اقتصاد رفتاری چیست؟ | دانش مالی رفتاری چه میگوید؟
فرض کنید دوستتان به تازگی کسبوکار جدیدی راه انداخته میخواهید به دیدنش بروید. تصمیم میگیرید به عنوان هدیه، دستهگلی زیبا بخرید و به دفترش ببرید.
در لحظهٔ پرداخت، ناگهان به ذهنتان میرسد که: «بهتر نیست به جای خریدن دستهگل، پول آن را روی میز دوستم بگذارم یا در یک پاکت به او هدیه دهم؟»
اگر شما و دوستتان کاملاً منطقی فکر کنید، هدیهٔ نقدی بهتر از دستهگل است. او احتمالاً گلهای بسیاری دریافت کرده و همهٔ آنها چند روز بعد خشک خواهند شد. اما با پول، میتواند چیزی را که واقعاً برای خود یا دفترش لازم دارد بخرد. با این حال میدانیم که اغلب انسانها در چنین شرایطی پول نقد روی میز دوستشان نمیگذارند. چرا؟ چون مغز ما انسانها تا این حد مکانیکی و خشک و منطقی نیست. دقیقاً در همین نقطه، دانشمندان اقتصاد رفتاری آمادهاند تا ساعتها برایتان سخنرانی کنند!
در این درس میخواهیم کمی دربارهٔ اقتصاد رفتاری و موضوع دیگر مرتبط با آن یعنی دانش مالی رفتاری صحبت کنیم.
اقتصاد رفتاری چیست؟
پیش از این که در مورد اقتصاد رفتاری یا Behavioral Economics صحبت کنیم، باید به این سوال پاسخ بدهیم که «اقتصاد رفتاری در برابر چه اصطلاحی قرار میگیرد؟ اقتصاد غیررفتاری؟ اگر چیزی به اسم اقتصاد غیررفتاری وجود دارد، از چه حرف میزند؟»
پاسخ این است که بله! اقتصاد در مقاطع مختلف روی مفاهیم متفاوتی متمرکز بوده است. مفاهیمی که هنوز هم همگی کموبیش در کنار هم مطرح هستند و اقتصاددانها بسته به علاقه و دغدغهشان به سراغ آنها میروند.
اقتصاد تا سالها روی «تولید» متمرکز بوده است. سوالهایی که آن زمان اقتصاددانها به دنبالش بودند این بود که قیمت تمامشدهٔ محصول چقدر است؟ چگونه میتوان این قیمت را کاهش داد؟ عوامل تولید (زمین، تجهیزات، نیروی انسانی، دانش و …) چه سهمی در قیمت تمامشده دارند؟ و …
اقتصاد همچنین در دورهای به شدت روی «عرضه و تقاضا» متمرکز بوده است. به این سوالها توجه کنید: افزایش و کاهش تقاضا چه تأثیری روی قیمت محصول دارد؟ آیا قیمت همهٔ محصولات، هنگام تغییر تقاضا به یک شکل تغییر میکند؟ آیا باید عرضه و تقاضا را رها کرد تا بازار خودبهخود به یک تعادل برسد؟ یا باید در قیمتها دخالت کرد؟ (از طریق دولت، اصناف، اتحادیههای کارگری، سازمانهای حمایت از مصرفکننده و …)
موضوعات دیگری هم بودهاند که در دورههای مختلف، مرکز توجه اقتصاددانها بودهاند و امروز هر یک، به فصلی از کتابهای درسی اقتصاد تبدیل شدهاند و دانشجویان باید آنها را بخوانند و بیاموزند.
یکی از وجوه مشترک همهٔ رویکردها، نگاهی خاص به انسان بوده است: موجودی کاملاً مکانیکی با رفتارهایی بسیار عقلانی. آن هم عقلانیتی الگوریتمی. انگار که یک کامپیوتر در مغز انسانها قرار دارد و دائماً محاسبات پیچیدهٔ مالی و اقتصادی را انجام میدهد.
انسان اقتصادی یا انسان «اقتصاددانپسند» | Homo Economicus
با وجودی که حتی در نوشتههای کسانی مانند آدام اسمیت (نویسندهٔ کتاب ثروت ملل)، انسان موجودی مکانیکی نیست و موضوعاتی مثل حرص، ترس، امید و اخلاق در ذهن او جاری و فعال هستند، اما از زمانی که اقتصاد کمی خود را شناخت و جدی گرفت و با تکیه بر ریاضیات، دستش برای حرف زدن و مدلسازی باز شد، ما با انسانی روبهرو هستیم که بیشتر به یک سیستم کامپیوتری پیشرفته شبیه است تا انسان.
این نگاه در اوایل قرن بیستم چنان به اوج رسید که ویلفرد پارتو (کسی که او را با اصل پارتو یا همان ۲۰/۸۰ میشناسیم) وقتی مقالهای در مورد نظریهٔ انتخاب و تصمیمگیری (Theory of Choice) نوشت، با غرور تمام گفت (+): «یکی از دستاوردهای بزرگ من این است که هر چه از جنس تحلیل روانشناسی بود از این بحث حذف کردهام.»
انسانِ مورد بحث در کتابهای اقتصادی آنقدر از مبانی روانشناختی خود دور شد که اگر انسان عادی او را میدید، به عنوان یک همنوع نمیشناخت!
بعدها که عدهای از اقتصاددانها متوجه شدند که این نوع مدلسازی از انسان، نمیتواند به درک عمیق اقتصاد و رفتارهای اقتصادی کمک کند، نام خاصی برای آن انتخاب کردند: Homo Economicus (شبیه ساختار انسان خردمند یا Homo Sapien. اما این بار انسان اقتصادی).
این گونهٔ خاص که Homo Economicus نامیده شد، در دنیای واقعی وجود ندارد. اما اقتصاددانها سالها عاشقش بودهاند (و هنوز هم هستند). اقتصاددانها هر روز دربارهٔ این گونهٔ ناموجود انسان مقاله مینویسند. رفتارهایش را تحلیل و پیشبینی میکنند و دانش اقتصاد را بر پایهٔ ویژگیهای او توسعه میدهند.
شاید بهترین معادل فارسی اصطلاح «Homo Economicus» انسان اقتصاددانپسند باشد: انسانی که اقتصاددانها دوستش دارند یا دوست داشتند که انسان اینگونه بود.
انسان عادی چگونه است؟
روبهروی انسان اقتصادی، انسانی قرار میگیرد که میتوان او را «انسان عادی» یا «انسان نرمال» نامید؛ کسی مثل همهٔ ما.
◾ همان کسی که – جز در شرایط خاص – به جای گل، بستهٔ اسکناس روی میز دوستش نمیگذارد.
◾ گاهی به خاطر این که یک موبایل را چند روز زودتر بخرد، پول بسیار بیشتری پرداخت میکند.
◾ عوامل احساسی روی تصمیمش تأثیر دارد.
◾ اطلاعاتش دربارهٔ یک بازار کافی نیست، اما بدون این که حس بدی داشته باشد، با همان اطلاعات ناقص کار و تجارت و معامله میکند. حتی شاید متوجه نشود که اطلاعاتش کافی نیست و برای کسب اطلاعات بیشتر هیچ تلاشی نکند.
◾ همان کسی که یک محصول را صرفاً به خاطر این که ۵۰٪ ارزانتر شده، بدون این که نیاز داشته باشد میخرد.
◾بین دو مدل قهوه، بدون این که فرقشان را بداند، گرانتر را انتخاب میکند و میگوید: حتماً گرانتر است که بهتر است.
