Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۰۶۶

«باید به مسائل نگاه سیستم داشته باشیم.» «وقتی انسان را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید، نگرش‌تان به درمان تغییر می‌کند.» «سیستم آموزشی ما نیاز به اصلاح دارد. اجزای این سیستم نمی‌توانند هدف مد نظر ما را تأمین کنند.» «تفکر سیستمی در سازمان ما جا نیفتاده است. اکثر بچه‌ها سازمان را به عنوان یک سیستم نمی‌بینند.» «سیستم اقتصادی کشور ما باید بازآفرینی شود. این سیستم در برابر بحران‌ها شکننده است.» «ما هیچ یک از ارکان سیستم آموزشی باز را جدی نگرفته‌ایم.»

همهٔ این جمله‌ها و صدها جملهٔ دیگر از این دست، در یک واژه مشترکند: سیستم.

تا وقتی با تعریف سیستم آشنا نباشیم و ندانیم سیستم چیست، طبیعتاً این نوع جمله‌ها را هم به درستی درک نمی‌کنیم. اگر بخواهیم صادق و صریح باشیم، بسیاری از کسانی که جمله‌های بالا را می‌گویند و می‌نویسند هم دقیقاً نمی‌دانند سیستم چیست و قوانین تفکر سیستمی چه هستند. شاید همین باعث می‌شود که در عین علاقهٔ تحلیل‌گران، صاحب‌نظران و سیاست‌گذاران به نگرش سیستمی، نهایتاً انعکاس نگاه سیستمی را در رفتارها و تصمیم‌های بسیاری از آن‌ها نمی‌بینیم.

این درس، نخستین گام جدی در مسیر آشنایی با سیستم است. طبیعتاً ما در این‌جا فقط دربارهٔ معنی کلمه سیستم حرف می‌زنیم و می‌خواهیم بدانیم مفهوم سیستم چیست. اما بحث دقیق‌تر دربارهٔ تفکر سیستمی در درس‌های آتی مطرح خواهد شد.

از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس بتوانند

  • سیستم را تعریف کنند و برخی از انواع سیستمها را نام ببرند.
  • مهم‌ترین ویژگی‌های یک سیستم را فهرست کنند.
  • با اصطلاحات مرز سیستم، رفتار سیستم، محیط سیستم، سیستم باز و سیستم بسته آشنا شوند.
  • چند نوع سیستم را مثال بزنند و اجزای هر سیستم را نام ببرند.
این درس تعریف سیستم را در قالب محتوای تخصصی و جزئیات فراوان مطرح کرده است. اگر فرصت یا حوصلهٔ کافی ندارید و صرفاً می‌خواهید با اصول تفکر سیستمی یک آشنایی ابتدایی پیدا کنید، درس تفکر سیستمی به زبان ساده را بخوانید.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
سیستم چیست؟ تعریف سیستم چگونه است؟ تفکر سیستمی به چه می‌پردازد؟

به چند نمونه از اصطلاحاتی که کلمهٔ سیستم در ترکیب آن‌ها به کار رفته توجه کنید: سیستم عصبی، سیستم قضایی، سیستم آموزشی، سیستم اقتصادی، سیستم گوارش، سیستم سرمایش و …

برای این که بتوانید سیستم را تعریف کنید ابتدا باید ببینید ویژگی مشترک همهٔ این سیستم‌ها چیست؟ این که در همهٔ آن‌ها مجموعه‌ای از اجزاء را می‌بینیم که در یک ساختار و با رابطه‌ای مشخص در کنار هم قرار گرفته‌اند و با یکدیگر تعامل دارند.

دریپر کافمن حدود چهار دهه قبل برای درک سیستم مثال ساده‌ای می‌زند (+):

سیستم چیست

بنابراین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم این است که ما در سیستم‌ها با یک «ساختار» روبه‌رو هستیم. یعنی کاملاً مشخص است که هر یک از اجزای سیستم به کدامیک از اجزای دیگر متصل است و ارتباط میان آن‌ها چگونه تعریف می‌شود. اگر این ساختار وجود نداشته باشد، ما صرفاً با یک تودهٔ انباشته روبه‌رو هستیم.

راسل اکاف از دانشمندان و صاحب‌نظران مطرح در زمینهٔ تفکر سیستمی هم در تعریف سیستم به همین نکته اشاره می‌کند (+):

سیستم مجموعه‌ای از دو یا چند جزء است که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند. این اجزاء می‌‌توانند از جنس انسان باشند (مثلاً در سیستم‌های اجتماعی)؛ یا اشیاء و چیزهایی مثل تلفن‌ها در سیستم مخابرات و اندام‌ها در سیستم بدن؛ و یا حتی از جنس مفهوم (مثلاً مفاهیم مطرح در سیستم‌های عددی).

بنابراین مهم‌ترین ویژگی سیستم این است که همواره اجزاء کوچک‌تری را شامل می‌شود. اما اجزائی که مستقل از یکدیگر نیستند.

پس فعلاً به عنوان نخستین گام در تعریف سیستم به خاطر بسپارید که هر وقت از یک سیستم صحبت می‌شود، باید بلافاصله از خود بپرسید: اجزای این سیستم چیست؟

به این چند مثال توجه کنید:

اجزای سیستم گوارش

سیستم هاضمه انسان از اجزای متعددی تشکیل شده که دهان، حلق، مری، معده و روده‌ها از جمله اجزای آن هستند.

البته بعضی از این اجزاء خود زیرمجموعه‌های دیگری دارند. مثلاً وقتی از دهان حرف می‌زنیم، دندان‌ها، زبان، غدد زیرزبانی و بناگوشی و المان‌های دیگر را هم مد نظر داریم. به عبارت دیگر می‌توان گفت دهان خود یک سیستم است که زیرسیستم یک سیستم بزرگ‌تر، یعنی سیستم گوارش محسوب می‌شود.

اجزای سیستم خودرو

سیستم یک خودرو هم اجزای متعددی دارد. موتور، گیربکس، چرخ‌ها، فرمان، تهویه داخل کابین و ترمز، نمونه‌هایی از اجزای سیستم خودرو هستند.

البته راحت‌تر است که بگوییم خودرو شامل تعدادی زیرسیستم است: زیرسیستم انتقال قدرت، زیرسیستم تهویه، زیرسیستم هدایت مسیر حرکت و …

اجزای سیستم بازار

بازار را هم در نگرش سیستمی می‌توان به عنوان یک سیستم دید و از اجزای آن سخن گفت.

بخش عرضه و بخش تقاضا از جمله ارکان سیستم بازار هستند. اما بازار به این ارکان محدود نیست و اجزای دیگری هم دارد. قوانین، زیرساخت‌ها و نیز سیستم‌های نظارتی، از جمله اجزای دیگر سیستم بازار هستند.

علاوه بر این نکتهٔ نسبتاً واضح که «سیستم حتماً اجزاء متعدد دارد و باید بتوانید اجزای سیستم را نام ببرید» نکات دیگری هم هست که لازم است دربارهٔ سیستم‌ها و تعریف سیستم بدانید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

اجزای یک سیستم با هم تعامل دارند

تا این‌جا گفتیم که یکی از ویژگی‌های سیستم این است که از اجزای متعددی تشکیل شده است. به عبارت دیگر، سیستم وقتی معنا پیدا می‌کند که دو یا چند جزء در کنار هم قرار بگیرند. یک قطعهٔ ساده که به هیچ زیرمجموعه‌ای قابل‌‌تقسیم نیست، نمی‌تواند یک سیستم باشد.

اما وجود اجزاء به تنهایی برای شکل‌گیری یک سیستم کافی نیست. سیستم یک مجموعه نیست و چیزی فراتر از یک مجموعه است. وقتی می‌توانیم از سیستم سخن بگوییم که این اجزاء با یکدیگر تعامل داشته باشند. تعامل به این معنا که برخی از آن‌ها روی برخی دیگر تأثیر بگذارند یا از اجزای دیگر تأثیر بپذیرند.

تعریف سیستم

وقتی یکی از اجزای یک سیستم را پیش روی شما قرار می‌دهند، شما باید بتوانید دربارهٔ مسیرهای تعامل و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری‌اش اظهارنظر کنید و آن‌ها را تشخیص دهید. به این مثال‌ها توجه کنید:

تعامل میان اجزای سیستم خودرو

اگر در سیستم خودرو صحبت از موتور بود، باید بتوانید بگویید که موتور از سیستم سوخت‌رسانی ورودی می‌گیرد. خروجی موتور هم به سیستم گیربکس می‌رود.

موتور از طریق یک سیستم تعلیق روی شاسی سوار می‌شود و ارتعاشاتش به بدنه منتقل می‌شود. موتور هم‌چنین از پنل و مکانیزم‌های داخل خودرو ورودی می‌گیرد.

پدال گاز و پدال ترمز از جمله ورودی‌های موتور هستند که در داخل کابین قرار دارند. موتور هم‌چنین وضعیت برخی از پارامترهایش را روی داشبورد در مقابل راننده نمایش می‌دهد.

تعامل میان اجزای سیستم اقتصادی کشور

وقتی از سیستم اقتصادی کشور هم صحبت می‌کنید، باید بتوانید این مسیرهای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بیابید و تحلیل کنید.

مثلاً باید ببینید که اصناف از طریق پرداخت مالیات با سیستم دولت رابطه برقرار می‌کنند. هم‌چنین دولت از طریق سیستم بانکی، اعتباراتی را در اختیار اصناف قرار می‌دهد.

یا این که سیستم قضایی کشور تعاملی دوسویه با اصناف دارد. از یک سو سیستم قضایی می‌کوشد اختلاف‌نظر‌های ساده را به سمت صنف سوق دهد و بار آن‌ها را از نظام قضایی بردارد. از سوی دیگر، اصناف برخی از چالش‌های سنگین را به سیستم قضایی کشور ارجاع می‌دهند.

دربارهٔ ارتباط اصناف با مشتریان، با سازمان‌های نظارتی و دیگر اجزای سیستم اقتصادی کشور هم می‌توان توضیحاتی ارائه کرد.

به ساختمانی فکر کنید که در آن پنجاه واحد آپارتمانی وجود دارد و در هر واحد هم یک کسب‌و‌کار مستقر است. ما در این‌جا یک سیستم نداریم. آن‌چه هست، چیزی فراتر از یک مجتمع نیست.

اما حالا فرض کنید اعضای آن مجموعه، در یکی از واحدها یک تیم حقوقی مستقر کرده و هزینه‌های آن را به شکل مشترک پرداخت کنند. هم‌چنین یک سالن برای اجتماعات و سمینارها در نظر بگیرند. علاوه بر این یک صندوق غیررسمی تعریف شود که کارکنان همهٔ شرکت‌های ساختمان بتوانند پولی را در آن پس‌انداز کرده و در شرایط ضروری، وام کم‌بهره بگیرند. یک نرم‌افزار داخلی هم برای ارتباط میان واحد‌ها و تبادل نظر دربارهٔ مسائل ساختمان طراحی شود. حتی شاید کسب‌و‌کارها ترجیح دهند برای تأمین خدمات یا فروش محصولات خود با واحد‌های دیگر وارد مذاکره شوند.

هر یک از این فعالیت‌ها تعامل میان واحدها را افزایش داده و مجموعه را از یک مجتمع سنتی دور می‌کند و به همان نسبت، سیستم قوی‌تری شکل می‌گیرد.

به عنوان مثالی دیگر می‌توانیم به سراغ کار تیمی برویم. احتمالاً شنیده‌اید که هر کس بخواهد از کار تیمی حرف بزند، بلافاصله به سراغ تفاوت تیم و گروه می‌رود. معمولاً چنین توضیح داده می‌شود که یکی از تفاوت‌های تیم و گروه در تعامل میان اعضاست. تا زمانی که هر یک از مسافران مترو روی صندلی خود نشسته و مشغول کار خود هستند، با یک گروه روبه‌رو هستیم. اما اگر اتفاقی بیفتد که آن‌ها با یکدیگر صحبت کرده و تعامل برقرار کنند، یا حتی تقسیم کاری میان‌شان صورت گیرد، از گروه فاصله گرفته و به یک تیم نزدیک می‌شوند (مثلاً هنگام وقوع سانحه و در شرایطی که بخواهند با کمک یکدیگر از آن فضا نجات پیدا کنند).

این حرف‌ها را به زبان سیستمی می‌شود چنین شرح داد: «تیم، گروهی است که به یک سیستم تبدیل شده، یا در مسیر تبدیل شدن به یک سیستم است.» و یا این که «یک گروه از انسان‌ها وقتی به یک تیم تبدیل می‌شوند که با یکدیگر تعامل داشته و بر هم تاثیر بگذارند و از یکدیگر نیز تأثیر بپذیرند.»

شبیه همین بحث را در ادبیات سازمانی هم می‌توان مطرح کرد. احتمالاً دیده‌اید که در برخی سازمان‌ها، هر یک از واحدها مانند یک کشور مستقل اداره می‌شوند. واحد بازاریابی به دنبال کار خویش است. بدون این که به وضعیت بقیهٔ واحدها توجه کند. واحد تولید هم سنگ خود را به سینه می‌زند. واحد فروش، فقط به دنبال اهداف فروش است و واحد منابع انسانی هم مستقل از این که در بقیهٔ بخش‌ها چه می‌گذرد، نظام پاداش و پرداخت تعریف کرده و قوانین حضور و غیاب را تعیین می‌کند.سازمان به عنوان سیستم

به طور خلاصه و به عنوان تأکیدی دوباره باید گفت شناخت تعامل میان اجزای سیستم و جستجوی مکانیزم‌های مختلف تأثیرگذاری اجزا بر یکدیگر، یکی از اصول تفکر سیستمی است که بدون آن هرگز نمی‌توانیم سیستم‌ها را به درستی تحلیل کنیم.

برای سیستم‌ها مرز تعریف می‌شود

تقریباً هر وقت می‌خواهید از سیستم حرف بزنید، باید از مرز سیستم هم صحبت کنید. مگر این که بگویید می‌خواهم دربارهٔ کل عالم هستی (هر آن‌چه هست، مستقل از آن‌که من می‌دانم یا نمی‌دانم، می‌شناسم یا نمی‌شناسم)‌ به عنوان یک سیستم حرف بزنم. پس از این که مرز سیستم را تعریف کردیم، آن‌چه در بیرون می‌ماند، محیط سیستم نامیده می‌شود.

واضح است که پس از تعریف مرز، وقتی از ورودی سیستم حرف می‌زنیم، منظورمان همهٔ آن چیزهایی است که از بیرون مرز می‌آیند و خروجی سیستم، هر آن چیزی است که از داخل به بیرون مرز می‌رود.

توجه کنید که «مرز سیستم» یک واقعیت بیرونی نیست. بلکه ما انسان‌ها با توجه به نیازها و دغدغه‌های خود، و البته توانایی مغزمان در درک پدیده‌ها، مرزهای یک سیستم را تعریف کرده و آن را از محیط سیستم جدا می‌کنیم.

مرز در حل مسائل فیزیک

حتماً از درس‌های فیزیک دبیرستان به خاطر دارید که در بررسی حرکت اجسام معمولاً می‌گفتند: از اصطکاک هوا صرف‌نظر کنید. معنای صرف‌نظر کردن دقیقاً چیست؟ یعنی ما مرزی دور سیستم تعریف می‌کنیم که تا لبه‌های اجسام را پوشش می‌دهد، اما شامل هوای اطراف‌شان نمی‌شود. انگار که هوا وجود ندارد.

بیشتر مسائلی که در فیزیک حل می‌کنیم، از همین جنس هستند. یعنی از سیستمی حرف می‌زنیم که مرزی دور آن تعریف شده و ما صرفاً با درون این مرز کار داریم. یا لااقل، بیشترین تمرکزمان بر فضای داخلی این مرز است.

مرز در سیستمهای فیزیکی

مرز در خانه

خانه را هم می‌توان یک مثال برای سیستم در نظر گرفت و برای آن مرز تعریف کرد. این مرز، بسته به نوع نگاه و نگرش ما می‌تواند متفاوت باشد.

کسانی که آموزش کمتری در زمینهٔ زندگی اجتماعی دیده‌اند، معمولاً مرز خانه را به دیوارهای آن محدود می‌دانند. چنین نگاهی می‌تواند باعث شود که برای زیبایی و تمیزی داخل خانه به سادگی هزینه کنند، اما نظافت مشاعات و فضا‌های اشتراکی بیرونی را کمتر جدی بگیرند. یا خروج زباله از خانه برایشان مهم باشد. اما دیگر به این فکر نکنند که در ادامه چه اتفاقی برای زباله‌ها می‌افتد. سطح زبالهٔ کوچه، هر چه باشد، جزئی از خانه نیست.

سال‌ها قبل، کمپینی که شهرداری تهران با شعار «شهر ما خانهٔ ما» برگزار می‌کرد – مستقل از جنبه‌های اجرایی و موفقیت یا عدم موفقیت آن – نمونه‌ای از تلاش برای تعریف مرزی گسترده‌تر برای خانه بود.

البته تعریف مرز به مسئلهٔ مورد توجه هم بستگی دارد. مثلاً اگر مشکل امروز شما انتخاب ابعاد مناسب برای خرید یک فرش است، این که مرز خانهٔ خود را در حد شهر یا کشور تعریف کنید، تأثیری در ابعاد فرش ندارد. در حالی که هنگام خرید و نصب سیستم سرمایشی و گرمایشی، اگر «کرهٔ زمین» را خانهٔ خود در نظر بگیرید، حتی موضوعی مثل گرمایش زمین هم مورد توجه شما خواهد بود و احتمالاً به سراغ راهکارهایی با مصرف انرژی کمتر و راندمان بیشتر خواهید رفت.

تعریف مرز سیستم

هیچ‌وقت نمی‌توان به طور مطلق اعلام کرد که مرز درست و مناسب برای یک سیستم چیست و کجاست. این شما هستید که باید مرز را تعریف کنید و بکوشید این کار را به شکلی انجام دهید که مفید و سازنده باشد.

به همین علت، یکی از هدف‌های آموزش تفکر سیستمی این است که بیاموزیم مرزهای سیستم را به شکل مناسب و کارآمد تعریف کنیم: نه آن‌قدر تنگ و محدود که ویژگی‌ها و رفتار و نتایج فعالیت یک سیستم را نبینیم، و نه آن‌قدر وسیع و باز که توانایی تحلیل آن را نداشته باشیم.

