مهارت نرم چیست؟ | مهارت های نرم چه ویژگی هایی دارند؟
- درس تعریف مهارت
- مهارت نرم را تعریف کنند و تفاوت مهارت نرم و سخت را شرح دهند.
- توضیح دهند که چرا مهارت های نرم در بازار کار و رزومه مهم شدهاند.
- برخی از انواع مهارت های نرم در محیط کار و زندگی را فهرست کنند.

«یادگیری مهارت های نرم به اندازهٔ یادگیری مهارت های سخت مهم است.» «ما باید آموزش مهارت های نرم را هم به سرفصلهای آموزشی خود اضافه کنیم.» «چیزی که موفقیت شما را در مسیر شغلیتان رقم میزند، مهارت های نرم است.» «مهارت ارتباطی، مهارت مذاکره و مهارت تصمیم گیری نمونههایی از مهارت نرم محسوب میشوند.» «مهارتهای نرم تنها مهارتهایی هستند که هوش مصنوعی نمیتواند جایگزینشان شود.»
اینها نمونههایی از جملههایی هستند که – مستقل از درستی و نادرستیشان – در سالهای اخیر بارها و بارها شنیدهایم. همه از مهارت نرم حرف میزنند و مدام یادآوری میکنند که اهمیت مهارت نرم دستکم گرفته شده است.
به نظر میرسد تقریباً همه پذیرفتهاند که مهارت نرم مهم است و باید برای آن وقت گذاشت (ما هم در متمم با این گزاره موافقیم). اما آیا تعریف مهارت نرم ساده است؟ آیا به سادگی میتوان گفت چه مهارتی مهارت نرم است و چه مهارتی مهارت سخت محسوب میشود؟
در این درس دربارهٔ مهارت نرم بیشتر حرف میزنیم و میکوشیم معنی این اصطلاح را شفافتر کنیم.
مهارت نرم به زبان ساده
اگر میخواهید تعریف ساده مهارت نرم را بدانید و وسواس چندانی برای دانستن جزئیات این بحث ندارید، میتوانید به تعریف زیر و چند مثال از مهارت نرم که در ادامهٔ آن آمده اکتفا کنید. اگرچه پیشنهاد ما این است که درس را با دقت و تا آخر بخوانید.
مهارت نرم به زبان ساده
مهارت نرم مهارتی است که در حالت عادی جزو مهارتهای تخصصی یک رشته محسوب نمیشود. اما برای موفقیت در آن رشته ضروری است.
مثلاً هوش هیجانی یک مهارت نرم در رشته پزشکی است. چون ما معمولاً وقتی از مهارتهای یک پزشک حرف میزنیم، به مهارتهایی که مستقیماً با تشخیص و درمان بیماریها مرتبطند فکر میکنیم.
همچنین مدیریت زمان یک مهارت نرم در تدریس است. چون در حالت عادی معمولاً مهارتهایی مانند مهارت ارائه و مهارت اداره کلاس و مهارت کلامی را در کنار دانش تخصصی برای یک معلم ضروری میدانیم. اما مدیریت زمان هم میتواند نقش مهمی در موفقیت یک معلم ایفا میکند (از ادارهٔ منظم کلاس تا پوشش دادن سرفصلها).
یکی از ویژگیهای مهارتهای نرم این است که برخلاف مهارتهای سخت، دربارهٔ آنها اتفاقنظر وجود ندارد. اگر از صد پزشک بپرسید که «آیا مهارت تشخیص بیماری برای پزشک ضروری است؟» همه آن را تأیید میکنند. اما ممکن است همهٔ آنها به سادگی نپذیرند که هوش هیجانی هم در پزشکی اهمیت دارد.
تاریخچه اصطلاح مهارت نرم
ظاهراً اصطلاح مهارت نرم برای اولین بار حدود نیم قرن قبل در سال ۱۹۷۲ به کار رفته است (+). آن زمان در یکی از جزوههای آموزشی ارتش آمریکا به اهمیت مهارتهای نرم برای نظامیان اشاره شد. اما بیست سال طول کشید تا اصطلاح مهارت نرم فراگیر شود و به گفتگوهای عمومی راه پیدا کند.
حتی در دههٔ نود میلادی هم که همه از مهارتهای نرم حرف میزدند، تعریف مهارت نرم چندان شفاف نبود. اما به نظر میرسید همه کموبیش قبول داشتند که مهارتهایی مانند مهارت ارتباطی (ارتباط با مشتری، کارفرما، بالادست و زیردست)، رفتار دوستانه، کار تیمی، یادگیری، مدیریت هیجانات (که به تدریج به اسم هوش هیجانی شناخته شد) و حل مسئله نمونههایی از مهارت نرم محسوب میشوند.
هنوز هم اگر در اینترنت فهرست مهارت های نرم را جستجو کنید معمولاً به عناوین بالا میرسید. البته به تدریج بازار مهارت های دیگری هم به عنوان مهارت نرم رونق پیدا کرده است. به عنوان چند نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جاتان پین (Jonathan Payne) علت اقبال به مهارت نرم را به خوبی توضیح داده است. او سه نیرو را در رونق آموزش مهارت های نرم موثر میداند (+):
تعریف مهارت نرم چیست؟
دربارهٔ تعریف مهارت نرم اتفاقنظر وجود ندارد. اما با توجه به تاریخچهٔ بحث که کمی بالاتر گفتیم، شاید دقیقترین تعریف این باشد که «هر مهارتی که مهارت سخت نباشد مهارت نرم است.»
در واقع کافی است دربارهٔ هر شغل یا فعالیتی ابتدا از خود بپرسید: کدام مهارتهای تخصصی (technical skill) برای انجام این فعالیت لازم است؟ سپس آنها را کنار بگذارید و بگویید: چه مهارتهای دیگری – با وجودی که تخصصی نیستند – برای این شغل به کار میآیند و به انجام بهتر آن کمک میکنند؟ هر چه به ذهنتان رسید، مصداق مهارت نرم (soft skill) محسوب میشود.
مثال از مهارت های نرم برای تعمیر لوازم خانگی
فرض کنید میخواهید کسی را به عنوان تعمیرگاه لوازم خانگی استخدام کنید. این تعمیرکار باید چه تخصصهایی داشته باشد؟ احتمالاً باید با برق و الکترونیک آشنا باشد. کمی مکانیک بداند. آشنایی با الکتروموتورها و عیبیابی آنها هم برای او یک مزیت محسوب میشود.
اما بلافاصله پس از فهرست کردن مهارتها به این سوال میرسیم که آیا این مهارتهای تخصصی کافی است؟ پاسخ را میدانیم: کافی نیست. چنین فردی باید ارتباط با مشتری را بلد باشد. بتواند مشتریان ناراضی را آرام و راضی کند. به مهارت متقاعدسازی هم نیاز دارد تا بتواند مشتریان را برای پرداخت هزینهها و استفاده از قطعات اصلی راضی کند.
این نکته بسیار مهم است. چون بسیاری از منابع که دقت علمی ندارند، به اشتباه و بدون توجه به نوع حرفه و شرایط محیطی، فهرستی از مهارتهای نرم را تنظیم و ارائه میکنند.
اگر از شما پرسیدند «آیا مهارت تصمیم گیری یک مهارت نرم است؟» باید بلافاصله بپرسید: برای چه حرفهای؟ اگر یک قاضی را مد نظر دارید، خیر. تصمیمگیری جزو مهارتهای تخصصی و اصلی یک قاضی است و باید برای آن به شکل تخصصی هم آموزش ببیند. به شکل مشابه، تصمیم گیری برای یک تریدر، سرمایهگذار، وکیل و پلیس هم یک مهارت سخت محسوب میشود.
اما همین مهارت تصمیم گیری برای یک فروشنده، خیاط، آرایشگر، معلم و مدیر رستوران، یک مهارت نرم محسوب میشود.
معیار مناسب برای تعیین مهارتهای نرم چیست؟
با توجه به تعریف مهارتهای نرم (هر مهارت موثر در یک حرفه که مهارت فنی و تخصصی مربوط به آن حرفه نیست) احتمالاً حدس میزنید که بهترین روش تهیه فهرست مهارت های نرم این است که سراغ متخصصان همان حرفه بروید.
