چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما

ما تا کنون بارها دربارهی مطالعه و روشهای افزایش اثربخشی مطالعه صحبت کردهایم: از توصیه های مربوط به کتابخوانی تا پیشنهاد یادداشت برداری و ترسیم نقشه ذهنی.
در این درس، بیشتر میخواهیم به بخشِ کاملاً فیزیکیِ خواندن و مطالعه بپردازیم: چشمانی که بر روی کاغذ حرکت میکنند و متن را به مغز میرسانند تا تحلیلهای اولیهای که خوراک دریافت شده را برای هضم و جذبِ بیشتر آماده میکنند.
ممکن است با خود فکر کنید که میخواهیم به سراغ تکنیک های تندخوانی برویم.
اما با توجه به توضیحی که دربارهی افزایش سرعت یادگیری مطرح کردیم، میدانید که در متمم، تُندتر خواندن ارزش محسوب نمیشود و دغدغهی اصلیِ ما بهتر خواندن است و برایمان مهم نیست که این خواندنِ بهتر و یادگیری بیشتر، به افزایش سرعتِ مطالعه منتهی میشود یا کاهش آن.
نکات این درس را میتوان در سه محور اصلی خلاصه کرد:
- انتخاب ارتفاع مناسب برای حرکت روی متن
- مفهوم روانخوانی و فواید خواندنِ کلمات در دلمان و حتی لبخوانی (بر خلاف آموزشهای رایج در تندخوانی)
- نقطههای توقف چشم و شیوهی تکه تکه کردن متن
انتخاب ارتفاع مناسب برای حرکت روی متن
یکی از استعارههایی که معمولاً در آموزشِ خواندن موثر مطلب میشود، انتخاب ارتفاع مناسب برای حرکت روی متن است.
مصداقهای همین چهار ارتفاع مختلف را هنگام خواندن متن هم میتوان تشخیص داد:
خواندن از ارتفاع بسیار بالا (در حد تیتر اصلی و ورق زدن بسیار سریع کتاب یا اسکرول کردن بسیار تُندِ یک متن دیجیتال)
- خواندن در ارتفاع پایینتر (در حدی که تیترهای فرعی، تعداد پاراگرافها، کلماتِ بولد شده و برخی جملات را بخوانیم)
- خواندن در ارتفاعِ صفر و همتراز با متن (کلمه به کلمه و جمله به جمله از ابتدا تا انتها با توجه به همهی جزئیات و حتی علامتگذاریها)
- خواندن کاوشگرانه (در تلاش برای جستجوی لایههای پنهانِ متن یا سایر حرفها، توضیحات و مصداقهایی که در مطالعهی سطحی متن به ذهن نمیرسند)
خواندن از ارتفاع بالا (در حد هواپیما و هلیکوپتر) در دو حالت مفید هستند:
- زمانی که قصد ندارید یک متن را کامل بخوانید، یا میخواهید دربارهی خواندن یک متن یا خریدن یک کتاب تصمیم بگیرید.
- زمانی که میخواهید متنی را در ارتفاعِ صفر (یا پایینتر) بخوانید (در این حالت، خواندن ارتفاع بالا، ابتدا شما را کمی عقب میاندازد. اما در طول مدت مطالعه، به درک بهتر و سادهتر متن کمک خواهد کرد).
اینکه متن را میتوان از ارتفاعهای متفاوتی خواند، حرفِ تازهای نیست. خود شما هم، ناآگاهانه بارها این کار را انجام دادهاید.
نکتهی اصلی این است که آگاهانه، هنگام مطالعهی یک متن در موردِ ارتفاع مطالعه تصمیم بگیریم و ببینم چند بار و در چه ارتفاعهایی قرار است از روی متن عبور کنیم و آن را بخوانیم.
خواندن کلمات در دِل و روانخوانی
در نخستین جلسات آموزش تُندخوانی، بر این نکته تأکید میکنند که بلند خواندن جملات، لبخوانی و حتی خواندن کلمات در دلتان، باعث میشود سرعت خواندنتان کاهش پیدا کند و باید سعی کنید این عادت را کنار بگذارید.
حتی تمرین بسیار شناختهشدهای هم برای این کار وجود دارد:
به شما میگویند که مداد یا خودکاری را لای دندانها یا لبهای خود بگذارید و سپس سعی کنید متن را بخوانید تا به تدریج، عادتِ لبجنباندن و چانه تکان دادن از سرتان بیفتد.
اما جالب اینجاست که وقتی از بازی تندخوانی که دور میشوید و به قلمروِ یادگیری پا میگذارید، توصیههای متفاوتی مطرح میشود.
کافی است کتابهای تخصصی در این حوزه را ورق بزنید.
مثلاً والتر پاوک (Walter Pauk) در کتاب خود تحت عنوان How to Study in College (که مرجعی شناختهشده و معتبر در سراسر جهان محسوب میشود) یک بخش را اختصاصاً به رد کردنِ وسوسهی تندخوانی و آموزههای آن اختصاص داده و سعی کرده مخاطب را به شکلِ دیگری از خواندن عادت دهد.
پاوک با اشاره به تحقیقات متعدد، تأکید میکند که خواندن کلمات چه با لب و چه در ذهن، بخشی از فرایندِ فهمِ بهترِ متن است.
او اصطلاح Silent Speech یا حرف زدنِ صامت را برای این شیوه به کار میبرد.
استدلالها و منابعی که پاوک معرفی و مطرح کرده، تقریباً به فضای استدلالهای مربوط به کارکردِ نوشتن با کاغذ (در مقایسه با کامپیوتر) نزدیک است.
در آنجا هم این بحث مطرح میشود که نوشتن، باعث میشود که اجزاء مختلف مغز و بدن (از جمله چشم و دست) نیز علاوه بر گوش، با بحث درگیر شوند و این کار میتواند در میزان توجه، بهخاطر سپردن و درک مطلب، تأثیر داشته باشد.
رونالد کارور (Ronald Carver) که نامی معتبر در میان محققانِ مهارتِ خواندن (با هدف درک کردن) است، در کتاب خود با عنوان Reading Achievement یک گام جلوتر هم میرود و میگوید:
روانخوانی (Reading Fluency) بسیار مهم است و یکی از شاخصهای پیشبینیکنندهی درک مطلب محسوب میشود.
اینکه بتوانید متن را با صدای بلند بخوانید و لحن خود را دقیقاً با کلمات و علامتگذاریها و جملهبندیها همراه کنید.
او حتی آرام خواندن یا زمزمه کردن را در درک مطلب بسیار مفید میداند.
اما به شرط اینکه صرفاً به خواندن اکتفا نکنید. بلکه بکوشید با لحن درست بخوانید. به شکلی که انگار میخواهید یک کتاب صوتی تولید کنید.
این شکل از خواندن را حتی اگر در ذهن خود انجام دهید و هیچ صدایی از حنجرهتان بیرون نیاید و لبهایتان هم تکان نخورد، همچنان نقش اصلی خود را که تمرکز بیشتر بر روی مطلب و درک بهتر آن است، ایفا میکند.
نقاط توقف چشم و تکهتکه کردن مطالب
نقاط توقف چشم یا Eye Fixation Points از جمله اصطلاحاتی است که برای خواندنِ بهتر، حتماً باید با آن آشنا باشید.
با وجودی که معمولاً متوجه نمیشویم، چشم ما به صورت کاملاً پیوسته روی متن حرکت نمیکند و در نقاط مختلف متن، متوقف میشود.
مثلاً به چند سطر از کتاب چرا ملتها شکست میخورند (که اتفاقاً در فهرست پیشنهادی متممیها برای خرید هم هست) نگاه کنید:
خوانندگان غیرحرفهای، معمولاً کلمه به کلمه چشم خود را متوقف میکنند:
در تُندخوانی هم تأکید میکنند که: هر چقدر نقاط توقف چشم شما کمتر باشد بهتر است.
طبیعتاً با توجه به همهی توضیحاتی که ما در درسهای یادگیری مطرح کردهایم، چنین توصیهای را مطرح نمیکنیم.
در اینجا هم حرف ما این است که: نقاط توقف چشم خود را آگاهانه انتخاب کنید.
اگر به جای خواندن تکتک کلمات، عادت کنید گروههای معنادارِ کلمات را با هم بخوانید و چشم خود را در مرکز گروهها و نه در مرکز کلمات متوقف کنید، درک بهتری از متن پیدا میکنید.
فقط یک لحظه فکر کنید که قرار باشد به جای خواندن یکبارهی کلمهی استراحت، آن را با حروف تفکیک شده بخوانید: ا س ت ر ا ح ت
چقدر از توان و انرژی شما صرف این شیوهی مطالعه خواهد شد؟
آیا در آن حالت، اصلاً فرصت میکنید به مفهوم واژهی استراحت فکر کنید؟ یا درگیر الفبا میشوید؟
بسیاری از کلمات، در کنار هم به کار میروند و معنا پیدا میکنند و تلاش برای خواندن یکبارهی آنها، میتواند ذهن ما را از صرف انرژی برای خواندن جزئیات متن دور کرده و بر درک بهتر پیام متن متمرکز کند.
یک بار دیگر به سراغ همان متن از کتاب چرا ملتها شکست میخورند برویم:
نابرابری جهانی را میتوان یک کلمه (البته کمیطولانیتر) در نظر گرفت (آیا لب+خند را واقعاً دو کلمه فرض میکنید؟ حد و مرز کلمهها صرفاً یک قرارداد است).
به همین شیوه تغییرات فناورانه و نیز موتورهای پیشرفت را هم میتوان کلمههایی ترکیبی درنظر گرفت. در حدی که خودمان را عادت بدهیم چشممان در میانهی آنها متوقف شود و نه روی تک تکِ اجزایشان.
در هر حوزهای که فعالیت میکنید (از ادبیات یا مدیریت و روانشناسی و سایر حوزههای علوم)، عبارتهای بسیاری وجود دارند که معمولاً با هم همراه میشوند و اگر عادت کنیم آنها را با هم ببینیم و بخوانیم، کمی از ظرفیت ذهن خود را برای فهمیدنِ متن آزاد میکنیم.
البته مطرح کردن این توصیه، سادهتر از عمل کردن به آن است.
به همین علت، ما در درسهای متمم، با تغییر رنگ و بولد کردن و روشهای دیگر، سعی کردهایم شما را تا حدی به آن عادت دهیم.
همچنین در تقویت مهارت خواندن انگلیسی پیشنهاد کردیم که زیر کلماتی که در کنار هم میآیند و با هم معنا پیدا میکنند، خط بکشید (کاری که در همین متن بالا هم انجام دادیم).
این کار در کوتاهمدت، شما را بسیار کُند خواهد کرد. اما نباید نگران باشید. چون این کاهش شدید سرعت، موقتی است و در میانمدت و بلندمدت، هم سرعت خواندن و حرف زدن و نوشتن و هم قدرت روانخوانی شما افزایش خواهد یافت.
ضمن اینکه بیتردید روی توانایی شما در درک مطلب، تأثیر مثبتی خواهد گذاشت.
همچنین قدرت صحبت کردن و نوشتن و تحلیل کردنتان هم – به عنوان دستاوردِ جانبی مطالعهی کتاب – افزایش خواهد یافت.
آشنایی با ایدههای نویسنده قطعاً ارزشمند است. اما اینکه ترکیبهای موتورهای پیشرفت و روشهای سازماندهی و تغییرات فناورانه هم به دایرهی واژهها و عبارات فعال شما افزوده شود، قطعاً مفید و سازنده خواهد بود.
در صورتی که در مورد جنبههای تکنیکیِ خواندن، نکات دیگری هم در خاطر دارید یا توضیحات و مثالهای کاملتری دربارهی موارد فوق به ذهنتان میرسد، خوشحال میشویم اگر با دوستانتان در میان بگذارید.
دسترسی کامل به این درس و ۶۰ درس دیگر دربارهٔ مهارت یادگیری برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۷۳۳۱ نفر از متممیها مجموعاً ۳۴۶۰۷ تمرین در درسهای مهارت یادگیری ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۶۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
تفکر سیستمی | تصمیم گیری | استعدادیابی | مسیر شغلی
معرفی کتابهای روانشناسی | معرفی کتابهای مدیریتی
مدل ذهنی | تفکر نقادانه | کوچینگ | یادگیری زبان انگلیسی
خودشناسی | شخصیت شناسی | مهارت ارتباطی
دوره MBA متمم (اگر به بحثهای کلان مدیریتی علاقمندید)
محصولات آموزشی مرتبط
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت یادگیری، تکنیکها و روشهای یادگیری بهتر
- روشهای نادرست متممخوانی!
- سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو
- تفاوت آموزش و یادگیری چیست؟
- هدف گذاری و تنظیم لیست اهداف در یادگیری (+ نمونه هدف گذاری)
- آیا آموزش الکترونیکی و روشهای یادگیری الکترونیکی مناسب شماست؟
- فایل صوتی آموزشی | مقدمهای بر مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری | چند نکته درباره تکنیکهای یادگیری
- یادگیری تطبیقی | فایل صوتی آموزشی
- فایل صوتی مهارت یادگیری | اهمیت کند کردن سرعت یادگیری
- یادگیری کریستالی | دانلود فایل صوتی دربارهٔ مهارت یادگیری
- مثال یادگیری کریستالی | فایل صوتی درباره ماجرای دروغ و فریب
- آیزاک آسیموف | تمرین یادگیری کریستالی
- آنتوان دو سنت اگزوپری | تمرین یادگیری کریستالی
- بهترین معلم ریاضی کیست؟
- تعریف منحنی یادگیری چیست و برای ما چه کاربردی دارد؟
- کتابخوانی و توصیه هایی برای آن | چگونه کتابخوان شویم؟
- انواع منابع و طبقه بندی منابع اطلاعاتی | از منابع دست اول تا خروجی هوش مصنوعی مولد
- درباره اهمیت کتاب | بخشی از متن کتاب آهنگ افلاک نوشته کارل سیگن
- گروه کتابخوانی | برای کتابخوانی گروهی چه قوانینی بگذاریم؟
- چگونه کتاب بخوانیم؟ راهنمای مورتیمر آدلر برای کتاب خواندن
- درباره اهمیت کتابهای قدیمی | چرا باید آنها را بخوانیم؟
- کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟
- تکنیک های درس خواندن و یادگیری | معرفی کتاب یادگیری با فعالیتهای مولد
- آموزش خلاصه نویسی و یادداشت برداری
- آیا با این رسمالخط، مطالب را بهتر به خاطر میسپارید؟
- کتاب صوتی یا کاغذی؟ | آیا کتاب کاغذی جای خود را به کتاب صوتی خواهد داد؟
- در کتابخانه شخصی شما چه خبر است؟
- بریدههایی از کتاب برچیدن کتابخانهام | آلبرتو مانگل
- نقشه ذهنی چیست؟ بررسی کاربردهای نقشه ذهنی در یادگیری
- نقشه مفهومی یا نمودار مفهومی چیست؟ | راهنمای ترسیم نقشه و یک نمونه
- تکنیک های یادگیری | بهترین روش مطالعه و یادگیری درسهای متمم چیست؟
- معرفی کتاب چرا به یاد میآوریم؟ | دربارهٔ حافظه، به خاطر سپردن و فراموش کردن
- اینفوگرافی تکنیکهای یادگیری
- حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت و حافظه فعال چه هستند؟
- تانیا لومبروزو (محقق روانشناسی شناختی)
- هر یک از اینها از کدام سیاره آمدهاند؟
- آیا شما از این روش یادگیری استفاده میکنید؟
- ترجمه کتاب | چگونه بدانیم یک کتاب انگلیسی به فارسی ترجمه شده یا نه؟
- بلوم کیست؟ | زندگینامه + اهمیت نظریه بلوم در یادگیری
- طبقه بندی بلوم (سطوح یادگیری بلوم)
- دانستن، حفظ کردن و به خاطر سپردن، میتواند یکی از اهداف آموزش باشد
- منظور از درک مطلب چیست؟ چگونه برای درک مطلب هدفگذاری کنیم؟
- آیا همیشه باید یادگیری را از موضوعات ساده شروع کرد؟
- کاربردی کردن آموختهها: آیا به تفاوت آموختن و به کاربردن توجه کردهاید؟
- تجزیه و تحلیل به عنوان یکی از مهارتها در یادگیری
- توانایی ارزیابی و قضاوت یکی از مراحل یادگیری است
- بالاترین سطح یادگیری، خلق و ترکیب است
- انواع سبک های یادگیری چه هستند و چه کاربردی دارند؟
- انواع سبک های شناختی | تفاوتهای ما در اندیشیدن، یادگیری و حل مسئله
- کدامیک از روش های یادگیری را انتخاب میکنید؟
- درباره اهمیت آموزش دانشگاهی
- افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف
- چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما
- مخترع کیست؟
- آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادانتر نکند؟
- اثر دانینگ کروگر | آنکس که نداند و نداند که نداند
- معرفی کتاب دوباره فکر کن | آدام گرنت
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش کتابخوانی و انتخاب کتاب مناسب (محمدرضا شعبانعلی)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : مریم رئیسی
نکات مطرح شده در درس خیلی برام جالب بودن, چون بسیاری از موارد رو موقع خوندن کتاب رعایت میکنم.
به طور مثال همیشه توی ذهنم و یا به عبارتی توی دلم کلمات رو میخونم و سعی میکنم روان و با لحن درست بخونم.
راستش اصلا نمیدونستم که در تمرینات تندخوانی, خلاف این رو آموزش میدن و برام عجیب بود.
و یادم اومد چندوقت پیش میخواستم یک فصل از یک کتاب رو سریع تموم کنم و شروع کردم به سریع خوندن و در پایان فصل حس میکردم, برخلاف همیشه, نه لذتی از خوندن بردم و نه چیز زیادی درک کردم.
و حالا که این درس رو خوندم متوجه شدم که ناخودآگاه از تکنیکهای تندخوانی استفاده کردم و توی ذهنم کلمات رو نمیخوندم.
زمانهایی هم که موقع مطالعه, صدایی تمرکزم رو به هم میزنه و یا متن کمی سنگینه با صدای کمی بلند میخونم که خیلی به تمرکز کردن دوبارهام کمک میکنه.
نکتهی جالب دیگهای رو هم چندوقتی هست متوجه شدم و اونم اینکه من اغلب پاراگرافهای فارسی رو خوندم و هرکدوم رو هم بارها گوش دادم.( بله, یک همچین آدم خودشیفتهای هستم من :) )
و گاهی که بعضی از اونها رو توی متمم مرور میکنم, صدا و لحنِ خوندنم میاد به ذهنم و لذت بیشتری از خوندنشون میبرم.
و به نظرم رسید که اگه به درسی علاقه داریم و میخوایم بهتر یادش بگیریم و توی ذهنمون بمونه, میتونیم از روی متن بخونیم و هر ازگاهی بهش گوش بدیم.
نکتهی دیگه هم اینکه چون من به تولید محتوای صوتی خیلی علاقه دارم و مدتی هم هست به خوانشِ کتاب و فرستادن نمونهای از کتابخونیم به یکی از سایتهای فروش کتاب صوتی فکر میکنم ( البته فکر کنم فقط در حد تصمیم باقی بمونه ),
بنابراین هنگام خوندن هر کتابی ناخودآگاه سعی میکنم بسیار روان بخونم, انگار که دارم ضبطش میکنم و قراره بقیه بشنون, و این مساله خیلی به خوندن مفیدتر و درک بهتر کمکم کرده.
پی نوشت : برای تمرین روانخوانی و عمل کردن به توصیهی درس, قسمتی از متن همین درس رو خوندم و ضبط کردم, که اینجا آپلودش کردم تا اگه دوستان خواستن, گوش بدن.
البته اینو بگم که هم نویز داره, هم یه جاهایی رو اشتباه خوندم و تپق زدم, و کلا تا تولید کتاب صوتی بسیار فاصله دارم و همچنان باید تمرین کنم.:)
مغز حین خواندن کمکم سعی میکند ما را از حالت پویا خارج کند و منجر میشود بعضی از کلمات سخت و پیچیده را نخوانیم و فقط از روی کلمات بگذریم یا حتی اشتباه کلمات را بخوانیم. اما اگر همزمان چیزی را که میبینیم با صدای بلند بخوانیم خودمان را آگاه میکنیم که دقیقا در حال خواندن چه چیزی هستیم و کدام کلمات را اشتباه میخوانیم در واقع گوش ها نقش یک ناظم برای چشم و مغز است.
از نظر من همین امر باعث میشود بیشتر توجه کنیم و بیتوجه از کنار کلمات عبور نکنیم.
من خیلی وقت ها برای بعضی کتابها حاشیه نویسی می کنم. یا مفاهیم مختلفش رو یادداشت برمیدارم.
گاهی اواقت هم هایلایت می کنم. این باعث می شود که وقتی به اون کتاب برمی گردم، دوباره با تفکرات خودم مواجه شم و حتی بعد از مدتها به این فکر کنم که چقدر تغییر کرده شیوه فکر کردنم.
چند تکنیک که خب البته بستگی به کتاب و منابعی که خوانده میشه من استفاده میکنم:
من موقع مطالعه:
۱) مطالب مهم رو هایلایت می کنم و بعدا اون ها رو داخل یه دفتر می نویسم تا هم مرور بشه واسم و هم اینکه نکات مهم کتاب رو جداگانه داشته باشم و هر موقع نیاز به یادآوری بود بهش سر بزنم.
۲) روش دیگه ای که برای درس های متمم استفاده می کنم اینجوریه که بعد از مطالعه ی هر درس، هر برداشتی که از درس داشتم رو به زبون ساده یادداشت می کنم و سعی می کنم صرفا یادداشت هام بصورت خطوط خشک نباشه و از شکل و نمودار هم استفاذه کنم.
۳) همچنین گاهی پیش میاد که یه مطلب رو از یه کتاب میخونم که با پیدا کردن یه مصداق برای اون مطلب، میتونه راحت تر توی ذهنم جا بیوفته که همونجا کنار مطلب داخل کتاب، بصورت دست نویس، ذهنیات خودم رو مینویسم.
هنگام مطالعه یک متن جدی و یا یک کتاب درسی و یافلسفی ( و نه یک داستان و رمان) سعی می کنم ۱-شکم ام خیلی پر نباشد .نه خیلی گرسنه و نه خیلی سیر-
۲- موبایم را از خودم دور می کنم
۳-روی صندلی در کنار میز تحریر می نشینم و نه روی مبل و یا خوابیده روی تخت خواب
۴-صبح زود بعد از خوردن یک قهوه و صبحانه ای مختصر که فضای اطراف هم ساکت باشد یکی از زمانهای مورد علاقه برای مطالعه ام می باشد
۵- مارکر برای علامت زدن .مدادی برای نوشتن همیشه هنگام مطلعه با من است
یکی از کارهای مفید برای درک بهتر متون بحث درباره آن است. معمولا وقتی نیاز به فهم بهتری از مطالب داریم، وقتی آن را با دیگر افراد موضوع گفت و گو قرار میدهیم، درک بسیار بالاتری برای ما رخ میدهد.
بسیاری اوقات پیش آمده که موضوعی را مطالعه و گمان کرده ایم که متوجه شدیم اما در گفت و گو با دیگری متوجه می شویم فقط یکی از ابعاد ماجرا را مورد بررسی قرار داده ایم و ابعاد دیگر هنوز بررسی نشده اند.
من روش های مختلفی رو امتحان کردم.
هایلایت کردن با انواع و اقسام رنگ مختلف. نوشتن در کناره کتاب. بیان کردن متن با زبان بدن. چسباندن کاغذ یادداشت در صفحه بخصوص و …. .
در میان همه اینها چیزی که از همه بیشتر برام تاثیر داشت تمرکز کامل حواس روی متنی که دارم میخونم. وقتایی که کلمات کلیدی رو یادداشت میکنم و بعد از مطالعه بهش فکر میکنم و فورا (در گفتگو ها، مهمانی ها و …) ازش استفاده می کنم همیشه یادم میمونه.
به نظرم برای بخاطر ماندن همیشگی باید بعد از مطالعه هم روش را ادامه دهیم.
برای من خط کشیدن، هایلایت کردن و از همه مهمتر حاشیهنویسی باعث تمرکز و توقف و در نتیجه اندیشیدن بیشتر در رابطه با نوشته میشود.
با خواندن این درس یاد واژه هرمنوتیک افتادم این واژه به فارسی برگردانده شده است و تاویل را برایش جایگزین کرده اند و گاهی هم تاویل و تفسیر با هم میاید
اگر بخواهیم راحتر با این واژه برخورد کنیم تأویلشناسی به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا روش و راهکاری وجود دارد تا خوانندگان یک متن یا بینندگان یک اثر هنری، با بهکارگیری آن روش، به دریافت معنای ثابت و مشخصی از آن اثر یا متن دست یابند؛ یا این که درک و فهم هر مخاطبی مختص اوست و با دیگری تفاوت دارد این روش بیشتر برای متون ادبی و مذهبی بکار میرود و غالبا کسی که بخواهد درک عمیق تر و جزء نگر تر با کلمات یا متون و سایر آثار هنری برقرار کند برای مثال حال و هوای شاعری چون حافظ را بهتر درک کند از طبقه بندی استاد بلوم هم کمی بالاتر میرود و دیگر لایه های حفظ کردن و درک کردن ارضایش نمیکند او میخواهد حال وهوای شاعر را زمانی که این شعر را سرود درک کند
ای صبا گر بگذری بر کوی مهرافشان دوست. یار ما را گو سلامی، دل همیشه یاد اوست
( این بیت رو به همه دوستان متممی به خصوص استاد گرانقدر محمد رضا عزیز که این مسیر را برایمان باز نموده است هدیه میکنم )
ما میتوانیم استاد الهه قمشه ای را استاد مسلم حاضر این روش در خصوص درک بهتر مولانا بدانیم
سلام برادر
معلومه موقع نوشتن این متن قشنگ هیجان زده بودی دو تا غلط املایی دیدم استاد الهی قمشه ای
تکنیکی که من اجرا می کنم و از آن هم سود دیده ام، بدین صورت است که پاراگراف یا صفحه ای را می خوانم. بعد سعی می کنم خود برای خودم با صدای بلند توضیح بدهم و تشریح کنم.
با این ترفند، میزان فهمم از مطلب خیلی بالاتر می رود. این توضیح دادن باید:
۱) با صدای بلند باشد.
۲) با مثال زدن همراه باشد.
۳) استفاده از یادگیری های پیشین در توضیحات.
بسیاری از این مراحل رو خودم انجام میدادم
مثل
ضرباهنگ خاندن در دلم .توقف ها رو کامل رعایت میکردم و…..
اما چیزی که بود تا الان این مباحث واسه خودم بصورت مرتبر در ذهنم نبود و یه نوع بهم ریختگی وجود داشت اما خداروشکر این مشکلم الان حل شد
من به شخصه خودم در خوندن درس های متمم ابتدا یکبار روان خانی میکنم کل مباحث درس رو و بعدش یکی دو صفحه از کمنت ها رو میخونم و بعدش مجدد برمیگردم و با دقت و یادداشت برداری شروع میکنم به خوندن اون درس
حقیقتش چون مباحث بسیار واسم جذابه نمیتونم در دفعه ی اول تمرکز کنم باید کل مطلبو یکبار بخونم تا در مرتبه ی دوم بتونم تمرکز کنم
من برای یادگیری از تکنیک های فیزیکی و ذهنی با هم استفاده میکنم
همیشه یه دور به کلیات نگاه میکنم ؛ بررسی میکنم قراره چه چیزیو با این متن یاد بگیرم بعد وارد جزئیات میشم
سعی میکنم کلمات را درست ادا کنم و اگر معنی کلمات یا تلفظشون را نمیدونم اول جستجو میکنم تا اینطوری بهتر متن را درک کنم
بعد از اینکه فهمیدم چی میخواد بگه میرم سراغ نوشتن نقشه ذهنیم
موضوعات را با تغییر رنگ و پررنگ نوشتن برای خودم تفکیک میکنم
« کتاب خواندن بدون دانستن تکنیک های تند خوانی مثل شلوار بدون کشه»
عین این عبارت را یکی از اساتید بسیار معروف حوزه تند خوانی در کلیپی فرمودند
در میان تمامی بحث های این درس مقابله تکنیکی حوزه یادگیری و تند خوانی برام قابل تامل و جالب بود
من ابتدا از روی یاد نداشتن، این مدل تکنیک ها را رد و نفی می کردم و بعد ازخواندن مطالب متمم ،فایل صوتی محمد رضای عزیز درباره یادگیری و چند عامل دیگه از روی کمی آگاهی به سراغشون نمی رم:
اینجا لازم می دونم دیدگاه خودم رو در باب رد تندخوانی و در جایگاه منتقد این مهارت با چند دلیل بیان کنم:
۱-عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگرداند
مطالعه و کتاب خواندن باید عاشقانه باشد این تکنیک هایی که دوستان در حال تدریسشون هستند اگر نگم این لذت رو کم نمی کنه اما اضافه نمی کند .
من با قلبم مطالعه می کنم و نیازی به کاستن از زیبایی متن وابایی از فرو رفتن طولانی در دریای اندیشه نویسنده و شاعر ندارم.
چرا باید متنی که سرشار از اصالت است و جهان بینی یک اندیشمند را نشان می دهد سریع و با شتاب خواند ؟
کسی هست که جاده چالوس با آن مناظر فوق العاده را با سرعت طی کند یا بخواهد سریع تر از جلوی غروب و طلوع آفتاب عبور کند؟
۲- همگامی و همراهی با نویسنده به چه نحو و شکل؟
اساتید این حوزه توصیه می کنند ابتدا با ارتفاع بالا کتاب خوانده شود و به تدریج فرد وارد متن اصلی شود و کتابی که افراد معمولی در یک هفته مطالعه می کنند فرد در نیم ساعت یا سه ربع تمام کند
آیا من حقیر که نویسنده این سطورم ابتدا برای متن خود تیتر نوشته ام و به تدریج و از کل به جزء آمده ام یا نه ،در حال نوشتن ،کلمات از ذهنم برون می آید؟ ( البته که چارچوب نوشتار یا به قول داستان نویسان طرح الزامی است و باید بکر و قوی و منسجم باشد ولی روی صحبت من چیز دیگری است و فکر می کنم دوستان مطلب را درک کرده باشند )
شیخ العجل سعدی ابتدا تمام گلستان را که برترین نثر فارسی است در ذهن یا کاغد طراحی کرد و بعد حکایت ها را جزء به جزء نوشت؟؟؟؟
تمام خلاقیت نویسنده در حال نوشتن است که بروز پیدا میکند و خلق معنی می نماید و چه بسا طرح های ضعیفی که با قدرت قلم و ذهن نویسنده به شاهکارهای دنیای ادب تبدیل شده اند.
لئو تالستوی اقیانوس جنگ و صلح را از ابتدای امر ترسیم نمود یا در حال نوشتن؟؟؟؟
کل صحبت حقیر از مطرح کردن مثال های فوق مبحث همگامی با نویسنده است
ما باید در محتوا را همان گونه که نوشته شده است بخوانیم یعنی حرکت از سوی جزء به سوی کل که شروع با کلمه و ادامه با جمله و پاراگراف و فصل می باشد و الا متن آن جذابیت اصلی خود را از دست می دهد و تبدیل به مشتی کلمات خواهد شد.
( البته که بحث روان خوانی و ارتفاعات مطرح شده صحبتی است بسیار درست و به جا و تکنیک های آن هم در جای و اندازه خود کاربردی و قطعا موثراند و نوشته من خطاب به آنانی است که کتابی نسبتا قطور را در نیم ساعت می خوانند و گمان بر دانایی ،جلو بودن از همسانان و جلوگیری از هدر رفت وقت دارند)
۳- پس تاریخ و اندیشمندان بدون شلوار کجای اند؟ ایا دوستانی که این مدل خوانش را مطرح می کنند می توانند منکر علم و دانش ابن سینا شوند؟ می توانند بگویند که تالستوی بد کتاب می خوانده یا بد فهم بوده؟ برتراند راسل بدون شلوار بوده ؟ مولانا وقتش را با خواندن متون به شکل رایج هدر میداده و یک پای دانشش لنگ بوده؟؟؟ این بحثی است به غایت مزخرف ( با پوزش بابت به کاربردن این کلمه) که ما این مهارت های نوپا را به مثابه کش شلواردانش بدانیم و ارزش کتابخوانی و درک و فهم افراد را با چنین پارامتری اندازه گیری کنیم.
آن بحثی که مهم است درست خواندن و دقیق خوانی است و کسانی که در طول تاریخ درست خوانده اند و دقیق مطالعه کرده اند ماندگار شده اند نه آنان که سریع تر از همه کتاب ها را می خواندند و می خوانند
یادگیری به قول محمدرضا کند صورت می گیرد و کسب دانش و علم هیچ وقت به صورت سریع امکان پذیر نبوده و اگر بوده، دانش نبوده و صرفا توهمی است باطل
۴- اساتید گرامی منظورشان از کتاب چیست ؟
این عده از عزیزان تجربه و علم را با هم در امیختند و با آوردن مثال های عینی و شخصی صحه بر علم خود می گذارند و از نوشتارهای خوانده شده توسط خودشان می گویند
شما کسی را می شناسید که بتواند ادعا کند جان شیفته رومن رولان قابل تند خوانی است ؟
یا مثال غیر ادبی مدیریت بازاریابی فیلیپ کاتلر را می توان در یک ساعت آموخت و در ادامه از آن استفاده کرد ؟
بدون تعارف بگویم نوشتار هایی که دوستان از آنها صحبت می کنند کتاب نیستند
من نمی توانم صادق هدایت را نویسنده بنامم و در کنار او به شخصی که می گوید :تو نباید معمولی باشی و خودت باش دختر و تو از چیزی که فکر می کنی بالاتری و با بیداری در پنج صبح به موفقیت در زندگی می رسی و یا مدیتیشن کلید موفقیت توست و ذهن تو مخزن هستی است و یا با درخواست از کائنات انها به تو روی می آورند نام نویسنده دهم
انصاف نیست تنگسیر چوبک یا زوربای یونانی کازانت زاکیس را کتاب نامید و نوشتار اینان را هم :
نوشتار هایی که عزیزان تند خوانی می کنند و مدعی بر فهم و دانستن آنانند از چند حال خارج نیستند:
۱) کتاب های زرد انگیزشی که در قالب و ژانر نادرست روان شناسی موفقیت هم نامیده می شوند به عنوان مثال بیشعوری خاویر کرمنت و چهار اثر فلورانس اسکاول شیل
۲) زندگی نامه همین بزرگان که می گویند پشتکار داشته باش و مثل من زندگی کن تا به موفقیت برسی
۳) رمان های داستانی که سرشان به تهشان نمی ارزد به عنوان مثال نوشتار های جوجو مویز که چند سالی است بازار کتاب را اشغال کرده اند و مصرفی و گذرا می باشند
۴) یا کتاب های درسی اند که قضاوت درباره شان را به خوانندگان فهیم و دانا که مانند حقیر سال ها آنان را خوانده اند وا می گذارم.
من کتاب را با فاکتور های مختلف می خوانم که یکی از انها ماندگاری و نه صرفا دیدگاه اقتصادی و بازاری محور است
کافی است به نوشتار کنندگان( گفتم که نمی توانم اسم نویسنده بر این عزیزان بگذارم و ناچارم کلمات جدید فارغ از دستور زبان خلق کنم) بیست سال اخیر نگاه کنیم تا ببینیم که هر سال یکی از آنها با ساده ترین فلسفه های ممکن و با لحن های مختلف می خواهند به طوری صادقانه جهان مارا متحول و زندگی ها را دگرگون کنند
و به راستی سخت است که بگویم کتاب را می توان تند خواند ( البته با تعریف خود از کتاب )
۵) وودی آلن چه می گوید : کارگردان محبوب عصرمان بعد از شرکت در یکی از این کلاس ها گفت:
« به کلاس تند خوانی رفتم و رمان جنگ و صلح را در بیست دقیقه تمام کردم : ماجرای چند تا روس بود »
همه دروغ می گویند -ست استوینز دیویدویتس – نشر گمان – ترجمه ریحانه عبدی – صفحه ۱۹
لازم به ذکر است که آلن تمام دوازده تراژدی شکسپیر را حفظ است
۶)فارغ از تمام گفته ها : قطعا حرف های من ناقص و بر امده از یک مدل ذهنی نه چندان درست است
من آن چیزی را که از تند خوانی دیده ام وصف و نقد کردم ، شاید برای بعضی از دوستان واقعا مفید بوده و توانسته در یادگیری موثر باشد
برای من اما تا زمانی که به یادگیری و فرایند آن ضربه ای نزند و لطمه ای وارد نکند ایرادی ندارد اما اگر بخواهد با اصول مطالعه و مدل اصیل یادگیری مقابله کند قابل درک و تحمل نیست. چه بسا تکنیک هایی که در هر دو مشترک اند و ما می توانیم با آموختن آنها بهتر بیاموزیم
خوشحال می شوم که اگر صحبت های ناقص ام عیبی یا اشکال و مخالفی دارد بی هیچ رحمی نقد شود تا در نوشتار های بعدی تصحیح و استفاده گردد
درود بر شما
ممنون از صبوری تان بابت خوانش این حقیر
به قول اصفهانیها دادا! بیشتر به املات توجه کن سعی کن حتما هر چی می نویسی رو یک بار دیگه خودت بخونی که لااقل اشتباهات نگارشیش کمتر بشه بعدم کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شینه
مشابه مسئله ی انتخاب ارتفاع مناسب برای حرکت روی متن، در کتاب چگونه کتاب بخوانیم دو سطح (سطوح دوم و سوم) خواندن وجود دارد؛ یعنی خواندن در ارتفاع های بسیار بالا و پایین تر همان خواندن اجمالی, و خواندن در ارتفاع صفر و خواندن کاوشگرانه همان خواندن تحلیلی است. نکته ای که کتاب به آن اشاره دارد از این قرار است: خوانندهی ماهر برخلاف خوانندهی تازه وارد که تکنیک های هر سطح را جدا انجام می دهد، همهی سطوح خواندن را همزمان به کار میگیرد. این نکته از اینکه هر سطح بالایی در خواندن، سطوح پایین را در بر میگیرد تاثیر پذیرفته است.
چهار سطح خواندن به ترتیب: خواندن ابتدایی، خواندن اجمالی، خواندن تحلیلی و خواندن تلفیقی هستند.
وقتی که هدف از مطالعه لذت یا یادگیری باشه دیگه سرعت بیمعنی هست چون یا لذت رو کاهش میده یا یادگیری رو.
تا حالا کسی رو دیدید که فیلم مورد علاقه اش رو با سرعت ۲X تماشا کنه؟
کوتاه، کامل و بسیار دقیق. بهترین نظری که تا الان زیر این مطلب خواندم.
در واقع مسئله اصلی این هست که هدفت از خواندن چی باشه. و اصولا یک سوال اساسی همیشه ذهن مرا مشغول خودش میکنه؛ چرا در دنیای امروز باید در همه کارها سریع (به معنای عجله برای رسیدن) بود؟
خب بنده کلا کتاب ها رو با وسواس میخونم و چند وقت پیش به این فکر افتادم با روش تندخوانی مطالعه کنم و تنها چیزی که نصیبم شد مطالعه چند فصل بدون هیچگونه فهم از مطالب بود (البته مطمئنم افرادی هستند که با روش تندخوانی هم متوجه مطالب میشوند اما تعدادشون کمه و ما در مورد اکثریت حرف میزنیم) و از اول اون فصل ها رو خوندم و حتی بعضی از پاراگراف ها رو هم باید چندبار بخونم تا دقیقا مقصود نویسنده رو متوجه بشم.
پیشنهاد من: بسته به وزن مطلب و نیاز و انتظاری که از اون مطلب دارید نوع خواندن رو تنظیم کنید
ضمن خواندن این درس و درس قبلی خیلی خوشحال شدم که سراغ تند خوانی نرفتم?
و خیلی خوشحال تر که تقریبا از هر سه تکنیک این درس استفاده می کردم ، البته غیر آگاهانه بوده و می دونم که باید از این به بعد با برنامه ی قبلی و کاملا آگاهانه ازشون استفاده کنم
در آموزش زبان انگلیسی رعایت ارتفاع برای درک مطلب و حل سوال های این بخش بسیار کاربردی است. بنا به نوع سوالات موجود، مطالعه تیتر ها، روخوانی متن و یا مطالعه دقیق متن مورد استفاده قرار می گیرد.
روان خوانی و رعایت نقاط توقف برای بهبود درک مطلب، مکالمه و مباحثه به شدت کاربردی است. عدم توجه به تک تک کلمات همواره کاربردی است و باعث صرفه جویی در زمان می شود. همچنین به تدریج به روان شدن در صبحت و خواندن متون کمک شایانی می کند.
توصیه هایی به خودم برای مقید کردنم به یادگیری بهتر!
-شرطی سازی کلاسیک می تواند بسیار موثر باشد. برای اینکه کار و تفریحم از هم جدا باشد دو کاربر در لپ تاپم به ایجاد کرده ام تا با یکی فقط به مطالعه و انجام فعالیت های مهم بپردازم و دیگری برای فیلم دیدن و چک کردن شبکه های مجازی. **این روش اکیدا توصیه می گردد**
-برای یادگیری بهتر کانال های مختلف یادگیری را امتحان کن. مطالب را با لحن خودت بخوان، لب هایت را با متن همگام کن، قلم در دست بگیر، یادداشت برداری کن و …
-هنگام مطالعه در مرورگر سایت مورد نظر را فول اسکرین می کنم اگر کلید F11 را بزنید تمام صفحه می شود. این مورد برای کاهش حواس پرتی بسیار مفید است.
-بسته های زمانی خود را تا حد امکان مشخص می کنم این همان شرطی سازی زمانی است. در واقع سعی کرده ام برای شبکه های مجازی، کارهای مختلف، یادگیری عمیق و… الارم های مختلف داشته باشم تا با این کار مقید به انجام آن در زمان معین شوم.
–عبارات ترکیبی را در کاغذ های کوچک یادداشت با رنگ های مختلف می نویسم. این کار باعث می شود تا چانک های بزرگتری را به عنوان ورودی به مغزم معرفی نمایم و یادگیری لذت بخش تری را تجربه کنم. علاوه بر اینکه مرور آنها باعث پرورش مهارت های کلامی می گردد.
-از نرم افزارYourHour اخیرا برای کنترل زمان کار با گوشی همراه استفاده می نمایم. اینکه می دانم من الان در چالش دو ساعته استفاده نکردن از گوشی هستم باعث آرامش خاطرم می شود. توصیه می کنم اگر این مشکل را دارید حتما سری به این نرم افزار بزنید.
-استاد بقوسیان همیشه تاکید بر سیستمی سازی وظایف برای انضباط شخصی پیشرفته می کنند. اینکه اراده را در بعضی مسائل از گود خارج کنیم شاید جواب بهتری بگیریم.
من به خصوص در یادگیری زبان انگلیسی دچار اشتباه در انتخاب نقاط توقف چشم میشوم. وقتی در حال خواندن یک متن انگلیسی هستم، ناخوداگاه به معنی تک تک کلمات توجه میکنم، در صورتی که اگر به گروه کلمات توجه کنم نه تنها معنی ان را بهتر متوجه میشوم، بلکه دقیق باعث تحلیل و درک بهتر متن میشود.