Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


مذاکره حقوق | تعیین حقوق و درخواست افزایش حقوق


مذاکره حقوق - درخواست افزایش حقوق

مذاکره حقوق، دغدغه‌ی مشترک بسیاری از کسانی است که به کار و فعالیت مشغولند.

از کسی که برای نخستین بار وارد یک محیط کار می‌شود تا کسی که سال‌ها در یک شرکت کار کرده و اکنون می‌خواهد برای افزایش حقوق خود مذاکره کند.

کم نیستند کسانی که مذاکره درباره‌ی حقوق را یکی از دشوارترین و پرتنش‌ترین مذاکره‌های دوران کار خود می‌دانند. به سادگی می‌توانید تصور کنید که حتی مدیر ارشد یک سازمان بزرگ هم – که روزانه با ده‌ها فرد و سازمان مذاکره می‌کند – زمانی که روبروی هیات مدیره قرار می‌گیرد و باید درباره‌ی منافع خودش صحبت کرده و امتیازخواهی کند، لحظات راحتی نخواهد داشت.

بسیاری از ما برای گرفتن و مطالبه کردن حق دیگران راحت‌تر مذاکره می‌کنیم تا حق و حقوق خود. شاید یکی از دلایل دشواری مذاکره برای حقوق هم همین باشد.

با توجه به همه‌ی نکات و ظرافت‌هایی که در مذاکره حقوق وجود دارد، این درس را به مذاکره درباره‌ی حقوق اختصاص داده‌ایم.

البته بخش عمده‌ی آن‌چه مطرح می‌شود به مذاکره برای افزایش حقوق مربوط است. بحث مذاکره حقوق برای کسانی که به تازگی وارد یک سازمان شده‌اند، می‌تواند موضوع یک درس مستقل باشد.

آن‌چه در ادامه می‌آید را می‌توان به دو بخش اصلی تقسیم کرد:

  • انتخاب زمان مناسب برای مذاکره
  • تعیین سطح انتظارات خودمان

البته واضح است که مذاکره حقوق هم، مانند هر مذاکره‌ی دیگر، پیچیدگی‌های خود را دارد و هیچ‌یک از توصیه‌هایی را که در ادامه مطرح می‌شوند، نباید به عنوان قانون مطلق در نظر بگیرید.

اما به هر حال، بررسی این توصیه‌ها و تطبیق‌دادن آن‌ها با شرایط خودتان، می‌تواند به تصمیم گیری بهتر و مذاکره موفق‌تر کمک کند.

انتخاب زمان مناسب برای مذاکره

ما معمولاً ساعت‌ها و گاه روزها، به مذاکره برای حقوق فکر می‌کنیم:

  • به کارهای ارزشمندی که انجام داده‌ایم و به مواردی که فکر می‌کنیم حق‌مان تضییع شده.
  • به روزهایی که زود در محل کار حاضر شده‌ایم و شب‌هایی که دیرهنگام به خانه بازگشته‌ایم.
  • به بی‌عدالتی‌هایی که در پرداخت حقوق و مزایا در شرکت‌مان وجود دارد.
  • به وعده‌هایی که مدیر یا مدیران‌مان داده‌ و فراموش کرده‌اند، یا به هر علت به آن‌ها عمل نشده است.

در دل خود، ناراحت می‌شویم؛ حرص می‌خوریم؛ از این‌که قربانی یک سازمان شده‌ایم احساس بدشانسی و بدبختی می‌کنیم؛ و در نهایت چند جمله و کنایه و خاطره آماده می کنیم و منتظر می‌مانیم تا فرصتی برای گفتگو با مدیرمان فراهم شود.

 اما جالب اینجاست که با وجود صرف زمان زیاد و فکر کردن به موضوعات مذاکره، برای انتخاب زمان مذاکره، خیلی فکر نمی‌کنیم. در حالی که زمانی که برای مذاکره انتخاب می‌کنیم، نقش مهمی در سرنوشت مذاکره‌ی ما ایفا می‌کند.

انتخاب زمان مناسب برای مذاکره - در مذاکره حقوق هم مثل هر مذاکره دیگری، انتخاب زمان مهم است

احتمالاً برخی از دوستانی که این حرف‌ها را می‌خوانند با خود خواهند گفت: «این‌ها هم دل خوشی دارند. ما در روزهای عادی هم مدیرمان را به راحتی نمی‌بینیم. چطور باید برای انتخاب زمان مناسب، برنامه‌ریزی کنیم؟»

اما اگر کمی با خودمان صادق باشیم و منصفانه فکر کنیم، اغلب برای انتخاب زمان مذاکره، به یک گزینه محدود نیستیم.

حتی اگر تنها فرصت‌مان برای صحبت از حقوق، حاشیه‌ی جلسه‌ی برنامه ریزی و کنترل پروژه باشد، حداقل دو گزینه برای انتخاب زمان مذاکره وجود دارد:

  • پیش از شروع رسمیِ جلسه
  • پس از پایان جلسه

بنابراین منطقی است علاوه بر فکر کردن به جزئیات مذاکره، موضوعات مورد نظر و انتظارمان، به این سوال هم فکر کنیم که چه زمانی برای مذاکره مناسب است.

برای یک انتخاب واقع‌گرایانه،  بهترین کار این است که همه‌ی گزینه‌های ممکن (دو گزینه یا بیشتر) را فهرست کنیم و سپس بکوشیم با حذف گزینه‌های نامناسب، بهترین زمان ممکن را انتخاب کنیم. 

در ادامه برخی از زمان‌های نامناسب برای مذاکره حقوق را با هم بررسی می‌کنیم:

زمانی که فرصت کم است

یکی از نامناسب‌ترین انتخاب‌ها برای مذاکره‌ درباره‌ی حقوق، زمانی است که می‌دانید فرصت کافی برای طرح کامل بحث را نخواهید داشت و صحبت‌تان به سرانجام نمی‌رسد.

زمانی گفتگو در مورد حقوق را شروع کنید که یک «حداقل زمان مشخص» قابل دستیابی باشد.

در این موارد نمی‌توانید زیاده‌خواه باشید. مثلاً ممکن است دوست داشته باشید یک ساعت در این‌باره صحبت کنید و می‌توان حدس زد که چنین فرصتی به سادگی دست نمی‌دهد (یا شاید هرگز دست ندهد).

اما وقتی انتظار خود را تعدیل می‌کنید (مثلاً به ۳۰ دقیقه یا ۲۰ دقیقه رضایت می‌دهید) باید به خاطر داشته باشید که از کفِ زمانِ مورد نیاز رد نشوید.

آیا مدت زمان کافی برای مذاکره حقوق در اختیار دارید؟مثلاً شاید اگر کمتر از ۱۰ دقیقه فرصت در اختیارتان قرار بگیرد، هرگز نتوانید حتی کلیات حرف‌های خود را هم مطرح کنید. در چنین شرایطی بهتر است اصلاً بحث را مطرح نکنید.

به خاطر داشته باشید که هر بار مطرح کردن بحث حقوق – مستقل از این‌که نتیجه بگیرید یا نه – یکی از برگه‌های اعتبارتان را می‌سوزاند.

پس این برگه‌ها را زمانی خرج کنید که حدس می‌زنید در ادامه، زمان کافی برای گفتگو وجود دارد.

محدودیت در دسترسی کامل به درس‌ها

دسترسی کامل به این درس و ۹۸ درس دیگر دربارهٔ مذاکره و زبان بدن برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۲۳۷۲ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۸۲۰۲ تمرین در درس‌های مذاکره ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۹۸ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  مهارت ارائه و سخنرانی | فن بیان | پرسونال برندینگ

  مهارتهای ارتباطی | تحلیل رفتار متقابل

  شخصیت شناسی | خودشناسی | مدیریت تعارض

  کوچینگ | مشاوره مدیریت

  دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درس‌ها)

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی ۶۰ نکته در مذاکره (۵ ساعت)

تمرین و مشارکت در بحث

اگر در مورد مذاکره حقوق، خاطره یا تجربه یا بحث یا سوالی دارید، خوشحال می‌شویم که آنها را با ما هم به اشتراک بگذارید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری اصول و فنون مذاکره به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه اصول و فنون مذاکره

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیم‌سال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۱۲۶ نظر برای مذاکره حقوق | تعیین حقوق و درخواست افزایش حقوق

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : دنیا افشار

    سلام

    من تا به حال دو بار با عبارات زیر موفق به دریافت افزایش حقوق راضی کننده ای شده ام:
    مورد اول: اوایل سال بود و شرکت ما برای افزایش حقوق قانون مشخصی نداشت. مدیر مدت طولانی ای در خارج از کشور بود. در یکی از مکالمات تلفنی که زمان را مناسب دیدم:
    - احتراما فکر میکنم زمان اون باشه که نسبت به حقوقم تجدید نظری انجام بشه.
    - یعنی چی؟
    - منظورم اینه که فکر میکنم باید نسبت به افزایش حقوقم اقدام بشه
    - نظرت رو برام ایمیل کن

    من هم یه ایمیل شامل وظایف و اقداماتی که انجام داده بودم نوشتم و در پایان خاطر نشان کردم که برای انجام درست این وظایف به نظر میاد حقوقی بین x تا Y میتونه مناسب باشه. ( به گفته برایان تریسی، مدیران معمولا بین این دو عدد را در نظر می گیرند. یادم نیست بینش رو گرفتند یا مینیمم رو ولی هر چی بود نسبت به اون زمان حقوق خوبی بود.
    فرمول پیشنهاد حداقل و حداکثر:
    حداقل: حقوق مورد نظرتون حداکثر: 15-20 % بالاتر از حقوق مد نظر )

    مورد دوم:
    حدود ساعت 2-3 بعد از ظهر بود و زمان و شرایط مساعد
    - میشه چند دقیقه در مورد حقوق باهاتون صحبت کنم؟
    - بفرمایید بشینید
    - می خوام بدونم حضورم در این مجموعه چقدر موثره و چقدر براتون ارزش داره؟
    - بخوایم ارزشش رو بگیم که میلیاردها، حضور شما برامون خیلی مهم و ...( تعارف و تحسین و ...)ولی اوضاع جامعه و شرایط و ... رو که خودتون می بینید و ...
    - شما لطف دارید. متوجه هستم ، من هم این مجموعه رو خیلی دوست دارم و برام خیلی مهمه که کارم رو به نحو احسن انجام بدم و دوست ندارم دغدغه کمبود حقوق بخشی از مغزم رو مشغول نگه داره و از کاراییم کم کنه برای همین این مساله رو باهاتون مطرح کردم.
    - چقدر حقوق مد نظرتون هست؟
    - برای چنین سمتی با کارایی عالی فکر میکنم حقوقی بین X وY میتونه منطقی و منصفانه باشه.

    یادمه وسطش رو گرفتند و هر دو راضی و خشنود بودیم.

    نکته: این نکته که مدیر تنهاباشن در مورد دوم خیلی موثر بود.بعد که رییس هیئت مدیره متوجه این موافقت شد از واکنششون متوجه شدم اگر در حضور جفتشون صحبت میشد محال بود به این نتیجه برسیم.

    2- معتقدم شرط انصاف را هم باید در درخواست حقوق رعایت کرد. مذاکره ای برنده- برنده چون همیشه باید در نظر داشت. ما تخصص و دانش خود را می فروشیم و مثل هر مورد دیگری گرونفروشی انسانی و خداپسند نیست.

    امیدوارم مفید بوده باشه. پیروز باشید و پایدار

  1. شهرزاد راسخ گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    فکر می کنم مثال دیگر برای زمان نامناسب  برای مذاکره حقوق:

     وقتی باشه که مثلا مطلع می شویم که مدیرمان حقوق یکی از همکاران مان را اضافه کرده و حالا بلافاصله پیش مدیر برویم و از او درخواست کنیم حالا که حقوق همکارمان را اضافه کرده،  حقوق ما را هم اضافه کند.

    ممکنه موارد زیادی یا موقعیت های پیچیده ای از نظر مدیریت، روی این تصمیم اثر گذاشته باشه که ما ممکنه درک نکنیم یا نمی دونیم واین باعث میشه مدیر نه تنها حس خوبی پیدا نکنه بلکه اگر هم تصمیم داشته که در روزهای آینده اینکار رو برای ما هم انجام بده، در برابرش مقاومت کنه و کلاً از تصمیمش صرفنظر کنه.

     

    • به نام خدا

      خانم شهرزاد سلام با نظرت موافقم

      در بعضی مواقع هم میتونه چیز دیگری باشه و بعضی موقع حتی ممکنه هر دو نفر کار و صورت مساله های یکسانی داشته باشند ولی تواناییهایی که یک مدیر میبینه متفاوت باشه تا اونی که کارمند میبینه ، یاد داستانی افتادم که مناسب دیدم ذکر کنم.

      نقل میکنند که دو نفر تو یه مغازه کار میکردند ، اوستا به یکی هزار میداد به یکی دو هزار ، بعد از مدتی اونی که کمتر حقوق میگرفت رفت و درد دل را با اوستاش باز کرد که اوستا ما که کارمون یه چیزه همه کارمونم که انجام میدیم چرا به اون دو برابر حقوق میدی ، اوستا چیزی نگفت و فقط گفت برو از ارباب رجوع بپرس چی میخواد رفت و اومد گفت اوستا نوشت افزار میخواد ، دوباره گفت برو ببین چه نوشت افزاری میخواد رفت و اومد گفت اوستا دفتر و مداد و خودکار و رنگ و وایت برد میخواد ، دوباره گفت برو بپرس از هرکدوم چند تا میخواد ، خلاصه چندین بار رفت و اومد ، مشتری که رفت ، گفت حالا برو به همکارت بگو بیاد خودتم وایسا نگاه کن ، همکارش که اومد بهش گفت برو ببین مشتری چی میخواد ، رفت و برگشت و گفت اوستا سه تا دفتر ، دو تا مداد ۵ تا خودکار و سه جعبه رنگ و یه وایت برد و دو تا ماژیک میخواست که حسابش رو بهش دادم ، و چون میخواست کادو ببره براش کادو کردم و چون از حد خاصی بیشتر خواسته بود به فرموده خودتون ۵ درصد هم تخفیف دادم بهشون و رفتند.

      امیدوارم تونسته باشم منظورم را برسونم.

      با سپاس از سایت خوبمون

  2. با سلام

    در طی خواندن این مطلب منتظر بودم که استاد از زمانهای مناسب هم مطلبی بنویسند

    یکی از زمانهای  مناسب برای درخواست حقوق پس از تعویض  یا بهتر بگم نصب مدیر  جدید در بخش شما است.  مدیر جدید  چون به فضا آشنا نیست  و به اصطلاح بر کار سوار نیست   برای راه بردن کارهایش و اینکه بتواند رضایت شما را از حضور خودش  بدست بیارورد  معمولا موافقت میکند.

    من در ۱۷ سال سابقه کاری خودم  بارها و بارها  از این طریق  اضافه حقوق گرفتم . البته یاد آور میشوم که من در تخصص کاری  خودم بهترینم و کارم را بهترین نحو انجام میدهم فارغ از اینکه حقوقم مناسب است یا خیر.

  3. عبداله ایپکچی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    سلام دوستان . خسته نباشید . در مورد افزایش حقوق در شرکت ما طی فرآیندی عمومی در سال ۹۱ و ۹۲ افزایش حقوق ای در ابتدای پاییز در نظر گرفته شد و بخشی از فشار اقتصادی جاری آن زمان را پوشش می داد . بله به نظر من نیمه سال بهترین زمان درخواست است .

  4. Sajad گفت:

    با سلام

    در مذاکره یی که من با مدیرم داشتم البته بیشتر گلایه از پایین بودن حقوق بود تا مذاکره ،ایشان غیر مستقیم گفتنن که من باید فعالیت بیشتری از خودم نشان بدهم و انتظار بیشتری از من دارد . به نظرم اینجا میشه قضیه مرغ و تخم مرغ ، آیا اول من باید فعالیت بیشتری از خودم نشان بدهم تا شامل دریافت حقوق شوم یا اینکه اول  شرکت برای ایجاد انگیزه و رفع نگرانی ذهنی من حقوق من را افزایش دهد و در مقابل انتظار افزایش راندمان را داشته باشد؟؟

     

  5. سلام. علی رغم همه روش ها برای ارائه پیشنهاد افزایش حقوق به کارفرما، بازهم بسیاری از درخواست های افزایش حقوق با پاسخ منفی مواجه می شوند. به نظر بنده شخص کارمند حتما باید یک “برنامه دوم” یا همان PLAN Bدر آستین داشته باشد. این برنامه دوم اگر خلاقانه باشد می تواند عایدی بیشتری از افزایش حقوق نصیب شخص بکند. همچنین به عقیده من مقاومت در برابر پذیرش PLAN B برای کارفرما دشوارتر خواهد بود.

  6. سلام
    وقت بخیر
    موردمشابه از مذاکره های اشتباه در مورد افزایش حقوق مقایسه حقوق خود با حقوق دیگر اعضای سازمان است.متاسفانه در خیلی از سازمانها دیده میشود که نیمی از زمان حضور پرسنل در سازمان به کنکاش و جستجو در مورد میزان و نحوه محاسبه حقوق مدیران یا دیگر اعضای سازمان تلف میشود.
    این موضوع به غیر از هدر رفتن زمان مفید کار پرسنل, باعث بدست آوردن اطلاعات غلط و استفاده از آن درمذاکره افزایش حقوق میشود.بارها مشاهده شده که پرسنل برای افزایش حقوق خود به جای بیان توانایی ها و تلاش خود به موضوع حقوق دیگران میپردازند که این موضوع علاوه بر افزایش پیدا نکردن حقوق باعث تغییر منفی افکار مدیر نسبت به آن شخص میشود.
    معمولا دلایل میزان دریافت حقوق هر یک از اعضای سازمان را فقط خود مدیر میداند و نباید بر مسایلی که مدیرمان آن را بعنوان نکته مدیریتی در ذهن خود پرورانده به صورت مستقیم و بی پروا اشاره کنیم.بلکه همراه با بیان توانایی های خود و یا بیان مسایلی که توان برطرف کردن آن را داریم,درخواست افزایش حقوق را مطرح کنیم.
    ممنون ازسایت و مطالبی زیبایی که مطرح می نمایید.

  7. زهره گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    سلام

    یک مورد مذاکره اشتباه هم بنده مینویسم

    اینکه کسی برای افزایش حقوق خودش ،درامد سازمان ، شرکت و یا جایی که در ان مشغول به کار است را به رخ مدیر و مسیول ذی ربط بکشد .حالا به طور مستقیم یا غیر مستقیم هم اشتباه است و باعث بدبینی و شکل گیری یک تصور بد در ذهن مدیر از ان شخص خواهد شد و چه بسا که درخواست افزایش حقوقش هم ناکام بماند…

  8. سلام.
    وقتی به اطرافم نگاه می کنم می بینم که خیلی از افراد در بحث «نسبت هزینه های زندگی با حقوق»، دچار اشتباه می شوند و تلاش دارند که کارفرما را با اشاره به این موضوع متقاعد کنند که حقوق دریافتی شان کم است.
    متاسفانه این را هم عرض کنم که کارمندانی را هم می شناسم که -از نظر من- بیهوده درگیر این موضوع هستند.
    خانم و آقا هر دو شاغلند، هر دو جایگاه معتبر و مهمی در سازمانشان دارند، سمت و موقعیت سازمانی مناسب و بالایی دارند و از نظر امکانات زندگی هم جزو سطح بالای جامعه محسوب می شوند، ولی هر گاه در سایتی، برنامه تلویزیونی ای، خبری و خلاصه هر جایی از «حداقل دستمزد لازم برای زندگی معمولی در تهران» با خبر می شوند، یا جایی رقم «خط فقر» اعلام می شود، اعتراض شان بالا می گیرد که واقعاً چه قدر زندگی سخت شده و البته اکثراً هم منظورشان سختی برای خودشان است.
    این نکته دوم را عرض کردم که به نوع نگاه آدمها یی در اطرافم اشاره کنم که همیشه دنبال «رابطه ای بین سطح دستمزد»شان و «نرخ تورم» و «خط فقر» هستند و انگار توقع دارند که با هر مرحله تغییر قیمت مایحتاج زندگی، حقوق آنها افزایش پیدا کند.

    ممنونم.
    برقرار باشید.

    • سارا. گفت:

      جناب آقای داداشی در نکته دوم کامنت خود، به موضوع جالبی اشاره کردند. حتی فکر می‌کنم این‌گونه افراد دنبال «رابطه‌ای بین سطح دستمزدشان و خرجهای رو به رشد زندگیشان بخاطر تغییر انتظاراتشان از سطح زندگی» هستند.
      یعنی بطور مثال در یک فرآیند رشد و ترفیع شغلی مثلا در یک سازمان دولتی قرار گرفته‌اند، پس از کارشناس یا نهایتا مدیرکل بودن به سطوح معاونت سطح بالا رسیده‌اند، از آن طرف هم سطح زندگی و خرجهای خود را به موازات این ترفیع‌ها، بسیار بالا برده‌اند و اکنون با وجود حقوق چندمیلیونی و پاداش چند میلیونی، همچنان مدعی هستند که هشت‌شان گرو نه‌شان است و حقوق‌شان کافی نیست.
      این دقیقا مصداق معیار قراردادن هزینه‌های زندگی (آنهم هزینه‌های یک زندگی و خرجهای شاید نامتناسب با میزان حقوق) است که نشان می‌دهد، کارفرماها چرا نمی‌توانند به این معیار، توجه کنند. زیرا با افزایش حقوق افراد، انتظارات و سطح زندگی و به تبع آن، خرجشان هم زیاد می‌شود و باز حقوق حاضر جوابگوی نیازهایشان نخواهد بود و این چرخه پایانی نخواهد داشت.

  9. سارا. گفت:

    یک مشکلی که فکر می‌کنم بیشتر در شرکتهای ایران وجود داره، اینه که کارفرماها به هیچ عنوان مبلغی رو که برای شغل موردنظرشون درنظر دارن؛ مطرح نمی‌کنند. همیشه از کارجو سوال میکنند، حقوق درخواستی چقدره. این در حالیست که حقوق برای یک شغل شاید مشابه در شرکتهای گوناگون ممکنه بر اساس محیط و وضعیت شرکتها خیلی متفاوت باشه. جایی باشه که کلا رقم‌های پرداختی از عرف بازار بیشتر باشه و اگر کارجو همون حقوق جای قبلی رو پیشنهاد بده بدون اینکه این مساله رو بدونه، بعدا با این مشکل مواجه میشه که کارکنانی که تجربه، تخصص، مسئولیت یا بهره‌وری کمتری از اون دارند، ممکنه در سطح اون یا بیشتر حقوق بگیرند و این امر، انگیزه فرد رو کاهش بده.
    یا جایی ممکنه باشه که حقوق اول کار خیلی مهم باشه و در اون محل، امکان افزایش حقوق بجز درصدهای ثابت سالیانه وجود نداشته باشه یعنی هرچقدر اون شخص تلاش کنه و کارایی خودش رو ثابت کنه، هیچ پاداش مالی یا غیرمالی در انتظارش نباشه؛ برعکسش جاهایی هستند که ممکنه از اول، با حقوق کم قرارداد ببندند ولی با دیدن اولین نشانه‌های کار خوب، پاداش یا افزایش حقوق بدهند.
    این امر باعث میشه، خیلی وقت‌ها سناریوی دوم رخ بده یا حتی برعکسش؛ یعنی کارجو حقوق موردنظرش رو اعلام می‌کنه، درصورتیکه اون کارفرما کلا سیستمش بر مبنای پرداخت‌های در این سطح نیست ولی ممکنه فاکتورهایی در اون شغل وجود داشته باشه که برای کارجو مهم باشه و حاضر باشه بخاطر اونها حقوق کمتر بگیره ولی چون از دید کارفرما مهم یا قابل توجه نیستند، اصلا در جلسه مصاحبه مطرح نشوند؛ مثل ساعات کاری انعطاف‌پذیر، استقلال کاری در شغل موردنظر و . . . ولی بخاطر اینکه کارجو حقوق بالا درخواست کرده که ممکن بود با شنیدن همه جوانب امر، به حقوق پایینتر هم راضی بشه، درخواستش رد میشه.
    همه این مسائل باعث میشه، در اکثر مواقع مطرح کردن حقوق درخواستی از سوی کارجو به ضرر اون تموم بشه. فکر می‌کنم کارفرمایان ایرانی هم باید یاد بگیرند برای شغل موردنظرشون حقوق موردنظر رو مطرح کنند و همینطور سیستم جبران خدمات خودشون رو شرح بدهند (مثلا اینکه قرارداد سال بعد به شکل بسته خواهد شد، آیا فقط افزایش ثابت داره یا بستگی به کارکرد فرد داره)؛ این مسائل میتونه به نفع کارفرما هم باشه چون مانع کاهش انگیزه نیروهای جدید و همینطور از دست دادن اونها در آینده نزدیک میشه.

  10. همه می دانیم که تعیین حد و مرز، ریسک هم به دنبال دارد. تعیین حداقل حقوق و دستمزد هم یکی از این ریسک هاست، و به خصوص اگر شما گزینه دیگری نداشته باشید.
    فرض کنید من یک دانشجوی لیسانس تازه فارغ التحصیل شده هستم و برای ورود به بازار کار، می خواهم به شرکتی وارد شوم. دو مسئله برای من وجود دارد:
    ١. به سراغ چه شرکتی بروم؟ یک شرکت گرید یک بزرگ، یک شرکت گرید یک کوچک، یا اصلا یک شرکت گرید دو و گرید سه؟
    ٢. آیا در مذاکره استخدام خود، درخواست حقوق داشته باشم؟ می دانم که تعداد زیادی از افراد شبیه به من بدون حقوق و با شرایط بسیار نامشخص کار خود را شروع می کنند، اما اطلاع دقیق هم دارم که نهایتا با چند ماه تجربه (کم تر از ۶ ماه) می توانم به کف پرداختی شرکت برسم (مثلا ٧٠٠ هزار تومان) و دوست ندارم ارزش کارم را پایین بیاورم. پیشنهاد شما چیست؟ با چه پیش فرض هایی وارد مذاکره شوم و از چه ادبیاتی استفاده کنم؟
    حقوقی را- کم تر از حداقل پرداختی شرکت، مثلا ۵٠٠ هزار تومان- در نظر بگیرم و از آن پایین تر نیایم؟
    درخواست حقوق داشته باشم، ولی به کار رایگان و بدون حقوق هم راضی شوم؟ (در صورتی که این طور بخواهم از چه ادبیاتی باید استفاده کنم؟ من شروع کنم یا طرف مقابل؟ اول کار رایگان را مطرح طرح کنم یا حقوق پیشنهادی را؟)
    قبول کنم که رایگان و در شرایطی نامشخص شروع کنم، اما بعدا در فرصتی مناسب دوباره درمورد آن درخواست مذاکره داشته باشم؟
    در مذاکره اولیه خود اعلام کنم که فعلا رایگان کار می کنم و درخواست دارم بعد از بازه زمانی مشخصی مجددا روی نحوه همکاری ام تجدید نظر شود؟ (مثلا ۴ ماه رایگان کار می کنم و بعد اگر دو طرف راضی بودند، یک قرارداد ٧٠٠ هزار تومانی می بندیم.) (توجه کنید که اگرچه ممکن است این روش مطلوب و منطقی به نظر برسد، ریسک کسب توافق اولیه را بالا می برد. از طرفی احتمال این که شرکت قبول کند در این ۴ ماه ارزیابی مناسبی داشته باشد و زحمت مذاکره مجدد را بر خودش هموار کند- برای چنین نیرویی- پایین است. از طرف دیگر روشی غیرعرف است و ممکن است من در نگاه اولیه داوطلبی مغرور و پررو شناخته شوم. و البته باید قبول کرد که اگر طرف مذاکره من یک شرکت گرید یک بزرگ باشد، احتمالا بنده را همان اول می گذارند کنار، چرا که برای چنین نیرویی یک سری کارهای سطح پایین روتین و همیشگی در نظر گرفته و من یا کس دیگری برایش فرقی ندارد. نیروی کار متقاضی هم که زیاد پیدا می شود، کسانی مثل من که می خواهند کارشان را شروع کنند، به هر هزینه ای.
    پیشنهاد شما چیست؟ برای کسی که نخواهد عمرش را در دانشگاه تلف کند و به دنبال مدرک نباشد، شروع کار، آن هم در چنین شرایطی، یک مشکل جدی است. آیا امکان دارد مطالب مجزایی را به این موضوع اختصاص داد؟
    متشکرم.

    • گروه متمم گفت:

      مریم عزیز.

      شما دو نکته مختلف را در سوال خود مطرح کرده اید.
      نکته اول در مورد انتخاب بین شرکت های کوچک و بزرگ در هنگام ورود به بازار کار است و نکته دوم، در مورد نحوه مطرح کردن درخواست حقوق یا ادبیات مورد استفاده برای آغاز و مدیریت گفتگو.

      همانطور که اشاره کردید لازم است در مورد هر کدام از آنها، مطلب جداگانه ای منتشر شود.
      در مورد سوال اول، تنظیم یک مطلب را در برنامه کار قرار خواهیم داد و در مورد سوال دوم، مطلب بعدی در مورد مذاکره حقوق را در این زمینه منتشر خواهیم کرد.

      با تشکر از دقت و حوصله شما در تنظیم شفاف و دقیق صورت مسئله.

      پی نوشت: دو ستاره ارزش افزوده مربوط به کسانی است که یک مسئله جدید را برای مطرح شدن در متمم پیشنهاد کرده و صورت آن مسئله را به شکل کامل و دقیق توضیح میدهند.

  11. سعید رمضانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    نه در مورد حقوق ولی مرتبط:
    یک نکته‌ در مورد پیشنهاد قیمت(دستمزد) هم در نظر گرفتن شرایط اجتماعیه. چند باری از طراحان سایت شنیدم که وقتی قیمت بالاتری می‌گن راحت‌تر طرف مقابل قیمت رو قبول کنه. انگار که رابطه‌ی مستقیمی بین قیمت و توانایی طراح وجود داره، حتی اگر این قیمت‌های بازار به خاطر حباب باشه و واقعا کاری که انجام می‌شه ارزش کم‌تری داره.

    • گروه متمم گفت:

      در تایید فرمایش شما، ظاهراً زمانی که در مورد هر کالا یا خدمتی، ارزیابی مشخص کیفیت امکان پذیر نباشد، ممکن است که خریدار آن خدمت یا کالا، قیمت را به عنوان شاخصی از کیفیت در نظر بگیرد.

      به عنوان مثال در بین دی وی دی های خام در بازار ایران که عموما هم برندهای اصلی ندارند و یا اگر هم دارند، کیفیت آنها (به فرض اینکه از حداقل خاصی بالاتر باشد) برای مشتری مشخص و قابل سنجش نیست، ممکن است مشتری دی ودی دی خام گران تر را با کیفیت تر فرض نماید.

      بنابراین میتوان حدس زد که در برخی زمینه های شغلی هم، اگر معیارهای مشخص ارزیابی وجود نداشته باشد، ممکن است قیمت پیشنهادی بالاتر، به عنوان شاخصی از کیفیت فرض شود.

      البته همانطور که شما هم قطعا میدانید در این زمینه شاخص های دقیق وجود دارد، اما مشتریان چندان آگاهی به آنها ندارند.

  12. سعید رمضانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    فکر می‌کنم کسی که می‌ره برای درخواست حقوق بالاتر، باید طوری باشه که با این حقوق بتونه کارش رو ول کنه. و این رو هم بدونه که روابط کاری لزوما با روابط انسانی یکی نیستند. ممکنه از نظر کاری و مالی با فردی به مشکل بخوریم، ولی باز دوست بمونیم و روابط خانوادگی و اجتماعی‌مون رو ادامه بدیم.
    —-
    من فعلا دانشجو هستم و نیازهای مالیم از طرف خانواده برطرف می‌شه، پس پول رو به خاطر رفع نیازهای معمولی نمی خوام.
    این باعث شده در مورد قیمت دستمزدهایی که پیشنهاد می‌دم حداقل‌ها رو در نظر بگیرم. مثلا برای طراحی سایت فروشگاهی که خود کارفرما گفته بود به خاطر این که ممکنه ۶۰۰هزار دربیاد انجام نمی‌ده و نگه داشته برای سال بعد و من می تونم انجام بدم، می خوام ۵۰ هزار تومان رو پیشنهاد بدم. چون حتی ۱۰ هزار تومان هم رفاه زندگیم رو افزایش می‌ده و از طرفی کار کردن برای این کارفرما مزیت‌های دیگه‌ای هم داره. (آدمیه که براش احترام قائلم و اعتقاد دارم که گسترش کسب‌وکارش خوبه و می‌خوام نقشی داشته باشم و باعث می‌شه که من رو به بقیه معرفی کنه)

    • سلام سعید جان ، نوع نگاهت به کاری که بر اساس عرف حدود ۶۰۰ هزار تومان ارزشش هست و تو بدلیل عدم نیاز مالی ارزش اون کار رو به کمتر از ۱۰% می رسونی و در مقابل اون کارفرمای عزیز ممکنه بدلیل ارزان فروشیت تو رو به بقیه معرفی کنه بنظر صرفا دیدگاه فردی است.
      تو در این بازار داری قیمت رو بدلیل عدم نیازت به طرز وحشتناکی میشکنی و باعث آسیب سایر همکارانت که نیاز مالی دارند و باید با تو رقابت نابرابر کنند قرار میدی و از اون مهمتر ارزش این کار رو در نگاه کارفرما و سایر کسانی که ممکنه معرفی بشی کم ارزش.
      قیمت رقابتی و تخفیف خوبه و راهی جهت ماندن و رقابت در بازار اما نه به بی ارزش کردن تخصصت و حذف اینگونه رقبا، بنظرم یکبار این سوال رو از خودت بپرس که اگر من نیاز مالی داشتم چه قیمت رقابتی رو پیشنهاد می دادم و انتظار داشتم که همکارانم بدهند !
      موفق باشی

      • سعید رمضانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

        ممنون. احتمالا طبق دیدگاه همکاران من یک بچه‌ای هستم که بازار رو خراب می‌کنه(: (که البته نسبتا هم صحیح است)

        ولی خب این شرط که من موقع قیمت دادن باید به وضعیت همکاران و بازار توجه کنم رو نمی‌تونم قبول کنم. تو این نوع قضایا به دست نامرئی اعتقاد دارم که خودش باعث تنظیم بازار می‌شه و اگر واقعا کاری هست که برای ۶۰هزار تومان همان کار رو انجام می‌دن و جو طوری هست که بقیه ۶۰۰ می‌گیرند، پس شاید جو اشتباهه.

        *توضیح بیشتر:
        کل فرآیند خرید هاست و دامنه و نصب پرستا شاپ الآن شاید برای من یک ساعت وقت بگیره(البته نه یک ساعت متناوب) و فکر هم می‌کنم که برای یک ساعت ۶۰هزار تومان مقدرا مناسبیه. از طرفی هم علم پیشینی خاصی هم نمی‌خواد. خرید هاست و دامنه و نصب یک سیستم آماده صرفا یک مرحله بالاتر از رایت سی‌دی و بازکردن فایل فشرده‌س.
        البته شاید چون من هنوز ذهنیتی مناسبی در مورد بازار و خرج‌های زندگی ندارم این طور می‌گم. طراحی سایت کاری نیست که هر فرد روزی ۵ تا داشته باشه و بگه که روزی ۳۰۰هزار کاسبه.

        و باز ممنون که در مورد نظر من ایده‌تون رو نوشتید. خوشحال می‌شوم در مورد مدل ذهنی مناسب برای بازار ایران و تفاوت‌ شغل و درآمدهاشون هم اگر ایده‌ای داشتید کمکم کنید.

    • جناب رمضانی

      دوست عزیز ؛ هدف از انجام کار همیشه منافع مادی نیست و لذت های دیگری نیز وجود دارد؛ به اعتقاد من فلسفه وجودی متمم هم براین اساس است.

      با توجه به پارامترهای که ذکر کردید اگر من در جایگاه شما بودم این تصمیم را می گرفتم؛

      کار را با حداکثر تخفیف ۲۰% ولی با آپشن های اضافی و کیفیت بالا انجام می دادم اینطوری جواب محبت های کارفرما را داده ام بازار را خراب نکرده ام و تبلیغات ام ( نه بدلیل قیمت کم که بدلیل کیفیت بالا) انجام شده است ودر آخردرآمد حاصل  را صرف ؛خدمات عمومی و امورخیریه وغذا دادن به پرندگان و….  می کردم .

      موفق باشید

  13. سلام.
    تجربه ی من از جنس «مذاکره» نیست و از جنس «مکاتبه» است. ولی شاید به درد بخورد.
    شرکتی که مجموعه ی شرکت ما را خریده بود. بعداز مدتی کم کم کارکنان ما را رد کرد و با همکاران خودش کار را پیش می برد.
    فقط مرا نگه داشته بودند که صورتهای مالی را تنظیم کنم و بعد از برگزاری مجمع آن سال، از شرّم راحت شوند.
    در آن مدت، من علاوه بر آنچه دنبالش بودند، کارهای عجیب و غریبی برای واحد مالی شان انجام دادم.
    تاریخ مورد نظر رسید ولی به خاطر کارهایی که عرض کردم اضافه بر سازمان انجام داده بودم، تصمیم گرفتند به جای خلاص شدن از شرّ من به این فکر کنند که آیا می خواهند دوباره قرار داد ببندند یا نه؟
    معاون مالی – اداری شان قراردادی نوشته بود و داده بود تا من امضاء کنم.
    از رقم قرارداد اصلا خوشم نیامد . چندبار درخواست مذاکره دادم( آن موقع درخواست می دادم که ایشان را ببینم، حالا می گویم درخواست مذاکره دادم :) دیگر اسمش را یاد گرفته ام) ولی هیچ وقت فرصت نشد . بالاخره یک بار گفته بود درخواستش را بنویسد تا بخوانم.
    من در برگه ای کوچک سوابق کاری مرتبط را نوشتم و زیرش قید کردم که با کمتر از دوبرابر رقم پیشنهادی شما، ادامه ی همکاری نخواهم داد.
    برگه داخل جلسه رفت و با پاراف «موافقت می شود، قراردادی با رقم پیشنهادی نامبرده تنظیم بفرمایید.» بیرون آمد.
    بعدها هر بار -از جمله امروز- وقتی به این موضوع مراجعه می کنم، چند دلیل برای موفقیتم پیدا می کنم:
    ۱- من سوابقی داشتم که در موقعیت قدرت قرارم می داد.
    ۲- صراحتا گفتم که با این قرار داد مخالفم( علی رغم اینکه تنها بازمانده از شرکتی خریداری شده بودم که دیگر وجود خارجی نداشت.)
    ۳- در خصوص مبلغ مورد نظرم، دقیق و شفاف آن را نوشتم.
    ۴- به اندازه کافی با در خواست های متعدد برای گفتگو، صبوری ام را نشان دادم و اصلا عصبی رفتار نکردم( این را امروز با خواندن متن شما فهمیدم.)

    دیگر اینکه یاد جمله ی قدیمی استاد شعبانعلی افتادم – قریب به این مضمون:
    «همیشه در مورد کارتان طوری حرف بزنید و با دیگران صحبت کنید که انگار به آن نیاز ندارید.»
    ممنونم.
    برقرار باشید.

    • گروه متمم گفت:

      برای ما هم مرور تجربه‌ی شما مفید و آموزنده بود.
      تنها نکته‌ای که شاید باید تاکید شود این است که مکاتبه شما هم مانند بسیاری از مکاتبه های دیگر از جنس مذاکره محسوب میشود.
      ضمن اینکه اساساً انتخاب شیوه گفتگوی مکتوب در برخی مذاکره ها، میتواند اثربخش‌تر هم باشد و به طرفین کمک کند که کلمات و خواسته ها و انتظارات را دقیق‌تر و هوشمندانه تر مطرح نماید.

  14. چراغی گفت:

    با سلام،
    من دریک پروژه مشغول به کار بودم و همزمان یک فرصت شغلی جدید پیدا کردم که در مصاحبه ی کاری آن شرکت از لحاظ فنی مطابق نیاز آنها بودم و در مرحله دوم بر سر حقوق به توافق نرسیدیم و آن شرکت از یک طرف نیاز به جذب نیرو داشت و از طرف دیگر من هم در جایی مشغول کار بودم و خیالم کمی راحت بود . بدلایلی تصمیم گرفته بودم که از شرکت جدا بشم .به هر حال بعد از چند بار پیشنهاد قیمت و بررسی از طرف آنها و از طرف من ،در مرحله آخر یاد صحبت های استاد حیدری افتادم که ایشون تو رادیو متمم به یه مضمونی می گفتن: با قدرت و دست بالا در مذاکره حاضر شوید و صحبت کنید.خلاصه هر چند من با پیشنهاد آخری آنها ۵۰-۵۰ بودم ولی گفتم به هر حال یک عمر تجربه پشت حرف استاد حیدری هست و قیمت آخر آنها را درصدی افزایش دادم و گفتم که دیگه کمتر از این مقدار برای من مقدور نیست و اگر کسی به شایستگی کار شما را انجام میده با مبلغ مورد نظرتون،حق ایشان هست که با شما همکاری داشته باشه. در نهایت آنها پیشنهادم را پذیرفتن .
    ولی واقعا بعد از آخرین پیشنهادم ،چند بار احساس پشیمانی کردم که شاید به این مذاکره پایان بدند و قبول نکنند و برگشت من به قیمت قبلی آنها یکم عقب نشینی تلقی میشه وخوشایند نیست. شرایط اون تفنگ خالی برای هر دوطرف پیش اومده بود که گفته میشه از تفنگ خالی دو نفر می ترسن ،یکی شخصی که تفنگ به سمتش نشونه رفته،میترسه الان بهش شلیک بشه و دیگری فردی هست که تفنگ خالی دستش هست و می خواد شلیک کنه و میترسه که الان طرف بفهمه تفنگ خالیه .

    #سوال
    ذهن من نسبت به مذاکر منفی هست و مذاکره را بیشتر یه ترفند از نوع منفی میشناسم،بطوریکه آموزش می بینند که طرف دیگه را مغلوب کنند یا به واقع یک نوع جنگ هست.
    اگر لطف کنید و ویژه گی های مثبت و دیدگاه های مثبت را در این خصوص نام ببرید و توضیح بیشتر بدید،بسیار سپاسگزارم.

  15. فرشاد گفت: (عضو ویژه)

    با سلام
    نظرتون در مورد اینکه در ابتدا یک آلترناتیو شغلی پیدا کنیم و سپس با مدیر مذاکره کنیم چیه؟
    من یک بار این کار رو کردم و پیشنهادهای مالی خوبی از سمت مدیران شرکت بهم شد. ولی چون از فضای کار خوشم نمیومد، ترجیح دادم که شغلم رو عوض کنم.

  16. علی گفت:

    به نظرم یه مورد دیگه که میشه به موارد بالا اضافه کرد زمانی هست که سازمان یه تعدادی از نیروهاشو که کار مشابه شما رو انجام میدادن از دست داده و حالا با توجه به اینکه بیش از پیش به شما نیاز هست و بدون شما کارشون لنگ میمونه برای حقوق مذاکره کنید (تجربه‌ای که برای خودم پیش اومد و درخواستم بر خلاف پیش‌بینی که داشتم رد شد!)

  17. من بزرگترین اشتباهم رو زمانی مرتکب شدم که برای یکی از آشنایان که در شرف افتتاح اولین رستورانش بود و از من درخواست داشت تا سیستم مالی برای اون رستوران از ابتدا تا انتها انجام بدم (تیر ماه امسال ). پس از ۴ ماه کار روزی تقریباً ۴ ساعت و طراحی فرمهای مالی و قسمتی از فرمهای اداری و خلاصه طراحی سیستم حقوق و دستمزد و خلاصه کلی کار دیگه نشستم صحبت کتم ( چون فکر کردم اگه کارم رو ببینن بعد مذاکره کنم حتماً نتیجه مورد نظرم رو میگیرم ) و در کمال نا باوری و بعد اون همه کار بهم گفتن ما رفتیم پرسیدیم برای این کار تو دیگه چون خیلی زحمت کشیدی از کارت هم راضی هستیم حداکثر ماهی ۲۵۰ هزار تومان بهت میدیم
    قیافه من اون موقع خیلی دیدنی بود دیگه ، فقط خودمو کنترل کردم یه لبخند زدم ، گفتم این مبلغ هزینه رفت و آمد من هم نمیشه ، پس نمیتونم ادامه بدم ، بعد رفتم وسایلم رو جمع کردم و تمام کارهایی که انجام داده بودم رو و طراحی کرده بودم از سیستم پاک کردم ( محض اطمینان اون درایو رو ۳ ۴ بار فرمت کردم) بعد هم اومدم
    ولی درس عبرتی شد که دیگه همون اول حقوق رو طی کنم و اینجوری ۴ ماه مفت برای کسی کار نکنم

    • مهدی تیموری گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

      به نظرم اشکالی نداشت اگر همان ۲۵۰ هزار تومان را می گرفتید، سیستم های نرم افزاری نیاز به پیشتیبان دارند و مطمئنا کسی جز شما قادر به پشتیبانی نبود. آن وقت در هنگام پشتیبانی که سیستم شما جا افتاده بود می توانستید ارزش منصفانه کارتان را بگیرید.

  18. محمدجواد مقومی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    با توجه به افزایش سالانه حقوق اکثر کارمندان سازمان های دولتی و خصوصی که معمولا در حقوق فروردین ماه اعمال می گردد، به نظرم روزهای آخر سال هم فرصت مناسبی برای درخواست افزایش حقوق نباشدو دلیلش هم شاید همان نکته ای باشد که در متن درس بالا اشاره شد یعنی ایجاد احساس امتیاز دهی بیش از اندازه در مدیر.

    • شاید بله، ولی شاید هم خیر.
      احساس امتیاز دادن بیش از اندازه می تواند به خاطر افزایش تعداد دفعات تجدید نظر در حقوق هم به وجود بیاید، حتی اگر مجموع مبلغ اضافه شده چندان چشمگیر نباشد. بنابراین شاید بد نباشد مذاکره را به قبل از زمان تعیین حقوق جدید موکول کنیم.
      شاید ما مدیر خیلی خوبی داشته باشیم، ولی ما در سازمان خودمان اغلب مذاکره روی شرایط جدید (شامل وظایف،میزان زمان، و حقوق) را قبل از پایان سال و یا هنگام بستن قرارداد جدید انجام می دهیم. این طوری دو طرف با یک دیگر صادق بوده و تکلیف خودشان را می دانند.

  19. سلام

    من تا به حال دو بار با عبارات زیر موفق به دریافت افزایش حقوق راضی کننده ای شده ام:
    مورد اول: اوایل سال بود و شرکت ما برای افزایش حقوق قانون مشخصی نداشت. مدیر مدت طولانی ای در خارج از کشور بود. در یکی از مکالمات تلفنی که زمان را مناسب دیدم:
    – احتراما فکر میکنم زمان اون باشه که نسبت به حقوقم تجدید نظری انجام بشه.
    – یعنی چی؟
    – منظورم اینه که فکر میکنم باید نسبت به افزایش حقوقم اقدام بشه
    – نظرت رو برام ایمیل کن

    من هم یه ایمیل شامل وظایف و اقداماتی که انجام داده بودم نوشتم و در پایان خاطر نشان کردم که برای انجام درست این وظایف به نظر میاد حقوقی بین x تا Y میتونه مناسب باشه. ( به گفته برایان تریسی، مدیران معمولا بین این دو عدد را در نظر می گیرند. یادم نیست بینش رو گرفتند یا مینیمم رو ولی هر چی بود نسبت به اون زمان حقوق خوبی بود.
    فرمول پیشنهاد حداقل و حداکثر:
    حداقل: حقوق مورد نظرتون حداکثر: ۱۵-۲۰ % بالاتر از حقوق مد نظر )

    مورد دوم:
    حدود ساعت ۲-۳ بعد از ظهر بود و زمان و شرایط مساعد
    – میشه چند دقیقه در مورد حقوق باهاتون صحبت کنم؟
    – بفرمایید بشینید
    – می خوام بدونم حضورم در این مجموعه چقدر موثره و چقدر براتون ارزش داره؟
    – بخوایم ارزشش رو بگیم که میلیاردها، حضور شما برامون خیلی مهم و …( تعارف و تحسین و …)ولی اوضاع جامعه و شرایط و … رو که خودتون می بینید و …
    – شما لطف دارید. متوجه هستم ، من هم این مجموعه رو خیلی دوست دارم و برام خیلی مهمه که کارم رو به نحو احسن انجام بدم و دوست ندارم دغدغه کمبود حقوق بخشی از مغزم رو مشغول نگه داره و از کاراییم کم کنه برای همین این مساله رو باهاتون مطرح کردم.
    – چقدر حقوق مد نظرتون هست؟
    – برای چنین سمتی با کارایی عالی فکر میکنم حقوقی بین X وY میتونه منطقی و منصفانه باشه.

    یادمه وسطش رو گرفتند و هر دو راضی و خشنود بودیم.

    نکته: این نکته که مدیر تنهاباشن در مورد دوم خیلی موثر بود.بعد که رییس هیئت مدیره متوجه این موافقت شد از واکنششون متوجه شدم اگر در حضور جفتشون صحبت میشد محال بود به این نتیجه برسیم.

    ۲- معتقدم شرط انصاف را هم باید در درخواست حقوق رعایت کرد. مذاکره ای برنده- برنده چون همیشه باید در نظر داشت. ما تخصص و دانش خود را می فروشیم و مثل هر مورد دیگری گرونفروشی انسانی و خداپسند نیست.

    امیدوارم مفید بوده باشه. پیروز باشید و پایدار

    • هوشمندانه بود اما مدیر شما هم ادم حرفه ای بود.چون اگه ادم بد شانسی بیاره با مدیری کار کنه که اخلاق حرفه ای رو ندونه هر استدلالی بیاره حرف خودشو میزنه یا در نهایت وعده میده.موفق باشید

    • محسن رضایی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

      سلام خانم افشار.ممنون از نوشتتون.

      در زندگیم موارد زیادی رو دیدم که وقتی گزینه پیش روی طرف مقابلت می گذاری -حتی اگه همه گزینه ها غلط باشند!-در اکثرا مواقع یک گزینه رو انتخاب می کنند.احتمالا جز خطاهای تصمیم گیری باشه.

  20. فرهاد سلطانی گفت: (عضو ویژه)

    مذاکره حقوق را در آخرین روز کاری انجام ندهید! بخصوص اگر برای آشنایان کار میکنید!
    یک تجربه درباره مذاکره حقوق:
    من سالها پیش تابستانها در صنعت کیف مشغول بکار بودم. هم در تولیدی کیف هم در عمده فروشی (اصطلاحا بُنَک داری کیف). در تولیدی کیف (که به آن “سَراجی” هم میگویند که بر وزن “فعال” خوانده میشود مانند خیاط) سمتهای پادو تا چرخکار و در بنکداری در سمتهای فروشنده و انباردار فعالیت کرده ام.
    اشتباهی که بنده در آن زمان انجام دادم، عدم صحبت در ابتدای کار درمورد حقوق و دستمزد بود. دلیل آن نیز آشنا بودن و فامیل بودن با کارفرما بود. جان کلام اینکه در آخرین روز تابستان که مصادف با آخرین روز کاری بنده نیز بود درباره حقوق و دستمزد صحبت میکردیم. طبیعی است که همواره از این جلسات ناامید و ناراضی بیرون آمده ام! زیرا امتیازی برای دادن نداشتم که امتیازی بگیرم.
    پ.ن: عرف حقوق و دستمزد در سراجی بدین شرح است که در طول فصل و در پایان هفته پولی تحت عنوان “یومیه” توسط کارگر دریافت میشود برای رتق و فتق امور. مابقی دستمزد وی نیز در پایان فصل پرداخت میشد. یعنی حقوق ماهیانه در کار نبود و نیست.