Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


تعریف هدف چیست؟ | انواع هدف و چند مثال برای آن‌ها


تعریف هدف چیست

واضح است که وقتی از هدف گذاری حرف می‌زنیم، باید ابتدا از مفهوم هدف و تعریف هدف حرف بزنیم و در ادامه، اصطلاحاتی را که کم‌و‌بیش مشابه هدف هستند بررسی کنیم و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها را ببینیم.

این درس صرفاً مقدمه‌ای بر بحث هدف گذاری محسوب می‌شود. بنابراین صرفاً به تعریف مفهوم هدف و اشاره به چند مثال محدود خواهد بود و در درس بعد دربارهٔ‌ تفاوت هدف با چشم انداز،‌ تارگت و سایر اصطلاحات مشابه صحبت می‌کنیم تا بتوانیم در ادامه به مباحث پیشرفته‌تر در هدف گذاری بپردازیم.

معنی لغوی هدف

اگر بخواهیم بحث را از معنی کلمه هدف آغاز کنیم، باید بگوییم که ظاهراً در زبان فارسی کلمه هدف ابتدا در کنار تیر و کمان و نشانه‌گیری به کار می‌رفته است. یعنی مفهومی شبیه سیبل که کلمه‌ای فرانسوی است و در تیراندازی استفاده می‌شود. چنان‌که مولوی در غزلیات خود می‌گوید: «سینهٔ‌ خود را هدف کن پیش تیر حکم او».

برخی شاعران هم مثل حافظ بوده‌اند معنای استعاری هدف را گسترده‌تر کرده‌اند. طوری که به معنای امروزی هدف و هدف گذاری نزدیک‌تر است: «کس نزده است از این کمان، تیر مراد بر هدف».

معنی کلمه Goal در زبان انگلیسی

معادل هدف در زبان انگلیسی هم واژه‌ای نسبتاً قدیمی است (goal). اما برخلاف فارسی، تاریخچهٔ آشفته‌ای دارد و در دوره‌های مختلف معانی متفاوتی داشته است. الیوت و فرایر فصلی از هندبوک علم انگیزش را به مفهوم هدف و معنی لغوی goal اختصاص داده‌اند (+). آن‌ها توضیح می‌دهند که goal طی قرون اخیر تقریباً به همهٔ شکل‌های قابل‌تصور نوشته شده (goal, gol, gole, goale و …) و معنایش هم در طول زمان تغییر کرده است. این اصطلاح زمانی به معنای «مرز» بوده و زمانی دیگر به معنای «مانع» به کار می‌رفته است. گاهی هم معنایش «نقطهٔ انتهایی» بوده است. مثلاً pillar’s goal یعنی نقطهٔ آخر ستون یا ته ستون.

ظاهراً از زمان شکسپیر به تدریج goal به معنایی که ما می‌فهمم در انگلیسی رواج پیدا کرده است: چیزی که انرژی و توان خود را به سوی آن جهت می‌دهیم (بسیار نزدیک به معنایی که در مصرع حافظ دیدیم).

هدف در سازمان و محیط کار

همان‌طور که در معرفی درس هدف گذاری گفتیم، تعریف هدف در محیط کار لزوماً با تعریف هدف در زندگی شخصی یکسان نیست. بنابراین اگر می‌خواهیم هدف را تعریف کنیم، دقیق‌تر خواهد بود اگر تعریف هدف را در این دو حوزه از هم جدا کنیم.

وضعیت هدف و هدف گذاری در محیط سازمانی کمی شفاف‌تر از زندگی شخصی است. بنابراین ابتدا به سراغ اهداف سازمانی می‌رویم:

هدف چیست؟ | تعریف هدف سازمانی

اهداف سازمانی اهدافی هستند که مدیران سازمان به عنوان وضعیت مطلوب تعریف می‌کنند و انتظار دارند سازمان (یا بخش‌هایی از سازمان) در افق زمانی مشخص و با رعایت قیدهای تعریف‌شده به آن اهداف برسند (+). این هدف‌ها می‌توانند در سطوح مختلف باشند:

  • سطح ارشد و کلان سازمان
  • سطح میانی
  • سطح عملیاتی و فعالیت‌های روزمره

همچنین ممکن است در قلمروهای مختلف تعریف شوند. از جمله:

دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکان‌پذیر است.

البته آن‌چه گفته شد، صرفاً در حد تعریف است. برای هدف گذاری سازمانی در عمل باید بسیاری از مفاهیمی که در استراتژی، سیستمهای کنترل مدیریت و مدیریت منابع انسانی گفته شده به کار گرفته شود. هم‌چنین باید مدل هدف گذاری مناسب سازمان خود را هم پیدا کرده و پیاده کنید. بحث‌هایی که در آینده به آن‌ها خواهیم پرداخت.

هدف گذاری برای کسب و کارهای کوچک

معمولاً وقتی از هدف گذاری در سازمان حرف می‌زنیم، این سوال مطرح می‌شود که آیا بحث هدف گذاری سازمانی برای کسب و کارهای کوچک هم به همان شکل معنا دارد؟

پاسخ این است که بحث‌های بسیاری در هدف گذاری سازمان‌های بزرگ و هدف گذاری کسب و کارهای کوچک مشترکند. شاید سازمان‌های بزرگ در بعضی موضوعات نظیر استقرار سیستم ارزیابی عملکرد، با چالش‌ها و پیچیدگی‌هایی روبه‌رو باشند که برای کسب و کارهای کوچک معنا ندارد یا چندان مهم نیست.

اما به‌ویژه در سال‌های اخیر که بحث‌هایی مثل چابکی سازمانی، تفکر طراحی، و نیز تمرکز آگاهانه و استراتژیک بر روی چند هدف معدود اما کلیدی (OKRs) رواج یافته است، بخش‌های مشترک فراوانی در هدف گذاری سازمان‌های بزرگ و کسب و کارهای کوچک به وجود آمده‌اند.

بنابراین حتی اگر کسب و کاری یک‌نفره دارید، بحث‌های مربوط به هدف گذاری سازمانی را در ادامهٔ این مجموعه با جدیت دنبال کنید.

هدف در زندگی شخصی

وقتی از هدف گذاری در زندگی شخصی حرف می‌زنیم، باید به یک موضوع مهم هم توجه کنیم: زندگی انسان با «ادراک / برداشت / Perception» گره خورده است:

  • می‌خواهم اصیل‌تر باشم. اصالت را در تصمیم‌هایم لحاظ کنم.
  • می‌خواهم ثروتمندتر شوم.
  • می‌خواهم شبکه ارتباطی‌ام گسترش پیدا کند.
  • امسال می‌خواهم برای خودم بیشتر وقت صرف کنم.

این‌ها نمونه‌هایی از هدف‌هایی هستند که بسیاری از ما به آن‌ها فکر کرده و یا در مقطعی آن‌ها را دنبال کرده‌ایم. اما ویژگی‌شان این است که قضاوت در مورد آن‌ها تابع برداشت شخصی است. «وقت صرف کردن برای خود» را چگونه می‌سنجیم؟ هر روشی به کار بگیریم، ناقص است. گسترش شبکه ارتباطی به چه معناست؟‌ نمی‌شود انسان‌ها را مانند سیب و پرتقال شمرد و گفت شبکه ارتباطی بزرگ شده یا کوچک شده است.

البته در زندگی شخصی‌مان هدف‌هایی هم داریم که کاملاً عینی هستند:. وقتی می‌گوییم می‌خواهم وزنم از ۸۰ کیلوگرم به ۷۰ کیلوگرم برسد، همه‌چیز شفاف است. شبیه وقتی که می‌خواهیم فروش از X به Y برسد. اما نباید سهم آن هدف‌های دستهٔ اول – که تابع برداشت ما هستند – را نادیده گرفت.

به همین علت ما از کروگلانسکی (Kruglanski) و مسکوویتز (Moskowitz) کمک می‌گیریم و هدف در زندگی شخصی را کمی متفاوت با هدف در سازمان تعریف می‌کنیم (+/+):

هدف چیست؟ | تعریف هدف در زندگی شخصی

هدف‌ها مجموعه‌ای از وضعیت‌هایی هستند که برای ذهن ما مطلوبند و می‌کوشیم از طریق اقدام‌های خود به آن وضعیت‌ها دست پیدا کنیم.

این تعریف سه مفهوم اصلی دارد:

  • ذهنی بودن
  • مطلوبیت
  • قابل‌دستیابی

اشاره به ذهنی بودن به این معناست که در نهایت قضاوت و برداشت ماست که معیار اصلی است. کسی که از شبکه ارتباطی گسترده‌تر حرف می‌زند، نهایتاً در پی یک وضعیت ذهنی مطلوب است. کسی که به شبکه ارتباطی گسترده‌تر فکر می‌کند یا می‌خواهد اصیل‌تر باشد، تصویر مطلوبی در ذهن ساخته و «شبکه ارتباطی گسترده» نامی است که برای آن وضعیت انتخاب کرده است.

کسی هم که از رژیم غذایی یا کاهش/افزایش وزن حرف می‌زند، احتمالاً‌ در ذهن خود تصویری از یک وضعیت مطلوب ساخته (جذاب‌تر خواهم بود، سالم‌تر خواهد بود، دیگران بیشتر به من توجه خواهند کرد) و در نهایت آن‌ها را در قالب چنین هدفی اعلام می‌کند: «می‌خواهم رژیم غذایی مناسبم را پیدا کرده و رعایت کنم».

هنگام هدف گذاری هر چقدر بهتر بتوانیم این تصویرهای ذهنی را تشخیص دهیم، کارمان در آینده راحت‌تر خواهد بود. احتمال این که در انتخاب هدف اشتباه کنیم کم می‌شود و علاوه بر این، شوق‌مان در پیگیری هدف هم طولانی‌تر و ماندگارتر خواهد بود.

یک مثال از هدف در زندگی شخصی

چند نمونه هدف هستند که به مثال‌های رایج دوره های هدف گذاری تبدیل شده‌اند. از جملهٔ آن‌ها می‌توان به کتابخوان شدن، یادگیری زبان انگلیسی و انضباط شخصی اشاره کرد.

دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکان‌پذیر است.

پس در این درس فعلاً با دو تعریف ساده‌ از هدف در سازمان و هدف در زندگی شخصی آشنا شدیم. در درس‌های بعد به سراغ انواع اهداف و برنامه ریزی برای تحقق اهداف خواهیم رفت.

تمرین و مشارکت در بحث

شبیه مثال کتابخوانی در این درس، هدف دیگری را انتخاب کنید. سپس سعی کنید دو یا سه تصویر متفاوت را که ممکن است در ذهن افراد مختلف از آن هدف وجود داشته باشد، به صورت مختصر توضیح دهید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هدف گذاری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه هدف گذاری
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۲ نظر برای تعریف هدف چیست؟ | انواع هدف و چند مثال برای آن‌ها

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    من می‌خواستم سفر به کشورهای غربی یا کلاً سفر به کشورهای توسعه‌یافته رو بنویسم که متأسفانه دیدم دیر رسیده‌ام و محسن شیروانی نوشته.

    اینه که «کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار» رو می‌نویسم:

    ۱) از شرکت‌مون استعفا می‌دم و کار خودم رو راه می‌ندازم تا دیگه کسی بالا سرم نباشه و بهم دستور نده. بتونم هر ساعتی دلم خواست کار کنم و هر جوری دلم خواست سر کار برم و دفترم رو با هر چیدمانی که دلم خواست طراحی کنم.

    ۲) می‌خوام کار خودم رو راه بندازم چون به نظرم درآمدم در کار فعلی با سرعت کمی رشد می‌کنه. می‌خوام کار خودم رو داشته باشم تا بتونم درآمد بیشتری به دست بیارم.

    ۳) بارها ایده‌هایی داده‌ام که شرکت‌مون حاضر نیست اون‌ها رو پیاده کنه و معتقده ریسکی هستن. دوست دارم کار خودم رو راه بندازم تا ایده‌هایی که به ذهنم میرسه رو بتونم پیاده کنم. ریسکش رو هم بپذیرم. نتیجه‌اش رو هم ببینم. مدیر و شرکت نتونن مانع عملی شدن ایده‌هام بشن.

    ۴) می‌خوام به مدیرم نشون بدم که همین کاری که الان می‌کنه رو می‌شه به شکل بهتری انجام داد. میشه مشتری‌ها و کارمندها رو راضی‌تر کرد. می‌شه محصول بهتری عرضه کرد.

    و پنجمی (این رو واقعاً یه مدیر و کارآفرین بهم گفت!): می‌خوام هر وقت هر جا هر کی رو دیدم و ازش خوشم اومد بگم: دوست داری با ما کار کنی؟ بیا من استخدامت می‌کنم. پیش ما باش. شرکت ما خیلی شیک و باکلاسه و درآمد خوبی هم داریم. آرزوهای بزرگی هم دارم که می‌تونیم در کنار هم بهش برسیم.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .