Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


کتاب اوضاع خیلی خراب است | کتابی درباره امید | مارک منسن


کتاب اوضاع خیلی خراب است - مارک منسن

مارک منسن (Mark Manson) با انتشار کتاب اوضاع خیلی خراب است نشان داد که به تدریج می‌خواهد در مسیر تبدیل شدن به یک نویسنده‌ی حرفه‌ای گام بردارد.

البته اگر حرفه‌ای بودن را به معنای کسب درآمد از یک فعالیت در نظر بگیرید، او همین الان هم یک نویسنده‌ی حرفه‌ای است و خودش می‌گوید که در سی و پنج سالگی، کم وبیش به هدف‌های مالی و رفاهی پنجاه‌ سالگی‌اش رسیده است (+).

اما اگر نویسنده‌ی حرفه‌ای را کسی فرض کنید که کتاب‌نویسی را می‌شناسد، منسن فعلاً در گام‌های نخست راه است و البته این گام‌ها را تا این‌جا به‌خوبی پیموده است.

کتاب نخست او، یعنی هنر ظریف بی‌خیالی، بیشتر روایت خاطرات و تجربه‌ها و دیدگاه‌های شخصی او بود. مشخصاً مطالبی از جنس مطالب وبلاگ و شبکه های اجتماعی را به هم متصل کرده بود و با توجه به محتوای جذاب و البته ترکیب هوشمندانه‌ی مطالب، توانست اقبال مخاطبان را در سطح جهان کسب کند.

اما این بار با کتابی روبرو هستیم که در بخش پایانی آن، چند صفحه به منابع و مآخذ اختصاص پیدا کرده است. در این بخش نام‌های بزرگی را نیز می‌بینید: از افلاطون تا داماسیو و از نیوتون تا آلن تورینگ.

.

کتاب اوضاع خیلی خراب است - مارک منسن - ترجمه سمانه پرهیزکاری - نشر میلکان

به هر حال این‌که مارک منسن از نوعی خود-نویسی به مستدل-نویسی و مستند-نویسی روی آورده، با توجه به ژانر نگارش او که نوشتن غیرداستانی است، گام مهم و ارزشمندی محسوب می‌شود.

اما هنوز این نقد بر او وارد است که مطالب کتابش، پیوستگی چندانی ندارند و می‌توان آن‌ها را در قالب تعدادی جستار مستقل هم منتشر کرد، بدون این‌که خللی به کلیت بحث وارد شود (خواندن کتاب را می‌توان از هر فصلی آغاز کرد).

اجازه بدهید بعد از این مقدمه‌ی طولانی، بخش‌هایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است را با هم بخوانیم:

موفقیت از جنبه‌های زیادی، خیلی متزلزل‌تر از شکست است.

اول به این دلیل که هر چه بیشتر به دست بیاورید، چیزهای بیشتری را ممکن است از دست بدهید، و دوم این‌که چون چیزهای بیشتری را ممکن است از دست بدهید، حفظ امید دشوارتر می‌شود.

اما مهم‌تر از همه – و از آن‌جا که با تجربه‌کردنِ امیدهامان آن‌ها را از دست می‌دهیم – می‌بینیم که تصورات زیبامان برای آینده‌ای بی‌نقص، چندان هم بی‌نقص نیستند، و می‌بینیم که آرزوها و خواسته‌هامان خود پر از عیب‌های غیرمنتظره و فداکاری‌های پیش‌بینی‌نشده‌اند.

چون تنها چیزی که واقعاً می‌تواند رویایی را نابود کند، تحقق یافتن آن است.

برای ایجاد و حفظ امید به سه چیز نیاز داریم:

احساس کنترل، اعتقاد به [یک مجموعه اصول و ]ارزش‌، و جامعه.

کنترل یعنی احساس کنیم مهار زندگی‌مان را در دست داریم، یعنی در تقدیر خود نقش داریم [= مرکز کنترل درونی].

ارزش یعنی چیزی را بیابیم که به‌قدری برایمان اهمیت داشته باشد که در راستای رسیدن به آن کار کنیم، چیزی بهتر، چیزی که ارزش تلاش کردن داشته باشد [= سلسله مراتب ارزش‌ها].

جامعه هم یعنی ما بخشی از گروهی هستیم که برای چیزهای مشترکی ارزش قائل هستند و برای دستیابی به چیزهای مشترکی تلاش می‌کنند.

بدون وجود جامعه، احساس انزوا می‌کنیم و ارزش‌هامان بی‌معنی می‌شوند. بدون ارزش‌ها دیگر هیچ چیزی ارزش دنبال‌کردن ندارد.

بدون کنترل، حس می‌کنیم دیگر قدرتی برای دنبال کردن چیزی نداریم.

اگر یکی از این سه را از دست بدهید، آن دو مورد دیگر را هم از دست داده‌اید. اگر یکی از آن‌ها را از دست بدهید، انگار امید را از دست داده‌اید.

ناامیدی ریشه‌ی اضطراب، بیماری‌های روانی و افسردگی است؛ منبع تمام بدبختی‌ها و اعتیادهاست.

اغراق نمی‌کنم؛ اما اضطراب مزمن بحرانی مربوط به امید است، ترس از آینده‌ای ناموفق. افسردگی هم بحرانی مربوط به امید است.

اگر توی فروشگاه استارباکس کار می‌کردم، به جای نوشتن اسم مردم روی فنجان قهوه‌شان، جملات زیر را می‌نوشتم:

«شما و تمام کسانی که دوست‌شان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته‌اید یا کارهایی که انجام داده‌اید برای تعداد کمی از مردم، اهمیت خواهند داشت، آن هم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگی‌ست. تمام مسائلی که به آن‌ها فکر می‌کنید یا کارهایی که انجام می‌دهید، تنها گریزِ استادانه‌ای از این حقیقت‌اند. ما غبارهای کیهانی بی‌اهمیتی هستیم که در یک نقطه‌ی‌ آبی پرسه می‌زنیم و به هم برخورد می‌کنیم. عظمتی برای خودمان تجسم می‌کنیم و اهدافی برای خودمان می‌سازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.

پس از قهوه‌ی لعنتی‌تان لذت ببرید!»

ترجمه کتاب همه چیز خراب است

کتاب همه چیز خراب است به همت #نشر میلکان منتشر شده که پیش از این کتاب واقع نگری را هم از همین ناشر به شما معرفی کرده‌ایم.

ترجمه توسط خانم سمانه پرهیزکاری انجام شده که در چند مورد ترجمه‌ی دیگر هم با نشر میلکان همکاری کرده‌اند و با توجه به این‌که متمم، متن فارسی را با نسخه‌ی اصلی تطبیق داده، باید تأکید کنیم که ترجمه، روان و وفادار است و چالش‌های این کتاب خاص (واژه‌های ویژه‌ و حساسیت‌برانگیز کتاب) را هم به زیبایی با انتخاب واژه‌ها و تعبیرهای مناسب، مدیریت کرده است.

نقدی مختصر بر کتاب مارک منسن

همان‌طور که در ابتدای این مطلب اشاره شد، مارک منسن به سرعت در مسیر تبدیل‌شدن به یک نویسنده‌ی عامه‌پسند حرفه‌ای گام برداشته است و می‌توان حدس زد که در آینده، در کنار کسانی مانند ملکوم گلدول، دنیل پینک، ست گادین، #دوبلی، سایمون سینک و امثال آن‌ها قرار خواهد گرفت.

اما برای تبدیل شدن به یک نویسنده‌ی حرفه‌ای (قابلِ ارجاع و اشاره و نه فقط شناخته‌شده و معروف)، لازم است گام دیگری هم برداشته شود.

اکنون که منسون می‌کوشد نوشته‌های خود را مستند و مستدل کند و ارجاع به بزرگان را هم در کار خود گنجانده است، در گام بعدی باید یکپارچگی بیشتری در کتاب خود ایجاد کند. به شکلی که کتاب از ابتدا تا انتها، انسجام ملموسی داشته باشد و نتوان ‌آن را مجموعه‌ای مستقل از جستارها و گزین‌گویه‌ها دانست.

ظرافت کلامی و دقت علمی هم، نکته‌ای است که باید انتظار داشته باشیم منسون به تدریج به آن توجه کند.

قاعدتاً کسی مثل داماسیو از خواندن غیر دقیق روایت مطالعاتش (در حدی که تکانش و هیجان و احساس، مترادف به کار رفته‌اند) خوشحال نمی‌شود.

هم‌چنین افراد آشنا با روانشناسی مثبت گرا، از این‌که امید و خوش بینی به جای هم به‌کار رفته‌اند و هر دو هم آن‌قدر مبهم‌اند که منسون تقریباً هر چیز مثبتی را با آن‌ها مترادف فرض می‌کند، راضی نمی‌شوند.

اما باید انصاف داشته باشیم و این را هم به‌خاطر بسپاریم که هر چیز را باید با جایگزینش سنجید و مقایسه کرد.

کتاب‌های منسون، جایگزینی برای مطالعه در شبکه‌های اجتماعی (اینستاگرام و تلگرام و مانند این‌ها) هستند و مثلاً کسی به جای مطالعه‌ی سلیگمن و پترسون به سراغ منسون نمی‌رود.

وقتی مبداء سنجش خود را تغییر دهید، دیگر نقدی که مطرح کردیم، چندان جدی نخواهد بود و نقطه‌ی ضعفی برای کتاب محسوب نمی‌شود.

به هر حال منسون از ۳۲ سالگی (هنر ظریف بی‌خیالی) تا ۳۵ سالگی (اوضاع خیلی خراب است)، مسیری طولانی را رفته و می‌توان انتظار داشت که در آینده، جایگاهی بسیار محکم‌تر و قابل‌اتکا‌تر در میان نویسندگان ژانر خود به دست بیاورد.

[ لینک مرتبط: خرید کتاب اوضاع خیلی خراب است ]

فهرست کتابهای روانشناسی و توسعه فردی که تا کنون در متمم معرفی شده‌اند

کتاب اوضاع خیلی خراب است نوشته مارک منسن از جمله کتابهایی است که دوستان متممی در نظرسنجی سالانه متمم به عنوان یکی از کتابهای پیشنهادی برای مطالعه به سایر دوستان‌شان معرفی کرده‌اند.

فهرست کتابهای پیشنهادی متممی‌ها برای مطالعه

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری روانشناسی مثبت گرا به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه روانشناسی مثبت گرا
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۹ نظر برای کتاب اوضاع خیلی خراب است | کتابی درباره امید | مارک منسن

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : مهشید محمدی

    با خوندن گزیده‌های کتاب مارک منسون، کتاب انسان در جستجوی معنا نوشتۀ دکتر ویکتور فرانکل برام تداعی شد.

    به‌خصوص در جملات زیر:

    * چون تنها چیزی که واقعاً می‌تواند رؤیایی را نابود کند، تحقق یافتن آن است.

    * ارزش یعنی چیزی را بیابیم که به‌قدری برایمان اهمیت داشته باشد که در راستای رسیدن به آن کار کنیم، چیزی بهتر، چیزی که ارزش تلاش‌کردن داشته باشد.

     

    در کتاب انسان در جستجوی معنا بر این نکته تأکید شده که انسان باید حتی برای دردها و رنج‌هایی که متحمل می‌شه معنایی تعریف کنه.

    تعریف معنا در زندگی، تحمل رو زیاد می‌کنه و صبر رو ارزشمند.

     

    از ما خواسته می‌شه در زندگی برای خودمون هدف تعیین کنیم. هدف و انگیزه‌ای که ما رو برای پیش‌رفتن امیدوارتر کنه. به نظر من اکثر اهداف از رؤیاها سرچشمه می‌گیرن. انسان بدون هدف، رؤیا و تخیل دچار ملال و یأس می‌شه. و درنهایت احساس پوچی روی زندگی آدمی سایه می‌اندازه.

    رؤیاها و اهداف کاملاً شخصی هستن. هرکس باتوجه به درونیاتش رؤیاهایی رو با خودش حمل می‌کنه. گاهی اهداف قابل تحقق هستن. هرگاه فردی احساس کرد رخوت و ناامیدی داره بر لحظاتش غلبه می‌کنه باید اهداف و رؤیاهایی رو برای خودش بازتعریف کنه.

     

     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .