روتین چیست؟ شما چند روتین روزانه دارید؟

وقتی از نظم در کار و زندگی صحبت میشود دو اصطلاح را زیاد میشنویم و به کار میبریم: رویه / عادت.
رویه یا روال معادل واژهی Routine است و عادت هم همان چیزی که در زبان انگلیسی به عنوان Habit میشنویم و به کار میبریم.
اگر چه در کاربردهای عادی و گفتگوهای روزمره، ممکن است این دو کلمه را به جای یکدیگر به کار ببریم، اما وقتی بحث مدیریت زمان و نظم شخصی مطرح میشود، بهتر است این دو مفهوم را تا حد امکان جدا کنیم و به تفاوت ظریفی که بین آنها وجود دارد توجه داشته باشیم.
ما معمولاً واژههای روتین (روال / رویه) و عادت را به جای یکدیگر به کار میبریم.
عادتها با رویهها (روتینها) چه تفاوتی دارند؟
عادتها کارهایی هستند که ما آنها را نسبتاً زیاد انجام میدهیم.
ممکن است این کارها را در فواصل زمانی کاملاً مشخص یا به صورت پراکنده انجام دهیم.
معمولاً عادتها به تدریج چنان برای ما عادی میشوند که دیگر به آنها توجه نمیکنیم. مگر اینکه آگاهانه در مورد آنها فکر کنیم یا کسی با ما در موردش صحبت کند.
موارد زیر نمونههایی از عادت محسوب میشوند:
حالا که درباره عادت صحبت کردیم، میتوانیم مفهوم روتین یا رویه را بهتر درک کنیم:
بنابراین میتوانیم بگوییم: عادت از جنس تکرار است؛ اما روتین از جنس ترتیب است.
البته احتمالاً برای شما واضح است که روتینها و عادتها روی یکدیگر تاثیر میگذارند و حتی گاهی شاید نتوان دقیقاً یک مرز بسیار صلب و محکم بین آنها ترسیم کرد.
اما این نکته از اهمیت توجه به روتینها نمیکاهد.
اجازه بدهید چند روتین (رویه) را با هم مرور کنیم:
همیشه قبل از مطالعه، موبایل را سایلنت میکنم از دید خودم دور میکنم. به همسرم هم میگویم که میخواهم نیم ساعت با تمرکز مطالعه کنم. قبل از باز کردن کتاب، یک کاغذ و خودکار کنار دستم میگذارم. وقتی مطالعه تمام میشود خلاصهی آنچه را برایم جذاب بوده در حد چند جمله یادداشت میکنم.
وقتی از خواب بیدار میشوم، پردهها را کنار میزنم و دوباره دراز میکشم. معمولاً پنج تا ده دقیقه به کارهای آن روز فکر میکنم. بعد از آن، موبایل را برمیدارم و همانطور که دراز کشیدهام تلگرام را چک میکنم. سپس از جایم بلند میشوم و برای یک پیادهروی کوتاه بیرون میروم.
ما وقتی به شرکت میرسیم، حدود یک ربع وقت داریم که ایمیلها و پیامهای فوری را چک کنیم. سپس همه به سالن اجتماعات شرکت میرویم و یک جلسهی ایستادهی پانزده دقیقهای با مدیرمان برگزار میکنیم. هیچکس حق ندارد بنشیند تا جلسه طول نکشد.
همانطور که در مثالها میبینید، هر فعالیتی میتواند روتینهای خود را داشته باشد. بسیاری از ما – حتی بدون اینکه این نام را بهکار ببریم – روتین های روزانه بسیاری داریم:
- کارهایی که قبل از خواب انجام میدهیم.
- کارهایی که پس از بیداری انجام میدهیم.
- کارهایی که بلافاصله پس از ورود به محل کار انجام میدهیم.
- فعالیتهایی که قبل از خروج از محل کار انجام میدهیم.
- کارهایی که برای نوشتن یک پست در وبلاگ خود انجام میدهیم.
حتی اگر دقت کنید هر یک از ما برای سر زدن به تلگرام یا اینستاگرام هم روتینهای خودمان را داریم. اینکه اول چه چیزی را چک میکنیم و بعد چه کار میکنیم و در نهایت قبل از خروج از اپلیکیشن چه کاری انجام میدهیم.
روتینها در مقایسه با عادتها آگاهانهتر هستند و اگر از ما درباره آنها بپرسند، میتوانیم سادهتر آنها را به خاطر بیاوریم و بیان کنیم.
اگر اهل تعریف روتین در زندگی خود باشید، قاعدتاً ارزش و اهمیت روتین روزانه را تجربه کردهاید. اما کسانی که به روتینها چندان توجهی ندارند، معمولاً حس میکنند که این شکل از تعریف روتین، میتواند زندگی را مکانیکی کند.
ماریا پوپوا نویسندهی وبلاگ مطرح Brain Pickings (که خود نمونهی نظم شخصی و تعهد و پیوستگی کاری است) در اینباره جملهی زیبایی دارد. او میگوید: [بر خلاف آنچه فکر میکنیم] شگفتیهای زندگی برای کسانی پدیدار میشود که روتینها و عادتهای مشخص دارند.
این حرف البته از جنس استدلال نیست. اما به نکتهی مهمی اشاره دارد: روتین داشتن بیش از اینکه زندگی ما را مکانیکی کند، ظرفیتها و فرصتها و موفقیتهای ما را افزایش میدهد و میتواند ما را از یک سرنوشت مکانیکی و جبری رهایی بخشد.
شما در زندگی خود چه روتینهایی دارید؟
روتینهایی که آنها را مهم میدانید و فکر میکنید برای شما دستاوردهای مثبتی (در کار، زندگی، سلامت، تمرکز، یادگیری یا هر حوزهی دیگر) به همراه داشتهاند.
در فروشگاه متمم یک فایل صوتی آموزشی ۸ ساعته با عنوان هدف گذاری عرضه شده است.
محمدرضا شعبانعلی در این فایل صوتی توضیح میدهد که هدف و هدف گذاری بحثی گسترده است که اغلب ما صرفاً با گوشههایی از آن آشنا هستیم.
تعریف هدف، انواع اهداف، مدلهای مختلف هدف گذاری، تکنیکهای هدف گذاری، علت رها کردن اهداف و روش افزایش تعهد به اهداف از جمله موضوعاتی است که در دوره آموزش هدف گذاری به آنها پرداخته میشود.
اگر موضوع هدف گذاری برایتان اهمیت دارد و میل دارید آن را عمیقتر و بهتر بیاموزید، ممکن است این فایل برایتان مفید و مناسب باشد.
[ اطلاعات بیشتر... ]
مطالب مرتبط با نظم شخصی و برنامه ریزی
اولویت بندی کارها با ماتریس آیزنهاور (ماتریس اهمیت و فوریت)
آیا شما روتین های روزانه دارید؟
فایلهای صوتی آموزش مدیریت زمان
خودتان را از نظر میزان مهارت در برنامه ریزی ارزیابی کنید
چگونه برنامه ریزی کنیم که آن را دوست داشته باشیم؟
برنامه ریزی برای موفقیت یک پروژه
تفاوت برنامه ریزی و بودجه ریزی چیست؟
چک لیست چیست؟ اهمیت چک لیست و طراحی چک لیست
با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) میتوانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درسهای متمم از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | هدف گذاری
خودشناسی | شخصیت شناسی | فکر کردن با نوشتن
برای خرید محصولات صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت زمان به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت زمان چیست؟ | دوره مدیریت زمان و اصول و تکنیک های آن
- تعریف کارایی، تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی
- تعریف اهمال کاری چیست؟ | چگونه عادت به تعویق انداختن کارها را ترک کنیم؟
- انضباط شخصی | نظم شخصی یا نظم درونی چیست؟
- آزمایش مارشمالو | قدرت اراده، خودکنترلی و حاشیههای آن
- روتین چیست؟ شما چند روتین روزانه دارید؟
- تکنیک پومودورو چیست؟ | چرا به سراغ تایم باکسینگ میرویم؟
- نظم شخصی و فعالیت در زمانهای خاکستری
- ویژگی های یک برنامه ریزی موفق | هدف گذاری کافی نیست
- نظم شخصی و راهکاری برای آشفتگی ذهنی
- برای خواب بهتر کافی است فهرست کارهای فردایتان را بنویسید
- نظم شخصی در پانزده دقیقه (قانون ۱۵ دقیقه)
- اولویت بندی کارها و فعالیت ها | ماتریس آیزنهاور
- یک تکنیک مفید در برنامه ریزی برای آینده
- سریعتر رفتن لزوماً ما را زودتر به هدف و مقصد نمیرساند
- تعهد نود و هشت درصدی مستهلککننده است
- اصل پارتو یا قانون ۲۰/۸۰ چه میگوید؟ | معرفی، کاربردها و نقد قانون پارتو
- تعریف قانون پارکینسون چیست؟
- تعریف تفویض اختیار چیست؟
- یکی از اصول تفویض اختیار به کارکنان | استعارهی میمون بر شانه
- با دو شخصیت درون خود چه میکنید؟
- اوقات فراغت | آیا باید به دنبال پر کردن اوقات فراغت باشیم؟
- در ستایش آهستگی | کتاب کارل اونوره دربارهٔ جنبش آهستگی و کندزیستی
- نرم افزار برنامه ریزی روزانه و انجام کارهای شخصی Todoist
- آموزش نرم افزار یادداشت برداری اورنوت
- وان نوت (OneNote) | آموزش استفاده از نرم افزار وان نوت برای درس، کار و زندگی
- برای تثبیت عادتهای خوب در زندگی روزانه از چه برنامهای استفاده میکنید؟
- دانلود فایل صوتی اصول مدیریت زمان محمدرضا شعبانعلی
- مایکروسافت تو دو (Microsoft To Do) | نرم افزار مدیریت وظایف و پیگیری کارها
- مراحل نوشتن فهرست انجام کارهای روزانه | برنامه ریزی به روش GTD
- جدول برنامه ریزی روزانه و چک لیست روزانه | فایل PDF برای دانلود
- کانبان چیست و چگونه میتواند به مدیریت زمان و نظم شخصی کمک کند؟
- جدول برنامه ریزی هفتگی (+ فایل PDF برای دانلود)
- جدول برنامه ریزی ماهانه (+ فایل PDF برای دانلود)
- معمای تقویم ماهانه | اعداد مکعبها را چگونه انتخاب کنیم؟
- مدیریت انرژی در کنار مدیریت زمان
- تعریف توجه و انواع توجه | بازه زمانی توجه | توجه پایدار، انتخابی و متناوب
- چگونه از زمان درست استفاده کنیم؟ | معرفی و بررسی کتاب
- کتاب آداب روزانه | عادتهای رفتاری افراد موفق و بزرگان هنر و اندیشه
- اثر معکوس | آیا ابزارهای افزایش کارایی، خود عامل اتلاف وقت میشوند؟
- دیجیتال دیتاکس | سم زدایی دیجیتال چیست؟
- چند کتاب مدیریت زمان | معرفی و اشاره به نکات کلیدی هر کتاب
- کتاب خرده عادت ها (عادت های اتمی) | اثر جیمز کلییر
- کتاب مینیمالیسم دیجیتال | درباره اعتیاد به اینترنت و شبکه های اجتماعی
- کتاب مجالی برای تمرکز | توصیههایی برای افزایش بهره وری
- کتاب کار عمیق | خلاصه کتاب، نکات مهم و نقد آن
- کتاب مدیریت توجه (نیر ایال) | معرفی، خلاصه و نقد
- کتاب مدیریت زمان برایان تریسی | معرفی، خلاصه و نقد
- کتاب قدرت عادت نوشته چارلز دوهیگ
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : سامان عزیزی
دو مورد از روتین هایی که فکر می کنم دستاوردهای مثبتی برام داشتن:
یکی از روتین (ترتیب) های کاری من:
قبل از شروع به کار، لیست کارهای اون روز رو(که از جاهای مختلفی میان-مثل اِور نوت یا سررسیدم یا جاهای دیگه) می نویسم.
به دو بخش تقسیمشون میکنم: یک. اونهایی که در کمتر از ده دقیقه قابل انجام هستن و دو. اونهایی که به زمان بیشتری نیاز دارن
برخلاف توصیه های برایان تریسی عزیز! اول قورباغه ها رو قورت نمیدم و به قول متمم یا محمد رضا(که یادم نیست کجا میگفت) از پشه ها شروع می کنم. یعنی اول سعی می کنم کارهای زیر ده دقیقه رو انجام بدم(گاهی تعدادشون زیاده و گاهی کم).
بعد کارهای دسته ی دوم رو اولویت بندی می کنم و بسم الله.
هرکاری که تموم میشه حتماً یه تیک گنده کنارش میزنم-بخاطر مغزمه که یه کم دوپامین ترشح کنه-
آخر وقت هم اگر کاری مونده باشه یا کارهایی باشن که نیاز به پیگیری در زمان های دیگه دارن رو منتقل می کنم به فردا یا روز دیگه ای .
قسمتی از روتین صبحگاهی:
ساعتم زنگ خورد، پنج دقیقه اسنوزش میکنم(چون خیلی لذت داره اون پنج دقیقه:)
یکی دو دقیقه توی رختخواب میشینم(که ببینم ارزش داره به زندگی ادامه بدم یا نه)
بعد شستن صورت و مسواک. بعدش یک لیوان آب ولرم. بعدش کتری رو روشن می کنم برای چای. بعدش یه دونه سیب می خورم. بعد چای رو دم می کنم و صبحانه رو آماده می کنم. بعد از صبحانه هم پانزده دقیقه فکر می کنم.
اگه مسخره مون نکنین می خوام یه اعترافی بکنم. این روتین صبحگاهی رو(و قسمتهای دیگه ای که نگفتم) بیشتر از شانزده ساله که دارم. یعنی اگه روزم اینطوری شروع نشه اون روزم یه چیزیش کمه!
یکی از آشکارترین روتینهای من وقتی هست که یا یک اپ جدید برای خودم نصب میکنم یا دستگاه جدید (مثل یک موبایل) که برای خودم میخرم یا یک جورایی هر چیزی که تنظیماتی داشته باشه، اینکه وارد این تنظیمات بشم و همه چیشو ببینم و تست کنم.
برای مثال وقتی که یک موبایل جدید میخرم، از اولین فعالیتهام با این موبایل اینکه وارد تنظیماتش بشم و از بالا تا پایین همه چیزش رو ببینم و دستکاری کنم.
یا مثلا وقتی که تلگرام آپدیتی میده که تغییراتی زیادی درش ایجاد میشه، میرم و تمام اون تغییرات رو تست میکنم و دوباره تنظیمات این برنامه رو هم یک مرور و بررسی میکنم.
من وقتی از خواب بیدار میشوم درجا از تخت بلند میشوم و به دنبال کتری میگردم که بردارم و بگذارم روی گاز و بعد از آن میرم دستشویی که فرایند مسواک زدن و .. رو انجام بدم (از اونجایی که میترسم وقتی برمیگردم اتاق خوابم ببره کتری رو اول روی گاز میگذارم). وقتی مسواک زدم میرم سراغ کتری و چایی رو دم میکنم و در حین خوردن صبحانه پادکستهای کسب و کاری هم گوش میکنم. و از اینجا روز من شروع میشود. که یا میرم سرکار یا اگر خیلی زود بیدار شده باشم یکساعتی رو مطالعه میکنم یا مقاله میخونم. بقیه روز هم طبق عادت جلو میره.
با سلام و وقت بخیر
خوشحال هستم
یک نفر دیگر را مثل خودم از دوستداران چای را در متمم ملاقات میکنم.
درباره نحوه چای خوردن
فقط یک چیزی به ذهنم میرسد.
جدیدا متوجه شدم که برای جذب بهتر مواد غذایی، احتیاج به فاصله یک ساعتی بین چای و وعده غذایی است(+)
از طرفی هم بارها شنیدم که برای جلوگیری از رفلاکس معده بهتر است که بعد از هر وعده غذایی،
بلافاصله مایعات را ننوشیم.
من هم بین خوردن چای و وعدههای غذایی
چند مدت است که یک ساعت فاصله انداختم
الان این چند مدت، خودم حس میکنم که معدهام راحتتر شده است.
ضمنا چون شما از علاقهمندان چای هستید
شاید مطالعه درس چای یا قهوه؟ کدام بهتر است؟ برایتان جذاب باشد.
به نظرم این عادت فاصله میتواند یک ((میکرواکشن)) عالی باشد.
در ادامه هم چند خط درباره میکرواکشن به ذهنم رسید که قرار میدهم.
معجزهای به اسم میکرواکشن
طبق درس میکرواکشن (اقدامک) | ارزش گامهای کوچک را فراموش نکنیم و تمام دیدهها و شنیدههای من تاکنون (مطالعه بیش از ۱۰۰ کتاب غیر درسی مشهور در چند سال اخیر)
شاید تنها پلی که باعث میشود دانستههای ما به عمل تبدیل شوند
و بتوان سبک زندگی را عوض کرد و به اهداف رسید
استفاده همزمان از حداکثر چند میکرواکشن است.
چون نمیخواهم که متن دیدگاه طولانی بشود
اگر کلیدواژه میکرواکشن را در سایت متمم یا سایت بینظیر (بی نظیر حداقل از نگاه من) روزنوشتههای محمدرضا شعبانعلی سرچ شود
تعداد زیادی مطلب را میآورد.
حتی کتاب پر فروش و مشهوری در سطح جهان مانند کتاب اثر مرکب
ایده اصلی این کتاب، بر پایه بیان اهمیت میکرواکشنها است
روز و روزگار خوش
اینکه تا اینجای این درس به بینش جدید در مدیرت زمان و عدم اهمال کاری رسیدم و از همه جالبتر به بخشیی از کمالگرایی در انجام برخی کارها رو کنترل کردم، حس عجبی دارم.
در حدی که برای اولین بار درزندگیم زمان استفاده از سوشال مدیا رو محدود کردم.
من بنظرم گاهی اوقات افراد بقدری درگیر داشتن روتین تو زندگی میشن که دیگه مثل ربات عمل میکنند یعنی انعطاف خودشون رو توی فعالیت های روزمره به حد پایینی میرسونن و این بنظرم میتونه به روابط آسیب بزنه
روتین روزانه من:
مثلا وقتی ظهر از دانشگاه میآیم، اول ناهار میخورم و یک ویدیو fun میبینم و بعد از اون میخوابم
بعد از بیدار شدن از خواب همیشه یک لیوان قهوه میخورم و به کتابخانه میرم و درس میخوانم و بعد از آن اگر باشگاه داشته باشم به باشگاه میروم. آخر شب هم وبگردی و مطالعه…
البته بعضی از موارد روتین روزانه ولی بعضی از موارد روتین هفتگی،ماهانه و یا حتی سالانه هست.
مثلا روتین هفتگی من شرکت در کلاس طراحی در روزی خاص و بعد از دانشگاه است.
روتین داشتن و پایبند بودن به روتین برای من بسیار مهم و حیاتی است.
در طول زندگی من با اضطراب مزمن دست و پنجه نرم میکنم، یکی از بهترین و موثر ترین روشهایی که به من کمک کرده که اضطرابم را تا حدی کنترل کنم همین روتین داشتن است، اینکه میدانم روزم چه شکلی است و چه شکلی شروع میشود و اینکه ترتیب کارهایم را میدانم خود به خود باعث میشود که آرامتر باشم و حس کنم کنترل بیشتری به اوضاع دارم و کمتر فرصت نشخوار فکری به خودم میدهم.
بعضی از کارهای ضروری و حیاتی برای اینکه روزم را شروع کنم عبارتند از:
– چک نکردن موبایل تا یک ساعت بعد از بیدار شدن ( همیشه قبل خواب موبایلم رو سایلنت میکنم و دسترسی به اینترنش رو قطع میکنم)
– هر روز صبح تمرین نوشتن آزاد را انجام میدهم.
– همیشه موقع شروع کارم موزیک گوش میکنم، کمکم میکنه که کار رو راحتتر شروع کنم.
هر روز صبح که از خواب بیدار میشم یه تمرین کششی عضلات رو برای مدت ۱۵ دقیقه انجام میدم که در طول روز تاثیر خیلی خوبی روی سطح انگیزه ام میذاره. بعد از تمرین کششی یه دوش خیلی سریع (با آب سرد) در حدود ۳ تا ۵ دقه میگیرم. لازمه بگم که برای اینکه دوش گرفتن خیلی طولانی نشه، اون رو هم با یک ترتیب ثابت همیشگی انجام میدم تا از تکرار بیخودی جلوگیری کنم.
معمولا بعدش صبحونه میخورم و روز کاریمو شروع میکنم.
ورزش و مطالعه و نوشتن چک لیست، روتین صبحگاهی من.
معمولاً روزانه مدت زیادی رو پشت میز میشینم. بر همین اساس یکی از روتینهای که به این روال کاری اضافه کردم این است که قبل از نشستن پشت میز 5 شنا انجام میدم و بعد از بلند شدن هم ۷ بار. حتی برای یک کار کوچک مثل آب خوردن هم این روتین رو انجام میدم.
با این روتین حس میکنم که میتونم سهم ورزش رو بیشتر کنم.
(از طرفی اینکار کمک میکنه که بعضی وقتها از ترس انجام شنا، برای کارهای بیهوده تا تمام نشدن کار اصلی از پشت میز بلند نشم :) )
روتین های که مینویسم هم شامل روتین خوب و هم شامل روتین بد هست:
ساعت۹ از خواب بیدار میشم.
بعدش پادکست بیوگرافی یک شخصیت رو گوش میدم( که البته این روتین موقت هست)
لیست کارهایم را چک میکنم که هیچ وقت به ترتیب هم انجام نمیدهم.
شب ها هم قبل از خواب وبگردی میکنم لیستی از وبسایتها را برای خودم گلچین کردم( که البته وبهای خوب هم اضافه میشه به مرور به لیستم).
و لیست کارهام رو مینویسم.
و بعد به رختخواب میروم و میخوابم.
روتین زندگی من:
صبح ها همیش یک لیوان آب ولرم میخورم
در مسیررفتن به کار کتاب صوتی گوش میدم
در مسیر برگشت به خانه تلفنهای ضروری میزنم که زمانی که تو خونم به کارهای با تمرکز بیشتری برسم.
هر شب روتین مطالعه یک پومودور دارم .
صبح بیدار میشم یه ورزش سبک میکنم بعد شکر گذاری میکنم تو این فاصله آب جوش میاد میشینم صبحانه میخورم بعد میرم سر کار . داشتم الان فکر میکردم این روتین رو یکم تغییر بدم و قبل صبحانه یه چند دقیقه هم کتاب بخونم . آگاهی روی روتین روزانه و تغییر اون باعث میشه در بلند مدت عادت های خیلی خوبی رو برای خودمون به وجود بیارییم .
با سلام
مندر زندگی خود چه روتینهایی دارم
.صبح Todo رو چک میکنم لب تخت و بعد حرکت میکنم که باعث هدفمندی روزام میشه
.صبح رو با شربت خاکشیر (البته بدونه شیرینی ) شروع میکنم که به سلامتیم کمک میکنه
.بعد از سوارشدن و استارت ماشین ۳۰ ثانیه تا ۱ دقیقه فقط صبر میکنم تا ماشین گرم بشه(زمان بیشتر تاثیری نداره در گرم کردن )
.صبحها وعده صبحانه نمیخورم و به جاش میوه میخورم تا یک ساعت قبل از ناهار(هیچ مشگلی هم برام پیش نیومده و اصلا به اینکه صبحانه وعده اصلیه اعتقاد ندارم ،) هر ۱ ساعت یک یا دوتا میوه میخورم.
البته نیاز به مشورت پزشگ و اطلاعات داره ، الکی نمیشه انجام داد
.در مسیر رفت آمد با ماشین پادکست گوش میدم ،که باعث میشه توی ترافیک و در مسیر آرامش بیشتر داشته باشم.
.در هفته ۳ روز ورزش هوازی به مدت یک ساعت انجام میدم .
.هر روز یک قطعه شعر میخونم یا گوش میدم .
– روزانه مراقبه و نیاش دارم
– شب قبل از خواب امروزم رو مرور میکنم
قسمتی از روتین روزانه من
سلام به دوستان عزیز
اینجا میخوام از روتین های زندگیم بگم و مواردیکه اخیرا به آنها اضافه کرده ام که تاثیر بسیار خوبی روی من داشته است.
در یک تقسیم بندی کلی روتین های فعلی من به دو گروه قدیمی و جدید تقسیم میشوند. اجازه بدید از روتین های قدیمی ام که سابقه ای از دو سال تا ۱۵ سال دارند را برایتان بگویم.
۱٫۱٫ نوشتن روزانه: این روتینی است که بعد از دیدن مصاحبه محمدرضای عزیز با دوستان متممی شروع کرده ام و بسیار برایم اثرگذار و البته لذت بخش است. هم به عنوان جایی برای تخلیه روانی است و هم محلی برای روبرو شدن با خودم بصورت کاملا عریان و صریح.
اولین کاریکه صبح ها انجام میدهم نوشتن اتفاقات روز قبل است برای اینکار یک سر رسید ابتدای سال میخرم که حتما جمعه جدا و دارای صفحات بزرگ باشد، بواسطه عشق به نوشتن از خودکارهای ۱٫۶mm بیک استفاده میکنم تا حس خوش نویسی و آرام نوشتن را برایم ایجاد کند. از رنگ مشکی برای اتفاقات کاری و روزمره استفاده میکنم، رنگ سبز مخصوص موارد مربوط به دختر نازم است و قرمز برای پسر شلوغم و موارد مربوط به همسر محترم را با رنگ آبی مینویسم و در دوره های زمانی مختلف آنها را بررسی و تحلیل میکنم.
۲٫۱٫ بطور کلی ثبت کلیه اقدامات کاری، اتفاقات شخصی و … که آنها را بطور مفصل در اینجا و اینجا گفته ام.
۳٫۱٫ روزنوشته خوانی و خواندن تمام کامنت ها (بدون اغراق صحبت هایی در کامنتها رد و بدل میشود مخصوصا جواب محمدرضای عزیز به دوستان که بسیاری از مواقع از خود پست آموزنده تر است برای من) و پس از آن متمم خوانی.
۴٫۱٫ دوری مطلق از سوشیال مدیا مخصوصا اینستاگرام: شاید جالب باشه براتون که من اصلا تا الان حتی اکانت اینستاگرام نداشته ام! پس روتینی برای سوشیال مدیا هم ندارم البته در روز چیزی حدود ۱۵ دقیقه صرف لینکدین میشود.
این لیست میتواند بیشتر هم بشود ولی از آنجا که عجله دارم به قسمت دوم وارد شوم و نمیخواهم کامنتم آنقدر طولانی بشه که شما را اذیت کرده باشم ازش صرف نظر میکنم.
قسمت دوم روتین هایم که عمر نسبتا کمی دارند (زیر دو سال) بیشتر با رویکرد سلامتی است که شاید بخاطر پا به سن گذاشتنم باشه (:
۱٫۲٫ اولین مورد مبحث بسیار حیاتی خواب است: سالها فکر میکردم هرچی آدم کمتر بخوابه بهتر است و از آنجا که توهم کار کردن زیاد داشتم عامدانه از خوابم میزدم و فکر میکردم دارم کار مفید میکنم ولی بعدتر با این استدلال که:
و در همان زمان پس از خواندن کتاب "چرا میخوابیم" از متیو واکر و فهمیدن اثرات غیر قابل جبران بد خوابیدن و کم خوابیدن به شدت روی زمان به خواب رفتن، مدت زمان خوابیدن و کیفیت آن حساس شدم و بسیار اثر بخش بوده است. البته برای محقق شدن این موضوع مجبور شدم در روتین زندگی و مراودات خانوادگی و دوستانه تغییراتی ایجاد کنم مثلا خیلی زودتر از قبل اگر جایی مهمان باشم میروم تا بتوانم زودتر هم بازگردم و همچنین وقتی میزبان هستم اعلام کرده ام که بسیار خوشحال میشود که زودتر در خدمت عزیزان باشیم، همچنین در خانه ما بعد از ساعت ۸ شب کم کم نور هم کم میشود تا مغز آماده خواب شود و فرآیند آزادسازی ملاتونین درست اتفاق بیوفتد، نور آبی کلا از خانه حذف شد، حداقل سه ساعت قبل از خواب چیزی نمیخورم، دمای اتاق خواب را کاهش دادم و …
۲٫۲٫ حذف کامل کافئین: سالها بود که صبح را با قهوه روی میزم شروع میکردم و همکاران عزیز خدمات هم کاملا این روتین را میدانستند و در تمام جلسات هم بدون پرسش برایم قهوه در انواع مختلف را سرو میکردند ولی الان بالای یک سال هست که به جرات میتوانم بگویم که تعداد قهوه هایی که خورده ام دو رقمی نشده است و خوشحالم این روتین را از زندگی ام حذف کرده ام.
۳٫۲٫ رژیم دوپامین (در برخی از مواقع دوپامین دیتاکس): بنظرم دوپامین و انسولین دو هورمونی هستند که باعث شده اند که بقا در گونه ما تا به اینجا تضمین شود ولی متاسفانه ما انسانها بواسطه سبک زندگی و روتین های غلطی که برای خود ایجاد کرده ایم بطور مستقیم این دو هورمون حیاتی را نشانه گرفته ایم و عملکرد آنها را با اختلال همراه کرده ایم.
نکته ای که در مورد دوپامین وجود دارد این است که فرض کنید در طبقه همکف یک ساختمان ۱۰ طبقه هستید و با هر بار ترشح میزانی دوپامین با آسانسور به طبقات بالاتر از لذت میروید ولی متاسفانه پس از تمام شدن آن دوپامین دیگر به طبقه همکف بازنمیگردید بلکه بسته به اون اوج لذتی که تجربه کرده اید به طبقات -۱ یا -۳ میروید و از طرفی به مرور برای کسب آن لذت تجربه شده باید بیشتر تلاش کنید و دوپامین بیشتری ترشح شود (شروع سیکل اعتیاد از هر نوعش).
برای مثال هر از گاهی در هنگام ورزش به هیچ عنوان هیچ نوع موزیکی را گوش نمیدهم و یا در ساعاتی از روز به کلی گوشی موبایلم را دست نمیگیرم و …
۴٫۲٫ روزه متناوت: من از آن دسته از آدم هایی بودم که اعتقاد داشتم، آب هم بخورم چاق میشوم و واقعا هم همین بود. به هیچ عنوان پرخوری نمیکردم در حدی که حجم غذایی که در یک وعده میخوردم رسما از دختر ۹ ساله ام هم کمتر بود ولی چاق و چاق تر میشدم مخصوصا چربی های دور شکمی.
الان (۱۴۰۲۱۰۲۷) کمتر از دو ماه است که شروع به روزه متناوب کرده ام و از ۱۲ ساعت روزه داری رسیده ام به روزی ۱۵ ساعت چیزی نخوردن و ۹ ساعت خوردن (البته هدفم ۱۶/۸ میباشد). به ندرت بعد از ساعت ۸ شب چیزی میخورم و تا ساعت ۱۱ صبح چیزی نمیخورم جز آب. با این کار هم به بدن فرصت کافی داده میشود تا به کارهاش برسه و از همه مهمتر میزان ترشح انسولین به شدت کاهش میابد که شاه کلید ماجراست.
اگر بخواهم ساده شده ی وظیفه انسولین را بگویم میتوانم از این مثال استفاده کنم که انسولین قفل سلول های بدن را برای جذب مواد غذایی که میخوریم باز میکند و با هربار ورود کالری فعال میشود. دقت کنید با هر بار ورود کالری پس تعداد خوردن مهم است.
حالا فرض کنید که شما هم مانند دو ماه پیش من بودید که از زمان بیدار شدن سر صبح استارت ورود کالری را و به تبع آن ترشح انسولین را میزدید تا آخرین لحظه بیداری.
الان بدون کاهش محسوس مقدار کالری دریافتی روزانه، بیش از 11 درصد از سایز دور شکمم کم شده است ولی فقط ۴ درصد وزنم اومده پایین! از طرفی بواسطه روتین بعدی (ورزش روزانه) حجم عضلاتم بصورت کاملا مشهودی افزایش پیدا کرده است. اتفاق جالب این است که تا قبل مشکلی با لباس هایم داشتم کشیده شدن دکمه روی شکمم بود ولی الان این مشکل شیفت پیدا کرده به کشیده شدن پیراهن دور بازوها (:
بحث انسولین، انسولین اسپایک، مقاومت به انسولین، ترازوی هورمونی، آنابولیزم و کاتابولیزم، هورمون های رشد و گلوکاگان را لطفا جدی بگیرید. ویدیوهای فرشید جلیلیان در یوتیوب را از دست ندید.
۵٫۲٫ ورزش روزانه: در طی این سالها بارها و بارها شروع به ورزش کردن کرده ام و باشگاه ثبت نام کرده ام و لباس ورزشی خریده ام و کلی کار دیگه ولی در نهایت در هیچ زمانی بیش از یک ماه آن هم با مشقت و سختی ادامه پیدا نکرده است. (متاسفانه)
ولی الان بواسطه مطالعات بسیار در وهله اول، وارد کردن ورزش به بخشی از الزامات زندگی و حتی هویت خودم، دادن پاداش های لازم، افزایش دوز فان بودن قضیه، درگیر کردن اعضای خانواده مخصوصا پسر ۵ ساله ام (الان آقا ۱۰۰ ثانیه پلانک میره)، شرطی کردن و اعلان عمومی.
اگر بخواهم موارد بالا را که بواسطه اهمیش جدا جدا توضیح دادم بصورت روتین روزانه خود بنویسم به این صورت میشود.
روتین خوردن: در آن تعداد ساعات کمی از شبانه روز که به خوردن مشغول هستم روزم را با یک حبه سیر و یک لیوان آب ولرم شروع میکنم، حتما در طول روز ۲۰ گرم دانه چیا که در یک لیوان آب خیس خورده را میخورم، حتما روزی ۲ لیوان شربت لیمو و عسل را بصورت جرعه جرعه میخورم، مواردی از قبیل قند و شکر، کافئین، آرد سفید و روغن صنعتی را بطور کامل حذف کرده ام، برای رفع گرسنگی سلولی صبحانه معمولا ۱۴ عدد بادام پوست کنده،۱۴ عدد پسته و ۵ عدد فندق و یک عدد گردو با کمی عسل میخورم، به میزان پروتئین دریافتی روزانه ام توجه میکنم، به شدت غذا را میجوم و بعد از ساعت ۸ شب چیزی نمیخورم.
وعده غذایی را با سبزیجات و فیبر شروع میکنم، بعد با کربوهیدرات ادامه میدم و در ادامه پروتئین و به ندرت در صورت نیاز با شیرینی تمام میکنم.
روتین ورزشی: صبح ها حتما در حد چند دقیقه هم که شده پیاده روی میکنم و بعد ازظهرها به محض رسیدن به منزل شروع به ورزش کردن میکنم و برایم طوری جا افتاده که هنوز بیرون هستم و شروع کردن ورزش برایم سخت نیست (باور کنید حتی اگر یک وقفه کوتاه چند دقیقه ای بیاندازم مثلا در حد خوردن یک واحد میوه دیگر شروع کردن به ورزش سخت میشود)، حتما 10 دقیقه عضلات درگیر آن روز را گرم میکنم (اول سه بار نوشتم "حتما" از بس که این موضوع مهم است ولی بعد متوجه شدم اینجا متمم است و حساس به کلمات و سریع پاکشان کردم ولی شما لطفا آن را سه بار بخوانید)، کلی ترفند گیمیفیکیشن برای همراه کردن پسرم در روز اجرا میکنم.
ببخشید اگر طولانی شد.
درود بر شما آقای لاله
سپاس که وقت گذاشتید و این کامنت پر محتوا و مفید رو نوشتید.
سوالاتی برای بنده پیش اومد ؛ پاسخ های شما قطعا کمک شایانی در پیاده کردن روتین هایی که دوست دارم ،میکنه.
– نوشتن رو من هم خیلی دوست دارم. مدتی مینوشتم ؛ به قول شما صریح و عریان!
اما متاسفانه یه روز به صورت کاملا اتفاقی ، عزیزی به نوشته هام دست پیدا کرد و خواند ! نوشته هایی بسیار شخصی! این قضیه خیلی حال مرا گرفت ! همه نوشته هایم رو معدوم کردم و از این کار دست کشیدم. برای اینکه بتونید کاملا صریح و عریان در نوشته ها با خودتون رو به رو بشید ، سررسیدتون رو چجوری نگهداری میکنید؟ از اینکه همسرتون مطالب رو بخونه ناراحت نمیشید؟ حالا نه اینکه مطالب بسیار بد و یا ترسناکی بخوام بنویسم اما به هر جهت اگر اطمینانی نباشد از اینکه کسی مطالب رو نمیخونه ، این رویارویی با خود کاملا صریح و عریان نخواهد بود.
– برداشتم این هست که داشتن روتین نوشتن و نوشتن اتفاقات روز قبل آن هم به عنوان اولین فعالیت روز ، روتینی نیست که به سادگی تثبیت شود. برای ماندگاری این روتین چه کارهایی کردید؟
– چه نیازی به ترک کافئین دیدید؟ چرا از ترک کافئین و قهوه خوشحال هستید و این اقدام چه اثراتی در زندگی شما داشت؟
– از کامنت شما فهمیدم که متاهل هستید ، چقدر زیبا همسرتون رو خطاب کردید همسر محترم! پدر هستید و پدر دو فرزند. تبریک میگم قطعا راه سختی رو پیمودید و بسیار بسیار رشد کردید. حدس میزنم در زندگی مشترک در نقش همسر و در نقش پدر هم فعالیت ها و روتین های خوبی دارید که میتونه برای من هم مفید باشه. اگر ممکنه از این دست روتین ها و اقداماتتون هم بنویسید.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
محمد جان سلام
ممنون از لطفی که به من داشتی و خیلی خوشحال شدم که روتین های من برای تو هم جذاب بوده.
اجازه بده همین اول کار یه اعترافی کنم و آن هم این واقعیت است که من بعد از کلی مشکلات که در جسم و روان و روابطم داشتم به این روتین ها رسیدم و الان بسیار خوشحال و راضی هستم که تقریبا تمام مشکلاتم یا به کلی از بین رفته و یا در مسیر از بین رفتن قرار دارد. و همچنین یک قانونی هم دارم که در اینطور مسائل تا خودم نتیجه قطعی نگرفته باشم اصلا بیانش نمیکنم و به هیچ عنوان به دیگران پیشنهاد نمیدهم.
من تا چند وقت پیش درگیر یک سری مشکلات بودم از قبیل مشکلات مزمن مربوط به خواب (بد خوابی، کم خوابی، خواب سطحی، دیر به خواب رفتن و …)، مشکلات بسیار زیاد مربوط به دستگاه گوارش (زخم معده، عملکرد فاجعه در هضم و دفع)، دردهای مفصلی همیشگی (مچ دست، کتف و زانو) و در بحث روابطم مخصوصا با همسر و خانواده ام و …
خیلی فاجعه بودم نه (: آره متاسفانه.
حالا به تمام موارد بالا یک نکته دیگه هم اضافه کن و آن اینکه متاسفانه در بین دوستان و نزدیکان، من با صفت کتاب خوان و اهل مطالعه شناخته میشدم (متاسفانه از این جهت که با هیچ معیاری که من از کتاب خوانی در ذهن دارم و کسانی مثل محمدرضای عزیز من اصلا کتابخوان محسوب نمیشوم). این شد که شروع کنم به خواندن و بهتر است بگویم که عمیق و کاربردی خواندن و استفاده کردن از یادگرفته ها در زندگی شخصی ام.
شاید تا اینجا به نظرت پر حرفی کرده باشم ولی مقدمه ای بود برای اینکه بتوانم راحتتر به سوالاتت جواب بدم.
۱- در مورد سوال اول ات و اطمینان از خوانده نشدن نوشته ها باید بگم که چندتا کار کرده ام بعضی ها درونی بوده و روی مدل ذهنی ام کار کرده ام و برخی هم مربوط میشه به روتین های دیگه که جلوتر میگم و همچنین برخی هم مربوط به بسترسازی و اعتمادسازی صورت گرفته در طول زمان.
ما یک روتینی در خانه داریم و آن هم این است که هرکدام (حتی بچه ها) با تک تک سلول های بدنمان به این باور رسیده ایم که تنها راه حل مشکلات و برآورده شدن خواسته هایمان صحبت کردن است و نه چیز دیگر و برای این موضوع معمولا در بازه زمانی مشخص و البته با فاصله کم نهایتا هفتگی مواردمان را که از قبل نوشته ایم (حتما باید موارد مکتوب شده باشد تا یک قالب درست و قابل بحث داشته باشیم) با هم بررسی و صحبت میکنیم پس برای مثال همسر محترم میداند که تمام مواردیکه در سررسید نوشتم و مربوط به ایشان است حتما مطرح شده و درباره اش بطور کامل صحبت کرده ایم پس یکی از دلایل ترغیب برای خواندن پنهانی سررسید حذف میشود. گوش دادن به فایل های گفتگوهای دشوار محمدرضای عزیز باعث ایجاد این روتین شد.
از طرفی موارد مربوط به بچه ها بطور کلی به سه بخش رفتارهای خوب، رفتارهای بد و تصمیمات در مورد آنها مربوط میشه که در هر سه حالت بواسطه اینکه کاملا ری اکشن ها را عیان بیان میکنم باز دغدغه ای برای خواندن پنهانی نمیماند.
البته تمام این موارد در بستر اعتماد متقابل که طی این ۱۷ سال زندگی مشترک (۴ سال دوستی غیر رسمی و ۱۳ سال دوستی رسمی) شکل گرفته میسر میشود.
ببین من حتی خیلی وقتها به این موضوع فکر میکنم که بعد از مردنم وقتی این نوشته ها خوانده شود چی میشه و اگر بخواهم صادق باشم مدت های طولانی نگران بودم ولی وقتی کتاب "سنگی بر گوری" از جلال رو خواندم و اون حجم از خودافشایی دیدم کمی از فشار ذهنی ام کم شد و از طرفی به هیچ عنوان خوانده شدن نوشته ها توسط دیگران چه در زمان حیات و چه در زمان ممات بنظرم اصلا دارای این درجه از اهمیت نیست که مانع تجربه این حس لذت بخش و آرامش بخش نوشتن باشه برام.
۲- نوشتن اتفاقات روز قبل در ابتدای صبح دو دلیل اصلی داشت که اولین دلیل آن کمک به تثبیت این روتین بوده است و دلیل دوم دادن زمان به اتفاقات برای تحلیل بهتر بود. در ابتدا من شب ها اتفاقات آن روز را مینوشتم ولی بنا به دلایل مختلف از قبیل خستگی آخر شب، مهمانی یا فراموشی و یا اتفاقات خارج از کنترل روند ثبت روزانه بصورت کامل اتفاق نمی افتاد پس به این نتیجه رسیدم ابتدای صبح، زمان بهتری است برای این کار و یکی از روتین های هر روزه ام این است که میزم را آخر روز کاری کاملا مرتب میکنم و هیچ چیزی روی میزم نیست جز سر رسیدم تا فردا با این سر نخ روزم را شروع کنم.
۳- ترک کافئین. همانطور که در کامنت قبلیم گفتم و در ابتدای این کامنت هم اشاره کردم یکی از مشکلات همیشگی من موضوع خواب بود. در زمانهای طولانی بصورت خودخواسته کم میخوابیدم و بواسطه سبک زندگی نادرستم هم، وقتی میخواستم بخوابم نیز با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکردم. برای این مشکل کارهای زیادی کردم که اینجا فقط به کافئین و اثراتش اشاره میکنم.
بطور کلی برای داشتن خواب خوب دو مولفه اصلی مورد نیاز است. اولین عامل ساعت بیولوژیک ۲۴ ساعته است که با ملاتونین تنظیم میشود و عامل دوم "فشار خواب" است که بواسطه آدِنوزین که از لحظه بیدار شدن به غلظت آن افزوده میشود تعیین میشود. و حدودا بین ۱۲ تا ۱۶ ساعت طول میکشد تا به حداکثر غلظتش برسد.
خب چه ربطی به کافئین دارد؟
کافئین با موفقیت با آدنوزین نبرد میکند چون این مزیت را دارد که به دریافت کننده های آدنوزین در مغز می چسبد و با وجود میزان بالای آدنوزین با حقه باعث میشود احساس هوشیاری کنید. حالا چرخه عملکرد کافئین چطور است؟ سطح گردش کافئین نیم ساعت بعد از مصرف به حداکثر خود میرسد و دارای نیمه عمر حدود 5 تا ۷ ساعت است یعنی حدودا ۶ ساعت طول میکشد تا ۵۰ درصد از غلظت آن از بین برود. حالا در این مدت هم که آدنوزین بیکار نشسته بلکه به غلظتش اضافه شده است. بعد که کبد تمام زور خودش را زد و کافئین را از بدن خارج کرد باید منتظر یک اتفاق بد باشید، پدیده ای به نام "سقوط کافئین" که خروجی آن میشود کاهش سریع سطح انرژی ما و این یعنی بر هم زدن سیکل درست فرآیند خواب. این فرآیند به خوبی در کتاب چرا میخوابیم بیان شده است.
۴- مشکلات مربوط به گوارش و مفاصل را با اصلاح سبک زندگی و تغذیه درست تقریبا بطور کامل حل کرده ام. که در کامنت قبلی کمی توضیح دادم.
در آخر لطف داشتی و در مورد نقش همسر و پدر بودن هم پرسیده بودی، اگر بخواهم عصاره چیزی که در این سالها به آن رسیده ام را به تو بگویم در دو جمله خلاصه میشود. یکی در ارتباط با همسر و دیگری در ارتباط با فرزندان.
به نظرم شاه کلید رابطه سالم بین زن و مرد، احترام است. البته احترام در نظر من ابعاد مختلفی دارد از احترام کلامی گرفته تا اینکه در وجود خود برای طرف مقابل احترام قائل باشیم. در مصاحبه عادل فردوسی پور با همایون شجریان، همایون در لابلای صحبت هایش جمله طلایی گفت:
و چه جمله عمیق و درستی گفت و چقدر کیف کردم. اگر ما برای هم احترام قائل باشیم وقتی میدانیم دیگری دوست ندارد نوشته هایش را بخوانیم به خواسته او احترام گذاشته و آنرا نمیخوانیم.
در ارتباط با بچه ها هم چیزیکه من به آن رسیدم و خیلی جواب داده این استکه اسمش را گذاشته ام "بزرگ بودن کودکانه". از آنجا که برای بچه چیزی جز بازی اهمیت ندارد پس هرچه میخواهم به آنها بگویم یا یاد دهم این اولویت را در نظر میگیرم.
مثلا بچه ها میداند که موجودی در این جهان بر دیگری ارجحیت نداره و اشرف مخلوقاتی برای آنها تعریف نکرده ام و به تبع آن به فکر باقی حیوانات هستند و آشغال زمین نمی اندازند که نکند حیوانی بواسطه خوردن آن مریض شود. برای جا انداختن این موضوع من خودم به شخصه ساعت ها در منزل گاو بوده ام و آشغال هایی که آنها در زمین انداخته اند را به ظاهر خورده ام و بارها مریض شده ام حتی چندبار هم مرده ام (:
و یا بچه ها اهمیت هر حیوان را در این هستی میدانند برای مثال میدانند خر حیوان مفیدی است در حدیکه یکبار در یک جمع خانوادگی پسرم که میخواست از من تعریف کند گفت: بابای من خیلی بابای خریه!
آقای لاله
حظ کردم!
واقعا لذت بردم
من رو در حالتی تصور کنید که گفت و گویی رو شروع کردم ، از ته دل دارم لبخند میزنم و مجذوب صحبت های شما شدم ؛
احتمالا شما میخواید مکالمه رو پایان بدید ولی من بازم صحبت رو ادامه میدم ! :) ( یعنی میخوام بگم اینطوری کیف کردما)
منم در نگاه کردن به گذشته خودم به این نتیجه میرسم که آدم داغونی بودم و همین باعث ایجاد احساس رضایت میشه! یعنی به خودم میگم خوشحالم که نسبت به چند سال گذشته رشد کردم و دیگه اون آدم سابق نیستم. دقیقا همونطوری که از جمله جمله صحبت های شما میشه برداشت کرد ، رشد بسیاری کردید و در کامنت اولی که در پاسخ به کامنت شما نوشتم به این احساس ( اینکه شما فرد رشد کرده ای هستید) اشاره کردم.
آرزو میکنم چندسال دیگه هم این احساس رو درباره الانم داشته باشم و درجا نزنم.
سپاس که وقت گذاشتید. خیلی کامل و با جزئیات صحبت کردید و میتونم از صحبت های شما بر اساس شرایط زندگی خودم استفاده کنم.
پس به کاربردن محترم در کنار واژه همسر برای شما ، صرفا در گفتار و نگارش نیست و واقعا به صورت تمام و کمال احترام میگذارید.
راهکاری که در آموزش به بچه ها دارید بسیار بی نظیره !
امیدوارم من هم در آینده خر خوبی برای بچم بشم :)
محمد جان
این صحبت هایی که درباره به من داشتی قطعا لطف بیکران شما رو میرسونه و ممنونم ازت.
بنظرم یکی از زیبا ترین حسهایی که آدم میتونه نسبت به خودش داشته باشه همین حسی است که گفتی. همینکه رشد کنه و بفهمه چه آدم داغونی بوده و این چرخه همیشه ادامه داشته باشه.
با الهام از نوشته اخیر محمدرضای عزیز اگر بخوام بگم، دقیقا حس کنه کشتی تسئوسی هست که دائما در حال بروزرسانی است و من درباره خودم میتوانم بگویم دیگر آن کشتی تسئوس چند سال قبل نیستم.
با بهترین آرزو ها برای تو.
من معمولا برای اینکه از وضعیت دور و برم بی اطلاع نباشم و کمی آگاهی اجتماعی پیدا کنم، بعد از کار میشینم و توئیتر (X) رو چک میکنم (درست یا غلط، از اخبار اینوری و اونوری خوشم نمیاد)
برای اینکه هم به هدفم برسم و هم وقتم به بطالت نگذره، یه کد پیدا کردم که توئیت های فارسی رو بر اساس لایک یا فیو برام جمع میکنه و اونها رو میخونم
lang:fa min_faves:2000
فقط کافیه اینو توی توئیتر سرچ کنید و توئیت های بالای ۲۰۰۰ لایک رو مشاهده کنید (طبیعتا این عدد رو خودتون میتونید به دلخواه عوض کنید)
البته ممکنه این کامنت من یک روتین نباشه ولی چون بحث مدیریت زمان بود، گفتم شاید بدردتون بخوره.
۰۲۱۰۲۵
صبحانه حاضر می کنم. گوشیم را چک می کنم که ببینم پسرم پیام داده .ساعت ۱۰ قهوه. شب قبل از خواب روتین پوستی دارم. اگر تنبلی نکنم. تقریبا هر شب بعد از شام با همسرم یک قسمت سریال می بینیم.
با پرهیز از تکرار مواردی که دوستان در کامنت ها گفتند ؛ روتین های زیر رو در زندگی انجام میدم :
سلامت:
–در فروردین ماه و شهریورماه معاینه چشم پزشکی و دندانپزشکی میرم.
چندسالی هست این روتین رو دارم و خیلی مفید بوده. یکی دوبار دندانهام رو یک ترمیم نجات داده و حدس میزنم جلوی مسائلی مثل عصب کشی و این جور آسیب ها رو گرفتم.
– صبح ها بعد از بیدار شدن و شب ها قبل از خوابیدن از قطره اشک مصنوعی استفاده میکنم. مبتلا به خشکی چشم هستم و این کار تا حد خوبی مساله رو حل کرده.
– ۴ ، ۵ سالی هست که بهمن ماه هم یک آزمایش خون کامل میدم. اولین بار از این طریق متوجه کمبود شدید ویتامین D و اوضاع نابسامان آنزیم های کبدی شدم. خوشبختانه موفق شدم این مسائل رو حل کنم و به همین دلیل تصمیم به تکرار این کار گرفتم.
– اوایل هر ماه یک عدد قرص ویتامین D میخورم.
کار:
– همیشه بعد از اتمام کارم میزم رو مرتب میکنم. اگر موقع شروع میزم مرتب نباشه حس خوبی ندارم و ذهنم به این سمت میره که قبلا داشتم چیکار میکردم ؟ اما با مرتب کردن میز و نوشتن کارهایی که کامل نشده ، شروع بعدی سریعتر و راحت تر خواهد بود.
– هر نیم ساعت الی ۴۵ دقیقه که میشینم و ثابت هستم بلند میشم و چند قدمی راه میرم. این کار از آسیب رسیدن به کمر و گردن جلوگیری میکنه. از آنجایی که گاهی زمان از دستم در میره تایمر میگذارم. اگر هم مشغول کار با مانیتور باشم پس از پومودرویی که مشغول بودم ، یکی دو دقیقه ای به فاصله دور نگاه میکنم. گویا این کار برای سلامت چشم خیلی مفیده.
– قبلا بی حد و حساب چای و قهوه مصرف میکردم. الان ساعت ۱۰ الی ۱۱ ( بعد از ۴ الی ۶ پومودرو مشغول بودن) یک قهوه یا چای میخورم ( هر کدوم که در دسترس باشه ) و اگر نتونم نمیخورم تا وقتی برم خونه. یا اگرم خونه باشم ؛ ساعت ۱۸ الی ۱۹
زندگی :
– جمعه صبح ها حتما با خانوادم صبحانه میخورم. کلا صرف وعده صبحانه با خانواده رو خیلی دوست دارم و از آنجایی که تو طول هفته به این کار نمیرسم ، جمعه صبح ها اعضای خونه با هم صبحانه میخوریم. اگرم بقیه موافق باشند خودم املت میپزم :)
– پنجشنبه ها وقت رسیدگی به گل و گیاه هاست. ماهی یک بار قارچکش استفاده میکنم که باعث تقویت ریشه گیاه ها میشه .ماهی یک بار هم کود ریشه زا بهشون میدم. وقتی هم کودها تموم شدند یه مدتی نمیخرم ( این مدت خیلی روتین نیست ، تا اینکه مسیرم بخوره به اون فروشگاه ولی معمولا بیش از دوسه ماه نمیشه)
– جمعه ها هم حتما یه تایمی رو با دوستام میگذرونم.
چقدر روتینی که دارید برای من یادگیری داشت و قشنگ بود.
درود بر شما آقای نظری
خیلی خوشحال شدم
این که اولین کامنت شما بعد از مدت قابل توجهی که عضو ویژه هستید در پاسخ به کامنت من بود نشون میده حس خوبی پیدا کردید و واقعا شاد شدم
امیدوارم در آینده کامنت های زیادی از شما ببینم ، استفاده کنم و درباره مباحث مختلف گفت وگو کنیم
دیروز که این درس را خواندم روتین مشخصی به ذهنم نرسید درنتیجه یک روز به خودم فرصت دادم تا روتینها را رصد کنم؛ به این نتیجه رسیدم که من صبح در خواب بیداری پیامهایم را چک میکنم و بعد به سراغ مسواک و آماده شدن برای بقیه کارهایم میروم استدلالم هم این بود که این کار انرژی کمی از کم میگیرد و باعث میشود بتوانم کم کم به سطح عملکرد نرمال یک فرد بیدار برسم؛
این نظر تا حدی درست است و دقیقا به همین دلیل مشکل ساز است: صبحهایی که پیامی برای جواب دادن ندارم به احتمال بیشتری خواب میفتم،
برای همین اپ پیامها را از صفحه اصلی خارج کردم و در جای سابق آن اپ «ticktick» که برنامهریزی کارهای روزانهام را با آن انجام میدهم قرار دادم.
به نام خدا
به نظرم امتیازی که روتین داشتن برای زندگی ما داره پررنگ شدن جنبه خودآگاهیه و این خیلی می تونی زندگی رو لذت بخش تر کنه
آموزنده بود.
روتین من به محض ورود به محل کار:
ثبت فعالیت روز قبل در سامانه کارکرد روزانه
نوشتن فهرست از فعالیت های مهم روز جاری
انجام فعالیت های نیازمند زمان خیلی کم
شروع اولویت دار ترین فعالیت طبق برنامه