تعریف اعتماد به نفس چیست؟ تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟

تعریف اعتماد به نفس در نگاه اول چندان دشوار به نظر نمیرسد. ما مدام از اصطلاح «اعتماد به نفس» استفاده میکنیم و دربارهٔ اعتماد به نفس پایین و اعتماد به نفس بالای خودمان و دیگران نظر میدهیم. پس ظاهراً گمان میکنیم که دقیقاً میدانیم از چه چیزی حرف میزنیم.
اما اگر کمی بیشتر فکر کنید، به نتیجه میرسید که تعریف اعتماد به نفس چندان هم ساده واضح نیست. خصوصاً تعیین مرز بین عزت نفس و اعتماد به نفس، سختتر از چیزی است که فکر میکنیم. احتمالاً به همین علت است که حتی بسیاری از نویسندگان و سخنرانان، دو اصطلاح اعتماد به نفس و عزت نفس را به جای یکدیگر به کار میبرند و کمتر کسی هم به آنها اعتراض میکند.
این در حالی است که اگر دو اصطلاح عزت نفس (معادل انگلیسی self-esteem) و اعتماد به نفس (معادل انگلیسی: self-confidence) میتوانستند به سادگی جایگزین یکدیگر شوند، منطقی نبود دو اصطلاح متفاوت وجود داشته باشد.
در این درس، ابتدا به تعریف اعتماد به نفس میپردازیم و سپس به تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس اشاره میکنیم.
تعریف اعتماد به نفس چیست؟
رسم است که تعریف اصطلاحاتی را که نخستین بار در زبان انگلیسی مطرح شدهاند، با اشاره به توصیف آنها در دیکشنری وبستر آغاز میکنند. دیکشنری وبستر در تعریف اعتماد به نفس چنین گفته است (+): «اعتماد به نفس یا Self-Confidence یعنی باور یک فرد به خودش، و قدرت و توانمندیهایش.» این تقریباً همان چیزی است که بسیاری از ما از مفهوم اعتماد به نفس در ذهن داریم.
بر اساس این تعریف، اعتماد به نفس بالا یعنی این که فرد، قدرت و توانمندیهای خود را در سطح بالایی ارزیابی میکند و کمبود اعتماد به نفس یعنی این که فرد قانع نشده که از قدرت و توانمندی بالایی بهرهمند است. و با این تعریف، خودباوری را میتوان معادل فارسی برای اصطلاح عربی اعتماد به نفس در نظر گرفت.
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟
با توجه به آنچه در تعریف عزت نفس گفته شد، خودتان میتوانید تفاوت عزت نفس با اعتماد به نفس را تشخیص دهید.
اعتماد به نفس – که در گفتگوهای روزمره رواج دارد – بسیار شبیه مفهوم «احساس توانمندی / self-competence» در متون علمی است. بنابراین میتوان گفت اعتماد به نفس یکی از دو مولفهٔ عزت نفس است. چون پیش از این گفتیم: عزت نفس حاصل ترکیب «اعتماد به نفس» و «احساس ارزشمندی» است.
در کنار توضیح فوق، دو نکتهٔ زیر را فراموش نکنید:
اعتماد به نفس در چه زمینههایی؟
اعتماد به نفس را باید در حوزههایی سنجید که فرد آنها را مهم و ارزشمند میداند. مثلاً ممکن است کسی بگوید: «من برای سخنرانی اعتماد به نفس ندارم.» و بعد وقتی از او میپرسید: «برایت مهم است؟» بگوید «اصلاً. سخنرانی به چه درد من میخورد؟»
همین فرد ممکن است دوستیابی را یک توانمندی مهم و ارزشمند بداند. در این شرایط، افزایش اعتماد به نفس در دوستیابی میتواند به افزایش عزت نفس او کمک کند.
«اعتماد به نفس» بدون «احساس ارزشمندی» به عزت نفس کمک نمیکند
کریستوفر مراک در کتاب عزت نفس خود وقتی به بحث ترکیب دو مولفهٔ «اعتماد به نفس» و «احساس ارزشمندی» میرسد، به نکتهٔ مهمی اشاره میکند: اعتماد به نفس فقط وقتی به عزت نفس کمک میکند که با «احساس ارزشمندی» همراه شود.
