درمان شناختی رفتاری یا CBT چیست؟
درمان شناختی رفتاری یا Cognitive Behavioral Therapy که معمولاً به شکل مخفف CBT مورد اشاره قرار میگیرد، یکی از روشهای درمان بیماریهای روانی است که میکوشد با تکیه بر ذهنیت و رفتار انسانها مشکلات مختلف انسانها از اضطراب و افسردگی تا انواع اختلالات شخصیتی را درمان کند.
توصیهی متمم این است که اگر میخواهید درک بهتری از درمان شناختی رفتاری داشته باشید، حتماً برای آشنایی با آلبرت الیس و آرون بک وقت بگذارید و سپس به سراغ درمان شناختی رفتاری بروید.
تاریخچه شکلگیری درمان شناختی رفتاری
برای اینکه درک بهتری از درمان شناختی رفتاری و تاریخچه شکلگیری آن داشته باشید، لازم است به دههی پنجاه میلادی (حدود هفتاد سال قبل) فکر کنید. دورانی که دو گروه روانشناسان رفتارگرا و روانشناسان فرویدی در اوج قدرت بودند.
اگر مشکل افسردگی یا مثلاً اضطراب داشتید و نزد روانشناسان رفتارگرا میرفتید، آنها فکر میکردند که حتماً در اطرافتان محرکهایی وجود دارد که در گذشته نسبت به آنها شرطی شدهاید و این محرکها احساسات و رفتارهای نامطلوب را در شما برمیانگیزند.
روانشناسان فرویدی هم جلسات طولانی و متعدد مشاوره برگزار میکردند تا ریشههای افسردگی و اضطراب (یا هر مشکل دیگر) را در گذشتههای دور جستجو کنند و ببینید چه اتفاقها و تجربههایی در دوران کودکی، توانسته در سطح ناخودآگاه شما رسوخ کند و امروز به شکل بیماری و اختلال، نمایان شود.
کسانی مانند آرون بک و آلبرت الیس به این مسئله فکر میکردند که:
- آیا باید ریشهی هر رفتار و احساسی را در گذشتههای دور جستجو کرد؟
- آیا نحوهی فکر کردن ما در این لحظه، روی رفتارها و احساساتمان تأثیر ندارد؟
- آیا پس از گذران دوران کودکی و نوجوانی، ما به ماشینهایی مکانیکی تبدیل میشویم که نیروهای ناخودآگاه و شرطیسازیهای گذشته، افسار زندگیمان را در دست گرفتهاند و ما را به هر مسیری که میخواهند هدایت میکنند؟
- آیا تصویری که ما از جهان در ذهن خود ساختهایم و قضاوتهایی که دربارهی دنیا داریم، روی رفتارها و عواطف ما تأثیر نمیگذارند؟
در یک کلام، آیا ما سهمِ «زمان حال» را در مشکلاتِ فعلی، بیش از حد ناچیز فرض نکردهایم؟
اگر درسهای مربوط به آلبرت الیس و آرون بک را به دقت مرور کنید، میتوانید پاسخ این پرسشها را حدس بزنید.
آلبرت الیس و درمان شناختی
آلبرت الیس به خوبی میدانست که برای پرسشهای بالا چه پاسخی دارد؛ با این حال – همانطور که در معرفی الیس گفتیم – در مقاطع زمانی مختلف، اسمهای متفاوتی روی پاسخ خود گذاشت:
او ابتدا اصطلاح روان درمانی عقلانی (Rational Psychotherapy) را مطرح کرد و پس از مدتی، تصمیم گرفت عنوان حرفهایش را به درمان عاطفی عقلانی (Rational Emotive Therapy) تغییر دهد. بعدها این نام هم عوض شد و الیس از اصطلاح درمان عقلانی عاطفی رفتاری (Rational Emotive Behavior Therapy) استفاده کرد.
مستقل از نامگذاریهای مختلف، حرف کلیدی آلبرت الیس ثابت است: این رویدادها نیستند که حال ما را بد میکنند، بلکه تفسیر ما از آن رویدادهاست که تبعات منفی را با خود به همراه میآورد.
مدل الیس را معمولاً به شکل ABC میشناسند:
ابتدا رویدادی اتفاق میافتد و فرایند تحلیل و اقدام را فعال میکند (A).
ما آن رویداد را بر اساس باورهایمان دربارهی آن رویداد، خودمان و جهان اطرافمان، تفسیر میکنیم (B).
تفسیر ما در نهایت، هیجاناتی را برمیانگیزد و ما را به رفتارهای مشخصی ترغیب میکند (C).
این نمودار به ظاهر خیلی ساده است و حرف عجیبی در آن نیست. اما به خاطر داشته باشید که قرار دادن المان باور (B) در آن میان (که امروز میتوانیم آن را ذهنیت هم بنامیم) در دوران خود، اتفاق مهمی محسوب میشده است:
وقتی الیس میگوید که بین محرک و پاسخ، چیزی به نام ذهنیت و باور وجود دارد، این ظرفیت را برای ما انسانها قائل میشود که با تغییر ذهنیت و باور خود، در برابر یک رویداد مشخص، پاسخهای متفاوتی داشته باشیم.
بقیهی تلاش آلبرت الیس، به استخراج این باورها، تحلیل آنها و تغییر و بهبودشان اختصاص دارد.
پس میتوان گفت درمان از نگاه الیس، به این معناست که درمانجو و درمانگر به کمک یکدیگر، به کند و کاو این باورها و ذهنیتها بپردازند و آنها را به شکلی اصلاح کنند که فرد، از اضطراب و افسردگی و سایر رفتارها و عواطف نامطلوب فاصله بگیرد.
الیس ما را از ابتدا بیمار و مریض و افسرده فرض نمیکند. او انسانها را افراد سالمی میبیند که برای خود هدفگذاری کرده و برای رسیدن به آن هدفها هم تلاش میکنند.
اما در میانهی راه، دشواریها و موانع و سختیها و اتفاقهای نامطلوبِ ناگزیر، پیش میآیند و از اینجاست که مسیر بعضی از ما تغییر میکند.
کسانی که باورهای غیرعقلانی دربارهی خود و جهان دارند یا خود را زیر فشارِ بارِ «بایدها و نبایدها» قرار دادهاند، ممکن است نتوانند شکستها و اتفاقهای نامطلوب را تحمل کنند و با تفسیری مخرب و ناکارآمد، وضعیت را حتی از آنچه هست بدتر کنند و حلقهی معیوبِ رویداد بد – پاسخ بد را فعال کنند.
آرون بک و درمان شناختی رفتاری
تقریباً همزمان با آلبرت الیس، آرون بک هم مشغول مطالعه و تحقیق و نگارش در زمینهی درمان شناختی رفتاری بود.
مهمترین تفاوت آرون بک با الیس در این بود که بک برای آزمودن این ادعاها، آزمایشهای متعدد طراحی و اجرا میکرد. امروز هم در سایت انستیتو بِک در بخش معرفی روش درمان شناختی رفتاری، تأکید شده که بیش از ۲۰۰۰ مطالعه، اثرات مثبت و سازندهی CBT را تأیید میکنند.
دختر آرون بک در کتاب مبانی CBT تأکید میکند که الگوهای ناکارآمدِ فکر کردن، ویژگی مشترک همهی اختلالات روانی است. مفهومی که خود بک هم بارها در نوشتهها و کتابهایش به شکلهای مختلف مطرح کرده است.
شکل کلی نگاه الیس و بک یکسان است؛ اما تفاوتهایی هم در جزئیات مدلهای آنها وجود دارد. مثلاً بک توجه ویژهای به افکار منفی اتوماتیک دارد. افکاری که اگر به آنها بیتوجه باشیم، ممکن است اصلاً متوجه حضور آنها در ذهنمان و تأثیری که بر روی رفتارها و احساساتمان دارند نشویم:
آرون بک هم مانند آلبرت الیس، به بررسی این افکار و تصاویر و طرحوارهها میپردازد و میکوشد با اصلاح آنها، مسیرِ متصلکنندهی رویداد به پاسخ را بهبود دهد.
لازم به تأکید است که درمان شناختی – رفتاری مدیون تلاش هزاران نفر طی دهههای اخیر است و همهی دستاوردهای آن را نمیتوان به چند نام محدود (از جمله آلیس و بک) نسبت داد.
اشارهی ما به این دو نفر بیشتر از جهت پیشتاز بودن آنها بوده است.
در کل CBT علاوه بر کارهای این دو نفر، همهی تلاشهایی را شامل میشود که خواستهاند با اصلاح ذهنیت و رفتار، ناهنجاریها و اختلالهای روانی انسانها را بهبود ببخشند.
بررسی بیشتر CBT و روشهای درمانی آن، نیازمند درسهایی جداگانه است.
اما فعلاً در این مرحله، مهم است تأکید کنیم که CBT امروزه علاوه بر افسردگی و اضطراب، برای اصلاح و درمان بسیاری از رفتارهای نامطلوب دیگر مانند اهمال کاری، کمال طلبی و اعتیاد به کار نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
دو پرسش و پاسخ آنها
کدام درست است: «درمان شناختی – رفتاری» یا «رفتار درمانی شناختی»؟
در زبان فارسی از هر دو ترجمه استفاده شده است و نمیتوان یکی را درست و دیگری را نادرست دانست. خصوصاً اینکه در انگلیسی هم هر دو عبارت «Cognitive Behavior Therapy» و «Cognitive Behavioral Therapy» به کار میرود. از یک سو میتوان گفت هدف CBT رفتار درمانی است و برای درمان رفتار، به سراغ روشهای شناختی میرود (=رفتار درمانی شناختی).
