ریبرندینگ چیست؟ | آشنایی با اصول ریبرندینگ و مراحل بازسازی برند
ریبرندینگ (Rebranding) یا بازسازی برند اصطلاحی است که در سالهای اخیر به شکل گسترده رواج پیدا کرده و دربارهاش بسیار میشنویم و میخوانیم.
اگر چه تغییر در برند اتفاق تازهای نیست و چندین دهه قدمت دارد، اما شاید گسترش فرهنگ کارآفرینی و راهاندازی استارت آپ باعث رونق این اصطلاح شده باشد.
تا همین یک دهه پیش اگر میخواستید چند مثال ریبرندینگ ایرانی مطرح کنید، به موارد معدودی مانند تغییرات برند بانکها یا تولیدکنندگان لوازم خانگی محدود میشدید (مثل ریبرندینگ بانک ملت یا بازسازی برند اسنوا).
اما افزایش استفاده از موبایل و رواج یافتن فرهنگ استارتآپی در کشور باعث شد که هر یک از مردم ما با نمونههای فراوانی از ریبرندینگ روبهرو شوند. کسب و کارهای جوانی که کار خود را با یک برند آغاز میکردند و همزمان با رشد و پیشرفت و جذب سرمایه گذار یا خریده شدن توسط شرکتهای دیگر (ادغام عمودی یا ادغام افقی) لازم میدیدند تغییراتی در برند خود ایجاد کنند.
دیجی کالا، اسنپ، تپسی، زودفود و کافه بازار، نمونههایی از کسبوکارهای جوان ایرانی هستند که به سراغ بازسازی برند خود رفتهاند. البته طی سالهای اخیر، همزمان در خارج از فضای استارتآپی هم نمونه های ریبرندینگ فراوانی به وجود آمدهاند که از جملهی آنها میتوان به ریبرندینگ درسا اشاره کرد.
تعریف ریبرندینگ چیست؟
دربارهی تعریف ریبرندینگ و مفهوم آن اختلافنظرهای زیادی وجود دارد. همین اختلافنظرها باعث شده که معمولاً هرگاه یک شرکت به سراغ ریبرندینگ میرود، از سوی جبهههای مختلف مورد حمله و انتقاد قرار بگیرد.
هر وقت ریبرندینگ اتفاق بیفتد، باید انتظار داشته باشید حداقل دو گروه به مخالفت با آن برخیزند.
گروه اول ژورنالیستها و روزنامهنگاران هستند. اگر آنها مقالهای بنویسند و از ریبرندینگ تعریف کرده و آن را تحسین کنند، دیگران میگویند که احتمالاً پول گرفتهاند و رپورتاژ آگهی نوشتهاند. ضمن اینکه چنین مطالب مثبتی کمتر هم خوانده و بازنشر میشوند. پس میتوان حدس زد ژورنالیستها تمایل ویژهای دارند که بر ریبرندینگ نقد بنویسند و از آن ایراد بگیرند.
گروه دوم هم متخصصان برندسازی هستند. آنها هم اگر ریبرندینگ را تأیید و تحسین کنند، دیگر کاری برایشان باقی نمیماند. ضمن اینکه نمیتوانند به سادگی ژست یک متخصص را بگیرند. پس باز هم منطقی است ریبرندینگ را نقد کنند. به همین علت، هر زمان یک ریبرندینگ جدی در صنعت اتفاق میافتد، باید منتظر سیلِ مقالههای متخصصان برند باشید که همگی عنوانی شبیه این دارند: آیا تغییرات ایجاد شده در برند X واقعاً ریبرندینگ بود؟
مثلاً وقتی یک شرکت لوگوی خود را تغییر میدهد یا اصلاح میکند، عدهای میگویند ریبرندینگ انجام شده و عدهای دیگر میگویند صرفاً هویت بصری برند تغییر کرده است.
شاید به همین علت، کسانی مثل داولینگ (Dowling) و همینطور موزِلِک (Muzellec) به شرکتهای بزرگ پیشنهاد میکنند روزنامهنگار مطرح و مدعیان شناختهشدهی برندسازی را به جلسات ریبرندینگ خود دعوت کنند تا زبان آنها بعداً برای نقد، کوتاه باشد (+/+).
موزلک حتی یک گام جلوتر میرود و بازخوردهای ریبرندینگ را در جملهای از ماکیاولی خلاصه میکند:
اما در این میان، خود موزلک مطالعات متعددی در زمینهی بازسازی برند انجام داده و طی یک دههی اخیر، بیشتر کتابها و مقالات مرتبط با برندسازی به تعریف و چارچوبی که او ارائه کرده ارجاع میدهند (+/+/+).
ما هم در این درس، چارچوب پیشنهادی او را معیار قرار میدهیم:
ریبرندینگ یک سیگنال است.
این سیگنال برای ذی نفعان (Stakeholders) ارسال میشود.
هدف از سیگنال هم این است که ذینفعان متوجه شوند که چیز یا چیزهایی در شرکت تغییر کرده است.
تفاوت بازسازی جزئی برند تا بازسازی کلی برند
ریبرندینگ یا بازسازی برند را میتوان در سه سطح مختلف مورد توجه قرار داد:
- ریبرندینگ در سطح محصول یا Product Rebranding
- ریبرندینگ در سطح واحدهای استراتژیک کسب و کار یا SBU Rebranding
- ریبرندینگ در سطح شرکت یا Corporate Rebranding
بازسازی برند در سطح محصول، پیچیدگیهای کمتری دارد و نمونههای فراوانی از آن را میبینیم. اما ریبرندینگ در سطح SBU و شرکت دشوارتر است و چالشهای بیشتری دارد.
موزِلِک ضمن اشاره به اختلافنظرها در تعریف ریبرندینگ، هر نوع تغییر در نام یا لوگو یا شعار برند را مصداقی از ریبرندینگ و بازسازی برند در نظر میگیرد.
بنابراین وارد چنین بحثی نمیشود که فلان تغییر، صرفاً در هویت بصری است و مصداق بازسازی برند محسوب نمیشود.
البته توضیح میدهد که ریبرندینگ را میتوان در یک طیف در نظر گرفت: از تغییرات جزئی و موردی (Evolutionary Rebranding) یا تغییرات بنیادین و انقلابی (Revolutionary Branding).
البته به این نکته هم توجه دارد که معمولاً تغییر در نام، شعار و لوگو با تغییراتی بنیادیتر در سطح شرکت همراه است و به ندرت مواردی پیش میآید که چنین تغییراتی صرفاً در سطح انجام شود.
او پارادوکس ریبرندینگ را به خوبی بیان میکند:
چه انگیزههایی برای ریبرندینگ وجود دارد؟
انگیزههای مختلفی میتواند برای ریبرندینگ وجود داشته باشد. در اینجا چند مورد از آنها را با هم مرور میکنیم:
تغییر در ساختار مالکیت شرکتها
وقتی یک شرکت توسط شرکت دیگری خریداری شده یا با آن ادغام میشود، ممکن است شرکت مادر تصمیم به ریبرندینگ بگیرد. به این معنا که شرکت مادر ممکن است ترجیح بدهد در هویت شرکت خریداری شده، اشارههایی از نام و نشان خودش را بگنجاند.
البته قرار نیست ساختار مالکیت حتماً به شکل حقوقی تغییر کند. گاهی تغییر در شکل تعامل و همکاری هم میتواند انگیزهای برای ریبرندینگ باشد. مثلاً زودفود پس از اینکه مدتی در کنار اسنپ، تحت مالکیت گروه اینترنتی ایران فعالیت کرد، به اسنپفود تغییر نام داد تا پیامی واضح به بازار برای بزرگتر شدن چتر برند اسنپ باشد (+/+).
اما فراموش نکنید که این نوع ریبرندینگ تابع سیاستهای مجموعهی مادر هم هست. عکس این سیاست را در برند لورئال (L’Oréal’s) میبینید. این شرکت برندهای بسیاری مانند Kiehl و Vichy و Yves Saint Laurent را خریده، اما همواره اصرار داشته که ما به هویت برندها احترام میگذاریم و ترجیح میدهیم در همان بستری که از ابتدا شکل گرفتهاند رشد و نمو را تجربه کنند (+/+).
تغییر در استراتژی شرکتها
تغییر در استراتژی شرکتها یکی دیگر از انگیزههای ریبرندینگ است. وقتی یک شرکت تصمیم میگیرد بازارهای تازه را به دست آورد یا بخشی از بازارهای قدیمی خود را کنار بگذارد، معمولاً ریبرندینگ به عنوان یک گزینه روی میز قرار میگیرد.
شاید یک مثال قدیمی و شناختهشده در این زمینه شرکت توکیو سوشین کوگیو باشد که وقتی تصمیم گرفت وارد بازارهای جهانی شود، نام سونی را برای خود انتخاب کرد (+).
هنوز هم حرکت به سمت بازارهای بینالمللی یکی از انگیزههای اصلی در بازسازی برند محسوب میشود.
تغییر در محیط بیرونی
گاهی اوقات تغییر دغدغههای مشتریان و جامعه و در واقع فشار محیطی میتواند انگیزهای برای ریبرندینگ باشد. مثلاً طی سالهای اخیر این انتظار در مردم شکل گرفته که برندها مسئولیت اجتماعی خود را در زمینهی حفظ محیط زیست جدیتر بگیرند.
چنین انتظاری در مورد برخی برندها – مثلاً برندهایی که در حوزهی سوختهای فسیلی فعالیت میکنند – جدیتر حس میشود.
به همین علت طی دهههای گذشته دیدهایم که برخی از برندهای حوزهی انرژی برای ریبرندینگ اقدام کردهاند. تغییر لوگوی بریتیش پترولیوم را میتوان مصداق این روند دانست.
البته همانطور که در درس سبزشویی توضیح دادهایم به سرعت معلوم شد که این ریبرندینگ بیشتر در حد لوگو بوده است. به تعبیر متخصصان برندسازی، ریبرندینگ BP به تغییر در هویت بصری برند محدود شد و به جنبههای دیگر سازمان (مثل استراتژی و اصول و ارزشها) تسرّی پیدا نکرد.
تغییر در محیط بیرونی میتواند تغییر در سلیقهی مردم و جامعه هم باشد. مثلاً در سالهای اخیر، استفاده از طرحهای سادهتر بیشتر رواج پیدا کرده و سلیقهی عمومی، طرحهای پیچیده با جزئیات زیاد را کمتر میپسندد. اگر از برخی برندهای لوکس بگذریم، این حرکت به سمت سادهسازی لوگو را میتوان در برندهای بسیاری مشاهده کرد.
به عنوان نمونهای از این تغییرات کافی است به تغییر شکل ظاهری برند اپل فکر کنید:
وقتی ما را بد فهمیدهاند یا میخواهیم ما را جور دیگری بفهمند
موزلک اشارهای ساده و جذاب به ریبرندینگ کفتارها دارد. حدود دو دهه قبل در نشریهی Science News مطلبی منتشر شد و به این نکته اشاره کرد که کفتارها نیاز به ریبرندینگ دارند (+).
در آن مقاله توضیح داده شده بود که ما معمولاً کفتارها را به عنوان موجوداتی زائد، حریص، تهماندهخوار، زشت و بیرحم میدانیم. حتی خرافات بسیاری هم در مورد آنها وجود دارد. در حالی که کفتارها موجوداتی هوشمند هستند و زندگی اجتماعی بسیار جالب و جذابی دارند و اتفاقاً در اکوسیستمها هم نقشی کلیدی ایفا میکنند.
در واقع به نظر میرسد باید با مقالهنویسی و مستندسازی و شرح دقیقتر زندگی کفتارها به ریبرندینگ آنها کمک کرد.
داستان بازسازی برند کفتارها یک نکتهی آموزشی مهم برای ما دارد. همیشه قرار نیست تغییر در ظاهر برند (نام، لوگو یا شعار) همراه با تغییراتی در داخل مجموعه باشد.
گاهی اوقات ما نمیخواهیم خودمان را تغییر دهیم. اما میخواهیم بدون اینکه تغییری در داخل اتفاق بیفتد، نگاه دنیای بیرون را به خودمان تغییر دهیم و بهبود ببخشیم (مستقل از اینکه چقدر در این کار صادق یا اخلاقگرا هستیم).
یک مثال خوب در این زمینه میتواند ریبرندینگ فیلیپ موریس به آلتریا باشد:
وقتی فیلیپ موریس احساس کرد تصویری منفی از این برند در بازار شکل گرفته و اساساً نگاه عموم مردم به صنعت دخانیات منفی است، با تغییراتی سطحی (و شاید بتوان گفت صوری) برند خود را از فیلیپ موریس به آلتریا تغییر داد.
آلتریا واژهای بیمعنی است. اما با Altus در لاتین (به معنای عمیق، ریشهدار و مرتفع) همریشه است (کلماتی مانند Altitude هم از همین ریشه هستند). این نوع نامگذاری یا برای مخاطب کاملاً بدون سابقه و دارای بار معنایی خنثی بود و یا اینکه بار معنای مثبت القا میکرد.
البته این مثال نباید باعث شود که فکر کنید این نوع از ریبرندینگ همیشه کاری اشتباه یا از جنس فریبکاری است. ممکن است شرکت شما واقعاً ارزشمند و ارزش آفرین باشد اما به این نتیجه برسید که بازار، تصویر درستی از برندتان ندارد و ریبرندینگ میتواند به شما کمک کند.
فرایند ریبرندینگ چیست؟ بازسازی برند چگونه انجام میشود؟
برای ریبرندینگ سه گام اصلی تعریف میشود.
در گام اول باید تصمیم بگیرید که هدف تغییر و بازسازی برند چیست. شما دو گزینه پیش رو دارید:
- تلاش برای تغییر تصویر بیرونی برند (بدون تغییر هویت درونی مثل فیلیپ موریس)
- تلاش برای تغییر هویت برند و تصویر بیرونی برند
پس از اینکه در مورد هدف تغییر تصمیم گرفتید، وارد گام درونیسازی (Internalization) تغییر میشوید. همکاران شما در شرکت و تمام کسانی که در کنار شما قرار دارند و کار میکنند، باید دقیقاً متوجه شوند که چه اتفاقی افتاده و چرا این اتفاق افتاده.
اگر هویت برند را اصلاح میکنید، تغییرات جدید چیست. اگر هم صرفاً در پی اصلاح تصویر برند هستید، ویژگیهای نامطلوب قبلی چه بوده که اکنون تصمیم به تغییر آن گرفتهاید.
اگر شرکت کوچکی دارید، این گفتگوها و اطلاعرسانی میتواند در چند جلسهی ساده انجام شود. اما در شرکتهای بزرگ ممکن است مجبور شوید برنامههای متعدد و گستردهای با حضور کارکنان بگذارید و مطمئن شوید که همه متوجه ریشهها و انگیزههای این تغییر شدهاند.
در مرحلهی سوم وارد برونیسازی (Externalization) میشوید. یعنی باید به جامعه و بهطور خاص، ذینفعان خود بگویید که چه اتفاقی افتاده است.
در اینجا سیاست شرکتها بسیار متفاوت است. بعضی شرکتها اصرار دارند که جزئیات تغییر برند و انگیزهها و علتها و فلسفهی آن را شرح دهند.
گاهی هم شرکتها کمپینهای تبلیغاتی بزرگ میبندند و اجرا میکنند، اما صرفاً تغییرات ظاهری (نام، لوگو و شعار) را اعلام میکنند و ترجیح میدهند در مورد انگیزهها و ریشهها سکوت کنند و اجازه دهند بازار به تدریج آنها را کشف کند.
مراقب اشتباهات ریبرندینگ باشیم
در ابتدای درس گفتیم که ریبرندینگ معمولاً با انتقاد روبهرو میشود. بخش بزرگی از این انتقادها را هم به «ابراز وجود» روزنامهنگاران، تحلیلگران و کارشناسان برندسازی نسبت دادیم.
اما این هم منصفانه نیست که بگوییم هر نقدی در هر جایی مطرح میشود، خودخواهانه است و منتقد صرفاً در پی مطرح کردن نام خویش است.
به هر حال ریبرندینگ به این معناست که شرکت میخواهد ارتباط خود را با گذشتهاش قطع کرده یا لااقل، تغییر دهد. اگر بیشتر ذینفعان نتوانند علت و انگیزهی این حرکت را متوجه شود، منطقی است که ریبرندینگ را ناموفق بدانیم.
ریبرندینگ معمولاً ارزان نیست. فقط تصور کنید که یک بانک طی فرایند ریبرندینگ باید هزاران تابلو سر در و صدهاهزار بروشور و سربرگ نامه را تغییر دهد. علاوه بر اینها نیاز به برگزاری جلسات رونمایی، آموزش، تببین علت ریبرندینگ و مانند اینها هم خواهد بود.
موزلک حرف جالبی میزد. او میگوید قبل از ریبرندینگ از خودتان بپرسید: «اگر بازسازی برند انجام نشود، چه اتفاقی میافتد؟»
اگر پاسختان این است که «اتفاق خاصی نخواهد افتاد» بهتر است از ریبرندینگ صرفنظر کنید. اگر هم چنین نکردید، آماده باشید تا جامعه، مشتریان، رسانهها و تحلیلگران نسبت به این تغییرات بیتوجه باشند و یا بدتر، برخوردهای تلخ و سخت با شما انجام دهند.
همچنین به خاطر داشته باشید که:
اگر ریبرندینگ واقعاً با تحولاتی در نگرش، فرهنگ سازمانی و استراتژی شما همراه است، ابتدا تغییرات را آغاز کنید و سپس به سراغ تغییر نما و نشانههای ظاهری برند خود بروید.
وگرنه احتمالاً چنانکه داولینگ میگوید در دام سینگال زودهنگام (نابالغ) گرفتار خواهید شد.
مخاطبان پس از مشاهدهی تغییر و تحول ظاهری، سعی میکنند ریشههای عمیقتر آن را جستجو کنند و وقتی به نتیجه برسند که تحول خاصی اتفاق نیفتاده، باور خود را به ریبرندینگ شما از دست خواهند داد.
بعداً هم سخت است که به آنها بگویید آنچه ماهها قبل یا سال قبل انجام دادیم، مقدمهای بر تغییراتی بود که به تازگی انجام دادهایم.
به طور خلاصه بکوشید تغییر درونی و عمیق بر تغییر بیرونی و ظاهری مقدم باشد.
دسترسی کامل به درسهای برندسازی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. با عضویت ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به درسهای برند و برندسازی، به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
ضمناً بررسیهای آمازون ما نشان داده که دوستان متممی که به برندسازی علاقهمند هستند، از درسهای زیر هم استقبال میکنند:
ارزش آفرینی | تبلیغات | مدیریت بازاریابی
دیجیتال مارکتینگ | تولید محتوا | بازاریابی محتوایی | سئو
مشاوره مدیریت | کوچینگ | دوره پرسونال برندینگ
مذاکره | مهارت ارتباطی | کاریزما | هوش کلامی
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین و مشارکت در بحث
طی این سالها در داخل کشور یا در سطح جهان، کدام ریبرندینگ توجه شما را جلب کرده است. وقتی درس ریبرندینگ را میخواندید اولین موردی که برایتان تداعی شد چه بود؟
در مورد آن ریبرندینگ چه قضاوتی دارید؟ بازسازی برند با چه هدفی انجام شده بود؟ این اهداف رسماً گفته شده؟ یا شرکت سکوت کرد و اجازه داد مشتریان و مخاطبان به تدریج ریشههای این تغییر را کشف کنند؟
پیشنهاد | دوره برندسازی شخصی (فایل صوتی آموزشی)
بیشتر درسهای متمم به صورت متنی تنظیم و منتشر میشوند. اگر به پرسونال برندینگ یا همان برندسازی شخصی علاقهمند هستید اما یادگیری صوتی را ترجیح میدهید میتوانید مجموعه فایلهای صوتی دوره پرسونال برندینگ را خریداری کرده و گوش دهید.
محمدرضا شعبانعلی در این دوره پرسونال برندینگ در قالب یک مجموعه فایل صوتی ۳۱۵ دقیقهای، جنبههای مختلف برندسازی شخصی از تعریف و تاریخچه تا نکات و تکنیک های پرسنال برندینگ را توضیح میدهد. همچنین اشتباهات برندسازی شخصی را مرور و بررسی میکند.
برای مشاهدهی سرفصل دوره برندینگ و فهرست موضوعات مطرح شده در دوره برندسازی شخصی و نیز گوش دادن به بخشهایی از آن میتوانید روی دکمهی زیر کلیک کنید:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری برندسازی به شما پیشنهاد میکند:
- برند چیست؟ برندسازی (برندینگ) چگونه انجام میشود؟ (نقشه راه)
- برند چیست؟ چرا به سراغ برندسازی میرویم؟
- چند اشتباه رایج در درک مفهوم برند و برندسازی
- جایگاه برند چیست؟ | جایگاه یابی برند چگونه انجام میشود؟
- ارزش پیشنهادی برند | Brand Value Proposition
- عصاره برند چیست؟ آشنایی با روح یک برند
- هویت برند چیست؟
- منشور هویت برند | مدل کاپفرر برای تعریف هویت برند
- تغییر هویت بصری | آیا شیائومی در این کار موفق بوده است؟
- زبان برند چیست؟ | آیا به لحن برند و هویت کلامی برند خود توجه میکنید؟
- انتخاب نام برند (نام تجاری) | در انتخاب اسم برند به چه نکاتی توجه کنیم؟
- نقاط تماس برند با مشتری (Brand Touch-points)
- سفیر برند چیست؟ | مروری بر معنی و وظایف سفیر برند
- آگاهی از برند | یادآوری برند و تشخیص برند
- تعریف وفاداری به برند یا Brand Loyalty چیست؟
- ارزش ویژه برند چیست؟ | مدل ارزش ویژه برند کلر چه میگوید؟
- نمونه پرسشنامه ارزش ویژه برند | مدل کلر
- معماری برند چیست؟ مرور چند نمونه معماری برند
- رقیق شدن برند | ارزش برند چگونه از بین میرود؟
- ریبرندینگ چیست؟ | آشنایی با اصول ریبرندینگ و مراحل بازسازی برند
- برند لوکس چیست؟ | تفاوت برندهای گرانفروش، پریمیوم و لوکس
- ساختن برند لوکس | برندهای لوکس چه میکنند؟ | بخش اول
- ساختن برند لوکس | برندهای لوکس چه میکنند؟ | بخش دوم
- برندسازی شخصی چیست؟ پرسونال برندینگ چگونه انجام میشود؟
- اهمیت برندسازی شخصی | مزایای برند شخصی چیست؟
- برندینگ برای شخص یا برای کسب و کار؟
- ساخت برند شخصی | پرسونال برندینگ از خودشناسی آغاز میشود
- برندسازی شخصی | انتخاب مخاطب برند
- توسعه برند شخصی | باید برای ارتباطات برند برنامهریزی کنید
- برندسازی شخصی | حد مناسب خودافشایی کجاست؟
- سیگنال در برابر پیام | کدامیک برای برندسازی موثرتر هستند؟
- آیا باید همیشه بر موضع خود باقی بمانیم؟
- اسلایدهای پاورپوینت برندسازی شخصی (+ لینک دانلود فایل)
- کتاب مدیریت استراتژیک برند نوشته کاپفرر
- کتاب برندسازی شخصی پیتر مونتویا | برند خودت باش
- کتاب مدیریت برند | برندسازی برای اشخاص و کسب و کارها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علیرضا خلج زاده
مثالی که میخواهم بزنم از ریبرندینگ دیجیکالاست
تا قبل سال 1393 لوگوتایپ برند دیجیکالا شامل رنگ قرمز و خاکستری بود که در آن، کلمه "دیجی" به رنگ قرمز و کلمه "کالا" به رنگ خاکستری بود و پیام برند «خرید کالای دیجیتال» بود.
اما از سال 1393 تا 1399 ماجرا برعکس شد و در لوگوتایپ دیجیکالا کلمه "دیجی" به رنگ خاکستری و کلمه "کالا" به رنگ قرمز درآمد؛ به نظرم علت این تغییر به این خاطر بود که دیجیکالا دیگر صرفا قصد فروش کالای دیجیتال را نداشت و تصمیم گرفت کالاهای غیر دیجیتال را هم به صورت آنلاین به فروش برساند. پس با جا به جایی این دو رنگ، تمرکز را روی کلمه "کالا" آورد.
میتوان حدس زد که انگیزه پشت این ریبرندینگ تغییر در استراتژی کسب و کار بوده است چون اگر اشتباه نکنم بعد از این تغییر بود که قابلیت ایجاد حساب کاربری برای فروش کالا توسط صاحبان کسب و کار نیز اضافه شد.
در آخر، در سال 1399 یک ریبرندینگ دیگر انجام داد که این بار با پیام «تجربه خوش آیند خرید و فروش» همراه بود و تصمیم گرفتند لوگو خود را از شکل DK به یک مربع D شکل به رنگ گل سرخ (صورتی فلت) که داخل آن یک علامت لبخند وجود دارد تغییر دهند و لوگوتایپ خود را نیز مانند لوگو، تماما به رنگ گل سرخ دربیاورند (که قبلا قرمز و خاکستری بود)
دیجیکالا در تاریخ 19 مرداد 99 در سایت خودش در مطلبی تحت عنوان "داستان یک لبخند در دیجیکالا" اهداف و دلایل این ریبرندینگ را به طور رسمی اعلام کرد.
به یاد دارم در همان حوالی از تاریخ بود که موجی از انتقادات به دیجیکالا شکل گرفته بود مبنی بر تجربه بد در ارسال کالا و مرجوع شدن زیاد کالاها خریداری شده، که شاید انگیزه دیجیکالا از این ریبرندینگ تغییر تصویری بود که از این تجربه بد در ذهن مشتریان ثبت شده بود.
"امیدوارم با توجه به گذشت زمان زیاد از این تغییرات، جزئیاتی که بیان کردم سهوا با تحریف همراه نشده باشد."