اگر کسی اعتماد به نفس داشته باشد اما احساس ارزشمندی نکند، به جای این که توانمندیهایش را در مسیر رشد بهکار بگیرد، از آنها برای رفتارهای دفاعی و اثبات کردن خودش استفاده میکند. به تعبیر دیگر، فرد توانمندیهایش را خرج میکند تا خلاء ارزشمندی خود را پُر کند.
چرا روانشناسان اصطلاح اعتماد به نفس را دوست ندارند؟
«اعتماد به نفس» یکی از اصطلاحات پولساز در دنیای خودشناسی، کوچینگ و توسعه فردی است.
مردم از اعتماد به نفس پایین خود گلهمند هستند و دنبال روشهایی برای تقویت اعتماد به نفس میگردند. سخنرانان انگیزشی از قدرت اعتماد به نفس میگویند و دوره جامع اعتماد به نفس برگزار میکنند. نویسندگان درباره اعتماد به نفس کتاب مینویسند. کوچهای بسیاری خود را متخصص افزایش اعتماد به نفس معرفی میکنند. و عدهای هم هستند که کارگاه های اعتماد به نفس در ۱۰ روز و ۱۰ دقیقه و مانند این برگزار میکنند.
این در حالی است که اصطلاح «اعتماد به نفس» به این شکل عمومی و کلی در میان روانشناسان چندان طرفدار ندارد. کمتر پیش میآید که در کتابهای روانشناسی اصطلاح «اعتماد به نفس» را ببینید و اگر هم ببینید، معمولاً معنایی که مد نظر نویسنده است، با آنچه ما از اصطلاح اعتماد به نفس در ذهن داریم تفاوت دارد.
علت بیمیلی روانشناسان به بهکارگیری اصطلاح «اعتماد به نفس» هم ساده است:
اعتماد به نفس در چه کاری؟
وقتی از اعتماد به نفس صحبت میکنیم، مشخص نیست که از اعتماد به نفس در چه کاری حرف میزنیم. فرض کنید کسی از شما میپرسد: «آیا به نظر خودت اعتماد به نفس بالایی داری؟» شما هم پاسخ میدهید: «بله. من اعتماد به نفس بالایی دارم.»
بعد از شما میپرسد: «یعنی فکر میکنید میتوانید با کمی تمرین، یک نقاشی بسیار زیبا بکشید؟ یا تحت نظارت یک نوازندهٔ خوب، به یک پیانیست قوی تبدیل شوید؟ یا پس از طی کردن دوره خلبانی، به یک خلبان حرفهای تبدیل شوید؟»
پاسخ مشخص است: لزوماً نه.
ممکن است شما اعتماد به نفس بالایی داشته باشید، اما این اعتماد به نفس در زمینهی نقاشی یا خلبانی نباشد. مثلاً ممکن است شما معتقد باشید نویسنده خوبی هستید. یا معتقد باشید که اگر برای مهارت سخنرانی وقت صرف کنید، میتوانید به یک سخنران ماهر تبدیل شوید. در عین حال ممکن است معتقد باشید که حتی یک دورهٔ طولانی تلاش و آموزش هم نمیتواند از شما یک نوازندهٔ خوب بسازد.
کاملاً هم طبیعی است. همهٔ آنچه در درس استعدایابی گفتیم همین است که قرار نیست همه در همهٔ کارها توانمند باشند.
با این توضیحات، این که قضاوت دربارهٔ همهٔ انواع توانمندیهایمان در همهٔ حوزهها را یککاسه کنیم و اسم «اعتماد به نفس» روی آن بگذاریم و از اعتماد به نفس بالا و اعتماد به نفس پایین حرف بزنیم، چندان دقیق نیست..
آلبرت بندورا و اصطلاح خودکارآمدی
آلبرت بندورا از جمله کسانی بوده که به مفهوم اعتماد به نفس توجه ویژهای داشته و دربارهٔ موضوع اعتماد به نفس، بسیار گفته و نوشته است. بندورا تأکید میکرد با نادیده گرفتن اعتماد به نفس، نمیتوانیم بسیاری از انگیزهها و رفتارهای انسانها را بشناسیم و تحلیل کنیم.
بندورا میگفت: حتی اگر فرد واقعاً توانمند باشد و محیط هم امکانات کافی در اختیارش قرار دهد، اگر خودش توانمندیهایش را قبول نداشته باشد، خروجی و دستاورد چندانی نخواهد داشت.
بندورا به موضوع مبهم بودن اعتماد به نفس هم توجه داشت و تأکید میکرد: بهتر است اعتماد به نفس به شکل جداگانه در حوزههای مختلف سنجیده شود. مثلاً بپرسیم: «اعتماد به نفس تو در سخنرانی برای جمعهای بزرگ چقدر است؟» «اعتماد به نفس تو برای نوشتن یک گزارش مدیریتی چقدر است؟» «اعتماد به نفس تو در زمینهٔ یادگیری آنلاین (بدون حضور در کلاس فیزیکی) چقدر است؟»
بندورا برای این مفهوم (اعتماد به نفس در یک زمینهٔ مشخص) اصطلاح خاصی هم پیشنهاد کرد تا مطمئن شود دیگر اعتماد به نفس با آن معنای کلی و مبهم آن بهکار نمیرود (+/+): self-efficacy
این اصطلاح در زبان فارسی به واژهٔ نامفهوم و نامأنوس «خودکارآمدی» ترجمه شده، اما دامنهٔ کاربرد آن عملاً به متون تخصصی روانشناسی محدود مانده است. ما در متمم گاهی اوقات از اصطلاح خودکارآمدی استفاده میکنیم. اما چون ساده و روان بودن متن برایمان مهم است، اغلب همان اصطلاح «اعتماد به نفس» را به کار خواهیم برد. فقط به این شکل که موضوع اعتماد به نفس را هم به آن اضافه میکنیم. مثلاً:
- اعتماد به نفس در سخنرانی
- اعتماد به نفس در فروش
- اعتماد به نفس در برقراری رابطه عاطفی
- اعتماد به نفس در یادگیری زبان
- اعتماد به نفس در تصمیم گیری
- …
شاید برخی روانشناسان، این کار را چندان نپسندند. اما خود بندورا هم گاهی در نوشتههایش این کار را انجام داده است (+). همچنین کسانی مانند فرد لوتانز (Fred Luthans) هم که در همین حوزه کار کرده و صاحبنظرند، با خوانندگان خود قرار میگذارند که به جای خودکارآمدی (self-efficacy) از همان اصطلاح «اعتماد به نفس» استفاده کنند (+). فقط قرارمان این باشد که اعتماد به نفس – جز در مواردی که صریح و شفاف تأکید میکنیم – همیشه در یک موضوع مشخص تعریف میشود.
بندورا هم موفق نشد!
نکتهٔ جالب اینجاست که بندورا هم با همهٔ تلاشهایش موفق نشد اصطلاح عمومی «اعتماد به نفس» را کنار بزند و «اعتماد به نفس در شاخههای مختلف» را جایگزین آن کند.
بندورا که حتی لغت self-confidence را کنار گذاشته بود و از self-efficacy استفاده میکرد، بعد از مدتی با این واقعیت مواجه شد که برخی پژوهشگران از اصطلاح general self-efficacy استفاده میکنند! یعنی به جای «اعتماد به نفس» میگویند: «خودکارآمدی عمومی». و منظورشان هم همان اعتماد به نفس است!
دسترسی کامل به این درس و ۴۰ درس دیگر دربارهٔ عزت نفس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۳۹۴۹ نفر از متممیها مجموعاً ۱۵۴۴۳ تمرین در درسهای عزت نفس ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۴۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
شخصیت شناسی | خودشناسی | تحلیل رفتار متقابل
حمایت اجتماعی | استرس | پرورش تسلط کلامی
کوچینگ | مهارت ارتباطی | مذاکره | فن بیان
چگونه شاد باشیم | مدیریت انگیزه | برنامه ریزی
دوره MBA (مطالعه منظم درسهای مدیریتی)
بررسی پرسشنامه اعتماد به نفس
بعد از مطالعهٔ این درس، فرصت خوبی است تا یک نمونه پرسشنامه اعتماد به نفس را ببینید. ما پرسشنامه SES (یا self-efficacy scale) را انتخاب کردهایم که خودکارآمدی عمومی (یا همان اعتماد به نفس) را میسنجد:
مطالعه درس «راه های تقویت اعتماد به نفس»
آلبرت بندورا، که گفتیم مطرحترین و بزرگترین نام در زمینهٔ اعتماد به نفس و خودکارآمدی است، مدلی ارائه کرده و چهار عامل را به عنوان منابع اصلی اعتماد به نفس (در یک حوزهٔ مشخص) مطرح میکند. میتوانید در ادامهٔ این بحث، چهار منبع اصلی افزایش اعتماد به نفس را بخوانید:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد میکند:
- عزت نفس چیست؟ بررسی راهکارهای افزایش عزت نفس (نقشه راه درس)
- دقیق ترین تعریف عزت نفس چیست؟
- پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت
- تعریف اعتماد به نفس چیست؟ تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟
- پرسشنامه اعتماد به نفس | شاخص عمومی اعتماد به نفس + اعتماد به نفس اجتماعی
- راه های تقویت اعتماد به نفس چیست؟ | معرفی چهار منبع اصلی افزایش اعتماد به نفس
- نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران
- کمبود عزت نفس و آثار آن در رابطه عاطفی
- عوامل عزت نفس | چهار منبع اصلی عزت نفس چیست؟
- چالش ها، راهکارها و روشهای افزایش عزت نفس در محیط کار و زندگی
- حرف و نظر دیگران چقدر برایتان مهم است؟
- افکار منفی | ذهن ما چگونه واقعیت را تحریف میکند؟
- هنگام گفتگو با خود، در مقابل خودتان هستید یا کنار خودتان؟
- تفکیک تجربه ها به رویداد و احساس و تفسیر – از ضروریات افزایش عزت نفس
- برندسازی درونی | خودتان را یک چرخدنده نبینید!