از سوی دیگر میتوان گفت مسیر تاریخی این علم از درمان شناختی آغاز شده و بعداً تکنیکهای رفتاری را هم به آن افزودهاند (= درمان شناختی – رفتاری).
ضمن تأکید مجدد بر اینکه دو اصطلاح به صورت گسترده به کار میروند، ما در متمم عبارت درمان رفتاری شناختی یا درمان شناختی رفتاری را به “رفتار درمانیِ” شناختی ترجیح میدهیم. زیرا هم هدف CBT را درمان فرد (و نه صرفاً رفتار فرد) میدانیم و هم، این ترجمه با تعبیری که توسط انستیتو بک هم اعلام شده همخوانی بیشتری دارد (CBT uses a variety of cognitive and behavioral techniques).
آیا درمان شناختی – رفتاری همیشه باید توسط درمانگر انجام شود؟
مانند هر بیماری و اختلال دیگری، در اینجا هم شکل حاد و جدی بیماریها باید با همکاری و هدایت درمانگر متخصص انجام شود.
اما با توجه به اینکه مشکلات بسیاری از ما آنقدر حاد نیست که نیازمند درمانگر باشد (و البته آنقدر هم کوچک نیست که به فراموشی سپرده شود) آشنایی با اصول درمان شناختی رفتاری میتواند به صورت فردی هم برایمان مفید باشد. بر همین اساس، کتابهای خودیاری فراوانی با تکیه بر CBT نوشته شدهاند که از جملهی معروفترین آنها میتوان به کتاب از حال بد به حال خوب (نوشتهی دیوید برنز) اشاره کرد که بهشدت هم مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
میتوانید به ترتیب درسهای افکار منفی و تکنیک ABC را بخوانید. این سه درس در کنار هم، تا حدی فضای مبحث CBT و تکنیکهای درمان شناختی رفتاری را برای شما روشن میکنند.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای خودشناسی و شخصیت شناسی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. با فعال کردن عضویت ویژه در متمم، به درسهای بسیار بیشتری نیز دسترسی پیدا میکنید:
ضمناً بررسیهای ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به درسهای شخصیتشناسی علاقهمند بودهاند، برای مطالعهی درسهای زیر هم وقت صرف کردهاند:
تحلیل رفتار متقابل | زندگی شاد | افزایش عزت نفس | کوچینگ | مشاوره مدیریت
کاریزما | مدیریت استرس | تصمیم گیری | روانشناسی پول | استعدادیابی | یادگیری
تحلیل رفتار متقابل | هوش هیجانی | مهارت ارتباطی | رابطه عاطفی | مسیر شغلی
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری خودشناسی به شما پیشنهاد میکند:
- خودشناسی – ویژگیهای خودمان را بهتر بشناسیم
- تعریف درونگرایی چیست؟ افراد درونگرا چه ویژگی هایی دارند؟
- چند کتاب درباره درونگرایی و افراد درونگرا | بررسی و طبقه بندی کتابها
- نحوه برخورد و رفتار با افراد درونگرا
- خجالتی بودن چیست و چه تفاوتی با درونگرایی دارد؟
- پرسشنامه سنجش خجالتی بودن و کمرویی
- ریشه های حس خجالت و کمرویی در جمع
- نقش خانواده و مدرسه در تقویت یا درمان خجالتی بودن کودکان
- خودشیفتگی چیست؟ آیا من خودشیفته هستم؟
- آدم صبح هستید یا آدم شب؟
- توهم پایان تاریخ | آیا ما به آخر خط تغییر و تحول رسیدهایم؟
- مرکز کنترل درونی یا مرکز کنترل بیرونی؟ (+ پرسشنامه منبع کنترل)
- مهرطلبی چیست؟ ویژگی های افراد مهرطلب و پرسشنامه مهرطلبی
- رهایی از مهرطلبی | برنامه ۲۱ روزه پیشنهادی هریت بریکر (هفته اول)
- رهایی از مهرطلبی | برنامه ۲۱ روزه پیشنهادی هریت بریکر (هفته دوم)
- رهایی از مهرطلبی | برنامه ۲۱ روزه پیشنهادی هریت بریکر (هفته سوم)
- کنترل رابطه در دست کیست؟
- پرسشنامه کمال طلبی و تفکیک کمال طلبی مثبت و منفی
- کمال طلبی چیست؟ کمال طلب بودن با کمال گرایی چه تفاوتی دارد؟
- کمال طلبی و عوارض منفی آن در زندگی
- افسردگی چیست؟ نشانه ها و علائم افسردگی چه هستند؟
- سوالهایی برای خودشناسی و شناخت بیشتر خودمان
- معنی تکانش چیست؟ رفتارهای تکانشی چه هستند؟
- DSM یا راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی چیست؟
- شناخت محدودیتهای انسان | نقطه آغاز خردمندی
- امید به زندگی | آیا به مرگ فکر میکنید؟
- اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟ (فوبیای اجتماعی یا جمعیت هراسی)
- سایکوپات کیست؟ اختلال شخصیت ضد اجتماعی چه ویژگی هایی دارد؟
- چقدر ساده به دیگران اعتماد میکنید؟ | پرسشنامه تمایل به اعتماد
- تست دیسک چیست؟ | دانلود پرسشنامه تست DiSC + آنالیز آزمون دیسک
- تعریف اعتیاد چیست؟ چه کسانی معتاد محسوب میشوند؟
- چپ مغزی و راست مغزی | داستان نیمکره فعال مغز
- تعریف ریسک پذیری چیست؟ آیا شما یک فرد ریسک پذیر هستید؟
- اشتباهات تکراری زندگی | تکرار اشتباه یک اتفاق ساده نیست
- اعتیاد به اینترنت چیست؟ | تعریف و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت
- تعریف وراثت پذیری چیست؟ بحث وراثت در شخصیت تا چه حد جدی است؟
- خودنظارتی چیست؟ آیا شما هم یک آفتابپرست اجتماعی هستید؟
- آلبرت الیس
- آرون بک | شناخت درمانی، خطاهای شناختی و طرحوارهها
- درمان شناختی رفتاری یا CBT چیست؟
- تکنیک ABC | روشی برای برخورد آگاهانهتر با افکار منفی و ناکارآمد
- کتاب از حال بد به حال خوب (شناخت درمانی) | دیوید برنز
- کتاب شناخت بیماری های روانی | معرفی انواع اختلالها و بیماری های روانی
- دیل آرچر – متفاوت بودن بهتر از نرمال بودن است
- معرفی کتاب | زندگی خود را دوباره بیافرینید | جفری یانگ
- گفتگو درباره روانشناسی | پادکست انجمن روانشناسی آمریکا
- اتاق خبر | درسهای خودشناسی و شخصیتشناسی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : طاهره خباری
من کتاب از "حال بد به حال خوب" دیوید برنز رو خوندم. البته قبل از این کتاب، کتاب کمحجمتر دیگرش یعنی کتاب "ده قدم تا نشاط" رو خونده بودم.
خوندن هر دو کتاب برای من بهشدت آموزنده و کاربردی بود. چون باعث شد که دقیقتر برخی از باورهای مخرب خودم رو رصد کنم و برای تغییر اونها تمرین و تلاش کنم.
آقای برنز معتقده که تمرین کردن، اون هم به شکل مکتوب، باعث میشه تا ما بهتر بتونیم بین رویداد، باور و احساس تفکیک قائل بشیم و خطاهای شناختی باورهایی که موجب آزارمون میشه رو تشخیص بدیم.
یه نکتهی جالب برای من این بود که آقای برنز نمیگفت که مثلاً فلان باور، باوری مخرب هست و باید کنارش گذاشت (کاری که خودم بارها و بارها نسبت به باورهای اطرافیانم انجام دادم).
ایشون پیشنهاد میده که برای هر باوری یا فکری یه جدول سود و زیان تشکیل بدیم و خودمون قضاوت کنیم که باورمون دربارهی موضوعی خاص چقدر برای ما کمککننده هست و چقدر داره به ما آسیب میزنه. و این دقیقاً همون چیزیه که از درسهای مدل ذهنی یاد گرفتیم: مدل درست و غلط نداریم، بلکه مدل مفید و غیر مفید داریم.
اینطوری میشه باورهایی که فکر میکنیم بیشتر برامون ضرر دارن، کنار بذاریم و با باورهای مفید و کاربردیتری جایگزین کنیم. البته جایگزینی باورها در حرف آسان و در عمل مشکل هست و علاوه بر آگاهی نیاز به تمرین کردن هم داره.
پینوشت: خیلی دوست داشتم بیشتر از این راجع به نکات و تکنیکهای دیوید برنز حرف بزنم، ولی احساس میکنم حرفام میتونه مصداق ایجاد اختلال در روند درسهای متمم باشه. چون به احتمال زیاد متمم پس از معرفی بزرگان این حوزه، به شکل مناسبی دربارهی روشهای درمان شناختی رفتاری، درسهایی خواهد داشت. پس با نقل شعری از سهراب سپهری (که روی برگهی گزارش رویدادهای منفی خودم نوشتم تا همیشه جلوی چشمم باشه) کامنتم رو تمام میکنم:
لحظهها عریانند. به تنِ لحظهی خود، جامهی اندوه مپوشان هرگز.