Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


جان واتسون | پدر روانشناسی رفتارگرا


جان واتسون - روانشناسی رفتارگرا

جان واتسون (John B. Watson) را می‌توان از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم دانست.

اگر یکی از معیارهای اثرگذاری دانشمندان را، حجم نوشته‌هایی که در موردشان منتشر شده (چه در طول زندگی و چه پس از مرگ) در نظر بگیریم، در میان روانشناسان معاصر، جان واتسون را تنها می‌توان با زیگموند فروید مقایسه کرد.

واتسون در سال ۱۹۱۳ و در زمانی که تنها ۳۵ سال داشت، در دانشگاه کلمبیا برای اعضای انجمن روانشناسی آمریکا یک سخنرانی کلیدی و تاثیرگذار انجام داد که چند ماه بعد، به صورت یک مقاله‌ی رسمی نیز منتشر شد.

واتسون عنوان سخنرانی (و مقاله) را چنین انتخاب کرده بود: روانشناسی، از نگاه یک رفتارگرا.

[   دانلود نسخه انگلیسی مقاله: Psychology as the behaviorist views it]

واتسون دو سال بعد در سن ۳۷ سالگی، به عنوان جوان‌ترین رییس انجمن روانشناسی آمریکا منصوب و مشغول به کار شد.

البته جان واتسون، در بسیاری از مراحل زندگی، جوان‌تر از هم‌رده‌های خود بود.

چنانکه در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شد و زمانی که در ۲۵ سالگی مدرک دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو دریافت کرد، همچنان جوان‌ترین فارغ‌التحصیل مقطع دکترای آن دانشکده محسوب می‌شد.

 واتسون را بی‌تردید می‌توان پدر روانشناسی رفتارگرا (و به تعبیر دیگر: رفتارگرایی در روانشناسی) دانست. 

برخی از دیدگاه‌های واتسون

 اگر چه واتسون، نقش داشته‌های اولیه و طبیعی موجودات را رد نمی‌کرد و می‌پذیرفت، اما بر این باور بود که نقش محیط در رشد و تربیتِ فرد، بسیار بیشتر از آن چیزی است که روانشناسان در نظر می‌گیرند.

 واتسون، ترجیح می‌داد از مبانی و روش علوم تجربی در روانشناسی استفاده کند.
به عبارتی، حرف‌های کسانی مانند یونگ یا فروید، برای او چندان جذاب نبود. چون بسیاری از حرف‌های آنها، آزمودنی نبودند و صرفاً روایت‌سازی و توصیف‌پردازی به نظر می‌رسیدند.

او علاقمند بود که روانشناسی مانند فیزیک و شیمی، مستدل و مستند باشد. به همین علت رفتار و مطالعه رفتار را دوست داشت. چون رفتار، همواره نمایش بیرونی دارد و قابل سنجش و اندازه‌گیری است.

 دغدغه‌ی جان واتسون، پیش بینی و کنترل رفتار بود. او اگر چه ادعا نکرد که این هدف به صورت کامل و مطلق قابل دستیابی است، اما معتقد بود روانشناسی باید مسیر حرکت خود را بر این اساس انتخاب کند.

زندگی در خارج از فضای آکادمیک

جان واتسون، با وجودی که تاثیر بسیار زیادی بر مسیر آکادمیک روانشناسی در عصر خود و پس از خود به جا گذاشت، در فضای آکادمیک باقی نماند.

او در سال ۱۹۱۹ کتابی تحت عنوان روانشناسی از منظر یک رفتارشناس (Psychology from the standpoint of a behaviorist) منتشر کرد و حرف‌ها و دیدگاه‌های خود را در این زمینه تکمیل کرد و سپس با رها کردن موقعیت دانشگاهی خود و پیشنهادهای متعددی که به او می‌شد به سراغ صنعت تبلیغات رفت.

واتسون، جدا از اینکه در این صنعت، چهار برابر موقعیت دانشگاهی‌اش حقوق می‌گرفت، عملاً همسو با دیدگاه و ادعاهایش رفتار کرد.

جان واتسون بارها تاکید کرده بود که روانشناسی، باید بتواند بر رفتار تاثیر بگذارد و اثرات آن در جامعه (و نه فقط در دانشگاه) دیده شود. #آژانس تبلیغاتی والتر تامپسون، جای مناسبی برای اقدام عملی در راستای این ادعا بود.

او تا لحظه‌ی مرگ، عضو انجمن روانشناسی آمریکا باقی ماند و نسبت به دانشگاه هم، مثبت حرف می‌زد. اما همچنان استفاده‌ی واقعی از علم در فضای جامعه را ارزشمندتر و جذاب‌تر می‌دید.

سایر دانشمندان مطرح در روانشناسی رفتارگرا:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری انگیزش-و-هیجان به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه انگیزش-و-هیجان
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۱ نظر برای جان واتسون | پدر روانشناسی رفتارگرا

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : صادق علیخانی

    درود

    در مورد جان واتسون در اینترنت جست و جو کردم و به آزمایش معروف و جالب وی با عنوان "آزمایش آلبرت کوچولو" برخوردم.

    پی‌نوشت :این آزمایش فرایند شرطی سازی را برروی نوزاد 9ماه نشان می‌دهد که نوازد را در معرض تعدادی محرک شامل یک موش سفید، یک خرگوش و... قراردادند و واکنش های آلبرت(نام نوزاد) را مشاهده می‌کردند،مسلما هیچ ترسی از اشیا و جانورها نشان نمی‌داد.
    دفعه بعد، هنگامی که موش به آلبرت نشان داده شد، جان واتسون با کوبیدن چکش بر یک لوله فلزی صدای بلندی ایجاد کرد. طبیعتاً کودک پس از شنیدن صدای بلند شروع به گریه کرد. پس از چند بار همزمان کردن موش سفید با صدای بلند، آلبرت هر بار که موش را می‌دید شروع به گریه می‌کرد.
    ویدیو آزمایش  "Little Albert" 

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .