Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
شرایط دریافت هدیه نوروزی متمم: دوره صوتی آموزش هدف‌گذاری (کلیک کنید)


درباره اعتراف به اشتباه


اعتراف به اشتباهات

می‌دانید که در پیام اختصاصی متمم، هر روز جمله‌ی کوتاهی را برای شما نمایش می‌دهیم.

همواره گفته‌ایم که جمله‌های کوتاه را معمولاً نمی‌توان به عنوان توصیه‌ای قطعی یا گزاره‌ای علمی و حتی یک موضع‌گیری مشخص در نظر گرفت.

اما همین جمله‌ها، می‌توانند ما را به فکر کردن وادار کرده و فضایی برای بحث و گفتگو و تبادل نظر ایجاد کنند.

این بار جمله‌ای از سنکا (Seneca) فیلسوف مشهور رومی انتخاب کرده‌ایم که موضوع آن، اعتراف به اشتباهات است:

از کنار این جمله هم، مانند سایر جمله‌های مطرح شده در #دعوت به گفتگو نمی‌توان با یک علامت  یا  به نشانه‌ی رد یا تأیید عبور کرد.

از سوی دیگر، اعتراف به اشتباه و تأثیر آن بر فکر و رفتار و هویت ما، چیزی نیست که مطالعه‌ی جدی و گسترده‌ی علمی بر روی آن انجام شده باشد و بیشتر آن‌چه در اختیار ماست، حاصل دیدگاه‌ها و تجربه‌های شخصی خودمان و اطرافیان‌مان است.

سنکا هم آن را بیشتر به عنوان یک توصیه‌ی اخلاقی مطرح می‌کند تا یک بحث و استدلال علمی و فلسفی.

به همین علت، شاید فرصت مناسبی باشد که با هم در این زمینه صحبت کنیم و تجربه‌ها و آموخته‌هایمان را در این زمینه، با یکدیگر به اشتراک بگذاریم و ببینیم تا چه حد می‌توان به چنین توصیه‌ای اعتماد کرد.

قاعدتاً هر موضوعی که به نوعی با جمله‌ی سنکا در ارتباط باشد، زیر این عنوان، قابل بحث است؛ اما صرفاً به عنوان چند نمونه، در این‌جا به برخی از موضوعات مرتبط اشاره می‌کنیم:

توصیه‌ی سنکا را تا چه حد، معقول و قابل دفاع می‌بینید؟ آن را بیشتر باید یک جمله‌ی زیبای ادبیانه در نظر بگیریم یا یک توصیه‌ی واقع‌گرایانه و اجرایی؟

 چه تجربه‌ای از اعتراف به اشتباهات دارید؟ آیا واقعاً چنین کاری می‌تواند بینِ امروزِ ما و آن‌چه در گذشته بوده‌ایم فاصله بیندازد؟

  اعتراف به اشتباهات گذشته، مستقل از دستاوردهای احتمالی‌اش، هزینه‌هایی هم دارد. از جمله این‌که می‌تواند به سلاحی در دست دیگران تبدیل شود تا هر لحظه آن را بر ضد ما استفاده کنند. با چنین مشکلی چه باید کرد؟

  آیا جبران اشتباه – بدون اعتراف مستقیم به اشتباه – معقول‌تر و کم‌هزینه‌تر نیست؟

  گروهی هم معتقدند که اشتباهاتی که هنوز مطرح نشده‌اند، یک تهدید بالقوه و دائمی هستند که ممکن است روزی علیه ما به‌کار گرفته شوند. با طرح آن‌ها، مخالفان، رقبا و دشمنان خود را خلع سلاح می‌کنیم. این نگاه را تا چه حد واقع‌بینانه می‌دانید؟

  بر اساس آن‌چه درباره‌ی عزت نفس آموخته‌اید، تا چه حد می‌توان توانایی اعتراف به اشتباهات را به بالا بودن عزت نفس ربط داد؟ آیا اصلاً چنین ارتباطی قابل تصور است؟ یا اعتراف به اشتباه را باید از مقوله‌ی مهارت ارتباطی و اخلاق و استراتژی فردی و موضوعاتی از این دست، دید و بررسی کرد؟

  آیا اعتراف به اشتباه، حتماً باید به شکل عمومی باشد؟ همین که در خلوت خود، اشتباه‌مان را بپذیریم، کافی نیست؟ آیا این‌کار نمی‌تواند هزینه‌های اعتراف عمومی را کاهش داده و ضمناً فواید آن‌ را برایمان تأمین کند؟ این‌که کاغذی برداریم و اشتباهات خود را بنویسیم و دور بیندازیم، چیزی از جنس اعتراف به اشتباه نیست؟

  آیا باید حتماً اشتباه را نزد آن‌هایی که از رفتار ما متضرر شده‌اند انجام دهیم؟ یا همین که پیش دوستان و نزدیکان خود – که الزاماً ذی‌نفع و ذی‌ضرر آن اشتباه نبوده‌اند – اعتراف کنیم، می‌تواند موثر باشد؟ ماهیت اعترافی که در خلوت خود انجام می‌دهیم، و اعترافی که در حضور دوستان صمیمی انجام می‌دهیم و اعترافی که در مقابل افراد متضرر شده انجام می‌دهیم چه تفاوتی دارد؟

  جایگاه ما چه تأثیری بر روی کارکرد اعتراف دارد؟ آیا می‌توان اعتراف یک مدیر به اشتباه خود را با اعتراف یک کارمند و اعتراف یک دوست در رابطه‌ی دوستی از یک جنس دانست و حکم‌های مشابهی درباره‌ی آن‌ها صادر کرد؟

  آیا می‌توانیم از چیزی به اسم جرأت اعتراف به اشتباه حرف بزنیم و آن را به عنوان یک صفت، در مورد افراد دیگر به‌کار ببریم؟ مثلاً می‌توانید به هر یک از دوستان خود، امتیازی بدهید و بگویید تا چه حد جرأت اعتراف به اشتباه دارد؟

پیشنهاد عضویت در متمم

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

  فهرست درس‌های متمم

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

  دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

  استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی

  توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما

  عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی

  مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    علیرضا ، سیمین علی بانی ، سلمان قریشی ، دانا دارابی ، عبدالرحمن مصیبی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه کارگاه آموزشی عزت نفس
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۵۳ نظر برای درباره اعتراف به اشتباه

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    من فکر می‌کنم این حرف شما مبتنی بر یک پیش‌فرض کلیدی است: «انسان موجودی است که صرفاً بر اساس عقل و منطق و داده‌‌ها و آگاهی‌اش تصمیم می‌گیرد.»
    این فرض، برای انسان که بسیاری از تصمیم‌هایش ناشی از هیجان، عوامل محیطی و موضوعاتی دیگر از این دست است، نمی‌تواند همیشه و همه‌جا صحیح باشد.
    به عنوان مثالی ساده،‌ می‌دانید که ما وقتی گرسنه هستیم و به سوپرمارکت می‌رویم، تصمیم‌های متفاوتی در خرید می‌گیریم (+). به شکل مشابه، می‌توان حدس زد که حتی تصمیم خرید خوراکی قبل و بعد از رفتن به دستشویی می‌تواند متفاوت باشد. بنابراین برخلاف تصور ما از این که «مغزی داریم که همه چیز را بر اساس آگاهی انتخاب می‌کند» ما ترکیبی از «مغز و مثانه» هستیم و «ادراک‌مان» همان‌قدر می‌تواند در تصمیم‌مان موثر باشد که «ادرارمان.»
    البته در این‌جا نباید دو نکته را نادیده گرفت. یکی این که واژهٔ آگاهی نه «علمی» است و نه «عینی.»
    یعنی واقعیت این است که اگر من به شما بگویم شما و من بر اساس ترکیب مغز و مثانه تصمیم می‌گیریم، حرف بد یا توهین‌آمیزی نزده‌ام. اتفاقاً امروزه در ادبیات روانشناسی شناختی،‌ اصطلاح Embodied Cognition و Extended Cognition بسیار رایج است و افراد دقیق‌،‌ این اصطلاح را زیاد به کار می‌برند. به این معنا، هر آن‌چه در بدن و اطراف ما وجود دارد، بخشی از Cognition ماست.
    از سویی دیگر، ممکن است بگویید تصمیمی مثل خرید از مغازه یا خریدهای ریتیل، تصمیم‌های خُرد هستند و شما منظورتان تصمیم‌های بزرگ (مثل ازدواج و ...)‌ است.
    در این‌جا اولین چالش این است که مرز تصمیم روزمره و تصمیم‌های کلیدی را تعریف کنیم. چنین مرزی مبهم و کاملاً‌ ذهنی است.
    حتی به فرض عملی بودن این شکل از تقسیم‌بندی هم هم‌چنان می‌دانیم تغییرات هورمونی - که می‌توانند صرفاً ناشی از شام دیشب باشند - ممکن است ما را به رفتار یا تصمیمی ترغیب کنند که به خاطرش مجبور شویم بیست سال بعد، کالسکهٔ فرزندمان را هل دهیم (یا برعکس: هل ندهیم).
    ‌نکته این‌جاست که اگر همهٔ‌ این اصول را هم مد نظر قرار دهیم، باز هم می‌شود این را گفت که «تصمیم‌گیری اشتباه» حداقل به معنایی که در ادبیات روزمره (مثل گفته‌های من و شما) به کار می‌رود، اصطلاح بی‌معنایی نیست.
    مثلاً اگر یک نفر با خودرو خودش به مهمانی برود، و الکل بنوشند و بعداً هم رانندگی کرده و تصادف کند (یا بمیرد)، آیا می‌شود گفت که «با تمام آگاهی‌اش در آن لحظه درست رانندگی کرده؟» برای من کمی سخت است که این جمله را - در عین این که روی کاغذ کاملاً‌ درست است - بپذیرم.
    واقعیت این است که بسیاری از ما، در تصمیم‌های بزرگ‌ زندگی‌مان - از انتخاب همسر تا ایدئولوژی - هم در همین حد تحت تأثیر عواملی هستیم که ما را از Rationality - به معنای کلاسیک آن - دور می‌کنند.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .