رو برای مثالی از سیستم برایم تداعی کنه. هر رفتار ما، هر حرف یا تصمیم کوچکی که می‌گیریم، یک جایی توی این شبکه پیچیده زندگی تاثیر می‌ذاره؛ شاید همون لحظه نبینیم، ولی زنجیره‌ای از اتفاق‌ها رو رقم می‌زنه.

    اگر بخواهم رفتارهای انسانی رو به یک سیستم تشبیه کنم، چند جزء مهم داره:

    احساسات: همون چیزی که محرک اصلی خیلی از رفتارهای ماست، حتی اگه خودمون متوجهش نباشیم.

    محیط: فضایی که در اون قرار داریم و به‌شدت روی رفتارمون تاثیر می‌ذاره.

    ارتباطات: تعاملاتی که با دیگران داریم و باعث میشه رفتارمون تغییر کنه یا شکل جدیدی بگیره.

    الگوهای فکری: همون باورها و پیش‌فرض‌هایی که به رفتارهای ما جهت میدهند.

    این بند از صحبت هایم برداشتی آزاد از کتاب محتوم از رابرت ساپولسکی است که خوندن این کتاب یا در کل آثار ساپولسکی خالی از لطف نیست: با نگاه سیستمی به رفتارهای انسانی، می‌تونیم بفهمیم که هیچ اتفاقی تصادفی نیست. مثلاً وقتی کسی احساس عصبانیت میکنه یا رفتار ناخوشایندی داره، شاید بخشی از سیستم امورات زندگی‌اش به مشکل خورده باشه. شاید به جای قضاوت کردن این شخص، باید بفهمیم اون زنجیره چطور به این نقطه رسیده.

    تفکر سیستمی در جامعه‌های پویا و کارآمد نقش مهمی داره. در این جوامع، افراد و اجزاء مختلف به هم متصل و وابسته‌ هستند و تغییر در یک قسمت از سیستم می‌تونه به بهبود کل جامعه منجر بشه. اگر بتونیم این ارتباطات پیچیده رو درک کنیم، می‌تونیم مشکلات رو به روشی مؤثرتر حل کنیم.

    دوست دارم با تفکر سیستمی مشکلات زندگی خودم و دیگران رو به روش‌های بهتر و کارآمدتری حل کنم؛ چون معتقدم درک این سیستم پیچیده می‌تونه مسیر خیلی چیزها رو تغییر بده.‌

  3. ۱٫ وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوم، معمولاً به چه سیستم‌هایی فکر می‌کنم؟
    من بیشتر به سیستم‌های اجتماعی و اقتصادی فکر می‌کنم، چون پیچیدگی و تعاملات زیادی دارند. یکی از این سیستم‌ها سیستم آموزشی است.

    اجزای سیستم آموزشی:

    دانش‌آموزان
    معلمان
    برنامه درسی
    زیرساخت‌ها (مدارس، تجهیزات آموزشی)
    سیاست‌گذاران آموزشی (وزارت آموزش و پرورش)
    خانواده‌ها و جامعه
    فن‌آوری‌های آموزشی (پلتفرم‌های آنلاین، ابزارهای دیجیتال)

    ۲٫ با خواندن درس‌های تفکر سیستمی، انتظار دارم درک چه سیستم‌هایی برایم ساده‌تر شود؟
    انتظار دارم درک سیستم‌های پیچیده اجتماعی و اقتصادی مثل بازار کار، اقتصاد کلان، یا حتی ساختارهای سیاسی برایم ساده‌تر شود. این سیستم‌ها معمولاً پر از بازخورد، تعاملات غیرمنتظره، و رفتارهای ضدشهود هستند، که تفکر سیستمی می‌تواند کمک کند آن‌ها را بهتر تحلیل کنیم.
    ۳٫ برداشت من از سیستم چیست؟
    به نظر من، سیستم مجموعه‌ای از اجزاست که با هم تعامل دارند و رفتار کلی سیستم را شکل می‌دهند. چیزی که یک سیستم را از یک مجموعه ساده جدا می‌کند، تعامل بین اجزا و وجود ساختار مشخص است.

    توضیح ساده برای دوستان:
    می‌توانم به دوستانم بگویم:
    «تصور کن یک ماشین داری. این ماشین از قطعات مختلفی مثل موتور، چرخ، فرمان و ترمز تشکیل شده. اما فقط وقتی این قطعات به درستی کنار هم کار کنند، ماشین حرکت می‌کند. حتی بهترین موتور دنیا اگر با بقیه قطعات هماهنگ نباشد، ماشین درست کار نمی‌کند. این یعنی سیستم! اجزا باید با هم تعامل داشته باشن تا سیستم کار کنه.»

  4. مهراد رادمان گفت: (عضو ویژه)

    من وقتی اصطلاح سیستم رو میخوانم، معمولا به سیستم های کامپیوتری فکر میکنم. این سیستم شامل CPU، GPU، RAM، و حافظه و تعدادی دیگر از اجزا هستند.

    با خواندن درس های تفکر سیستمی انتظار دارم درک سیستم های اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی برایم ساده تر شود.

    سیستم مجموعه ای از اجزا هست که به صورت هماهنگ با یکدیگر کار میکنند و از هم تاثیر میپذیرند. از نظر من این سیستم ها یا هدف دارند یا اگر ندارند، باید هدفی مناسب برایشان در نظر گرفت که قابل مدیریت تر باشند.

  5. زهرا برزکار گفت: (عضو ویژه)

    سوال ا_به نظر من مفهوم “خانواده” میتونه به عنوان یک سیستم معرفی بشه.

    اجزاش هم  پدر، مادر و فرزندان هستند.

    سوال۲-با مطالعه درس تفکر سیستمی انتظار دارم بتونم به پدیده ها به دید سیستمی نگاه کنم و راه حل های سیستمی برای مسئله ها ارائه بدم.

    سوال۳-برداشت من در گذشته از سیستم همون برداشت قدیمی که توی کتابای دوران مدرسه داشتیم بود:” مجموعه ای از اجزای به هم وابسته که روی هم تاثیر میذارن و برای هدف مشترکی کار میکنند” که البته الان میدونم که این تعریف کمی ناقص بوده و درواقع خیلی پیچیدگی های بیشتری داره.

  6. مهلا تندر گفت: (عضو ویژه)

    حال با نگاه کردن به هر سیستمی سعی دارم فراتر از رابطه‌ی علت و معلولی به مواضع مختلف نگاه کنم و به اجزاء و نوع ساختار و الگوهای تعاملی توجه داشته باشم و به تاثیر روند و اثر هر کنشی در سیستم اهمیت بدهم و توجه داشته باشم.
    احساس می‌کنم تفکر سیستمی چه به صورت کلی یا جزئی و چه در مسائل کاری یا شخصی برایم کمک کننده خواهد بود برای درک چندجانبه‌ی مسائل و همچنین در بررسی‌ها و انجام اقدامات و تصمیم‌ها و پیشبرد آن‌ها.
    تعداد بسیار زیادی سیستم در حال حاضر در اطرافم می‌بینم مانند: سیستم یادگیری سازمانی، سیستم زنجیره تامین، سیستم بازآفرینی، سیستم چرخه عمر محصول، سیستم ارتباطات فردی، سیستم پسماند، سیستم تولید و توزیع، سیستم اقتصادی، حکومت‌ها، سیستم خانواده، اکوسیستم، سیستم ترافیک، سیستم آموزشی و … .
    و برای بررسی به عنوان مثال سیستم بهداشت و درمان که شامل اجزائی نظیر: زیرسیستم ارائه‌دهندگان خدمت، زیرسیستم مراقبت‌های بهداشتی اولیه، زیرسیستم مراقبت‌های تخصصی، زیرسیستم توانبخشی، زیرسیستم بهداشت عمومی و پیشگیری، زیرسیستم تامین مالی، زیرسیستم مدیریت اطلاعات.

  7. متین گفت:

    خیلی ساده می‌خوام سیستم تولید نفت رو بیان کنم:

    برای اینکه نفت رو بتونیم بهره‌برداری کنیم باید ساب سیستم‌های زیر به ترتیب کارشون رو به بهترین شکل انجام بدن:

    ۱- سیستم لرزه‌نگاری-اینکه بفهمیم نفت کجای زمینِ؟

    ۲- سیستم حفاری-رسیدن به سفره‌ی نفتی. که دکل‌های نفتی که خودشون چنتا ساب سیستم دارن.

    ۳- سیستم پایپینگ و خطوط لوله برای انتقال نفت به فراورشگاه.

    ۴- سیستم بهره‌برداری نفت-که هدف‌ پروسه‌ رسوندن نفت به RVP یا استاندارد برای تولید محصولات پایین‌دستی مورد نظر هست.
    تو سازمان ما که هدفش تولید نفت، پایین‌دست حفاری و آخرین سیستم در پروسه‌ی تولید هست، سیستم‌هایی هستن که در راستایِ هدف سیستم تولید فعالیت می‌کنن که اصطلاحاً supportive گفته میشن، مثل:
    -C&P

    -HR

    -PLANNING

    -MAINTENANCE

    -OPERATION

    -GS

    -…

    همه‌ی این سیستم‌ها درنهایت در تولید نفت نقش دارند. ضعف و نبود هر کدوم از این ساب سیستم‌ها در رسیدن به هدف سیستم رأس هرم که در واقع وزارت نفت و بالاتر از اون دولت و سیستم بودجه کشور هستن، دچار اختلال میشه و میتونه عواقب جبران‌ناپذیری رو به سیستم جامعه و سیستم مدیریت کشور تحمیل کنه.

     

     

  8. متین گفت:

    خیلی ساده می‌خوام سیستم تولید نفت رو بیان کنم:

    برای اینکه نفت رو بتونیم بهره‌برداری کنیم باید ساب سیستم‌های زیر به ترتیب کارشون رو به بهترین شکل انجام بدن:

    ۱- سیستم لرزه‌نگاری-اینکه بفهمیم نفت کجای زمینِ؟

    ۲- سیستم حفاری-رسیدن به سفره‌ی نفتی. که دکل‌های نفتی که خودشون چنتا ساب سیستم دارن.

    ۳- سیستم پایپینگ و خطوط لوله برای انتقال نفت به فراورشگاه.

    ۴- سیستم بهره‌برداری نفت-که هدف‌ پروسه‌ رسوندن نفت به RVP یا استاندارد برای تولید محصولات پایین‌دستی مورد نظر هست.

    تو سازمان ما که هدفش تولید نفت، پایین‌دست حفاری و آخرین سیستم در پروسه‌ی تولید هست، سیستم‌هایی هستن که در راستایِ هدف سیستم تولید فعالیت می‌کنن که اصطلاحاً supportive گفته میشن، مثل:

    -C&P

    -HR

    -PLANNING

    -MAINTENANCE

    -OPERATION

    -GS

    -…

    همه‌ی این سیستم‌ها درنهایت در تولید نفت نقش دارند. ضعف و نبود هر کدوم از این ساب سیستم‌ها در رسیدن به هدف سیستم رأس هرم که در واقع وزارت نفت و بالاتر از اون دولت و سیستم بودجه کشور هستن، دچار اختلال میشه و میتونه عواقب جبران‌ناپذیری رو به سیستم جامعه و سیستم مدیریت کشور تحمیل کنه.

     

     

  9. نگين كريمي گفت: (عضو ویژه)

    سیستم فکری، سیستم کاری، سیستم اموزش، سیستم بیمارستان، سیستم فروش ، سیستم حمل و نقل

     

    سیستم فکری و سیستم کاری

     

    در اصل زندگی یک سیستم پیچیده است که از همه جهات تمام اجزا با هم در ارتباط هستند و دونستن دقیق این روند میتونه در بهبود شرایط زندگی موثر باشه

  10. مرتضی متولی گفت: (عضو ویژه)

    سلام بر دوستان

    هدف اصلی مطالعه ی این درس برای من درست شدن یک مدل ذهنی ناخودآگاه در مغز خودن هست که به هر چیزی نگاه کنم سیستمش بیاد توی ذهنم.

    فکر میکنم کمک بسیار زیاد برای تجزیه و تحلیل وقایع پیرامون ،کسب و کارهای مختلف و …

    قطعا اگه این مدل ذهنی بصورت ناخودآگاه برای همه فعال بشه تا حدود بسیار زیادی مشکلات پیرامونمان روشن میشه و بهتر میتونیم به راحل برسیم.

    با تشکر

  11. محمد علی گرجی گفت: (عضو ویژه)

    کلاس درس بعنوان سیستم
    دانشجوها، معلم، زیرساختهای کلاس اجزای این سیستم هستند.
    هدف سیستم آموزش یک مفهوم به دانشجوها

  12. محمد حسین فرجی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    مذهب به عنوان یک سیستم

    اجزای این سیستم:

    پرستش خدایی واحد

    بودن پیامبران و امامان به عنوان راهنما

    کتاب الهی برای اجرای دستورات

    وجود شیطان ( یا کسی که می‌خواهد جای خدا بنشیند )

    کسانی که ایمان می‌آورند

    کسانی که ایمان نمی‌آورند

     

    تمام این اجزا، خود در خود اجزای دیگری هم دارند ، به طور مثال کسانی که ایمان می‌آورند می‌توانند مورد رحمت خاص خدا یا از رحمت عام خدا قرار گیرند.

     

    مذهب سیستمی ایست که اجزای آن به شدت در آن باهم در ارتباط هستند و روی هم اثر می‌گذارند ، کافران بر روی مومنین، مومنین بر روی کافران، شیطان بر روی ایمان آورنده ، ایمان آورنده بر روی شیطان ، و این سیستم یکی از سیستم های قدیمی جهان به نظرم می‌تونه باشه و به شدت پویا.

     

  13. مهدی شهبازی گفت: (عضو ویژه)

    من تقریبا ۵ ساله کارمندم و همیشه کلمه سیستم منو یاد سازمانهایی که داخلشون کار کردم میندازه. هر سازمانی از بخشهای مختلفی بسته به ابعادش میتونه تشکیل بشه:

    دیجیتال مارکتینگ
    محصول
    عملیات
    devops
    حسابداری
    منابع انسانی

    هر کدوم از این واحدها باز میتونن به لایه های جزئی تری تقسیم بشن، یا خودشون زیرمجموعه یک بخش دیگه باشن مثلا اگر یک شرکت بزرگ باشه دیجیتال مارکتینگ زیرمجموعه مارکتینگ قرار میگیره.

    من دوست دارم با مطالعه تفکر سیستمی، میزان اثر هر یک از این بخشها روی بخشهای دیگر رو بهتر متوجه بشم و در پایان بتونم تحلیل کنم که همکاری و تاثیر این اجزا روی هم چه کمکی به بهبود رضایت مشتری از خدمات یا محصولات یک سازمان میکنه؟

    نردیکترین مفاهیمی که از سیستم در ذهن من وجود داره ایناست: سازمان یا مجموعه ای از افراد که علیرغم وظایف متفاوت در راستای یک یا چند هدف مشترک در کنار هم فعالیت میکنن.

     

  14. یزدان گلشنی ساکت گفت: (عضو ویژه)

    ازونجایی که واژه سیستم ، تفکر سیستمی ، من رو در حرفه فعالیت در بازار مالی عمیق تر کرده
    برداشت من از تفکر سیستمی شبیه یه تیم فوتبال هست ،
    همه بازیکنان باید نقش خودش رو داشته باشه و برای رسیدن به هدف نهایی در هماهنگی و تعادل باشه . ضعف در یک بخش نباید آنقدر روی سایر اعضا تاثیر بزاره که سبب شکست بشه ، البته باید بعنوان مفهومی مطلق نیست ، اما باید در نظر داشت برای موفقیت باید کل سیستم با هم کار کند نه فقط یک بخش !

  15. پرويز دارستان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    سوال اول: برای من همیشه واژه سیستم تداعی‌کننده پیچیدگی است. این مسئله هم از دوران کودکی در ذهنم شکل گرفته است. تصور ذهنی‌ام از سیستم همیشه مجموعه‌ی زیادی از اجزای فیزیکی بود که با هم در رفت و آمد باشند. مانند یک کارخانه بزرگ.

     

    سوال دوم: انتظار دارم در پایان درس تفکر سیستمی:

     پیچیدگی سیستم‌ها را بهتر درک کنم
    اثرات تصمیم‌ و اقدامات خود را در یک دایره بزرگتر ببینم و تحلیل کنم
    تحلیل‌های سطحی را از تحلیل‌های سیستمی بهتر تشخیص دهم

     

    سوال سه: اگر مشمول آن‌هایی نمی‌شوم که می‌گویند “کوانتوم رو ما اول کشف کردیم”، می‌خواهم برای سیستم مثالی از گذشته ذکر کنم. به نظرم حکمای طب سنتی نگاه سیستمی جالبی به بدن داشته‌اند. منظورم از حکمای طب سنتی، افرادی مانند ابن سینا، رازی، حکیم مؤمن، حکیم جرجانی، عقیلی خراسانی و .. هستند که کتاب‌ها و آثار شاخصی در طب سنتی دارند. من البته این‌ موارد را در حد معلومات بسیار اندک خودم در این حوزه می‌نویسم.

    زیر سیستم‌های بدن: از نگاه طب سنتی، بدن به چند زیر سیستم تقسیم می‌شود که همان‌طور که در درس هم اشاره شده بود، به نام جهاز شناخته شده بودند. مانند جهاز هاضمه، جهاز تنفس، جهاز تولید مثل و …

    شاخص‌ها: حکمای قدیم می‌گفتند هر مشکلی که در بدن وجود داشته باشد، خود را در یکی از این موارد نشان می‌دهد: رنگ چهره، رنگ زبان، رنگ عنبیه، رنگ پوست، دمای بدن، نبض، کیفیت دفعیات بدن مانند عرق، ادرار و ..

    به طور مثال مشهور است که گفته‌اند احوال کبد را از روی پوست و احوال معده را از روی زبان تشخیص دهید.

    مرز سیستم: طبیعی است که تمام طبیعت اطراف ما می‌تواند روی بدن تأثیر بگذارد. این مرز در طب سنتی به نظرم بسیار گسترده تعریف شده است. به طور مثال معتقد بودند که دوری و نزدیکی به قبرستان می‌تواند بر سلامت ما اثر بگذارد. همچنین حرکت کره‌ی ماه. آن‌ها معتقد بودند در هنگامی که ماه کامل است همان‌گونه که روی آب دریاها اثرگذار است، بر خون هم اثر گذاشته و اخلاط خون به سطح می‌آیند و به همین دلیل در این ایام حجامت را بیشتر توصیه کرده‌اند.

     

  16. حسین چناری گفت: (عضو ویژه)

    خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید.

    سیستم حمل‌ونقل. اجزا شامل مواردی مانند: رانندگان، ماشین‌ها، معبرها، شرایط جوی، تامین کنندگان وسایل نقلیه، اینترنت، سوخت.

     با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

    چند تا مورد هست که می‌نویسم

    ۱ بیش از دو هفته پیش در روزنوشته‌ها خوندم ظاهرا قراره دسترسی درس‌های سیستم‌های پیچیده برای افرادی باز باشه که پروژه تفکر سیستمی رو انجام دادن. از اون‌جایی که شناخت و درک سیستم‌های پیچیده قطعا لغت‌های بیشتری رو از هم مدل ذهنیم حذف خواهد کرد (مثل مرده یا زنده)، و  نگاه دقیق‌تری از خودم و محیط رو بهم منتقل می‌کنه مشتاقم که از امروز به صورت منظم درس‌ها رو بخونم و تمرین‌ها رو هم انجام بدم تا بتونم از اول حضور فعال و منظم در سری درس‌های سیستم پیچیده داشته باشم.

    ۲ با روزنوشته‌خوانی‌هایی که داشتم و توجه به اون بخش از تصمیم‌هایی از معلم عزیزم محمدرضا شعبانعلی که برام قابل درک و کشف بوده، به وضوح موارد زیادی از اصول تفکر سیستمی در تصمیم‌های ایشون برام قابل تشخیص بوده (خیلی موارد هم نبوده و باید بیشتر یاد بگیرم). مثلا توجه به افق مکانی و افق زمانی. خوندن منظم و اصولی این سری درس‌های تفکر سیستمی بهم کمک می‌کنه دقیق‌تر و به صورت علمی و اثربخش‌تر از قبل بتونم یاد بگیرم.

    به طور مثال طوری در زندگیت رفتار و عمل کنی که تقریبا مطمئن باشی نتایج بخش زیادی از کارهای که انجام می‌دی رو در زمان محدود زندگی خودت نبینی ولی بازم با بهترین کیفیت انجام بدی.

     

    ۳ طی چند سال گذشته و پراکنده‌خوانی‌هایی که داشتم بارها بهم ثابت شده با داشتن تفکر سیستمی و کاملا منطقی، خیلی از اصول رو که به اسم اخلاق و با روش‌هایی مثل سنت و دین و مذهب و این موارد خواستن آموزش بدن و احتمالا کمترین اثربخشی رو داشته رو می‌شه رعایت کرد. تجربه محدود من با بخشی از افراد با نگاه مذهبی هم نشون می‌ده که بعضی‌ها نمی‌تونن متصور بشن در غیاب مواردی مثل دین چطور می‌شه به خیلی از توصیه‌هایی که گفتم عمل کرد و از این بابت هم تفکر سیستمی خیلی به کار میاد به نظرم.

     

     

  17. امید گفت: (عضو ویژه)

    در روزگاری زندگیم می‌کنیم که سلول‌ها هم بیشتر از قبل تاثیرگذار‌تر و تاثیرپذیر‌تر شدن. در بین بمباران خبر‌های مختلف و تحلیل‌هایی بر پایه تعصبات و ارزش و منفافع دنبال تفکری بودم که فقط شعار نباشد و از جنس راهکار باشد. درسته شعارها خریداران بیشتری دارن اما کارایی ندارن و بیشتر حکم حل کردن مسائل در خواب رو داره و زمانی بیدار میشیم مسئله ها بدون راه حل به گوشه ذهنمون به خاک خوردن ادامه میده.

    اعتقاد دارم تفکر سیستمی از جنس راهکار است و برگ برنده – آس – در این دوره زمونه است. اکثر مسائل رو با لیبل سیستم باز در مغزم طبقه‌بندی میکنم تا بین حجم انبوهی از اطلاعات بی‌خود حقایق بهم وصل شده را با نگرش صحیح از زیر خاک بیرون بیارم.

    وقتی به ابزار تفکر سیستمی مجهز باشیم در حد قابل قبولی می‌توان ارتباط‌ها را پیدا کرد و اراجیف ساده را از حقایق، آشکارسازی کرد و حقایق را بر صورت پنهان کنندگان حقایق سیلی محکمی زد.

    چند روز چشمم به خبری خورد با این تیتر: ” وزیر علوم: محتوای آموزشی مخالف فرزندآوری در دانشگاه حذف شود.”

    جنبه‌های مهم سیاسی و اجتماعی را فاکتور گرفتم و گذاشتم پشت پرانتز و سعی کردم برای تمرین این درس – تفکر سیستمی – نگاه متفاوتی نسبت به قبل داشته باشم. شاید ساده فکر کردم ولی برام ارزشمند بود.

    این‌گونه فکر کردم و تبدیلش به کلمات کردم:

    وزیر علوم – حسین سیمایی صراف – این کلمات رو کنار هم قرار داد تا بلند بگوید، دوستان. من نوک بینی خود را فقط می‌بینم نه جای دیگر البته به نظرم جای دیگر هم دیده ولی نخواسته اعتراف کند.

    علت جمعیت کم و انگیزه نداشتن مردم به فرزندآوری محتوای آموزشی است؟!
    از بالا به پایین چند علت کوچکی که به ذهنم می‌رسه – درست و غلطی موارد اولویتم نیست – رو می‌گم:

    فرهنگ
    شرایط اقتصادی
    تغییر روکرد‌های نسل جوان
    تفکری که می‌گوید بچه بیارم چیکار
    جمعیت گنجایش داره

    اگه ادامه بدیم شش تا هم شما با توجه به دغدغه‌هامون اضافه می‌کنیم.

    پیشنهاد من براشون چیه؟
    پیشنهاد می‌دم انقدر روی محتوای آموزشی نگاه ذره‌بینی دارن، می‌تونن محتوای آموزشی فرزند‌آوری رو پخش کنن. سه تا منفعت داره براشون:

    فروش نکات آموزشی
    فروش بیشتر فیلتر‌شکن
    تشنه کردن جامعه

    همین سه تا علت، شیره‌ی صحبتم رو به‌گمان رسانده است.

    اینا‌یی که می‌گن خبر نخونین و تاثیر بد می‌زاره، باید بهشون بگم اینجا خبر حکم خنده و ماساژ مغز بعد از یه روز کاری طولانی رو داره.

    تفکر سیستمی راه‌حل‌های استتار شده را نمایان خواهد کرد و امیدوارم ارزش این درس‌ها و مطالب رو بدانیم و ازشون استفاده کنیم.

     

     

  18. محمدحسین زلفی‌گل گفت: (عضو ویژه)

    قبل از اینکه با این درس آشنا بشم و تعریفی ازش داشته باشم، تفکر سیستمی یکی از سرگرمی های ذهنی من بوده.

    من از دوران کودکی تا به امروز یکی از تفریحاتم دسته‌بندی کردن و سیستم‌سازی بوده.

    تقریبا تو یه دفتر سررسید تلاش کردم برای چیزهای مختلف، مثل نظریه‌های علمی، پدیده‌های طبیعی، اجتماعی و صوری، اقتصاد، بدن انسان و…. سیستم‌ها رو به صورت شماتیک و نموداری ترسیم کنم و از این کار خیلی لذت می‌بردم.

    درحال حاضر که ۲۳ سالم هست و در یک شرکت به عنوان حسابدار مشغول به کار هستم، موضوع تفکر سیستمی خیلی کمکم کرده.

    چون حسابداری هم یک سیستم هست و ساده ترین مدل این سیستم همون معادله اساسی حسابداری و مکانیزم بدهکار و بستانکار هست.

    گزارش‌های مناسب و کاربردی تری تهیه می‌کنم، سیستم‌های کنترلی با کیفیت و کارآمدی در شرکت طراحی کردم.

    از نظر من سیستم یک صورت ذهنی از پدیده‌های خارجی یا فکری هست که به روابط بین اجزا اشاره داره و از سه رکن داده، پردازش و ستاده برخورداره.

  19. سلام

    من اولین بار زمانی که در دانشگاه در رشته کامپیوتر مشغول به تحصیل شدم اسم سیستم رو شنیدم،و واقعیت تا مدتها بعد از تحصیلم هم درک درستی از سیستم نداشتم،

    ولی بعدها تنها درکم از سیستم فقط تعامل اجزای سیستم بود در واقع فکر میکردم اجزای سیستم باهم همکاری میکنن تا به یک هدفی برسن همین….

     

    الان با خوندن مطالبی که در متمم بود نگاه دیگه به سیستم دارم.

    و اینکه سیستم فقط منظور سیستم کامپیوتر یا سییتم اقتصادی نیست

    سیستم همه جا هست

    و تا اینجا و درکی که از سیستم پیدا کردم

    بنظرم هیچ سیستمی بسته نیست و حداقل اندک تعاملی با محیطش داره.

  20. نیلوفر آرمده گفت: (عضو ویژه)

    من فکر میکنم اولین باری که کلمه سیستم رو شنیدم موقعی بود که تازه کامپیوتر خریده بودیم . از اون کامپیوتر های بزرگ و سنگین.

    بابام بهم میگفت نیلوفر سیستم رو خاموش کن یا روشن کن .

     

    یا وقتی بود که اولین بار کلمه فساد سیستماتیک رو شنیدم .

     

     

    من فکر میکنم اگر بخوام سیستم رو به ساده ترین شکل ممکن شرح بدم اینطور میگم : سیستم ینی چن تا چیز که در کنار همدیگه هستن و شدیدا بر هم تاثیر گذارن . حالا اون به اصطلاح چیز میتونه هر چیزی باشه .

     

    میتونه بدن یک انسان باشه . میتونه یک درخت باشه . ی ماشین باشه . دولت باشه . موبایل باشه . کامپیوتر باشه .

     

     

    اکثر چیزهایی که گفتم قابلیت لمس داشتن .

     

     

    اما با سیستم هایی رو به رو هستیم توی دنیا که اساسا غیر قابل لمس هستن و اتفاقا فهم و شناختشون هم سخت تره .

     

    مثل سیستم اقتصادی

    مثل سیستم های سیاسی

    سیستم های سازمانی

     

    سیستم های که واقعیت دارن ولی وجود خارجی ندارن . و درواقع فکر میکنم ساخته و پرداخته ذهن انسان هستن برای فهم راحت تر .

     

     

    مثلن ما یک جسم داریم درسته؟ اجزای سیستم کاملن مشخصه .

     

     

    اما یک سیستم اقتصادی رو چجور میخوایم به طور دقیق مشخص کنیم اجزاش رو ؟

     

     

    برای مشخص کردن اجزای یک سیستم ما نیاز داریم که تا حد امکان از بالا به یک چیز نگاه کنیم .

     

     
    سوال مهم پیش میاد که چجوری ؟ چقدر باید بالا بریم؟ برچه اساسی اجزا رو مشخص کنیم ؟
     

     

     

    و در نهایت بگم یکی از جذاب ترین سیستم های توی دنیا سیستم اقتصادی و سیاسی و مذهبی و فرهنگیه . همه این ۴ تا یک ابر سیستم محسوب میشن و خیلی برام جذابه تا جای ممکن از بالا بهشون نگاه کنم