کتاب روانشناسی پول | آدریان فرنهام
«همیشه به خاطر داشته باش که پول همه چیز نیست. اما حواست باشد که قبل از این که چنین اراجیفی بگویی، پول زیادی جمع کرده باشی.»
این جمله از اِرل ویلسون روزنامهنگاری آمریکایی است و در شروع فصل اول کتاب روانشناسی پول (The New Psychology of Money) نوشتهٔ آدریان فرنهام آمده است. فرنهام این جمله را رد یا تأیید نکرده و صرفاً در بالای صفحه – در کنار چند جملهٔ دیگر – قرار داده است؛ کاری که در میان نویسندگان بسیار رایج است.
فرنهام در کتاب روانشناسی پول تأکید میکند که نگاههای بسیار متفاوتی به پول وجود دارد و به جای تجویز یک نگاه، میکوشد تنوع نگاهها را به ما یادآوری کند. با این منطق، جملهٔ ویلسون هم – که احتمالاً طرفداران بسیاری دارد – جای درستی نشسته است.
در میان شاخههای مختلف روانشناسی و موضوعاتی که روانشناسان به آن علاقه نشان دادهاند، روانشناسی پول موضوع نسبتاً جدیدی محسوب میشود. البته جدید به این معنا که عمر آن به زحمت به نیمقرن میرسد و اصطلاح «روانشناسی پول» یا «Psychology of Money» به ندرت در کتابها و مقالات روانشناسی پیش از دههٔ هشتاد به چشم میخورد. حتی اگر هم جایی اسم روانشناسی پول آمده، محتوای بحث بیشتر از جنس توصیههایی برای پولدار شدن بوده است. در این فضا کتاب فرنهام یکی از موارد استثناء محسوب میشود.
اهمیت کتاب روانشناسی پول
فرنهام در ابتدای کتاب خود به نکتهٔ جالبی اشاره میکند: «روانشناسی با غرور، خود را دانش شناخت رفتار انسانها معرفی میکند. اما یکی از موضوعاتی که تقریباً بهکلی نادیده گرفته، روانشناسی پول است.»
به این نکته توجه کنید که فرنهام اولین ویراست کتاب خود را در سال ۱۹۹۸ منتشر کرده که اصطلاح روانشناسی پول تقریباً وجود نداشت است. او این جمله را در سال ۲۰۱۴ در ویراست دوم کتاب هم تکرار میکند. و جالب اینجاست که با وجود گذشت یک دهه از انتشار ویراست دوم، هنوز هم این ادعا کمابیش درست است. کافی است کتاب پرفروش روانشناسی پول مورگان هاوزل را که در سالهای اخیر منتشر شده و با فشار سنگین تبلیغاتی سایتها و بلاگرهای کتاب در جهان فروش رفت بخوانید تا ببینید هنوز هم کتابهایی که روی جلدشان عنوان روانشناسی پول آمده، از روانشناسی پول حرف نمیزنند.
البته طی سه دههٔ اخیر، اقتصاد رفتاری رشد خوبی داشته و جدا از پژوهشهای دانشگاهی، نویسندگانی مثل دنیل کانمن، ریچارد تیلر، دن اریلی، اندرو لو و نسیم طالب کتابهای متعدد و تأثیرگذاری در این حوزه برای مخاطبان عام منتشر کردهاند. اما در اقتصاد رفتاری هم بیشتر تأکید بر «اقتصاد و مدلهای اقتصادی» بوده تا «انسان و رفتارهای انسانی.» و اگر هم جایی به سمت رفتارهای انسانی رفتهاند، نگاهها بیشتر به موضوعاتی نظیر ریسک و سرمایهگذاری محدود بوده است.
این را هم باید گفت که فرنهام به کارهای پیشینیان بیتوجه نیست. مثلاً به این نکته اشاره میکند که فروید به معانی و تداعیهای پول در ذهن ما انسانها پرداخته و روانشناسان رفتارگرا هم آزمایشهایی دربارهٔ رفتارهای پولی انسانها انجام دادهاند. در بحث خطاهای شناختی هم معمولاً مثالهایی از خطاهای پولی انسانها مطرح میشود و روانشناسان بالینی هم موضوعاتی مثل قمار و رفتارهای تکانشی را بررسی کردهاند. اما این کارها معمولاً زیر چتر بحثهای دیگر انجام شده و محور توجهشان به ندرت خود پول بوده است. به همین علت، کمتر کتاب مرجع دانشگاهی در روانشناسی پیدا میکنید که در بخشی از فهرست آن کلمهٔ «پول» وجود داشته باشد.
فرنهام در این میان کوشیده سرفصل جدیدی به نام روانشناسی پول باز کند و پژوهشهای انجام شده را – که بخشی از آنها هم کار خودش بوده – در قالب یک ساختار جدید سامان دهد.
برخی از موضوعات مطرح شده در کتاب روانشناسی پول
از آنجا که کتاب روانشناسی پول فرنهام به عنوان یکی از منابع درسی ما در درسهای روانشناسی پول متمم است، در اینجا قصد نداریم به جزئیات محتوای کتاب بپردازیم یا خلاصه کتاب روانشناسی پول را ارائه کنیم. اما برای این که با فضای کتاب آشنا شوید و بدانید که فرنهام چه موضوعاتی را در کتاب خود گنجانده، برخی از مهمترین مباحث مطرح شده در کتاب را در ادامه فهرست میکنیم.
تاریخچه پول
فرنهام بحث تاریخچه پول را بسیار کوتاه و مختصر و در حد چند صفحه مطرح میکند. طبیعتاً از یک کتاب روانشناسی پول نباید انتظار داشته باشید تاریخچه پول را شبیه یک کتاب اقتصادی مرور کند.
او کمی دربارهٔ تهاتر و پول کالایی صحبت کرده و سپس به سراغ معنای پول برای انسانها حرف زده است. فرنهام بر خلاف اقتصاددانها پول را فراتر از ابزار ذخیره و مبادلهٔ ارزش میداند. او میگوید کافی است به تحولات سیاسی، انقلابها و تغییرات دولتها و حکومتها توجه کنید. دولتها به همان سرعت که تمبرهای پستی را عوض میکنند، طرح سکهها و اسکناسها را هم عوض میکنند.
فرنهام بحث تاریخچه پول را از سکه تا اسکناس و بانک به پیش میبرد و در ادامه دربارهٔ بانکهای اعتباری و میلیونرها صحبت میکند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که امروزه با توجه به نقش نهادهای مالی در اقتصاد، اگر میخواهیم از روانشناسی پول و نگاه انسانها به پول حرف بزنیم، باید به نگاه انسانها به نهادهای مالی هم توجه کنیم. یعنی سوالهایی از این جنس که «تو دربارهٔ پول چه فکر میکنی؟» برای شناخت ذهنیت انسانها دربارهٔ پول کافی نیست. باید دید انسانها نهادهایی مثل بانک، بانک مرکزی و بورس را چگونه میفهمند و چه نگاه و نگرشی به آن دارند.
دو رویکرد به پول
فرنهام بحث مهم دیگری را هم در کتابش مطرح کرده است: پول به عنوان ابزار در برابر پول به عنوان مادهٔ مخدر.
وقتی پول را به عنوان یک ابزار در نظر میگیریم، رویکردمان شبیه رویکرد اقتصاددانها خواهد بود. ابزاری برای ذخیرهٔ ارزش. برای خرید و فروش. برای قسط دادن و انتقال قدرت خرید (وقتی کسی به دیگری پول میدهد، قدرت خرید خود را به او منتقل کرده است).
اما پول میتواند روی مغز ما تأثیر بگذارد. میتواند ما را خوشحال، ناراحت، هیجانزده یا عصبی کند. میتواند ریسکپذیری و اعتمادبهنفسمان را تغییر دهد. میتواند ما را به خود معتاد کند. میتواند ما را به دنبال خود بکشاند و وادارمان کند کارهایی انجام دهیم که در حالت عادی انجام نمیدادیم. یا چنانکه فرنهام میگوید (نقل به مضمون): «رویای پول بیحسابوکتاب میتواند انسانها را به رفتارهای بیحسابوکتاب ترغیب کند.»
در این رویکرد دوم، پول بیشتر به مادهٔ مخدر شبیه است تا ابزار روزمره. و اتفاقاً همین نگرش، فضا را برای روانشناسها باز میکند تا اثرات پول را بر ذهن، احساسات و رفتار انسانها بهتر بررسی کنند. از این منظر، حتی میتوان گفت یکی از ریشههای روانشناسی پول، دانش زیستشناسی است (چنانکه در مورد مواد مخدر چنین گزارهای درست است). و به تبع این حرف، میتوان گفت بخشی از نگاه ما به پول در ژنهای ما و ویژگیهایی که از والدین به ارث بردهایم ربط پیدا میکند.
لازم است به این نکته اشاره کنیم که فرنهام این فرصت را داشته که هانس آیزنک را از نزدیک ببیند و با او دوست و گاهی همکار باشد. آیزنک به شدت به نقش وراثت در ویژگیهای شخصیتی انسان اعتقاد دارد و فرنهام هم – که آیزنک را میپسندد – معتقد است که وراثت یکی از عوامل تأثیرگذار بر عادتها و رفتارهای پولی ماست.
پول و شادی
بحث دیگری که فرنهام در روانشناسی پول به آن پرداخته، رابطهٔ پول و شادی است. او بسیاری از تحقیقات انجامشده در این زمینه را جمعبندی، بررسی و مرور کرده است.
فرنهام جملهٔ «پول شادی نمیآورد» را به سادگی نمیپذیرد. او با مرور چند پژوهش یادآوری میکند که پول و درآمد باید از حد مشخصی بیشتر باشد تا رابطهاش با شادی کمرنگ شود. در خانوادههایی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند و کشورهایی که اقتصاد ضعیفی دارند، اتفاقاً پول میتواند شادیآفرین باشد و نباید چنین گزارهای را در مورد آنها به کار برد.
او همچنین به عوامل دیگری مثل جنسیت، سن، فرهنگ (از جمله میزان فردگرایی)، باورهای مذهبی و سلامت فرد میپردازد و با اشاره به پژوهشهای مختلف، به خوانندهٔ خود میآموزد که ادعاهای مربوط به رابطهٔ پول و شادی را به سادگی رد یا تأیید نکنند.
باورها، نگرشها و رفتارهای مرتبط با پول
فرنهام حتی قبل از انتشار کتاب روانشناسی پول در زمینهٔ سنجش نگرش پولی کار کرده و پژوهشهای متعددی داشته است. از نظر او یکی از ستونهای روانشناسی پول، بررسی نگرش انسانها به پول و باورهایی است که دربارهٔ پول دارند. مثلاً این که آیا پول را برای امنیت بیشتر میخواهند یا برای آزادی بیشتر و دست بازتر در انتخابهای زندگی؟
او در اینجا نقش محیط را هم بسیار مهم و جدی میداند و با تکیه بر تحقیقات متعدد توضیح میدهد که خانواده، مدرسه و جامعه نقش مهمی در شکلگیری پیش نویس پولی و رفتارهای پولی انسانها دارند.
آشنایی کودکان و نوجوانان با پول
بحث روانشناسی پول فرنهام در حوزهٔ کودک و نوجوان، یکی از بخشهای بسیار ارزشمند کتاب است. هم از این جهت که بسیاری از مقالات و پژوهشهای مرتبط با این حوزه را معرفی و مرور کرده است، و هم از این رو که نقشهٔ راه خوبی برای مطالعات بعدی ترسیم کرده است. به عبارت دیگر، توضیح داده که کدام موضوعات، سوالها و ابهامها هنوز به شکل کامل شفاف نشده و نیازمند مطالعه و تحقیق بیشتر است.
فرنهام در این بخش موضوعات بسیار جالبی را بررسی میکند. مثلاً این که کودکان از چه مقطعی با پول و مفهوم پول آشنا میشوند و از چه مقطعی، کارکرد نهادهای مالی را درک میکنند؟ این که کودک بداند میتواند با پول خود آبنبات بخرد بسیار متفاوت از این است که متوجه شود بانک دقیقاً چه کاری انجام میدهد. برای کودک ساده نیست که مفهوم پسانداز کردن، سود گرفتن و دریافت وام را درک کند. علاوه بر این، درک این واقعیت که بانک یک موسسهٔ انتفاعی است که خودش نیز برای کسب سود تلاش میکند، برای کودکان ساده نیست.
فرنهام در اینجا به تفاوت درک کودکان از مسائل و مناسبات پولی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه هم پرداخته و همچنین ابراز امیدواری کرده تحقیقات ویژهای در جوامع اسلامی انجام شود تا بتوان نقش عوامل فرهنگی را در سن و میزان آشنایی با پول و مفاهیم وابسته به آن بهتر درک و تحلیل کرد.
ویراست اول و ویراست دوم کتاب روانشناسی پول
کتاب روانشناسی پول فرنهام را انتشارات رشد در سال ۱۳۸۴ برای اولین بار در ایران منتشر کرد (+). زحمت این ترجمه بر عهدهٔ خانم شهلا یاسایی بوده است. ضمن این که باید توجه به این اثر ارزشمند را قدر دانست و زحمت مترجم و ناشر را تحسین کرد، لازم است تأکید کنیم که این نسخه، ترجمهٔ ویراست اول کتاب روانشناسی پول است.
ویراست اول، چنانکه گفتیم، بیش از پانزده سال با ویراست دوم فاصله دارد و فرنهام کتاب را به شکل محسوس و ملموسی تغییر داده است. نهتنها عناوین فصلها و بخشها تغییر کرده، بلکه مقالهها و منابع و ارجاعات هم حدوداً دوبرابر شده و عملاً میتوان گفت ویراست دوم یک کتاب کاملاً متفاوت است.
چنان که در ویراست اول، روی جلد کتاب نام دو نویسنده آمده: آدریان فرنهام و مایکل آرگیل. اما در ویراست دوم، علاوه بر این که عنوان کتاب از «روانشناسی پول» به «روانشناسی جدید پول» تغییر کرده، نام آریگل هم حذف شده است. در واقع، فرنهام آنقدر کتاب را تغییر داده که دیگر لازم ندیده نام نویسندهٔ همکار و استاد خود، مایکل آرگیل را به عنوان نویسندهٔ ویراست دوم بیاورد.
البته او – مثل همهٔ شاگردان آرگیل – احترام ویژهای برای او قائل است. به ویژه این که آرگیل استاد راهنمای دکترای فرنهام هم بوده است. خود فرنهام در مقدمه کتاب توضیح میدهد که آرگیل «فهرستی سرّی» از موضوعاتی که در روانشناسی به آنها پرداخته نشده تهیه کرده بوده و هر وقت کسی را خیلی دوست داشته، یکی از موضوعات را با او در میان میگذاشته است. فرنهام در همان زمان، تحقیقاتی در زمینهٔ روانشناسی پول منتشر کرده بوده و زمانی که آرگیل به او میگوید که «پول» به عنوان یکی از موضوعات مغفولمانده در فهرست سرّی اوست، فرنهام عملاً در اوایل کار نگارش کتاب بوده است. آن دو با همکاری یکدیگر کتاب را مینویسند و چهار فصل از ویراست اول کار آرگیل بوده است. آن چهار فصل هم مثل بقیهٔ کتاب در ویراست دوم به شکل بنیادی تغییر کردهاند.
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مبانی روانشناسی پول به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : هیوا
ما توی فرهنگمون زیاد میگیم که "پول، چرک دسته" یا "پول، خوشبختی نمیاره". یا از قناعت و سادهزیستی حرف میزنیم.
میدونیم وقتی انسان چنین شعارهایی میده، رفتارهاش در این مورد پیچیده و عجیب میشه و دقیقاً از همینجا ضربه میخوره. در کل هر وقت در مورد چیزی زیاد حرف زدیم، باید از عمل برعکسموندر مورد اون چیز بترسیم (که معمولاً پنهان و پیچیدهست) .
مثلاً میگه "پول چرک دسته"، ولی به هزار روش، وسواس پیدا میکنه روی پول و موضوعات مرتبط به اون. یا فقر و ناتوانیش در خلق ثروت و پول درآوردن توجیه میکنه یا در روابطش توجیهات و فریبهایی رو درباره پول وارد میکنه (مثل خساست).
یه نکته مرتبط اما پراکنده دیگه هم در مورد موضوع روانشناسی پول میگم با اشاره به یه صحبت دکتر هلاکویی. ایشون یه موردی رو میگفتن که زن، از شوهرش تنفر و خشم عجیبی داشت اما با روانکاوی و تحلیل و ... نمیتونستن ریشهش رو پیدا کنن. در نهایت به جواب میرسن: علت این خشم و تنفر، درخواستهای همیشگی زن از شوهرش برای پول بود. این زن به دلایل خاصی، ناخوداگاه از این کار احساس بدی پیدا میکرد اما نیاز داشت. برای همین دکتر هلاکویی همیشه تاکید میکنه که زن و شوهرها باید حسابهای جدا هم داشته باشن و پولهاشون توی این دو حساب توزیع بشه که نیازی نباشه از همدیگه پول درخواست کنن.
اینم یه مثال هست برای توجه به پیچیدگی موضوعات به ظاهر ساده ای مانند پول و تاثیر آن روی روان انسان و روابطش.
جمله اولی هم که در این درس اومده من رو یاد یه اصطلاح جالب انگلیسیها انداخت در مورد پول. اصلاح F*#k you money. یعنی اونقدر پول داشته باشی هر وقت لازم شد، به یکی بگی F*#k you . مثلاً به رئیس manipulative ت یا به مراجعی که میخواد رشوه بده یا به شریکی که میخوای ازش جدا شی یا حتی به شوهر بد.
اگه این F*#k you money رو نداشته باشیم، کلی رفتارهای F*#K me و "غلط کردن" و کوتاه آمدن و خودفریبی و ... توسعه خواهیم داد که حال و روابطمون رو بدتر میکنه و در نتیجه (با اشاره به جمله آخر درس)، کارهای عجیب و غیرمنطقی انجام بدیم.
البته اینجا منظور از این F you money، این نیست که واقعاً چنین پرخاشی به بقیه بکنیم. منظور اینه که بتونیم از به خاطر پول، تصمیمات اشتباه نگیریم و خودمون محاظفت کنیم یا ابراز وجود و مهارت جرات ورزیمون (که یه درس در متمم در موردش داریم) رو بهتر کنیم.
اما متاسفانه در بیپولی و فقری که سیستم حاکم و اقتصاد دستوری و مقاومتی و فلاکتیاش، برای مردم (نه خود حضرات) به ارمغان آورده، بیشتر مردم چنین F Money هایی ندارن و در نتیجه کلی F me و "غلط کردم" و تصمیمگیری اشتباه رو به ناچار تجربه میکنن.
در چنین شرایطی توجه به موضوع روانشناسی پول به نظرم ضروریتر هست.