Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


نقش هایی به یاد | گذری بر ادبیات خاطره نویسی


نقش هایی به یاد

می‌نویسیم تا در خاطرمان بماند: هر آن‌چه را که روی داده است، قرارهایی را که با دوست و آشنا داریم، فکرها و دغدغه‌ها را، خوشی‌ها و نگرانی‌ها را.

خاطرات را ثبت می‌کنیم تا لحظه‌های گذرا را جاودانه کنیم: گاهی برای خود و گاهی در چشم دیگران.

گاه نوشته را پنهان می‌کنیم، گویی که می‌خواهیم هیچ‌کس جز خودمان آن را نبیند و نخواند. گاه آن را منتشر می‌کنیم یا در معرض دید دیگران قرار می‌دهیم، گویی که می‌خواهیم پس از ما، نوشته‌هایمان زنده بمانند و نبودن و حذف‌شدن‌مان را انکار کنند.

دختر یا پسر نوجوان از عشق‌ها و دوستی‌هایش می‌نویسد، زندانی از گذر کند روزهای زندان، رزمنده از تب و تاب میدان جنگ و نویسنده، از خاطراتش با کتاب‌ها.

علت‌ها و بهانه‌ها متفاوتند، اما در یک چیز شباهت دارند: لحظه‌ها و تجربه‌هایی که جاودانگی خود را در واژه‌ها جستجو می‌کنند.

احمد اخوت در کتاب نقش هایی به یاد به کند و کاو این کوشش‌ها و نوشتن‌ها می‌پردازد. کتابی که به همت #نشر گمان به بازار عرضه شده و مانند بسیاری از کارهای دیگر این ناشر، می‌تواند تجربه‌ای لذت‌بخش و ماندگار را برای خوانندگان خود رقم بزند.

کتاب نقش هایی به یاد

بر عطف کتاب، عدد «۱» نقش بسته و از اشاراتی که در مقدمه‌ی ناشر وجود دارد می‌شود نتیجه گرفت که «نقش هایی به یاد» کتابِ آغازگرِ یک مجموعه است که احتمالاً در آینده‌ با انتشار آثار دیگری تکمیل خواهد شد.

کتاب آمیخته‌ای از تألیف و ترجمه است. برخی فصل‌ها، توسط احمد اخوت نوشته شده‌اند و برخی دیگر، ترجمه‌ی مقاله‌های مرتبط هستند. اما اصل و عصاره‌ی کتاب، یک چیز است: نوشتن و ثبت خاطرات.

نویسنده در این کتاب کوشیده است طیف گسترده‌ای از خاطره‌نگاری‌ها و ثبت وقایع را واکاوی کند. او به خاطره‌نویسی روزمره – که بسیاری از ما آن را تجربه کرده‌ایم – اکتفا نکرده و «هر نوع نوشته‌ی تداعی‌گر گذشته» را سراغ گرفته است.

از خاطره‌نویسی جنگ و زندان تا خاطراتی که به واسطه‌ی دفترچه‌ی تلفن شکل می‌گیرند و در ذهن ما زنده می‌شوند. از نویسندگانی که خاطره‌ی رویارویی با کتاب‌ها را روایت می‌کنند، تا آن‌چه دوستان و نزدیکان ما، از ما برای دیگران می‌گویند و نقل می‌کنند.

هنگام مطالعه‌ی نقش هایی به یاد احتمالاً سه ویژگی به چشم‌تان خواهد آمد؛ یا لااقل به چشم ما آمد.

نخست این‌که سهم نویسندگان و متفکران و رویدادهای بیرون ایران، بسیار بیشتر از نویسندگان و متفکران و رویدادهای داخل ایران است. البته ناشر در مقدمه وعده داده که «زندگی‌نگاره‌ها را نمی‌خواهیم به ترجمه محدود کنیم» و در عین حال یادآور شده است که «در سپهر ایران جدید، این‌چنین از-خود-نوشتن گستره و سرآمدهای معدودی دارد.»

با در نظر گرفتن این‌که طی دهه‌های اخیر، خاطره‌نگاری‌های بسیاری انجام شده، به نظر می‌رسد که جز محدودیت حجم، ملاحظات دیگری هم در کار بوده است. مثلاً این‌که بسیاری از رویدادهای دهه‌های اخیر، با سیاست و جهت‌گیری‌های سیاسی گره خورده‌اند و چنان‌که جایی هم در متن اشاره شده، «خاطرات» و «خطرات» قرین یکدیگرند و نقل خاطرات معاصر، چندان هم بی‌دردسر نیست.

ویژگی دوم این‌که چگالی کتاب به وضوح در بخش‌های مختلف آن تغییر می‌کند. برخی صفحات را می‌توانید به سرعت بخوانید و بگذرید و برخی دیگر، نیازمند تعمق بیشتر و مطالعه‌ی کُندترند. در بخش‌هایی از کتاب، نکته‌های ساده‌، شرح و بسط فراوان یافته‌اند و در بخش‌هایی دیگر، اشاره‌های فراوان به مفاهیم و آثار و نویسندگان و نوشته‌ها، در هم فشرده شده و اگر لحظه‌ای تمرکز خود را از دست بدهید، عنان خواندن را از کف خواهید داد.

اما ویژگی کلیدی سوم چیزی است که باعث شده کتاب را در متمم و در سری چالش نوشتن معرفی کنیم: این کتاب، شوق نوشتن را در خواننده برمی‌انگیزد و سوژه‌های فراوانی‌ هم در اختیار او قرار می‌دهد. «نوشتن» در این کتاب فعالیتی بسیار گسترده و وسیع است و تحلیل‌ها و روایت‌ها، ترس نوشتن را در خواننده از بین می‌برد. فقط کافی است تصور کنید که نویسنده، حتی یادداشت‌های زن و شوهر بر روی یخچال را – که مثلاً درباره‌ی کارهای نکرده یا غذای آماده شده به یکدیگر تذکر می‌دهند – مصداقی از «ثبت رویدادها» و «نگارش» در نظر می‌گیرد و با اشاره به ریزترین جزئیات، به شرح و بررسی آن‌ها می‌پردازد.

انتخاب متن از کتاب نقش هایی بر یاد، کار ساده‌ای نیست. چون با وجود تنوع موضوعات و جدا بودن محتوای فصل‌ها، نوعی پیوستگی هم در کل متن وجود دارد که جدا کردن یک بخش کوچک را دشوار می‌سازد.

ما برایتان بخشی از مقدمه‌ی ناشر و قسمتی از فصل کتابچه‌ی نویسنده را انتخاب کرده‌ایم. اما تأکید داریم که این گزیده‌ها، منعکس‌کننده‌ی محتوای متنوع و پیام‌های رنگارنگ کتاب نیستند و صرفاً گوشه‌ای از جهان کتاب را به تصویر می‌کشند:

از مقدمه‌ی ناشر

شاه و شوالیه و نقاش و شاعر و آنارشیست و خداشناس در اغلب زندگی‌نگاره‌ها می‌شود دید که در وهله‌ی نخست انسانند حتی اگر گهگاه تأملات و الهامات و شطحیات بنویسند، و دل‌مشغولی‌های خیلی صریح و بدیهیِ خُرد و گاه آشوبنده دارند:

داستان‌نویسی در میان‌سالی از قیلوله‌ی عصرگاهی بیدار شده به تجربه‌های عشق جوانی می‌اندیشد و نگرانست که چشمانش تا آخر عمر خواهد دید یا نه؛ لغت‌شناسی از کار بی‌وقفه‌ی لغتنامه می‌نویسد که چه بارها که در شب از بستر برمی‌خاستم و پلیته برمی‌کردم و چیز می‌نوشتم تا لغات فارسی فراهم بیایند؛ شاهی صاحبقران از بیخوابیِ شبانه و بارانِ تا سحر و خوابی کوتاه تا صبح یادداشت کوچکی نوشته، روز بعد از کابوس و هراسِ مرگِ مفاجا می‌نویسد؛ نویسنده و سیاستمداری، پس از مرگِ همسر و فرزندان و کشته‌شدنِ یاران و هم‌رزمان و دوستی شفیق، شبی می‌نویسد پس من چرا باید گذشته را به یاد بیاورم؛ شاهزاده‌ای می‌خواهد، با نظر به سوءقضا و خطراتِ پیشِ رو، چیزی به جهتِ سبکیِ کار بنویسد و وصیت می‌کند چون اجل برسد راضی به حرکت نعش خود نیستم؛ موسیقی‌دانی جایی یاد می‌کند از فراموشیِ قرار ملاقاتش با دوشیزه‌ای نادر، چرا که دستخوشِ حجم صداهای اتاق پاییزی‌اش بوده و حالا این سمفونی خاطره‌ی فراق معشوقی تا ابد از دست رفته است؛ کوشنده‌ای مشروطه‌خواه در نامه‌ای می‌نالد که طهران کدام جانور است که در یک شب صدوبیست انجمن زایید؟ و می‌گوید سوی چشمانش در زوال است و می‌داند ولی که باید ایران را تا پنجاه سال در جلدِ سیاهِ خود شستشو داد تا قابلِ دباغی گردد؛ فیلسوفی از سرخوشی مخصوصش پس از چُرتی مختصر در عصری پاییزی می‌نویسد که اشیا در نشئگیِ سیالی سبُک به چشم می‌آمده‌اند؛ شاعری تمام در پیری و تحسّر و غُربتِ خانه‌ی تجریشش می‌نویسد من اُستادم برای مردن، من اُستادم که نفهمند چه چیز مرا خُرد کرده است؛ داستان‌گویی یادداشت می‌نویسد از نقل مکررِ دوست شاعرش در ماه‌های واپسینِ عمر که روی دست خودم مانده‌ام؛ دختری از رنگ طبیعی چهره و حالت معمولی جنازه‌ی دایی‌اش با سیگاری نصفه لای انگشت می‌نویسد که نمی‌دانست روزگاری نویسنده‌ای مشهور خواهد شد؛ اصلاً چرا این حرف‌ها را می‌نویسم؟ که چی؟ ذکر خیری پنهانی از آن بزرگوار رفته، یا شکایت از روزگار در این آخر شب، در این خلوت خاموشِ تاریک و دلگیر و باران یکنواخت؛ مثلاً نویسنده‌ای در شرح سرخوشیِ حاصل از تماشای چای دورنگ ساختنِ پدرش در عصرهای شیراز ناگهان به زبانِ شطح می‌نویسد: از دیدن پدرم که آسوده لم داده است و در سکوت راحت و وقارِ تنهایی‌اش انگار با همیم، از همیم، خوشی‌ای به من می‌رسید؛ یا جستارنویسی که عمری یادداشت روزانه نوشته، با شنیدنِ خبر مرگ دوست سالیانش، می‌نویسد یکشنبه است، دلم نمی‌خواست بیدار شود. دلم می‌خواست در خواب می‌مُردم. گناه کیست این توفان و گردبادی که به جان ما افتاده و جز ویرانی و پریشانی چیزی باقی نمی‌گذارد…

از فصل کتابچه‌ی نویسنده

سال ۱۹۲۳ است، یا آخرین سال حیات کافکا. او تصمیم گرفته از پراگ به برلین برود و با دورا دیامانت زندگی کند؛ دختری نوزده‌ساله از خانواده‌ای یهودی که زادگاهش، لهستان، را ترک کرده و در برلین به سر می‌برد. کافکا و دوستش معمولاً بعدازظهرها می‌روند پارک قدم می‌زنند. روزی دختر کوچکی را می‌بینند که به‌شدت گریه می‌کند.

کافکا ازش می‌پرسد چه شده و دخترک جواب می‌دهد عروسکش گم شده. آن وقت او فوراً داستانی خلق می‌کند تا توضیح بدهد چه اتفاقی افتاده. می‌گوید: عروسکت رفته سفر. دخترک می‌پرسد که از کجا می‌دانی؟ کافکا جواب می‌دهد، برای این‌که برای من نامه‌ای نوشته.

کودک ظاهراً باور نمی‌کند. می‌گوید نامه‌اش را داری؟ کافکا می‌گوید: نه، متأسفانه در خانه جاش گذاشتم، ولی فردا می‌آورمش. آن‌قدر مطمئن می‌گوید که دخترک مردد می‌ماند. ممکن است این مردِ مرموز حقیقت را گفته باشد؟

کافکا به خانه برمی‌گردد تا نامه را بنویسد. پشت میز می‌نشیند و دورا که هنگام نوشتن تماشایش می‌کند، می‌بیند که با همان جدیت و دقتی گرمِ کار است که هنگام نوشتن آثارش در او دیده است. خیال ندارد سر دخترک کلاه بگذارد. آن‌چه انجام می‌دهد کار ادبی واقعی است و تصمیم دارد نامه را به بهترین وجه بنویسد.

فرداش، دخترک منتظر آن‌هاست و کافکا نامه را برایش می‌خواند. عروسک در نامه‌اش گفته که حوصله‌اش سر رفته و راه افتاده تا دنیا را ببیند. هر جا برسد برایش نامه می‌نویسد.

این داستان تا دو هفته ادامه دارد و هر روز دخترک منتظر کافکا است و نامه‌ای از طرف عروسک. حسابی کار کافکا درآمده و این داستان باید جایی به پایان برسد. بالاخره کافکا به این نتیجه می‌رسد که عروسک بگوید ازدواج کرده و در خطِ آخر نامه هم از دوست قدیمی و عزیزش خداحافظی کند. هر چه شروع شود بالاخره روزی به پایان می‌رسد. در این دو هفته دخترک، سرانجام، به دوری عروسک عادت می‌کند و می‌پذیرد که او دیگر برنمی‌گردد.

[ لینک مرتبط: خرید کتاب نقش هایی به یاد (شهر کتاب آنلاین) ]

[ لینک مرتبط: خرید کتاب نقش هایی به یاد (۳۰ بوک) ]

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری چالش نوشتن به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه چالش نوشتن
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۹ نظر برای نقش هایی به یاد | گذری بر ادبیات خاطره نویسی

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : ساناز مجرد

    استاد احمد اخوت را از سال‌ها دانشجویی می‌شناسم. سعادت دیدارشان از نزدیک برایم فراهم نشد؛ ولی در دانشکده‌ی ادبیاتی در ایران نیست که بحثی از داستان به میان بیاید و نامی از احمد اخوت برده نشود. کتاب ایشان با عنوان «دستور زبان داستان» یکی از معتبرترین کارهای داخلی درباره‌ی داستان است که در قحطی پژوهش‌ و تالیف‌های وطنی حکم چشمه‌ی آب در بیابان بود و هست.
    همه‌ی این مسائل من را به این نتیجه می‌رساند که کتابی که به لطف متمم معرفی شد، کتاب ارزشمندی است و ارزش وقت‌گذاشتن را دارد.
    اما یکی از نمونه‌های شگفت‌انگیز وقایع‌نگاری در ادبیات ما تاریخ بیهقی است. مطمئنم غالب دوستان حداقل یک داستان از تاریخ بیهقی در کتاب‌های دبیرستانشان خوانده‌اند. من در بین کتاب‌هایی که خوانده‌ام کم پیش آمده است به شرح‌حال نگاری‌ای به جذابیت آن‌چه بیهقی نگاشته است بربخورم. چنان از حال و احساس آدم‌ها و خودش می‌نویسد که لحظه‌ای شک نمی‌‌کنی که احتمالا چیزی غیر از این نبوده است. برای من که یکی از سوال‌هایم همیشه این بود که آیا مردم ۱۰۰۰ سال پیش هم مثل ما احساس می‌کردند؟ بیهقی جواب واضح و روشنی داده است. یکی از داستان‌های بیهقی که این شرح‌حال‌نگاری در آن بارز است داستانی است به نام افشین و بودلف.
     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .