Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


خودآگاهی چیست؟ | برای تقویت خودآگاهی چه کارهایی انجام دهیم؟


خودآگاهی

خودآگاهی یا Self-awareness یکی از اصطلاحات پرتکرار در کتاب‌ها، کلاس‌ها و پژوهش‌های مربوط به توسعهٔ فردی است.

بسیاری از صاحب‌نظران توسعهٔ فردی هم به این نکته اشاره کرده‌اند که بدون خودآگاهی نمی‌توانیم در مسیر توسعهٔ فردی موفق باشیم. با این حال اگر بپرسید که «این خودآگاهی دقیقاً چیست؟» خواهید دید که با چالشی بزرگ برای تعریف خودآگاهی روبه‌رو هستید.

ما درس‌های فراوانی در متمم داریم که می‌شود آن‌ها را به نوعی زیرمجموعهٔ آموزشی خودآگاهی دانست. با این حال تا کنون کوشیده‌ایم از تعریف خود این اصطلاح، به علت ابهام‌های موجود، فاصله بگیریم. اما از آن‌جا که در درس‌های آتی متمم بارها به اصطلاح خودآگاهی نیاز داریم، ناگزیر تصمیم گرفتیم کمی بیشتر دربارهٔ این معنای خودآگاهی صحبت کنیم.

خودآگاهی به چه معناست؟

وقتی از خودآگاهی حرف می‌زنیم، باید مشخص کنیم این کلمه را در چه فضایی به کار می‌بریم:

◼️  اگر فیلسوف از خودآگاهی حرف بزند، احتمالاً منظورش چیزی از جنس «آگاهی انسان از حضور خود در عالم» است.

◼️  متخصصان مسیر شغلی اصطلاح خودآگاهی را به معنای دیگری به کار می‌برند (+/+). از نظر آن‌ها همین که شما توانایی‌های خود را بشناسید و حواس‌تان باشد که در کجای مسیر حرفه‌ای‌تان هستید، به سطح قابل‌قبولی از خودآگاهی دست یافته‌اید.

◼️  متخصصان رهبری سازمانی هم تعریف دیگری از خودآگاهی دارند. مثلاً می‌گویند که خودآگاهی یکی از دو پای اصلی رهبر برای راه رفتن در مسیر است. پای دیگر، تطبیق‌پذیری است. به زبان دیگر، رهبران سازمانی هم باید بدانند الان در چه وضعی هستند و هم باید آماده باشند خود را با وضعیت جدید تطبیق دهند (+).

◼️  علاقه‌مندان هوش هیجانی هم تعریف خود را دارند. آن‌ها خودآگاهی را بیش از هر چیز از جنس خودآگاهی هیجانی می‌دانند. به این معنا که در هر لحظه بتوانید تشخیص دهید چه هیجاناتی در وجود شما شکل گرفته‌اند. ریشهٔ آن‌ها در چیست و چه پیامی برایتان دارند (+).

◼️  همین اصطلاح خودآگاهی در عصب‌روانشناسی یا نوروسایکولوژی تعریف دیگری پیدا می‌کند. در آن‌جا بیشتر به این بحث می‌پردازند که مغز به عنوان یک سیستم عصبی چگونه به این درک می‌رسد که وجود دارد و به این نتیجه می‌رسد که از اراده‌ای مستقل برخوردار است (+).

این تنوع تعریف‌ها یک پیام مهم دارند:

خودآگاهی چیست

بنابراین مهم است که هر وقت در هر بحثی اصطلاح خودآگاهی را شنیدید، همان‌جا متوقف شوید و بپرسید: منظور شما از خودآگاهی چیست؟ در بحثی که ما با هم داریم، این واژه به چه معنایی به کار می‌رود؟

معنی خودآگاهی در فضای توسعهٔ فردی چیست؟

با این مقدمه می‌توانیم به سراغ این پرسش برویم که تعریف خودآگاهی در فضای توسعه فردی چیست و ما در متمم از به کار بردن این اصطلاح چه منظوری داریم. با در نظر گرفتن تعریف‌های متنوعی که از خودآگاهی وجود دارد، ما در متمم تعریف دووال و ویکلند را معیار قرار می‌دهیم (+) . با وجودی که بیش از نیم قرن از ارائه‌ی این تعریف می‌گذرد، هم‌چنان بسیاری از مقالات و نوشته‌های جدید هم می‌کوشند بحث خودآگاهی را حول همان محور ادامه دهند (+):

تعریف خودآگاهی

خودآگاهی یعنی تمرکز بر خود؛

این‌که خود را در مرکز توجه خود قرار دهیم.

احتمالاً این تعریف کمی مبهم به نظر می‌رسد. اجازه بدهید آن را با کمی توضیح شفاف‌تر کنیم.

مثال خودآگاهی

فرض کنید کیف پولی را به شما هدیه داده‌اند و الان برای اولین بار آن را از بسته درآورده و پیش روی خود قرار داده‌اید. ابعاد کیف را بررسی می‌کنید. روی آن انگشت می‌کشید تا کیفیت آن را بررسی کنید. زیپ کیف را باز می‌کنید و بخش‌های مختلف آن را می‌بینید. اگر حس کنید ابعاد کیف کوچک است، یک اسکناس می‌آورید و امتحان می‌کنید که آیا به راحتی در کیف جا می‌شود؟ چند کارت مهم هم دارید؛ از کارت ملی تا کارت‌های بانک. سعی می‌کنید جای مناسب آن‌ها را در کیف پیدا کنید.

وقتی به خودتان می‌آیید می‌بینید چند دقیقه‌ای است که کیف در «مرکز توجه» شما بوده است. تمام ذهن‌تان روی کیف متمرکز بوده و اگر به چیز دیگری هم توجه کرده‌اید، باز هم در رابطه با کیف بوده است (اسکناس در «کیف» جا می‌شود؟ کارت ویزیت را کجای «کیف» بگذارم؟ این «کیف» چند جیب دارد؟ خود «کیف» را می‌توانم در جیبم قرار دهم؟ و …).

حالا می‌توانیم خودآگاهی را بهتر تعریف کنیم: خودآگاهی یعنی خودتان را – مثل همان کیف – جلوی چشم خود قرار دهید و متمرکز شوید. ببینید در این موجود که پیش چشم‌تان قرار گرفته چه می‌بینید. چه ویژگی‌هایی دارد؟ وضعیت الانش چگونه است؟ به چه می‌اندیشد؟ چگونه می‌اندیشد؟ چه باورهایی دارد؟ چه ارزش‌هایی دارد؟ اندیشه‌ها و رفتارهایش چقدر با هم همخوان هستند؟ چه احساسی دارد؟ چگونه تصمیم می‌گیرد؟ چه هیجاناتی در وجودش است؟ چه رابطه‌ای با دیگران دارد؟ چقدر بر خود مسلط است؟

وقتی خودتان را به عنوان موضوع اندیشیدن خود انتخاب می‌کنید، در مسیر تقویت خودآگاهی قرار می‌گیرید.

تفاوت خودآگاهی و خودشناسی چیست؟

با توجه به توضیحات بالا ممکن است اکنون بپرسید: این تقریباً تعریف خودشناسی است. پس آیا وقتی می‌گوییم خودآگاهی، منظورمان همان خودشناسی است؟

پاسخ این است که خودشناسی قطعاً یکی از زیرمجموعه‌های مهم خودآگاهی است. اما خودآگاهی در خودشناسی خلاصه نمی‌شود. ضمن این که خودشناسی معمولاً فراتر از «این لحظه» تعریف می‌شود. اما در خودآگاهی «این لحظه» و «الان» معنای ویژه‌ای پیدا می‌کنند:

خودآگاهی از جنس خودشناسی

خودآگاهی فراتر از معنای رایج خودشناسی

  • امروز در این جلسه، آن آدم برونگرای همیشگی نبودم.
  • الان خشم عجیبی در من شکل گرفته. مراقب باشم آن را بروز ندهم.
  • اگر من حس خوبی به پیشنهاد او ندارم، احتمالاً به خاطر این است که فکر می‌کنم با پیاده‌سازی ایده‌اش،‌ شغلم را از دست می‌دهم.

اهمیت خودآگاهی | چرا باید برای تقویت خودآگاهی وقت بگذاریم؟

می‌توان فهرستی بسیار بلندبالا از اهمیت خودآگاهی تنظیم کرد. اما فعلاً در این درس به چهار نکته اشاره می‌کنیم. چهار نکته‌ای که عملاً بسیاری از حرف‌ها و نکات دیگر را در خود گنجانده‌اند:

پلهٔ نخست در توسعه فردی

مهم‌ترین علت اهمیت خودآگاهی این است که خودآگاهی پلهٔ نخست توسعهٔ فردی است. توسعهٔ فردی به زبان ساده یعنی این که بکوشید ظرفیت‌های بالقوهٔ خود را پرورش دهید و به کار گیرید. چه زمانی می‌توانید این کار را انجام دهید؟ وقتی خودتان و ظرفیت‌هایتان را بشناسید. پس طبیعی است که اکثر برنامه‌های توسعه فردی با تلاش برای تقویت خودآگاهی آغاز شوند.

تطبیق آموزه‌ها و توصیه‌ها با شرایط «من»

موضوع دیگری که به اهمیت خودآگاهی می‌افزاید این است که بسیاری از پیشنهادها و راهکارهایی که در مسیر کار و زندگی می‌شنوید و می‌خوانید، لزوماً برای شما مناسب نیستند. شما نمی‌توانید هر حرفی را که هر کسی در هر جایی گفت، صرفاً به خاطر این که فرد معتبری است یا حرفی علمی است و پشتوانهٔ علمی دارد، بپذیرید. آن فرد معتبر، شرایط و وضعیت شما را نمی‌داند. علم هم از میانگین‌ها حرف می‌زند و لزوماً همهٔ احکامش در مورد همهٔ انسان‌ها – مستقل از شرایط‌شان – درست نیست. به این سه گزاره دقت کنید:

  • افزایش سرعت خودروها مقاومت هوا (نیروی اصطکاک) را افزایش می‌دهد.
  • شغل انسان‌ها باید به زندگی‌شان معنا بدهد.
  • باید کارآفرینی در جامعه رواج پیدا کند.

گزارهٔ اول را به سادگی می‌توان پذیرفت. اما گزارهٔ دوم و سوم لزوماً چنین نیستند. چنان که استیفن رابینز می‌گوید، واقعاً شاید بعضی از ما به شغل‌مان صرفاً به عنوان منبع درآمد برای پرداخت هزینه‌های زندگی نگاه کنیم و انتظار بیشتری نداشته باشیم (+). شاید اصلاً نباید دنبال استقلال و اختیار بیشتر باشیم. چون اختیار با خود تنش و دردسر هم می‌آورد. شاید کارمندی برای ما مناسب‌تر از کارآفرینی باشد. این که دولت مجبور است شغل ایجاد کند و کارآفرینی را تشویق می‌کند، لزوماً به این معنا نیست که «من» آن کسی هستم که باید این بار را بر دوش بکشم.

این‌جاست که خودآگاهی معنا پیدا می‌کند. ما کتاب می‌خوانیم. حرف‌ها را می‌شنویم. نظریه‌های علمی را بررسی می‌کنیم. کارها و راه‌های مختلف را در زندگی‌مان می‌آزماییم. اما نهایتاً همه‌چیز را از صافی خودآگاهی می‌گذرانیم و وقتی حال‌و‌هوا و تجربه و احساس خودمان را دیدیم و دستاوردهایمان را سنجیدیم، تشخیص می‌دهیم که چه مسیری مناسب ماست.

پایهٔ بسیاری از مهارت‌ها

وقتی کمی دقیق‌تر می‌شوید و مهارت‌های مختلف را بررسی می‌کنید، به نتیجه می‌رسید که خودآگاهی یکی از پایه‌های اصلی در یادگیری بسیاری از مهارت‌هاست. این مثال‌ها را ببینید:

◼️   برای تصمیم‌گیری و انتخاب بهترین گزینه، هیچ‌چیز مهم‌تر از این نیست که خودم را بشناسم و از نقاط قوت، ضعف، اصول و ارزش‌های خودم مطلع باشم. اگر به احوال و ویژگی‌ها و خواسته‌های خودم آگاه باشم، در اغلب موارد با اطمینان می‌توانم بگویم که هیچ‌کس جز من نمی‌تواند بهترین گزینه را تشخیص دهد.

◼️   برای تقویت هوش هیجانی باید بتوانم احساسات و هیجانات خود را بشناسم و بدانم چه چیزهایی می‌توانند احساسات منفی را در من برانگیزند. و این دقیقاً زیرمجموعهٔ خودآگاهی است.

◼️   گام اول در مدیریت استرس این است که من ظرفیت‌های خود را بشناسم و تا حد امکان چیزی فراتر از ظرفیت‌هایم به خود تحمیل نکنم.

◼️   استعدادیابی دقیقاً از جنس خودآگاهی است.

◼️   وقتی می‌توانم بگویم در زبان بدن قوی هستم که به وضعیت فیزیکی بدن خود آگاه باشم و بدانم در هر لحظه با بدن خود چه سیگنالی برای طرف مقابل ارسال می‌کنم.

◼️   اگر قصد دارم مهارت ارتباطی خود را تقویت کنم و رفتارهای اجتماعی بهتری داشته باشم، باید به خاطر داشته باشم که رابطه همواره دو طرف دارد و یکی از این دو طرف، خود من هستم. بدون خودآگاهی هرگز نمی‌توانم ارتباط خود را با دیگران بهتر کنم.

رهایی از زندگی ناهوشیار و روزمرگی‌های زندگی

ما انسان‌ها بسیار مستعد زندگی ناهوشیار هستیم: غرق شدن در روزمرگی‌ها، حفظ عادت‌ها، تصمیم‌گیری بر اساس عرف رایج و پذیرفتن جریان‌های غالب در محیط‌مان.

شاید کمتر فکر کنیم که آیا روتین صبحگاهی‌ام برایم مفید است؟ آیا واقعاً همکارانم بهترین گزینه برای دوستی صمیمی خارج از شرکت هستند؟ آیا ماندن در این رابطهٔ عاطفی به استهلاک سنگین اعصاب و روانم می‌ارزد؟ آیا این شغل بهترین انتخاب در شرایط فعلی است؟ آیا این مهمانی‌های هفتگی حال من را خوب می‌کنند؟ آیا هیچ تغییر کوچکی در سبک زندگی نمی‌تواند من را شادتر کند؟

ما فقط هر روز را می‌گذرانیم و در دسترس‌ترین گزینه‌ها را هم انتخاب کرده و رایج‌‌ترین مسیرها را طی می‌کنیم. این کار را آن‌قدر انجام می‌دهیم که به آستانهٔ بحران برسیم. جایی که دیگر تغییر، ناگزیر باشد.

خودآگاهی می‌تواند این شیوهٔ زندگی ناهشیار را تغییر دهد. اگر حواس‌مان به احوال‌مان باشد، به احساسات و هیجانات خود توجه کنیم، آن‌چه را در اطراف‌مان می‌گذرد جدی بگیریم و در جریان روزمره غرق نشویم،‌ زودتر می‌فهمیم که چه کارها و اتفاق‌هایی کیفیت زندگی‌مان را بهتر می‌کنند و چه چیزهایی از روحیه و انرژی‌مان می‌کاهند. خودآگاهی می‌تواند ابزار و انگیزاننده‌ای برای تغییر باشد، پیش از آن که به نقطهٔ بحران برسیم.

کدام درس‌های متمم به تقویت خودآگاهی کمک می‌کنند؟

به عنوان یک حرف کلی – و البته بی‌فایده – باید بگوییم که بیشتر درس‌های توسعه فردی متمم به نوعی در راستای تقویت خودآگاهی‌اند. بالاخره وقتی از عزت نفس حرف می‌زنیم، از مدیریت استرس می‌گوییم، به برندسازی شخصی می‌پردازیم و موضوعات مرتبط با مسیر شغلی را بررسی می‌کنیم، عملاً به نوعی درگیر خودآگاهی هستیم. اما احتمالاً شما به دنبال پاسخی در این کلی و مبهم نیستید.

بنابراین در ادامه تعدادی از درس‌های متمم را که بن‌مایهٔ آن‌ها از جنس خودآگاهی است فهرست می‌کنیم. مراجعه به آن‌ها و مرورشان می‌تواند به تقویت خودآگاهی کمک کند:

توجه به روتین‌های شخصی

توجه به روتین‌های روزانه یکی از بهترین نقاط شروع برای افزایش خودآگاهی است. چون روتین‌ها، همان‌طور که از نام‌شان پیداست، به بخش تکراری زندگی ما تبدیل می‌شوند و ممکن است دیگر آن‌ها را آگاهانه انجام ندهیم.

بررسی روتین‌های فعلی، جستجوی روتین‌های مطلوب و در نهایت، تغییر و جایگزینی روتین‌ها، علاوه بر این که ما را با خود آشناتر می‌کند، کیفیت زندگی‌مان را هم افزایش می‌دهد:

شما چند روتین روزانه دارید؟

سلسله مراتب ارزش‌ها

یکی از گام‌های مهم در تقویت خودآگاهی این است که برای آشنایی بیشتر با ارزش‌های خود وقت بگذارید. بر خلاف آن‌چه در نگاه نخست به نظر می‌رسد، بسیاری از ما ارزش‌های خودمان را نمی‌شناسیم. یا اگر می‌شناسیم، نمی‌دانیم کدام‌یک مهم‌تر و کدام‌یک کم‌اهمیت‌ترند.

بسیاری از تنش‌ها، تعارض‌ها، ترس‌های تصمیم‌گیری و احساس‌های خوب و بدی که در هر لحظه تجربه می‌کنیم، ناشی از ناآشنایی با سلسله مراتب ارزش‌هاست.

سلسله مراتب ارزش‌ها

توجه به افکار منفی و گفتگوهای درونی

ما در بخش قابل‌توجهی از زندگی‌مان مشغول گفتگو با خودمان هستیم. در دل خود حرف می‌زنیم. شادی می‌کنیم. از روزگار گله می‌کنیم. به این و آن ناسزا می‌گوییم. خودمان را تشویق می‌کنیم. اتفاق‌های گذشته را برای خودمان تعریف می‌کنیم و خلاصه می‌کوشیم داستان زندگی‌مان را بیشتر کشف کنیم.

متأسفانه گاهی سهم حرف‌های منفی از حرف‌های مثبت بیشتر می‌شود و این گفتگوها انرژی‌مان را می‌گیرند. یکی از ابزارهای مهم در خودآگاهی تسلط بر این گفتگوهاست. شاید در گام‌های نخست نتوانیم این گفتگوها را قطع کرده یا جهت دهیم. اما حداقل می‌توانیم توجه کنیم و ببینیم معمولاً به خودمان چه می‌گوییم و چه اشتباهاتی در گفتگوهایمان بیشتر تکرار می‌‌شوند. درس «افکار منفی و تحریف واقعیت» به این موضوع می‌پردازد:

افکار منفی | ذهن ما چگونه واقعیت را تحریف می‌کند؟

تصمیم‌گیری دربارهٔ میزان خودافشایی

آن‌چه در ذهن ما می‌گذرد، صرفاً در قالب «گفتگو با خود» بروز پیدا نمی‌کند. گاهی اوقات به نقطه‌ای می‌رسیم که حس می‌کنیم تا برخی افکار، احساسات و دانسته‌ها را با دیگران در میان نگذاریم، حال‌مان خوب نمی‌شود. گاهی هم اسرار و داستان‌هایی در زندگی خود داریم که احساس می‌کنیم اگر آن‌ها را به یک دوست بگوییم، می‌توانیم رابطهٔ صمیمانه‌تری بسازیم.

مستقل از این که چه منطقی در ذهن ماست، همهٔ ما بارها با این سوال مواجه می‌شویم که سطح مناسب خودافشایی چقدر است؟ مزیت‌های خودافشایی چقدر است و ریسک‌های آن کجاست؟ آیا می‌ارزد بخشی از ذهن و زندگی‌ام را برای طرف مقابل تعریف کنم؟

تصمیم‌گیری دربارهٔ این موضوع هم، چنان که کمی بالاتر اشاره کردیم، مثل بسیاری از موضوعات دیگر معمولاً به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه انجام می‌شود. حتی گاهی بخشی از زندگی‌مان را افشا می‌کنیم و بعداً فکر می‌کنیم که کار خوبی کردیم یا نه.

اگر مراقب رفتار خودمان باشیم و ببینیم کجا و در چه مواردی به سراغ خودافشایی می‌رویم و سعی کنیم در این زمینه تصمیم‌های بهتری بگیریم، می‌توان گفت گامی در جهت افزایش خودآگاهی برداشته‌ایم:

خودافشایی یک مهارت است

نوشتن برای هیچ‌کس

قرار نیست نوشته‌ها همیشه مخاطب داشته باشند. گاهی همین که چیزی را بنویسیم، کافی است. چون ذهن‌مان بازتر می‌شود و بهتر متوجه می‌شویم که بر ما – در درون‌ و بیرون‌مان – چه گذشته است.

به ویژه اگر اتفاق تلخی در زندگی‌تان افتاده، مثلاً شریک عاطفی، یکی از عزیزان یا شغل‌تان را از دست داده‌اید، نوشتن برای هیچ‌کس می‌تواند مفید باشد و کمک کند تا از وضعیت خودتان آگاه‌تر شوید:

خودآگاهی هیجانی | نوشتن برای هیچ‌کس

گوش دادن فعال و موثر

خودشناسی و خودآگاهی همیشه به این شکل نیست که با خود خلوت کنیم و به تأمل و اندیشیدن بپردازیم. گاهی باید به دیگران گوش دهیم و از دیگران بشنویم.

دوستان و آشنایان لابه‌لای حرف‌هایشان، دربارهٔ ما هم حرف می‌زنند و نشان می‌دهد که ما را چگونه می‌بینند. علاوه بر این وقتی از خاطرات و داستان‌ها و تجربیات خود می‌گویند، ممکن است جرقه‌هایی در ذهن ما شکل بگیرد و کمک کند که تصویر شفاف‌تری از خودمان و محیط‌مان در ذهن‌مان شکل بگیرد.

به همین علت معمولاً گوش دادن فعال را هم یکی از ابزارهای تقویت خودآگاهی می‌دانند:

مهارت گوش دادن فعال و موثر

مجموعه درس‌های خودشناسی و شخصیت‌شناسی

همان‌طور که کمی بالاتر توضیح دادیم، خودآگاهی را نمی‌توان در خودشناسی و شخصیت‌شناسی خلاصه کرد. اما از سوی دیگر، بدون خودشناسی و شخصیت‌شناسی هم نمی‌توان از خودآگاهی حرف زد.

درس‌های متعددی در این حوزه در متمم وجود دارند که مهم‌ترین‌شان در صفحهٔ اختصاصی خودشناسی فهرست شده‌اند. برای این که این مطلب طولانی نشود، آن‌ها را در این‌جا تکرار نمی‌کنیم و پیشنهاد می‌‌کنیم به صفحهٔ خودشناسی سر بزنید:

خودشناسی

مجموعه درس‌های استعدادیابی

واضح است که استعدادیابی را هم می‌توان زیر چتر خودآگاهی جا داد. چون استعدادیابی از جنس توجه به خود و تمرکز بر داشته‌ها و ظرفیت‌های خویشتن است. درس‌های متعددی در متمم به استعدادیابی اختصاص دارند و کمک می‌کنند تا استعدادها و توانمندی‌های بالقوهٔ خود را بهتر بشناسید.

استعدادیابی

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری توسعه مهارتهای فردی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه توسعه مهارتهای فردی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۵ نظر برای خودآگاهی چیست؟ | برای تقویت خودآگاهی چه کارهایی انجام دهیم؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : علی فتحیان

    درود و سلام

    سفر می کنیم به میدان نقش جهان اصفهان.

    اول به عنوان یک مشاهده گر صرف: مشاهده گر در زیبایی و هارمونی و معماری و هنر میدان نقش جهان غرق می شود می بیند و می آموزد و لذت میبرد.از راهنما سوالاتی در مورد ساخت و مصالح و مفهوم به کار رفته در بناها می پرسد و هم عقل و هم احساسش از زیبایی لذت می برند. 

    دوم به عنوان یک نقاد به نقش جهان سفر می کنیم یک نقاد اجتماعی یا نقادمعماری. نقاد اجتماعی یعنی اینکه مثلا چه معنی دارد شاه عباس پول مملکت را صرف این بنا کند و می بایست فقر زدایی کند . نقاد معماری هم به مقایسه مسجد شیخ لطف الله و مسجد ایاصوفیا می پردازد و مثلا به این نتیجه می رسد که هنر فقط نزد ایرانیان نیست .

    سوم به عنوان کسی که می خواهد بهره مالی از نقش جهان ببرد به آنجا سفر می کنیم. و به این نتیجه می رسیم برجی مدرن  بلند تر از برج خلیفه کنار میدان نقش جهان درست کنیم که در جهان مثل توپ صدا کند

    ما در تمرکز بر خود وخود را در مرکز توجه قرار دادن با چه عینکی به خود در لحظه حال نگاه می کنیم.

    دنبال یک استعداد خاص یا تحقق یک استعداد خاص در خود هستیم، دنبال این هستیم که دنیا چقدر به ما مدیون است که هنوز ما را کشف نکرده است ، دنبال مقایسه فلان خصوصیت خود با بهمان خصوصیت دوستمان هستیم.

    یعنی ای مطرب شده با خاص و عام 

    مرده شو چون من که تا یابی خلاص

    کار سختی است به عنوان مشاهده گر به درون خود سفر کرد و فارغ از آلودگی مقایسه و رنج کشف یک نکته خاص خود را دید.

    به نظرم قدم اول تمرکز برخود تمرکز نکردن برخوداست خیلی خاکی و ساده و صمیمی و بی تکلف در لحظه حال مشاهده گر خود باشیم. خاص بودن و کشف یک جزیره ناشناخته و پیدا کردن گاندی و ایلان ماسک و ماندلای درون که درپی نجات بشریت است را کنار بگذاریم.  سعی در خاص نبودن و شخص خاصی نبودن اولین قدم خوداگاهیه. اعتیاد به خود را کنار بگذاریم و معمولی و خاکی باشیم و طلبکار خودمون و دنیا نباشیم.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .