Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
شرایط دریافت هدیه نوروزی متمم: دوره صوتی آموزش هدف‌گذاری (کلیک کنید)


انگیزه و بی انگیزگی در نگاه رفتارگراها چگونه تعریف می‌شود؟


تعریف بی انگیزگی و انگیزه داشتن در نگاه رفتارگرایانی مانند اسکینر چیست

در درس‌های مختلف متمم و به ویژه در درس‌های مربوط به انگیزه، بارها به مکتب رفتارگرایی اشاره کرده‌ و در مورد آن حرف زده‌ایم.

شرطی سازی و تقویت مثبت و منفی هم، چیزی نیست که آن را نفهمیم. چون مصداق‌ها و نمونه‌های فراوانی از آن را در اطراف خود و در زندگی شخصی خودمان می‌بینیم و تجربه می‌کنیم.

از سوی دیگر، وقتی به روانشناسی مثبت گرا می‌رسیم، می‌بینیم کسانی مثل سلیگمن با غرور و افتخار اعلام می‌کنند که محدودیت‌های روانشناسی رفتارگرا را تشخیص داده و نظریه‌های قوی‌تر ارائه کرده‌اند (مثل درماندگی آموخته شده).

هم‌زمان با این بحث‌ها، در جای دیگری می‌بینیم که ریچارد تیلر یا دن اریلی، به خاطر توجه به جنبه‌های رفتاری در تصمیم گیری انسان‌ها، مورد استقبال قرار می‌گیرند و ریچارد تیلر، به عنوان یکی از توسعه‌دهندگان اقتصاد رفتاری، جایزه نوبل دریافت می‌کند.

در چنین شرایطی منطقی است سوال‌ها و ابهام‌هایی برایمان مطرح شود. مثلاً این‌که:

  • بالاخره حرف روانشناسان رفتاری درست است یا نادرست؟
  • اگر درست است، چرا کسانی مثل سلیگمن و دیگر روانشناسان مثبت گرا، آن را محدود می‌دانند؟
  • اگر رفتارگراها حرف‌های خوبی زده‌اند، چرا روانشناسان انسان گرا، با افتخار می‌گویند که کمک کرده‌اند ما از فضای رفتارگرایی عبور کنیم؟
  • اگر نادرست است، چرا در انگیزه و انگیزش، همواره بخشی از بحث به پاداش و تنبیه و تقویت رفتار اشاره می‌شود؟
  • چرا وقتی از انگیزه و بی انگیزگی حرف می‌زنیم، حتماً به شرطی شدن اشاره می‌شود؟

آیا انگیزه و بی انگیزگی به همان سادگی است که دانشمندان مکتب رفتارگرایی می‌گویند؟

در این درس می‌خواهیم به این نوع سوال‌ها پاسخ دهیم تا هم درس‌های گذشته، برای شما واضح‌تر شوند و هم آمادگی بیشتری برای مطالعه‌ی درس‌های آتی پیدا کنید.

این حرف‌ها و بحث‌ها برای ما هم مهم است؟

ممکن است در پایان این توضیحات، این سوال را بپرسیم که چنین بحث‌هایی، برای ما، به عنوان کسی که سرگرم مطالعه‌ی درس‌های انگیزش در متمم هستیم و می‌خواهیم انگیزه‌ی خود را برای فعالیت‌های مختلف در زندگی افزایش دهیم و با انرژی و قدرت بیشتر به سمت هدف‌های خود حرکت کنیم، چه کاربردی خواهند داشت؟

پاسخ این سوال را ادوارد دسی، از بزرگ‌ترین دانشمندان حوزه‌ی انگیزش در یکی از مقاله‌های خود مطرح می‌کند (+):

رفتارگرایی می‌گوید که علت هر رفتاری را می‌توان در یک محرک کاملاً مشخص و نزدیک و جداگانه، جستجو کرد.

اما انسان‌ها دارای مفهومی به نام خویشتن هستند. آن‌ها خود (Self) را می‌فهمند و برای خود، هویت قائلند. هویتی که در طول زمان شکل می‌گیرد و به تدریج هم، توسعه می‌یابد.

اگر همه چیز را در قالب رفتارگرایی ببینیم، به سمت محرک‌های بیرونی و انگیزاننده‌های بیرونی سوق داده خواهیم شد.

اما  هنر ما در انگیزش این است که انگیزه های درونی را در خود تقویت کنیم. انگیزاننده‌های درونی، قدرتمندتر و پایدارتر هستند و به رشد ما، کمک بیشتری می‌کنند. 

وقتی شما می‌گویید: «این کار را می‌کنم، چون من کسی هستم که باید این کار را انجام دهم»، قوی‌ترین شکل انگیزه را می‌بینم. انگیزه‌ای که فراتر از معادله‌ی ساده‌ی محرک و پاسخ است.

بسیاری از ما که می‌خواهیم انگیزش را بهتر درک کنیم و بفهمیم، در پی این هستیم که این من را قوی‌تر کنیم.

برای این‌کار از شرطی شدن هم می‌توان استفاده کرد، اما نمی‌توانیم جهان خود را به اندازه‌ی جهان سگ پاولوف و سالامون، یا موش اسکینر کوچک و محدود کنیم.

خلاصه‌ی بحث در چند جمله:

  • رفتارگرایان به ما کمک می‌کنند که انگیزاننده‌های بیرونی خود را مدیریت کنیم.
  • مکاتب انسان‌گرا و روانشناسی مثبت گرا، می‌کوشند تقویت انگیزاننده‌های درونی را به ما بیاموزنند.

ترکیب این دو کمک می‌کند که ما در تسلط بر خود، به نقطه‌ای بهتر برسیم.

محدودیت در دسترسی کامل

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های انگیزه و انگیزش، برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

همچنین با فعال کردن اشتراک ویژه به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

البته اگر انگیزش و هیجان برایتان جذاب است، شاید بهتر باشد از میان درس‌ها و مطالب مطرح شده، ابتدا مطالعه‌ی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:

  شخصیت شناسی / حمایت اجتماعی / خودشناسی

  تحلیل رفتار متقابل / عزت نفس

  پرورش تسلط کلامی

  استرس / چگونه شاد باشیم / روانشناسی مثبت گرا

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    مهدی ، اعظم سلطانی ، وحید محمدی ، فریدون ، مهدی مردانی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری انگیزش-و-هیجان به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه انگیزش-و-هیجان
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۱ نظر برای انگیزه و بی انگیزگی در نگاه رفتارگراها چگونه تعریف می‌شود؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : فریبا رضایی امین

    این تحربیات یک زن 56 ساله است که از 37سالگی خود شناسی را شروع کرد چون شادو راضی نبود. 9 سال با کتابهای خودیاری و 10 سال هم باروانشناس . حالا جوابم را گرفتم

    مسئله پاداش در رفتارگرایی حالت تدافعی در من ایجاد میکرد و روانشناسم تخصص اش تعلیم و تربیت در حوزه رفتار گرایی بود که چند وقت پیش به من گفت دیگر کمکی به من نمی تواند بکند . این همان جایی بود که من گیر کرده بودم و فایل صوتی عزت نفس آقای شعبانعلی به دادم رسید. قضیه این بود که من درکودکی برای تمام پیشرفتها و موفقیتهایم از جانب خانواده و فامیل تنبیه و بازخواست شدم .(غیر از پدرم)برای تمام پاداشهایی که از بیرون میگرفتم به جرم این  که بچه دوم هستم و اجازه نداشتم از خواهر بزرگترم موفق تر باشم تمام پاداشهای بیرونیم را از من گرفتن . این یک دور باطل بود که باپدرم هم همین بازی شده بود چون پسر دوم خانواده بود. هر جا به من پاداشی داده میشد (در زمان حال) من میترسیدم یا آن کار رانیمه کاره رها میکردم یا دچار استرس میشدم و اون کار را خراب میکردم

    دلیل بی انگیزگیم: من در زمان حال به محرک گذشته ام(کودکی 4 -12سالگیم) پاسخ میدادم.

    محیط و اطرافیان دایم در حال ساختن من و پدرم به شکلی که خودشان میخواستند بودند و توجهی به هویت و شخصیت منحصر به فرد یک انسان نداشتن.یعنی یک رفتار خاص که مورد تایید خودشان و جامعه بود را به ما آموزش میدادند از نگاه آنها همه چیز بیرونی بود. نگاه کن دیگران چکار میکنند تو هم همان کار را بکن , ببین دیگران چه دارند تو برو همان یا بهتر و بیشتر از آن را بدست آور . این کار مرا عصبی میکرد یه جور بیل زدن بود نیازی به خلاقیت و تفکر نداشت و از هویت و خویشتن (self)خبری نبود تمام توجه به داشتن بود نه بودن .یعنی با نشان دادن الگوهای موفق مورد تایید خودشان میخواستند که ما را از human being در آورن و به human having تبدیل کنن این دلیل بی انگیزگیم کلا نسبت به کل زندگیم بود

    پدر در میانسالی دیگه خسته بود از سر کار میامد میخوابید بیدارش میکردند یه چیز میخورد میخوابید و دایم به من میگفت دختر عیب نداره اونها نمی فهمن تو خانمی کن تو کمک کن .چیزی که تو این درس فهمیدم پدرم دچار درماندگی خود آموخته شده بوذ و همین را نیز به من یاد میداد و من هم به همین درد مبتلا شده بودم

    خب من تمام جوابهایم را در این چند درس گرفتم و اینکه چرا من با روانشناسی رفتارگرا دیگر پیشرفتی نداشتم . اینکه به من میگفتند گذشته را فراموش کن , من در فایل نقطه شروع آقای شعبانعلی متوجه شدم کارم درسته برگشته بودم تمام کارهای نیمه کاره ی گذشته ام و تمام زخمهایی که خورده بودم را بازبینی کردم و این به من انگیزه داد تا بتونم به زمان حال برگردم و کنترل زندگیم را دستم بگیرم.

    من 19 ساله که دارم روی خودم کارمیکنم کتاب خوانده ام کاری که متمم برای من کرد این بود تمام اطلاعاتم را نظم داد. راهم را برای پیشروی باز کرد. ذهنم نظم و بالطبع آرامش بیشتری داره و سریع ترجواب سوالاتم را پیدا میکنم .خیلی از این موضوع خوشحال و راضی هستم

    ممنونم

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .