کتابخوانی و توصیه هایی برای آن | چگونه کتابخوان شویم؟
کتابخوانی از جمله مهارتهایی است که همهٔ ما کموبیش به آن نیازمندیم. نمیشود به توسعه فردی علاقه داشته باشیم و برای کتاب و کتابخوانی وقت نگذاریم.
این حرف بدیهی است و همه آن را تأیید میکنیم. در عین حال اگر بخواهیم با خودمان صادق باشیم، میبینیم که معمولاً برای خواندن کتاب چندان شوق و حوصله نداریم. یا لااقل معتقدیم که شوق و حوصلهٔ مطالعه هست، اما وقتی برای آن نیست. در این درس فهرستوار و به زبان ساده به برخی نکات مهم در مورد کتابخوانی میپردازیم و امیدواریم آنچه در ادامه میآید برای تقویت عادت مطالعه و کتابخوانی در زندگی شما مفید باشد.
چرا کتاب نمیخوانیم؟
شاید این سوال، ساده به نظر برسد. اما سوال بسیار مهمی است که معمولاً از کنارش به سرعت میگذریم.
بسیاری از ما وقتی کاری را انجام نمیدهیم – یا در انجامش سستی میکنیم – به سرعت دنبال کلاس و آموزش و راهکارهای سریع زودبازده میرویم. مثلاً اگر احساس کنیم آنقدر که باید اهل مطالعه نیستیم، به دنبال دوره کتابخوانی و کلاس کتابخوانی و تکنیکهای کتابخوانی میرویم و فکر میکنیم که به زودی تحولی در ما ایجاد خواهد شد و به فردی کتابخوان تبدیل میشویم.
نتیجه را هم پیشاپیش میدانیم: برای مدت کوتاهی رفتارمان تغییر خواهد کرد و برای کتاب خوانی وقت خواهیم گذاشت و پس از آن دوباره به همان وضعیت قبل بازمیگردیم.
پس بهتر است قبل از این نوع کارها و تلاشهای نافرجام، کمی وقت صرف کنید و به سوالی که مطرح کردیم فکر کنید: «چرا کتاب نمی خوانید؟» بعید است مشکل شما ناشی از تردید در ارزش کتاب یا اهمیت کتاب و کتابخوانی باشد. احتمالاً مشکلات سادهتر و اجراییتری وجود دارند که مانع مطالعه میشوند. اجازه بدهید چند مورد از آنها را با هم مرور کنیم (چند لحظه با خود فکر کنید و ببینید اگر بخواهید صرفاً سه یا چهار مورد از این فهرست را به عنوان علل مهمتر انتخاب کنید، کدام را انتخاب خواهید کرد):
(آنقدر که دوست دارم) کتاب نمیخوانم چون…
مطالعه کتابها را آغاز میکنم، اما به پایان نمیبرم. کتابهای بسیاری بوده که خواندن آنها را نیمهکاره رها کردهام.حس میکنم سرعت کتاب خواندن من کم است و وقتی کتابی در دست میگیرم، خوب پیش نمیرود.
مطالعه کردن تمرکز میخواهد و من هنگام مطالعه چندان تمرکز ندارم.
دوست دارم کتابخوان باشم. اما کتابخوانی برایم خستهکننده است و حوصلهای میخواهد که از حد توانم خارج است.
حوصلهٔ متنهای طولانی را ندارم. وگرنه متنهای کوتاه – در حد کپشن اینستاگرام و پستهای تلگرام – را میخوانم.
کتابخوانی کار خوبی است. اما لذتبخش نیست.
تصمیم گرفتهام مطالعه کنم و برای کتابخوانی وقت بگذارم، اما کتاب مناسبی در ذهنم نیست و نمیدانم برای شروع کتابخوانی سراغ چه کتابهایی بروم.
هر یک از نکاتی که در ادامه میآیند، پاسخی به یک یا چند مورد از موارد بالا هستند. اگر بعضی از موارد بالا مسئلهٔ شما هم هست، احتمالاً خواندن ادامهٔ این درس برایتان مفید خواهد بود.
قرار نیست همهٔ کتابها را تا آخر بخوانید
به جای اینکه به خود بگویید «من خواندن بسیاری از کتابها را نیمهکاره رها کردهام» از خود سوال بهتری بپرسید: «چرا باید همهٔ کتابها را تا آخر بخوانم؟»
صدهاهزار عنوان کتاب در جهان وجود دارد که احتمالاً یک کتابخوان حرفه ای از هر هزار عنوانشان، نهصدونودونه عنوان را نمیپسندد. حتی اگر همهٔ کتابهای مربوط به موضوع محبوبتان را هم پیش رویتان قرار دهند، باز هم احتمالاً از هر ده یا بیست عنوان، به زحمت یکی را بپسندید. ضمن اینکه جذاب، مفید و مناسب بودن بسیاری از کتابها را نمیتوان از اسم کتاب یا جلد کتاب یا حتی با خواندن چند صفحه از کتاب تشخیص داد.
بنابراین طبیعیترین کار پس از شروع به مطالعه یک کتاب این است که آن را رها کنید و گوشهای بیندازید و اتفاقاً این غیرطبیعی است که هر کتابی را تا آخر بخوانید. روش کتاب خواندن این نیست که کتابی را باز کنید و از صفحهٔ اول جلو بروید و به خود قول بدهید که تا به صفحهٔ آخر نرسم آن را رها نمیکنم (اصطلاحاً خواندن کتاب از جلد تا جلد یا cover to cover).
واضح است که پس از مدتی که با ناشران، نویسندگان و صاحبنظران مختلف آشنا شدید، میتوانید با خطای کمتری کتابهای مناسب خود را تشخیص دهید. اما در آن زمان هم هنوز تعداد کتابهایی که نیمهکاره رها خواهید کرد، همچنان بسیار بیشتر خواهد بود.
اگر زمانی دیدید که کتابهای رهاشدهٔ کمی دارید و بیشتر کتابهایی را که شروع کردهاید تا آخر خواندهاید، بدانید وضعیتتان نگرانکننده است و به اصول کتاب خواندن بیتوجه بودهاید. در این وضعیت میشود حدس زد که احتمالاً یکی از دو اتفاق زیر افتاده است:
کتابهای غیرمفید و نامناسبی بوده که جرئت نکردهاید خواندنشان را رها کنید و طبعاً چون عمر و فرصت مطالعه محدود است، این به آن معناست فرصت خواندن کتابهای دیگری را، به خاطر نداشتن جسارتِ رها کردن، برای همیشه از دست دادهاید.
حلقهٔ مطالعهٔ شما بسیار کوچک و محدود شده و حاضر نبودهاید از ناحیهٔ امن خود خارج شوید: به سراغ ناشران دیگر، نویسندگان و مترجمان دیگر، موضوعات دیگر و عناوین ناشناخته بروید. طبیعتاً این اتفاق هم برای کسی که در تلاش برای افزایش دانش و گسترش نگرش خود است، یک وضعیت نامطلوب محسوب میشود.
تندخوانی لزوماً مفید و موثر نیست
هر کس اندک علاقهای به کتاب و کتابخوانی داشته باشد، دیر یا زود راهش به کلاسهای تندخوانی و مروّجان تکنیکهای افزایش سرعت مطالعه میافتد. در دوره های تندخوانی انواع تکنیکها را به مخاطب میآموزند تا بتوانند با سرعت بیشتری از روی متنها عبور کنند. در عین حال، ادعا میشود که تکنیک های تندخوانی بههیچوجه روی درک مطلب تأثیر نمیگذارند. یعنی خواننده میتواند سرعت خود را دو یا چند برابر کرده و دقیقاً به همان اندازهٔ قبل، متن را بفهمد و درک کند.
دربارهٔ اثربخشی روشهای تندخوانی پژوهشهای متعددی انجام شده که لازم است در درس جداگانهای به آنها پرداخته شود. اما فعلاً کافی است در همین حد اشاره کنیم که تقریباً همهٔ پژوهشهایی که به اثربخشی تندخوانی پرداختهاند، «توانایی به خاطر سپردن و به یاد آوردن» را سنجیدهاند و نه «درک مطلب» را. ما معمولاً به قصد یادگیری میخوانیم و یادگیری زمانی اثربخش است که بتوانیم آموختههای جدید را به دانستههای قبلی وصل کنیم. کسی که در کتابخوانی شتابزده است، ممکن است با حالوهوای کتاب آشنا شود، اما این به آن معنا نیست که محتوای کتاب را نیز آموخته است.
این که شما یک داستان بخوانید و بعد به خاطر بیاورید که هر کس با چه کسانی نسبت داشت یا اتفاقات مهم داستان در چه تاریخی روی داد، با این که مطلبی را آنقدر عمیق بخوانید که مدل ذهنی شما تغییر کند، تفاوت دارد. شاید بتوان از تندخوانی اخبار و اسناد اداری دفاع کرد، اما تندخوانی کتابهای مدیریت، روانشناسی و توسعه فردی و بسیاری از حوزههای دیگر – که البته خارج از حوزهٔ آموزشی متمم هستند – قطعاً اثربخشی مطلوب نخواهد داشت.
حتی در همان اخبار و اسناد اداری هم، اگر واقعاً خبر یا سند مهمی باشد، لازم است جمله به جمله و کلمه به کلمه خوانده شود. چرا که معمولاً همهٔ دردسرها، هزینهها، کجفهمیها و پشیمانیها ناشی از سرسری خواندن همین اخبار و اسناد است. اگر هم موضوعی هست که باور داریم خواندن دقیقش چندان ضروری نیست، بهتر است کمی بیشتر فکر کنیم؛ چون شاید اساساً خواندنش ضروری نباشد.
مدافعان تندخوانی اخیراً آموختهاند تأکید کنند که درستخوانی را آموزش میدهند و نه شتابزدگی را و تأکید میکنند که ما میخواهیم نحوه صحیح کتاب خواندن را رواج دهیم. اما مسئله اینجاست که حتی با این فرض، بخش بزرگی از زمانی که برای مطالعه کتاب صرف میشود، مربوط به عملیات خواندن (مشاهدهٔ کلمه، خواندن کلمه و درک معنی کلمه) نیست. بلکه مربوط به پردازشهایی است که همزمان با خواندن در ذهن انجام میشود و طبیعتاً سرعت آن پردازشها را نمیتوان افزایش داد.
جدا از این که چنین نگاهی به مطالعه – که باید نقطه به نقطه، حرکت چشم و لب و دهان کنترل شود – بیشتر رویکردی تیلوریستی است و اگر هم به کار کارخانجات بیاید، برای کتاب و کتابخوانی که مستلزم فهم مطلب و کشف معناست چندان مناسب نیست. به عبارت دیگر، این نوع رویکردها بیشتر برای بیل زدن و استخراج معدن به کار میآید تا پلک زدن و استخراج معنا.
جدا از همهٔ این حرفها و استدلالها، اشاره به تندخوانی در این درس، علت دیگری دارد. در ابتدای درس به این سوال پرداختیم که «چرا کتاب نمیخوانیم؟» میدانیم که یکی از علتها میتواند نبودن شوق و انگیزه برای مطالعه باشد. و یکی از ریشههای بیانگیزگی میتواند این باشد که کتابخوانی برای ما فعالیتی شیرین نبوده و خاطرات احساسی مثبتی از کتابخوانی در ذهن ما ثبت نشده است.
با سریع خواندن و ورق زدن شتابزده و از این برگ به آن برگ و از این فصل به آن فصل رفتن، کتابخوانی قطعاً تجربهای شیرین نخواهد بود و طبیعی است اگر بعداً هوس کتاب خواندن به سر ما نزند.
بنابراین پیشنهاد میکنیم به جای جستجوی شیوه های خلاق کتابخوانی و ابتکارات عجیبوغریب برای افزایش سرعت مطالعه، این نکته را به خاطر بسپارید که روش صحیح کتاب خواندن، سریع خواندن نیست. بلکه کاهش سرعت مطالعه تا آن سطحی است که مطمئن شوید پیام متن را درک کردهاید و آنچه خواندهاید به خوبی با آنچه پیشتر آموخته بودید، آمیخته شده است.
آشنایی با درسهای متمم و عضویت در متمم روش ثبت نام فهرست درسها
برنامه ریزی برای مطالعه
حالا که دربارهٔ تندخوانی حرف زدیم، میتوانیم یک پله جلوتر برویم و بگوییم نه فقط تندخوانی، بلکه هر نوع رویکرد کمّی و مکانیکی دیگر به مطالعه اشتباه است. مطالعه و کتابخوانی کاری نیست که با شاخصهای کمّی سنجیده و ارزیابی شود.
این روزها در شبکه های اجتماعی از برخی بلاگرهای کتاب میشنویم که با افتخار میگویند «خوشبختانه امسال هم ۵۲ کتاب (یا ۲۶ کتاب یا هر عدد دیگر) خواندم و توانستم طبق برنامه پیش بروم.» اما با وجود رواج این سبک «کیلویی» در برنامه ریزی برای کتاب خواندن، هنوز هم بعید است بتوانید یک کتابخوان حرفهای پیدا کنید که کتاب خواندن به این شیوهٔ نمایشی را بپسندد و تأیید کند.
کتابخوان حرفهای میداند که گاهی در یک سال سی کتاب میخواند و گاه ممکن است تمام سال با دو یا سه کتاب درگیر باشد. کتابخوانهای حرفهای اگر هم بخواهند برای مطالعه برنامه ریزی و هدفگذاری کنند، ممکن است با خود قرار بگذارند که همهٔ کتابهای یک نویسندهٔ خاص را بخوانند یا تا زمانی که خواندن چند کتاب مشخص را تمام نکردهاند، به خودشان اجازهٔ خرید کتاب تازه ندهند (که برای عاشقان کتاب، تنبیهی دردناک محسوب میشود).
اگر میخواهید برای مطالعه برنامه ریزی کنید، برای خروجی مطالعه هدف تعیین نکنید، بلکه برای زمان مطالعه هدف بگذارید. مثلاً با خود بگویید که من سعی میکنم شبها قبل از خواب سی دقیقه مطالعه کنم. و دو شب در هفته هم به خودم استراحت میدهم (شبهای مشخصی را تعیین نکنید. هر شبی که پیش آمد و خسته بودید).
با این شیوه به مغزمان کمک میکنید تا هنگام خواندن، با محتوای کتاب درگیر شود و نه سرعت مطالعه.
مدیریت تمرکز و توجه را جدی بگیرید
برای مدیریت تمرکز و توجه قوانینی وجود دارد که تقریباً همهٔ ما آنها را میدانیم، اما گاهی آنها را جدی نمیگیریم. یکی از سادهترین کارهایی که میتوانید برای تمرکز بهتر انجام دهید این است که وسایلی را که حواستان را پرت میکنند از خود دور کنید؛ اینترنت، موبایل و تلویزیون از جمله وسایلی هستند که از ظرفیت بالایی برای پرت کردن حواس ما برخوردارند. حتی اگر لازم است موبایل نزدیکتان باشد، میتوانید نوتیفیکیشن تعدادی از برنامهها را قطع کنید.
همچنین اگر تماس مهمی وجود دارد که ذهنتان را درگیر کرده، پیش از کتابخوانی با فرد موردنظر تماس بگیرید و اگر باید ایمیل مهمی ارسال شود، این کار را انجام دهید. خلاصه این که باید تکلیف دو دسته از تهدیدکنندگان تمرکز را مشخص کنید:
- وسایل و اتفاقاتی که پس از شروع مطالعه حواستان را پرت میکنند.
- دغدغههای ذهنی که از هماکنون و حتی پیش از شروع مطالعه، بخشی از ظرفیت ذهنی شما را اشغال کردهاند.
علاوه بر اینها تکنیکهای سادهٔ دیگری هم هستند که میتوانند به افزایش تمرکز برای مطالعه کمک کنند. مثلاً میتوانید در خانه یا محل کار، مکان مشخصی را برای مطالعه در نظر بگیرید. این کار به شرطی شدن ذهن کمک میکند و هر زمان در آن محل بنشینید، مغز متوجه میشود که باید خود را برای مطالعه آماده کند. به همین علت ما در متمم معمولاً در پاسخ به این سوال که «بهترین زمان مطالعه کتاب یا بهترین مکان مطالعه کتاب چیست؟» میگوییم: زمان و مکانی که ذهن شما از قبل عادت کرده باشد در آن زمان و در آن مکان کتاب بخواند. هر توصیهٔ دیگری، بیشتر از جنس سلیقهٔ شخصی است.
قرار نیست مانند نجیبزادگان عصر ویکتوریا، اتاق مخصوصی برای مطالعه داشته باشید. همین که بدانید از بین پنج عدد مبل خانه، معمولاً روی کدام مینشینید و کتاب میخوانید، برای شرطی شدن کافی است.
اگر به موضوع افزایش تمرکز و مدیریت توجه علاقه دارید، احتمالاً دوره صوتی آموزش مدیریت توجه که در فروشگاه متمم عرضه شده میتواند برایتان جذاب باشد.
سهم متنهای کوتاه را در رژیم محتوایی خود کاهش دهید
عصر دیجیتال دوران رواج محتواهای کوتاه است.
مخاطبی که زمانی فیلمهای طولانی و سریالهای طولانی میدید، اکنون از کلیپهای یوتیوب و مینیسریالها استقبال میکند. حتی کلیپهای چنددقیقهای یوتیوب هم طولانی به نظر میرسند و تولیدکنندگان محتوا میکوشند کار خود را در قالبهای کوتاهتر و فشردهتر عرضه کنند. در حدی که گاهی دنبال کردن جملههایی که در کلیپ ویدئویی کوتاه اینستاگرامی میبینید، دشوار میشود. همین روند دربارهٔ محتواهای متنی هم مصداق دارد. متنها و کپشنها در پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، کوتاه و کوتاهتر شدهاند و همان متن کوتاه هم باید با فشار ایموجیها و انواع ترفندهای بصری و گرافیکی به مخاطب خورانده شود.
این کوتاهگویی و کوتاهخوانی در شبکههای اجتماعی را نمیتوان ایراد دانست. هر رسانهای قواعد و ترجیحات خود را دارد و اتفاقاً همین ویژگیهاست که فرصتها و ظرفیتهای تازه خلق میکند. اما باید به این نکته هم توجه کنیم که رژیم مطالعهٔ ما درست مثل رژیم غذاییمان به تدریج به عادت تبدیل میشود و ذائقهٔ ما را تغییر میدهد. اگر سهم کوتاهخوانی در رژیم محتوایی شما بسیار زیاد باشد، حوصله و تحملتان برای مطالعهٔ متنهای طولانی کمتر خواهد شد. همین باعث میشود خواندن کتاب برایتان دشوار شده و مدام حواستان پرت شود.
قرار نیست اکانتهای خود را در شبکههای اجتماعی ببندید و صرفاً کتاب بخوانید، اما میتوانید در این زمینه کمی آگاهانهتر رفتار کنید. حداقل اینکه خود را مقید کنید کپشنها و توییتها و پستها را کلمه به کلمه بخوانید و اکانتهایی را که مطالب طولانیتر – در حوزهٔ علاقهٔ شما – منتشر میکنند دنبال کنید.
اهمیت گروه کتابخوانی و حرف زدن درباره کتابها
ما مطالعه و کتابخوانی را به عنوان فعالیتی انفرادی میشناسیم. اما قرار نیست کتابخوانی همیشه به شکل فردی انجام شود؛ بهویژه اگر در ابتدای راه کتاب خوانی هستید و هنوز به انگیزانندههای بیرونی نیاز دارید.
کتابخوان های بسیاری را میتوانید پیدا کنید که تشکیل گروه کتابخوانی و شرکت در جلسات کتابخوانی را از شیرینترین خاطرات و تجربیات خود میدانند. اما اگر از اکثر آنها سرنوشت گروه کتابخوانیشان را بپرسید، متأسفانه به نتیجه خواهید رسید که عمر گروه های کتابخوانی بسیار کوتاه است. معمولاً شوق اولیه باعث میشود که اعضای گروه، آرزوهای درازی در سر بپرورند و اهداف بلندپروازانهای تعریف کنند. اما به تدریج اختلافنظرها، گلایهها، بینظمیها و انواع عوامل آشکار و پنهان دیگر باعث میشوند که انگیزهٔ اولیه و شوق مطالعه کتاب کمرنگ شده و گروه کتابخوانی وارد سراشیبی فرسایش شود.
به همین علت، اگر قصد دارید یک گروه کتابخوانی راهاندازی کنید، پیشنهاد ما این است که حتماً ابتدا درسی را که در متمم با عنوان قوانین گروه کتابخوانی بخوانید و با الهام از آن، قواعد و چارچوب مناسب گروه خودتان را تعریف کنید.
البته بهجز تشکیل گروه کتابخوانی روشهای دیگری هم برای تبدیل کتابخوانی به یک فعالیت جمعی وجود دارد. شما میتوانید به شکلهای دیگری هم با دیگران درباره کتابهایی که خواندهاید صحبت کنید. اگر اهل وبلاگ نویسی یا حضور در شبکه های اجتماعی هستید، میتوانید از تجربه کتابخوانی خود بگویید. یا برخی نکات و جملههای کتابهایی را که خواندهاید، برای مخاطبان خود نقل کنید.
همیشه یک فهرست از کتابهای خوب در دسترس داشته باشید
بسیاری از تصمیمهای کتابخوانی ما تکانشی هستند. یعنی ناگهان تصمیم میگیریم کتابی را بخوانیم یا وقتی کتابفروشیای را در مسیر خود میبینیم، میان کتابها میچرخیم و چند جلد کتاب میخریم؛ گاهی حتی بدون اینکه دقیق بدانیم موضوع و محتوای آن کتاب چیست. این کاملاً طبیعی است و همهٔ کتابخوانها بخشی از کتابهایشان را به همین شیوه تهیه میکنند و میخوانند.
اما احتمال انتخاب ناموفق در میان کتابهایی که به این شیوه خریده میشوند بیشتر است. بهتر است در کنار این کار، فهرستی از کتابهایی که دوست دارید بخوانید داشته باشید. این فهرست را ممکن است بر اساس آنچه از دیگران میشنوید، یا در سایتها و منابعی مانند متمم میبینید، تدوین کنید. همانطور که میدانید ما در متمم کتابها را در سه دسته معرفی میکنیم:
پاراگراف فارسی (بندهای برگزیده از کتابها)
تهیهٔ فهرست یک مزیت مهم دارد. به جای تصمیمگیری شتابزده، هر کتابی مدتی در فهرست شما میماند. در طول این مدت ممکن است از منابع مختلف، اطلاعات متفاوت و مکملی دربارهٔ کتاب بخوانید و بشنوید. بنابراین به تدریج شناخت بهتری از کتاب پیدا میکنید و تصمیمتان پختهتر خواهد شد.
هنگام استفاده از سلیقهٔ دیگران این نکتهٔ واضح را هم در ذهن داشته باشید که سلیقهها یکسان نیست (اساساً معنی سلیقه همین است). هیچ اشکالی ندارد اگر کتابی را – که فرد یا افراد معتبری توصیه کردهاند – تهیه کنید و پس از خواندن چند صفحه، نتیجه بگیرید که آن کتاب، کتاب مناسب شما نیست. هیچوقت به خودتان نگویید که وقتی فلانی و فلانی این کتاب را تحسین کردهاند، من «باید» آن را بخوانم و «باید» از خواندنش لذت ببرم و اگر لذت نمیبرم یا نمیپسندم یا متن را نمیفهمم، حتماً ضعف یا مشکلی در من هست که باید حل شود.
درباره کتاب های پرفروش
همیشه به خاطر داشته باشید که کتاب های پرفروش لزوماً بهترین کتاب های حوزهٔ خودشان نیستند. از پرفروش بودن یک کتاب صرفاً میتوان دو نتیجه گرفت:
- افراد بسیاری آن کتاب را خریده – و احتمالاً – خواندهاند
- ناشر کتاب با تکنیک های افزایش فروش کتاب آشنا بوده است
این که افراد بسیاری یک کتاب را خواندهاند، لزوماً به معنای کیفیت بالای آن کتاب نیست. گاهی اوقات، تبلیغات گسترده باعث فروش یک کتاب میشود. علاوه بر این، حتی اگر مخاطبان بسیاری یک کتاب را پسندیده باشند، باز هم نمیتوان بر این اساس دربارهٔ کیفیت کتاب قضاوت کرد. ضمن این که بهترین کتاب برای شما کتابی است که به نیاز شما پاسخ دهد و تطبیق «نیاز شما» و «محتوای یک کتاب» چیزی نیست که لزوماً در فهرست کتاب های پرفروش پیدا شود.
این موضوع در کتاب های غیرداستانی ترجمهشده بسیار جدیتر است. چون بسیاری از ناشران صرفاً کتاب های پرفروش را ترجمه میکنند. بنابراین اگر حواستان نباشد، در عین این که فکر میکنید آگاهانه مشغول انتخاب کتاب مناسب هستید، عملاً در گوشهٔ کوچکی از دنیای بزرگ کتاب های جهان گرفتار شدهاید.
برای توضیحات بیشتر در این زمینه میتوانید درس مستقلی را که در متمم منتشر شده بخوانید:
کتاب دیجیتال بخوانید؛ اما خود را به کتابهای دیجیتال محدود نکنید
پیشنهاد پایانی ما این است که – لااقل در ابتدای مسیر کتابخوانی – خود را به خواندن کتابهای دیجیتال محدود نکنید. وقتی عادت کتابخوانی در شما تثبیت شد، احتمالاً مطالعه کتاب دیجیتال با کتاب چاپی (نسخهٔ هاردکپی) تفاوتی نخواهد داشت. اما در اوایل دورهای که میخواهید به کتاب خوانی عادت کنید، نسخهٔ فیزیکی یا همان کتاب چاپی میتواند اثربخشتر باشد. لمس کاغذ، خط کشیدن زیر نوشتهها، قرار دادن برگ نشانه میان کتاب، و حتی باز شدن شیرازه کتاب و جدا شدن برگهای آن در اثر مرور مکرر، همگی میتوانند به شما حس خوب موفقیت را القا کنند. کهنه و فرسوده شدن یک کتاب کاغذی در اثر مطالعه دقیق، سندی است که باعث میشود خودتان باور کنید به یک کتابخوان تبدیل شدهاید. ارزش این سند و تأثیر روانی آن را دستکم نگیرید.
پیشنهاد | دوره آموزشی صوتی روش صحیح مطالعه کتاب
اگر مطالعه کردن برای شما یک کار جدی است و دوست دارید در مورد کتاب و کتابخوانی بیشتر بدانید، احتمالاً فایل صوتی راهنمای خریدن و خواندن کتاب (به روایت محمدرضا شعبانعلی) میتواند برایتان مفید باشد. در این فایل صوتی درباره کتاب و مفهوم آن، انواع کتاب برای مطالعه و انتخاب کتاب (با تأکید بر کتابهای غیرداستانی) صحبت شده است.
شناخت و انتخاب ناشر کتاب، آشنایی با انواع نویسندگان، تشخیص کتابهای مفید برای خواندن، روشهای درست و نادرست مطالعه کتاب و تکنیکهای مطالعه و علامتگذاری و یادداشت برداری از جمله موضوعاتی هستند که در این فایل صوتی مطرح شدهاند.
این فایل صوتی برای مخاطبانی تهیه شده که میخواهند کتابخوانی را به بخشی از سبک زندگی خود تبدیل کنند و اثربخشی مطالعه خود را بالا ببرند و در یک کلام، به یک کتابخوان حرفه ای تبدیل شوند.
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتاب های مدیریت | کتاب های بازاریابی و فروش
کتاب های استراتژی | کتاب های بازاریابی دیجیتال
کتاب های روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
کتاب های توسعه فردی | کتاب های مدیریت زمان
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند پرسش، و پاسخ آنها
اگر بخواهیم یک کتاب در مورد کتابخوانی بخوانیم، پیشنهاد متمم چیست؟
کتابهای بسیاری در زمینهٔ روش خواندن کتاب منتشر شدهاند، اما کتاب مورتیمر آدلر در عین قدیمی بودن، همچنان یکی از بهترین آنهاست. ما این کتاب را در متمم معرفی کردهایم: چگونه کتاب بخوانیم؟
متمم چه کتابی را برای یادگیری تندخوانی پیشنهاد میکند؟
چنانکه لابهلای نکات بالا گفتیم، ما بر این باوریم که تندخوانی در اغلب موارد کار درستی نیست و میتواند اثربخشی مطالعه را کاهش دهد. اگر چه معمولاً مدافعان تندخوانی اصرار دارند که در آموزش تندخوانی، بیشتر درستخوانی را توضیح میدهند، اما تقریباً روح هر دورهای که ما تا کنون بررسی کردهایم، قربانی کردن یادگیری عمیق در پای مطالعهٔ سریع بوده است. تندخوانی شما را به آرام خواندن، دوباره خواندن، بلند خواندن، یادداشت برداری، رونویسی متن و در یک کلام «عشقورزی به کتاب» تشویق نمیکند.
بهترین کتاب برای شروع کتابخوانی چیست؟
این سوال، یک پاسخ قطعی و مشخص ندارد. هر کس، بسته به علاقه و ترجیحات خود باید کتاب متفاوتی را برای شروع کتابخوانی انتخاب کند. اما پیشنهاد ما این است که برای شروع کتابخوانی حتماً به سراغ موضوعاتی بروید که دغدغهٔ بنیادی شما باشند. اگر در پی افزایش فروش کسب و کار خود هستید، کتابی در این زمینه بیابید. و اگر تمام ذهنتان درگیر تاریخ ایران باستان است، خواندن را با کتابی در این حوزه شروع کنید. «شوق به موضوع و محتوا» مهمترین عاملی است که میتواند نخستین تجربههای کتابخوانی را با لذت و رضایت همراه کند.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت یادگیری، تکنیکها و روشهای یادگیری بهتر
- روشهای نادرست متممخوانی!
- سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو
- هدف گذاری و تنظیم لیست اهداف در یادگیری (+ نمونه هدف گذاری)
- آیا آموزش الکترونیکی و روشهای یادگیری الکترونیکی مناسب شماست؟
- فایل صوتی – مقدمهای بر مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری | چند نکته درباره تکنیکهای یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری – قسمت سوم
- فایل صوتی مهارت یادگیری | اهمیت کند کردن سرعت یادگیری
- یادگیری کریستالی | دانلود فایل صوتی دربارهٔ مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری کریستالی – ماجرای دروغ و فریب
- آیزاک آسیموف | تمرین یادگیری کریستالی
- آنتوان دو سنت اگزوپری | تمرین یادگیری کریستالی
- بهترین معلم ریاضی کیست؟
- تعریف منحنی یادگیری چیست و برای ما چه کاربردی دارد؟
- کتابخوانی و توصیه هایی برای آن | چگونه کتابخوان شویم؟
- درباره اهمیت کتاب | بخشی از متن کتاب آهنگ افلاک نوشته کارل سیگن
- گروه کتابخوانی | برای کتابخوانی گروهی چه قوانینی بگذاریم؟
- چگونه کتاب بخوانیم؟ راهنمای مورتیمر آدلر برای کتاب خواندن
- درباره اهمیت کتابهای قدیمی | چرا باید آنها را بخوانیم؟
- کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟
- آموزش خلاصه نویسی و یادداشت برداری
- آیا با این رسمالخط، مطالب را بهتر به خاطر میسپارید؟
- کتاب صوتی یا کاغذی؟ | آیا کتاب کاغذی جای خود را به کتاب صوتی خواهد داد؟
- در کتابخانه شخصی شما چه خبر است؟
- نقشه ذهنی چیست؟ بررسی کاربردهای نقشه ذهنی در یادگیری
- نقشه مفهومی یا نمودار مفهومی چیست؟ | راهنمای ترسیم نقشه و یک نمونه
- تکنیک های یادگیری | بهترین روش مطالعه و یادگیری درسهای متمم چیست؟
- اینفوگرافی تکنیکهای یادگیری
- حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت و حافظه فعال چه هستند؟
- تانیا لومبروزو (محقق روانشناسی شناختی)
- هر یک از اینها از کدام سیاره آمدهاند؟
- آیا شما از این روش یادگیری استفاده میکنید؟
- ترجمه کتاب | چگونه بدانیم یک کتاب انگلیسی به فارسی ترجمه شده یا نه؟
- بلوم کیست؟ | زندگینامه + اهمیت نظریه بلوم در یادگیری
- طبقه بندی بلوم (سطوح یادگیری بلوم)
- دانستن، حفظ کردن و به خاطر سپردن، میتواند یکی از اهداف آموزش باشد
- منظور از درک مطلب چیست؟ چگونه برای درک مطلب هدفگذاری کنیم؟
- کاربردی کردن آموختهها: آیا به تفاوت آموختن و به کاربردن توجه کردهاید؟
- تجزیه و تحلیل به عنوان یکی از مهارتها در یادگیری
- توانایی ارزیابی و قضاوت یکی از مراحل یادگیری است
- بالاترین سطح یادگیری، خلق و ترکیب است
- انواع سبک های یادگیری چه هستند و چه کاربردی دارند؟
- انواع سبک های شناختی | تفاوتهای ما در اندیشیدن، یادگیری و حل مسئله
- کدامیک از روش های یادگیری را انتخاب میکنید؟
- درباره اهمیت آموزش دانشگاهی
- افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف
- چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما
- مخترع کیست؟
- آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادانتر نکند؟
- اثر دانینگ کروگر | آنکس که نداند و نداند که نداند
- کتاب طرز فکر | معرفی، خلاصه کتاب و نقد آن
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش کتابخوانی و انتخاب کتاب مناسب (محمدرضا شعبانعلی)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
برای بار دوم هست این درس مطالعه میکنم ولی کلا این سری بسیار عمیق تر و با سرعت کمتری دارم اینکار انجام میدم که حتی باعث شده لذت بسیار بیشتری برام داشته باشه.
قبلا وقتی یک کتاب مطالعه میکردم و نمیتونستم زیاد باهاش ارتباط بگیرم و یه جورایی برام خسته کننده میشد، پیش خودم فکر میکردم لزومی نداره از همه کتاب ها لذت ببری الان اینکار انجام میدی مطالعه انجام میدی که بعدا بتونی استفاده کنی که فکر میکنم این مدل ذهنی از دوران مدرسه و تحصیل برام باقی مونده بود.
الان هم دیگه بدون هیچ مشکلی کتاب هارو کنار میزارم البته طبق توصیه معلم عزیز، اگر دیدم کتاب جذبم نمیکنه تا ۱-۲ فصل بهش فرصت میدم یا از یک فصل که عنوانش برام جالبه شروع میکنم.(فایل صوتی کتابخوانی)
واقعا اینکه تونستم با متمم آشنا بشم که به این شکل مدل ذهنیم عوض بشه از نقاط عطف زندگیم هست.
برنامه ریزی در کتابخوانی:
اینکار قبلا من در روش متمم خوانیم به اشتباه اجرا میکردم پیش خودم میگفتم روزی ۱ درس باید بخونم، به قولی کیلویی، الان دیگه بر اساس زمان فقط برنامه ریزی میکنم. مثلا روزی ۲ ساعت متمم خوانی. بعضی درس ها مثل تمرینات درس کریستالی آسیموف و اگزوپری چندین روز زمان برد.
برای کتاب خوانی هم فقط آخر شب ها چون برای خودم یک قانون درجه ۲ گذاشتم ۱ ساعت تا زمان خواب از گوشی و لپتاپ استفاده نکنم ( تلویزیون اصلا نمیبینم.) البته این ۱-۲ ماه که سبک زندگیم کلا عوض شده کتاب زیاد نمیخونم و بیشتر زمان یادگیریم به متمم میگذره.
برای خالی شدن وقتم برای مطالعه اوایلش خیلی برنامه ریزی میکردم اما متوجه شدم برای من کجای کار میلنگه، به جای اینکه مشخص کنم باید امروز متمم بخونم یا کتاب بخونم، مشخص کردم که دیگه چه کار هایی نباید بکنم، ( مثل بازی کامپیوتری، مثل اینستاگرام گردی یا عادت های دیگه ) بعد از اینکه مشخص کردم چه کار هایی نباید بکنم از روی علاقه خودم به متمم مراجعه میکنم.
در حال حاضر که بیشتر تمرکزم روی درس های متمم هست ترجیح میدم اگر کتابی هم قرار باشه بخونم مرتبط با درس های متمم و( مثل کتاب چطور کتاب بخوانیم ) حتی پادکست و ویدئوهایی که میبینیم هم حول همین seed باشه.
من در گذشته فرد کتابخوانی بودم اما چند سالی بود که نمیتونستم مثل گذشته غرق در کتاب بشم و میانگین زمان مطالعه ام هم به شدت افت پیدا کرده بود تا اینکه به دنبال ریشه این مشکل رفتم و سعی کردم حلش کنم. راهکارهای مختلفی رو امتحان کردم . علل و راهکارهایی که برای من مفید بوده رو مینویسم شاید برای دوستان هم مفید باشه.
در ابتدا سعی کردم که کتاب های جذاب تری بخرم یا حتی خودم رو تنبیه میکردم که تا وقتی که کتاب هات تموم نشده حق خرید کتاب نداری. یا اینکه برنامه ریزی های سنگینی داشتم تا مجددا مطالعه رو به روتینم برگردونم اما هیچ کدوم جواب نمیداد.
راهکاری که در نهایت برام جواب بود محدود کردن فضای مجازی بود.
وقتی اول صبح اینستاگرام رو چک میکردم انگار از دنیای واقعی دور میشدم و تک تک هدف هام و برنامه های روزم رو فراموش میکردم و بعد از اینکه گشتن توی گوشی صبحگاهی تموم میشد مثل یک روباتی بودم که صرفا روز رو به شب میرسونه و توانایی تفکر رو از خودم میگرفتم. چون تک تک ثانیه هایی که بیکار میشدم باز هم توی گوشی میچرخیدم. فکر میکردم که تایم بیکاری رو ایرادی نداره توی گوشی بگذرونم چون بیکارم اما غافل از اینکه دقیقا توی همین زمان هاست که ذهنم فرصت تفکر، پردازش و خلق رو داره.
و بلخره بعد از مدتی که آسیب های فضای مجازی روی ذهن و روانم اونقدر زیاد شد که تاثیراتش رو به عینه دیدم تونستم کنترلش کنم.
راهکارهام این بود که در طول روز حق ندارم ویدئو یا متن های کوتاه ببینم و بخونم . فقط یک بار در روز اون هم به مدت نیم ساعت به خودم اجازه میدم که مغزم رو در معرض بمباران اطلاعات مختلف در فضای مجازی قرار بدم.
هر بار که اضراب یا اون حس نیاز به زمان گذروندن در فضای مجازی در من ایجاد میشه معایبش رو به خودم یادآوری میکنم و با خودم صحبت میکنم که علت ایجاد این حس ها در من چیه و باید باهاش مقابله کنم تا بلخره از بین بره. و وقتی زمان استفاده از فضای مجازی رو محدود کردم به مرور تمرکزم بهتر شده و زمان های خالی بیشتری رو در طول روز دارم که به جای تلف کردنش در فضای مجازی میتونم مطالعه کنم، فکر کنم یا حتی رویاپردازی کنم که رویاپردازی موتور محرکه هر انسانی هستش.
اما الان سعی میکنم پرسشگری رو در خودم تقویت کنم و به دنبال جواب پرسشم بگردم و مطالعه کنم. مطالعه ی به دنبال پرسش ایجاد شده خیلی جذاب تر بوده و شوق یادگیری رو در من زنده کرد.
برای مقابله با این کمال طلبی هم کتاب کمال گرای مضطرب اثر کلاریسا دبلیو. آنگ هم بسیار کمک کننده بود. به دوستانی که مشکل کمال طلبی رو دارند این کتاب رو پیشنهاد میدم که به نظرم مفید خواهد بود.
من سه مشکل اولی رو دارم :
1- تموم نکردن: برای تموم نکردن کتاب ها مشکلم این بود که عادت به ناقص خونی و بعد نخوندن کتاب به طور کامل در صورت نیاز نکنم .البته که مشکلم با تغییر ذهنیت در این درس تا حدی حل شد. البته بعضی کتاب ها رو دیدم که حتی با خوندن کل اش به نظر برای من مناسب نبوده و بعدا با مرور اش یا تو زندگی متوجه اهمیت و نیاز ام بهش شدم.
۲-کند خوانی: راستش فک میکنم اونقد جامعه سرعت رو برام تشویق کرده و مدت ها تند خوانی کردم هنوز برام بار منفی داره کند پیش رفتن. هم باعث قضاوت خود و هم باعث حس بد در من میشه و هم حس اطفیانم رو بر میانگیزه به هر حال و متوجه شدم که یه سری از تکنیک های تند خوانی رو هنوز میشه استفاده کرد و با توضیحات درس تونستم با دانسته های قبل هم مرتبط و هم جمع کنم. مثل: حرکت چشم، یا عدم وسواس در واپس نگری در نوشته، کاربردش برای مفاهیم و داستان های حفظی یا مرور کردن و پیش مطالعه
۳-تمرکز نداشتن برای مطالعه: مدت هاست که دغدغه من برای کتاب های عمیق و مهم هست و تمرین های ذهن آگاهی، مدیتیشن رو تمرین کردم. نکاتی که در کتاب های تند خوانی مثل نور مناسب، تنظیم صندلی و میز ، مرتب بودن روی میز تا تکنیک های تمرکز دوره تمرکز جناب شعبانعلی رو خوندم عمل کردم و برای من بهترین نکته برای تمرکز همون شرطی شدن و دوری از متن های کوتاه و تا حدی شبکه های اجتماعی بوده و البته بگم جمع خونی میتونه راندمان یادگیری رو واقعا افزایش بده که همیشه مقدور نیست به جز با یعضی سایت های آنلاین جمع خونی.
چکیده ای از مطالب مهم این درس:
مکان مشخصی برای مطالعه داشته باش تا ذهنت شرطی شود که در آن مکان و موقعیت قرار میگیری آماده و متمرکز برای مطالعه شود ← زمان مشخصی را برای مطالعه اختصاص بده، مثلا برنامه ریزی کن روزی ۱ ساعت در فلان موقع کتاب میخوانم. روی خروجی کمَیِ مطالعه برنامه ریزی نکن تا ذهنت هنگام مطالعه درگیر و متمرکز بر محتوای مطلب باشد. ← قرار نیست همه ی کتاب ها را تا آخر بخوانی ← هدف از مطالعه یادگیری و درک مطلب هست، نه مسابقه و دستاوردهای کیلویی که من فلان صحفه کتاب خوندم، پس سرعت مطالعه رو در حدی تنظیم کن که محتوای هر جمله و پاراگراف رو به طور عمیق درک کنی (سعی کن حداقل به میزان نصف زمانی که برای مطالعه ی آن جمله یا پاراگراف گذاشتی مکث کنی و به آن فکر کنی) ← خواندن متون کوتاه مثل کپشن و استوری های اینستاگرامی ذهن رو تنبل میکنه و باعث میشه خواندن متون تخصصی تر و طولانی تر برات حوصله سر بر باشه و تمرکز لازم رو نداشته باشی، پس خودت رو مقید کن که کلمه به کلمه ی پست ها و محتوایی که درباره ی موضوعات مورد علاقه ات هست رو بخونی← برای خرید و مطالعه ی کتاب جدید سعی کن از قبل تحقیق کرده باشی و بر اساس نیاز، شناخت از نویسنده و ناشر از قبل لیستی آماده داشته باشی.
جمله ی زیبای این درس:
هر توصیه ای که جنبه های انسانی تورو ضعیف تر میکنه در آینده تو را به مسیری خواهد راند که در مقابل ساده ترین سیستم های هوش مصنوعی هم دست خالی باشی.