Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
شرایط دریافت هدیه نوروزی متمم: دوره صوتی آموزش هدف‌گذاری (کلیک کنید)


نکته‌ای درباره‌ی یاد گرفتن یک مهارت | والتر هاگن


یادگیری یک مهارت (در یادگیری هر چیزی، فراموش کردن یک مرحله‌ی مهم است)

ما در گذشته هر روز جمله‌ی کوتاهی را برای دوستان متممی نمایش می‌دادیم.

جمله‌های کوتاه را معمولاً نمی‌توان به عنوان توصیه‌ای قطعی یا مفهومی علمی یا حتی یک موضع‌گیری مشخص در نظر گرفت.

به همین علت ترجیح می‌دهیم به جای این‌که از آن‌ها در متن درس‌ها استفاده کنیم، فضای جداگانه‌ای را – در قالب دعوت به گفتگو – به این جمله‌ها اختصاص دهیم تا بحث و گفتگو، نقد کردن و نیز مصداق‌یابی برای آن‌ها ساده‌تر باشد.

جمله‌ای که این بار انتخاب کرده‌ایم از یک گلف‌باز (والتر هاگن) و درباره‌ی یادگیری مهارت‌هاست:

qoute_011_mtm_01_06

ساده‌ترین تفسیری که می‌توان از این جمله (اجازه بدهید بگوییم: از این ادعا) برداشت کرد این است که یاد گرفتن اصول اصلاً مفید نیست و در نهایت، حرفه‌ای شدن با فراموش کردن و کنار گذاشتن اصول رایج معنا پیدا می‌کند.

اما تفسیر دیگری هم از این جمله می‌تواند وجود داشته باشد. آن تفسیر این است که یادگیری یک مهارت سه مرحله دارد:

  • یادگیری اصول و قوانین
  • مسلط شدن به استفاده از این قوانین
  • انتخاب برخی از این قوانین و کنار گذاشتن برخی دیگر و رسیدن به یک سبک شخصی

به بیان دیگر، می‌توان گفت: کسی که اصول یک مهارت را می‌آموزد و در نهایت همه‌ی آن‌ها را کنار می‌گذارد، با کسی که از ابتدا با اصول آشنا نشده، یکسان نیست.

چنین جمله‌ای را می‌توان درباره‌ی انواع مهارتها به بحث گذاشت. اگر ما آن را در مجموعه‌ی مذاکره مطرح کرده‌ایم، به این علت است که در مذاکره، چالش وفاداری به اصول رسمی و انتخاب شیوه‌های شخصی بسیار جدی است و هر کس به یادگیری مذاکره می‌پردازد، بارها با این پرسش روبرو می‌شود.

ما هم هنگام گفتگو درباره‌ی این جمله، قرار نیست خودمان را صرفاً به مذاکره محدود کنیم. بلکه آن را فرصتی در نظر می‌گیریم تا با هم درباره‌ی تجربه‌های خود در یادگیری مهارت‌های مختلف بپردازیم:

  • آیا اصلاً چنین فرضی درست است؟ اگر درست است، آیا در مورد همه‌ی مهارت‌ها به یک اندازه مصداق دارد؟
  • چقدر و چگونه باید برای یادگیری اصول پایه در یک مهارت وقت بگذاریم؟
  • در چه شرایط و مرحله‌ای، می‌توانیم اصول را کنار بگذاریم یا به اصطلاح، به «اجتهاد شخصی در آن اصول» بپردازیم؟
  • در انتقال یک مهارت به دیگران و آموختن آن، باید اصول پایه را منتقل کنیم یا سبک خود را؟
  • چگونه تشخیص بدهیم و تصمیم بگیریم که آیا یک فرد مشخص، به سطحی رسیده که بتواند قوانین شخصی خود را به جای اصول پایه به ما منتقل کند؟

پیشنهاد عضویت در متمم

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

  فهرست درس‌های متمم

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

  دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

  استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی

  توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما

  عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی

  مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    مونا محمدی ، یوسف شیخه ، M.Heidari ، امین یوسفى ، مهشید بدیعی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری اصول و فنون مذاکره به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه اصول و فنون مذاکره
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۴۱ نظر برای نکته‌ای درباره‌ی یاد گرفتن یک مهارت | والتر هاگن

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    من هم مثل اغلب دوستانی که در این‌جا دیدگاه‌شون رو مطرح کردند، از جمله‌ی موافقان حرف والتر هاگن محسوب می‌شم.

    البته به فرض این‌که در این نوع جمله‌ها، اغلب همیشه شکلی از مطلق‌گویی وجود داره و به احتمال زیاد، منظور گوینده از همه‌ی اصول در چنین جمله‌ای، بسیاری از اصول هست.

    فکر می‌کنم بخشی از منطق پشت این جمله هم، به تعریف مهارت برمی‌گرده: این‌که مهارت از فرد ماهر رنگ می‌گیره.

    از طرف دیگه، فکر می‌کنم اکثر افراد ماهر، نمی‌تونن به سادگی بخش شخصی رو از سایر دانسته‌ها و تجربیات‌شون در زمینه‌ی یک مهارت جدا کنن.

    نهایتاً ما به عنوان شاگرد (يادگیرنده) هستیم که باید پس از یادگیری از استاد (یاددهنده)، بخش‌های شخصی رو از آموزه‌های استاد جدا کنیم و چیزی که باقی‌ می‌مونه رو به عنوان توشه‌ی خودمون برداریم.

    فکر می‌کنم در اوایل یادگیری و زمانی که نوآموز هستیم، به علت ناآشنایی با زیر و بم‌های هر حوزه‌ای، وارد شدن به این بازی جداسازی نمی‌تونه چندان مفید باشه.

    اما وقتی به تدریج بیشتر و بیشتر یاد می‌گیریم و تجربیات افراد مختلف رو فرا می‌گیریم، آزمایش و خطا و تجربه و اجرا، به ما کمک می‌کنه بخش قابل توجهی از آموخته‌ها رو به عنوان بخش شخصی تجربه‌ی دیگران، کنار بگذاریم و امضای شخصی خودمون رو پیدا کنیم.

    البته حدس می‌زنم وقتی خودمون به مرحله‌ی آموزش برسیم، باز همین رویه تکرار میشه. یعنی آگاهانه یا ناآگاهانه بخش زیادی از آموخته‌ها (اصول + جنبه‌های شخصی) رو به دیگران به عنوان «اصل» معرفی می‌کنیم و زحمت جداسازی رو به اون‌ها واگذار می‌کنیم.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .