عزت نفس کودکان و نوجوانان
این درس به روشهای افزایش عزت نفس کودکان و نوجوانان و نیز رفتارهای نادرستی که به عزت نفس کودکان آسیب میزند اختصاص دارد.
بخشی از توضیحات مطرح شده در این درس بر پایهٔ نظریه خودتعیینگری است. اگر درس نظریه خودتعیینگری در متمم را نخوانده یا ناقص خوانده باشید، باز هم پیام این درس را درک خواهید کرد. اما اگر قصد دارید به شکل عمیقتری با مفهوم عزت نفس آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم مطالعه و آشنایی با نظریه خودتعیینگری را در برنامهٔ مطالعهٔ خود قرار دهید.
معمولاً وقتی بزرگسالان با عزت نفس آشنا میشوند و دربارهٔ آن مطالعه میکنند، بلافاصله خاطرات خود را مرور میکنند و دنبال اتفاقاتی میگردند که به قضاوت خودشان عامل سازنده یا مخرب عزت نفس امروزشان است. در قدم بعد، اگر فرزند داشته باشند، به این سوال فکر میکنند که برای افزایش عزت نفس فرزندشان چه کاری از دستشان برمیآید؟
همانطور که حدس میزنید، مفاهیم کلی در پرورش و افزایش عزت نفس کودکان و نوجوانان با آنچه در مورد بزرگسالان میدانیم و آموختهایم تفاوت چندانی ندارد. به هر حال، همچنان اصل موضوع این است که عزت نفس بالا حاصل دو چیز است (تعریف عزت نفس):
- احساس ارزشمندی (self-worth)
- احساس توانمندی (self-competence)
اما این که چه عواملی باعث میشوند کودکان و نوجوانان، توانمندی و ارزشمندی را تجربه کنند، موضوع مهمی است که در این درس میخواهیم کمی در مورد آن صحبت کنیم.
چه کسی درباره عزت نفس کودکان مطالعه و پژوهش کرده است؟
یکی از نخستین کسانی که درباره عزت نفس مطالعه کرده، همان استنلی کوپراسمیت معروف است که از پایهگذاران مفهوم عزت نفس هم محسوب میشود و ما پرسشنامه عزت نفس او را در متمم معرفی کردهایم. بعد از کوپراسمیت افراد بسیاری این بحث را توسعه دادند که در ادامه به مقالات برخی از آنها اشاره میکنیم.
اما همچنان چارچوب کلی و دستهبندی اصلی بحث، تقریباً همان چیزی است که کوپراسمیت در کتابی که سال ۱۹۶۷ منتشر کرد آورده است. او در تحلیل علل افزایش یا کاهش عزت نفس کودکان به زمینهٔ اجتماعی، ویژگیهای والدین، ویژگیهای فردی و نیز رابطه والدین با کودک توجه میکند.
بعدها که نظریه خودتعیینگری مطرح و تثبیت شد، بسیاری از حرفها و توصیههایی که کوپراسمیت و پژوهشگران همنسل او درباره عزت نفس کودکان و نوجوانان انجام داده بودند، در چارچوب نظریه خودتعیینگری مطرح شد و جا افتاد.
از بین چهار عاملی که بر عزت نفس کودکان تأثیر دارند، همهٔ آنها به یک اندازه در اختیار ما نیستند. اما خوشبختانه، دو عامل اصلی تأثیرگذار، «ویژگیهای والدین» و «رابطه والدین با فرزند» است که در این زمینه دست والدین نسبتاً باز است و قدرت انتخاب و تأثیرگذاری نسبتاً بیشتری دارند.
◼️ عامل اول | زمینه اجتماعی
وقتی از زمینهٔ اجتماعی صحبت میکنیم، منظورمان وضع مالی خانواده، فضای فرهنگی و دینی جامعه و میزان رفاه خانواده در مقایسه با دیگران خانوادههاست. از بین این عوامل، بیش از هر چیز در زمینهٔ وضع مالی و جایگاه اجتماعی خانوادهها و تأثیر آن بر عزت نفس کودکان مطالعه شده است.
بعضی از ما در خانوادههایی به دنیا میآییم که از طبقات بالای اجتماعی هستند و درآمد و رفاه بهتری دارند. برخی دیگر در طبقات ضعیفتر به دنیا میآییم. کوپراسمیت (و بعداً محققان دیگر) تأیید میکنند که وضع مادی و طبقه اجتماعی خانواده بر عزت نفس کودک تأثیر دارد. یعنی کودکان خانوادههای ثروتمندتر عزت نفس بالاتری دارند. اما تأکید میکند که این تأثیر بسیار کوچک است.
لازم است تأکید کنیم که اغلب تحقیقات معتبر و شناختهشدهای که در این زمینه نقل میشوند، در یک دههٔ اخیر نبودهاند. به همین علت، اثر شبکه های اجتماعی در آنها دیده نشده است. احتمالاً در شرایطی که کودکان و نوجوانان از طریق شبکه های اجتماعی میتوانند سبک زندگی بخش بزرگتری از جامعه را ببینند، و نیز تصویری کاریکاتوری از ارزشها، مهارتها و ویژگیهای همسنهای خود به دست میآورند، ممکن است تأثیر طبقه اجتماعی بر عزت نفس به اندازهٔ زمان کوپراسمیت ناچیز نباشد. به هر حال، قضاوت در این باره نیازمند گردآوری و جمعبندی پژوهشهای بیشتری است و علاوه بر این، مستقل از نتیجه، کار چندانی از دست والدین در این زمینه برنمیآید.
◼️ عامل دوم | وضعیت و ویژگیهای والدین
مرز عامل دوم با عوامل دیگر به اندازهٔ کافی شفاف نیست. بعضی از نکاتی که در مورد ویژگیهای والدین مطرح شده، از جنس عوامل اجتماعی هستند و برخی دیگر را میتوان در قالب رابطهٔ والدین و فرزند گنجاند.
یکی از مهمترین نکتههایی که دربارهٔ ویژگیهای تأثیرگذار والدین بر عزت نفس فرزندان مطرح شده، ثبات احساسی والدین است. از آنجا که کودکان در سن کم، توانایی چندانی در شناخت و ارزیابی مستقیم خودشان ندارند، ناگزیر باید به بازخوردهای محیطی و بهویژه نشانههایی که در رفتار والدین میبینند اتکا کنند.
بیثباتی احساسی والدین باعث میشود پیامها و سیگنالهایی که کودک از والدین میگیرد، مبهم بوده و به سادگی قابلتفسیر نباشد. به همین علت، کودک نتواند به ارزیابی قابلاتکایی از ارزشمندی و توانمندیهای خود برسد.
موضوعات دیگری مانند تأثیر منفی جدایی والدین بر عزت نفس کودک هم مطالعه شدهاند که بررسی آنها فرصت جداگانهای میطلبد.
◼️ عامل سوم | ویژگیهای فردی کودک
ویژگیهای فردی بسیار متنوعند؛ از ویژگیهای شخصیتی تا ویژگیهای فیزیکی. اما آنچه بیش از سایر موارد بررسی شده، ویژگیهای فیزیکی و تأثیر آن بر عزت نفس کودکان است.
دسترسی کامل به این درس و سایر درسهای عزت نفس برای اعضای ویژهٔ متمم در نظر گرفته شده است. با عضویت ویژه به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
با توجه به بررسیهای ما دوستان علاقهمند به درس هدف گذاری از درسهای زیر هم استقبال کردهاند:
کوچینگ | مشاوره مدیریت | پرسونال برندینگ
مدیریت زمان | انضباط شخصی | برنامه ریزی
مهارت یادگیری | استعدادیابی | مسیر شغلی
خودشناسی | هدف گذاری | | تصمیم گیریمذاکره | کار تیمی | گزارش نویسی
دوره MBA (مطالعهٔ منظم درسها)
تذکر: برای دسترسی به محتوای درسی که مشاهده میکنید، صرفاً عضو شدن و پرداخت حق اشتراک کافی نیست و باید تمرین حداقل یکی از #درسهای تمریندار عزت نفس را هم انجام دهید. انجام تمرین کار سادهای است و با وجودی که کمتر از ۱۰ دقیقه وقت شما را میگیرد باعث میشود یادگیریتان افزایش پیدا کند.
تمرین و مشارکت در بحث
با مرور آنچه در این درس گفته شد، آیا نمونهای از رفتارها و اقدامهای مثبت والدین (یا دیگر بزرگترهای) دوران کودکی خود به خاطر دارید که گمان کنید در افزایش (یا کاهش) عزت نفس شما اثرات بلندمدت داشته است؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
مثالی که من توی ذهنم هست، مربوط به معلمهای دوران دبستانم میشه. در واقع میخوام از اون بخش تمرین که میگه «از بزرگترهای دیگر» در دوران کودکی خاطره بگیم مثال نقل کنم.
من توی بچگی، وضعیت ورزشم افتضاح بود. علاقه چندانی به فعالیت فیزیکی نداشتم (و هنوز هم ندارم). و اون زمان - حداقل برای ما - امکان ثبتنام در کلاس تربیتبدنی و ورزش و ... هم وجود نداشت. نهایتاً تنها گزینهٔ موجود، فوتبال بازی کردن در کوچه بود که از نظر پدر و مادر من یکی از ناپسندترین کارها محسوب میشد (اصطلاح: بچهکوچهای رو زیاد ازشون میشنیدم. مثلاً اگر کلمهای رو غلط تلفظ میکردم یا حرفی میزدم که نامناسب بود، همیشه میگفتن: این مثل حرف زدن بچهکوچهایهاست. تو سعی کن درست حرف بزنی).
حالا خلاصه هر چه بود، من «بچه کوچهای» نشدم و طبیعتاً وقتی به سن مدرسه رسیدیم، اصلاً بازیهایی مثل فوتبال رو بلد نبودم.
صحنهٔ تلخ اون ایام، روزهای یارکشی برای فوتبال بود. دو نفر میشدن سرپرست تیمها و به نوبت هر کدوم یکی از بچهها رو برای تیمش انتخاب میکرد تا کل کلاس تقسیم بشیم.
اگر تعداد بچههای کلاس زوج بود، بالاخره من آخرین نفر بودم و یکی از دو تیم باید من رو تحمل میکرد. اما اگر فرد بودیم، میدونستم که قراره نفر آخر باشم. یادمه دوم یا سوم دبستان، کلاس ورزش ما سهشنبه صبح بود. من دیگه تقریباً از یکشنبه استرس میگرفتم که داره سهشنبه میشه و اگر بچهها فرد باشن، من باید این جدا کردن دونه به دونه رو تحمل کنم.
صبحهای سهشنبه اول میرفتیم سر کلاس. تا بعد بریم حیاط. تمام مدت هر کسی از در میومد داخل، من میشمردم ببینم چند نفر شدیم و زوجیم یا فرد.
گاهی در لحظهٔ آخر یه اتفاق بد میفتاد. مثلاً زوج بودیم و معلم اومده بود و من خوشحال. بعد ناگهان یه نفر از در میومد، به خاطر تأخیر عذرخواهی میکرد و سر جاش مینشست. انگار تمام دنیا روی سرم خراب میشد.
وقتی تک میموندم، معمولاً برای این که از بچهها دور نیفتم، کنار زمین وایمیستادم و اگر توپ میفتاد بیرون، میرفتم میاوردم.
یه معلم داشتیم به اسم خانم نعیمی. یادم نیست خودش زنگ ورزش میومد. یا معلم ورزش جدا داشتیم. اما این رو یادمه که خانم نعیمی راهحل رو پیدا کرد.
اول کلاس میگفتن: تعداد فرد شده. یکی باید توپجمعکن بشه. کی این کار رو انجام میده؟ من هم با ذوق و شوق میگفتم من.
بعد شروع میکردن یارکشی.
شاید به نظرتون فرقی نکنه. اما این که من اون یارکشیهای طولانی و «انتخابنشدنهای مکرر» رو نمیدیدم، خیلی حسم رو بهتر میکرد. خیلی زیاد.
ریاضی من اون موقع خیلی خوب بود. به شکل نامتعارفی خوب بود. یادمه خانم نعیمی یه کار دیگه هم کرد. یه بار زنگ ورزش، بهم گفت: معلم کلاس چهارمیها نیومده، میخوای بری سر کلاس سوالهای ریاضیشون رو بپرس ازت؟ منم گفتم آره.
رفتم و سوال پرسیدن و منم جواب دادم. اولش ناظم هم چند دقیقه نشست. بعد که کلاس به شکل عجیبی آروم بود، ناظم رفت (یا شاید گاهوبیگاه سر میزد. یادم نیست).
دو یا سه بار دیگه هم این اتفاق افتاد. شاید معلمها یاد گرفته بودن سر اون ساعت اگر کار بیرون دارن، برن انجام بدن. نمیدونم.
اما بعدش خیلی جالب بود. اول کلاس میگفتند: امروز معلم غایب نداریم. شعبانعلی توپ جمع میکنه. دیگه اصلاً حسم بد نبود. دیگه اون حس تحقیر رو نداشتم.
شاید الان به نظرتون خیلی ساده بیاد. اما اون زمان، انقدر فشار ماجرای ورزش زیاد بود، الانم که تعریف میکنم، به قلبم فشار میاد. بعد فکر میکنم میگم این چه چیز مسخرهای بود. چرا انقدر برام مهم شده بود؟ چه فشاری بوده که هنوز، تعریف کردنش، با وجود مسخره بودن، اون حسهای تلخ رو تداعی میکنه؟
چیزی که نمیفهمم اینه که ما چرا فقط فوتبال داشتیم. آيا هیچ ورزش دیگهای نبود که بعضیا برن اون رو انجام بدن؟ شاید هم همه فوتبال دوست داشتن و عملاً من تنها بودم که دوست نداشتم و بلد نبودم.
پینوشت: این خانم نعیمی همون خانم نعیمی هست که یه بار داستان کتاب گنجینه دانستنیها رو در موردش در روزنوشته نقل کردم. الان که مرور میکنم، شاید کل مسیر زندگی من، با بودن یا نبودن خانم نعیمی فرق میکرد. نقشش حتی خیلی بیشتر از اغلب استادهای دانشگاهم بود. نمیدونم هنوز زنده هست یا نه. اما اگر هست، امیدوارم هر جا هست سلامت باشه.