فعل ۶۷: Fix

ممکن است با خود بگویید Fix چنان معنای واضحی دارد که حتی آنها که با زبان انگلیسی آشنا نیستند نیز، معنای آن را میدانند.
حتی شاید بتوان این واژه را یکی از واژگان محاورهای فارسی امروز در نظر گرفت.
در چنین شرایطی آیا لازم است که یکی از درسهای افعال پرکاربرد انگلیسی در فضای کسب و کار را به Fix اختصاص دهیم؟
این حرف کاملاً درست است.
همهی ما فعل Fix و اسمها و واژههای همخانوادهی آن را میشناسیم و میدانیم که مفاهیمی مانند ثابت کردن، تعمیر کردن و رفع ایراد را میتوان با استفاده از این واژه بیان کرد.
اما معمولاً این واژه را بیش از اینکه در زبان انگلیسی به کار ببریم، در زبان فارسی به کار میبریم.
معمولاً هم از میان گزینههای مختلف (solve / repair / set / resolve / fix)، گزینههای دیگر شانس بیشتری برای انتخاب شدن دارند (شاید چون به نظر میرسد آنها رسمیتر هستند).
با همهی این توضیحات مقدماتی، امیدواریم درس حاضر کمک کند تا Fix (در موقعیتهای فعل و اسم) به دایره واژگان فعال شما در زبان انگلیسی هم – مانند زبان فارسی – اضافه شود.
Fix
کاربرد در جلسات
علاوه بر همهی کاربردهای فوق که در مکالمات روزمره و همینطور در جلسات سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند، مدیران به دو ترکیب از فعل Fix خیلی علاقه دارند و معمولاً آن را با بار معنایی منفی به کار میبرند.
نخستین ترکیب، Quick Fix به معنای راه حل سریع و میانبر (معادل مُسَکِن برای درد) و یا راهکار سطحی (معادل همان سمبل کردن خودمان) است.
به همین علت است که استیفن رابینز نویسندهی کتاب رفتار سازمانی میگوید:
I will never believe in any quick fix.
من هرگز هیچ راه حل سریع و میانبری را باور نخواهم داشت.
یا اینکه در جای دیگری میگوید:
Of course, there are no quick fixes in today’s complex world.
قطعاً در دنیای پیچیدهی امروز، هیچ راه حل میانبری وجود ندارد.
کلمه دیگری هم که به معنای مشابه – اما با بار معنایی منفی خفیفتر – به کار میرود Easy Fix است.
فرض کنید یک مدیر، مشکلات انگیزش منابع انسانی خود را در جلسه مطرح میکند و همکاران، راهکارهای بدیهی را به شکلی مطرح میکنند که انگار قبلاً به ذهن هیچکس نرسیده است.
مدیر ممکن است در چنین شرایطی بگوید:
There’s no easy fix to this problem
برای حل این مشکل، راهکار سادهای وجود ندارد.
منظور مدیر از چنین جملهای این است که مسئله پیچیدهتر از این حرفهاست و به این سادگی حل نمیشود؛ شما هم سادهاندیش نباشید.
برخی از کالوکیشنهای Fix
[ درس مرتبط: کالوکیشن چیست؟ ]
توضیح: این فهرست، فقط به کاربردهای Fix در جایگاه فعل محدود نشده است. ما با هدف کمک به افزوده شدن Fix به دامنهی واژگان فعال شما، به ترکیبهای پرکاربرد غیرفعلی Fix نیز اشاره کردهایم.
fixing the problem | quick fix |
easy fix | fixing the economy |
fixing the faults | temporary/permanent fix |
fixing the bugs | fixing the damages |
fixing the situation | working on a fix |
fixing the prices | fixing the date |
نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام میشود.
ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید.
شما با ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، به درسهای مختلفی (از جمله: استعدادیابی، سبک زندگی، هوش کلامی، افعال پرکاربرد انگلیسی، مهارتهای ارتباطی و پاراگراف فارسی) دسترسی پیدا خواهید کرد.
ترتیبی که گروه متمم برای خواندن مطالب سری یادگیری زبان انگلیسی به شما پیشنهاد میکند:
- افعال پرکاربرد زبان انگلیسی
- فعل ۱: Leave
- فعل ۲: Provide
- فعل ۳: Stand
- فعل ۴: Include
- فعل ۶: Lead
- فعل ۵: Spend
- فعل ۷: Process
- فعل ۸: Consider
- فعل ۹: Buy
- فعل ۱۰: Send
- فعل ۱۱: Expect
- فعل ۱۲: Fall
- فعل ۱۳: Reach
- فعل ۱۴: Suggest
- فعل ۱۵: Raise
- فعل ۱۶: Sell
- فعل ۱۷: Require
- فعل ۱۸: Decide
- فعل ۱۹: Return
- فعل ۲۰: Develop
- فعل ۲۱: Receive
- فعل ۲۲: Join
- فعل ۲۳: Produce
- فعل ۲۴: Choose
- فعل ۲۵: Increase
- فعل ۲۶: Obtain
- فعل ۲۷: Plan
- فعل ۲۸: Accept
- فعل ۲۹: Compare
- فعل ۳۰: Reduce
- فعل ۳۱: Remove
- فعل ۳۲: Establish
- فعل ۳۳: Avoid
- فعل ۳۴: Respond
- فعل ۳۵: Maintain
- فعل ۳۶: Employ
- فعل ۳۷: Structure
- فعل ۳۸: Manage
- فعل ۳۹: Treat
- فعل ۴۱: Improve
- فعل ۴۰: Mention
- فعل ۴۲: Prevent
- فعل ۴۳: Admit
- فعل ۴۴: Encourage
- فعل ۴۵: Complete
- فعل ۴۶: Refuse
- فعل ۴۷: Deliver
- فعل ۴۸: Count
- فعل ۴۹: Refer
- فعل ۵۰: Own
- فعل ۵۱: Ignore
- فعل ۵۲: Predict
- فعل ۵۳: Prefer
- فعل ۵۴: Measure
- فعل ۵۵: Influence
- فعل ۵۶: Lack
- فعل ۵۷: Propose
- فعل ۵۸: Charge
- فعل ۵۹: Promise
- فعل ۶۰: Extend
- فعل ۶۱: Remind
- فعل ۶۲: Participate
- فعل ۶۳: Organize
- فعل ۶۴: Contrast
- فعل ۶۵: Estimate
- فعل ۶۶: Confirm
- فعل ۶۷: Fix
- فعل ۶۸: Afford
- فعل ۶۹: Complain
- فعل ۷۰: Describe
- فعل ۷۱: Divide
- فعل ۷۲: Invest
- فعل ۷۳: Succeed
- فعل ۷۴: Reject
- فعل ۷۵: Convince
- فعل ۷۶: Lower
- فعل ۷۷: Approve
- فعل ۷۸: Purchase
- فعل ۷۹: Inform
- فعل ۸۰: Install
- فعل ۸۱: Advise
- فعل ۸۲: Schedule
- فعل ۸۳: dismiss
- فعل ۸۴: Split
- فعل ۸۵: Distribute
- فعل ۸۶: Fund
- فعل ۸۷: Anticipate
- فعل ۸۸: Recruit
- فعل ۸۹: Resign
- فعل ۹۰: Cancel
- فعل ۹۱: Exchange
- فعل ۹۲: Persist
- فعل ۹۳: Discount
- فعل ۹۴: Authorize
- فعل ۹۵: Concern
- فعل ۹۶: Invoice
- فعل ۹۷: Verify
- فعل ۹۸: Advertise
- فعل ۹۹: Dispatch
- فعل ۱۰۰: Owe
- فعل ۱۰۱: Lengthen