کتاب مدیریت زمان برایان تریسی | معرفی، خلاصه و نقد
ما در متمم کتابهای متعددی را در زمینهٔ مدیریت زمان و افزایش بهرهوری معرفی کردهایم که از جملهٔ آنها میتوان به کتابهای عادتهای اتمی، مینیمالیسم دیجیتال، مجالی برای تمرکز، کار عمیق و مدیریت توجه اشاره کرد.
این بار میخواهیم یکی از معروفترین کتابهای مدیریت زمان یعنی کتاب مدیریت زمان برایان تریسی (Brian Tracy) را مرور کنیم.
حرف زدن از کتاب برایان تریسی در متمم ساده نیست. او سخنران و نویسندهای تجاری است که از هر فرصتی برای نقد کردن مباحث مهارتی و مدیریتی استفاده کرده است. حتی در کشوری مثل ایران هم، که مسیر مربیان انگیزشی بینالمللی در دهههای اخیر کمتر به آن افتاده است، تریسی با مدیران و کارآفرینان و بازیگران، عکس یادگاری گرفته و انواع گواهینامهها و تقدیرنامهها را به هر کسی که از کنارش رد شده اهدا کرده است.
با این حال ادعای ما در متمم نگاه نقادانه است و یکی از ویژگیهای نگاه نقاد این است که اجازه نمیدهد دانستههای قبلی و پیشداوریها بر روی قضاوت و داوری تأثیر بگذارند. بنابراین کتابها را – مستقل از تصویری که از نویسندگانشان در ذهن داریم – پیش رو قرار میدهیم و نقاط قوت و ضعفشان را بررسی میکنیم. و البته بر این باوریم که اشاره به ضعفها هم به اندازهٔ صحبت از نقاط قوت میتواند مفید و آموزنده باشد.
بر این اساس، گاهوبیگاه، کتابهای روانشناسی عامه هم در متمم صفحهای را به خود اختصاص دادهاند. شاید اثر مرکب نمونهٔ خوبی از این کتابها باشد. با این مقدمه، به سراغ کتاب مدیریت زمان برایان تریسی میرویم.
معرفی کتاب مدیریت زمان برایان تریسی
کتاب مدیریت زمان تریسی در مقایسه با سایر کتابهایش نسبتاً جدید محسوب میشود. این کتاب در روزهای نخست سال ۲۰۱۴ به بازار عرضه شده و انجمن مدیریت آمریکا (AMACOM) آن را منتشر کرده است.
کتاب نسبتاً کوچک است و حجم آن به زحمت، با احتساب صفحات سفید و فهرست و عنوان، از صد صفحه عبور کرده است.
ساختار کتاب تقریباً تکنیکمحور است. به این معنا که تریسی کوشیده تقریباً به هر تکنیکی را که در حوزهٔ مدیریت زمان مطرح بوده، ولو در چند پاراگراف، اشاره کند و چیزی از قلم نیفتد. برای این که با فضای این کتاب مدیریت زمان بیشتر آشنا شوید، در ادامه برخی از عناوین و موضوعات مطرح شده در کتاب را میآوریم:
اهمیت توجه به چشمانداز، مأموریت، ارزشها و هدفهای شفاف
اگر بخواهیم مهمترین نقطهٔ قوت کتاب مدیریت زمان برایان تریسی را بگوییم باید به این نکته اشاره کنیم که او تکنیک را با تکنیک شروع نمیکند.
به این معنا که با وجود نگاه تکنیکمحور و تلاش برای گنجاندن طیف وسیعی از تکنیکها در کتاب، معتقد است که برای موثر بودن تکنیکها، ابتدا باید به مدل ذهنی خود توجه کنیم. یعنی بدانیم چه مأموریتی برای زندگی خود در نظر گرفتهایم، چشماندازمان چیست و ارزش های زندگی ما چگونه است.
به عبارت دیگر تریسی معتقد است که اگر دقیق ندانیم از زندگی چه میخواهیم و قرار است به کجا برسیم و چه دستاوردی داشته باشیم، تلاشهایمان ما را به هیچجا نمیرساند.
او در همین راستا در بحث هدف گذاری هم بر شفاف بودن اهداف تأکید میکند و مدام تکرار میکند که اول بفهمید چه میخواهید، سپس زمان خود را مدیریت کنید تا به خواستههایتان برسید.
اهمیت چک لیست
یکی دیگر از نکاتی که برایان تریسی به آن توجه کرده، اهمیت چک لیست است. او بر این باور است که تهیهٔ چک لیست برای کارهای روزانه و نیز برای مشخص شدن جزئیات فعالیتهای مختلف، میتواند تصویر شفافتری پیش چشم ما ترسیم کند. و چنان که کمی بالاتر هم گفتیم، هر چقدر بهتر بدانیم که قرار است چه کاری انجام دهیم و این کار شامل چه جزئیاتی است، زمان خود را برای انجام آن کار بهتر مدیریت خواهیم کرد.
استفاده از سیستم دو در برنامهریزی و تحلیل اهداف
بله. برایان تریسی هم بحث سیستم یک و سیستم دو در تصمیمگیری را که دنیل کانمن مطرح میکند، خوانده و شنیده است. اگر چه بعید به نظر میرسد کتاب تفکر سریع و آهسته را خوانده باشد، اما آشنایی اولیهاش با این دو اصطلاح در حدی بوده که بتواند از آنها در کتابش استفاده کند.
ایدهٔ سیستم یک و دو این است که در «تفکر سیستم یک» ما شهودی تصمیم میگیریم و وارد جزئیات استدلالی نمیشویم. تصمیمگیری شهودی به معنای تکیه بر الهامات غیبی یا بیتوجهی به تجربهها و دانستههای قبلی نیست. بلکه به این معناست که ذهن در سطح بالاتری تصمیم میگیرد و به لایههای خُرد وارد نمیشود. وقتی با سیستم یک تصمیم میگیرید مهاجرت کنید یا نکنید، توضیح و استدلال دقیقی از تصمیم خود ندارید و بر این باورید که چنین توضیحاتی، بیشتر از جنس توجیه هستند (دلم با رفتن است، و الان دارم برایش دلیل میسازم).
در مقابل، سیستم دو یعنی محاسبه و استدلال؛ یعنی توجه به جزئیات و ریزه کاریها.
کسی که با سیستم دو فکر کرده و یک خودرو خریده، احتمالاً جدولی بلند از مزایا و معایب و مشخصات فنی خودروها را نوشته و با مقایسهٔ این ویژگیها تصمیم گرفته است.
حرف برایان تریسی این است که در مدیریت زمان و تصمیمگیری، معمولاً بهتر است به سراغ سیستم دو برویم.
بدانیم که چرا تصمیم گرفتهایم این کار را بکنیم و چرا نمیخواهیم آن کار را انجام دهیم و چه شد که این فعالیت در صدر اولویتها قرار گرفت و چرا فعالیتی دیگر از فهرست کارهایمان حذف شد.
اگر چرایی کارهایمان را ندانیم، در تعیین چگونگی انجام کارها موفق نخواهیم بود.
تایمباکسینگ و برنامهریزی برای قطعات زمانی
ما در درس پومودورو به قطعهقطعه کردن زمان و برنامهریزی برای قطعات زمانی اشاره کردهایم. برایان تریسی هم مثل بسیاری از کسانی که دربارهٔ مدیریت زمان نوشته و حرف زدهاند، بر این باور است که این کار مفید است و میتواند به افزایش بهرهوری کمک کند.
اما در شیوهٔ پیشنهادی او یک نکتهٔ ظریف نهفته است که میتواند اثربخشی این تکنیک را بیشتر کند.
او نمیگوید زمان را به تکههای مساوی (مثلاً ۲۵ دقیقهای یا ۳۵ دقیقهای) تقسیم کنید. بلکه پیشنهاد میکند که این کار را با توجه به این که در چه روزی و چه ساعتی هستید انجام دهید.
مثلاً اگر صبح روزهای کاریِ هفته زود از خواب بیدار میشوید و تمرکز بالایی دارید، میتوانید یک قطعهٔ ۶۰ یا ۹۰ دقیقهای در نظر بگیرید و از روز قبل تصمیم بگیرید که قرار است آن را برای چه کاری صرف کنید.
یا اگر ناهار را سریع میخورید اما در شرکتتان ۹۰ دقیقه وقت ناهار در نظر میگیرند، میتوانید هر روز ظهر یک قطعهٔ ۶۰ دقیقهای را در برنامهٔ خود بگنجانید و فعالیتی را به آن اختصاص دهید. بنابراین تریسی به «قطعهقطعه کردن زمان» اصالت میدهد، اما جزئیات این کار را انعطافپذیر میداند.
چندکارگی و انجام همزمان فعالیتهای مختلف
همانطور که در فایل صوتی مدیریت توجه هم توضیح داده شده، امروز با شناخت بهتری که از عملکرد مغز داریم میدانیم که مغز انسان در اغلب موارد نمیتواند چند کار همزمان را انجام دهد و آن چیزی که ما معمولاً به عنوان چندکارگی یا Multitasking میشناسیم، بیشتر از جنس تغییر سریع مرکز توجه است.
مثلاً وقتی به یک پادکست گوش میدهیم و همزمان رانندگی میکنیم، این تصور که مغز همزمان صدا را پردازش میکند و روبهرو را هم میبیند، چندان به واقعیت نزدیک نیست.
اتفاقی که در عمل میافتد بیشتر از این جنس است که مغز مدام مرکز توجه خود را بین «گوش دادن به صدا» و «دیدن روبهرو» تغییر میدهد. این کار آنقدر سریع انجام میشود که ما حس میکنیم دو کار را همزمان انجام میدهیم. اما تغییر دائمی مرکز توجه، ذهن ما را خسته میکند و انرژیمان را میگیرد.
برایان تریسی هم در کتاب خود به این موضوع پرداخته و تأکید کرده که مراقب چندکارگی باشیم و تا حد امکان از این شیوهٔ کار کردن اجتناب کنیم. کاری که او Single-handling مینامد.
این توصیه در دهههای قبل کمتر در کتابهای مدیریت زمان دیده میشد. اما در سالهای اخیر به بخش ثابت اغلب کتابهای مدیریت زمان و افزایش بهرهوری تبدیل شده است.
ارزیابی و نقد کتاب مدیریت زمان برایان تریسی
در کتاب مدیریت زمان برایان تریسی با حرفهای شگفتانگیز و غیرمنتظرهای روبهرو نمیشوید. البته که این موضوع کاملاً طبیعی است. به هر حال مدیریت زمان بحث نسبتاً کوچک و محدودی است و همهٔ کسانی که در این باره حرف میزنند، کموبیش به نکات و تکنیکهای یکسانی اشاره میکنند.
دربارهٔ این کتاب برایان تریسی باید بگوییم که بسیاری از نکات و تکنیکهایی که او مطرح کرده، از پشتوانهٔ علمی کافی برخوردارند و در منابع معتبر هم آمدهاند. خواننده احتمالاً حرفها، ایدهها و تکنیکهای متعددی را خواهد دید که میتواند در زندگی شخصی و شغلی خود به کار بگیرد.
تلاش تریسی برای پوشش دادن طیف گستردهای از تکنیکها باعث شده که بحث دربارهٔ هر یک از موضوعات، چندان به عمق و جزئیات نرسد. این یک واقعیت است که در یکی دو صفحه، نمیتوان نکات مهم تفویض اختیار یا استفاده از تلفن را گنجاند. تکنیکهای ترسیم و تعریف گانتچارت و جدول برنامه ریزی روزانه و چکلیست را هم نمیتوان در دو یا سه صفحه جا داد. اما اگر خواننده از ایدههای مطرحشده الهام بگیرد و خودش دربارهٔ هر یک از آنها جستجو کند، کتاب تریسی میتواند مفید باشد.
در کنار نقاط قوت کتاب، باید به این نکته هم اشاره کنیم که تریسی در فصلهای اول کتاب کوشیده پیوندی بین روانشناسی و مدیریت زمان برقرار کند. اما به خاطر ناآشنایی او با علم و مبانی علمی، این بخش بسیار سست از آب درآمده و احتمالاً کسانی را که دغدغهٔ علمی دارند آزار خواهد داد.
او به سادگی با مفاهیم سنگین و پیچیدهای مثل «عزت نفس»، «خودانگاره» و «هویت» جملهسازی میکند و آنها را به مدیریت زمان ربط میدهد. نمیتوان رابطهٔ میان این مفاهیم و مدیریت زمان را به کلی انکار کرد. اما این که بدون هر گونه استناد به مطالعات و پژوهشهای علمی، بنشینیم بگوییم که اگر وقت کم بیاوری عزت نفست کم خواهد شد یا اگر زمانبندی کارهایت را خوب انجام بدهی، عزت نفس بیشتری خواهی داشت، منطقی و محکم به نظر نمیرسد (میشود حدس زد که اگر برایان تریسی جراح زیبایی، متخصص رژیم غذایی، وکیل مهاجرتی یا معلم آموزش زبان انگلیسی هم بود، کلمهٔ مدیریت زمان را از این جملهها برمیداشت و کلمات دیگر را به جایشان مینشاند و فصل اول کتابی دیگر را تولید میکرد. وقتی به استناد علمی مقید نباشید، استدلالسازی کار دشواری نیست).
از این منظر میتوان توصیهٔ یکسانی را به برایان تریسی و نیر ایال (نویسندهٔ کتاب مدیریت توجه) ارائه کرد و آن این است که اگر میتوانید یک مهارت را در قالب چند تکنیک مفید و کاربردی آموزش دهید، و خودتان و دیگران هم قبلاً آن تکنیکها را آزمودهاید و از اثربخشی آنها تا حد خوبی اطمینان دارید، مجبور نیستید زیربنای علمی و مبانی تئوریک هم برای آن تکنیکها «جور کنید و بتراشید.»
این کار شاید خوانندهٔ سطحی را خوشحالتر و راضیتر کند، اما اعتبار کلی کتاب را کاهش خواهد داد.
این توصیه احتمالاً میتواند نه فقط برای نویسندگان، بلکه برای مدرسان و فعالان حوزهٔ توسعهٔ فردی هم مفید باشد.
نکتهٔ دیگری که احتمالاً برای خوانندگان کتابهای برایان تریسی و نیز سخنران انگیزشی آشناست، ادعاهای مکرر بزرگ دربارهٔ سابقهٔ تدریس و مشاوره است که معمولاً این نوع نویسندگان و سخنرانان مطرح میکنند. برایان تریسی تأکید میکند که سه دهه در حال مطالعه دربارهٔ مدیریت زمان بوده (در کتابهای دیگرش هم بسته به عنوان کتاب، موضوع مطالعهٔ این چند دهه را عوض کرده) و به هزاران مدیر و هزاران شرکت مشاوره داده است. با در نظر گرفتن عمر محدود برایان تریسی و این که هیچوقت نمیتوان با عبور از کنار درب شرکتها به مدیرانشان مشاوره داد و یک کار مشاورهٔ حرفهای هفتهها و ماهها طول میکشد، به نظر میرسد که تریسی همهٔ شرکتکنندگان سمینارهایش را هم در آمارهایش میآورد و میتوان حدس زد که این روزها همهٔ ایرانیانی هم که طی سالهای اخیر در برج میلاد و سالنهای دیگر کشور پای سخنرانی او نشسته یا از جلوی چشمش رد شدهاند، در آمار مشاورههایش شمرده و لحاظ میشوند.
با این حال باید دوباره تأکید کنیم که این نوع ویژگیها در بین همصنفهای برایان تریسی طبیعی و عادی است و صرفاً به استناد آنها نمیتوان کتابی را که توصیههای مفید و ارزشمند بسیاری در آن مطرح شده، نفی کرد و کنار گذاشت.
محمدرضا شعبانعلی در فایل صوتی آموزشی مدیریت توجه به مباحث مختلف مرتبط با مدیریت توجه پرداخته که از زیرمجموعههای مدیریت زمان محسوب میشود.
موازیکاری، فرهنگ چندزمانی، تفاوت توجه و تمرکز، تقویت ماهیچههای توجه و روشهای افزایش تمرکز از جمله موضوعاتی هستند که در این مجموعهٔ صوتی به آنها پرداخته شده است.
این مجموعه که میتوان آن را یک کتاب صوتی دربارهٔ مدیریت توجه و تمرکز دانست، بر پایهٔ مطالعات، تحقیقات و پژوهشهای علمی تهیه و تولید شده است.
برای مشاهدهٔ فهرست موضوعات این مجموعهٔ آموزشی و تهیهٔ آن میتوانید روی دکمهٔ زیر کلیک کنید:
فایل PDF کتاب مدیریت زمان برایان تریسی (نسخه انگلیسی)
انجمن بازاریابی آمریکا فایل PDF نسخهٔ انگلیسی کتاب مدیریت زمان برایان تریسی را روی وبسایت خود گذاشته که با مراجعه به لینک زیر میتوانید آن را دانلود کنید:
دانلود فایل PDF کتاب مدیریت زمان برایان تریسی (سایت آمانت)
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت زمان به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت زمان چیست؟ | دوره مدیریت زمان و اصول و تکنیک های آن
- تعریف کارایی، تعریف اثربخشی و تفاوت کارایی و اثربخشی
- تعریف اهمال کاری چیست؟ | چگونه عادت به تعویق انداختن کارها را ترک کنیم؟
- انضباط شخصی | نظم شخصی یا نظم درونی چیست؟
- آزمایش مارشمالو | قدرت اراده، خودکنترلی و حاشیههای آن
- روتین چیست؟ شما چند روتین روزانه دارید؟
- تکنیک پومودورو چیست؟ | چرا به سراغ تایم باکسینگ میرویم؟
- نظم شخصی و فعالیت در زمانهای خاکستری
- ویژگی های یک برنامه ریزی موفق | هدف گذاری کافی نیست
- نظم شخصی و راهکاری برای آشفتگی ذهنی
- برای خواب بهتر کافی است فهرست کارهای فردایتان را بنویسید
- نظم شخصی در پانزده دقیقه (قانون ۱۵ دقیقه)
- اولویت بندی کارها و فعالیت ها | ماتریس آیزنهاور
- یک تکنیک مفید در برنامه ریزی برای آینده
- سریعتر رفتن لزوماً ما را زودتر به هدف و مقصد نمیرساند
- تعهد نود و هشت درصدی مستهلککننده است
- اصل پارتو یا قانون ۲۰/۸۰ چه میگوید؟ | معرفی، کاربردها و نقد قانون پارتو
- تعریف قانون پارکینسون چیست؟
- تعریف تفویض اختیار چیست؟
- یکی از اصول تفویض اختیار به کارکنان | استعارهی میمون بر شانه
- با دو شخصیت درون خود چه میکنید؟
- اوقات فراغت | آیا باید به دنبال پر کردن اوقات فراغت باشیم؟
- در ستایش آهستگی | کتاب کارل اونوره دربارهٔ جنبش آهستگی و کندزیستی
- نرم افزار برنامه ریزی روزانه و انجام کارهای شخصی Todoist
- آموزش نرم افزار یادداشت برداری اورنوت
- وان نوت (OneNote) | آموزش استفاده از نرم افزار وان نوت برای درس، کار و زندگی
- برای تثبیت عادتهای خوب در زندگی روزانه از چه برنامهای استفاده میکنید؟
- دانلود فایل صوتی اصول مدیریت زمان محمدرضا شعبانعلی
- مایکروسافت تو دو (Microsoft To Do) | نرم افزار مدیریت وظایف و پیگیری کارها
- مراحل نوشتن فهرست انجام کارهای روزانه | برنامه ریزی به روش GTD
- جدول برنامه ریزی روزانه و چک لیست روزانه | فایل PDF برای دانلود
- کانبان چیست و چگونه میتواند به مدیریت زمان و نظم شخصی کمک کند؟
- جدول برنامه ریزی هفتگی (+ فایل PDF برای دانلود)
- جدول برنامه ریزی ماهانه (+ فایل PDF برای دانلود)
- معمای تقویم ماهانه | اعداد مکعبها را چگونه انتخاب کنیم؟
- مدیریت انرژی در کنار مدیریت زمان
- تعریف توجه و انواع توجه | بازه زمانی توجه | توجه پایدار، انتخابی و متناوب
- چگونه از زمان درست استفاده کنیم؟ | معرفی و بررسی کتاب
- کتاب آداب روزانه | عادتهای رفتاری افراد موفق و بزرگان هنر و اندیشه
- اثر معکوس | آیا ابزارهای افزایش کارایی، خود عامل اتلاف وقت میشوند؟
- دیجیتال دیتاکس | سم زدایی دیجیتال چیست؟
- چند کتاب مدیریت زمان | معرفی و اشاره به نکات کلیدی هر کتاب
- کتاب خرده عادت ها (عادت های اتمی) | اثر جیمز کلییر
- کتاب مینیمالیسم دیجیتال | درباره اعتیاد به اینترنت و شبکه های اجتماعی
- کتاب مجالی برای تمرکز | توصیههایی برای افزایش بهره وری
- کتاب کار عمیق | خلاصه کتاب، نکات مهم و نقد آن
- کتاب مدیریت توجه (نیر ایال) | معرفی، خلاصه و نقد
- کتاب مدیریت زمان برایان تریسی | معرفی، خلاصه و نقد
- کتاب قدرت عادت نوشته چارلز دوهیگ
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : هیوا
خوندن چنین درسهایی در متمم که هم جنبه های کاربردی این منابع پاپ رو ذکر میکنه هم در مورد جنبه های غیر علمی اون هشدار میده و نوع نقدی که انجام میده برای من جالب و آموزنده ست.
من قبلاً نسبت به کسانی مثل برایان تریسی زاویه داشتم. احتمالاً علتش اینه که چند سالی در نوجوانی دنبال اینها بودم اما دیدم در عمل به دردم نخوردن و حتی سرکار بودم. اما مدتیست به این نتیجه رسیدم که اتفاقاً اینها مزایای خاص و جالبی دارن. میخوام کمی در این مورد پرحرفی کنم.
ما کسانی رو داریم که با اینکه سواد و دانش کافی ندارند و در بسیاری موارد حرفهای اشتباه دارند میزنند اما با سیستم و کسب و کار نسبتاً کارامدی که ساختند، حرفهاشون رو در قالب محصولات جذاب و منسجم، به گوش ده ها و صدها هزار نفر از کسانی که دغدغه ها و دردها و نیازهای واقعی دارند می رسونند. در موارد قابلی توجهی هم صحبتهاشون حداقل برای کسایی که فعالانه در جستجوی چنین توصیه هایی هستن، عملی و مفید هست.
نمونه اش یکی از کسانی است که اتفاقاً برایان تریسی ویدئوی تایید برایش فرستاده؛ یک سخنران به نظر من درجه سه کم سواد که تازه بعد از سالها فعالیت در زمینه توسعه فردی و کسب ده ها میلیارد درآمد از این راه، شروع کرده به دانشگاه رفتن و یادگیری مفاهیم اولیه صحبتهایش. حالا بسیاری از حرفهایش مخالف صحبتهایی است که قبلاً میفروخت.
اما در مقابل استاد خردمند و بزرگواری مثل دکتر آذرخش مکری رو در نظر بگیرید که خلاصه پنج هزار صفحه کتاب در مورد فروید یا کارگاهی در مورد به دست گرفتن زندگی روزمره رو در قالب تعدادی فایل صوتی یا یک لایو ویدئویی ارائه می کند.
اولی مثل یک دکه سر راهی هست که ساندویچ فلافلی که توی روغن سوخته درست کرد و احتمالاً توش عطسه هم کرده رو سریع و راحت به دست مسافرهای گذری گرسنه و خسته و عجول میرسونه. موقتاً سیر میشن. گاهی هم دل درد میگیرند.
اما دومی مثل یک رستوران با کیفیت با غذایی سالم و عالی در گوشه ای از شهر است که باید حسابی گشته باشی تا پیداش کنی.
منظورم این نیست که اون رستوران باید بیاد کنار جاده. اما به نظرم کسانی مثل این موردی که من مثال زدم یا برایان تریسی در بعضی زمینه ها بهتر عمل می کنند. مگر قرار نیست این دانش تبدیل به عمل شود و تسلط آدمها رو روی زندگی شون بیشتر کنه؟ پس باید تبدیل به یک فرآیند اجرایی بشه و در دسترس قرار بگیره.
کسایی مثل برایان تریسی به نظرم در این زمینه خوب کار میکنن.
از طرفی گاهی کسایی که علمی تر صحبت میکنند آنقدر مخاطب رو توی تئوری هایی که برای خودشون اساسی جا افتاده می کنند که مخاطب تمام انرژی اش در همان مرحله فهمیدن و سر در آوردن تمام میشود یا کلاً از پس اجرایی کردن آن برنمیاد.
اما کسی مثل برایان تریسی با چند تکنیک ساده همان اول گزینه های رفتاری ساده ای رو میگذاره جلوی فرد و به سادگی تسلط فرد روی زندگیش رو بیشتر میکنه. این بهبود کوچک ملموس، روی باورها و الگوهای روانی اون شخص تاثیر مثبت میگذاره.
اخیراً یک نمونه جالب را داشتم بررسی میکردم که ترکیب این دو مورد بود. یعنی جز دسته دوم (رستوران با کیفیت) بود اما کنار جاده.
تیمی از دانشگاه کالیفرنیای شمالی به سرپرستی دکتر Anastopoulos چند سال در یک حوزه مشخص کارهای پژوهشی جالبی انجام میدادند (کمک به دانشجویان برای تسلط بیشتر بر زمان و زندگیشون به ویژه آنهایی که Adult ADHD دارن). حاصل این پژوهشها، دهها مقاله و کتاب بود. اما الان بعد از هفت هشت سال اینها رو تبدیل کردند به یک پروژه به نام ACCESS شامل دوره های مدون اجرایی با برنامه زمانبندی شده، منابع تکمیلی و هر آنچه که برای اجرای این سیستم لازم هست.
اتفاقاً دکتر آذرخش مکری هم پیگیر این بودن که این سیستم رو در محل کارشون (بیمارستان روزبه) به رواندرمانگران و مددکاران اجتماعی یاد بدن تا با مراجعین اونجا چنین برنامه ای رو کار کنن. این برنامه ترکیبی است از 1) دارو درمانی، 2) رفتار درمانی (مثل همین تکنیک هایی که بعضاً اونهارو از کسایی مثل برایان تریسی میشنویم اما اینها بر اساس یک پشتوانه علمی محکم سراغ تکنیکها میرن)، 3) شناخت درمانی و 4) آموزش.