مثلاً اگر میخواهید با مهارتهای نرم در رشته نرم افزار آشنا شوید، باید سراغ دانشآموختگان نرمافزار و کسانی که در این حوزه سابقه دارند بروید و از آنها نظرسنجی کنید تا ببینید چه مهارتهایی را، علاوه بر مهارتهای تخصصی، برای موفقیت در زمینهٔ کاریشان ضروری میبینند. همچنین برای آشنایی با مهارت های نرم در تدریس لازم است سراغ کسانی بروید که سابقهٔ معلمی و تدریس دارند.
با این توضیح، الان باید این نکته هم برایتان واضح باشد که لیست مهارت های نرم در طول زمان برای هر حوزهٔ شغلی تغییر میکند.
احتمالاً اگر بیست سال پیش سراغ مدیران میرفتید و از آنها دربارهٔ مهارتهای نرم در مدیریت میپرسیدید، پاسخی که میگرفتید با امروز متفاوت بود.
به عنوان یک نمونه، لوری و ترنر در فصل سیزدهم کتابی دربارهٔ «سواد تکنولوژی و سیستمهای اطلاعاتی» چنین تغییری را در سالهای نخست قرن بیستویکم (حدود ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳) گزارش میکنند (+). آنها به نیازسنجیهایی اشاره میکنند که با مراجعه به دانشجویان و کارفرمایان فعال در زمینهٔ IS (سیستمهای اطلاعاتی) و IT (فناوری اطلاعات) انجام شده است.
در سالهای پایانی قرن بیستم، وقتی از مهارتهای غیرتخصصی (=نرم) در حوزهٔ IT و IS صحبت میشده، همه بیشتر به مهارتهایی مثل مالی، حقوق، اقتصاد، آمار، مدیریت و بازاریابی اشاره میکردهاند. اما به تدریج طی چند سال، مهارتهایی مثل گزارش نویسی، حل مسئله، انجام کار در مهلت مشخص، مدیریت زمان، تفکر خلاقانه و مهارت نوشتن به فهرست مهارت های نرم در فناوری اطلاعات راه پیدا کردهاند.
علاوه بر این، مهارت های نرم مورد نیاز در یک شغل مشخص هم لزوماً در همهٔ سطوح یکسان نیست. قرار نیست مهارتهای نرم مدیری که اولین سال مدیریت خود را میگذراند و در سطح عملیاتی فعالیت میکند، با مهارت های نرم مدیر دیگری که در سطح ارشد سازمان کار میکند و بیشتر وقتش با مدیران میانی میگذرد یکسان باشد.
چند لیست مهارت های نرم در زمینههای مختلف
همانطور که گفتیم، یک لیست جامع مهارتهای نرم یا مدل جهانی مهارتهای نرم وجود ندارد که همیشه و همهجا بتوان از آن استفاده کرد. اما موسسات، محققان، صاحبنظران و نویسندگان در حوزههای مختلف فهرست مهارت های نرم پیشنهادی خودشان را ارائه کردهاند. اگر میخواهید به سراغ برنامه ریزی توسعه فردی بروید، مرور این نوع فهرستها، حتی اگر همهٔ اجزای آنها را مناسب ندانید، میتواند مفید باشد.
مهارت های نرم برای برنامه نویسان و توسعهدهندگان نرم افزار
جان سونمز در کتاب ساده و جذابی که درباره مهارت های نرم برای توسعه دهندگان نرم افزار نوشته، توضیح داده که «برنامهنویسان، اگر به خودشان باشد، میگویند که مرا رها کنید. میخواهم برای خودم کد بزنم.» اما میدانیم که در دنیای واقعی برنامه نویس و توسعه دهنده نرم افزار باید بتواند خدماتش را بفروشد و کارش را به شکل حرفهای دنبال کند. بنابراین ناگزیر باید به مهارت های نرم یا مهارت های انسانی هم توجه کند.
مهارتهای زیر از جمله مواردی هستند که او در فهرست مهارت های نرم در حوزهٔ توسعه نرمافزار میگنجاند (+):
مصاحبه شغلی | مسئولیت پذیری |
(برای دیده شدن) | یادگیری (بهروزرسانی دانش) |
روتین شخصی | حل مسئله |
انگیزه دادن به خود | هوش سیاسی |
رزومه نویسی | حرفه ای گری |
حضور در شبکه های اجتماعی | مهارت ارائه و سخنرانی |
بازاریابی برای خود | وبلاگ نویسی |
مشتری یابی | فریلنسری |
نقد مهارت نرم | آیا باید در رزومهها دنبال مهارت نرم باشیم؟
در اغلب منابع علمی و مقاله های پژوهشی که در زمینهٔ توسعه فردی و مدیریت منابع انسانی منتشر شده و نویسندگان در آنها به بحث مهارت آموزی پرداختهاند، به اهمیت مهارت های نرم هم اشاره شده است و در عین این که مشخص نیست مهارت های نرم دقیقاً چه هستند، تقریباً همه قبول دارند که مهارت های نرم مهماند.
به زبان دیگر، همه کموبیش قبول دارند که مهارتهای مورد نیاز برای یک موقعیت شغلی، صرفاً به مهارتهای تخصصی آن شغل محدود نمیشوند.
با این وجود، چند نقد جدی هم به بحث مهارتهای نرم وجود دارد که لازم است به آنها اشاره کنیم و شما هم آنها را به خاطر بسپارید:
نقد اول | ارزیابی اغلب مهارتهای نرم ساده نیست
مهارتهای نرم مهماند. مهارتهای نرم میتوانند عملکرد فرد را ارتقاء دهند. کسی که در مهارتهای نرم وضعیت بهتری دارد، گزینهٔ بهتری برای استخدام است.
همهٔ اینها درست هستند. باید این جمله را هم به آنها اضافه کنیم که: «به سادگی نمیشود مهارتهای نرم را سنجید.» از کجا میخواهید در یک جلسهٔ مصاحبه شغلی دربارهٔ هوش هیجانی یک فرد قضاوت کنید؟ از کجا میخواهید تشخیص دهید که قدرت تأثیرگذاری او چقدر است؟ چطور میخواهید برآورد کنید که وضعیتش در تفکر نقادانه چگونه است؟
این مهارتها را حتی پس از استخدام هم نمیتوان به سادگی تشخیص داد. نهتنها پس از استخدام، بلکه حتی پس از چند سال کار کردن با یک فرد، همچنان ممکن است همکارانش دربارهٔ مهارتهای او نظر متفاوتی داشته باشند.
خصوصاً به خاطر داشته باشید که مهارتهای نرم را نمیتوان بدون بستر و محیطشان سنجید. اصطلاحاً میگویند: نباید این مهارتها را decontextualize یا بسترزدایی کنید (+). فرض کنید کسی در جلسهٔ مصاحبه از دست شما عصبانی میشود. آیا میتوانید نتیجه بگیرید که او در برخورد با مشتری ناراضی هم نمیتواند عصبانیت خود را کنترل کند؟ ما نمیتوانیم همیشه و در هر فضایی، یک مهارت مشخص را به یک اندازهٔ ثابت به کار بگیریم.
نقد دوم | برخی سیاستمداران و سیاستگذاران، مهارت نرم را به ابزار دفاع از ناکارآمدی خود تبدیل میکنند
در بسیاری از کشورها به محض اینکه از بیکاری حرف زده میشود، سیاستگذاران بحث را به مهارتهای نرم میکشند و میگویند: خود جوانان هم باید تلاش کنند. نباید صرفاً به مهارتهای تخصصی، درسهای دانشگاهی یا هر هنر دیگری که دارند محدود شوند. آنها باید مهارتهای نرم خود را افزایش دهند. باید سعی کنند فرصت خلق کنند. باید بتوانند سرمایهگذاران را قانع کنند و …
این شکل از تکیه کردن به مهارتهای نرم، بیشتر از جنس فرار از مسئولیت است. چنین موضوعی را میتوان به بحثهایی که حول کارآفرینی شکل گرفته تشبیه کرد. قطعاً خوب است که افراد بیشتری به سمت کارآفرینی سوق پیدا کنند تا فرصتهای شغلی بیشتری خلق شود. اما اگر نرخ بیکاری بالا رفت، نمیشود به مردم گفت که شما کارآفرینی نکردید. پس از دست ما کاری برنمیآید. سیاستگذاران باید بستری فراهم کنند که شوق و میل به کارآفرینی افزایش پیدا کند.
بنابراین مراقب باشیم از مفهوم مهارتهای نرم در خارج از قلمرو توسعه فردی سوءاستفاده نشود.
نقد سوم | مهارتهای نرم جایگزین مهارتهای سخت نیستند
اخیراً تب مهارتهای نرم آنقدر بالا گرفته که گاهی میشنویم «در محیط کار مهارت نرم اصالت دارد و مهارت فنی در اولویت دوم است.» یا حتی میگویند «ما فردی را که مهارت نرم دارد استخدام میکنیم، برای آموزش تخصص به اندازهٔ کافی در سازمان و کسبوکار ما فرصت خواهد داشت.»
این نوع نگاه افراطی به مهارت های نرم، هم به ضرر کسبوکارها و هم به ضرر نیروی کار است. در خوشبینانهترین تشبیه هم – اگر بخواهیم مهارت نرم را بسیار مهم بدانیم – میتوانیم مهارت های نرم را به عدد صفر تشبیه کنیم که وقتی جلوی یک (مهارت سخت و فنی) قرار میگیرند، ارزش میآفریند (…۱۰۰۰۰۰۰۰۰). اگر آن عدد یک در کار نباشد، از این صفرها چیزی درنمیآید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری توسعه مهارتهای فردی به شما پیشنهاد میکند:
- توسعه فردی چیست؟ | آشنایی با انواع برنامه ریزی توسعه فردی
- اهمیت رشد شخصی و توسعه فردی | چرا این روزها بسیاری از ما به اینها فکر میکنیم؟
- مهارت چیست؟ | تعریف مهارت و انواع مهارت
- مهارت نرم چیست؟ | مهارت های نرم چه ویژگی هایی دارند؟
- تعریف مهارت های زندگی چیست؟ | فهرست مهارتهای ده گانه زندگی
- خودآگاهی چیست؟ | برای تقویت خودآگاهی چه کارهایی انجام دهیم؟
- چگونه برنامه ریزی کنیم که آن را دوست داشته باشیم؟
- منظور از سبد مهارت چیست؟
- چگونه برای یک مهارت شناسنامه تنظیم کنیم؟
- مهارتهای شغلی | کدام مهارت شغلی برای شما مهمتر است؟
- رزومه نویسی آینده نگر و تنظیم بیانیه هدف
- میکرواکشن (اقدامک) | ارزش گامهای کوچک را فراموش نکنیم
- طراحی مسیر شغلی: فرصتهای کار دیجیتال (۱)
- فهرست چند مهارت کلیدی برای توسعه سبد مهارتهای شما
- معرفی مهارت ارتباط نوشتاری
- معرفی مهارت ریسک کردن
- معرفی مهارت کار تیمی
- معرفی مهارت حل مسئله
- معرفی مهارت ارتباط شفاهی
- معرفی مهارت خودانگیزی و بحث خودانگیزش
- مهارت تخمین زدن و برآورد کردن
- خلاقیت به عنوان یک مهارت
- مهارت برنامه ریزی
- کتاب مهره حیاتی از ست گادین | آیا غیر قابل جایگزینی هستید؟
- جملاتی از کتاب مهارتهای استادی | رابرت گرین
- کتابهای توسعه فردی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
حکایتست دو باجناق یکی سرکه فروش بود و بازارش پر رونق و دیگری عسل فروش بود و همواره بازارش کساد.
روزی خواهر از خواهر دیگر پرسید چطور میشود که شوی من با این که عسل می فروشد سرش خلوتست و شوی سرکه فروش تو سرش شلوع؟
خواهر گفت: شوی من سرکه را با شیرینی می فروشد و شوی تو عسل را با ترشی
این حکایت را حضرت سعدی با اعجاز سخن، لذیذ و پر مغز برای ما در قالب قصیده به یادگار گذاشته است و می شود درس هایی از آن در بحث مهارت نرم آموخت.
شکر خندهای انگبین میفروخت که دلها ز شیرینیش میبسوخت
نباتی میان بسته چون نیشکر بر او مشتری از مگس بیشتر
گر او زهر برداشتی فیالمثل بخوردندی از دست او چون عسل
گرانی نظر کرد در کار او حسد برد بر گرم بازار او
دگر روز شد گرد گیتی دوان عسل بر سر و سرکه بر ابروان
بسی گشت فریادخوان پیش و پس که ننشست بر انگبینش مگس
شبانگه چو نقدش نیامد به دست به دلتنگ رویی به کنجی نشست
چو عاصی ترش کرده روی از وعید چو ابروی زندانیان روز عید
زنی گفت بازی کنان شوی را عسل تلخ باشد ترش روی را
به دوزخ برد مرد را خوی زشت که اخلاق نیک آمدهست از بهشت
برو آب گرم از لب جوی خور نه جلاب سرد ترش روی خور
حرامت بود نان آن کس چشید که چون سفره ابرو به هم در کشید
مکن خواجه بر خویشتن کار سخت که بدخوی باشد نگونسار بخت
گرفتم که سیم و زرت چیز نیست چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟
درود
ما در اصطلاح محلی کلمه ای داریم به نام "بله بند" (bala band) . بله بند اصطلاحی مربوط به تخم مرغ است و به دو معنا به کار می رود. اول: تخم مرغی که پوسته آهکیش تشکیل نشده است. دوم: تخم مرغی که زمان درست کردنش به علت عدم مهارت، شل و سفت شده است. آدم بله بند هم به آدمی میگیم که شخصیتش قوام نگرفته است.
در برخی آدم هامهارت سومی به نام مهارت بله بند وجود داره و گاهی باعث پیشرفتی میشه که آدم غوره نشده یک شبه مویز اصل میشه. این مهارت مهارت راهنمای راست زدن و چپ رفتن، مهارت گندم نمای جوفروش بودن، مهارت زیرآب زنی، مهارت بادمجون دور قاب چین بودن، مهارت دیگی که برای من نجوشه سر چه چیزی درش بجوشه،کلی هم زیر گروه مهارتی داره. به قول انوری ابیوردی : رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی
تلاش کردم تا مطالب این درس را از منظر شاخه تخصصی رشته کاری خودم (نظارت بر پروژه های ساختمانی) ببینم:
مهارت نرم مورد نیاز برای ناظر ساختمان:
به باور من، ناظر ساختمان علاوه بر تسلط به مهارت سخت (آشنایی با فرایند اجرا، قوانین و مقررات فنی، اصول مهندسی و تجربه حرفه ای)، باید دارای مهارت نرم (تقریبا تمامی مواردی که در درس ذکر شده است) نیز باشد. به دلیل اعداد و ارقام قابل توجه مبالغ مالی در گردش در یک پروژه ساختمانی، این حرفه بقدری دارای مسائل و درگیری های حاشیه ای است که در اغلب موارد، مسائل تخصصی و فنی (مهارت سخت) به حاشیه رانده می شود و اگر فرد دارای قدرت مدیریت تعارض، قدرت متقاعدسازی یا حتی یک گزارش نویسی ساده (مهارت نرم) نباشد، مشکلات بزرگ و جدی برای خود و حتی مجموعه بالادست خود پدید می آورد. علی الخصوص مقابل پیمانکاران کارکشته، باتجربه و حرفه ای که اغلب مسلط به این مهارت ها هستند و از طرف دیگر به تمامی ترفندهای بدنام کردن، دور زدن یا حذف ناظرین مسلط هستند.
علی رغم تلاشم هنگام مصاحبه، برای ارزیابی مهارت های نرم داوطلبین استخدام، تقریبا این نوع مهارت ها قابل شناسایی نیستند و بعدها حین کار بروز پیدا می کند. بارها به همکارانم گفته ام ای کاش فلان ناظر توانایی متقاعدسازی دیگران را داشت یا اینکه حداقل بلد بود یک گزارش درست و درمان تنظیم کند تا مشکل اینقدر بحرانی نمیشد.
شاید الان برخی از همکاران جوانتر ولی پر شر و شورتر، با این کلامی که خواهم گفت برآشفته شوند و بگویند قدرت و قلم دست ماست و با کوچکترین خطای پیمانکار، خون او مباح است و از دم شمشیر باید بگذرد؛ ولی واقعیت این است که بعد از چند مورد که با خشونت کامل حرف خود را (که حق هم بوده است) به کرسی نشاندید، پیمانکار یا ذی نفعان متضرر، با ابزار خود مانند لابی با کارفرما، ادعای تاخیر یا توقف در زمان یا وارد شدن خسارت مالی ناشی از تاخیرات به دلیل ایرادات جزیی و سختگیرانه ناظر، می توانند حتی تا مرحله حذف نظارت هم پیش روند.
به عنوان یک نمونه رفتار حرفه ای، یک ناظر ابتدا باید با مهارت سخت خود، یک عدم انطباق (مثلا ایراد اجرایی یا مصالح نامناسب و …) را شناسایی کند (اینجا و در همان ابتدا حوزه نفوذ مهارت سخت شروع شده و بلافاصله تمام میشود!) سپس با کلامی قاطع ولی در کمال ادب و بدون ایجاد حساسیت و تنش (مهارت نرم: مدیریت تعارض، متقاعدسازی و گفتگو) تلاش کند پیمانکار را ملزم به رعایت ضوابط کند (مهارت نرم: مهارت گوش دادن و مذاکره) و در صورت عدم پذیرش پیمانکار مراتب را به کارفرما و مدیران بالادست خود گزارش نماید و تا زمان رفع ایراد پیگیری نماید (مهارت نرم: گزارش نویسی، مدیریت زمان، مدیریت استرس و متقاعدسازی).
در نهایت من اعتقاد دارم یک ناظر باید مهارت نیمه سخت (یا کمی نرم یا ترکیبی یا هیبریدی!) هم داشته باشد یعنی بقدری بر دانش حرفه ای خود مسلط باشد که بتواند برای کمک به پیشبرد پروژه و جلوگیری از توقف ناخواسته کار بتواند یک راه حل اجرایی فنی جایگزین پیشنهاد دهد (ترکیب مهارت سخت: دانش حرفه ای و مهارت نرم: انعطاف پذیری)
به عنوان کسی که خبرنگار و فعال حوزه روابط عمومی هستم، با مطالعه این درس دریافتم که بسیاری از مهارت هایی که برای دیگران «مهارت نرم» محسوب میشود، برای من مهارت سخت است.
مثل فن بیان، متقاعد سازی، ارتباط موثر و مهارت هایی از این دست. از طرفی یکی از ایجاد مهارت هایی مانند همین فن بیان یا ایجاد کاریزما و برندسازی شخصی برای شخص من مسئله اصلی نیست بلکه این کار باید برای مدیران سازمان در اولویت باشد که همین موضوع مسئله را سخت تر میکند. یعنی تقویت مهارت نرم در دیگران که خودش میتواند به نوعی مهارت سخت محسوب شود.
زمانی در پزشکی، کل تمرکز روی مهارتهای تخصصی مثل دانش تئوریک پزشکی و مهارتهای Procedural مثل اعمال جراحی و اندوسکوپی و … بود. هر چند که کیفیت این آموزشها خودش جای تردید داشت؛ اما چون خروجی آنطور که انتظار داشتند نبود، بحث مهارتهای دیگری پیش آمد.
با اینکه خود من هم از عبارت مهارت نرم در گفتگوهایم سوء استفاده میکنم، اما میدانم خیلی از مهارتهایی که در مورد پزشکی اکنون در قالب مهارت نرم آموزش داده میشود، واقعاً در این دسته نمیگنجد.
مثلاً در مورد مهارتهای ارتباطی در پزشکی، تحقیقات زیادی وجود دارد که Communication Failure را از اجزای اصلی خطاهای پزشکی میدانند. وقتی ما این همه تحقیق داریم، دیگر به نظر میرسد که مهارت ارتباطی جزئی از مهارتهای «باید (Must-Have)» قرار میگیرد؛ نه اینکه خوب است یک پزشک چنین چیزی را هم بلد باشد. همین بحث در مورد تصمیمگیریهای بالینی نیز وجود دارد.
گفتن این حرفها در این کامنت راحت است و میتوانم اینطور ایراد بگیرم. اما وقتی میخواهی برنامهی درسی (کوریکولوم) پزشکی را بچینی، با این سرعت افزایش دانش پزشکی، ساعتهای در دسترس برای آموزش دروس تئوریک پزشکی آنقدر محدود است که کمتر جایی در کوریکولوم رسمی برای این آموزشها باقی میماند.
در نتیجه این چنین آموزشهایی را تحت عنوان Extra-Curricular طبقهبندی میکنند و آنجا برچسب مهارت نرم به آن زده میشود؛ زیرا فکر میکنیم آنقدر «اصلی» نبودند که در خود Curriculum قرار بگیرد و پس مهارت نرم است.