هدف گذاری در زندگی شخصی و محیط کار | تعریف، اصول، تکنیکها و روشها
همانطور که در فایل صوتی آموزش هدف گذاری گفته شده بود، قصد داریم به تدریج مجموعه درسهایی در مورد هدف گذاری در متمم منتشر کنیم.
البته تا همین لحظه هم درسهایی در متمم دربارهٔ اصول هدف گذاری و موضوعات وابسته به آن مانند برنامه ریزی، انضباط شخصی و مدیریت زمان منتشر شده، اما هم لازم است آن درسها بهروزرسانی شوند و هم باید درسهای متنوع دیگری به این مجموعه افزوده شود.
پروژهٔ تدوین و انتشار دوره هدف گذاری در متمم، به سه علت پروژهای طولانی خواهد بود و پیچیدگیهای متعددی خواهد داشت:
◼️ دو فضای کاملاً متفاوت در هدف گذاری: دوره آموزش هدف گذاری، به فرض جامع بودن، باید هر دو فضای زندگی شخصی و محیط کار را پوشش دهد. بخشی از مباحث هدف گذاری در زندگی شخصی با هدف گذاری در محیط کار مشترکند. اما در موضوعات تخصصیتر، این دو قلمرو از یکدیگر فاصله میگیرند.
مشخصترین تفاوت در این است که در محیط کار، همواره سیستم پرداخت و پاداش وجود دارد. بنابراین در هر شکلی از هدف گذاری و تعیین اهداف، باید تکلیف رابطهٔ هدف و سیستم پرداخت مشخص شود. این بحث یکی از پیچیدهترین مباحث در مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی است و اشتباه در آن، میتواند به رقابتهای نادرست، رفتارهای غیراخلاقی، شکلگیری تعارض، کاهش انگیزه و مشکلاتی از این دست منجر شود.
در مقابل، هدف گذاری در زندگی، در عین اینکه درگیر این نوع چالشهای سازمانی نیست، پیچیدگیها و ابهامهای خود را دارد. ما در محیط کار به راحتی افق بلندمدت را نفی میکنیم: «کی میدونه ده سال دیگه چی میشه؟ ما فعلاً همین برنامهٔ دو ساله رو تدوین کنیم.» اما در زندگی فردی، بخواهیم یا نه، چند دههٔ بعد هم گوشهٔ ذهن ماست. بسیاری از کسانی که مفید بودن برنامههای بلندمدت را نفی میکنند، همچنان هر ماه مبلغی را برای دوران بازنشستگیشان به سازمانهای بیمه پرداخت میکنند.
به این هم توجه کنید که دو حوزهٔ زندگی شخصی و زندگی شغلی از یکدیگر مستقل نیستند و همپوشانیهایی هم دارند. هدفهای ما در یک زمینه میتواند تسهیلکننده یا مانع هدفهایمان در زمینهٔ دیگر باشد. پس این هم به پیچیدگیهای بحث هدف گذاری میافزاید.
◼️ نامشخص بودن مرز بحث هدف گذاری با مباحث دیگر
دومین پیچیدگی در آموزش هدف گذاری این است که مرز بحث هدف گذاری با برخی مباحث دیگر مانند مدیریت زمان، برنامه ریزی، مدیریت منابع و تغییر و تثبیت عادت های فردی چندان شفاف نیست.
از یک سو نمیتوان هدف گذاری را زیرمجموعهٔ برنامه ریزی دانست، چون وسیعتر از آن است و از سوی دیگر نمیشود در هدف گذاری از برنامه ریزی روزانه حرف نزد. به شکل مشابه، نمیتوان هدف گذاری بدون مباحث تغییر عادت تصور کرد، از سوی دیگر تغییر عادت بحث گستردهتری است که در مباحثی مثل سبک زندگی، انضباط شخصی، اهمال کاری و حتی خودشناسی ریشه دارد و منطقی نیست عادت های فردی را زیرمجموعهٔ بحث هدف گذاری در نظر بگیریم.
بنابراین شکلگیری یک تفکیک منطقی بین این چند مبحث در متمم و در عین حال ایجاد ارتباطی کارآمد میان آنها، مستلزم گذشت زمان و اندکی آزمون و خطاست.
◼️ هدف گذاری در سطوح و لایههای مختلف
هدف گذاری، تقریباً در هر موضوعی که تصور کنید، یک مفهوم چندسطحی است. به این مثالها توجه کنید:
- هدفهای مالی: پسانداز برای خرید خانه، افزایش درآمد ماهانه و دستیابی به استقلال مالی، همگی هدف مالی محسوب میشوند. اما تفاوت آنها آنقدر زیاد است که لزوماً نمیتوان اصول و تکنیک های یکسانی را برای همهٔ آنها تجویز کرد.
- هدفهای توسعه فردی و پیشرفت شخصی: از افزایش سرعت تایپ و بهبود لهجهٔ انگلیسی تا تقویت تفکر نقادانه، همگی زیرمجموعهٔ اهداف توسعه فردی محسوب میشوند. اما ناگفته پیداست که ماهیتشان بسیار متفاوت است. همان توصیهای که ممکن است برای دستیابی به هدف بهبود لهجه به کار بیاید، ممکن است برای تقویت تفکر نقادانه کارآمد نبوده و حتی مخرب باشد.
- هدفهای مسیر شغلی: تلاش برای ارتقاء شغلی، حرکت به سمت کارآفرینی، و تبدیل شدن به یک منتور حرفهای در محیط کار، همگی هدفهای مربوط به مسیر شغلی هستند. همانطور که میبینید، در اینجا هم تفاوت آنقدر زیاد است که نمیتوان به سادگی حکمهای کلی دربارهٔ اصول و روش های هدف گذاری صادر کرد.
- هدفهای سازمانی: هدفی که مدیرعامل برای شرکت تعیین میکند، با هدفی که مدیر منابع انسانی برای واحد خود تعیین میکند و هدفی که کارشناس منابع انسانی برای خود انتخاب میکند، یکسان نیست؛ نه فقط در ظاهر، بلکه حتی در ماهیت. تغییر سطح، جنس هدفها را هم عوض میکند.
وقتی سطح هدف تغییر میکند، اصول و تکنیکها و روشهای تعیین اهداف و پیگیری آنها هم تغییر خواهند کرد. به عنوان مثال، همانطور که جورج دوران – کسی که هدف گذاری اسمارت را پیشنهاد کرد – میگوید: همانقدر که هدف گذاری کیفی برای مدیرعامل ضروری است، ممکن است برای کارشناس یا کارگری که در سطح عملیاتی فعالیت میکند، ناکارآمد باشد.
پس یکی دیگر از پیچیدگیهای بحث هدف گذاری این است که مفهوم هدف را از زوایای مختلف ببینیم و بیاموزیم و بر یک نگاه یا رویکرد خاص تعصب نداشته باشیم.
تا کنون درسهای معدودی در متمم درباره هدف گذاری منتشر شدهاند که هماکنون زیر همین مطلب قرار گرفتهاند. واضح است که این درسها – مثل همهٔ درسهای متمم – در فرایند بهبود و بازآفرینی دائمی قرار خواهند گرفت.
ضمناً با توجه به توضیحات فوق، درس هدف گذاری در متمم در آینده به تدریج حول موضوعات زیر تدوین شده و گسترش خواهد یافت:
تعریف هدف و مفهوم هدف
طبیعتاً تا درباره مفهوم هدف و تعریف هدف صحبت نکرده باشیم نمیتوانیم از اصول هدف گذاری حرف بزنیم. با وجودی که معمولاً هدف را به شکل ساده با عبارت «وضعیت مطلوبی که میل داریم به آن برسیم» تعریف میکنند، اما در عمل، سوالها و ابهامهای بسیاری دربارهٔ تعریف هدف به وجود میآید.
مثلاً این که «من میخواهم تسلط بیشتری بر هیجاناتم داشته باشم» یک هدف محسوب میشود؟ یا باید وضعیت مطلوبمان بسیار شفافتر باشد تا بتوانیم آن را «هدف» بنامیم؟
در درس تعریف هدف به این پرسشها میپردازیم:
تفاوت هدف با چشم انداز و دیگر اصطلاحات نزدیک به آن
اصطلاحات متعددی وجود دارند که ماهیتشان به بحث هدف گذاری نزدیک است. گاهی این اصطلاحات را در کنار «هدف» میبینیم و گاهی حتی به جای هدف به کار میروند.
target, purpose, vision, intent و objective نمونههایی از این اصطلاحات هستند.
ما یکی از درسهای آموزش هدف گذاری را به بررسی تفاوت این اصطلاحات اختصاص دادهایم:
افق هدف گذاری
افق زمانی هدف گذاری هم بحث دیگری است که بر دستیابی به اهداف تأثیر دارد. گاهی ما صرفاً به این علت به هدفهای خود دست پیدا نمیکنیم که آنها در قالب اهداف کوتاه مدت تعریف کردهایم. بنابراین در دستیابی به آنها شتابزده هستیم و از روشهای نادرستی برای دستیابی به آنها استفاده میکنیم. ضمن اینکه طبیعتاً دست نیافتن به اهداف هم باعث سرخوردگی ما شده و انگیزهٔ ما را برای پیگیری هدفهای دیگرمان کاهش میدهد.
از سوی دیگر، گاهی هدفهایی را که میشد در مدت کوتاهی به آنها دست یافت، در قالب اهداف بلندمدت تعریف میکنیم. این اشتباه هم بر تعهد به اهداف تأثیر منفی میگذارد و باعث میشود به تدریج و در طول مسیر، انگیزه خود را برای پیگیری اهدافمان از دست بدهیم.
به همین علت، تشخیص افق زمانی مناسب، تفکیک اهداف کوتاه مدت و بلندمدت، و نیز خرد کردن هدف های بلندمدت به اهداف کوچکتر از جمله خردهمهارتهای مهم در هدف گذاری هستند و باید برای یادگیری این مهارتها تلاش کنیم.
مدلی برای تحلیل هدف گذاری در انسانها
برای این که روش هدف گذاری خود را بهتر بشناسیم و رفتارهایمان را در هدف گذاری بهتر تحلیل کنیم، بهتر است از مدل های تحلیل هدف گذاری استفاده کنیم. یعنی ببینیم از لحظهٔ اول که هدفی در ذهن ما شکل میگیرد تا زمانی که به آن هدف میرسیم یا رهایش میکنیم، چه اتفاقهایی میافتد؟
مدلهایی که برای تحلیل هدف گذاری پیشنهاد شدهاند بسیار متنوعند. ما در متمم مدل گامهای اقدام یا روبیکان را انتخاب کردهایم. چون در چارچوب درسهای متمم بهتر مینشیند و مفاهیم آن در سایر درس های توسعه فردی (مانند برنامه ریزی و تغییر عادت های فردی) نیز به کار میآیند:
از آنجا که دوره آموزش هدف گذاری متمم بر پایهٔ این مدل بنا شده، پیشنهاد میکنیم حتماً درس مربوط به آن را با دقت بخوانید:
نظریه هدف گذاری
نمیشود از هدف گذاری حرف بزنیم و از نظریه هدف گذاری چیزی نگوییم. نظریه هدف گذاری لاک، اولین نظریهٔ منسجم در زمینهٔ هدف گذاری بود. شاید این نکتهٔ ساده که هدف باید شفاف و چالشی باشد، الان به نظر معمولی باشد. اما در زمان خودش سنگ بنای مهمی برای شکلگیری مباحث تئوریک در زمینه هدف گذاری بود.
ارزش کار لاک و لیثام (که بعداً با لاک همکار شد) این بود که به این نکات ساده محدود نماندند و مدام کوشیدند دستاوردهای تازه در زمینه هدف گذاری را به نظریه خود بیفزایند. بنابراین، نظریه هدف گذاری امروز به چتری تبدیل شده که بسیاری از تحقیقات علمی در زمینه هدف گذاری زیر آن انجام میشوند و با تکیه بر آن سامان میگیرند.
تعارض میان اهداف | اهمیت ارزشها در هدف گذاری
حتماً شما هم در زندگی خود این تجربه را داشتهاید که مجبور شوید برخی اهدافتان را پای اهداف دیگر خود قربانی کنید. این کاملاً طبیعی است. هدفها همیشه با یکدیگر همسو نیستند و دیر یا زود مجبور میشویم بعضی از هدفهایمان را به نفع برخی دیگر کنار بگذاریم.
این تعارض در محیط کار هم به وجود میآید و کسانی که مدیریت کسب و کار را بر عهده دارند، دیر یا زود یاد میگیرند که یکی از کارهای دشوارشان، انتخاب چند هدف و کنار گذاشتن سایر اهداف است. این مسئله آنقدر جدی است که گاهی در تعریف استراتژی میگویند: استراتژی یعنی این که چه کارهایی را انجام ندهیم.
اما چگونه باید این کار را انجام دهیم؟ بر چه اساس تصمیم بگیریم که یک هدف را کنار گذاشته و هدف دیگری را دنبال کنیم؟ یکی از موضوعاتی که در اینجا میتواند به ما کمک کند، آشنایی با ارزشهایمان است. نه فقط این که بدانیم ارزشهایمان چه هستند. بلکه باید بدانیم اهمیت نسبی آنها چیست. درسهای زیر در این زمینه به شما کمک میکنند:
چگونه انگیزه میگیریم؟ چرا انگیزه مان را از دست میدهیم؟
نمیتوان از هدف گذاری حرف زد و از انگیزه و انگیزش صحبت نکرد.
در واقع اگر از کسانی که به سراغ درس هدف گذاری میآیند و میخواهند هدف گذاری را به عنوان یک مهارت نرم بیاموزند بپرسید چرا به سراغ این دوره آمدهاند، اغلب خواهند گفت که هدفهایی را تعیین میکنند، اما تعقیب نمیکنند. یا در ابتدای راه برای پیگیری هدفهایشان انگیزه دارند، اما به تدریج آن انگیزهٔ اولیه را از دست میدهند.
به همین علت بحث هدف گذاری بدون آشنایی با مفهوم انگیزه و مدلهای انگیزش ناقص خواهد بود. از میان مدل های متنوعی که برای تحلیل انگیزه انسانها مطرح شده، ما مدل خودتعیین گری را به عنوان پایهٔ دوره هدف گذاری انتخاب کردهایم:
بحث انگیزه درونی و انگیزه بیرونی هم که در معمولاً در تعیین اهداف مطرح میشود و همهٔ ما کموبیش با آن آشنا هستیم، زیرمجموعهٔ نظریه خودتعیین گری است. با توجه به اهمیت موضوع انگیزه درونی یک درس مستقل هم به آن اختصاص داده شده است:
نقش اطرافیان در هدف گذاری
قطعاً با مراجعهای کوتاه به حافظهٔ خود، هدفهایی را به خاطر میآورید که به واسطهٔ دوستان و اطرافیانتان انتخاب کردهاید. و احتمالاً هدفهایی که وجود برخی دوستان و اطرافیان مانع تحقق آنها شده است.
اطرافیان هم در «انتخاب هدف» و هم در «پیگیری هدف» نقش دارند. یعنی هم باعث میشوند ما هدفهای مشخصی را انتخاب کنیم و هم موجب کاهش یا افزایش انگیزه ما در تعقیب اهدافمان میشوند. علاوه بر این در ارزیابی عملکرد هم نقش مهمی ایفا میکنند. چون میتوانند از بیرون به ما نگاه کنند و بگویند تا چه حد توانستهایم در مسیر دستیابی به اهداف خود حرکت کنیم.
به همین علت توجه به حمایت اجتماعی یکی از مکملهای مهم در هدف گذاری است. ما یک درس را به این موضوع اختصاص دادهایم:
شیوه مکتوب کردن هدف و نوشتن گزارش پیگیری اهداف
موضوع دیگری که لازم است در هدف گذاری به آن پرداخته شود، هدف نویسی و مکتوب کردن اهداف است. معمولاً توصیه میشود که اهداف خود را بنویسید. میدانیم که این کار فواید متعددی دارد. سادهترین آنها این است که هدف برای خودمان شفافتر میشود.
اما هدف را چگونه باید نوشت؟ چه نکاتی را در نوشتن هدف باید رعایت کرد؟ در طول زمان چگونه و بر اساس چه قاعدهای هدف مکتوبمان را اصلاح کنیم؟
علاوه بر این، اگر هدف صرفاً نوشته شده و کنار گذاشته شود، طبیعتاً چندان اثربخش نخواهد بود. منطقیتر است در طول مسیر و تلاش برای دستیابی به هدف، گزارشهایی هم ثبت کنیم و در کنار هدف مکتوبشدهمان قرار دهیم. این گزارشها باید چه ساختاری داشته باشند؟ چه چیزهایی در آنها بنویسیم؟
هدفنویسی و تدوین گزارش تلاشها، موضوع مهمی است که در حد یک کارگاه آموزشی مستقل میتوان دربارهاش حرف زد.
ما فعلاً در متمم بحثهای بسیار مختصری در این باره داشتهایم. مثلاً بحث رزومه نویسی آینده نگر که در مجموعه درسهای مسیر شغلی مطرح شده در این دسته قرار میگیرد. در یکی از درسهای توسعه فردی هم به روش نوشتن برنامه رشد شخصی پرداختیم که محتوای آن از جنس مکتوب کردن هدف و پیگیری اهداف است.
هدفهای تحول فردی
هدف های تحول فردی ویژگیهایی دارند که آنها را از بسیاری دیگر از انواع هدف متمایز میکند. وقتی تصمیم میگیریم به فرد دیگری تبدیل شویم، یا از بین «من»هایی که میتوانند سالها بعد وجود داشته باشند، یک «من» را برمیگزینیم و منهای دیگر را کنار میگذاریم، به سراغ زیربنای هویتی خود رفتهایم.
به همین علت، بسیاری از کتابها و مقالات هدف گذاری این نوع هدفها را جدا از هدف های شغلی، هدف های زندگی شخصی و هدف های توسعه فردی بررسی میکنند.
هدف گذاری سازمانی و هدف در فضای کسب و کار
همانطور که در ابتدای همین مطلب اشاره کردیم، هدف گذاری در فضای کسب و کار یک بحث کاملاً گسترده است که با موضوعاتی مانند رفتار سازمانی، منابع انسانی، روانشناسی سازمانی، استراتژی، کار تیمی و بسیاری موضوعات دیگر گره میخورد.
به همین علت، یکی از اولین حوزههایی که در کوچینگ مدیران اجرایی و سایر زیرمجموعههای بیزینس کوچینگ رشد کرد، هدف گذاری بود. منابعی هم که موضوع مدیر در نقش کوچ را بررسی کردهاند، معمولاً در سرفصلهای وظایف مدیر-کوچ بحثی را به هدف گذاری اختصاص میدهند: هم دربارهٔ کمک به هدف گذاری در مسیر فردی و هم برای ایجاد رابطهٔ سازنده میان اهداف فردی و اهداف سازمانی.
مدل هدف گذاری اسمارت نمونهای از مدلهای بسیار ساده در هدف گذاری سازمانی است که استفاده از آن – آگاهانه و ناآگاهانه – به بسیاری از حوزههای دیگر هدف گذاری هم سرایت کرده است.
هدفهای دونفره و چندنفره
بسیاری از هدفهای ما در زندگی، دونفره و چندنفره هستند. هدفهایی که دو شریک عاطفی با هم برای زندگیشان تعریف میکنند، نمونهای از هدفهای دونفره هستند. همچنین هدفهایی که دو دوست با هم تعریف میکنند (از این به بعد رژیم میگیریم. از این به بعد کتابخوانی را جدی میگیریم. از این به بعد هر روز ورزش میکنیم. هر دو با هم درس میخوانیم تا کنکور قبول شویم و …).
گاهی همین نوع هدفها در گروههای بزرگتر هم تعریف میشوند (مثلاً گروه کتابخوانی یا گروهی در یک شرکت که تصمیم میگیرند یک پروژه داخلی را اضافه بر وظایف رسمی سازمانی برای خود تعریف کنند و پیش ببرند).
هدف گذاری دونفره و چندنفره یکی از مباحث جذاب در هدف گذاری است که در سالهای اخیر بیشتر به آن پرداخته شده است.
دانشمندان و صاحبنظران مرتبط با بحث هدف گذاری
دانشمندان و صاحبنظران بسیاری در زمینهٔ هدف گذاری فعالیت کرده و نقش مهمی در توسعه این دانش ایفا کردهاند (از تعدادی از آنها در فایل صوتی هدف گذاری نام بردیم). در مسیر تدوین دوره هدف گذاری به تدریج به این دانشمندان و کارهایشان اشاره خواهد شد. همچنین دانشمندانی که قبلاً به آنها اشاره شده، به شکل کاملتر معرفی خواهند شد.
در ادامه نام تعدادی از دانشمندانی که در بحث هدف گذاری باید بیشتر به آنها پرداخته شود را میآوریم:
ادوین لاک (Edwin Locke) به خاطر توسعه نظریه هدف گذاری (بهویژه بحث سطح دشواری هدف و شفافیت هدف)
گری لیثام (Gary Latham) هم به خاطر توسعه نظریه هدف گذاری (بهویژه در بحث اهمیت بازخورد)
گابریل اوتینگن (Gabriele Oettingen) به خاطر پژوهشها و آثار متعدد دربارهٔ شیوهٔ نگاه انسانها به آینده
پیتر گالویتزر (Peter Gollwitzer) به خاطر توسعه مدل روبیکان در هدف گذاری (تفکیک هدف گذاری و پیگیری اهداف)، مطالعه دربارهٔ مکانیزمهای پیگیری اهداف، نظریهپردازی دربارهٔ اهداف هویتی
آلبرت بندورا (Albert Bandura) که جایگاه بسیار ارزشمندی در روانشناسی معاصر دارد و به موضوعات کوچکی مانند هدف گذاری محدود نمیشود. اما مفهوم خودکارآمدی یا self-efficacy او یکی از اصطلاحات پرتکرار در بحث هدف گذاری است و در بسیاری از مقالات هدف گذاری از این مفهوم استفاده شده است.
کارول دوئک (Carol Dweck) به خاطر طرح بحث مدل ذهنی ثابت و مدل ذهنی رشد
ریچارد رایان (Richard Ryan) به خاطر نقش او در نظریه خودتعیینگری به عنوان یکی از مطرحترین مدلهای انگیزش
ادوارد دسی (Edward Deci) به خاطر طرح بحث نیازهای انسان، انگیزش درونی و نقش او در نظریه خودتعیینگری
معرفی کتابهای هدف گذاری (و موضوعات مرتبط با آن)
تا کنون کتابهای متعددی در متمم معرفی شدهاند که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به هدف گذاری مربوط بودهاند. مثلاً کتاب طرز فکر کارول دوئک علاوه بر این که در به مباحث مدل ذهنی و یادگیری ربط دارد، در موضوع هدف گذاری هم بسیار به کار میآید.
کتاب نظریه هدف گذاری لاک و لیثام هم از بهترین کتابهای هدف گذاری است که رویکردی علمی دارد و منبع تدوین برخی از درسهای آموزش هدف گذاری متمم هم هست. این کتاب و کتاب روانشناسی فکر کردن به آینده آنقدر جامعاند که در کنار هم برای یادگیری علمی و عمیق مفاهیم مربوط به هدف گذاری کفایت میکنند.
کتاب اراده نوشتهٔ باومایستر و کتاب آزمایش مارشمالو نوشته والتر میشل هم علاوه بر این که معمولاً در مباحث انضباط شخصی و تغییر عادت های فردی و روتین های زندگی معرفی میشود، جا دارد در هدف گذاری هم بررسی شود (نقدهای جدیای هم به هر دو کتاب وارد است).
علاوه بر اینها کتابهای دیگری هم در زمینه هدف گذاری در بخش منابع در صفحهٔ فایل صوتی هدف گذاری فهرست شدهاند که لازم است دقیقتر و با جزئیات بیشتر معرفی شوند.
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هدف گذاری به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محسن شیروانی
بعد از دو بار شنیدن دوره ی هدف گذاری (مجموعاٌ شانزده ساعت) و خواندن این درس، تازه تازه دارم درک می کنم وقتی محمدرضا شعبانعلی میگه: "جا داره بحث هدف گذاری درسی 3 یا 4 واحدی در دانشگاه باشه و در اون جا تدریس بشه."، یعنی چی.
پیش از این، نمی فهمیدم که چقدر این بحث، عمیق و گسترده هستش.
و دانشمندان وجود دارند که چند دهه از عمرشون رو، روی پژوهش و تحقیق در رابطه با هدف گذاری گذاشته اند.
جا داره یک بار دیگه، از محمدرضا شعبانعلی و متمم، برای تهیه ی دوره ی هدف گذاری و تصمیم برای تدوین درس هدف گذاری، تشکر و قدردانی کنم.
پی نوشت: عمیقاٌ دلم می خواست این مباحثی ارزشمندی که مطرح شده (و خواهد شد)، در مدارس، توسط معلمان به کودکان _ در سطح درکشون _ یاد داده می شد.
نمی دونم آیا متمم برنامه ای داره که در آینده، درس هایی برای آموزش هدف گذاری به کودکان و نوجوانان تدوین کنه یا نه.
(شبیه درس هایی که برای آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان تدوین شده.)
اگر این اتفاق رخ بده، فوق العاده خواهد بود.
این جا از متمم، "خواهش" می کنم در صورت امکان، این " لطف"و "بزرگواری" رو در حقّ من بکنند اگر صلاح دونستند، این پیشنهاد من رو در آینده، بررسی کنند.
سلام و عرض ادب خدمت دوستان
با گوش دادن به فایل صوتی “هدف گذاری”, بنیان های فکری خودم در رابطه با زندگی که تا به حال داشتم به کل بهم ریخت. توصیف بهتری پیدا نکردم که عمق فاجعه را نشان بدهد. سر فصل ها هرچه جلو میرفت تمامی تجربیات شخصی خودم در حوزه های زندگی شخصی, محیط کار و تحصیلات مانند یک فیلم سینمایی پخش میشد و به این نتیجه رسیدم که اهداف زندگی ام بر اساس اهداف ” Achievement goals” بوده و کیفیتی در آنها وجود نداشته و صرفا با این مدل, تمامی اهداف را جلو بردم و شکست های بسیاری را تجربه کردم.
امیدوارم با مدل های جدید و با آگاهی بیشتر بتوانم از منابع به درستی برای جلو بردن اهداف استفاده کنم.
همچنین در مدت کوتاهی که پیگیر مطالب و سرفصل ها هستم به این نتیجه رسیدم که مشارکت بیشتر اعضا باعث یادگیری “فعال” میشود, و محرکی برای تیم محترم متمم که مطالب بیشتری را ارائه دهند.
اشتیاق فراوانی جهت دنبال کردن درس ” هدف گذاری ” دارم و امیدوارم مطالب بیشتری در آینده به سر فصل ها اضافه شود.
با سپاس فراوان
به عنوان کسی که دهه پنجم زندگی ام را شروع کرده ام این موضوع را برای همه آنهایی که این کامنت را میخوانن خاطر نشان میکنم که “اگر هدفی نداری به هیچ جایی نخواهی رسید”. این گزاره رو از هر قانون ریاضی و فیزیک، محکمتر و معتبرتر بدانید و جدی بگیرید.
یک دلیل هدف گذاری نکردن یا ناقص بودن آن از قول کتاب “از کتاب” “کمبود منابع” است. (البته آنجا موضوع مورد بحث استرس بود).
در اینجا منابع میتواند دانش و دستورالعمل کاربرد آن باشد که امید است در این سلسله مباحث تامین شود.
سلام
ممنون از دوره بسیار خوب هدف گذاری
من فایل های صوتی رو گوش دادم بسیار لذت بردم و حقیقتا بسیار خوشحالم که می تونم متن درسها رو هم بخونم چون برای من مطالعه متن بسیار اثربخش تر و تمرکزم بالاتره و خوندن کامنت دوستانم و استفاده از تجربه زیسته شون برام خیلی اثر بخشه مثل کامنت ادریان بدرتوانا در همین درس
سلام خدا قوت
قدم اصلی در هدف گذاری این طور که من متوجه شدم، عبور از روبیکانه، حالا سوال من اینه چطور از رودخونه روبیکان خودمون رد بشیم؟
سلام و درود
مبحث هدف گذاری رو به تازگی شروع کردم. در ابتدا مبحث مدل روبیکان رو مطالعه کردم و متوجه ضعفم در هدف گذاری شدم. این چارچوب ذکر شده برای هدف گذرای به من این احساس رو داد که چه مسیر طولانی قرار است بپیمایم:))
به نظر من این درس برای همه و برای کسانی که در مسیر زندگی دچار ابهام در مورد آینده ، ترس ناکارآمد ، و غیره شدند ، پشتوانه و روزنه امید است.
از ترتیب دروس هم شگفت زده شدم یعنی بعد اینکه ظرفیت و استعداد خودتو شناختی حالا ولت نمیکنه به امان خدا ، میگه بیا تازه اومدی پشت در اصلی ، لطفا وارد بازی شو.
واینکه تازه متوجه شدم مبحث هدف گذاری خیلی گسترده تر از اونی بود که فکر میکردم. شخصی ، شغلی ، سازمانی، هویتی، شراکتی ، و در هرکدام باز جزییات بیشتر و تفاوت و تمایز.
سرم گیج رفت
مرسیی که انقدر خوبی تو متمم
من دوره هدف گذاری -با صدای محمدرضا شعبانعلی- رو گوش نکردم اما این دوره رو تازه شروع کردم و حتما ادامه خواهد داد و به این درک رسیدم که ما چقدر با هدف گذاری درگیر هستیم و خبر نداریم و چه بخوایم چه نخوایم باید هدف برای خودمون تنظیم کنیم.
پس چه بهتر اگر این سری درس هارو با دقت و با جرییات دنبال کنیم.
حس میکنم جای استراتژی و تفکر استراتژیک هم خالی هست در این بحثها.
میدونم که عمدهی بحثهای استراتژی انقدر کلان هست که کاربردش برای سطح ملتها (جنگها برای نمونه) و کسب و کارهای بزرگه، چه برسه به کسب و کارهای کوچک یا حتی ما آدم ها. هر وقت به استراتژی فکر میکنم بیشتر یاد ناپلئون و یا در فضای کسب و کار شرکت های بزرگ تکنولوژی می افتم که کوچکترین تصمیم ها هم بزرگ و موثر محسوب می شه و سرنوشت هزاران نفر رو جا به جا میکنه.
اما همچنان میشه از اون بحثها الهام و ایده گرفت و تفکر استراتژیک رو تقویت کرد وقتی اون شیوهی فکر کردن تقویت شد ( که بسیار مهمه و هر کسی که سرنوشتش براش مهمه، باید براش وقت بگذاره) آن وقت نوبت به استفاده از اون ایدهها در زندگی شخصی میشه.
میتونم بگم خواندن کتاب جنگل استراتژی خیلی به ذهن من چهارچوب و نظم داد در زمینهی فهم قلمرو استراتژی و مکتبهای گوناگونی که وجود داره. همان مکتبها برای مثال برنامه ریزی یا مکتب کارآفرینانه یا مکتب emergence با تمام تفاوت هایی که دارند، همچنان کمک می کنند که تصمیم های بهتری در زندگی شخصی بگیریم یا تصمیم های گذشته رو بهتر تحلیل کنیم تا متوجه بشیم چرا در موقعیت فعلی قرار داریم.
حقیقتش من چند سال قبل این درسها رو خوندم اما خیلی نتونستم مفهوم هدف گذاری رو متوجه بشم و در زندگی خودم به کار بگیرم، مخصوصاً اسمارت که همه جا آدم میشنوه اما آنقدرها کمکی نمیکنه و بنظرم کاربردی نیست و فقط حرص آدم در مییاد که چرا مدلهای بهتری نیست که هم کاربردی تر باشه و هم به دل بنشینه و انقدر مکانیکی نباشه؛ اما وقتی یکم وارد بحثهای مدیریتی شدم دیدم استراتژی، مخصوصاً تفکر استراتژیک واقعاً میتونه به ذهنم یکم ساختار و چهارچوب بهتری برای فکر کردن به بحث بده.
دقیقاً همان طور که تفکر سیستمی باید جز مدل ذهنی آدم باشه و بعد به حوزه های گوناگون علم گرفته از اقتصاد تا فیزیک تا بیولوژی ترجمه بشه، تفکر استراتژیک هم کاربردش فقط در حوزه کسب و کار و مدیریتی نیست.
اما حدس می زنم هدف از بیان این درسها این باشه که قراره هدف گذاری از نگاه روانشناسی آن هم در سطح فردی و نه سازمانی بررسی و تحلیل بشه. یعنی همان طور که در استراتژی ابتدا سازمان و کسب و کار و ملت ها در اولویت قرار میگیرند اینجا اول انسان در مبدا توجه و تمرکز برای مطالعه و بررسی باشه.
در کل میخواستم بگم که در ذهنم یک ارتباط قوی بین مبحث استراتژی که در مدیریت مطرح میشه و موضوعات این مجموعه درس میبینم و بعد از خواندن استراتژی بود که تونستم هدف گذاری در زندگی شخصی رو بهتر درک کنم و بفهمم.
سلام آدریان عزیز
همزمان با گوش دادن فایل صوتی هدف گذاری، روی موضوع تفکر استراتژیک مطالعه ای داشتم که یک تقارب عجیبی بین این دو دیدم. و ذیل هدف گذاری صوتی نیز کامنت کردم. بعدش کامنت دقیق و کامل شما دیدم و خیلی لذت بردم. ممنون از دقت و همتتان. این تلاقی برای من تداعی یادگیری کریستالی هست که استاد شعبانعلی همیشه بر آن تاکید دارند.
از هدیهی ارزشمند محمدرضای عزیز دربارهی هدفگذاری بسیار ممنونم که باعث شد این روزها همراه با شنیدن فایل صوتی، توجهم به مقولهی هدف و انتخابها بیشتر بشه. داشتم مقالهای از سیمون دو بووار میخوندم که به مطلب خوبی دربارهی هدف رسیدم، به نظرم ثبتش در اینجا خالی از لطف نیست.
«…توجه چنین کسی نه به خود، بلکه به امور است و بدین سبب هدفها نیز در میان همین امور به او نمودار میشوند. چنین کسی میپندارد که هدفهای او از بیرون، بیرضایت او، بر او تحمیل شده است؛ و موجودیت این هدفها به عنوان هدف چنان است که فلان شیئی مثلا سنگ را باید سنگ دانست.»
«…واضح است که هیچ هدفی نمیتواند در جهان واقعیت وجود داشته باشد. همچنان که از تعریف هدف برمیآید، هدف بودنی نیست، به وجودآوردنیست. لازمهاش آن است که وجدان بشری آن را ابداع کند؛ به عبارت دیگر هدف باید از آنچه هست بگذرد و خود را به سوی آینده پرتاب کند…در هر حال بشر است که تصاویر بزرگی در تخیل خود میسازد و زندگی خویش را وقف آنها میکند.»
نقد حکمت عامیانه
سیمون دو بووار/ انتشارات نیلوفر
راستش امسال من سعی بر داشتن دوره هدف گذاری نکردم
من قدرت تفکیک فضای زندگی شخصی و کار و ندارم برای همینم اونقدر بدو بدو میکنم تا قشنگ زندگی کردن یادم بره
ولی بازم این متن داره تحریکم میکنه
با سلام و وقت بخیر
امیدوارم که امکان تفکیک فضای کاری و شخصی برای شما فراهم شود
البته که به نظرم این مرز، روز به روز در جهان، کمرنگتر و کمرنگتر میشود.
به نظرم دوره مدیریت توجه، خیلی میتواند به این تفکیک کمک کند.
روز و روزگار خوش
یک دفتر ۵۰ برگ نارنجی برای این درس از کمد برداشتم و شروع به یادداشت برداری کردم که بتوانم سرعت یادگیریام را کاهش بدهم و امیدوارم که صفحه کم بیاروم!
اگر شما هم قبل از دوره صوتی هدف گذاری مثل من هدف گذاری را تنها با این کلمه “هدف داشتن” میشناختید، به احتمال زیاد دلیل شکست در راه هدفهایمان را پیدا کردهایم. هدف گذاری پیچیده تر از یک کلمه یا یک تکنیک برای انتخاب هدف است.
با سلام و عرض ادب و احترام
هدفگذاری را شاید بتوان سنگ بنای پیشرفت تعریف کرد و با توجه به این موضوع که “ خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج “ لازم است که نسبت به درست قرار دادن سنگ بنای هر کاری از جمله تغییر در وضعیت فعلی و تبدیل آن به وضعیت مطلوب تمام سعی و تلاش خود را انجام دهیم
این مهم را متمم مثل همیشه با تعریف یک درس مستقل به ما مشتاقان انجام درست یک کار درست مرحمت فرموده است که بنده از تیم تحریریه کمال تشکر و قدردانی را دارم
ممنون و سپاس بیکران
بعد از دو بار شنیدن دوره ی هدف گذاری (مجموعاٌ شانزده ساعت) و خواندن این درس، تازه تازه دارم درک می کنم وقتی محمدرضا شعبانعلی میگه: “جا داره بحث هدف گذاری درسی ۳ یا ۴ واحدی در دانشگاه باشه و در اون جا تدریس بشه.”، یعنی چی.
پیش از این، نمی فهمیدم که چقدر این بحث، عمیق و گسترده هستش.
و دانشمندان وجود دارند که چند دهه از عمرشون رو، روی پژوهش و تحقیق در رابطه با هدف گذاری گذاشته اند.
جا داره یک بار دیگه، از محمدرضا شعبانعلی و متمم، برای تهیه ی دوره ی هدف گذاری و تصمیم برای تدوین درس هدف گذاری، تشکر و قدردانی کنم.
پی نوشت: عمیقاٌ دلم می خواست این مباحثی ارزشمندی که مطرح شده (و خواهد شد)، در مدارس، توسط معلمان به کودکان _ در سطح درکشون _ یاد داده می شد.
نمی دونم آیا متمم برنامه ای داره که در آینده، درس هایی برای آموزش هدف گذاری به کودکان و نوجوانان تدوین کنه یا نه.
(شبیه درس هایی که برای آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان تدوین شده.)
اگر این اتفاق رخ بده، فوق العاده خواهد بود.
این جا از متمم، “خواهش” می کنم در صورت امکان، این “ لطف”و “بزرگواری” رو در حقّ من بکنند اگر صلاح دونستند، این پیشنهاد من رو در آینده، بررسی کنند.