نوشتن سفرنامه | چگونه می نویسم؟ | هفت روش از هفت سفرنامه نویس معاصر
سفرنامه یکی از ژانرهای پرطرفدار در میان خوانندگان و نویسندگان است.
خوانندگان با خواندن سفرنامه، دنیاهایی را تجربه میکنند که خود فرصت و امکان دیدنش را نداشتهاند. و یا حتی اگر جایی را دیدهاند و تجربه کردهاند، از منظری تازه و از دریچهٔ چشم دیگری میبینند.
علاقهمندان نویسندگی هم نوشتن سفرنامه را دوست دارند و کم نیستند کسانی که تصمیم میگیرند چالش نوشتن را با سفرنامه نویسی آغاز کنند. این افراد احتمالاً نوشتن سفرنامه را از آن رو میپسندند که دیوار ورود به آن در مقایسه با بسیاری از ژانرهای غیرداستانی دیگر کوتاهتر است (در واقع: چنین به نظر میرسد). مثلاً فرض کنید کسی بخواهد دربارهٔ تاریخچه یک پدیده، مسیر تحول یک صنعت یا راهکارهای توسعه یک کشور بنویسد. واضح است که چنین کاری ساده نیست. اما – ظاهراً – سفرنامه را میتوان به سادگی آغاز کرد: «دیروز به هتل رسیدیم. خسته بودیم. ولو شدیم. عملاً سفر واقعیمان، امروز که برای خوردن صبحانهٔ هتل پایین آمدیم آغاز شد.»
حتماً میگویید «سفرنامهٔ واقعی این نیست و سفرنامه نویسی به اندازهٔ ژانرهای دیگر یا حتی بیشتر از آنها دشواری دارد.» این حرف درست است، اما گفتیم «چنین به نظر میرسد.» و اگر نبود، این همه بلاگر سفر در شبکه های اجتماعی نمیدیدیم: بلاگرهایی که البته معدودی از آنها بسیار حرفهایاند، اما بخش بزرگی از آنها صرفاً از روزمرگیها مینویسند. در میان اینان، بودهاند کسانی که متهم شدهاند که نهتنها دربارهٔ کشورهای دیگر، بلکه دربارهٔ کشور خودشان هم شناخت درستی ندارند یا روایتی واقعی عرضه نمیکنند.
خلاصه این که روایت سفر و سفرنامه نویسی، کار جذابی است که اگر چه با چالشهای فراوان همراه است، اما هر روز – به ویژه با فراگیر شدن ابزارهای رایگان تولید و انتشار محتوا – فعالان و دلسپردگان بیشتری پیدا میکند.
با این مقدمه، اگر اهل خواندن سفرنامه هستید، یا در ذهن خود به نوشتن سفرنامه فکر میکنید، یا در شبکه های اجتماعی به عنوان اینفلوئنسر و بلاگر سفر به تولید محتوا مشغولید و دوست دارید این کار را در سطحی حرفهایتر انجام دهید و حتی در آینده تجربههایتان را در قالب پادکست یا کتاب عرضه کنید، لازم است پای حرف سفرنامهنویسهایی بنشینید که زودتر از شما وارد این مسیر شده و موفقیتها و شکستهایی را تجربه کردهاند.
این بار در پاراگراف فارسی متمم میخواهیم چند بند از کتابی را نقل کنیم که میتواند به این منظور مفید باشد و به کار بیاید.
چگونه می نویسم؟ هفت روش از هفت سفرنامه نویس معاصر
آقای کاظم رهبر در کتاب چگونه می نویسم کوشیده از زبان هفت نفر که سابقه سفرنامه نویسی دارند، نکاتی را دربارهٔ روش و منش سفرنامهنویسان استخراج کند. پنج نفر از این نویسندگان ایرانیاند: منصور ضابطیان، رضا امیرخانی، مهدی حجوانی، محمود زندمقدم و عیسی امیدوار.
دو نفر دیگر هم از سفرنویسان مطرح جهان هستند که آثار و گزارشهایشان، مخاطبان بسیاری داشته است: دیوید فارلی و دان جورج.
تنوع افرادی که برای این کتاب انتخاب شدهاند به گونهای است که مستقل از سلیقه و عقایدتان، ممکن است بعضی از آنها یا بخشهایی از حرفهایشان را نپسندید. بالاخره سخت است که هم با رضا امیرخانی همراه شوید که از سفرنامهٔ سیستان خود همراه با رهبر انقلاب اسلامی میگوید و دو فصل جلوتر دل به حرفهای محمود زندمقدم بسپارید که از توجه محمدرضا پهلوی به سرمایههای انسانی کشور حرف میزند.
بگذریم که بین این دو هم، باید پای حرفهای مهدی حجوانی بنشینید که معتقد است «اروپا قارهٔ خاصی است.» «آلمان، کاکُل اروپاست.» «آلمان در اروپا حرف اول را میزند.» و «مثلاً اگر برویم به یونان. اینقدر نکته ندارد که آلمان دارد.» و شما با خودتان فکر میکنید که حالا این وسط چرا یونان را با این همه پشتوانهٔ تاریخی و اجتماعی مثال زد؟ و اصلاً مگر جز این است که هنر سفرنامه نویس به روایتگری قوی است و انتظار داریم که سفرنامه نویس حرفهای بتواند از نقطههای گمشدهٔ دنیا هم روایتی جذاب خلق کند؟ اگر او در یونان چیزی ندیده، وقتی به بیابان برسد چه خواهد گفت؟
هارولد کونتز زمانی در یکی از ویراستهای کتاب مدیریت خود – که اتفاقاً رویکرد بینالمللی هم داشت و انتظار میرفت همهٔ ملل را به یک اندازه به رسمیت بشناسد – نوشته بود: مهاجرت دو نوع است. از آمریکا به کشورهای دیگر و از کشورهای دیگر به آمریکا. عملاً میشود گفت با این شکل تقسیمبندی، او همهٔ مهاجرتهای دیگر، مثلاً از ایران به فرانسه یا از آلمان به انگلیس و مانند اینها را در ردیف جابهجایی گوجه و شغلم حساب کرده بود.
خلاصه این که آدمهای این کتاب، بسیار متفاوتند و سطح فکر و درکشان از جهان و نوع نگاهشان هم – مثل آدمها در هر جمع دیگری از آدمیان – بسیار با یکدیگر فرق دارد. اما این تنوع را نمیتوان ایراد دید. اتفاقاً پذیرش تنوع یکی از پایههای سفر است و انتظار میرود که علاقهمند به سفر، تنوع نگاه انسانها و به تبع آن، تنوع نگاه سفرنامهنویسان را بپذیرد و دوست بدارد.
حجم فصلهای مختلف هم بسیار متفاوت است. کافی است به این نکته توجه کنید که کتاب کمی بیش از دویست صفحه است و در این میان، پنجاه صفحه به منصور ضابطیان اختصاص یافته است. پس اگر نخواهید پای حرف او بنشینید، عملاً یکچهارم کتاب را از دست دادهاید. کافی است با رضا امیرخانی هم میانه نداشته باشید تا پنجاه صفحهٔ دیگر هم از دست برود. پنج سفرنامهنویسِ دیگر، کمی شبیه مهمانهایی که دیر به ضیافت رسیدهاند، خود را مچاله کرده و در هم فشرده نشستهاند تا در نیمهٔ دوم کتاب جا شوند و بتوانند دستی به سفره برسانند.
چند پاراگراف از کتاب چگونه می نویسم
از «مقدمه» | کاظم رهبر
اغلب سفرنامهنویسان با این قصد سفرنامه نوشتهاند تا هممیهنانشان را با زندگی انسانها در شهرها و کشورهای دیگر آشنا سازند.
یکی از سفرنامههای فارسی که از گذشته باقی مانده، سفرنامهٔ ناصرخسرو است. سفرنامهنویسی جدید از دورهٔ قاجار شروع شد، و در دوران معاصر هم علاوهبر سفرنامههایی که نویسندگان مختلف نوشتهاند، اخیراً در شبکههای اجتماعی علاقهمندان بسیاری در مورد سفرهایشان مینویسند.
در مورد سفرنامهنویسی در جهان هم گفته میشود برخی از کهنترین گزارشهای سفر متعلق به مصریان است که قدمت یکی از آنها به سدهٔ ششم پیش از میلاد میرسد.
[نقل از سفرنامهٔ ارنست اورسل بلژیکی در ۱۸۸۲:]اطراف زیارتگاه (شاهزاده عبدالعظیم) از لحاظ تنوع صحنههای جالب و مناظر تماشایی واقعاً دیدنی بود: دستهدسته زنها با کودکان خود، زیر سایهٔ درختها روی فرش نشسته بودند، میخوردند، میآشامیدند، قلیان میکشیدند، بلندبلند صحبت میکردند و با سروصدا میخندیدند، که از این لحاظ شبیه فرانسویها، یا اگر درست بگویم «ایتالیاییهای مشرقزمین» بودند.
[…] سقاها، فروشندگان شربت، میوه و شیرینی دستهدسته به دنبال مشتری از اینطرف به آنطرف میرفتند. معرکهگیران، نقالان و مارگیران، جمعیت را با تردستیها، قصهها، شوخیها و خلاصه هر هنری که داشتند، مشغول میکردند.
از «سه سفرنامهٔ خاص» | رضا امیرخانی
من همیشه سفرنامهها را دوست داشتم، ولی میدانستم که قالب محدودی است. دلیلش این است که با لولهکشی «گوگل» به خانهها، هر زمان که مایل باشیم، شیر گوگل را باز میکنیم و با جستوجویی ساده، بهراحتی میتوانیم همهٔ اطلاعات را راجع به هر جایی بگیریم. پس چیزی را که پیدا کردم این بود که باید کاری بکنم که در گوگل نباشد. یعنی اولین چیزی که داشتم این بود که باید در نوشتن سفرنامه کاری را انجام بدهم که در گوگل نباشد. و در آن بتوانم نگاه تازه پیدا کنم.
[…] به نظرم هر جایی که در روزنامهها برایش تور سفر وجود دارد، جای مناسبی برای نوشتن سفرنامه نیست. چون به هر صورت امکان این هست که عدهای بروند و آنجا را ببینند. بنابراین سه سفرنامهای که از من منتشر شده، هر سه خاص هستند. و جور دیگری نمیتوان به آن نزدیک شد، الا از طریقی که من رفتم.
اشتباهاتی در این کتاب [داستان سیستان] دارم. یکی از اشتباهات مهم این بود که راجع به منطقه شناخت کافی نداشتم و اسم کتاب را گذاشتم داستان سیستان. در حالی که آنجا استان سیستان و بلوچستان است. در حالی که من باید چیزی پیدا میکردم، و کاری میکردم که اسم بلوچها بیاید. به همین دلیل کتاب توسط بلوچها خوانده نشد. این یکی از ایرادهای بزرگم بود. خیلی ناراحتم که این ایراد را در کتاب نتوانستم از بین ببرم. یعنی آن زمان به عقلم نرسید. یا نفهمیدم که این عنوان چه فضایی را در میان بلوچها ایجاد میکند. بنابراین هنوز در بلوچستان با من خوب نیستند. و جالب است که هر کدام از بلوچها خوانده، خوشش آمده. ولی وقتی بلوچهایی که نخواندهاند، آن را میبینند، موضع دارند. کتاب را که میبینند، آن را برنمیدارند.
برای نوشتن داستان سیستان، بزرگترین مشکلی که داشتم بردن ضبط دیجیتال به جلسات بود. برای اینکه خط بدی دارم. همیشه خطم بد بوده است. نُت نوشتن برایم کار راحتی نیست. نُت مینویسم. اما بعد خودم خطم را نمیتوانم بخوانم. برای همین شروع کردم به برداشتن نُت صوتی.
[…] در روز تعداد زیادی نُت برمیداشتم، و شبها تا ساعت یک و دو این نُتها را پیاده میکردم. برای اینکه نُت صوتی را وقتی که نگه میدارید، بعد یادتان نمیآید که مربوط به چی بوده است.
«از قطب شمال تا سرزمین آتش» | عیسی امیدوار
در سفر ما خیلی عشق و علاقه بود. مثلاً میخواستیم بدانیم که این جادوگر چهکار دارد میکند. در مورد او که دارد مریضی را معالجه میکند اطرافیانش چه عکسالعملی دارند. خوب این خودش جالب بود. برای اینکه مستند است. چیزی که مستند باشد جالب است. یا زندگی یک آمازونی وقتی که دارد کلهٔ انسان را کوچک میکند. منِ نویسنده دیگر چیزی از خودم نمیتوانم اضافه کنم، و یا از خودم ببافم. انگار یک دوربین دارد همهٔ اینها را ثبت میکند. مستند است.
[…] سفرنامه باید مستند باشد. نویسنده چیزی از خودش به آن اضافه نکند. مثلاً خیلیها میآیند و از من میپرسند که شما با آدمخوارها کجا برخورد کردید؟ این در حالی است که آن آدمخواری که ما فکر میکنیم، وجود ندارد. البته در گذشته آنهایی که رفتهاند و جهان را گشتهاند، برای اینکه نوشتههایشان جاذبه پیدا کند، چنین چیزهایی گفتهاند.
ما در طی هفت سال، چهار قاره را دیدیم و آمدیم به اروپا. به سیتروئن مراجعه کردیم و یک ماشین که همان ژیان خودمان باشد گرفتیم. میشود گفت که تقریباً از ما پول نگرفتند. به ما هدیه شد. [به این شکل که] از ما مقاله و عکس خواستند. به ما پول دادند. ما همان پول را دادیم [و ماشین گرفتیم.] آنها مخصوصاً این کار را کردند تا به ما پولی برسانند و کمک کنند.
از «روایت بلوچ» | محمود زندمقدم
چگونه کارم نوشتن شد:
… آقای مهندس [عزتالله] سحابی آمد و من را بیرون کرد، من و دکتر توفیق و دکتر مظلومیان را. اینها استادهای من بودند. وقتی بیرونم کردند، شبها خوابم نمیبرد. چون عادت کرده بودم که روزی شانزده، هفده ساعت کار کنم.
پس، شروع کردم به کتاب خواندن. چشمم هم خراب بود، خرابتر شد. یک روز دیگر زدم به کوه. از آن به بعد میرفتم کوه. میرفتم در آب سرد ولنجک که آن زمان حوضچه بود. هنوز رویش را نبسته بودند. نفسی میکشیدم و برمیگشتم که بخوابم. اما خوابم نمیبرد.
به همین دلیل، بهمن، پسر دکتر وثوقی، من را پیش پروفسور نریمانی برد. بهترین متخصص مغز و اعصاب بود. من را به خانهاش برد. او گفت: «ببین. اگر به تو قرص بدهم، دو روز بعد بیشتر و بیشترش را میخوری.»
بعد از من پرسید: «چند ساعت در کوه میمانی؟»
گفتم: «صبح میروم و ساعت سه برمیگردم.»
گفت: «برنگرد. راه برو. آنقدر راه برو، آنقدر در آب برو، آنقدر به توچال برو، تا یک روز که میآیی، سرت را بگذاری زمین، خوابت ببرد. این، یعنی اینکه بهبود پیدا کردهای.»
پس من هم همین کار را کردم. بهاین ترتیب، مدتی اینطور گذشت. یک روز، برای اولین بار که دراز کشیدم، برقی در کلهام جهید. در نتیجهٔ آن برق، همهٔ خستگیام رفت و فهمیدم که اول خواب است. از فردا که از کوه میآمدم، دیگر خوابم میبرد. یک ساعت، دو ساعت. بعد بلند میشدم و مینشستم به نوشتن. گاه میشد تا چهار، پنج ساعت مینوشتم. بعد پا میشدم و میرفتم به پیادهروی و ورزش.
حکایت، نه تاریخ:
کتاب حکایت بلوچ روایت است. این روایت چند کاراکتر اصلی دارد. این کاراکترها بیانکننده وضعیت خودشاناند. منتها چون این کاراکترها تاریخ را طی میکنند، قصههای متعدد دارند، نقلهای مختلف دارند. من به حرفهای آنها گوش دادهام. نقلهایشان را، حماسههایشان را ثبت کردهام. در نتیجه اسمش را هم گذاشتهام حکایت بلوچ. نه تاریخ بلوچ.
بخش رئال آن شامل زندگی روزمرهٔ آنها میشود، و بخش سورئالش آینده و گذشتهٔ آنهاست.
آیا متمم این کتاب را توصیه میکند؟
اگر دنبال کتابی هستید که مراحل سفرنامه نویسی را در – مثلاً – هجده گام یا بیستوپنج گام توضیح دهد، قطعاً چنین کتابی مناسب شما نیست. کتاب، صرفاً روایت تجربهٔ سفرنامهنویسان از زبان خودشان است و اتفاقاً تعارضها و تناقضها هم در نظراتشان زیاد است.
یکی میگوید یادداشت صوتی برمیدارد و این را موثرتر از نوشتن متن میداند، دیگری میگویند متن را موثرتر از صوت میداند و ضبطصوت، مزاحم کار است.
یکی میگوید باید همان شب یادداشتها را نوشت و دیگری میگوید باید زمان بگذرد تا موضوع در ذهن پخته شود و سپس روی کاغذ بیاید.
یکی میگوید باید جزئیترین جزئیات را هم دقیق ثبت کرد و مستندنگاری کرد و دیگری میگوید هر جا حس کند به کلیت پیام لطمه نمیخورد، جزئیات را تغییر میدهد.
اما چنین تعارضهایی ایراد نیست. اتفاقاً همین تفاوت نگاهها فضایی برای فکر کردن و ارزیابی ایجاد میکند و اجازه نمیدهد شما به عنوان خواننده و مخاطب، منفعل بمانید و صرفاً روخوانی کنید.
بنابراین این کتاب را میتوان به تمام علاقهمندان سفرنامهخوانی و سفرنامهنویسی توصیه کرد.
یک ایراد بزرگ اخلاقی و حرفهای هم در کتاب هست که البته اصلاح آن ساده و کمزحمت است و امیدواریم در چاپهای بعدی رفع شود. دو فصل از هفت فصل کتاب به سفرنامهنویسان غیرایرانی اختصاص دارد و ترجمهای از مصاحبههای خارجی است.
یک مصاحبه حداقل سه رکن اصلی دارد: مصاحبهکننده، مصاحبهشونده، بستر انتشار. اما در متن کتاب هیچ اشارهای به مصاحبهکننده و بستر انتشار نشده و به عبارت دیگر، منبع ذکر نشده است. فقط میبینید گفته شده: «راز یک سفرنامهٔ خوب / دیوید فارلی» و «هنر سفرنویسی / دان جورج.» البته نام مترجمان آمده است.
جالب اینجاست که عناوین مصاحبهها عوض شده و ساختار متنها هم اندکی تغییر کرده و به سادگی نمیتوانید منبع اصلی را بیابید (مصاحبهٔ فارلی را Matt Kepnes انجام داده و از اینجا برداشتهاند و مصاحبهٔ دان جورج را Leslie Magraw انجام داده و از اینجا برداشتهاند).
این که هم ناشر اصلی و هم مصاحبهکنندهٔ اصلی را حذف کنیم و به آنها اشاره نکنیم، حرفهای نیست. و در مقیاس مشابه، با همین منطق و شیوه، اگر یک ناشر خارجی پنج فصل اول کتاب را به زبان انگلیسی ترجمه کرده و با حذف نام آقای کاظم رهبر و انتشارات کتاب خورشید، فقط نام سفرنامهنویس و مترجم انگلیسی را بیاورد، نمیتوان از آنها گله کرد. چرا که روش ناشر فارسی چنین بوده است.
البته خوشبختانه اخیراً ناشران ایرانی در این زمینه بیشتر دقت میکنند. و قاعدتاً نشر خورشید هم در چاپهای بعدی این نکته را اصلاح خواهند کرد.
به هر حال، ارائهٔ چنین اثری، کاری ارزشمند است و این تذکر هم، صرفاً به نیت بهبود است. وگرنه آثار بسیاری در کشور ما تولید و عرضه میشود که به جای یک یا دو ایراد، باید به زحمت یک یا دو نکتهٔ مفید در آنها یافت.
خرید کتاب چگونه می نویسم (هفت روش از هفت سفرنامه نویس)
توضیح: لینک فوق متعلق به سایت طاقچه است و در این سایت، هم نسخه چاپی و هم نسخهٔ الکترونیک کتاب برای خرید و دانلود عرضه شده. اما نسخهٔ دیجیتال، ePub نیست و صرفاً PDF است.
مجموعهٔ «کتابهای دربارهٔ کتاب» در متمم:
- معرفی کتاب پرنده به پرنده | حرفهای آن لاموت برای نویسندگان نوقلم
- دنیای ذهنی یک نویسنده | بریدههایی از کتاب یادداشت های روزانه ویرجینیا وولف
- در ستایش ادبیات | گزیدهای از حرفهای ماریو بارگاس یوسا
- کتاب «از کتاب» | نوشتهٔ محمدرضا شعبانعلی
- بریدههایی از کتاب برچیدن کتابخانهام | آلبرتو مانگل
- معرفی کتاب خود نوشتن | کتابی درباره نویسندگی از احمد اخوت
- کتاب جهان مکتوب | چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد؟
- نوشتن سفرنامه | چگونه می نویسم؟ | هفت روش از هفت سفرنامه نویس معاصر
- در کتابخانه شخصی شما چه خبر است؟
- چگونه کتاب بخوانیم؟ راهنمای مورتیمر آدلر برای کتاب خواندن
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری چالش نوشتن به شما پیشنهاد میکند:
- چالش نگارش یک متن هزار کلمهای در چند گام
- نوشته و کتاب غیر داستانی چیست؟ (ناداستان)
- جستار چیست؟ جستارنویسی یعنی چه؟
- نویسندگان چگونه مینویسند؟ (یک مصاحبه)
- در جایگاه خواننده چگونه کتاب میخوانیم؟
- چگونه مانند یک نویسنده کتاب بخوانیم؟
- معرفی کتاب خود نوشتن | کتابی درباره نویسندگی از احمد اخوت
- رونویسی متنها | تمرینی برای شروع نویسندگی
- مراحل نوشتن مقاله و سایر مطالب غیرداستانی
- ساختار یک متن غیر داستانی چگونه شکل میگیرد؟
- چهار روش برای آغاز متن یا شروع سخنرانی
- توافق بین نویسنده و خواننده در نوشته های غیرداستانی
- از شمردن تعداد کلمات در نوشتههایتان غافل نشوید
- تمرین نوشتن آزاد – گام اول نویسندگی
- داستان نویسی | داستاننویسی بیهدف و بیمخاطب میتواند مفید باشد
- آموزش نویسندگی | چند نکته از زبان جان اشتاین بک
- چند تمرین دیگر برای نوشتن
- تحلیل آماری کلمات در سخنرانی ها و نوشته ها
- روبات نویسنده | یک تجربه ذهنی
- تمرین نوشتن: از قتل کلمات نترسیم
- استعاره مفهومی چیست و چه کاربردی دارد؟
- انتخاب یک ایده اولیه برای تمرین نوشتن
- آیا از درخت ایده برای نوشتن مقالههای خود استفاده میکنید؟
- تکنیک بومرنگ؛ مناسب آماده شدن پیش از نوشتن
- کاش او در اینباره مینوشت | تمرینی برای توجه بیشتر به سبک نگارش
- انتخاب سبک متن
- انواع سبکهای نوشتن | معرفی شش سبک نگارش مطلب و تنظیم مقالات
- چالش نوشتن: در مورد خوبیها و بدیهای کلمات زائد
- چند نکته و راهنمایی برای علاقهمندان به نوشتن کتاب | ست گادین
- روشهای شروع متن | چگونه نوشتهٔ خود را آغاز کنیم؟
- چند جملهٔ اولِ نوشتهٔ خود را بازنویسی کنید
- چالش نوشتن: برای پایان سخنرانی و مقاله خود چه طرحی دارید؟
- آیا صدای خاص خودتان را در نوشتن پیدا کردهاید؟
- پیشنهادهایی در مورد تعریف مفاهیم و اصطلاحات در نوشتهها
- آیا داخل کتابهایی که دوست دارید چیزی مینویسید؟
- آشناسازی و آشنایی زدایی در نویسندگی
- چند نکته دربارهی بازخوانی متن
- نکتهای در نوشتن خاطرات | آیا شما مالک همهی خاطرات خود هستید؟
- کتاب نکته های ویرایش | راهنمای ویرایش متون فارسی | علی صلح جو
- بیست و هشت اشتباه نویسندگان | آموزش نویسندگی و مفاهیم پایه آن
- چند نمونه از متن تقدیم کتابها
- انتخاب عنوان برای کتابها و نوشتهها | مهاجرت به سرزمینهای دیگر
- چگونه از برخورد با کشتیهای بزرگ اجتناب کنیم؟ | دربارهٔ کتابهای بیمخاطب
- پیشنهاد مطالعه | کتاب استادان و نااستادانم | عبدالحسین آذرنگ
- پیشنهاد مطالعه | کتاب ابوالمشاغل – نادر ابراهیمی
- کتاب از گوشه و کنار ترجمه | علی صلحجو
- مزخرفات فارسی
- پیشنهاد مطالعه | کتاب حدیث نفس | حسن کامشاد
- پیشنهاد مطالعه | کتاب میم و آن دیگران – محمود دولت آبادی
- پیشنهاد مطالعه | کتاب خودم و مسائل مهم تر – چارلز هندی
- نقش هایی به یاد | گذری بر ادبیات خاطره نویسی
- کتاب اخلاق نوشتن | حسین معصومی همدانی
- نوشتن سفرنامه | چگونه می نویسم؟ | هفت روش از هفت سفرنامه نویس معاصر
- معرفی کتاب پرنده به پرنده | حرفهای آن لاموت برای نویسندگان نوقلم
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : برف
همیشه دوست داشتم سفرنامه از جغرافیا انتقام بگیره! یعنی از جغرافیایِ انسان بگه.
تنها کسی که توقع و انتظار من رو برآورده کرد، نیکوس کازانتزاکیس بود در سفرنامۀ چین و ژاپن که نشر نی اون رو با ترجمۀ دکتر محمد دهقانی منتشر کرده. سطرهایی از این کتاب ارجمند:
«میخواهی بدانی قلب ژاپن چیست؟ شکوفۀ گیلاسی کوهی، که عطرش را در آفتاب صبح میگسترد.
شیرینی، خوشرویی، سکوت، مردانی که خندان میمیرند، زنان یکسره اطاعت و احساسات عمیق و خاموش...»
«تمدن یعنی تجمل را ضرورت دانستن، از حیوان فراتر رفتن نهفقط به خور و خواب و زن پرداختن. در آن دم که این «دو پای بیبال و پر» برای تجمل غیرضروری حرص میزند، آنچنانکه برای نان، شروع به انسانشدن میکند.»
«بر بیصبری، هیجان و شتابزدگی چیره شدهام. از هر ثانیۀ این لحظات ساده که میگذرانم لذت میبرم. گمان میکنم «شادی، همچون آب، معجزۀ هرروزۀ سادهای است، و ما از آن آگاه نیستیم.»