دوپامین چیست؟ درباره متهم اصلی پرونده لذت و اعتیاد!
دوپامین (Dopamine) را میتوان مشهورترین ساکن سرزمین مغز دانست.
با وجودی که انواع مولکولها و مواد شیمیایی در مغز ما به فرایند اندیشیدن و تحلیل کردن و کنترل بدن کمک میکنند، اما در میان آنها، کمتر مادهای به اندازهی دوپامین شهرت به دست آورده است.
اگر چه گاهی در گفتگوها و متنهای عمومی، دوپامین به عنوان عامل شیمیایی مرتبط با لذت و اعتیاد شناخته میشود، اما کارکرد دوپامین، بسیار فراتر از اینها است.
دوپامین کارکردهای متعددی دارد که کمک به کنترل حرکت و کنترل توجه، خواب، حافظه ، تأثیرگذاری بر خُلق و پیش بینی لذت، تنها چند نمونه از آنهاست.
واضح است که صحبت در مورد پیامرسانهای عصبی و به طور خاص دوپامین فراتر از قلمرو آموزشی ما در بحثهای توسعه فردی است.
اما از آنجا که حتی در متنهای عمومی و مقالات غیرتخصصی هم در موضوعاتی مانند زندگی شاد، انگیزش، هدف گذاری و اعتیادهای رفتاری به دوپامین اشاره میشود، مناسب است در حد یک مطلب مختصر به این پیامرسان عصبی بپردازیم.
دوپامین یک پیام رسان عصبی است
دوپامین در دستهی نوروترنسمیترها (Neurotransmitter) یا پیامرسانهای عصبی قرار میگیرد. بنابراین قبل از پرداختن به دوپامین، لازم است پیامرسان عصبی را در چند جمله تعریف کنیم:
به ساختاری که میان دو سلول عصبی شکل میگیرد و اجازه میدهد یک سیگنال (پیام) از نورون مبداء به نورون مجاور (مقصد) برسد، سیناپس یا اتصال سیناپسی (Synaptic Connection) گفته میشود.
سیگنالها در اتصالهای سیناپسی دو نوع هستند: الکتریکی و شیمیایی.
در شرایطی که سیگنالها به شکل شیمیایی منتقل میشوند، به مولکولی که پیام را منتقل میکند نوروترنسمیتر یا پیام رسان عصبی گفته میشود.
دوپامین یکی از این نوروترنسمیترها است.
همهی نورونهای مغز نمیتوانند نوروترنسمیتر دوپامین را تولید کنند. برآورد میشود که فقط حدود ۱٪ از نورونهای مغز از توانایی تولید دوپامین برخوردار باشند. با این حال، این پیامرسان عصبی نقش مهمی در کارکردهای مختلف مغز ایفا میکند.
فعالیتها و کارکردهای دوپامین هنوز به صورت کامل برای ما شناختهشده نیست. اما در همین حد فعلی هم، کارکردهای بسیار متنوعی از این نوروترنسمیتر شناخته شده است. در حدی که هندبوکهای چندصد صفحهای برای معرفی و شرح کارکردهای آن تألیف و تدوین شده است (+/+).
موشی که نمیتواند اهرم را فشار ندهد
در دههی پنجاه میلادی، دو نفر به نامهای پیتر میلنر (Peter Milner) و جیمز اولدز (James Olds) از دانشگاه مکگیل، در حالی که مشغول مطالعه روی سیکل خواب و بیداری موشها بودند، به دستاوردی رسیدند که یک تحول در نورولوژی محسوب میشد.
این محققان الکترودی را در مغز یک موش فرو کرده بودند و موش در یک جعبه حرکت میکرد.
هر بار که موش به یک گوشهی مشخص (مثلاً گوشهی A) میرسید آنها به وسیلهی الکترود مغز موش را تحریک میکردند. پس از مدتی متوجه شدند موش علاقهی زیادی دارد که مدام به آن گوشه سر بزند.
آنها در قدم بعدی، اهرمی درست کردند که موش بتواند آن را حرکت دهد و به این وسیله خودش به همان قسمت مغزش شوک وارد کند.
موشها در این حالت گاهی تا ۷۰۰۰ مرتبه در یک ساعت، اهرم را فشار میدادند (+/+).
به نظر میرسید که مرکز لذت در مغز کشف شده است. مرکزی که وقتی تحریک میشود به این معناست که مغز از انجام یک فعالیت لذت میبرد.
ناحیهای که آنها الکترود را در آن قرار دادند، نزدیک به ساقهی مغز است و امروزه به نام تگمنتوم شکمی یا VTA (مخفف Ventral Tegmental Area) شناخته میشود.
البته طبیعتاً VTA ایجاد نشده تا ما هر زمان دلمان خواست، با الکترود آن را فعال کنیم. بنابراین سوال «طبیعیتر» این است که این بخش از مغز در حالت عادی چه میکند و چه رابطهای با احساس لذت دارد؟
در همان دهه، توسط فردی به نام کارلسون (Carlsson)، دوپامین به عنوان یک پیامرسان عصبی شناخته شد و مشخص شد که نورونهای VTA میتوانند این پیامرسان را تولید کرده و به این وسیله بخشهای دیگر مغز را تحریک کنند.
رابطهی دوپامین و لذت
امروز میدانیم که بسیاری از رفتارها و تجربههای لذتآفرین، تولید دوپامین را افزایش میدهند (+):
- مصرف کوکائین، هروئین و الکل
- تجربهی رابطهی جنسی
- شنیدن موزیک مورد علاقه
- همکاری و تعاملات سازندهی جمعی
- تنبیه کسی که اصول و اخلاق را در مورد ما رعایت نکرده
- شکستخوردن یا بدبختشدن کسی که از ما موفقتر بوده (شادن فرویده)
به همین علت است که در ادبیات عامه، دوپامین با لذت بردن مترادف شده و آن را به عنوان مادهی لذتآفرین مغز انسان شناختهاند.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای انگیزه و انگیزش، برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
همچنین با فعال کردن اشتراک ویژه به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته اگر انگیزش و هیجان برایتان جذاب است، شاید بهتر باشد از میان درسها و مطالب مطرح شده، ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری انگیزش-و-هیجان به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت انگیزه چیست؟ انگیزش و هیجان، چگونه زندگی ما را میسازند؟
- تعریف انگیزه چیست؟ پنج سوال اصلی در انگیزش
- حس خوب هدف گذاری | آیا هدف داشتن واقعاً فایده هم دارد؟
- اهمیت هدف گذاری و برنامه ریزی
- یکی از اشتباهات هدف گذاری | تمرکز روی اقدام به جای نتیجه
- هدف گذاری به روش اسمارت | آیا هدف گذاری Smart همیشه مفید است؟
- بی انگیزگی و فرسودگی ناشی از اقدامهای همزمان
- برنامه ریزی برای برنامه ریزی (Plan to Plan)
- علف های هرز در زمین برنامه ریزی شما
- برنامه ریزی و چالش اقدامهای رها شده و ناتمام
- هدف داشتن و تلاش کردن کافی نیست | مرور نتایج هم مهم است
- مانع اصلی در رسیدن به خواسته ها
- نقش «طرح جایگزین یا Plan B» در برنامه ریزی
- آیا هدفهای خود را به دیگران میگویید؟
- تنبیه خود | آیا شما هم گاهی خودتان را تنبیه و مجازات میکنید؟
- رفتارشناسی | رفتارگرایی در روانشناسی | روانشناسی رفتارگرا
- شرطی سازی کلاسیک – هنوز هم باید آن را جدی بگیریم
- تقویت مثبت و مثالهای آن
- تقویت منفی و مثالهای آن
- انگیزه و بی انگیزگی در نگاه رفتارگراها چگونه تعریف میشود؟
- دوپامین چیست؟ درباره متهم اصلی پرونده لذت و اعتیاد!
- انگیزه های درونی و انگیزه های بیرونی
- افسانه سیزیف | بی انگیزگی ناشی از انجام کارهای پوچ
- اثر آیکیا | دلبستگی به آنچه خود ساختهایم
- معرفی ماتریس عوامل انگیزشی دیوید فوربس
- چه چیزی انگیزه سفر را ایجاد کرده است؟
- مفهوم خود و خود انگاره (Self-concept): رابطه شما با خودتان چگونه است؟
- آنچه شما دربارهی خودتان میدانید
- رابطه هویت و انگیزه
- فهرستی که میتواند به ایجاد انگیزه در شما کمک کند
- امنیت به عنوان یک انگیزه
- چرا امنیت روانی خود را از دست میدهیم؟
- امنیت روانی به عنوان یک انگیزه پایه در بازاریابی و فروش
- تبدیل انتقام و ترس به انگیزه برای موفقیت
- تقویت اراده | اقدامهای فرساینده چگونه به قدرت اراده ما لطمه میزنند؟
- درباره کارهایی که دوستشان نداریم
- معرفی کتاب The Science of Why: «دانشِ چراها» یا «علم علتها»
- کتاب قدرت عادت نوشته چارلز دوهیگ
- دیوید مک کللند – نظریه پرداز انگیزش، پیشرفت و موفقیت
- کتاب اثر مرکب | دارن هاردی | خلاصه کتاب و نقد کتاب اثر مرکب
- کتاب پاداش | کتابی دربارهی انگیزش از دن اریلی
- کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو
- جان واتسون | پدر روانشناسی رفتارگرا
- آلبرت بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی
- کارول دوک (کارول دوئک) | محقق و نظریه پرداز حوزه یادگیری و انگیزش
- لئون فستینگر
- کتاب شیب | ست گادین
- فرمول موفقیت چیست؟ افراد موفق چگونه به موفقیت میرسند؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : صدرا علی آبادی
یکم:
در مبحث تصمیم گیری و همین طور در سمینار انتخاب محمدرضای عزیز در مورد اعتیاد آور بودن فعالیت هایی که نتیجه های مبهمی دارند، بار ها صحبت میکنه. فکر میکنم ( در واقع حدس میزنم) یکی از دلایل اعتیاد آمیز بودن موضوعی مثل قمار نه نا معلوم بودن نتیجه اون، بلکه خوشبینی کاذب ما نسبت به بخت خودمون و اتفاقات دنیاست. در واقع قمار در جستجوی دوپامین اتفاق میفته نه جستجوی پول یا برد.
------------------------------------------------------------------------------------
دوم:
در دنیای کسب و کار های اینترنتی ( علی الخصوص بازی ها و شبکه های اجتماعی) دوپامین نقش استراتژیک قابل توجهی رو بازی میکنه.تقریبا همه موضوعات مربوط به شبکه های اجتماعی زیر مجموعه گیمفیکشن قرار میگیرند و در گیم فیکشن هم یکی از نقش های اصلی رو دوپامین بازی میکنه که قابل توجه است. در واقع هر دفعه که در جستجوی نتفیکشن نارنجی رنج اینستاگرام وارد این اپلیکیشن میشویم به دنبال دوپامین و سرخوشی موقت آن هستم. هر بار که اول صبح گوشی خود را چک میکنیم در جستچوی دوپامین هستیم و این شرطی سازی دنیای جدید است. امپراطوران دنیای تکنولوژی ( و شاید دنیای واقعی امروز) درواقع امپراطوران مغزما و عادت های آن هستند.
توصیه میکنم این مقاله نیوز ویک تحت عنوان آیا اینترنت دیوانه مان میکند؟ را بخوانید. به موضوع دوپامین هم توجه خاصی میکند. ( ترجمه موضوعی مقاله )
--------------------------------------------------------------------------------
سوم:
دکتر هلن فیشر پس از سالها تحقیقات در مورد عشق، در مورد نقش دوپامین درباره احساسات عاشقانه چنین میگوید. شدیداتوصیه میکنم یکی از دوسخنرانی وی در تد در مورد موضوع عشق و روابط عاطفی را نگاه کنید.
چهارم:
این مطالبی که اینجا مینویسم برخلاف کامنت قبل نظرات شخصی خودم است، تقریبا از جنس حکمت شخصی است و ادعایی در مورد آن ندارم:
حس میکنم با این که دوپامین یک چیز است اما این که چگونه و به چه وسیله ای ترشح میشود میتواند در حال ما تاثیرهای بسیار متفاوتی بگذارد. من این عوامل ترشح دوپامین رو به دو نوع کاذب و واقعی تقسیم کردم تو ذهنم. ( شاید به قول محمدرضا که خیلی به این نوع تقسیم بندی علاقه داره، دوپامین سفید و دوپامین سیاه) عوامل ترشح دوپامین کاذب یا سیاه، همگی با هم یک ویژگی مشترک دارند و آن هم این است که در نظام ارزشی خود فرد با احساس گناه همراه است. بذارید مثال بزنم. چرخش در شبکه های اجتماعی یا اسیر گیم فیکشن بازی هایی مثل کلش آف کلنز شدن یا حتا روی آوردن به مخدر های مصنوعی از برای تحریک مغز به ترشح دوپامین یا حتا قمار. به نظرم این دوپامین های سیاه حتا اگر ترشح هم شوند حتا در ابعاد زیاد حتا اگر شادی هم بیاورند شادی شان جنس خالصی ندارد. یکجور شادی همراه با ناخالصی و احساس گناهه . انگار که ادم خودش میدونه این سرخوشی که براش بوجود اومده داره هزینه ی زیادی بابتش میده یا یه چیزی تو این مایه ها. حداقل برای من که این شکلیه. شادی هست اما رضایت نیست.
به نظرم دوپامین های سفید هستند که میتونند همزمان برای ما شادی و رضایت خاطر رو با هم به همراه بیارند. یک ملودی زیبا. نگاه به معشوق یا پدر و مادر. دیدن نتایج تلاش ها. ورزش. کار هایی که انجام دادنش باعث بوجود اومدن حالت فلو میشه. ( این سخنرانی تد رو ببیند)
نکاتی که در کارگاه زندگی شاد گفته میشه در مورد ساختن فریم هایی مخلوط از شادی و هدفمندی شاید همه در جستجوی ترشح دوپامین سفید باشند. وگرنه دوپامین سیاه رو سال هاست دانشمند ها میدونن چطوری کاری کنند در مغز ترشح بشه و همین الان شاید کف خیابون یا قیمت ارزون مالی ( وشاید گرون معنوی) فروخته میشن.
از همه این ها که بگذریم شاید بعدا بشود در مورد دوپامین خاکستری هم صحبت کرد.