زندانی بدون دیوار | منفیگرایی میتواند کشنده باشد
تام راس و دونالد کلیفتون که آنها را بیشتر با موضوع استعدادیابی و شناخت استعدادها میشناسیم، کتابی دارند با عنوان How full is your bucket.
عنوان بخش اول این کتاب چنین است: «منفی گرایی کشنده است.»
حدود یک دهه قبل، روایت مختصر شدهای از بخش اول این کتاب به قلم محمدرضا شعبانعلی با عنوان زندانی بدون دیوار در فضای آنلاین و رسانههای مختلف منتشر شد و باعث شد نسخهی کامل آن داستان، در سایهی آن روایت مختصر، کمتر دیده و شنیده شود.
در این پاراگراف فارسی متمم، نسخهی مشروح آن داستان را با هم میخوانیم.
توضیح اینکه کتاب How full is you bucket به همت نشر فرا با عنوان دَلو پُر به فارسی ترجمه و منتشر شده است. البته آنچه در ادامه میآید، ترجمهی متمم از نسخهی اصلی کتاب است:
در پی جنگ کره، دکتر ویلیام مایر – که بعدها سمت روانپزشک ارشد ارتش آمریکا را بر عهده گرفت – هزار زندانی آمریکایی را که در بازداشتگاههای کرهی شمالی نگهداری شده بودند مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
او به طور خاص، علاقهمند بود که یکی از شدیدترین و مخربترین ابزارهای جنگ روانی ثبتشده در تاریخ را بررسی کند؛ شیوهای که اثرات ویرانگری روی سربازان به جا گذاشته بود.
سربازان آمریکایی در بازداشتگاههایی نگهداری میشدند که بر اساس عُرف، نمیشد آنها را نامتعارف یا بیرحمانه توصیف کرد. اسیران در آنها از غذای کافی، آب و سرپناه بهرهمند بودند و در معرض هیچیک از تکنیکهای شکنجهی فیزیکی که در آن زمان رایج بود (مثلاً فشار دادن بریدهی چوب بامبو به زیر ناخنها) قرار نمیگرفتند.
در واقع میتوان گفت تعداد موارد گزارششدهی تعرض فیزیکی در بازداشتگاههای کرهی شمالی، کمتر از هر بازداشتگاه جنگی دیگری بوده که در تاریخ ثبت شده است.
پس چرا بسیاری از سربازان آمریکایی در این کمپها میمردند؟
بازداشتگاه آنها با سیمخاردار احاطه نشده بود. نگهبانان مسلح، دور تا دور بازداشتگاه نایستاده بودند. اما هیچ سربازی تلاشی برای فرار انجام نداد. علاوه بر اینها، این مردان مکرراً به درجهی نظامی افراد ارشدتر خود بیاحترامی میکردند و به یکدیگر متعرض میشدند. در مقابل، گاهی حتی روابط نزدیکی با کرهایهایی که آنها را اسیر کرده بودند برقرار میکردند.
وقتی که بازماندگان آزاد شده و در اختیار صلیب سرخ ژاپن قرار گرفتند، به آنها این فرصت را دادند که با عزیزانشان تماس بگیرند و بگویند که زندهاند. اما افراد بسیار کمی حاضر شدند چنین تماسی را برقرار کنند.
این سربازان، حتی پس از برگشت به خانه، رابطهی دوستی یا هر جنس دیگری از رابطه را میان یکدیگر حفظ نکردند. دکتر مایر در توصیف این وضعیت چنین میگفت: «آنها بدون هرگونه سیمان و فولاد، زندانی یک سلول انفرادی باقی ماندند.»
مایر یک بیماری جدید را در بازداشتگاههای سربازان کشف کرد: «ناامیدی مفرط.» این عادی شده بود که سربازان، داخل آلونکهای خودشان بخزند و ناامیدانه به در و دیوار خیره شوند و هیچ تلاشی برای زنده ماندن و بقا به خرج ندهند. یک گوشه بنشینند، لحاف روی سرشان بکشند و پس از یکی دو روز بمیرند.
سربازان به این وضعیت میگفتند: «بُریدن.» [ فلانی هم بُرید. ] پزشکان این وضع را «میراسموس» نامگذاری کردند. یا به زبان مایر: «رها کردن مقاومت» و «انفعال.»
اگر سربازان را کتک میزدند، سیلی به صورتشان میخورد، یا آب دهان به صورتشان پرت میکردند، آنها خشمگین میشدند و این خشم، میتوانست به انگیزهای برای بقا تبدیل شود.
اما [ چنین رفتارهایی با آنها نمیشد و ] در غیاب انگیزه، آنها به سادگی میمردند. اگر چه هیچ نوع توجیه پزشکی برای مرگشان وجود نداشت.
بهرغم حداقل بودن شکنجههای فیزیکی، این میراسموس بود که آمار مرگ سربازان در بازداشتگاههای کرهی شمالی را بالا بُرد و به عدد ۳۸٪ رساند. بالاترین نرخ مرگ و میر اسرا که در تاریخ نظامی ایالات متحده ثبت شده است.
نیمی از این سربازان، صرفاً به خاطر اینکه بریده بودند، مردند. آنها کاملاً تسلیم شده بودند: هم ذهنی و هم فیزیکی.
چنین چیزی چگونه میتوانست روی دهد؟ پاسخ در تاکتیکهای ذهنی شدیدی یافته شد که اسیرکنندگان به کار میبردند. تکنیکهایی که مایر آنها را «اسلحهی آخر» جنگ مینامید.
مایر گزارش داد که کرهایها با چهار تاکتیک زیر کاری میکردند که اسیران، از «حمایت عاطفیِ ناشی از ارتباطات بینفردی» بهرهمند نشوند:
- جاسوسی
- انتقاد از خود
- در همشکستن وفاداری به کشور
- محروم کردن آنها از هرگونه حمایت عاطفی مثبت
برای تشویق به جاسوسی، هر وقت یک سرباز جاسوسی یک سرباز دیگر را میکرد، به او جوایزی مثل سیگار میدادند. اما نه جاسوس و نه فردی که از او جاسوسی شده بود، تنبیه نمیشدند.
تشویق به جاسوسی [ با این هدف نبود که افراد خاطی شناسایی شوند، بلکه ] به این قصد بود که رابطهی میان اسرا نابود شده و در هم شکسته شود. زندانبانها فهمیده بودند که وقتی اسیران هر روز از مخزن رفاقتشان چیزی بردارند، در نهایت همهشان آسیب خواهند دید و لطمه خواهند خورد.
برای ترویج انتقاد از خود، زندانبانها سربازان را در گروههای ده دوازده نفری دور هم جمع میکردند و تکنیکی را به کار میبردند که مایر آن را «شکل فاسدِ گروهدرمانی» مینامید.
در این جلسات از هر نفر میخواستند که روبروی جمع بایستد و به همهی کارهای بدی که انجام داده (و همهی کارهای خوبی که میتوانسته انجام بدهد و انجام نداده) اعتراف کند.
نکتهی کلیدی تاکتیک اعتراف در این بود که سربازان برای کرهایها اعتراف نمیکردند، بلکه در مقابل همگروههای خودشان اعتراف میکردند. با این روش، به شکلی ظریف و زیرکانه، علاقه و مراقبت و احترام و پذیرش اجتماعی در میان سربازان کاهش مییافت. اسیرکنندگان با این شیوه، محیطی ساخته بودند که مخزن حسننیت آن جمع را به شکلی دائمی و ظالمانه خالی میکرد.
سومین تاکتیک، با هدف در هم شکستن وفاداری به کشور و فرماندهان ارشد بهکار گرفته میشد. آنها به شکلی آرام و بیرحمانه، به تدریج تبعیت سربازان نسبت به فرماندهان ارشد خود را تضعیف کردند و از بین بردند.
در حدی که در یک مورد، یک فرمانده اسیر به یکی از سربازانش گفت که از آب شالیزار ننوشد. چون ارگانیسمهای موجود در آب او را خواهد کشت. سرباز به فرمانده نگاه کرد و به او یادآوری کرد: «رفیق. تو دیگه الان فرمانده نیستی. تو فقط یه زندانی بدبخت مثل خودمی. تو مراقب خودت باش، منم مراقب خودم هستم.» سرباز چند روز بعد، مُرد.
در موردی دیگر، چهل نفر ایستادند و ناظر بودند که یکی از رفقایشان، سه سرباز به شدت مریض را از خوابگاه به بیرون پرت میکند تا بمیرند. چرا هیچکدام از این چهل نفر کاری نکردند؟ چون «به آنها ربطی نداشت.» رابطهی میان سربازان در هم شکسته شده بود و دیگر به وضعیت یکدیگر اهمیتی نمیدادند.
اما خالصترین و خبیثانهترین تاکتیک خالی کردن مخزن سربازان این بود که همزمان با غرق کردن ایشان در احساسات منفی، هر نوع حمایت عاطفی مثبت را از آنها دریغ میکردند.
اگر برای یک سرباز اسیر، نامهی حمایتآمیز از خانه ارسال میشد، آن نامه را نگه میداشتند و به او نمیدانند [ و حتی نمیگفتند چنین نامهای دریافت شده است ].
اما اگر نامهای با محتوای منفی به اردوگاه میرسید، مثلاً فوت بستگان، یا اینکه همسر اسیر از زنده بودن او قطع امید کرده و قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد، بلافاصله نامه را به دست سرباز میرساندند.
در حدی که صورتحسابهای پرداختنشدهای را که از ادارههای وصول مطالبات ارسال میشد، چنان به سرعت به دست اسیران تحویل میدادند که تاریخ تحویل با تاریخ ارسال، دو هفته هم فاصله نداشت.
اثر این تکنیکها ویرانکننده بود: سربازان باور به خود و عزیزانشان را از دست میدادند. چه برسد به خدا و کشورشان.
چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنکتر از نقاط قوتشان باشد.
معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کردهاید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کردهاید) در کامنتها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.
دستهبندی موضوعی کتاب های مدیریت
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
فهرست کامل کتاب های روانشناسی | نقد و خلاصه کتاب
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد میکند:
- عزت نفس چیست؟ بررسی راهکارهای افزایش عزت نفس (نقشه راه درس)
- دقیق ترین تعریف عزت نفس چیست؟
- تعریف اعتماد به نفس چیست؟ تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟
- پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت
- نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران
- کمبود عزت نفس و آثار آن در رابطه عاطفی
- عوامل عزت نفس | چهار منبع اصلی عزت نفس چیست؟
- چالش ها، راهکارها و روشهای افزایش عزت نفس در محیط کار و زندگی
- حرف و نظر دیگران چقدر برایتان مهم است؟
- افکار منفی | ذهن ما چگونه واقعیت را تحریف میکند؟
- هنگام گفتگو با خود، در مقابل خودتان هستید یا کنار خودتان؟
- تفکیک تجربه ها به رویداد و احساس و تفسیر – از ضروریات افزایش عزت نفس
- برندسازی درونی | خودتان را یک چرخدنده نبینید!
- نقش پذیرش خویشتن در حفظ و افزایش عزت نفس
- نکتهای پیش از قضاوت کردن در مورد دیگران
- درباره اعتراف به اشتباه
- افزایش عزت نفس و هنر بازخورد گرفتن درست
- مسئولیت پذیری و نقش آن در افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس از طریق توسعه مهارتها
- ابراز وجود و مهارت جرات ورزی (صراحت و قاطعیت)
- پرسشنامه ابراز وجود (تست راتوس)
- نکتهای درباره اصالت
- زندانی بدون دیوار | منفیگرایی میتواند کشنده باشد
- تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر عزت نفس
- اندازه گیری عزت نفس | در یک دقیقه ببینید وضعیت عزت نفس شما چگونه است
- معرفی برنامه پنج هفتهای افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس: هفتهی اول از برنامه پنج هفتهای
- افزایش عزت نفس: هفته دوم از برنامه پنج هفتهای
- ده صفت مثبت من | هفته سوم برنامه افزایش عزت نفس
- خطاهای من در ارزیابی خودم و نقش آنها در کاهش عزت نفس (هفته چهارم)
- افزایش عزت نفس | فایل های صوتی (پادکست) محمدرضا شعبانعلی
- مدیریت و نظارت دائمی بر عزت نفس (هفتهی آخر برنامه پنج هفتهای)
- عزت نفس کودکان و نوجوانان
- جنبش عزت نفس و نقد آن | چه شد که عدهای مخالف بحث عزت نفس شدند؟
- چند کتاب در مورد عزت نفس
- کتاب روانشناسی عزت نفس (شش ستون عزت نفس) | ناتانیل براندن
- کتاب عزت نفس | کریستوفر مراک
- کارنامه شما در درس عزت نفس
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : برف
پابلو نرودا یک شعر داره که در اون میگه «هوا را از من بگیر خندهات را نه»، حالا من اینطوری تغییرش میدم: «هوا را از من بگیر، خودم را نه، باورم را نه»
کشتنِ بدون کشتن کثیفترین و بزدلانهترین کاریه که میشه با آدمها کرد. چون قاتل انقدر وجود نداره که روبروت بایسته و از پشت بهت خنجر میزنه. البته توجیه این افراد اینه: شکست دادن دیگران با کمترین هزینه کار هوشمندانهایه!
این رفتارها با شدت کمتر در خیلی آدمها هم هست. اونهایی که مدام ضد خودشون پیش بقیه حرف میزنن و گویی برای توطئه علیه خود، نیاز به همدست دارند!
اخیراً دوستی با من حرف میزد و کلا داشت به خودش بیاحترامی میکرد. بهش گفتم واقعا برام ناراحتکننده ست که به خودت توهین میکنی. ازش خواستم بیاد به متمم، دوست پیدا کنه و حمایت بشه. باورش نمیشد همچنین جایی در ایران وجود داره که افراد بیعقده و بدون تنگنظری مشتاقانه هم رو گوش میدن و احترام به خود و دیگران رو یاد میگیرن و اگر بلدند عملا ًتمرینش میکنند.
در پایان باید بگم این کشتنِ ناجوانمردانه من رو ناخودآگاه یاد نمایشنامۀ «گوریل پشمالو» نوشتۀ یوجین اونیل انداخت. مرثیۀ فقدان روابط انسانی و عدم تعلق.
انسانی از طبقۀ فقیر انقدر بهش ظلم شد و مورد تمسخر ژنهای خوب قرار گرفت که ترجیح داد گوریل باشه و به قفس یک گوریل پناه برد و همونجا مُرد.
ببینید گاه آدم چقدر در برابر آدمها احساس تنهایی میکنه که حاضره گوریل باشه و نوعِ خودش رو هم انکار میکنه!
به نظرم کاری که در اون زندان کردند این بود که تعلق اون افراد رو به خود، خدا، خانواده و عشق ازشون گرفتند و اونها رو کاملا برهنه کردند و بعد بهشون گفتند حالا آزادید. میدونید، آزاد بودن وقتی آدم هیچی روبروش نیست، چقدر کشنده ست؟