Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


دقیق ترین تعریف عزت نفس چیست؟


از بین تعریف های مختلف عزت نفس، بهترین تعریف عزت نفس کدام است؟

عزت نفس را می‌توانیم در کنار واژه‌هایی مثل عشق و آرامش و رشد قرار دهیم که همیشه و همه‌جا، در مورد آن‌ها و اهمیت‌شان صحبت می‌شود، اما وقتی می‌خواهیم به شکل دقیق تعریف‌شان کنیم، با مشکل مواجه می‌شویم.

این همان چیزی است که در زبان علم، به آن مفهوم پردازی می‌گویند. یعنی این‌که بتوانید دقیقاً بگویید یک مفهوم، چیست و مرز آن با مفاهیم دیگر در کجاست.

چنان‌که کریستوفر مراک در کتاب عزت نفس خود می‌گوید، ما هنوز به نقطه‌ای نرسیده‌ایم که اتفاق‌نظر قطعی بر روی تعریف عزت نفس وجود داشته باشد و بتوانیم به سادگی بگوییم که معنی عزت نفس چیست و عزت نفس یعنی چه (+).

اما جالب اینجاست که با همه‌ی ابهام‌ها و اختلاف‌نظرهایی که در تعریف عزت نفس وجود دارد، بر سر اهمیت عزت نفس اختلافی نیست.

مثلاً همه‌ی ما حس می‌کنیم که عزت نفس، به نوعی می‌تواند روی مواجهه‌ی ما با مشکلات زندگی، روبرو شدن با شکست‌ها، رفتار ما پس از پیروزی‌ها، شادمانی در زندگی، نحوه‌ی مدیریت تعارض، میزان انتقادپذیری، کیفیت روابط عاطفی و ده‌ها حوزه‌ی دیگر تأثیر بگذارد.

ما قصد نداریم در این‌جا شما را با انبوه تعریف‌های متفاوت و بعضاً متعارض در زمینه‌ی عزت نفس گیج کنیم.

بنابراین در متمم، معیار خود را مدل دوبعدی کریستوفر مراک قرار می‌دهیم که با بعضی دیگر از کتاب‌های رایج در این حوزه (مثلاً کتاب شش ستون عزت نفس ناتانیل براندن) نیز همخوانی دارد.

اما قبل از آن باید به یک نکته‌ی مهم در تعریف عزت نفس اشاره کنیم:

افزایش عزت نفس یا کاهش عزت نفس به چه معناست؟

درست است که هنوز نگفته‌ایم که عزت نفس چیست، اما با همین حسی که الان نسبت به مفهوم عزت نفس دارید، به سوال‌های زیر فکر کنید:

آیا تا به حال شده که به خاطر انتقاد تُند یک نفر، احساس کنید که به عزت نفس شما آسیب وارد شده است؟

آیا تا به حال پیش آمده که به خاطر افسردگی یا خستگی یا استرس، احساس کنید که از عزت نفس همیشگی برخوردار نیستید؟

آیا پیش آمده که فردی را با خودتان مقایسه کنید و بگویید عزت نفس او از من بیشتر است؟ (یا برعکس: عزت نفس من بیشتر از اوست)

دو سوال اول، یک تفاوت کلیدی با سوال سوم دارند.

در سوال اول و دوم، ما به عزت نفس لحظه‌ای اشاره داریم. اما در سوال سوم، عزت نفس را به عنوان یک صفت شخصیتی نسبتاً ثابت در نظر می‌گیریم.

تعریف عزت نفس | کاهش و افزایش عزت نفس در طول زمان اتفاق می‌افتد

بنابراین، همان‌طور که در نمودار بالا می‌بینید، عزت نفس ما در لحظات مختلف کم و زیاد می‌شود، اما در طول زمان، می‌توانیم متوسط عزت نفس را به عنوان یک «ویژگی» ببینیم و برای افزایش عزت نفس تلاش کنیم.

چنان‌که عزت نفس فرد الف، از عزت نفس فرد ب بیشتر است.

در زبان انگلیسی، تعبیر Baseline (پایه) را به کار می‌برند و می‌گویند: تمرین کنیم تا پایه‌ی عزت نفس خود را بالا ببریم (از حالت ب به سمت حالت الف حرکت کنیم).

افزایش عزت نفس و کاهش عزت نفس را باید در طول زمان نیست. وقتی از کمبود عزت نفس حرف میزنیم، منظورمان متوسط عزت نفس است. این نکته را نباید در تعریف عزت نفس فراموش کنیم

تعریف عزت نفس چیست؟ مدل دوعاملی عزت نفس

همان‌طور که در ابتدای درس اشاره کردیم، پس از بررسی منابع مختلف و تعاریف مطرح شده در هر منبع، مدلی که ما در نهایت برای عزت نفس انتخاب کرده‌ایم، مدل دوعاملی است.

پرسش‌های متداول

آیا عزت نفس انواع مختلف دارد و می‌توان از انواع عزت نفس حرف زد؟

اگر منظورتان تعریف های مختلف عزت نفس باشد، قطعاً تعریف های عزت نفس متعدد هستند. اما این‌که مثلاً بگوییم عزت نفس تحصیلی یا عزت نفس شغلی (چنان‌که برخی کتاب‌های تجاری به‌کار می‌برند) تعبیری علمی نیست.

 آیا عزت نفس همان حرمت نفس است؟

اصطلاح حرمت نفس معادل احترام به خود یا Self-respect است و نمی‌توان آن را مترادف عزت نفس (Self-esteem) در نظر گرفت. اما احترام به خود، یکی از مولفه‌ها و زیرمجموعه‌های عزت نفس است و طبیعتاً احترامی که برای خودمان قائل هستیم، بر روی عزت نفس‌مان تأثیر دارد.

متضاد عزت نفس چیست؟

برخی از افرادی که با مفهوم عزت نفس آشنا نیستند، اصطلاح «ذلت نفس» را به عنوان مخالف عزت نفس به کار می‌برند. در حالی که عزت نفس یک ویژگی است که می‌تواند کم یا زیاد باشد، اما مخالف آن معنا ندارد. درست همان‌طور که قد یک ویژگی است و می‌تواند بلند یا کوتاه باشد. اما مخالفی برای آن قابل تعریف نیست. بنابراین درست این است که از اصطلاح «عزت نفس پایین» استفاده کنیم.

مخاطب دوره عزت نفس متمم چه کسانی هستند؟

همه می‌توانند از مطالب دوره عزت نفس استفاده کنند. به شرط این‌که «با ارزش بودن» و به طور دقیق‌تر، «احساس ارزشمندی» یکی از دغدغه‌هایشان باشد. فقط کافی است وقت و حوصله کافی داشته باشند و درس‌ها را به ترتیب و تدریج بخوانند و تمرین‌های پیشنهادی را انجام دهند.

چه درس‌ها و مباحث دیگری با دوره عزت نفس مرتبط هستند؟

عزت نفس چند رکن اساسی دارد و همان‌طور که در طول بحث خواهید آموخت، بسیاری از مباحث مرتبط با توسعه فردی می‌توانند مکمل درس‌های افزایش عزت نفس باشند. اما به طور خاص پیشنهاد ما این است که هم‌زمان با مطالعه درس‌های عزت نفس، برای درس‌های خودشناسی، شخصیت شناسی و مهارت ارتباطی هم در متمم وقت بگذارید.

منابع مورد استفاده در تدوین درس‌های عزت نفس متمم چه هستند؟

متمم از بهترین و شناخته‌شده‌ترین کتابها و مقالات عزت نفس که توسط برترین محققان و دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی جهان منتشر شده‌اند استفاده می‌کند. نام تمام این منابع و مقالات را هنگام مطالعه درس‌ها خواهید دید.

هزینه دوره عزت نفس متمم چقدر است؟

شما می‌توانید برای استفاده از درس‌ها اشتراک ماهانه پرداخت کنید و بسته به مدت زمانی که نیاز دارید، از درس‌ها استفاده کنید. ضمناً در مدت فعال بودن اشتراک، علاوه بر فروش به هزاران درس دیگر (از جمله خودشناسی، شخصیت شناسی، مهارت ارتباطی و مدیریت زمان) هم دسترسی دارید.


محدودیت در دسترسی به این مجموعه درس

دسترسی کامل به این درس و ۴۰ درس دیگر دربارهٔ عزت نفس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۳۹۶۵ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۱۵۴۶۶ تمرین در درس‌های عزت نفس ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۴۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  شخصیت شناسی | خودشناسی | تحلیل رفتار متقابل

  حمایت اجتماعی | استرس | پرورش تسلط کلامی

  کوچینگ | مهارت ارتباطی | مذاکره | فن بیان

  چگونه شاد باشیم | مدیریت انگیزه | برنامه ریزی

  دوره MBA (مطالعه منظم درس‌های مدیریتی)

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه کارگاه آموزشی عزت نفس

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۴۴۹ نظر برای دقیق ترین تعریف عزت نفس چیست؟

  1. در جایی از متن اشاره شد

    “اما در عین حال، ممکن است یک رویداد خاص، موجب افزایش عزت نفس یا کاهش عزت نفس ما شود.”

    شاید به قول دکتر اختیاری(مکتب خونه) این از جنس انرژی باشد

    آیا عزت نفس از جنس مهارت است یا انرژی؟یا هر دو؟

    اگر از جنس انرژی باشد مثل یک منبع می ماند که در گذر حوادث تخلیه می شود مثل باک ماشین

    مثلا گرفتن کامنت مثبت این منبع را پر می کند

    مثال خوبی دکتر اختیاری :یک روش فروش در فروشگاه ها قرار دادن کالاهای لوکس و گران قیمت در سر در ورودی فروشگاه است کالاهایی که شما قصد خرید یا اصلا توان خرید آن ها را ندارید این باعث تخلیه مخرن خود کنترلی می شود و می بینید از فروشگاه ها کالاهایی را خریدید که قصد خرید آن ها را نداشتید

     

    • چرا گاهی با کوچکترین رویدادی عزت نفسم میاد پایین، اما در شرایط سخت خیلی میره بالا؟!!!! جوابی براش پیدا نکرده ام.

      شاید هم به همون حسمون از اون رویداد در آن لحظه ی خاص برمیگرده. که بعد ضرب میشه و ناگهان میاد بالا یا پایین میره. مثل وقتی که خوشحالیم طبیعتا بالا میره عزت نفسمون و وقتی غمگینیم یا ناکام شده ایم ، پایین میاد.

       

  2. بابک گفت:

    «حرمت نفس»
    آقای دکتر هلاکویی در ترجمه Self Esteem ترجیح می دهند که از عبارت «حرمت نفس» به جای «عزت نفس» استفاده نمایند چرا که :‌

    – به واسطه «تقدسی» که بر روی این مفهوم قرار دارد و انفکاک پذیر نیست.

    – منحصر به فرد بودن انسان.

    – انسان را به عنوان یک پدیده مقدس درآوردن که یک حقوقی داره، حرمتی داره، یک حیثیتی داره و یک مرز و Boundary داره که هیچ کس ، هیچوقت و تحت هیچ شرایطی، با هیچ دلیل و عنوانی نمی تونه ازش بگیره.

    لغت «نفس» نیز یعنی :‌خود خود واقعیه من ! (‌ Actual Self , Real Self )

  3. ساجده گفت:

    بنظرم عامل اول اصل قضیه است .

    اگر نگاه من به خودم با حس ارزشمندی همراه باشه متعاقبا مستعد و پرتلاش می شم برای توانمندی یا مهارتی که می خوام کسب کنم .

    چون برای خودم ارزش قائلم ، حس خوبی به خودم دارم ،این حس خوب داشتن  مثل یک قرص مولتی ویتامین بقیه ویژگی هارو هم سرحال می کنه.

    • با درود

      عامل اول و عامل دوم به هم وابسته هستند، شما نمی‌تونید بدون تلاش و کسب مهارت خودت رو دوست داشته باشی. حس خوب نسبت به خودت زمانی به وجود میاد که توانایی ها و مهارت های خودت رو قوی کنی.

      پس دقیقا برآیند ضرب این دو عامل میشه عزت نفس.

      کسی که به سه زبان زنده دنیا مسلط هستش صد درصد عزت نفس بالاتری نسبت به بقیه داره – در نتیجه خودش رو بیشتر دوست خواهد داشت – و همین self-liking شروعی برای یادگیری مهارت های بیشتر است

  4. در مورد این بحث طبق تعاریف دو قسمت منظور شده که یکی حسمون نسبت به خودمونه و یکی دیگه ارزیابی توانمندیهامون ولی واسه هیچکدوم معیاری مشخص نشده که این میتونه مشکل ایجاد کنه .

    در مورد قسمت حس خوب نسبت به خودمون ما بیمارانی رو  داریم که در افسردگی شدید هستن و هیچ حس خوبی نسبت به خودشون ندارن و با بررسی متوجه میشیم فرد کم کاری تیرویید داره  و وقتی تحت دارو درمانی قرار میگیره حسش نسبت به خودش بهتر میشه  منظورم از گفتن این مطلب اینه که بدونیم حس خوب نسبت به خودمون فقط یه مسءله روانی نیست وگاهی میتونه یه موضوع جسمی و قابل حل باشه(حالا شما افسردگی در زمینه کم کاری تیرویید داشته باش هر قدرهم میخوای تلاش کن تا حست خوب شه)البته لازم به ذکر که میشه عزت نفس رو در قسمت حس خوب افزایش داد حالا چه با تلاش و چه با دارو و …. از طرفی باید مشخص باشه چه حسی نسبت به خودم  در من میخوام که خوب باشه. مثلا حسم به قیافم . شغلم و ….  . اگه تفکیک بشه میتونه با تقویت مواردی که توو اونا حس خوبی به خودمون نداریم این حس خوب بودن رو ارتقا بدیم که دقیقا توو اینجا با مبحث کسب مهارت ها و در نتیجه اون ارزیابی مهارت ها و توانمندیهامون تلاقی میکنه و همونطور که گفته شده این دو قسمت کاملا با هم مرتبط هستن و اثر فزاینده بر هم دارن .

    وقتی به قسمت ارزیابی توانمندیها میرسیم وجود یک معیار بسیار حاءز اهمیته . چون باید توانمندیهامون رو با معیاری تطبیق بدیم تا دچار اشتباه نشیم و به شرایط خود شیفتگی و از طرف دیگه خود باختگی دچار نشیم . چون ما با ندونستن معیار درست دچار اشتباه میشیم اگه فکر کنیم از اون معیار توانمندیهای بیشتری داریم از یک سمت بام میافتیم و اگه فاصله خودمون رو از معیار اصلی که خودمون نمیدونیم چیه ( چون در اینجا  تعریف نشده ) زیاد بدونیم در عین اینکه فاصله زیادی نداریم  از طرف دیگه بام میفتیم . برای روشن شدن این مطلب میخوام مثالی رو از شغل خودم بیارم

    یکی از روزهایی که توو بیمارستان کشیک بودیم یکی از دوستان با ادعای اینکه امروز ۴ مورد بیمار رو با تشخیص آپاندیسیت برای سونوگرافی فرستادم و هر ۴ مورد درست بود خیلی به خودش میبالید غافل از اینکه طبق معیار . پزشکی توو این زمینه حاذقه که از هر تعداد تشخیص آپاندیسیتی که میده نصفش اشتباه باشه به تعبیر دیگه اگه شما همه تشخیص های آپاندیست رو درست تشخیص داده باشین احتمالا یکی دوتا از موارد آپاندیسیت رو که بهتون با درد شکم مراجعه کردن تشخیص ندادین و بدون سونوگرافی شکم فرستادین خونه .  منظورم ازگفتن این مطلب اینه که اگه شما در ازیابی تواناییهاتون معیار مناسب رو ندونین ممکنه دچار اشتباه بشین و تواناییهاتون رو خارق العاده تصور کنین . همونطور که ممکن بود پزشکی از ۱۰ مورد تشخیص آپاندیسیت ۵ مورد رو اشتباه تشخیص داده باشه و با ندونستن این مطلب فکر کنه توانمند نیست و در این زمینه دچار کاهش عزت نفس بشه

    از نظر من عزت نفس به تنهایی (بدون بالا یا پایین بودنش )یک صفته که شما میتونید اون رو از طرق مختلف بالا یا پایین ببرید و وقتی توانمندیهاتون به صورت فزاینده (سینرژیستی )(من از کلمه ضرب در اینجا استفاده نمیکنم)به اون اضافه میشه خودش رو نشون میده . به عبارت دیگه شما بدون تواناییهاتون عزت نفس رو که یک صفته به خودی خود(بدون توجه به بالا یا پایین بودن اون ) دارید . ولی بدون صفت عزت نفس ( که البته نبودش محاله چون به صورت سرشتی  و ذاتی اون رو دارید ) هر قدر هم توانمندی داشته باشین عزت نفس ندارین  منظورم اینه که عزت نفس بیشتر مربوط به مقوله حسی اون میشه تا قسمت ارزیابیش.از طرفی تقویت مهارت هامون در زندگی و کارمون باعث میشه که حس خوب بودن و در ورای اون عزت نفس ما افزایش پیدا کنه (منظورم اینه که باز همه چی برمیگرده به اون حس خوب بودن )به طور کل این دو عامل باید به افزایش حس خوب در ما منجر بشه تا حس مفید بودن و … پیدا کنیم اما باید برای این حس هم معیاری داشته باشیم تا دچار خود بزرگبینی و خودشیفتگی نشیم . به عبارتی این ارزیابی زیاد یا کم مااز توانمندیها نیست که باعث مشکل میشه بلکه اون حسی که در ما ایجاد میکنن موجب خیر یا شر میشه و ما باید اون حس رو با به وجود آوردن معیار های صحیح برای خودمون کنترل کنیم

    به نظرم برای ارزیابی توانمندیهامون راحت تر میتونیم معبار بدست بیاریم پس بهتره در کنار هم بیشتر روی قسمت حس خوب نسبت به خودمون تمرکز کنیم تا به نتایج بهتری در مبحث عزت نفس برسیم

  5. محسن سعیدی پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    سلام

    به نظرم در مدل دوعاملی عزت نفس عامل دوم بیشتر قابل اندازه گیری است تا عامل اول.

    عامل اول ممکن است بیشتر با تعاریف خودساخته هر فرد مواجه باشد .میزان پذیرفتن خودم توسط خودم میزان ارزشمند بودن خودم توسط خودم (ظاهرا خودم شرکت کننده هستم ،خودم  داورهستم،قوانین هم توسط خودم اعتبار پیدا میکنند و بی اعتبار میشوند)،

    ولی در عامل دوم ،(نگرش خودم نسبت به توانمندی‌ها و شایستگی‌هایم)،میتواند توسط دیگران هم مشاهده شود .توان مندیهای انجام دادن کار(البته توان مندیهای بالفعل )ویا شایستگی ها (بالفعل)توسط دیگران قابل مشاهده است.

    اگر عزت نفس را به صورت یک صفت در نظر بگیرم،نمود عامل دوم(به عنوان نشانه بیرونی عزت نفس) بیشتر است ،اما برای خودم عامل اول قابل تامل تر و تاثیرگذار تر.

    متشکرم

    • با توجه به تعریفی که از عزت نفس ارایه شد من فکر میکنم دخیل کردن نگاه دیگران محلی از اعراب نداشته باشه.دیدگاه خود ما نسبت به خودمون مد نظره.دیدگاه دیگران نسبت به ما شاید یه اسم دیگه داشته باشه .شاید با عزت نفس همبستگی و رابطه داشته باشه.اما توی تعریف عزت نفس نمیاد.عزت نفس مشخصا به برداشت خود ما از خودمون می پردازه.

      • به نظر من، دیدگاه خودمان نسبت به خودمان خروجی نهایی است. اما دیدگاه دیگران نسبت به ما یک ورودی بسیار مهم است که می تونه تاثیر شدیدی رو دیدگاه ما داشته باشه. مثلا اگر رئیس شما، یا پدر و مادر شما دائما شما رو سرکوب کنند در اون صورت کم کم شما حس بدی نسبت به خودتون پیدا می کنید. و جالبه که هر چقدر میزان عزت نفس و اعتماد به نفس شما کمتر باشه این تاثیر شدید تره. بر عکس، کسی که عزت نفس بالایی داره، حسی که نسبت به خودش داره کمتر با حرف های دیگران آسیب می بینه. چنین افرادی در مقابل یک جامعه می ایستند بدون این که حس عزت نفسشون تغییری کنه و اون جامعه رو تغییر می دن. مصلحان بزرگ بشری. مثل پیامبرها.

  6. رضوان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    مدل دو عاملی به نظرم بسیار جالب هست و کاملا راه رو برامون روشن می کنه.

    الان خیلی خوب می فهمم که در چه موردی ضعیف هستم . فکر می کنم داشتن یک کار عاطفی  اون هم در شرایطی که مدیریت قوی وجود نداره تا شاید اثرات این مدل کار کمتر بشه،  باعث شده  “دوست داشتن خودم”  خیلی کمتر از قبل از شروع این شغلم بشه.این در حالیه که توانایی های خودم رو در ارزیابی هام خیلی بالا می بینم و از این نظر حس  خوبی دارم. واقعا داشتن هر دو مورد به یک اندازه لازمه و زیاد بودن یکی، کم بودن دیگری رو جبران نمی کنه.

  7. رویا گفت:

    به نظر میرسد با توجه به در نظر گرفتن مؤلفه سوم در دیدگاه مراک (که به ربط داشتن دو مؤلفه‌ی مدل دو عاملی عزت نفس می‌پردازد) منظور از “عزت نفس واقعی”،  تعریف جامع و کامل عزت نفس باشد که به نوعی، مفهوم اعتماد به نفس را هم دربرگیرد.

    با قبول این فرض می‌توان گفت اعتماد به نفس میوه‌ی درخت عزت نفس است. به بیان دیگر، شخصی که از عزت نفس بالایی برخوردار است در صورت توانمند بودن، قطعاً فردی با اعتماد به نفس است اما اعتماد به نفس داشتن و باور به توانمند بودن الزاماً و به تنهایی به معنای عزت نفس بالا نیست.

    از آنجایی که مدل دو عاملی تفردی با “ترکیب” هر دو عامل تعریف می‌شود، فکر می‌کنم عامل اول در این مدل (Self-Liking) ، قرابت بیشتری با مفهوم اولیه‌‌ای دارد که در تعریف “عزت نفس” بلافاصله در ذهنمان نقش می بندد (ریشه‌ و نماد درونی) و عامل دوم (Self-Competency)، نزدیک به مفهومی است که عمدتاً با عنوان “اعتماد به نفس” به ذهنمان خطور می‌کند (میوه و نماد بیرونی).

  8. ساجده ممتازیان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    پویایی های روان انسان مانع از این می شود که” عزت نفس” هم همچون دیگر مفاهیم روانشناختی در قالب تعریفی ثابت و مشخص بگنجد .  عامل “زمان ” می تواند

    معادله های شناخته شده در مورد ما را تغییر می دهد مثلا ما میدانیم

    بعضی انسانها  تیز هوش هستند

    اما عملا ممکن نیست که همیشه و هر وقت به همین سبک و سیاق رفتار کنند

     

    عزت نفس هم همین طور است . ما می توانیم در تعریف عزت نفس  عامل “زمان” را هم اضافه کنیم و بگوییم :

    دوست داشتن خودم(کم یا زیاد) در اغلب اوقات

    و

    نگرش خودم نسبت به توانمندی ها و شایستگی هایم (مثبت یا منفی) در اغلب اوقات

    بی توجهی به این نکته شاید ناخودآگاه باعث شود ما تعاریف اینچنینی را مطلق فرض کنیم و این خطای بزرگی است

  9. طبق مدل دو عاملی رامین تفردی من از عزت نفس نسبتا خوبی برخوردار هستم اگر بتوان نمره یا امتیازی از ۱ تا ۱۰۰ برای این تعریف ثبت کرد من ۵۰ به بالا خواهم بود اما یک مورد نگران کننده که در خودم میبینم مطلبی هست که در بالا نیز آن را خواندیم:[اما در عین حال، ممکن است یک رویداد خاص، موجب افزایش عزت نفس یا کاهش عزت نفس ما شود]

    این مورد را شدیدا در خودم احساس میکنم البته به جهت زوال، یعنی اتفاقاتی کوچک میتوانند به شدت عزت نفس من را تحت تاثیر خود قرار دهند و موجب کاهش آن شوند.

    امیدوارم با این گارگاه به ثباتی قابل توجیه در این زمینه دست یابم.

  10. کیان اعظمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    یک بحث جالبی که راجع به <ارزیابی  من از خودم> و <احساس من نسبت به خودم> وجود داره بحث  “ذهن آگاهی” یا “حضور در لحظه ” (Mindfullness) هستش. به این صورت که باید در لحظه حضور داشته باشیم و خودمون رو مشاهده کنیم بدون اینکه هیچ قضاوت یا انتقادی از خودمون داشته باشیم. مثل این هست که یک لایه ی درک اضافه به کارهای روزمره ی خودمون اضافه کنیم. مثل شامپانزای که در قفس هست و محققان بهش نگاه می کنند. فقط رفتارش رو نگاه می کنند ولی قضاوتی انجام نمی دند. ما باید شروع کنیم خودمون رو مشاهده کنیم. اکثر انسان ها دقیقا مانند شامپانزه ها رفتار می کنند، فکر می کنند که دارند با اختیار کامل زندگی می کنند در صورتی که اگر بیشتر دقت کنند، می بینند که همیشه دارند یکسری کارهای معمول رو مثل شامپانزه ها انجام می دند. در واقع مثل یک دوربین فیلم برداری باید خودمون رو دنبال کنیم. یا اینکه مثل یک سوم شخصی که در کنارمون حضور داره به خودمون نگاه کنیم. همچنین احساساتی که در طول روز باهاشون مواجه می شیم رو خیلی خیلی خوبه که یادداشت کنیم و بهشون آگاه بشیم مثل: ناراحتی، بدبینی، استرس داشتن، نگرانی، تنهایی، خشم، عصبانیت، نا امیدی و … . (حتی برای چند روز مثلا ۵ روز هم می تونه خیلی ما رو آگاه تر از قبل بکنه)
    مثلا وقتی ناهار می خوریم، باید آگاه باشیم به خوردنمون با مشاهده کردن خودمون. یا وقتی که از خونه می ریم بیرون یا برمی گردیم باید خودمون رو مشاهده کنیم. باید فکرهای مختلفی رو که به ذهنمون خطور می کنه رو مشاهده کنیم بدون اینکه راجع بهشون قضاوتی انجام بدیم. فقط باید اجازه بدیم که فکرهای مختلف بیاند و برند. هر چقدر که این کار رو بیشتر انجام بدیم به آگاهی بیشتری  نسبت به خودمون می رسیم. باعث میشه که کمتر و کمتر از محرک های غریضی یا حیوانی مون استفاده می کنیم. باعث می شه که در برابر مشکلات زندگی با آرامش بیشتری برخورد کنیم. باعث می شه که خیلی از رنج هامون متوقف یا خیلی کمتر بشه.
     
    اگر واقعا دوست داریم که “ذهن آگاهی” رو درو خودمون تقویت کنیم باید آگاهی بیشتری نسبت به احساس ها و فکرهایی که داریم بدست بیاریم. آگاهی پیدا کردن به خود یکی از رکن های اصلی عزت نفس رو تشکیل میده.

  11. من فکر می کنم عزت نفس جزو بنیادی ترین صفات در انسان است چون می تواند پایه گزار بسیاری از صفات خوب در انسان باشد وقتی عزت نفس داریم دیگر غیبت نمی کنیم دیگر تهمت نمی زنیم دروغ نمی گوییم زیرآب زنی نمی کنیم به حریم شخصی افراد هجوم نمی بریم و خیلی چیزهای دیگر پس فکر می کنم همه ما نیاز داریم در این زمینه سرمایه گزاری عظیمی انجام دهیم.

  12. سارا حق بین گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    سلام به دوستان

    در ابتدا از متمم عزیز و فرزانه بابت این کارگاه سپاسگزارم چون داشتن عزت نفس جزء مواردی است که دائماً در خودم ارزیابی می کنم و مراقب حفظ تعادل آن هستم.

    قطعاً به لحاظ علمی هنوز ایده یا حرف جدیدی برای ارائه ندارم اما به لحاظ تجربی و دقت در رفتارها و شخصیت دیگران فکر می کنم کسانی که عزت نفس مناسبی دارند به خودباوری رسیده اند و با شناختی که از معایب و نقصان های خودشان دارند تلاش می کنند با خودشان روراست باشند،از اینکه وجود دارند خجل نیستند و با احساس های واقعی و پذیرفتن واقعیت ها روی نقاط مثبت خودشان تمرکز می کنند و به داشته هایشان افتخار کرده و با استفاده بهینه از آنها سعی در رسیدن به اهدافشان دارند.

    عزت نفس یک احساس درونی است و کسی که دارای آن است برای تفکرات و اعتقادات خودش و دیگران ارزش و احترام قائل است و تفاوت ها را به زیبایی می پذیرد و در مقابل تغییرات و ناکامی ها شکیباست و دچار یأس و سرخوردگی نمی شود. معمولاً دامنه وسیعی از ابراز احساسات دارد و با اطمینان عمل می کند حتی با شنیدن صحبت های دیگران خودش تصمیم گیرنده است. این افراد معمولاً به هر قیمتی دست به هر کاری نمی زنند، تن به مهرطلبی و تأیید شدن و توجه دیگران نمی دهند و در روابط میان فردی و انتخاب و ادامه رابطه، هوشمندانه عمل می کنند و تلاش آنها برای خودشکوفایی است.

  13. با تشکر از معلم خوب، محمد رضا، بابت ارائه فایل عزت نفس،

    یکی از مطالب خیلی مهمی که در این فایل تاکید شد تخریب عزت نفس توسط پدر و مادر و به عبارت بهتر بزرگانی است که در تربیت ما نقش داشته اند. مشخصا این تخریب ناآگاهانه و غیر عمد است، پدر هیچوقت نمی خواهد فرزندی با عزت نفس پایین تربیت کند ولی آموزشی برای این مهم ندیده است و وجود مثلا ۵ فرزند با مشکلات مختلف مالی و اجتماعی زمانی برای تقویت عزت نفس باقی نگذاشته بود و جالب اینکه شاید اصلا برایش تعریف نشده بود، به هر حال در وضعیتهای مختلف عزت نفس تخریب شده و مثلا من نوعی هم اطلاعی از تبعات آن نداشتم ومقصر برخورد بزرگان با خودم نبودم، حال که در جریان زندگی قرار گرفته ام در وضعیت های مختلف تصمیم گیری و واکنش نشان دادن به اتفاقات، دچار تردید، ترس یا نگرانی می شوم و بعضا واکنش هایی نشان می دهم که بعدا دچار ناراحتی می شوم و فکر میکنم می توانستم واکنش بهتر و به اصطلاح شجاعانه تری داشته باشم ولی محافظه کارانه رفتار کرده ام، واقعا این تمرینات کوچک  می تواند برای تقویت عزت نفس و انتخابهای بهتر در آینده کمک کند اما به هرحال ما بر اساس همان عزت نفس پایین انتخابهایی داشته ایم که برگشت از آنها بسیار دشوار و بعضا ناممکن است و باید هزینه های زیادی برای جبران آن پرداخت کنیم. حال واقعا برای اینکه حال خوب را تجربه کنیم به چه شکل باید با این انتخابهای غلط کنار بیاییم و چه پاسخی به خودمان بدهیم؟ شاید روش همین باشد که به قول محمد رضا شعبانعلی باید با مدل ذهنی وکیل با خودمان برخورد کنیم و گذشته خود را مقصر ندانیم و دنبال نقاط مثبت انتخابهایمان نیز باشیم.

  14. نیما محمدپور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    به نظرم تعریف حس خوب داشتن به خود میتونه بهتر مفهوم عزت نفس را منعکس کنه، همکاری دارم که شاید تو زمینه توانمندیهای کاری کمتر موردی را تو فیلد تخصصی خودش سراغ دارم ولی همیشه از این که حس خوبی به خودش نداره گله میکنه و از پایین بودن به تعبیر خودش اعتماد به نفس رنج می برد،

    شاید در این اینجا مفاهیمی مثل کمال گرایی، داشتن انتظار بیش از حد از خود هم مطرح بشه ولی به صورت خاص در این زمینه حس خوب داشتن به خود تعریف شفاف تری هست

  15. خیلی جالبه این نکته ظریف تفاوت ساز که دو عامل باید وجود و ربط داشته باشند وگرنه یا خودشیفته ایم یا خود کم بین که هر دو صفت نشانه ی فقدان عزت نفس هست.

    اتفاقا دوشب قبل به یکی از بستگان نزدیک اعتراضی کردم بخاطر عکس العمل نامناسب در جواب به خانمش که گفت: شما چشمات توی آفتاب خیلی بیش از حد اذیت میشه و این یعنی لازمه بری دکتر و نشونه خوبی نیست و …

    ایشون هم گفت هیچ مشکلی نیست و خیلی هم عالی و طبیعیه. من چشمام چون خیلی درشته نور بیش از حد وارد میشه و …

    من کاملا متوجه بودم که اون خانم ابراز محبت و دلسوزیش به این شکل بود که بگه لازمه بری دکتر. در جمع خانواده همسر دوست داشت احساس خوب دلسوزی رو منتقل کنه هرچند معمولا روش نرمی بکار نمیبره و سابقه ذهنی خوبی در آقا ایجاد نکرده. اما ریشه و هدف مشخص بود.

    بهرحال خانم بهش برخورد و بی سر و صدا به اتاقی رفت و هیچکس متوجه نشد چی شده.

    یواشکی به آقا نزدیک شدم و خیلی زیر زبونی گفتم: این چه جوابی بود به خانمت دادی؟ اون داشت برات دلسوزی میکرد و میخواست ابراز محبت کنه. چرا زدی توی احساس و عواطفش؟

    دلایلی کاملا غیرعلمی سعی کرد بیاره که بگه چشمش مشکلی نداره. با دوسه کلمه بهش گفتم که چندان هم بیربط نیست و ممکنه مشکلی هرچند داخلی و نه لزوما مرتبط با ساختمان چشم باشه که حتی نور شب داخل منزل رو خیلی خیلی کم بکنی که برای دیگران سخته.

    گفت: تا حالا آدمایی که از خودشون بدشون میاد دیدی؟

    گفتم: منظور؟

    گفت: من یکی از اونام.

    گفتم: همیشه رفتارت چیز کاملا متضادی نشون میده. انگار خیلی خودت رو قبول داری؟

    گفت: این نقابی بیش نیست.

    بعد بلند شد و به اتاق رفت و دقایقی بعد با همسرش به سالن نشیمن برگشت.

     

    • صادق علیخانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

      باسلام

      اتفاقی را که شرح دادید را چندین مرتبه خواندم

      در ابتدا، گفتن این جمله که : من از خودم بدم میاد.

      به خودم و چه بسا به دیگران، ریشه در عزت نفس پایین باشد،توجه من را جلب کرد

      همچنین اینکه آن مرد رفتار اشتباه خودش را با خانمش قبول کند و درصدد جبران آن باشد را به نوعی نشانه‌ای از عزت نفس در آن مرد می‌بینم.

       

  16. سمانه داجر گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    سلام و تشکر بابت بحث خوبی که راه انداختید.

    فقط می خواستم یک نکته رو به مطالبتون اضافه کنم و اون هم فرق بین خودخواهی و عزت نفس هست . فرد خودخواه تنها قائل به خوبی های خودش می باشد . من از همه بهترم پس لایق فلان هستم . من از همه باهوش ترم ، زیبا ترم و…. . که این نوع تفکر شما را به سمت دیدن تنها خودتان پیش می برد در حالی که عزت نفس بالا باعث می شود که نه تنها ویژگی های منحصر به فرد خودتان را ببینید بلکه حتی دیگران رو هم به خاطر داشتن ویژگی های خوبشون مورد تشویق قرار بدید . فرد خودخواه با نوعی فرار و ترس روبروست . تا مبادا دیدن توانایی های دیگران باعث شود که او دیگر آن حس خوب را نسبت به خودش نداشته باشد در حالی که فردی با عزت نفس بالا باور دارد که فلان شخص زیباست باهوش است و….. اما من هم شادابم ، در شغلم موفق هستم و…. . یعنی شمردن ویژگی های منحصر به فرد دیگران مانع از ندیدن خودش و نداشتن حس خوب نسبت به خودش نمی شود .

    (به رسم خوب متمم اضافه می کنم که مطالب ذکر شده از مجموع برداشتهای من از کتاب شجاعت نوشته دبی فورد و همچنین سمینار اعتماد به نفس یکی از اساتید بوده)

  17. با سلام. من چون قبلاً فایل صوتی عزت نفس  رو گوش داده ام، با این موضوع تا حدودی آشنایی دارم. از اون موقع تا الآن شاید بتونم بگم ۲۰ بار اون فایل رو گوش داده ام و تمریناشو انجام دادم و با بقیه در موردشون صحبت کردم و تلاشم این بوده که در مواجهه با مسائل و تحلیل خودم (و یا دیگران) در موقعیت های مختلف، از منظر عزت نفس به قضایا نگاه کنم که واقعاً اثربخش هم بوده و تونستم نسبت به قبل، عزت نفسم رو بالا ببرم. موضوع عزت نفس، چیزیه که هر روز بهش فکر می کنم، هم سعی می کنم در قضاوت کردن خودم ازخودم ازش استفاده کنم و هم اینکه با استفاده از اون، آدمها و موقعیت ها و شرایطی که پیش میاد رو بهتر ارزیابی کنم تا هم حالم بهتر باشه و بی دلیل به قول جناب شعبانعلی از “کیسه عزت نفسم” خرج نکنم و هم آدمها رو بهتر درک کنم و حقی براشون قائل بشم که بازم حال خودم بهتر باشه ;) مطمعناً اگه ما آدمهای انعطاف پذیری باشیم و ذهنمون برای حتی فقط شنیدن حرفهای دیگران باز باشه، اونچه در اینجا گفته میشه و گفته خواهد شد میتونه تأثیر زیادی توی زندگیمون بذاره، توی تک تک لحظه هایی که سپری می کنیم.

    ممنون از متمم و جناب شعبانعلی عزیز که این موضوع رو که به قول خودتون “مسیر اصلی” برای موفقیت در کار و زندگی هست رو مطرح کردید. پاینده و برقرار باشید.

  18. با سلام وخسته نباشی خدمت دوستان

    من قبل از شنیدن این کلمه در متمم هیچ برداشت مشخصی از این واژه نداشتم وبه نظرم با اعتماد به نفس فرقی برام نداشت.و همیشه حس میکردم علت بعضی عقب موندن ها تو زندگیم همین اعتماد به نفس بوده ولی حالا کم کم دارم یه شناخت کمی نسبت به عزت نفس و این که یکی از میوه هاش اعتماد به نفس و میتونه ثمرات خیلی بیشتری داره پیگیر این درس هستم و ایشالا بتونم به هدف اصلی این درس  که آرزوی منه دست پیدا کنم .ممنون از دوستان عزیز متممی

  19. من برای عزت نفس صرفا کتاب روانشناسی عزت نفس و فایل صوتی مسیر اصلی را دنبال کرده‌ بودم.

    واقعیت بنظرم بومی نیست یا بهتره بگم برای من باید از چند پله پایین تر شروع می‌شد.

    بطور کلی در مهارت‌هایی که به نوعی اثر تعامل با دیگران در آن پررنگ تر است، قاعدتا سهم عوامل مدل ذهنی، تکنیک و رفتار، و محیط تغییر می‌کند.

    در مهارت‌‌های مثل انتقاد، ارتباطات و حتی عزت نفس تاثیر محیط به گونه‌ای ست که نمی‌توان سهم محیط و ساختار سیستم و اشخاص را نادیده گرفت.

    مثال بارزش را می‌توان در ادارات دولتی و حتی خصوصی یافت، من که چندان تجربه‌ای ندارم ولی در برخی سازمان‌ها دیدم و حتی یکبار تجربه کرده‌ام. به زعم من، کم نیستند مواردی که حفظ عزت نفس به قیمت و هزینه‌ی اخراج و استعفاء و تهمت و افتراء خوردن تمام شده است.

    در بهترین و محترمانه‌ترین حالت، افراد پرورش یافته در این سیستم معیوب کسی را که کارش را درست انجام می‌دهد، با اطلاق الفاظی مثل جوگیر، خود شیرین و چاپلوس مورد عنایت قرار می‌دهند و قس علی هذا! ولی کسی که اینجا کار می‌کند بیشترین زمان بیداری‌اش را در محل کار و با این افراد سپری می‌کند، فرض کنیم این فرد ازدواج کرده و به دلیل محدودیت‌هایش نمی‌تواند از این محیط خلاصی یابد، واقعا از عزت نفس این آدم چه باقی می‌ماند ؟

    یک مثال دیگه اینکه مثلا من در حوزه کنترل پروژه کار کنم و الان قرار است گزارش پیشرفت پروژه‌ای ارائه کنم، ضمن اینکه با کلی تقلا و جان کندن و تلاش به این موقعیت رسیده‎‌ام.

    مدیر پروژه که رئیس من است، از من می‌خواهد گزارشی غیرواقعی مثلا در صورت مالی و بودجه یا زمان پروژه به کارفرما ارائه دهیم، چه تصمیمی می‌گیریم ؟

    امیدوارم درسی با عنوان “تاثیر محیط بر عزت نفس” در دروس گنجانده شود.

  20. رضا حسام گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    همه ما آدم هایی میشناسیم که با وجود توانایی های کم، خودشون رو دوست دارند و برای خودشون ارزش قائل هستند، شاید زیبا نباشند، باهوش نباشند و توانایی زیادی ندارند، اما خودشون رو با ارزش میدونند و برای این ارزشمندی خیلی به محیط پیرامون خود رسمیت نمی بخشند یا حداقل حال خوبشون کمتر تابع تعریف و تمجید و سرزنش اطرافیانشونه، ممکنه به این آدم ها بگیم اعتماد به نفس کاذب دارند اما در واقع یه امنیت روانی دارند که البته ریشه این امنیت هم در تربیت و شکل بزرگ شدن اون ها در کودکیه

    در مقابل افرادی هم هستند که توانایی های متعارف، و ارزشمندی های زیادی دارند اما با کوچکترین بازتابی از محیط، حالشون نسبت به خودشون تغییر میکنه، به عبارت دیگه ارزشمندی این دسته از افراد تابع قضاوت اطرافیان یا بهتر بگیم محیط اطرافشونه، که این نگاه و نگرش هم ریشه در شکل تربیتیه که در سن های خیلی پایینه و در جایی که یاد گرفته «به اندازه ای ارزشمنده که مفید باشه» و دائم برای ارزشمند دونستن خودش باید تواناییهاشو محک بزنه.

    در حقیقت افرادی دسته اول ، عامل اول تعریف عزت نفس براشون مهمتره  و دسته دوم که به «محیط» اعتنای بیشتری دارند عامل دوم تعریف عزت نفس رو ممکنه بیشتر بپسندند

     

     

    • سعیده صفی نور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

      با نظر شما موافقم.

      اما به نظرم ایراد اصلی دسته دوم اینه که مهارت استفاده از توانمندی هاشون رو ندارن. که یکی از این مهارت ها توجه نکردن به مسائل حاشیه ای و نقدهای بی پایه و اساس هست.

      البته بیشتر تاکیدم به نداشتن سایر مهارت هاست. آدم هایی رو میشناسم که پتانسیل بالایی برای ارزشمندتر شدن دارند، اما نمی دونن از کجا شروع کنن، نمی دونن چیکار کنن. حتی گاهی اوقات احساس نیاز برای پرورش استعدادها و بروز اونها پیدا نکردن.

      سپاسگزارم

      موفق باشید