ما انسانهای عادی هستیم که بر خلاف معادلات اقتصاددانها، بدون این که از ویکی پدیا پول بگیریم، مقالههایش را بهروز میکنیم و از لج پیشخدمت یک رستوران که با ما بد برخورد کرده، ساعتها در گوگل و شبکههای اجتماعی میچرخیم و هر جا بتوانیم برای آن رستوران نظر منفی میگذاریم. علاوه بر همهٔ اینها – با وجودی که میدانیم اقتصاددانها را عصبانی خواهیم کرد – برای این که مغازهدارِ ارزانفروش اما بداخلاق سر کوچه را ادب کنیم، سوار ماشین میشویم. بنزین میسوزانیم. دورتر میرویم. و محصول مد نظرمان را گرانتر میخریم!
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
اینها توصیف همهٔ ماست. ما انسان اقتصادی نیستیم و اتفاقاً اقتصاد را هم ما آدمهای عادی میسازیم و نه انسان اقتصادی.
اقتصاددانهای سنتی همه رفتارهای انسانی را بر مبنای «مطلوبیت / Utility» و «عقلانیت اقتصادی / Economic Rationality» تحلیل میکنند. درست است که اقتصاددانها مطلوبیت را یک مفهوم کیفی و ذهنی میدانند، اما در عین حال، معادلات بسیاری برایش مینویسند و معتقدند که ما با عقلانیت کامل برای افزایش مطلوبیت – که دقیقاً مشخص نیست چیست – تلاش میکنیم.
از نظر اقتصاددان سنتی، اگر ما صد میلیون تومان پول به دست بیاوریم، به اندازهٔ X واحد خوشحال میشویم و اگر همان صد میلیون تومان را از دست دهیم، درست مثل یک روبات مکانیکی ریاضیدان، همان X واحد خوشحالی را از دست میدهیم. در حالی که همهٔ ما به تجربه میدانیم درد از دست دادن بیشتر از لذت به دست آوردن است (از نظر اندازه).
همین تفاوتها و ظرافتها باعث شد که وقتی مِیر استاتمن (Meir Statman) کتاب بسیار معتبر خود را در زمینهٔ مباحث مالی با رویکرد رفتاری نوشت، عنوان آن را چنین انتخاب کرد: فایننس برای آدمهای عادی (Finance for Normal People).
آدمهای عادی، غیرعقلانی نیستند و غیرمنطقی رفتار نمیکنند. آنها فقط «بر اساس مدلهای اقتصاددانهای سنتی» زندگی نمیکنند. آنها منطق خود را دارند. برای افزایش مطلوبیت زندگی و رضایت و شادمانیشان تلاش میکنند و روزگار خود را به پیش میبرند. گرفتار خطاهای شناختی هستند. سوگیری دارند. اما اینها چیزی نیست که باعث شود آنها را غیرعادی یا بیمنطق بدانیم.
با این توضیحات میتوان گفت: اقتصاد رفتاری دانشی است که با ترکیب دانستههای اقتصادی و دستاوردهای علم روانشناسی و به طور خاص روانشناسی شناختی، میکوشد رفتارها و تصمیمهای اقتصادی انسانها را بهتر توصیف و تحلیل کند.
اقتصاددانان رفتاری برای مطالعات خود از روش علمی استفاده میکنند.
یعنی فرضیههایی را مطرح کرده و سپس با مطالعات دقیق تجربی، آن فرضیهها را میآزمایند. بنابراین اقتصاد رفتاری نزدیک به سایر علوم تجربی محسوب میشود.
مالی رفتاری چیست؟
مالی رفتاری به یک معنا زیرمجموعهٔ اقتصاد رفتاری و به معنایی دیگر، رشتهای مستقل از اقتصاد رفتاری است (+). در ادامه این جمله را توضیح میدهیم.
اقتصاد رفتاری به همهٔ موضوعاتی میپردازد که زیر چتر اقتصاد قرار میگیرند. به همین علت، فضای اقتصاد رفتاری بسیار متنوع است. به این چند نمونه از موضوعات اقتصاد رفتاری توجه کنید:
- مردم چگونه برای سلامت خود هزینه میکنند؟
- چه میشود که یک نفر میکوشد از پرداخت مالیات فرار کند؟
- فرهنگ چگونه بر شیوهٔ خرید و مصرف مردم تأثیر میگذارد؟
- در شرایط تورمی و افزایش قیمتها، مردم از نظر روانی تا چه حد و با چه سرعتی افت ارزش پول را درک میکنند؟
- دولتها چگونه میتوانند با سیاستگذاری، مردم را به حفظ و بهبود سلامت خود تشویق کنند؟
- چه میشود که یک نفر تصمیم میگیرد به فرد دیگری هدیه دهد؟ چه اتفاقاتی میزان هدیه دادن و گرفتن را در کل کشور کاهش (یا افزایش) میدهند؟
- در بازاری که معاملهگرانش، انسان عادی (و نه انسان اقتصادی) هستند، تعادل چه معنایی دارد؟ اساساً آیا تعادل دستیافتنی است؟
- پیشبینی انسانها از تورم سالهای بعد چگونه روی تغییرات ارزش پول در حال حاضر تأثیر میگذارد؟
اینها همه سوالاتی هستند که اقتصاد سنتی یا به آن توجه نداشته و یا جوابی که به آن ارائه میکرده، چندان به واقعیت نزدیک نبوده است. اقتصاد رفتاری مدعی است میتواند به این نوع سوالات پاسخهای مفیدتر و مناسبتری بدهد.
طبیعتاً یکی از رفتارهای اقتصادی انسانها، سرمایهگذاری است. انسانها میکوشند حجم دارایی خود را افزایش داده و یا دستکم ارزش پول خود را حفظ کنند. در این مسیر، طبیعتاً ذهن انسان گرفتار انواع سوگیری و خطاهای شناختی است. مالی رفتاری (Behavioral Finance) در تلاش است ذهنیت انسانها را در زمینهٔ سرمایهگذاری بهتر درک کرده و رفتارهای انسانها را با دقت بیشتری پیشبینی کند.
موضوعات زیر نمونههایی از مباحث مالی رفتاری محسوب میشوند:
- تصور انسانها از سرمایهگذاری چیست؟ انسانها تا چه حد ارزش زمانی پول را درک میکنند؟
- انسانها ریسک و ابهام را چگونه ارزیابی میکنند؟
- انسانها اطلاعات اقتصادی را چگونه درک و پردازش میکنند؟ در این زمینه چه خطاهایی دارند؟
- برداشت انسانها از ریسک و ابهام چگونه روی تصمیمهای سرمایهگذاری آنها تأثیر میگذارد؟
- رونق و رکود بازارها (بازار بورس، بازار مسکن، بازار ارز و …) تا چه حد تحت تأثیر عوامل روانی هستند؟
- حباب بازارها چه زمانی میشکند؟ مکانیزم سقوط بازار چیست؟
- هیجانات انسانها چه تأثیری روی استراتژیهای معاملاتشان میگذارد؟
همانطور که در نمونههای بالا دیدید، مالی رفتاری زیرمجموعهای از اقتصاد رفتاری است که بیشتر بر «بررسی اثر ذهنیت انسانها بر رفتارهای مالی و سرمایهگذاریشان» متمرکز است. ضمن این که به سادگی نمیتوان بین این دو حوزه مرز کشید. مثلاً بسیاری از کتابهای مالی رفتاری دربارهٔ حباب بازار حرف میزنند و رونق و رکود بازار را زیرمجموعهٔ مالی رفتاری میدانند. اما بعضی کتابهای اقتصاد رفتاری حباب بازار و بحثهای مرتبط با آن را فراتر از مالی رفتاری میدانند. آنها معتقدند که حباب، به ساختار کلان بازار برمیگردد و بهتر است اقتصاد رفتاری آن را بررسی کند.
با همهٔ این توضیحات، اگر بگوییم مالی رفتاری زیرمجموعهٔ اقتصاد رفتاری است، حرف اشتباهی نزدهایم. در عین حال، اگر هم تأکید کنیم که این دو موضوع، دو علم همسایه اما جدا هستند، باز هم اشتباه نگفتهایم.
نخست به این علت که میتوان رابطهٔ مالی رفتاری و اقتصاد رفتاری را به رابطهٔ اقتصاد خرد و کلان تشبیه کرد. اقتصاد خرد را به سختی میتوان «زیرمجوعهٔ» اقتصاد کلان دانست. بلکه بهتر است بگوییم «اقتصاد خرد و کلان، اقتصاد را در دو سطح مختلف بررسی میکنند.» رابطهٔ مالی رفتاری و اقتصاد رفتاری هم تقریباً از همین دست است.
نکتهٔ دوم هم این است که دانش مالی رفتاری جدا از اقتصاد رفتاری رشد کرده است. اینطور نبوده که علمی به اسم اقتصاد رفتاری شکل بگیرد و بعد بگویند: حالا باید زیرمجموعهای به اسم مالی رفتاری داشته باشد. بورس، بازارهای مالی و استراتژیهای سرمایهگذاری، سه تا چهار قرن قدمت دارند و حداقل طی یک قرن اخیر، پژوهشهای متعددی دربارهٔ روانشناسی رفتارهای مالی انسانها انجام شده است. حتی زمانی که اسمی از اقتصاد رفتاری در میان نبود.
چند متفکر و نویسندهٔ مطرح در اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری
مانند سایر درسهای متمم، ما هر جا حرفی از یک نویسنده یا دانشمند نقل کنیم، همانجا به نام و نوشتهٔ او ارجاع میدهیم. بنابراین همزمان با خواندن درسهای مربوط به روانشناسی پول، اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری، با بسیاری از نویسندگان و صاحبنظران این حوزه آشنا خواهید شد. با این حال برای این که چشمتان به نام این افراد آشنا باشد، در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنیم.
اگر به سبک رایج در کشورمان بخواهیم برای اقتصاد رفتاری پدر و مادر پیدا کنیم، ریچارد تیلر یکی از بهترین گزینهها است (برای این که حقی از دنیل کانمن ضایع نشود، میتوانیم او را هم پدر مالی رفتاری در نظر بگیریم).
معمولاً ریچارد تیلر را در دنیا با کتاب کج رفتاری (Misbehaving) و کتاب سقلمه (Nudge) میشناسند. واقعاً هم این دو کتاب نقش مهمی در ترویج اقتصاد رفتاری داشتهاند. اما نباید فراموش کنیم که تیلر پیش از این دو کتاب هم مقالههای بسیاری دربارهٔ اقتصاد رفتاری منتشر کرده است. همچنین دو کتاب انسان شبهعقلایی (Quasi-rational) و نفرین برنده (The Winner’s Curse) هم که در اوایل دههٔ نود منتشر شدهاند دربارهٔ اقتصاد رفتاری هستند.
دنیل کانمن – نویسندهٔ کتاب تفکر سریع و آهسته – هم در کنار آموس تورسکی نقش مهمی در ترویج مباحث اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری داشته است. البته سهم مطالب مالی رفتاری در نوشتههای او بیشتر است. نظریهٔ چشم انداز را هم که از مهمترین دستاوردهای کانمن محسوب میشود میتوان به مالی رفتاری نزدیک دانست. به همین علت گفتیم که میشود سِمت پدر اقتصاد رفتاری را به تیلر و پدر مالی رفتاری را به دنیل کانمن واگذار کرد.
مستقل از این که چه عنوان و برچسبی برای کانمن انتخاب کنیم، هر کس به اقتصاد رفتاری علاقهمند باشد و بخواهد نگاه شناختی به علم اقتصاد را بیاموزد، ناگزیر است برای مطالعهٔ کتابها و مقالات کانمن وقت بگذارد.
دن اریلی از نظر مقیاس و جایگاه، پایینتر از دنیل کانمن و ریچارد تیلر قرار میگیرد. با این حال، از آنجا که چند کتاب پرفروش و موفق دربارهٔ اقتصاد رفتاری نوشته و نیز سبک نگارش روان و جذابی دارد، میتوان نامش را در کنار تیلر و کانمن قرار داد. علاوه بر اینها، او با ستوننویسی در روزنامهها و نشریات، نقش مهمی در ترویج اقتصاد رفتاری ایفا کرده است. و در عین این که کتابهای پرفروش نوشته، کوشیده کارهایش بر مطالعه و تحقیق متکی باشد. بنابراین در جایگاهی بالاتر از نویسندگان تجاری (نظیر دنیل پینک، ملکوم گلدول و …) قرار میگیرد.
دو کتاب «نابخردیهای پیشبینیپذیر» و «جنبهٔ مثبت بیمنطق بودن» از دن اریلی مشخصاً دربارهٔ اقتصاد رفتاری هستند. کتاب «پشت پردهٔ ریاکاری» او هم اثر موفقی است که طیف گستردهتری از رفتارهای انسانی را در بر میگیرد.
اگر اهل مطالعهٔ تخصصی در زمینهٔ اقتصاد و تصمیمگیری نباشید، احتمالاً مطالعهٔ آثار هربرت سایمون برایتان خستهکننده خواهد بود. اما از آنجا که سایمون توجه دانشمندان را به مکانیزمهای ذهن انسان در تصمیمگیری جلب کرده، نقش مهمی در توسعهٔ اقتصاد رفتاری داشته است. او یکی از نخستین کسانی بود که تأکید کرد انسان عادی با انسانی که اقتصاددانها در ذهن دارند تفاوت دارد و برای تصمیمگیری، صرفاً به حداقلی از عقلانیت (و نه عقلانیت حداکثری) قانع است.
به همین علت میتوان گفت: هر فهرستی از دانشمندان و بنیانگذاران اقتصاد رفتاری، بدون اشاره به نام هربرت سایمون ناقص است.
چند پرسش، و پاسخ آنها
اگر بخواهیم کتابهای یک نویسنده را دربارهٔ اقتصاد رفتاری بخوانیم، با چه کسی شروع کنیم؟
اگر با مبانی علم اقتصاد آشنا هستید، میتوانید با کتابهای دنیل کانمن و ریچارد تیلر شروع کنید. اگر تقویت پایهٔ تئوریک هم برایتان مهم است، برای مطالعهٔ آثار و مقالات هربرت سایمون هم وقت بگذارید.
اگر مبانی تئوریک شما در اقتصاد قوی نیست یا نگرانید که با خواندن کتابهای سخت و جدی از موضوع دلزده شوید، پیشنهاد ما این است که به سراغ دن اریلی بروید. کتابهای او را میتوان «اقتصاد رفتاری به زبان ساده» نامید. اریلی شما میتواند دروازهای برای ورود به دنیای اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری باشد و شوق و انگیزهتان را برای مطالعهٔ آثار جدیتر افزایش دهد.
چه درسهایی در متمم به اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری نزدیکند؟
ما درسهای بسیاری در متمم داریم که درمرز اقتصاد و روانشناسی قرار میگیرند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به بحثهای اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری میپردازند.
درس اقتصاد رفتاری که هماکنون در حال مطالعهٔ آن هستید، بخشی از دوره روانشناسی پول متمم است که عملاً همهٔ درسهای آن را به نوعی میتوان یا به اقتصاد رفتاری و یا مالی رفتاری مربوط دانست. به عنوان نمونه، درس حسابداری ذهنی بیشتر از جنس مالی رفتاری و درس مالیات بر گناه بیشتر به مباحث اقتصاد رفتاری نزدیک است.
درسهایی مانند مهارتهای پولی کودکان و نوجوانان هم در متمم هست که بیشتر به «رفتارهای اقتصادی» میپردازند. اما محتوای آنها میتواند برای مخاطبان اقتصاد رفتاری جذاب باشد.
بخشهایی از درس تاریخچه پول هم به مباحث اقتصاد رفتاری تنه میزنند. در تاریخچهٔ پول هم با شیوهٔ شکلگیری و رواج یافتن پول آشنا میشویم و هم در حاشیهٔ آن میآموزیم که چگونه پول در جامعهی امروزی به چیزی فراتر از ابزار مبادلهٔ اقتصادی تبدیل شده و بخش بزرگی از ذهن و ذهنیت انسانها را تسخیر کرده است.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مبانی روانشناسی پول به شما پیشنهاد میکند:
- دوره روانشناسی پول | اهمیت پول، معنای پول و مدیریت پول در زندگی
- برنامه ریزی مالی شخصی چیست؟ | مشاور مالی شخصی چه میکند؟
- اقتصاد رفتاری چیست؟ | دانش مالی رفتاری چه میگوید؟
- بررسی تصمیم گیری اقتصادی جانوران | میمونها و طوطیها
- مالی درمانی (Financial Therapy) چیست؟
- ریچارد تیلر (ریچارد تالر)
- آدریان فرنهام | از روانشناسی پول تا رفتارشناسی در محیط کار
- پرسشنامه MBBS آدریان فرنهام: سنجش نگرش پولی
- روانشناسی پول و رابطه پول و امنیت
- روانشناسی پول و بحث رابطه پول با تلاش و توانایی
- روانشناسی پول و وسواس پولی
- روانشناسی پول و تمایل به نگهداری پول
- روانشناسی پول و نگرش پولی و ناکافی بودن پول
- روانشناسی پول و رابطه پول و قدرت
- خرید تکانشی و انواع آن | تصمیم لحظهای برای خرید
- خرید درمانی: راهکاری برای بهبود ناراحتی و افسردگی؟
- مطالعه تکمیلی: انسان، حیوان اقتصادی نیست (دربارهی عدد ۱۳۷)
- مالیات بر گناه | آیا مالیات گناه میتواند یک راهکار اثربخش باشد؟
- حسابداری ذهنی چیست؟ | تعریف حسابداری ذهنی و چند مثال
- حسابداری ذهنی | فایل صوتی رایگان
- حسابداری ذهنی و روشهای خلاقانهی خود فریبی | دن اریلی
- به جای خریدن یک موبایل گرانقیمت…
- پیش نویس پولی چیست؟ | Money Script
- کدام را انتخاب میکنید: به دست آوردن یا خرج کردن پول؟
- پیش نویس های پولی | اجتناب از پول و بحث دربارهٔ پول + پرسشنامه
- پیش نویس های پولی | تقدیس و پرستش پول + پرسشنامه
- پیش نویس های پولی | پول و جایگاه اجتماعی + پرسشنامه
- پیش نویس های پولی | نگهبان پول + پرسشنامه
- آیا میتوان از «ظرفیت پول داشتن» صحبت کرد؟
- پورتفولیو چیست؟ مدیریت پورتفولیو به چه معناست؟
- کتاب کج رفتاری (شکل گیری اقتصاد رفتاری) نوشته ریچارد تیلر
- کتاب دلارها و منطق ما (دن اریلی)
- کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر | دن اریلی
- درآمد پایه همگانی – شما آن را چگونه میبینید؟
- کتاب روانشناسی پول | آدریان فرنهام
- کتاب سقلمه (تلنگر) | طراحی محیط برای تأثیرگذاری روی انتخابها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : امین خُرمی
وقتی که این درس رو مطالعه میکردم خوب نمیفهمیدمش. شاید به این دلیل باشه که با مفاهیم مربوط به اقتصاد آشنایی ندارم.
برای همین از چت چیپیتی کمک گرفتم و پاسخی که داد برام جالب و آموزنده بود و در کنار مطالب این درس تونستم به یک درک و فهم کلی برسم.
برای همین هم میخوام که سوالم از چت جیپیتی و پاسخش رو برای شما هم در اینجا به اشتراک بذارم.
سوال: اقتصاد رفتاری چیست؟ | دانش مالی رفتاری چه میگوید؟ لطفا به زبان ساده توضیح بده که من هم که با این مفاهیم آشنا نیستم بتونم راحت متوجه بشم و حتما با مثال توضیح بده.
پاسخ: اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics) یک شاخه از اقتصاد است که ترکیبی از دانش اقتصاد و روانشناسی را برای مطالعه تصمیمگیریهای اقتصادی انسانها به کار میبرد. در واقع، این علم تلاش میکند تا توضیح دهد چرا مردم گاهی تصمیماتی میگیرند که از نظر اقتصادی عقلانی نیستند.
به زبان ساده، اقتصاد رفتاری به ما میگوید که انسانها همیشه به صورت منطقی و عاقلانه تصمیم نمیگیرند و عوامل روانشناختی، احساسی و اجتماعی میتوانند تأثیر زیادی بر تصمیمگیریهای مالی و اقتصادی آنها داشته باشند.
مثالهای ساده برای توضیح اقتصاد رفتاری
1. اثر مالکانیت (Endowment Effect):
فرض کنید شما یک فنجان قهوه دارید و ارزش آن را 10 دلار میدانید. حالا اگر کسی به شما پیشنهاد بدهد که فنجان قهوهتان را با یک فنجان مشابه دیگر تعویض کنید یا به شما 12 دلار بدهد، شما احتمالاً تمایلی به تعویض یا فروش ندارید. این به خاطر این است که شما به دارایی خودتان ارزش بیشتری نسبت به دارایی مشابه دیگری میدهید.
2. خطای لنگر (Anchoring Bias):
وقتی که یک محصول جدید به بازار میآید و قیمت اولیه آن بسیار بالا است (مثلاً 1000 دلار)، حتی اگر بعدها قیمت آن کاهش یابد (مثلاً به 700 دلار)، ذهن شما همچنان قیمت اولیه را به عنوان یک معیار مقایسه در نظر میگیرد و فکر میکنید که 700 دلار قیمت مناسبی است، حتی اگر ارزش واقعی آن کمتر باشد.
3. اثر هزینه غرق شده (Sunk Cost Fallacy):
فرض کنید بلیط یک کنسرت را به قیمت 100 دلار خریدهاید و روز کنسرت حالتان بد است و واقعاً تمایلی به رفتن ندارید. با این حال، چون پول بلیط را پرداخت کردهاید، تصمیم میگیرید به کنسرت بروید، حتی اگر واقعاً از آن لذت نبرید. این مثال نشان میدهد که چگونه هزینههای گذشته (که قابل برگشت نیستند) بر تصمیمهای آینده شما تأثیر میگذارند.
دانش مالی رفتاری (Behavioral Finance)
دانش مالی رفتاری بخشی از اقتصاد رفتاری است که به تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری افراد میپردازد. این دانش نشان میدهد که سرمایهگذاران به طور مکرر تحت تأثیر تعصبات شناختی و عاطفی قرار میگیرند که ممکن است منجر به تصمیمات مالی نادرست شود.
مثالهای مالی رفتاری
1. اثر زیانگریزی (Loss Aversion):
افراد تمایل دارند که از زیان بیشتر از کسب سود جلوگیری کنند. به عنوان مثال، اگر به شما دو گزینه بدهند: یک گزینه که 50 دلار قطعی به دست میآورید و یک گزینه که با احتمال 50% 100 دلار به دست میآورید و با احتمال 50% هیچ چیزی به دست نمیآورید، اکثر مردم گزینه اول را انتخاب میکنند چون از زیان احتمالی جلوگیری میکنند.
2. اثر اطمینان بیش از حد (Overconfidence):
بسیاری از سرمایهگذاران به توانایی خود در پیشبینی بازارها اعتماد بیش از حد دارند. این میتواند منجر به سرمایهگذاریهای ناموفق شود زیرا آنها خطرات واقعی را نادیده میگیرند و به تواناییهای خود بیش از حد مطمئن هستند.
در مجموع، اقتصاد رفتاری و دانش مالی رفتاری به ما کمک میکنند که درک بهتری از رفتارهای انسانی در حوزههای اقتصادی و مالی داشته باشیم و بتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم.