چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما

ما تا کنون بارها دربارهی مطالعه و روشهای افزایش اثربخشی مطالعه صحبت کردهایم: از توصیه های مربوط به کتابخوانی تا پیشنهاد یادداشت برداری و ترسیم نقشه ذهنی.
در این درس، بیشتر میخواهیم به بخشِ کاملاً فیزیکیِ خواندن و مطالعه بپردازیم: چشمانی که بر روی کاغذ حرکت میکنند و متن را به مغز میرسانند تا تحلیلهای اولیهای که خوراک دریافت شده را برای هضم و جذبِ بیشتر آماده میکنند.
ممکن است با خود فکر کنید که میخواهیم به سراغ تکنیک های تندخوانی برویم.
اما با توجه به توضیحی که دربارهی افزایش سرعت یادگیری مطرح کردیم، میدانید که در متمم، تُندتر خواندن ارزش محسوب نمیشود و دغدغهی اصلیِ ما بهتر خواندن است و برایمان مهم نیست که این خواندنِ بهتر و یادگیری بیشتر، به افزایش سرعتِ مطالعه منتهی میشود یا کاهش آن.
نکات این درس را میتوان در سه محور اصلی خلاصه کرد:
- انتخاب ارتفاع مناسب برای حرکت روی متن
- مفهوم روانخوانی و فواید خواندنِ کلمات در دلمان و حتی لبخوانی (بر خلاف آموزشهای رایج در تندخوانی)
- نقطههای توقف چشم و شیوهی تکه تکه کردن متن
انتخاب ارتفاع مناسب برای حرکت روی متن
یکی از استعارههایی که معمولاً در آموزشِ خواندن موثر مطلب میشود، انتخاب ارتفاع مناسب برای حرکت روی متن است.
مصداقهای همین چهار ارتفاع مختلف را هنگام خواندن متن هم میتوان تشخیص داد:
خواندن از ارتفاع بسیار بالا (در حد تیتر اصلی و ورق زدن بسیار سریع کتاب یا اسکرول کردن بسیار تُندِ یک متن دیجیتال)
- خواندن در ارتفاع پایینتر (در حدی که تیترهای فرعی، تعداد پاراگرافها، کلماتِ بولد شده و برخی جملات را بخوانیم)
- خواندن در ارتفاعِ صفر و همتراز با متن (کلمه به کلمه و جمله به جمله از ابتدا تا انتها با توجه به همهی جزئیات و حتی علامتگذاریها)
- خواندن کاوشگرانه (در تلاش برای جستجوی لایههای پنهانِ متن یا سایر حرفها، توضیحات و مصداقهایی که در مطالعهی سطحی متن به ذهن نمیرسند)
خواندن از ارتفاع بالا (در حد هواپیما و هلیکوپتر) در دو حالت مفید هستند:
- زمانی که قصد ندارید یک متن را کامل بخوانید، یا میخواهید دربارهی خواندن یک متن یا خریدن یک کتاب تصمیم بگیرید.
- زمانی که میخواهید متنی را در ارتفاعِ صفر (یا پایینتر) بخوانید (در این حالت، خواندن ارتفاع بالا، ابتدا شما را کمی عقب میاندازد. اما در طول مدت مطالعه، به درک بهتر و سادهتر متن کمک خواهد کرد).
اینکه متن را میتوان از ارتفاعهای متفاوتی خواند، حرفِ تازهای نیست. خود شما هم، ناآگاهانه بارها این کار را انجام دادهاید.
نکتهی اصلی این است که آگاهانه، هنگام مطالعهی یک متن در موردِ ارتفاع مطالعه تصمیم بگیریم و ببینم چند بار و در چه ارتفاعهایی قرار است از روی متن عبور کنیم و آن را بخوانیم.
خواندن کلمات در دِل و روانخوانی
در نخستین جلسات آموزش تُندخوانی، بر این نکته تأکید میکنند که بلند خواندن جملات، لبخوانی و حتی خواندن کلمات در دلتان، باعث میشود سرعت خواندنتان کاهش پیدا کند و باید سعی کنید این عادت را کنار بگذارید.
حتی تمرین بسیار شناختهشدهای هم برای این کار وجود دارد:
به شما میگویند که مداد یا خودکاری را لای دندانها یا لبهای خود بگذارید و سپس سعی کنید متن را بخوانید تا به تدریج، عادتِ لبجنباندن و چانه تکان دادن از سرتان بیفتد.
اما جالب اینجاست که وقتی از بازی تندخوانی که دور میشوید و به قلمروِ یادگیری پا میگذارید، توصیههای متفاوتی مطرح میشود.
کافی است کتابهای تخصصی در این حوزه را ورق بزنید.
مثلاً والتر پاوک (Walter Pauk) در کتاب خود تحت عنوان How to Study in College (که مرجعی شناختهشده و معتبر در سراسر جهان محسوب میشود) یک بخش را اختصاصاً به رد کردنِ وسوسهی تندخوانی و آموزههای آن اختصاص داده و سعی کرده مخاطب را به شکلِ دیگری از خواندن عادت دهد.
پاوک با اشاره به تحقیقات متعدد، تأکید میکند که خواندن کلمات چه با لب و چه در ذهن، بخشی از فرایندِ فهمِ بهترِ متن است.
او اصطلاح Silent Speech یا حرف زدنِ صامت را برای این شیوه به کار میبرد.
استدلالها و منابعی که پاوک معرفی و مطرح کرده، تقریباً به فضای استدلالهای مربوط به کارکردِ نوشتن با کاغذ (در مقایسه با کامپیوتر) نزدیک است.
در آنجا هم این بحث مطرح میشود که نوشتن، باعث میشود که اجزاء مختلف مغز و بدن (از جمله چشم و دست) نیز علاوه بر گوش، با بحث درگیر شوند و این کار میتواند در میزان توجه، بهخاطر سپردن و درک مطلب، تأثیر داشته باشد.
رونالد کارور (Ronald Carver) که نامی معتبر در میان محققانِ مهارتِ خواندن (با هدف درک کردن) است، در کتاب خود با عنوان Reading Achievement یک گام جلوتر هم میرود و میگوید:
روانخوانی (Reading Fluency) بسیار مهم است و یکی از شاخصهای پیشبینیکنندهی درک مطلب محسوب میشود.
اینکه بتوانید متن را با صدای بلند بخوانید و لحن خود را دقیقاً با کلمات و علامتگذاریها و جملهبندیها همراه کنید.
او حتی آرام خواندن یا زمزمه کردن را در درک مطلب بسیار مفید میداند.
اما به شرط اینکه صرفاً به خواندن اکتفا نکنید. بلکه بکوشید با لحن درست بخوانید. به شکلی که انگار میخواهید یک کتاب صوتی تولید کنید.
این شکل از خواندن را حتی اگر در ذهن خود انجام دهید و هیچ صدایی از حنجرهتان بیرون نیاید و لبهایتان هم تکان نخورد، همچنان نقش اصلی خود را که تمرکز بیشتر بر روی مطلب و درک بهتر آن است، ایفا میکند.
نقاط توقف چشم و تکهتکه کردن مطالب
نقاط توقف چشم یا Eye Fixation Points از جمله اصطلاحاتی است که برای خواندنِ بهتر، حتماً باید با آن آشنا باشید.
با وجودی که معمولاً متوجه نمیشویم، چشم ما به صورت کاملاً پیوسته روی متن حرکت نمیکند و در نقاط مختلف متن، متوقف میشود.
مثلاً به چند سطر از کتاب چرا ملتها شکست میخورند (که اتفاقاً در فهرست پیشنهادی متممیها برای خرید هم هست) نگاه کنید:
خوانندگان غیرحرفهای، معمولاً کلمه به کلمه چشم خود را متوقف میکنند:
در تُندخوانی هم تأکید میکنند که: هر چقدر نقاط توقف چشم شما کمتر باشد بهتر است.
طبیعتاً با توجه به همهی توضیحاتی که ما در درسهای یادگیری مطرح کردهایم، چنین توصیهای را مطرح نمیکنیم.
در اینجا هم حرف ما این است که: نقاط توقف چشم خود را آگاهانه انتخاب کنید.
اگر به جای خواندن تکتک کلمات، عادت کنید گروههای معنادارِ کلمات را با هم بخوانید و چشم خود را در مرکز گروهها و نه در مرکز کلمات متوقف کنید، درک بهتری از متن پیدا میکنید.
فقط یک لحظه فکر کنید که قرار باشد به جای خواندن یکبارهی کلمهی استراحت، آن را با حروف تفکیک شده بخوانید: ا س ت ر ا ح ت
چقدر از توان و انرژی شما صرف این شیوهی مطالعه خواهد شد؟
آیا در آن حالت، اصلاً فرصت میکنید به مفهوم واژهی استراحت فکر کنید؟ یا درگیر الفبا میشوید؟
بسیاری از کلمات، در کنار هم به کار میروند و معنا پیدا میکنند و تلاش برای خواندن یکبارهی آنها، میتواند ذهن ما را از صرف انرژی برای خواندن جزئیات متن دور کرده و بر درک بهتر پیام متن متمرکز کند.
یک بار دیگر به سراغ همان متن از کتاب چرا ملتها شکست میخورند برویم:
نابرابری جهانی را میتوان یک کلمه (البته کمیطولانیتر) در نظر گرفت (آیا لب+خند را واقعاً دو کلمه فرض میکنید؟ حد و مرز کلمهها صرفاً یک قرارداد است).
به همین شیوه تغییرات فناورانه و نیز موتورهای پیشرفت را هم میتوان کلمههایی ترکیبی درنظر گرفت. در حدی که خودمان را عادت بدهیم چشممان در میانهی آنها متوقف شود و نه روی تک تکِ اجزایشان.
در هر حوزهای که فعالیت میکنید (از ادبیات یا مدیریت و روانشناسی و سایر حوزههای علوم)، عبارتهای بسیاری وجود دارند که معمولاً با هم همراه میشوند و اگر عادت کنیم آنها را با هم ببینیم و بخوانیم، کمی از ظرفیت ذهن خود را برای فهمیدنِ متن آزاد میکنیم.
البته مطرح کردن این توصیه، سادهتر از عمل کردن به آن است.
به همین علت، ما در درسهای متمم، با تغییر رنگ و بولد کردن و روشهای دیگر، سعی کردهایم شما را تا حدی به آن عادت دهیم.
همچنین در تقویت مهارت خواندن انگلیسی پیشنهاد کردیم که زیر کلماتی که در کنار هم میآیند و با هم معنا پیدا میکنند، خط بکشید (کاری که در همین متن بالا هم انجام دادیم).
این کار در کوتاهمدت، شما را بسیار کُند خواهد کرد. اما نباید نگران باشید. چون این کاهش شدید سرعت، موقتی است و در میانمدت و بلندمدت، هم سرعت خواندن و حرف زدن و نوشتن و هم قدرت روانخوانی شما افزایش خواهد یافت.
ضمن اینکه بیتردید روی توانایی شما در درک مطلب، تأثیر مثبتی خواهد گذاشت.
همچنین قدرت صحبت کردن و نوشتن و تحلیل کردنتان هم – به عنوان دستاوردِ جانبی مطالعهی کتاب – افزایش خواهد یافت.
آشنایی با ایدههای نویسنده قطعاً ارزشمند است. اما اینکه ترکیبهای موتورهای پیشرفت و روشهای سازماندهی و تغییرات فناورانه هم به دایرهی واژهها و عبارات فعال شما افزوده شود، قطعاً مفید و سازنده خواهد بود.
در صورتی که در مورد جنبههای تکنیکیِ خواندن، نکات دیگری هم در خاطر دارید یا توضیحات و مثالهای کاملتری دربارهی موارد فوق به ذهنتان میرسد، خوشحال میشویم اگر با دوستانتان در میان بگذارید.
دسترسی کامل به این درس و ۶۰ درس دیگر دربارهٔ مهارت یادگیری برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۷۳۳۰ نفر از متممیها مجموعاً ۳۴۶۰۷ تمرین در درسهای مهارت یادگیری ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۶۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
تفکر سیستمی | تصمیم گیری | استعدادیابی | مسیر شغلی
معرفی کتابهای روانشناسی | معرفی کتابهای مدیریتی
مدل ذهنی | تفکر نقادانه | کوچینگ | یادگیری زبان انگلیسی
خودشناسی | شخصیت شناسی | مهارت ارتباطی
دوره MBA متمم (اگر به بحثهای کلان مدیریتی علاقمندید)
محصولات آموزشی مرتبط
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت یادگیری، تکنیکها و روشهای یادگیری بهتر
- روشهای نادرست متممخوانی!
- سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو
- تفاوت آموزش و یادگیری چیست؟
- هدف گذاری و تنظیم لیست اهداف در یادگیری (+ نمونه هدف گذاری)
- آیا آموزش الکترونیکی و روشهای یادگیری الکترونیکی مناسب شماست؟
- فایل صوتی آموزشی | مقدمهای بر مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری | چند نکته درباره تکنیکهای یادگیری
- یادگیری تطبیقی | فایل صوتی آموزشی
- فایل صوتی مهارت یادگیری | اهمیت کند کردن سرعت یادگیری
- یادگیری کریستالی | دانلود فایل صوتی دربارهٔ مهارت یادگیری
- مثال یادگیری کریستالی | فایل صوتی درباره ماجرای دروغ و فریب
- آیزاک آسیموف | تمرین یادگیری کریستالی
- آنتوان دو سنت اگزوپری | تمرین یادگیری کریستالی
- بهترین معلم ریاضی کیست؟
- تعریف منحنی یادگیری چیست و برای ما چه کاربردی دارد؟
- کتابخوانی و توصیه هایی برای آن | چگونه کتابخوان شویم؟
- انواع منابع و طبقه بندی منابع اطلاعاتی | از منابع دست اول تا خروجی هوش مصنوعی مولد
- درباره اهمیت کتاب | بخشی از متن کتاب آهنگ افلاک نوشته کارل سیگن
- گروه کتابخوانی | برای کتابخوانی گروهی چه قوانینی بگذاریم؟
- چگونه کتاب بخوانیم؟ راهنمای مورتیمر آدلر برای کتاب خواندن
- درباره اهمیت کتابهای قدیمی | چرا باید آنها را بخوانیم؟
- کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟
- تکنیک های درس خواندن و یادگیری | معرفی کتاب یادگیری با فعالیتهای مولد
- آموزش خلاصه نویسی و یادداشت برداری
- آیا با این رسمالخط، مطالب را بهتر به خاطر میسپارید؟
- کتاب صوتی یا کاغذی؟ | آیا کتاب کاغذی جای خود را به کتاب صوتی خواهد داد؟
- در کتابخانه شخصی شما چه خبر است؟
- بریدههایی از کتاب برچیدن کتابخانهام | آلبرتو مانگل
- نقشه ذهنی چیست؟ بررسی کاربردهای نقشه ذهنی در یادگیری
- نقشه مفهومی یا نمودار مفهومی چیست؟ | راهنمای ترسیم نقشه و یک نمونه
- تکنیک های یادگیری | بهترین روش مطالعه و یادگیری درسهای متمم چیست؟
- معرفی کتاب چرا به یاد میآوریم؟ | دربارهٔ حافظه، به خاطر سپردن و فراموش کردن
- اینفوگرافی تکنیکهای یادگیری
- حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت و حافظه فعال چه هستند؟
- تانیا لومبروزو (محقق روانشناسی شناختی)
- هر یک از اینها از کدام سیاره آمدهاند؟
- آیا شما از این روش یادگیری استفاده میکنید؟
- ترجمه کتاب | چگونه بدانیم یک کتاب انگلیسی به فارسی ترجمه شده یا نه؟
- بلوم کیست؟ | زندگینامه + اهمیت نظریه بلوم در یادگیری
- طبقه بندی بلوم (سطوح یادگیری بلوم)
- دانستن، حفظ کردن و به خاطر سپردن، میتواند یکی از اهداف آموزش باشد
- منظور از درک مطلب چیست؟ چگونه برای درک مطلب هدفگذاری کنیم؟
- آیا همیشه باید یادگیری را از موضوعات ساده شروع کرد؟
- کاربردی کردن آموختهها: آیا به تفاوت آموختن و به کاربردن توجه کردهاید؟
- تجزیه و تحلیل به عنوان یکی از مهارتها در یادگیری
- توانایی ارزیابی و قضاوت یکی از مراحل یادگیری است
- بالاترین سطح یادگیری، خلق و ترکیب است
- انواع سبک های یادگیری چه هستند و چه کاربردی دارند؟
- انواع سبک های شناختی | تفاوتهای ما در اندیشیدن، یادگیری و حل مسئله
- کدامیک از روش های یادگیری را انتخاب میکنید؟
- درباره اهمیت آموزش دانشگاهی
- افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف
- چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما
- مخترع کیست؟
- آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادانتر نکند؟
- اثر دانینگ کروگر | آنکس که نداند و نداند که نداند
- معرفی کتاب دوباره فکر کن | آدام گرنت
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش کتابخوانی و انتخاب کتاب مناسب (محمدرضا شعبانعلی)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : مریم رئیسی
نکات مطرح شده در درس خیلی برام جالب بودن, چون بسیاری از موارد رو موقع خوندن کتاب رعایت میکنم.
به طور مثال همیشه توی ذهنم و یا به عبارتی توی دلم کلمات رو میخونم و سعی میکنم روان و با لحن درست بخونم.
راستش اصلا نمیدونستم که در تمرینات تندخوانی, خلاف این رو آموزش میدن و برام عجیب بود.
و یادم اومد چندوقت پیش میخواستم یک فصل از یک کتاب رو سریع تموم کنم و شروع کردم به سریع خوندن و در پایان فصل حس میکردم, برخلاف همیشه, نه لذتی از خوندن بردم و نه چیز زیادی درک کردم.
و حالا که این درس رو خوندم متوجه شدم که ناخودآگاه از تکنیکهای تندخوانی استفاده کردم و توی ذهنم کلمات رو نمیخوندم.
زمانهایی هم که موقع مطالعه, صدایی تمرکزم رو به هم میزنه و یا متن کمی سنگینه با صدای کمی بلند میخونم که خیلی به تمرکز کردن دوبارهام کمک میکنه.
نکتهی جالب دیگهای رو هم چندوقتی هست متوجه شدم و اونم اینکه من اغلب پاراگرافهای فارسی رو خوندم و هرکدوم رو هم بارها گوش دادم.( بله, یک همچین آدم خودشیفتهای هستم من :) )
و گاهی که بعضی از اونها رو توی متمم مرور میکنم, صدا و لحنِ خوندنم میاد به ذهنم و لذت بیشتری از خوندنشون میبرم.
و به نظرم رسید که اگه به درسی علاقه داریم و میخوایم بهتر یادش بگیریم و توی ذهنمون بمونه, میتونیم از روی متن بخونیم و هر ازگاهی بهش گوش بدیم.
نکتهی دیگه هم اینکه چون من به تولید محتوای صوتی خیلی علاقه دارم و مدتی هم هست به خوانشِ کتاب و فرستادن نمونهای از کتابخونیم به یکی از سایتهای فروش کتاب صوتی فکر میکنم ( البته فکر کنم فقط در حد تصمیم باقی بمونه ),
بنابراین هنگام خوندن هر کتابی ناخودآگاه سعی میکنم بسیار روان بخونم, انگار که دارم ضبطش میکنم و قراره بقیه بشنون, و این مساله خیلی به خوندن مفیدتر و درک بهتر کمکم کرده.
پی نوشت : برای تمرین روانخوانی و عمل کردن به توصیهی درس, قسمتی از متن همین درس رو خوندم و ضبط کردم, که اینجا آپلودش کردم تا اگه دوستان خواستن, گوش بدن.
البته اینو بگم که هم نویز داره, هم یه جاهایی رو اشتباه خوندم و تپق زدم, و کلا تا تولید کتاب صوتی بسیار فاصله دارم و همچنان باید تمرین کنم.:)
اخیرا کتاب شیوه گرگ جردن بلفورت رو مطالعه کردم و در این نظرم مسیر مطالعه این کتاب رو توضیح می دهم.
۱: خواندن از ارتفاع بسیار بالا
چون کتاب به صورت عملیاتی(تجربه فروش یک نفر ) نوشته شده بود، بسیار مهم بود که کتاب من رو در زمینه فروش توانمند کنه. در قدم اول فهرست کتاب رو نگاه کردم. بعد برای داشتن دید کلی یک دور کل کتاب رو با دیدن تیرهای اصلی که وجود داشت پیش بردم.
۲: خواندن در ارتفاع پایین تر
این کتاب تیترهای فرعی زیادی نداشت. یک نگاه کلی به پاراگراف ها و کلمات بولد شده متن کردم تا دید کلی که ایجاد شده (Big Picture) رو جزئی تر کنم. این دو مرحله اول برای من شاید ۱۵ یا ۲۰ دقیقه طول کشید.
۳: خواندن در ارتفاع صفر
درباره نویسنده، مقدمه و پیش گفتار کتاب رو مطالعه کردم. متوجه شدم کتاب آموزشی مناسبی در فروش به روش مستقیم و هنر متقاعد کردن دیگران رو انتخاب کردم. یک عدد خودکار و یک عدد هایلایت سبز رنگ رو کنارم قرار دادم و در زمان مشخصی از روز حداقل ۵۰ صفحه از کتاب رو مطالعه می کردم. نکات، مثال، تعریف های جدید رو هایلایت می کردم و سوال هایی که برای خودم پیش می اومد رو می نوشتم( در کتاب). هر روز این روند رو پیش می بردم و سعی می کردم که با درک کردن مطالب پیش برم و مغز توضیحات و مطالب عنوان شده رو به دست بیارم.
بعد از اتمام کتاب، در یک دفتر جدا به زبان خودم یا بعضا به زبان کتاب نکات ارزشمند، مثال های جالب، داستان های کاربردی رو می نوشتم. بعد همین هایی که در دفتر جدا نوشتم رو در سایتم قرار دادم. (لینک)
۴: خواندن کاوش گرانه:
علاقه بسیاری به آموزش دارم. از کتاب هر آنچه یاد گرفتم رو سعی می کنم با دیگران به اشتراک بگذارم. در این مسیر سوال ها و پرسش هایی توسط دیگران به وجود می آمد و همین طور خودم به سوال بر می خوردم. اینجا بود که به دفتر و خود کتاب مراجعه می کرد و میشه گفت مسئله مسئله برای یادگیری عمیق جلو می رفتم.
۵: بعد از تمام این مراحل به سراغ ضبط صوت گوشیم می رم و سعی می کنم یک پادکست صوتی از این کتاب رو در سایتم ارائه بدم. البته در طول مراحل قبل ممکنه وقت هایی رو بذارم تو اینستاگرام استوری و پست در این رابطه قرار بدم. اما سعی می کنم فایل صوتی مجموعه ای از تجربیات به دست آمده باشه .
درود
کلا، خواندن برام سختتر شد.
اگر بخواهیم به این سبک بخوانیم، باید یکبار گذری متن مورد نظرمان را بخوانیم تا ذهن آمادگی تفکیک بسته های واژه ای را داشته باشد.
خیلی از وقتها دستورالعملهایی رو میخونم راجع به هر موضوعی. بعد میبینم که من به صورت اتوماتیک اون کارها رو انجام میدادم. همین درس رو که خوندم متوجه شدن اکثر این موارد رو رعایت میکردم. دلیلش رو نمیدونم ولی این باعث میشه توهم دانایی پیدا کنم!
با خودم بگم: ای بابا من که همه اینارو میدونم اینجا چیز تازه ای برای من نداره.
خوشبختانه سالهاست که روی این موضوع کار کردم و اجازه ندادم این توهم واقعیت پیدا کنه.
برگردیم سراغ مطلب اصلی
جالب اینه که من وقتی متنی رو مطالعه میکنم توی ذهنم اون رو میخونم، شمرده و گروه خوانی کلمات برای درک مفهوم بهتر. مثل همونی که رونالد کارور گفته.
جالبترش اینه که اگه بلند بخونم خوابم میگیره! باورتون میشه؟
شاید چون انرژی بیشتری برای بلند خوانی به کار میره و تنفس زیادتری لازمه.
:)
سلام به همه متممی های عزیز و گرانقدر
من قصد دارم که نکاتی در مورد تند خوانی بیان کنم.
من در واقع متعلق به گروهی بودم که دراولین کلاسهای تند خوانی شرکت کردم ، به این امید که بتوانم یک کتاب ۶۰۰ صفحه ای را بخوانم و متوجه بشوم و با جزئیات تحلیل و تعریف بکنم اما این امر اتفاق نیفتاد. اگر چه من در خانواده خودم چنین فردی را دارم که واقعا یک استعداد عجیبی در خواندن و درک مطالب دارند و شده بود مبنای مقایسه من و در واقع مبنای حسرت من و این شد که قبل از اینکه کلاسی تشکیل بشود و براساس دو برنامه تلویزیونی تمریناتی را انجام دادم که سرعتم فقط ۱۰ درصد افزایش داشت اما درک من از مطالب کمتر شد ولی صفر نشد.
بعد از اینکه کلاس رفتم و چند تکنیک یاد گرفتم سرعت من تقریبا بین۶ تا ۱۰ برابر شد ولی درک من ضعیفترگردید اگر چه برداشتی از متن داشتم. در نهایت باید اعتراف کنم که سرعت من از ۹۰ لغت در دقیقه به حدود ۲۰۰ لغت در دقیقه با امکان درک کامل رسیده است. البته یادآوری کنم که این سرعت نسبی است و مثلا سرعت خواندن یک کتاب خوش متن و ساده داستانی بالاتر از سرعت خواندن یک کتاب آموزشی و مثلا فلسفی وعلمی هست چرا که تحلیل آن با آزاد کردن تخلیل فعال ما میسر نیست بلکه نیاز به استدلال در لحظه دارد اما به وضوح یک متن مشخص را که با ۹۰ لغت در دقیقه مطالعه میکردم و گاهی هم باید برمیگشتم بعد از حدود دو ماه با ۲۰۰ لغت در دقیقه میخوانم و احتمالا امروز میتوانم تا ۴۰۰ لغت در دقیقه بخوانم و درک کنم. این یک هدف تندخوانی نیست بلکه هدف تندخوانی مثلا ۱۰۰۰۰ لغت در دقیقه هست و ادعای آن هم درک کامل مطالب به همراه امکان تحلیل و تعریف میباشد. تجربه من با این امر همخوانی ندارد.
نکته : میتوان با تکنیکهایی سرعت را بالا برد اما این سرعت حد و مرز مشخصی نداشته و کاملا بستگی به شرایط فرد و روحیه و متن و محتوی مطلب و محیطی که محتویات مطالعه را حمل میکند دارد
با این حال من توصیه میکنم که تکنیکهای تند خوانی را فرابگیرید اما نه برای اینکه کتاب را سریعتر بخوانید بلکه برای اینکه کتاب را صحیح تر بخوانید که در ادامه توضیح میدهم
اینطور که من فهمیدم و روی خودم هم تست کردم عادات مطالعه ما شامل سه بخش میگردد
۱٫ دیدن مطلب
۲٫ تکرار در ذهن و یا زمزمه کردن
۳٫ درک مطلب
آنچه که برای من مسلم است این است که دیدن مطلب و انتقال فرم نوشتار به مغز یک زمان مشخص دارد که احتمالا نمیتوان تغییرش داد و اگر تمرینات مغزی برای تقویت این مرحله وجود داشته باشد (که احتمالش وجود دارد) شاید سرعت انتقال فرم کلمه و حروف به مغز چند درصدی افزایش پیدا کند (فقط یک فرضیه میباشد)
از طرفی درک مطلب هم با توجه به میزان آشنایی ما با مطلب و قدرت تحلیل و نزدیک بودن به دغدغه های ما و چنته لغات ما دارد به این معنا که برای درک بهتر باید بیشتر درگیر موضوع بود و درگیری بیشتر مربوط به طول زندگی میباشد نه در زمان مطالعه
اما بخش اصلی کاهش سرعت ما ردیف دوم یعنی تکرار در ذهن، یا زمزمه کردن و یا با صدای بلند خواند میباشد که کاهش فوق العاده در سرعت خواندن ما ایجاد میکند.
تمرکز تمرینات تند خوانی برروی این آیتم قراردارد و من شخصا در خصوص سایر تمرینات که به بخشهای دیگر مربوط میگردد نکته قابل توجهی ندیدم.
اما چرا توصیه من فراگیری و تمرین تندخوانی میباشد؟
کاهش آیتم تکرار در ذهن و یا زمزمه به معنی حذف مفاهیم نمیباشد بلکه به معنی درک با انرژی و در زمان کمتر میباشد. تکنیکهای تند خوانی برای کسانی که در این حوزه ضعیف میباشند بسیار کاربرد دارد. طبیعتا هدف اصلی ما درک مطلب به شکلی است که قابل قبول برای هدف ما باشد و نه تمام کردن کتاب و مطلب نوشتاری. بنابراین شایسته است که از این تکنیکها برای صحیح خواندن و افزایش بهره وری مطالعه استفاده گردد تا برای سریع خواندن. برخی از این تکنیکها بسیار عالی هستند و کاملا میتوانند ما را متمرکز کنند اما باید بدانیم که هدف تمرکز هم نیست بلکه تمرکز یک نتیجه از صحیح خوانی میباشد.
برای تندخوانی همان تکنیکهای تند خوانی کفایت میکند اما برای صحیح خوانی نیاز به تکنیکهای دیگر در کنار نظم در اقدام میباشد که در متمم به تفضیل و دقیق توضیح داده شده است
در پایان مایلم بنویسم که به نظرم من با مطالعه بیشتر ، دغدغه مدار، تکمیل دایره لغات در حوزه مورد مطالعه ، ارتقاء سطح اطلاعات عمومی، مطالعات جانبی در حوزه مورد مطالعه و تعامل با سایر کسانی که درگیر حوزه مورد مطالعه هستند و احتمالا برخی امور دیگر میتوان راندمان و اثر بخشی مطالعه را بسیار بالاتر برد. و اگر همچنان مایل به ارتقاء کیفیت مطالعه هستیم تصور من بر این است که نباید از رژیم غذایی مناسب و ورزش های ساده مثل پیاده روی و محیط آرام و تمرینات تمرکز غافل شویم
سپاس
مهدی علیزادگان
در هنگام آموزش استفاده از تکنیک ارتفاع بالا و پایین خیلی موثر هست .جالب که در خود متمم هم از این تکنیک استفاده شده .
برای آموزش یک بحث اول شما کلیات درس را میگوید. در چه خصوص میخواهیم صحبت کنیم و چند فصل دارد و به کجا میخواهیم برسیم در اصطلاح zoom out میکنیم یک تصویر کلی را ارائه میدهیم .سپس وارد بحث هر فصل میشویم یعنی در ارتفاع پایین که به این حالت zoom in میگویم.
برای اینکه از مبحث کلی خارج نشویم ،هر چن وقت یکبار یک تصویر کلی از بالا ارائه میدهیم تا مخاطب ما بداند الان کجاست و به کجا خواهیم رفت و دوباره به ارتفاع پایین بر میگردیم و ادامه مطلب را ارائه میکنیم.
در این مدل ما هم از مسیر و هم از محتوا لذت میبریم
متمم در درس های دیگر به جای نشستن هنگام مطالعه اشاره کرده و تذکر داده است که هنگام مطالعه کردن سعی کنیم همیشه در جای ثابتی بنشینیم تا به مرور ذهنمان عادت کند که در آن موقعیت باید تمرکز داشته باشد،خواستم این موضوع را در اینجا یکبار دیگر یادآوری کرده باشم.
من در تمام سال های تحصیلی ام،همیشه هرجای خانه که کتابخانه ام قرار داشت،بساط تکالیف و کاغذ و قلمم را پهن میکردم و همانجا مشغول مطالعه و انجام تکالیفم میشدم.این امر به یک عادت برایم تبدیل شده بود.
همچنین هنگام مطالعه ی درس هایم سعی می کردم طوری متن را در دلم یا بلند بخوانم که گویی شخص خاصی روبرویم ایستاده و در حال گوش دادن به جمله بندی و لحن خواندنم است.این امر باعث کند پیش رفتنم میشد ولی خودم ازین امر لذت می بردم.(بی اطلاع ازینکه این امر در یادگیری و فهم بهتر موثر است) ،به همین خاطر مطالب این درس متمم به خوبی برایم آشنا و جالب آمد.
من اگر به موضوعی علاقمند باشم از ارتفاع بسیار پایین مطالب رو مطالعه میکنم
معمولا بصورت آهسته و پیوسته مطالعه میکنم.
ولع مطالعه دارم اما پس از تمام شدن یک موضوع چندین روز صبر و مداقه میکنم و سراغ موضوع بعدی نمیرم.
این کار باعث میشه که مطالب در حافظه بلند مدت من بهتر جاخوش کنه و بهتر بتونم بفهمم و درک کنم. همچنین در فضای بیرون بصورت کاربردی (درصورت کاربردی بودن) استفاده کنم.
همیشه توضیح دادن چیز هایی که در طول روز یادمیگیرم واسه لذت بخش بوده و خیلی وقته تو فکر اینم که توی اینستام در مورد کتابایی که خوندم در طول روز یا نکته هایی که یاد گرفتم یا همین درس های متمم توضیحی راجبشون بدم و نکته هامو بگم.
احساس میکنم با توضیح دادن مطالب خیلی بهتر یاد میگیریم چیزارو.خیل خیلی بهتر.
واسه همینه که میگن ذکات علم نشرشه هاااااا
قبل از هرچیز ، هدفم از مطالعه چیه ؟ بعد متناسب با هدفم تکنیکمو تنظیم میکنم
* تکنیکم برای موضاعاتی که هدف مطالعه ام ، یادگیریست ؛ این موارد:
۱- دور اول ، خواندن کلی متنه چون قراره درک کلی از موضوع داشته باشم
۲- دور دوم ، خواندن تیتر به تیتر متنه = توجه به جزئیات ؛ بعد با خودم در مورد آنچه که فهمیدم توضیح میدم ( خب ، تا اینجا داریم در مورد چی صحبت میکنیم؟ )
۳- در آخر ، بررسی خلاصه = سعی میکنم درک عمیق تری به موضوع داشته باشم
با مرور خاطراتم ( یادته این موضوع را اون روز تجربه کردیم … . ) یا یه دورهمی فرضی تو ذهنم ( خودم را در حال گپ زدن با دوستانم تصور میکنم و اینکه دارم از اطلاعاتم در بحث استفاده میکنم )
من به واسطه شغلم (که برنامه نویسیه) یک روش در عمیقتر شدن و فهم بهتر مطالب پیدا کردم که برای من خوب جواب میده:
به این صورت که وقتی میخوام یک موضوع رو عمیق بفهمم دوباره و دوباره از اول مطلب رو مرور میکنم و سعی میکنم جایگاه مطلب جدید و ارتباطش با مباحث قبل رو بفهمم. وقتی اینجوری مطلب رو از اول مرور میکنم، بارها شده که ارتباط بخش جدید با خیلی از بخشهای قبلی برام مبهم بوده و نمیتونستم ارتباط رو خوب توضیح بدم. به این شکل بخشی که عمیق متوجه نشده بودم رو پیدا میکردم و سعی کردم عمیقتر بفهمم.
دلیل ارتباط این روش با شغلم هم اینه که وقتی الگوریتم توی یک برنامه با چندین خط کد پیچیده میشه، باید بارها و بارها از اول کد نوشته شده رو بررسی کرد و در حین این بررسی، علاوه بر هدف اولیهای که داشتیم، معمولا ارتباط های خیلی بیشتری از بخشهای دیگه برنامه با هم فهمیده میشه.
در مورد روان خوانی، سال اول دبیرستان، دبیر ادبیاتم روی درست خواندن و توجه به علامت گذاری ها تأکید زیادی داشتند. من هم گرچه خواندنم چشمی است ولی همیشه سعی می کنم مطلب را با لحن درست بخوانم ـ به ویژه وقتی از جمله ای خوشم می آید آن را چندین مرتبه با صدای بلند می خوانم. یک مورد دیگر، حساسیت معلمم به دقت در استفاده از علامت گذاری روی نوشتنم هم تأثیرگذار بوده و همیشه وقتی می خواهم مطلبی را بنویسم به این مورد دقت می کنم و خودم را جای خواننده می گذارم که آن را چکونه می خواند.
بعداً نوشت: پیام های متنی به دلیل عدم رعایت علامت گذاری ها گاهی اوقات، سوءتفاهم بوجود می آورد. با رعایت همین مورد ساده می توان مانع برداشت ها اشتباه شد.
درود،
در خصوص نقاط توقف چشم، و کنار هم قرار دادن کلماتی که با هم دارای معنا هستند، در زمانیکه برای آزمون ایلس آماده می شدم، در بخش خواندن، هم نکاتی مشابه توصیه می شد.
به طور مثال چانک (Chunk)، کردن جملات که نه تنها باعث افزایش درک مطلب و سرعت مطالعه می شود،(به علت کاهش نقاط توقف چشم).
بلکه به یادگیری بهتر کالوکیشن ها، اصطلاحات و عبارت ها نیز کمک می کند.
مسلما، این نوع از خواندن، همانطور هم که عنوان شد، بر روی صحبت کردن و نوشتن نیز تاثیر مثبتی می گذارد که باعث تقویت دو مهارت دیگر در ازمون های بین المللی مانند آیلس می شود.
دو صد بدرود.
من هم چندتا نکته به ذهنم می رسه که بیان میکنم. البته همه این نکات رو خودم در مجموعه درسهای مهارت یادگیری (توی متن درسها یا از کامنت دوستان) یاد گرفتم.
ضبط کردن متن درس: زمانی که یک درس از متمم رو میخونم، گوشی موبایلم رو روی حالت ضبط میذارم و با صدای کمی بلندتر میخونم و صدای خودم رو ضبط می کنم. با این کار هم به روانخوانی و درک بهتر مطلب کمک می کنم، هم اینکه می تونم صدای ضبط شده رو ذخیره کنم و در تایم هایی که وقت مطالعه متمرکز ندارم (مثل تاکسی یا زمانی که پیاده روی می کنم) به صدای ضبط شده خودم گوش بدم تا درس برام یادآوری بشه و بهتر جا بیفته.
رونویسی از روی متن درس: همگی حتما از دوره دبستان به خاطر داریم که مجبورمون می کردند تا از روی درسهای کتاب فارسی رونویسی کنیم. نمی دونم این روش چقدر کارآمد هست اما تجربه شخصی من اینه که با رونویسی درسهای متمم یا قسمت هایی از کتب مورد علاقه ام، یادگیریم بهبود پیدا می کنه.
حفظ کردن سخنرانی یا پادکست: در سلسله درس های مهارت یادگیری خواندیم که بلوم یکی از اهداف آموزش و یادگیری رو حفظ کردن می دونه. حفظ کردن متن یک درس یا یک سخنرانی یا پادکست، مقدمه ای برای یادگیری و تفکر بیشتره. در مورد سخنرانی و پادکست، این حفظ کردن می تونه باعث بهتر شدن گویش ما و روانخوانی ما و بهتر صحبت کردن ما هم بشه.
این روش در مورد علم حقوق هم مصداق داره؟!!
تک تک کلمات از اهمیت ویژهای تو این علم برخوردارند
به طوری که گاهی یک کلمه ، سرنوشت یه پرونده رو تعیین میکنه!
من در مورد خوندن کتاب در دل و روانخوانی این تجربه رو دارم که اگر در دل بخونم یا تا حد تکون خوردن لبها جلو برم مطلب رو خوب میفهمم. اما به محض اینکه شروع میکنم به خوندن با صدا تمرکز کردن برام سخت میشه .
سلام
یکی از نکاتی که در تند خوانی گفته می شود و به نظر من درست است بحثه اینه که با سرعت پایین خوندن خودش میتونه موجب به هم خوردن تمرکز بشه
فکر کنم هممون این تجربه رو داریم که در حین مطالعه ذهنمون به سفر های دور و درازی میره :)
یکی از مزیت های تند خواندن (بیشتر منظورم با سرعت پایین نخواندنه ) اینه که تا حد خوبی ذهن رو متمرکز نگه میداره
چند تجربۀ خودم را تقدیم دوستان می کنم:
* یادداشتبرداری دفترچهای: برای کتاب های پرمحتوا که حجم متوسط و بالا دارند، یک دفترچه جدا تهیه کنید و کنار کتاب داشته باشید. حین مطالعه، نکات مهم و تحلیل خودتان را در دفترچه بنویسید. وقتی کتاب تمام شد، یک خلاصۀ ارزشمند دارید که بعدها بسیار مفید و کاربردی خواهد بود.
* چوب خط کتاب: یک جایی که همیشه جلوی چشمتان باشد، این چوب خط را بذارید و شبی نباشه که بدون مطالعه به خواب بروید. چوب خط کشیدن یعنی انگیزه.
* جملات انگیزشی متناسب با حال خودتان در خصوص ارزش های کتابخوانی: هر فردی با جمله یا جملاتی، موتور انگیزه اش همیشه روشن میماند. یک جمله خوب را در کنار کتاب های خود جایی که هر روز جلوی چشمتان باشد، قرار دهید. اینطوری، کتاب خواندن شما کم و با وقفه یا خدای نخواسته فراموش نمیشود!
من معمولا رمان رو سریع میخوندم، تا اینکه به سمت شعر کشیده شدم و بیشتر موقع خوندن شعر فروغ متوجه اشکال کارم شدم، که در شعر باید کلمات درست ادا بشن، لحن و اُفت و خیز کلمات بسیار مهمه و درک و شیوهی بیان شعری باید کاملا واضح و حس هم قابل انتقال باشه. تابستان چند سال پیش هم بر اساس یک فراخوان در تولید کتاب صوتی برای نابینایانِ کتابخانهی شهر شرکت کردم، تجربهی بسیار خوب و متفاوتی بود. تازه اونجا متوجه اشکال تندخوانیم شدم. مخصوصا اوایل کار وقتی صدای ضبط شدهی خودم رو میشنیدم متوجه میشدم که چقدر با عجله خوندم که زودتر متن رو تموم کنم، در حالیکه خودم از محتوای کار محروم شدم و شاید دوست شنوندهمون هم به خاطر تپقهایی که داشتم اذیت شده. با اینکه مسئول کتابخونه تاکید میکرد مهم اینه که نسخهی صوتی فلان کتاب تهیه شده، اما در دو_سه کار بعدی تونستم هم متن رو شمرده و آرام بخونم، هم لحن خوانشم رو اصلاح کنم و هم با خوندن عمیق از محتوا لذت ببرم. الان هم شعر و نمایشنامهها رو با صدای بلند میخونم که تاثیر زیادی بر درک متن و گسترده شدن دایرهی واژگانی داره.
من به تندخوانی آلرژی خاصی دارم. یاد زمان تحصیل میفتم که حس میکردم مجبورم حجم زیادی از کتابها رو در یک بازه زمانی کوتاه بخونم. برای همین کتابها رو اونطور که دوست داشته باشم میخونم و دوست ندارم یک فشار روانی روی خودم حس کنم که کتاب رو باید سریع خوند. مخصوصا وقتی به کتابهایی که تو زندگیم خوندم نگاه میکنم و حتی خیلیهاش رو یادم نمیاد محتواشون چی بوده، یا کتابهایی که خوندن و نخوندنشون اصلا مهم نبوده، بیشتر مطمئن میشم که چیزهایی که تو ذهنم ثبت میشن مهمتر از تعداد کتابهایی هست که خوندم و سرعت مطالعهشون. درس جالبی بود. من هم زمزمه کردن متن با لحن مرتبط با مفهومش تمرکزم رو بالاتر میبره. یه کار دیگهای که برای بالاتر بردن کیفیت مطالعه گاهی انجام میدم غیر از نوشتن خلاصه، این هست که وقتی مطلبی رو میبینم که میخوام تو ذهنم بمونه قسمتهای مهمش رو خیلی خلاصه با صدا توضیح میدم یه جوری که انگار همین الان یک دوستی کنارمه و میخوام بهش بگم که چه نکته جالبی رو در این کتاب دیدم.
سلام به همه
منم مثل خیلی از دوستان با کلی فرازو فرود در روش های مطالعه روبرو بودم اما وقتی با نگاه متممی به مطالعه و یادگیری آشنا شدم با خودم گفتم اگه هدف من یادگیریه پس اصلا مطالعه برای یادگیری اینهمه قوانین و پیچیدگی که توو موسسه ها و جاهایه مختلف به آدم میگن رو نداره.سرعت خوندن و زمانبندیو …
من میخوام این مطلب رو یاد بگیرم و از هر کدوم از روشیهای ورود اطلاعاتی که ذهن من براش راحت تره بهش خوراک میدم و ازش میخوام که بیا بهش فکر کنیم یادش بگیریم بیا برات بنویسمش یا بلند بخونمش یا بیا برات زمزمه کنم یا بیا گوش کنیم یا بیا برات تکرار کنم یا برات توضیح بدم و…
بهش سالها زمان میدم تا قشنگ مطلب رو یاد بگیره درک کنه به کار بگیره قضاوت کنه و سرانجام خلق کنه
تا اینجا فهمیدم نباید دست از تلاش برای یادگیری کشید اگه این راه نشد راه دیگه.
کافیه ذهنم و نیازهاشو درست بشناسم اونوقت خودش بهم میگه الان در این برهه از زمان چطوری میتونه این مطلب رو بهتر یاد بگیره