افسانه سیزیف | بی انگیزگی ناشی از انجام کارهای پوچ
در این درس میخواهیم یکی از نکاتی را که دن اریلی در کتاب پاداش (Payoff) مطرح کرده با هم مرور کنیم.
دن اریلی در بحث انگیزش، توجه ویژهای به معنا دارد و اینکه معنا آن چیزی است که میتواند به ما برای انجام کارهای سخت و حتی تلخ، انگیزه بدهد.
اما تعریف معنا چندان ساده نیست. به همین علت او میکوشد با ارائهی روایتهای متعدد از پوچ بودن و بیمعنایی، تصویری از معنا در ذهن ما ترسیم کند.
یکی از نامهایی که اریلی چند بار به آن اشاره میکند، سیزیف است.
بنابراین ابتدا کمی دربارهی سیزیف صحبت میکنیم و سپس به سراغ حرفهای اریلی میرویم.
توضیحات کوتاهی دربارهی افسانه سیزیف
از میان انبوه خدایان اسطورهای در یونان باستان، برخی از آنها مانند زئوس، پرومتئوس و سیزیِف (Sisyphus) بیشر از دیگران به ادبیات عمومی راه پیدا کردهاند.
البته جدا از نویسندگان و شاعرانی که در هزارههای گذشته به سیزیف اشاره کردهاند، نباید نقش آلبر کامو را هم در مشهور شدن این اسطورهی یونان باستان، نادیده بگیریم (کتاب افسانه سیزیف جایگاه ویژهای در ادبیات قرن بیستم دارد).
افسانهی سیزیف مانند بسیاری از افسانههای یونان باستان، روایتهای متنوعی دارد. اما نکتهای که مد نظر ماست، تقریباً در تمام آنها مشترک است.
سیزیف، با فریب دادنِ مسئولِ مرگ، از مردن میگریزد و ظاهراً زنجیری را که برای بستن خود او در نظر گرفته شده بود، بر گردِ تنِ مسئول مرگ میپیچید.
به خاطر این فریبکاری و تخلف، با هدف فرار از مرگ و زنده ماندن و جاودانگی، یک مجازات ویژه برای او در نظر گرفته میشود.
اینکه سنگی را با زحمت در دامنهی کوهی به سمت قله بغلتاند و دقیقاً وقتی سنگ به قله رسید، دوباره به پایین بغلتد و این ماجرا جاودانه تکرار شود.
بی انگیزگی ناشی از کارهای پوچ
دن اریلی در نخستین فصل کتاب Payoff، به یکی از مطالعاتی که او و همکارانش در زمینهی انجام کار پوچ انجام داده اشاره میکند (+):
دسترسی کامل به مجموعه درسهای انگیزه و انگیزش، برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
همچنین با فعال کردن اشتراک ویژه به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته اگر انگیزش و هیجان برایتان جذاب است، شاید بهتر باشد از میان درسها و مطالب مطرح شده، ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
تمرین و مشارکت در بحث
آیا در زندگی شخصی یا شغلی خود، تجربههایی نزدیک به تجربهی سیزیفی داشته یا مشاهده کردهاید؟
در صورتی که پاسختان مثبت است، چه ایدههایی دارید که بشود حتی یک گام کوچک (و شاید بیشتر) از انتهای طیف فاصله گرفت و معنا را به آن فعالیت افزود؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری انگیزش-و-هیجان به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت انگیزه چیست؟ انگیزش و هیجان، چگونه زندگی ما را میسازند؟
- تعریف انگیزه چیست؟ پنج سوال اصلی در انگیزش
- برنامه ریزی برای برنامه ریزی (Plan to Plan)
- علف های هرز در زمین برنامه ریزی شما
- برنامه ریزی و چالش اقدامهای رها شده و ناتمام
- مانع اصلی در رسیدن به خواسته ها
- نقش «طرح جایگزین یا Plan B» در برنامه ریزی
- تنبیه خود | آیا شما هم گاهی خودتان را تنبیه و مجازات میکنید؟
- رفتارشناسی | رفتارگرایی در روانشناسی | روانشناسی رفتارگرا
- شرطی سازی کلاسیک – هنوز هم باید آن را جدی بگیریم
- تقویت مثبت و مثالهای آن
- تقویت منفی و مثالهای آن
- انگیزه و بی انگیزگی در نگاه رفتارگراها چگونه تعریف میشود؟
- دوپامین چیست؟ درباره متهم اصلی پرونده لذت و اعتیاد!
- افسانه سیزیف | بی انگیزگی ناشی از انجام کارهای پوچ
- اثر آیکیا | دلبستگی به آنچه خود ساختهایم
- معرفی ماتریس عوامل انگیزشی دیوید فوربس
- چه چیزی انگیزه سفر را ایجاد کرده است؟
- مفهوم خود و خود انگاره (Self-concept): رابطه شما با خودتان چگونه است؟
- آنچه شما دربارهی خودتان میدانید
- رابطه هویت و انگیزه
- فهرستی که میتواند به ایجاد انگیزه در شما کمک کند
- امنیت به عنوان یک انگیزه
- چرا امنیت روانی خود را از دست میدهیم؟
- امنیت روانی به عنوان یک انگیزه پایه در بازاریابی و فروش
- تبدیل انتقام و ترس به انگیزه برای موفقیت
- درباره کارهایی که دوستشان نداریم
- معرفی کتاب The Science of Why: «دانشِ چراها» یا «علم علتها»
- دیوید مک کللند – نظریه پرداز انگیزش، پیشرفت و موفقیت
- کتاب اثر مرکب | دارن هاردی | خلاصه کتاب و نقد کتاب اثر مرکب
- کتاب پاداش | کتابی دربارهی انگیزش از دن اریلی
- کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو
- جان واتسون | پدر روانشناسی رفتارگرا
- آلبرت بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی
- لئون فستینگر
- فرمول موفقیت چیست؟ افراد موفق چگونه به موفقیت میرسند؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : امیرمحمد قربانی
ماجرای میثم شروع رسمی تجربههای سیزیفای من در محیط کار بود.
آن موقع، میثم پسری ۲۲ ساله بود. فقط خودم میدانم که چقدر برای این که به دلیل علائم او برسیم، تلاش کردم. چقدر به دنبال هر کسی که فکر میکردم میتواند در فهمیدن تشخیص بیماری او - که بیش از ۴۰ روز بستری بود و هنوز تشخیص نداشت -کمکی کند دویدم، تا حرف جدیدی پیدا کنم؛ به امید این که شاید سرنخی باشد برای فهمیدن بیماری او.
بالاخره به تشخیص رسیدیم؛ تشخیص خوشایندی هم نبود. با یکی از دوستان تمام مقالاتی که به آن - به شکل قانونی و غیرقانونی - دسترسی داشتیم، زیر و رو کردیم. کمتر از ۱۶ نفر تاکنون در سراسر زمین گزارش شده بودند که علائم مشابهی داشتند.
میثم، ویژگیهای خاص دیگری هم داشت. این ویژگیها، او را متمایز میکرد. هیچ کس تاکنون ندیده بود که این نوع سرطان، با چنین علائمی خودش را نشان بدهد.
در آن زمان، یکی از سنگینترین رژیمهای شیمیدرمانی ممکن را استاد برای او گذاشت. او مبارزه کرد.
سرطان دوباره برگشت. پیوند شد. مبارزه کرد.
و سرطان دوباره برگشت.
این همه تلاش کرده بودم که او زنده بماند. هر بار با کلی زحمت این سنگ را تا بالای کوه میبردم و بعد دوباره، سنگ میغلتید و به سوی پایین میآمد.
ماجرای شبیه میثم کم نداشتم. رقیه نیز مثال دیگری بود که از او در وبلاگم (+) نوشتهام.
بارِ داستانِ سیزیفیِ میثم و رقیه و امثال آنها، برای من به قدری زیاد بود که مدتی سعی میکردم سنگ بزرگی را برندارم که مبادا وقتی سنگ به قلهی کوه رسید، به پایین بغلتد. سنگهای کوچکتری را به سمت بالای کوه میبردم که اگر هم خواستند آنجا بر قلهی کوه نمانند، بالا آوردن مجددشان اینقدر دردناک نباشد. اکنون خودم را از این بند تا حد زیادی رها کردم. اما ترس این که سنگ به پایین بغلتد، همیشه با من است.
سوالی برای خودم مطرح کردم. البته هنوز برای آن جواب دقیقی ندارم و صرفا سمت آن در حال حرکت هستم:
اگر بیمارت فوت کند، تو به مثابه سیزیف میشوی؟
قبلا از مدل ذهنیام در مورد پزشکی در پروژهی پایانی مدل ذهنی (+) نوشتهام. آنجا گفتهام که ۴ متغیر برای رضایت من نیاز است. تنها یکی از آنها در مورد بیمار و خوب شدنش است. ولی به هر چهار تا نیاز است.
به این سوال باید بیشتر فکر بکنم. جوابهایی که در ذهنم هست، هنوز آنقدر ساختارمند نیستند که به خودم اجازه بدهم آنها را در اینجا بنویسم. هر وقت که جواب بهتری داشتم، ادامهش را در همینجا مینویسم.