این نکته را هم به خاطر داشته باشید که تعیین مرز برای سیستم به این معنا نیست که محیط سیستم بی‌اهمیت است. گاهی ما صرفاً به خاطر ناآشنا بودن با محیط سیستم یا نداشتن اطلاعات کافی دربارهٔ آن، مرز سیستم را تنگ‌تر تعریف می‌کنیم.

برای سیستم‌ها می‌توان «رفتار» تعریف کرد

طبیعتاً همیشه برخی از عملکردها و فعالیت‌های سیستم برای ما جذاب‌تر یا مهم‌تر است و احتمالاً آن‌ها را دقیق‌تر و منظم‌تر بررسی می‌کنیم. به بررسی تغییرات این ویژگی‌ها در طول زمان «رفتار» گفته می‌شود.

به مثالی از رفتار بورس به عنوان یک سیستم توجه کنید:

رفتار بورس به عنوان یک سیستم

بورس را می‌توان سیستمی دانست که از اجزای متعدد و متنوعی تشکیل شده است. خریداران و فروشندگان، زیرساخت‌های معاملاتی، قوانین حاکمیتی، شوراهای نظارتی، کارگزاران و بازارگردانان، نمونه‌هایی از اجزای سیستم بورس هستند (بسته به تعریف شما، ممکن است بعضی از این موارد با یکدیگر هم‌پوشانی داشته باشند).

برای بسیاری از فعالان و تحلیل‌گران بورس، شاخص بورس مهم است. قطعاً برای بورس می‌توان به تعداد نامتناهی شاخص تعریف کرد. اما در این‌جا برایمان مهم نیست کدام شاخص بهتر یا مفیدتر است. فقط فرض می‌کنیم شما به عنوان یک تحلیل‌گر، شاخصی تعریف کرده‌اید تا تغییرات کلی قیمت سهام‌ها را در طول زمان بررسی کنید.

همین که تغییرات یک شاخص را در طول زمان بررسی می‌کنید، می‌توانید بگویید مشغول بررسی رفتار بورس هستید. ما معمولاً برای این الگوهای رفتاری اسم هم می‌گذاریم. مثلاً می‌گوییم رفتار بورس نوسانی شده یا بورس به ثبات رسیده است.

به این نکته توجه کنید که برای یک سیستم می‌توان به تعداد نامتناهی رفتار تعریف کرد و کسی نمی‌تواند به شما بگوید که چرا رفتار را بر اساس این یا آن معیار سنجیدی.

چنان‌که شما وقتی از رفتارهای پرخاشگرانهٔ یک انسان (به عنوان یک سیستم) حرف می‌زنید و می‌گویید فلانی پرخاشگرتر از گذشته شده، صدها و هزاران رفتار دیگر هم داشته که چون در مرکز توجه شما نبوده به آن‌ها نپرداخته‌اید.

شناخت، بررسی و پیش‌بینی رفتار سیستم‌ها بسیار مهم است. چون دقیقاً یکی از اهداف ما در تفکر سیستمی همین است. ما اگر می‌خواهیم سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیک و سیاسی را بررسی کنیم، هدف اول‌مان شناخت و هدف بعدی‌مان تأثیرگذاری بر این رفتارهاست.

سیستمهای باز در برابر سیستمهای بسته

حالا که تا حدی متوجه شده‌ایم که منظور از سیستم چیست، می‌توانیم به سراغ انواع سیستم‌ها بر اساس «باز و بسته بودن» برویم.

چند دهه قبل، لودویگ فون برتالانفی، کسی که او را به عنوان بنیان‌گذار نظریهٔ عمومی سیستم‌ها می‌شناسیم، بحث سیستم‌های باز و بسته را مطرح کرد. او می‌گفت مهم‌ترین نکته‌ای که باید در مورد سیستم‌ها مورد توجه قرار گیرد، باز و بسته بودن آن‌هاست.

برتالانفی در تعریف سیستم باز چنین می‌گفت: «سیستمی که با محیط خود، ماده، انرژی یا اطلاعات رد و بدل کند.» طبیعتاً بر همین اساس، سیستم بسته هم سیستمی است که هیچ تعامل و تبادلی با محیط خود نداشته باشد. او به طور خاص تأکید داشت که یکی از ویژگیهای یک موجود زنده این است که به عنوان یک سیستم باز فعالیت می‌کند. و اگر این نکته را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم متوجه شوید که معنای زنده بودن دقیقاً چیست.

به شکل تئوری می‌توان گفت تنها سیستم بسته واقعی «کل جهان هستی» است و هر سیستم دیگری که داخل جهان بیابیم و تعریف کنیم، با محیط خود تعامل و تبادل دارد. اما در عمل، گاهی تبادل و تعامل سیستم‌ها با محیط آن‌قدر ناچیز است که تصمیم می‌گیریم از آن‌ها صرف‌نظر کنیم و سیستم را بسته در نظر بگیریم.

سیستم باز و سیستم بسته

دربارهٔ معنای دقیق اصطلاح مرز و محیط، اختلاف‌نظر وجود دارد و باید جداگانه درباره‌اش صحبت کنیم. به عنوان مثال، برخی تحلیل‌گران سیستمی می‌گویند دو مفهوم «مرز» و «محیط» برای سیستم‌های باز معنا پیدا می‌کند. اگر از سیستم بسته حرف می‌زنید،‌ یعنی تمام جهان را به همین سیستم محدود کرده‌اید. بنابراین بهتر است در آن‌جا دیگر از اصطلاح‌های مرز و سیستم استفاده نکنید و صرفاً بر «روابط میان اجزای سیستم» تمرکز کنید.

برای آشنایی بیشتر با سیستم‌های باز و تفاوت سیستم باز و بسته می‌توانید درسی را که به همین موضوع اختصاص دارد بخوانید:

سیستم باز چیست؟

برای بسیاری از سیستم‌ها می‌توان «هدف، قصد یا کارکرد» تعریف کرد

بحث دربارهٔ هدف سیستم (Goal) و قصد سیستم (Purpose) و کارکرد سیستم (Function) بحث بسیار دشواری است و در بخش‌های بسیاری به فلسفه و جهان‌بینی و نیز شیوهٔ مدل‌سازی شما ربط پیدا می‌کند.

معمولاً اصطلاح قصد را در شرایطی به کار می‌برند که فرض می‌کنند سیستم اراده‌ٔ آزاد دارد. مثلاً‌ برای انسان‌ها و سایر پستانداران و نیز بسیاری از موجودات زنده از اصطلاح «قصد» استفاده می‌شود؛ چنان‌که برای سیستم‌های سیاسی و اجتماعی هم این تعبیر به کار می‌رود.

اصطلاح هدف سیستم معمولاً در مواردی رایج است که چیدمان سیستم برای رسیدن به یک وضعیت خاص طراحی شده است. مثلاً وقتی موشکی به سمت یه نقطهٔ مشخص پرتاب می‌شود و سیستم هدایت‌گر و تصحیح مسیر مدام آن را به سمت نقطهٔ نهایی می‌راند، می‌گویند که سیستم روی فلان هدف تنظیم شده است. در مثال‌های ساده‌تر،‌ وقتی ترموستات سیستم گرمایش را روی ۲۳ درجه تنظیم می‌‌کنید، می‌توانید بگویید هدف ۲۳ را برای آن انتخاب کرده‌اید.

گاهی اوقات، استفاده از اصطلاح کارکرد راحت‌تر است. یعنی به جای این که بگوییم سیستم می‌خواهد به کجا برود،‌ بگوییم سیستم چه می‌‌کند. مثلاً‌ کارکرد معده، هضم غذاست.

حتماً به این نکته توجه کنید که لزوماً برای همهٔ سیستم‌ها نمی‌توان هدف و قصد و کارکرد تعریف کرد. ضمن این که قضاوت تحلیل‌گر هم کاملاً در این موضوع نقش دارد. مثلاً هدف اکوسیستم یک برکه چیست؟ قصدش چیست؟ چه کارکردی دارد؟ تحلیل‌گران بسیاری برای این پرسش‌ها پاسخ ندارند. آن‌هایی هم که پاسخ می‌دهند، می‌دانند که از منظر خود دربارهٔ سیستم قضاوت می‌کنند.

درخت به عنوان یک سیستم

همان‌طور که در مثال درخت به عنوان یک سیستم دیدید، در ساده‌ترین بحث‌های مربوط به هدف و کارکرد هم می‌توان تفسیرهای مختلفی را مطرح کرد. همان‌طور که بحث جبر و اختیار همواره محل چالش فیلسوفان بوده است.

به همین علت، حتی برخی نظریه‌پردازان تحلیل سیستم‌ها ترجیح می‌دهند «وجود هدف» یا «وجود قصد» را به عنوان یکی از ویژگی‌های سیستم مطرح نکنند. اما در مقابل، گروه دیگری مانند راسل اکاف و جمشید قراچه‌داغی هم هستند که معتقدند فواید این بحث بیشتر از دردسرها و ابهامات آن است (کتاب دربارهٔ سیستمهای هدفمند).

از آن‌جا که ما بحث تفکر سیستمی در متمم را برای تحلیل مسائل مدیریتی سازمان‌ها و کسب‌و‌کارها و نیز سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی می‌خواهیم، ترجیح‌مان این است که گاهی از هدف سیستم‌ها حرف بزنیم. به این شکل راحت‌تر می‌توانیم از هدف یک سازمان بگوییم، یا توضیح دهیم که اصلاح سیستم اقتصادی باید مسیر اقتصاد را به سمت چه هدف‌هایی ببرد.

مثال برای سیستم | بررسی نمونه هایی از سیستمها

در این‌جا می‌خواهیم چند نمونه از سیستم‌ها را با هم مرور کنیم. آن‌چه در ادامه می‌آید صرفاً در حد مثال سیستم است و قرار نیست شامل تجزیه و تحلیل سیستم‌ها باشد. چون می‌دانیم که تجزیه و تحلیل سیستم کاری بسیار طولانی و زمان‌بر است و دربارهٔ تحلیل هر یک از این سیستم‌ها می‌توان ده‌ها کتاب نوشت.

بنابراین فقط نام سیستم و اجزای اصلی آن را مرور می‌کنیم و کمی دربارهٔ آن حرف می‌زنیم. این بخش از این جهت مفید است که وقتی در درس‌های بعد اصطلاح سیستم را می‌بینید، چند نوع سیستم در ذهن داشته باشید و مباحث را بهتر درک کنید.

سیستم بانکی کشور

مجموعه بانک‌های یک کشور را می‌توان به عنوان مثال برای سیستم در نظر گرفت. همان چیزی که معمولاً‌ در رسانه‌ها از آن با عنوان «نظام بانکی کشور» یاد می‌شود. این سیستم از اجزاء متعدد و متنوعی تشکیل شده که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

سپرده گذاران و کسانی که منابع مالی بانک‌ها را تأمین می‌کنند.
اشخاص حقیقی و حقوقی که بانک‌ها به آنها وام داده یا اعتبار تخصیص می‌دهند و در واقع، مصارف مالی بانک را شکل می‌دهند.
سیستم مدیریت منابع انسانی که می‌کوشد انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و بهره‌وری افراد شاغل در بانک‌ را تأمین کند و البته همواره نسبت به تأمین منابع انسانی متناسب با نیازهای مجموعه اقدام کند.
زیرساختهای فناوری اطلاعات که ارتباط شعب با یکدیگر و ارتباط میان بانک‌های مختلف و نیز ارتباط میان بانک‌ها و مشتریان را تسهیل می‌کنند.
بانک مرکزی که به هماهنگی بانک‌های مختلف با یکدیگر و نظارت بر عملکرد آنها و تعیین خط مشی‌های کلان سیستم بانکداری می‌پردازد.

حتماً دقت کرده‌اید که بعضی از این اجزاء خود یک سیستم بزرگ و پیچیده هستند. در واقع می‌توان گفت سیستم بانکی کشور، زیرسیستم‌های متعددی دارد. طبیعتاً بسته به سلیقهٔ خود و بر اساس نیازتان می‌توانید اجزای بیشتری هم تعریف کنید و در نظر بگیرید. اما به هر حال، مشخصاً همهٔ این‌ها زیر یک چتر قرار می‌گیرند: نظام بانکداری کشور

سیستم بانکی کشور

ضمناً در تجزیه و تحلیل سیستم و بررسی اجزای آن به این نکته هم توجه داشته باشید که اجزاء را معمولاً بر اساس کارکرد و نقش‌شان می‌سنجند. به همین علت، ممکن است یک فرد یا سازمان خاص را در یک سیستم، به عنوان دو جزء مستقل بشناسیم و تعریف کنیم. مثلاً یک فرد ممکن است هم‌زمان هم به عنوان «سپرده‌گذار» و هم در نقش «وام‌گیرنده» در سیستم ایفای نقش کند. به عبارت دیگر، هم‌زمان هم بخشی از منابع مالی بانک را تأمین کند و هم بخشی از مصارف نظام بانکی را به خود اختصاص دهد. ما این فرد را هم‌زمان در دو جزء مختلف از سیستم می‌بینیم و در نظر می‌گیریم. گویی که دو فرد مستقل دو نقش مستقل ایفا کرده‌اند.

سیستم اقتصادی یک کشور

اقتصاد کشور را هم می‌توان یک سیستم دانست. سیستمی که حتی اگر در ظاهر ارتباط خود را با جهان اطراف قطع کند، هم‌چنان یک سیستم باز محسوب می‌شود. چون تقریباً هیچ‌وقت نمی‌توان اقتصاد کشوری را به شکل کاملاً‌ جداشده از جهان تصور کرد.

سیستم اقتصادی کشورها هم از زیرسیستم‌های متعددی تشکیل شده است. در یک تقسیم‌بندی ساده می‌توان اجزای سیستم اقتصادی کشور (یا زیرسیستم‌های سیستم اقتصادی کشور) را در پنج بخش توصیف کرد:

خانوارها
بنگاه‌های اقتصادی
بازار منابع
بازار محصولات
دولت

این صرفاً یک بخش‌بندی سلیقه‌ای است و ممکن است فرد دیگری بسته به نیاز یا موضوع مد نظر خود، تقسیم‌بندی دیگری ارائه دهد. مثلاً پیتر دراکر تأکید می‌کند که تا زمانی که اقتصاد کشور را به جای دو بخش «دولت و بنگاه‌های اقتصادی» در قالب سه بخش «دولت، بخش خصوصی و بخش سوم اقتصاد (غیرانتفاعی، سمن‌ها و …)» نبینیم، از درک عمیق سیستم‌ اقتصادی و اجتماعی کشور ناتوان خواهیم بود.

سیستم آموزش و پرورش

آموزش و پرورش هم یکی از سیستم‌های اجتماعی بسیار مهم و اثرگذار است که می‌تواند مثال ارزشمندی برای بحث‌های تفکر سیستمی و تجزیه و تحلیل سیستمها باشد. سیستم آموزش کودکان در کشور و پرورش فکری آن‌ها سیستم پیچیده با اجزای فراوان است. از جمله اجزای سیستم آموزشی در کشور ما می‌توان به به وزارتخانه، مدرسه‌ها، خانواده، رسانه‌ها، مذهب، سنت، عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک درسی، سیستم‌های کمک آموزشی، مجریان کنکور و برگزارکنندگان کلاس‌های آمادگی کنکور اشاره کرد (البته دقت کنید که زیر سیستم آموزش و پرورش می‌توان سیستم‌های کوچک‌تری هم تعریف کرد. مثلاً مدرسه یک سیستم است. عرضه‌کنندگان کتاب‌های کمک آموزشی هم یک نمونه سیستم محسوب می‌شوند).

اگر بخواهیم به بحث سیستمهای باز و بسته که کمی بالاتر مطرح شد ارجاع دهیم، از نظر باز و بسته بودن باید گفت سیستم آموزش و پرورش در ذات خود نمی‌تواند یک سیستم بسته باشد. هر چقدر هم که چارچوب و مرز برای این سیستم در نظر گرفته شود، نهایتاً این سیستم بخشی از جامعه است. تنش‌های جامعه، فرصت‌های جامعه، دانش موجود در فضای بیرون از مدرسه، امیدها و ناامیدی‌ها، شرایط اقتصادی و ده‌ها عامل دیگر، مدام با این سیستم در ارتباط هستند.

با گسترش دنیای دیجیتال و رواج یافتن وب، شبکه های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، سیستم آموزش باز بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا کرده و فراگیر شده است. چنان که مارشال مک لوهان در یک مصاحبه می‌گوید که بعد از گسترش دنیای دیجیتال، دانش‌آموزان حتی به تدریج مدرسه را بخش کوچک‌تر و کم‌تأثیرتر سیستم آموزشی خود می‌بینند.

بنابراین می‌توان گفت در تجزیه و تحلیل سیستم آموزش کودکان و نوجوانان، اگر بی‌دقت باشیم و باز بودن سیستم آموزش و پرورش را نادیده بگیریم، احتمالاً مسئله‌ی آموزش، رشد و یادگیری را به شکلی نادرست یا ناقص تحلیل خواهیم کرد.

بدن انسان به عنوان یک سیستم

بدن انسان هم یک سیستم است می‌توان آن را با دیدگاه سیستم تحلیل کرد. این سیستم از مجموعه‌ای از اجزا و زیرسیستم‌ها (خرده سیستمها) تشکیل شده که همه‌ی آنها با یکدیگر در تعامل هستند و روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند. ما معمولاً برای تحلیل‌های عادی و روزمره، پوست بدن انسان را به عنوان مرز سیستم انسان با محیط در نظر می‌گیریم.

البته سیستم بدن انسان زیرسیستم‌های متعددی دارد که هم به شکل مستقل و هم در تعامل با یکدیگر بررسی می‌شوند. در حدی که می‌توان انسان را سیستمی از سیستم‌ها در نظر گرفت. سیستم ماهیچه‌ها (دستگاه ماهیچه‌ای)، سیستم استخوان‌بندی (دستگاه استخوانی)، سیستم هاضمه، سیستم تنفس، سیستم عصبی و سیستم گردش خون نمونه‌هایی از این سیستم‌ها هستند.

سیستم بدن انسان

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

محدودیت در دسترسی کامل مجموعه تفکر سیستمی

دسترسی کامل به این درس و ۵۵ درس دیگر دربارهٔ تفکر سیستمی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۹۸۹ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۳۷۷۲۷ تمرین در درس‌های تفکر سیستمی ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۵۵ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  مدل ذهنی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | استعدادیابی

  تصمیم گیری | حل مسئله | مدیریت زمان | یادگیری

گزینه‌ی دیگر هم پیگیری منظم مجموعه درس‌های دوره MBA متمم است.

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی (شش ساعت)

آیا اصطلاحات «سیستماتیک» و «سیستم سازی» هم به تفکر سیستمی ربط دارند؟

اصطلاح سیستم سازی که در چند سال اخیر در زبان فارسی رواج یافته، بیشتر به معنای سازمان‌دهی فعالیت‌ها، تعریف فرایندها، استقرار سیستم‌های کنترل مدیریت و نیز اتوماسیون است. در واقع سیستم‌سازی بیشتر از جنس نظم‌ بخشیدن به مجموعه‌هاست تا نگاه سیستمی. کلمهٔ سیستماتیک هم تا حد زیادی به نظم و چارچوب ربط پیدا می‌کند؛ و نه تحلیل پیچیدگی‌های مجموعه‌ای با اجزای فراوان و انواع مکانیز‌م‌های بازخورد. مثلاً وقتی می‌گویند نگاه سیستماتیک داشته باش، بیشتر به نظم و ترتیب اشاره دارند تا نگاه همه‌جانبه و جامع‌نگر. به همین علت در برخی متون معتبر انگلیسی هم می‌بینیم که بین دو اصطلاح سیستماتیک (Systematic) و  سیستمیک (Systemic) تفاوت قائل می‌شوند و پیشنهاد می‌کنند آن‌ها را به جای یکدیگر به کار نبریم (+).

معادل کلمه سیستم در زبان فارسی چیست؟

واژه‌ی انگلیسی سیستم (System) در زبان فارسی یک معادل واحد پیدا نکرده است. بنابراین در گفته‌ها و نوشته‌های مخلتف، بسته به موضوع، نیاز و ترجیحات و سلیقهٔ گوینده، کلمه‌های متعددی به عنوان معادل فارسی سیستم به کار می‌روند.

قطعاً خود واژهٔ سیستم شناخته‌شده‌ترین معادل System است. چنان‌که ما با آن اصطلاحات ترکیبی هم ساخته‌ایم و تعابیری مثل سیستماتیک و سیستمی و سیستم‌سازی را هم به کار می‌بریم.

در گذشته استفاده از واژهٔ عربی جهاز هم میان فارسی‌زبانان رواج داشت. حتماً شما هم اصطلاح جهازِ هاضمه را شنیده‌اید. البته جهاز تقریباً معادل «دستگاه» است. و جالب این‌که خود دستگاه را هم گاهی به عنوان معادل سیستم به کار می‌بریم. اصطلاح دستگاه تنفسی، نمونه‌ای از ترجمهٔ System به دستگاه است (در میان نسل جوان‌تر، شاید جهاز واژهٔ چندان آشنایی نباشد. اما نسل جدید هم‌چنان برخی واژه‌های هم‌خانوادهٔ جهاز را می‌شناسد و به کار می‌برد. مثلاً: تجهیزات).

اصطلاح عربی نظام هم در زبان فارسی برابر با System به کار می‌رود. تعبیر‌های نظام بانکی و نظام اقتصادی و نظام اجتماعی دقیقاً معادل سیستم بانکی و سیستم اقتصادی و سیستم اجتماعی هستند.

در سال‌های اخیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌ی فارسیِ سامانه را هم به عنوان معادل کلمه سیستم پیشنهاد کرده است که اتفاقاً در بسیاری از نوشته‌ها و گفته‌ها – خصوصاً متن‌های رسمی دولتی – به عنوان جایگزین کلمه سیستم رواج یافته است. اما از آن‌جا که این اصطلاح برای راهکارهای نرم‌افزاری هم به کار رفته، وضعیت بلاتکلیفی دارد و استفاده از آن با ابهام همراه است. مثلاً ثبت نام در «سامانهٔ تزریق واکسن» بیشتر به معنای ثبت یک داده در پایگاه داده است و به معنی کلمه سیستم و مفهوم سیستمی بودن با آن گستردگی و عمیقی که در تفکر سیستمی مطرح می‌شود ربطی ندارد.

جمع‌بندی ما در متمم این است که چون با واژه‌های سامانه و نظام و جهاز همچنان نمی‌توان صفت‌هایی ساده و روان، هم‌ارز با سیستمی و سیستماتیک ایجاد کرد، همچنان سیستم و ترکیب‌های آن در زبان فارسی باقی بمانند و استفاده شوند.

تمرین و مشارکت در بحث تعریف سیستم

خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

برداشت شما از سیستم چیست؟ آیا توضیح، اطلاعات یا اصطلاحاتی مرتبط با تعریف سیستم در ذهن دارید که مناسب بدانید از زبان خود برای دوستان‌تان بیان کنید؟

[   فایل صوتی مرتبط: سمینار دو ساعته محمدرضا شعبانعلی درباره تفکر سیستمی ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۷۰۹ نظر برای تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : احمد زارعی

    تفکر سیستمی پیش نیاز حل مسائل انسانی

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    گاهی احساس می کنم یک بار زندگی کردن هرگز کافی نیست

    گاهی احساس می کنم ای کاش یک بار دیگرمتولد می شدم تا عمر عزیز را به گو نه ای دیگر می زیستم . اما وقتی عمیق تر فکر می کنم ، میبینم که نژاد انسان به واقع تجربه پذیر نیست . انسان حکمت را می شناسد. می داند که " درست " چیست اما همواره "غلط "  را انتخاب می کند می داند که باید کل نگر باشد . می داند که تنها یک کره زمین برای زندگی دارد اما به جای مراقبت از همین یک کره زمین به دنبال کراتی دیگر برای زندگی می گردد.

    خودخواهی بشر تمام زندگی را به یغما برده است . ظاهرا انسان هوشمند ترین موجود زنده روی کره خاکی است. اما هیچ موجود زنده ای همانند انسان به این کره خاکی آسیب نرسانده است.  به نظر می رسد هر چه جامعه ای هوشمند تر بوده بیشتر به این کل بی همتا آسیب رسانده است .  آیا قبایل بدوی آفریقائی بیشتر به کره زمین آسیب رسانده اند یا کشورهای پیشرفته جهان ؟ آیا دو کشور آمریکا و روسیه  که به مسابقه ی تسلیحاتی در جنگ سرد دامن زدند مفاهیم تفکر سیستمی را نمی شناختند؟ پس چرا هر یک خودخواهانه به فکر منافع خود بودند و نخواستند سیستم بزرگتری را در مقابل چشمان خود ببینند؟

    چه قدر نیاز به آموختن داریم

    نیاز داریم تقکر سیستمی را بیاموزیم . نیاز داریم مدل ذهنی را بشناسیم . نیاز به بهبود مهارت های مدیریت و رهبری داریم . نیاز داریم که استراتژیک  فکر کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم.

    اما قبل از هر چیزی نیاز داریم حیوان بهتری باشیم  ، از عواطف خود فاصله نگیریم ، بر مبنای فطرت خود زندگی کنیم و آنگاه از دانش های کسب شده بهره خواهیم گرفت. در غیر اینصورت عالم بی عملی خواهیم بود که از تمامی دانشی که کسب می کنیم در راستای خودخواهی خود بهره گرفته و تمامی هستی را غارت خواهیم نمود.

     

  1. محمّد صمدانی گفت: (عضو ویژه)

    خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همه اجزا را بنویسید).
    نمیدونم چرا بیش از هر چیز، سیستم حمل و نقل بیشتر به گوش من خورده و اگه اجزاش رو بخواهم نام ببرم میتونم از جاده ها، وسایل نقلیه اعم از هوایی زمینی، باربری ها، پایانه ها و پلیس راهور نام ببرم.
     
    با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارم مصادیقی از پیاده شدن سیستم و تاثیر نگرش سیستمی در یک مکان جغرافیایی یا یک سازمان بزرگ خصوصی یا دولتی را به وضوح با جزییات کامل مشاهده و در پایان، با نگاه خودم تحلیل کنم.
    برداشت شما از سیستم چیست؟
    این لحظه که این مطلب رو می نویسم تعریفم از سیستم با یک سال قبل متفاوت هست.
    احتمالا یک سال دیگه باز اگه برگردم اینجا تعریف جدیدی از سیستم داشته باشم.
    نه این که سیستم تعریف جامعی نداشته باشه ولی به هر حال هر چه جلوتر می رویم نگاه ما به اطراف نگاهی بسیط و فرا بعدی میشه و این باعث میشه ما در پاره ای موضوعات تردید و یا در بعضی نگرش هامان تجدید نظر کنیم.
    این باعث میشه تعریف ما از گزاره های علمی(البته اگر سیستم رو یک گزاره علمی قلمداد کنیم) جامع تر بشه.
    برداشت من از سیستم در حال حاضر مجموعه ای از جزءهای به هم پیوسته ای هست که در نگاه اول شاید این پیوستگی ملموس نباشد.این که هر یک از این اجزاء در چه زمانی بر روی یکدیگر اثر می گذارند مشخص نیست اما همین ابهام در زمان اثر گذاری دلیل بر انفعال این اجزاء نیست.
    سیستم مانند اجزاء یک بمب ساعتی هست که قرار هست در زمانی خاص در مکانی خاص عمل کند و این دلیل بر انفعال اجزای سیستم قبل از مرحله انفجار نیست.
     

  2. حسین خدیر گفت: (عضو ویژه)

    من وقتی واژه ی سیستم رو می شنوم مواردی همچون سیستم عصبی، سیستم (نظام) فکری، سامانه خورشیدی(منظومه شمسی)، سیستم (نظام)آموزشی، سیستم درمانی، سیستم(نظام) اداری و…. به ذهنم خطور میکنه. یکی از مواردی که فکر می کنم در سایت متم هم در حال بنا نهادنش هستیم شکل گیری یک سیستم یا نظام فکری هست که ما افراد با سیستم های فکری متفاوت رو بر اساس یک هدف مشترک کنار هم قرار داده و سیستم بزرگتر متمم رو شکل داده. اگر بخوام سیستم فکری رو بازتر کنم میتونم اینطور بگم که سیستم فکری در بردارنده ی موارد یا زیر سیستم هایی از قبیل حلقه ی دوستان، تفریحات، عادات غذایی، کار و پیشه، رشته ی تحصیلی، مهارت های، محیط زندگی، شیوه ی لباس پوشیدن و آراستگی، سبک و شیوه ی دریافت اطلاعات، منابع دریافت اطلاعات، محل یادگیری(مدرسه، دانشگاه، موسسه و…) و… میشه که مجموعه ی اینها و ارتباطشون با همدیگه یک خروجی داره که ما بهش میگیم نظام فکری اون آدم. این نظام فکری باورها و ارزش های فرد رو شکل میده و اون آدم بر این مبنا رفتارهاش رو شکل میده و دست به هدفگذاری میزنه. چیزی که من از فراگرفتن درس تفکر سیستمی به دنبالشم آشنایی با ماهیت سیستم ها و اجزای موجود در اون و توانایی در پیش بینی رفتار سیستم هست.  اگر بخوام آنچه که تاکنون با اطلاعات اندکم از تفکر سیستمی رو با آموخته های پیشینم از دانش شیمی ترکیب کنم و برای دوستی تعریف کنم میتونم به نحوه ی آرایش اتم ها در یک مولکول یا سایر ساختارها اشاره کنم . اگر هر کدوم از اتم ها رو به عنوان زیر سیستم های یک مولکول یا ساختار دارای مجموعه ای از اتم ها در نظر بگیریم هر یک از این اتم ها به نحوی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که رفتارشون ، رفتار کلی سیستم رو تعیین می کنه و در علم سنتز مواد از همین آرایش اتم ها و نحوه ی اتصال زیرسیستم های اتمی برای ایجاد خواص خاص به مولکول یا اون ساختار استفاده می کنند (مثلا تولید یک ماده ی دارویی خاص). خود این سیستم با سیستم های دیگه در ارتباطه که بعضی سیستم ها اثر (تعامل) منفی روی سیستم ما دارند(مثلا دمای زیاد، رطوبت، نور محیط نگهداری و سایر میکروارگانیسم ها) و باید سیستم مذکور رو از این دست از سیستم ها دور نگه داشت (به نوعی سیستم رو بسته نگه داشت یا در شرایط خاصی نگهداری کرد). اما میدونیم در نهایت سیستم بسته ی ما با سایر سیستم ها تعامل خواهد داشت و رفتار و خواصی متفاوت با اونچه که مطلوب ماست رو از خودش بروز میده. از طرفی این سیستم ساخته شده قراره با یک سیستم دیگه(مثلا در مثال دارو میتونیم به داروی اعصاب اشاره کنیم که دارو با سیستم های گوارش و اعصاب میتونه تعامل داشته باشه) . چیزی که میشه در موردسیستم ها فهمید اینه که سیستم ها ورودی و خروجی دارند یعنی یک جور رابطه ی ورودی و خروجی با یکدیگر دارند و سیستمی که در قبال ورودی، کنش یا تغییر موقعیتی رو از خودش نشون نمیده عملا نمیتونه وجود داشته باشه. مثال سنگ در مسیر رودخونه رو در نظر بگیریم که همین سیستم سنگ هم در برابر  مسیر رودخونه به تدریج و در گذر زمان به شکلی متفاوت از وضعیت پیش از قرارگریش در برابر رودخونه قرار میگیره.

  3. ۱) زیست بوم کره زمین، شبکه حمل و نقل، فرایند تعلیم و تربیت قهرمانان ورزشی، دانشکده های فعال در حوزه ی آکادمیک، نشریات و روزنامه ها، از مثال های من برای سیستم هستند.

    شبکه ی حمل نقل شامل اجزای پیچیده ای است: مُدهای گوناگون حمل و نقلی ( transportation modes) پایانه های ترابری، مسافرها، رانندگان و راهبران، نیروی انسانی فعال در این حوزه، شرکت های فعال در حوزه ی ترابری کالا و سهامدارانشان، بخش دولتی، صنایع مادر تاثیر گذار در این حوزه، کارخانه های تولید واگن های مدها گوناگون حمل و نقلی، وارد کننده و صادر کننده های کالا های مرتبط با حمل و نقل، قیمت گذاران و سیاست گذاران انرژی، متخصصان ترافیک و برنامه ریزان شهری

    ۲) من علاقه دارم تا سیستم هایی را که ویژگی های خاصی از آن ها در موفقیت، و مهمتر از آن عدم موفقیت کسب و کار ها تاثیرگذار هستند، بیشتر بشناسم.

    ۳) به نظر من سیستم جایی است که گذشته، حال و آینده ذی نفعان و ذی نفوذان در امور مختلف، با هم اینتراکشن پیدا می کنند. سیستم چیزی است که در آن هر چیز علت و معلول چیز دیگری است. سیستم به مثابه ی یک معما، از آن دسته از جورچین هایی است که نباید به فکر حل کردنش بود چرا که اساسا جواب واحدی وجود ندارد، بلکه این ذات سلسله وار و حل نشدنی آن است که خود پازل های کوچکتری ( که ما آن را اجزا می نامیم) به وجود می آورد تا با آن ها بتوانیم اندکی از جهان یا جهان های های پیرامون را بفهمیم.

     

  4. _ قبل از مطالعه ی درس سیستم هایی که به ذهنم میرسید که به صورت دستگاه شناخته شده هستند و نمود بیرونی دارند ولی بعد از مطالعه ی درس اشکال مختلفی از سیستم به ذهنم میرسه مثل یک خانواده و یا اینکه سازمان ها هم با داشتن ویژگی هایی میتونن به عنوان سیستم مطرح بشن

    _ سیستم هایی که پیچیده تر هستند ودر نگاه اول قابل تشخیص نیستند

    _ مجموعه ای از اجزا که در تعامل با هم هستند و هدف مشترکی را دنبال میکنند .

  5. حامد فلک الدین گفت: (عضو ویژه)

    ۱

    به سیستم یک کشور فکر میکنم که اجزای آن شامل مردم ، دولت ،و تمام لوازم و تجهیزات مربوط به آن کشور  میشود،هر کدام از این زیر سیستم ها شامل چند زیر سیستم دیگر میشوند ،مثلا مردم به افراد بیکار ،افراد شاغل و …و دولت نیز به زیر سیستم های نظامی ،اجرایی ،قضایی و قانون گذاری و سیستم های تصمیم گیری تقسیم میشوند

     

    ۲

    انتظار دارم درک سیستم های کسب و کار شخصی خودم (رستوران)برایم اسان تر شود

    ۳

    سیستم به مجموعه ای از افراد و تجهیزات گفته میشود که در ارتباط های چند جانبه با هم هستند و قصد و هدفی معین دارند ،کار اجزا بر هم اثر گذار است ،مانند بدن انسان پس اگر یکی از اعضا به خوبی وظایفش را انجام ندهد کل سیستم اسیب میبیند. در سیستم تعادل و هم کاری و هم سو بودن اعضا بسیار مهم است ،سیستم موفق سیستمی است که اعضای آن هم زمان رشد کنند ،اعضا به فکر رشد سیستم باشند نه منفعت شخصی

  6. حامد فلک الدین گفت: (عضو ویژه)

    خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

    به سیستم یک کشور فکر میکنم که اجزای آن شامل مردم ، دولت ،و تمام لوازم و تجهیزات مربوط به آن کشور  میشود،هر کدام از این زیر سیستم ها شامل چند زیر سیستم دیگر میشوند ،مثلا مردم به افراد بیکار ،افراد شاغل و …و دولت نیز به زیر سیستم های نظامی ،اجرایی ،قضایی و قانون گذاری و سیستم های تصمیم گیری تقسیم میشوند

     

    با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

    انتظار دارم درک سیستم های کسب و کار شخصی خودم (رستوران)برایم اسان تر شود

    برداشت شما از سیستم چیست؟ آیا توضیح، اطلاعات یا اصطلاحاتی مرتبط با تعریف سیستم در ذهن دارید که مناسب بدانید از زبان خود برای دوستان‌تان بیان کنید؟

    سیستم به مجموعه ای از افراد و تجهیزات گفته میشود که در ارتباط های چند جانبه با هم هستند و قصد و هدفی معین دارند ،کار اجزا بر هم اثر گذار است ،مانند بدن انسان پس اگر یکی از اعضا به خوبی وظایفش را انجام ندهد کل سیستم اسیب میبیند. در سیستم تعادل و هم کاری و هم سو بودن اعضا بسیار مهم است ،سیستم موفق سیستمی است که اعضای آن هم زمان رشد کنند ،اعضا به فکر رشد سیستم باشند نه منفعت شخصی

  7. پاسخم به تمرین‌ها:

    ۱٫هرچند با شنیدن سیستم، اول کامپیوتر (بعد سیستم‌های مقداری پیچیده و دارای چندین جزء مثل سیستم آبیاری، فضلاب، تسویه و گرمایش و …) به ذهنم میرسه، اما قطعا تعریف درس که رابطه ساختاریافته دو نفر یا دو چیز رو هم شامل میشه رو دقیق و علمی می‌دونم.

    اجزای کامپیوتر هم که بر کسی پوشیده نیست: نمایشگر، رم، پردازشگر و …

    ۲٫توقع دارم با این دروس بتوانم جایگاه، روابط، اهمیت و نقش سیستم‌‎های مدریتی گوناگون در سازمان برایم ساده‌تر شود.

    ۳٫حقیقتا تعریفی که در درس ارائه‌شد برایم بسیار رضایت‌بخش بود:

    رابطه ساختاری دو یا چند جزء. (همانطور که در درس دیدیم، قید دیگری ضروری نیست حتی قید«هدف و قصد»: تحلیل‌گران بسیاری … می‌دانند که از منظر خود درباره [هدف و قصد] سیستم قضاوت می‌کنند … به همین علت، حتی برخی نظریه‌پردازان تحلیل سیستم‌ها ترجیح می‌دهند «وجود هدف» یا «وجود قصد» را به عنوان یکی از ویژگی‌های سیستم مطرح نکنند. [یعنی صِرف اینکه (کارکرد و) ساختاری را میان اجزائی مشاهده کنیم برای اینکه بر این ساختار اطلاق سیستم شود صحیح خواهد بود.])

  8. محمّد صمدانی گفت: (عضو ویژه)

    تمرین و مشارکت در بحث تعریف سیستم

    خود شما وقتی اصطلاح «سیستم» را می‌شنوید یا می‌خوانید، معمولاً به کدام سیستم‌ها فکر می‌کنید؟ یکی از این سیستم‌هایی را که نام بردید انتخاب کنید. چند جزء از اجزای آن را فهرست کنید (قرار نیست همهٔ اجزا را بنویسید).

    سیستم حمل و نقل ریلی، سیستم آموزشی، سیستم گوارش

    سیستم گوارش که متشکل از اجزای متعدد و هماهنگ شده است.

    نای، مری، معده، روده و کلیه

     با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارید درک چه سیستم‌هایی برایتان ساده‌تر شود؟

    سیستم هایی که به ظاهر زیر مجموعه یک سیستم هستند و در طول یکدیگر کار می کنند اما در عمل گاه در تعارض آشکار هستند.

    مانند ادارات و سازمان های دولتی و حکومتی در کشور

    برداشت شما از سیستم چیست؟ آیا توضیح، اطلاعات یا اصطلاحاتی مرتبط با تعریف سیستم در ذهن دارید که مناسب بدانید از زبان خود برای دوستان‌تان بیان کنید؟

    سیستم مجموعه ای از اجزای هدفمند و فعال که در راستای هدف یا اهداف مشترک با یکدیگر در تعامل هستند.

     

  9. سامان افشارفرنیا گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    سلام و عرض ادب

    من به واسطه شرایط شغلی که دارم یاد شرکتی که مشغول به کار هستم میافتم.

    شرکتی پروژه محور در صنایع صنعتی که از زیر سیستم های ذیل تشکیل شده:

    واحد تدارکات – واحد منابع انسانی – واحد مهندسی – واحد مدیریت پروژه – واحد مالی – واحد مناقصات – واحد تحقیق و توسعه

    تمامی زیر سیستم های گفته شده به صورت تیمی در جهت محقق شدن اهداف ذینفعان پروژه که گاهی فقط شامل کارفرما نمیشه تلاش میکنن و هر زیر سیستم از زیر سیستم دیگری اثر میگیره و متقابلا اثر میگذاره.

    و اما جواب سوال دو:

    انتظار من از مطالعه این درس اینه که بتونم دیدگاه سیستمی پیدا کنم و سیستم هارو با جزئیات و به صورت عمیق تحلیل کنم، درسته خیلی از سیستم هارو به سادگی میشه تشخیص داد ولی اینکه بتونم با جزئیات و درست متوجه مرز سیستم و تعامل اجزا باهم و اثرگذاری و اثرپذیری هر جز رو تشخیص بدم و همچنین رفتار و هدف سیستم رو درک کنم به نظرم کار ساده ای نیست و نیاز به آموزش های بسیاری دارم.

    و اما برداشت من از سیستم:

    سیستم مجموعه ای به هم پیوسته است که تمامی اجزا به صورت تیمی جهت رسیدن به هدفی مشخص شده در تعامل هستن.

    البته بعد از خوندن این درس متوجه شدم معنای سیستم فراتر از چیزی هست که تصور می کردم و دیدگاه من خیلی کلی هستش و جزئیات بسیاری دارد.

  10. یونس شجاع گفت: (عضو ویژه)

    وقتی عبارت سیستم رو می‌شنوم، یاد سیستم درمانی میفتم.

    به ظاهر سیستم درمانی شامل کادر درمان، محیط درمان، بیمار و … می‌باشد. اما وقتی که نزدیک‌‌تر می‌شویم و به این سیستم دقت می‌کنیم، متوجه می‌شویم که خیلی از عوامل دیگر نیز در این سیستم دخیل هستند که فراتر از اجزای آن هستند.

    روابط بین کادر درمان از عشق و محبت گرفته تا حسادت و نفرت که حتی بر سیر بالینی بیمار نیز تاثیر می‌گذارد.

    حس امنیت مالی و جانی در روند انجام کارها اثر می‌گذارد.

    وجود اساتید بدخلق و بی‌اخلاق، روی روند معالجه بیمار توسط دانشجو اثر می‌گذارد.

    می‌شود عبارات فراوانی از ارتباطات اجزا این سیستم بیان کرد. ارتباطاتی که در وهله اول دیده نمی‌شوند.

  11. صبا کیانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    من وقتی اصطلاح سیستم را میشنوم، احتمالا به واسطه شغلم، به یاد سیستم حمل و نقل می افتم که شامل چند زیرسیستم است. مثل زیرسیستم هوایی شامل فرودگاه ها، باندهای فرود، هواپیماها، زیرسیستم زمینی شامل جاده ها، اتوبوس ها، قطارها، خطوط راه آهن، و زیرسیستم دریایی شامل بنادر، خطوط کشتیرانی، کشتی ها، قایق ها، … .

    با خواندن درس های تفکر سیستمی انتظارم این است بتوانم آنچه را که سیستم محسوب میشود ولی در حال حاضر توانایی درک آن را به عنوان یک سیستم ندارم ببینم.

    تعریفی که من از سیستم در ذهن داشتم این بود که سیستم مجموعه ای است از اجزا که در کنار هم به شکل مسالمت آمیزی کار میکنند، به همدیگر و به سیستم کمک میکنند تا در جهت مشخصی به سمت هدف مشخصی حرکت کند.

  12. سحر حاتم وند گفت: (عضو ویژه)

    با توجه به زمینه‌ی کاری خود در حوزه تضمین کیفیت و سیستم‌ها و روش‌ها، اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد، مفهوم سیستم مدیریت کیفیت است. این سیستم، مجموعه‌ای از اجزای مختلف است که شامل نیروی انسانی، روش‌ها، مواد، تجهیزات و دستگاه‌ها می‌شود و هر یک از این اجزا اثرات متقابل زیادی بر یکدیگر دارند.

    به عنوان مثال، روش‌های کاری به عنوان استانداردهایی برای انجام فرآیندها به نیروی انسانی ارائه می‌شوند. نیروی انسانی نیز با پیروی از این روش‌ها، نتایجی را به دست می‌آورد که در نهایت به عنوان فیدبک به روش‌ها بازگردانده می‌شود. این فیدبک می‌تواند فرصتی برای تحلیل و بهبود مستمر روش‌ها و فرآیندها باشد و به اصلاح نقاط ضعف سیستم کمک کند.

    هدف من از گذراندن درس تفکر سیستمی، ارتقاء توانایی شناخت بهتر پیوستگی‌ها و تعاملات میان اجزای سیستم مدیریت کیفیت است. به‌طور خاص، امیدوارم بتوانم در تشخیص علل ریشه‌ای بروز عدم انطباق‌ها، دقت بیشتری داشته باشم. با استفاده از اصول تفکر سیستمی، می‌خواهم درک عمیق‌تری از نحوه‌ی اثرگذاری متقابل اجزا به دست آورم و در نتیجه، راهکارهای مؤثرتری برای بهبود کارایی و کیفیت سیستم ارائه دهم.

     

  13. سلام
    یک) اگر تفکر غیر سیستمی دیدن خانه ها از نزدیک باشد، تفکر سیستمی بررسی عکس هوایی است:
    گاهی اوقات در مسائل نیز باید کمی به عقب قدم برداشت و دوباره دید. البته باید مواظب باشیم از آن طرف بام نیفتیم و آنقدر از دور به مسئله نگاه نکنیم که چیزی نبینیم (مرزبندی مناسب و کارآمد).
    دو) رفتار سیستم را [از منظر خود] تعریف می کنیم. لزوما در یک سیستم عملکردها و ویژگی هایی که من در طول زمان بررسی می کنم (و بیشتر بر آن تمرکز می کنم)، برای دیگری رفتار سیستم محسوب نمی شود (و توجه کمتری به آن دارد).
    سه) برایم جالب است که سیستم می تواند دو جزء داشته باشد. مثلا دو نفر که باهم رابطه عاطفی دارند:  با یکدیگر تعامل دارند، قصد دارند، مرز دارند، رفتار دارند و می توانند سیستم بسته یا باز باشند.
    چهار) فکر می کنم نقشه مفهومی نسبت به نقشه ذهنی به مفهوم تفکر سیستمی نزدیک تر است.
     
     
     
     
     

  14. امیرسحرخیز گفت: (عضو ویژه)

    من بنا به اقتضای شغلم که طراحی دیزاین سیستم طراحی هست طبیعتن اولین چیزی که به ذهنم میرسه دیزاین سیستم طراحی هستش.

    دقیقن این سیستم رو هم نمیشه بسته در نظر گرفت چرا که از اجزای این سیستم که شامل اتم٬ مولکول و ارگانیزم ها هستن٬ یک در ساختار همدیگه و همینطور در ساختار محصولات متنوع دیجیتال استفاده میشه. همینطور که در فرایند طراحی از قواعد و رفتار این سیستم بهره گرفته میشه همینطور در بحث پیاده سازی در بسترهای مختلف نرم افزاری نیز این سیستم هماهنگی و یکپارچگی رو ایجاد میکنه.

    خیلی به یافتن معادل فارسی برای سیستم در حیطه کاری خودم فکر کردم ولی همونطور که در درس گفته شد عبارت سامانه و دستگاه و …. جوابگوی نیاز ما نبود همچنان از همین کلمه سیستم استفاده میکنیم.

  15. ابتدا به سیستم اجتماعی فکر میکنم که شامل زیر سیستمهایی مثل

    خانواده

    مدارس و دانشگاه ها

    جامعه

    شهر

    کشور  میشود

    و اینکه با خوندن این بخش برام مهم شده که بتونم به فرزندم برای رشد و ارتقا در جامعه کمک کنم که بتونه با دید بهتر و گسترده تری سالهای پیش روشو زندگی کنه

    و همچنین به کارگیری تفکر سیستمی در مسایل خانواده

     

  16. علیرضا عباسی گفت: (عضو ویژه)

    با تعریفی که از سیتم شد یاد تحلیل های بازار های مالی نظیر بورس ، فارکس و کریپتو افتادم

    شما به عنوان معامله گر زمانی میتونید تو این بازار ها سود کنید که اجزا رو بشناسید و تعامل بین اونها رو پیدا کنید و تا زمانی که ساختار بازار رو متوجه نشید به هیچ عنوان نمی تونید سود کنید.

  17. محمدرضا مزیدی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    به کدام سیستم‌ها فکر میکنم: گردش پول در دنیا مخصوصا در سطح خرد و فردی، ارتباطات اجتماعی (بعد عاطفی و معنوی)

    اجزای سیستم پولی:

    فروشنده، خریدار، پول، محصول. نکته جالب تر ارتباط این سیستم با بقیه سیستم هاست که خیلی گسترده هست: ارتباط سیستم مالی با سیستم آموزشی، فرهنگ، دین، اوضاع روانی افراد، رضایت از زندگی و خانواده، سلامتی، تحصیلات و… و همینطور هر کدام از این‌ سیستم‌ها دوباره اثری بر سیستم پولی دارن. آیا بیماری یک عامل فقر نیست؟ یا فقر یک عامل بیماری نیست؟ آیا مشکلات خانوادگی و عاطفی و روانی عامل فقر نیست؟ یا بالعکس؟

     

    برداشت من از سیستم: سیستم مجموعه‌ای از المان‌هاست که هر کدام در جای معین خود به طور مستقیم یا غیرمستقیم می‌توانند بر دیگری اثر گذاشته و از دیگری اثر بپذیرد.

    چرا جای مشخص؟ چون اگر این شرط رو حذف کنیم سیستم‌ها میتونن اجزای یکسانی داشته باشند.در یگ نگاه خیلی ریز اجزای سیستم بدن انسان و موش یکسانه ولی قطعا این دو متفاوتن (جفتشون اتم کربن و هیدروژن و اکسیژن و نیتروژن و …) هستند ولی این جایگاه و پیوند متفاوت بینشون هست که متفاوتشان میکنه.

    چرا ارتباط غیرمستقیم: چون مثلا اختلال در سیستم‌ ایمنی بدن میتونه باعث جمله سیستم ایمنی به سلول‌های پانکراس بشن و ترشح انسولین رو کم بکنن. کاش اون باعث افزایش قند خون بشه و بعد اسیدوز متابولیک رخ بده که در نتیجه این باعث مشکلات مغزی‌ بشیم(یعنی خیلی غیرمستقیم)

  18. محمدرضا سروش گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    جهانی که زیست میکنیم از منظر من یک سیستم است. و این جهان نه فقط جهان بیرون است که هم جهان بیرون و هم درون و هم تعامل این دو با هم است. بینهایت جهان مرتبط با هم به تعداد هر انسانی که آگاهانه زیست میکند تعامل میکند و قصدمندی دارد. جهانی که دائما سیستم و زیر سیستم دارد و باز سیستم و زیر سیستم. نگرش سیستمی نگرشی اعجاب انگیز است از هستی شناسی و انسان شناسی.

  19. پوریا سنماری گفت: (عضو ویژه)

    -با شنیدن کلمه سیستم من یاد سیستم بدن خودم می افتم که از یکی  نقص ترین های سیستمهاست.همیشه دوس داشتم این معجزه و هدیه رو بهتر درک کنم و حالا احساس می کنم با خریدن کتاب اجزا بدن و خوندن این مبحث به درک عمیقتری از خودم و زندگی پیدا کنم.جذاب ترین قسمت این سیستم بدن برام تشکیل جنین در رحم مادر و  مراحل نه ماهگیش هست که چگونه و با چه پیچیدگی نوزاد متولد می شود و اگر مراقب این روتد تکامل نباشیم این سیستم چقدر اسیب پذیره.انسان با وجود اینکه اشرف مخلوقات هست اما بشدت آسیب پذیره و برای جلگیری از این اتفاق هر سیستمی رو طراحی می کنه که کمتر این اتفاق بیوفته.پس هر سیستمی لازمه یک سیستم دیگه است،مثل سیستم پزشکی که چگونه مراحل شناسایی درد پیگیری می شود تا در خدمت سلامتی بشر باشد.

    – با خواندن درس‌های تفکر سیستمی انتظار دارم زاویه دید جدیدی سیستم کاری پیدا کنم.مثلا با مطالعه کتاب خلق مدل کسب و کار و مطالعه بخش سیستم فک کنم بهتر بتونم مدل کسب و کارم طراحی کنم در واقع سیستم های مختلف کسب و کاری درک کنم تا سیستم بهتری طراحی کنم مثل سیستم فروش انلاین کالا یا فروش خدمات.

    -برداشت من  از سیستم اینه که برای خلق یه ارزش هدف یا اهدافی رو طراحی کنم که اجزای آن به هر شکل و اندازه ایی در کنار هم متناسب کار کنند و با تعامل درست باهم یک خروجی رو شکل بدند که خلق ارزش کنه و دائم این سیستم با بررسی فیدبک هاش بهبود پیدا کنه و  آن ارزش با کیفیت تر شود

  20. سیستم هایی مانند بازارهای مالی، کسب و کار (واحد محصول – واحد منابع انسانی – واحد بازاریابی – واحد فروش – واحد کنترل کیفیت – واحد حسابداری و مالی و …) و بطور کلی تمام سیستم هایی که انسان ها جزئی از عناصر سازنده آن ها هستند مثال های جذابی برایم هستند چراکه در علوم دیگر شاید در بعضی شاخه ها به قطعیت هایی رسیده ایم ولی علوم اجتماعی جز شاخه ای علوم است که این قطعیت نه تنها بوجود نیامده بلکه بنظرم بوجود نخواهد آمد.

    امیدوارم دانستن موضوعی بنام تفکر سیستمی بتواند به عنوان یکی از ابزارهای کارآمدی (با توجه به اینکه خود این موضوع نیز نوعی نگاه به علت و معلول هاست و شاید نگاه مفیدتری بعدها مطرح شود.) باشد که بتوان این سیستم ها را بهتر ارزیابی و مورد تحلیل قرار داد.