- نقش پذیرش خویشتن در حفظ و افزایش عزت نفس
- نکتهای پیش از قضاوت کردن در مورد دیگران
- درباره اعتراف به اشتباه
- افزایش عزت نفس و هنر بازخورد گرفتن درست
- مسئولیت پذیری و نقش آن در افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس از طریق توسعه مهارتها
- ابراز وجود و مهارت جرات ورزی (صراحت و قاطعیت)
- پرسشنامه ابراز وجود (تست راتوس)
- نکتهای درباره اصالت
- زندانی بدون دیوار | منفیگرایی میتواند کشنده باشد
- تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر عزت نفس
- اندازه گیری عزت نفس | در یک دقیقه ببینید وضعیت عزت نفس شما چگونه است
- معرفی برنامه پنج هفتهای افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس: هفتهی اول از برنامه پنج هفتهای
- افزایش عزت نفس: هفته دوم از برنامه پنج هفتهای
- ده صفت مثبت من | هفته سوم برنامه افزایش عزت نفس
- خطاهای من در ارزیابی خودم و نقش آنها در کاهش عزت نفس (هفته چهارم)
- افزایش عزت نفس | فایل های صوتی (پادکست) محمدرضا شعبانعلی
- مدیریت و نظارت دائمی بر عزت نفس (هفتهی آخر برنامه پنج هفتهای)
- عزت نفس کودکان و نوجوانان
- جنبش عزت نفس و نقد آن | چه شد که عدهای مخالف بحث عزت نفس شدند؟
- چند کتاب در مورد عزت نفس
- کتاب روانشناسی عزت نفس (شش ستون عزت نفس) | ناتانیل براندن
- کتاب عزت نفس | کریستوفر مراک
- کارنامه شما در درس عزت نفس
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
درس جالبی برام بود.اینکه اعتماد بنفس رو در زمینههایی مختلف تقسیم بندی کرده تا برامون جا بیفته که از واژه اعتماد بنفس بصورت عمومی در همهی زمینه ها استفاده نکنیم و بتونیم درست تشخیص بدیم
اینکه وقتی کاری که بهش علاقه داریم اگه درست براش برنامه ریزی کنیم و بصورت درست انجام بدیم چقدر روی عزت نفس ما تاثیر مثبت میزاره
درس جالبی برام بود.طبق گفته خود همین درس من از واژه اعتماد بنفس بصورت عمومی استفاده میکردم و تا حالا هم برام پیش نیومده که به این واژه از این نظر نگاه کنم که منظور از اعتماد بنفس در چه زمینهای هست.
و اینکه وقتی کاری که بهش علاقه داریم اگه درست براش برنامه ریزی کنیم و بصورت درست انجام بدیم چقدر روی عزت نفس ما تاثیر مثبت میزاره.
به نظرم تا به الان تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس به این خوبی برام جا نیفتاده بود.
همچنین اینکه اعتماد به نفس در حوزههای مختلف معنی پیدا میکند، دیدگاه تازه ای بود که تا الان به این شکل بهش فکر نکرده بودم.
مورد سوم هم تاثیر اعتماد به نفس در کارهای با اهمیت برای ما روی عزت نفس بود که میتونه خیلی ما رو توی بهبود متوسط عزت نفسمون کمک کنه.
پ.ن: سعی کردم چکیده ای از مطالب مهم این درس رو برای خودم مرور کنم اینجا.
«یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر انگیزه، رفتار و تصمیمهای انسانها باوریست که به خود و توانمندیهایشان دارند.»
من همیشه این سوال را با خود حمل میکردم که :
اگر برای موفقیت در یک حیطه تصمیم گرفته شده . تلاش یکسانی برای یک حیطه صرف شود و توانمندی یکسانی حاصل گردد؛ آیا اینکه فرد به توانمندی خود باور داشته باشد یا خیر در نتیجه تاثیرگذار است؟
احتمالا ریشه اصلی این سوال نیست حیطهایست که برای آن تا حدودی وقت میگذارم اما میدانم اعتماد به نفس و احساس توانمندی در آن ندارم (حتی با وجود اینکه دیگرانی به من یادآوری میکنند در این حیطه توانمندی نسبی و حتی خوب دارم)
و خود را هم اینگونه قانع میکردم که اگر این شروط (قصد، علاقه و تلاش) را رعایت کنی؛ عملا اینکه چقدر اعتماد به نفس داری تاثیری بر نتیجه نخواهد داشت.
با این حال دقت به لغات بندورا مسئله را به گونه دیگری برای من تعریف کرد؛ اینکه در نبود اعتماد به نفس، انگیزههای انسان دست خوش تغییر میشود به عبارتی اگر انگیزههای انسان را منابعی در نظر بگیریم که ما را به سوی خود میکشند، در نبود اعتماد به نفس در یک موضوع، توان این منبع نسبت به بقیه منابع کمتر خواهد بود و به مرور فرد به سمت موضوعات دیگر علاقه و کشش پیدا میکند.
و در ادامه رفتار تغییر میکند؛ برای مثال فرد کارهای دیگری را که برای آنها انگیزه بیشتری دارد (و احتمالا احساس توانمندی او بیشتر است) متمایل میشود. حتی ممکن است به سمت منابع کوتاه مدت و زودبازده برود که کمبود اعتماد به نفسی را که در میدانی دارد این گونه جبران کند؛ حال که میدانیم که اعتماد به نفس در یک حوزه معنی پیدا میکند و احتمالا این راهکار در بلندمدت کمک کننده نخواهد بود.
و در نهایت تصمیمها متفاوت خواهند بود. شاید فرد تصمیم بگیرد که حوزهای را که در آن اعتماد به نفس پایینی دارد را رها کند و یا به سمت قسمتهای کم دردسرتر آن حوزه برود.
به عبارتی؛ من نمیتوانم بگویم که اگر قصد کنم و علاقه و تلاش یکسان بگذارم، بود یا نبود اعتماد به نفس بر من تاثیرگذار نیست. زیرا اینجا ایراد برقید یکسان وارد خواهد بود
من تاثیر اعتماد به نفس را کمتر از آنچه که بندورا میپنداشت (و احتمالا آنچه که واقعا هست فرض میکردم) و احتمالا پس از مدتی این کمبود اعتماد به نفس علاقه من را تخریب، تلاش من را کمتر و مسیر و تصمیم من را متفاوت خواهد کرد. از این جهت معقول است که به آن اعتماد به نفس فکر کنم و برای آن برنامههایی در نظر بگیرم.
این نکته که اعتماد به نفس رو تقسیم کردین به اعتماد به نفس در حوزه های مختلف برای من خیلی جذاب بود و بنظرم خود این تقسیم کردن میتونه خیلی به آدم ها کمک کنه که برآیند اعتماد به نفسشون رو افزایش بدن
سلام به همه متممی های عزیز؛
امیدوارم خوب باشید
چقدر نگاه ما با تعریف دقیق واژه ها نسبت به موضوعات مختلف متفاوت میشه، من تا الان فکر میکردم که داشتن یا نداشتن اعتماد به نفس یک امر کلی هست در صورتی که الان متوجه شدم اتفاقا موقعی معنا پیدا میکنه این گذاره که حتما به یک حوزه خاص اختصاص داده بشه، قطعا من بعد من نگاهم به اعتماد نفس خودم نسبت به موضوعات مختلف عوض خواهد شد و از این بابت خوشحالم.
موردی که دوست دارم بیشتر در مورد اون بدانم در ادامه این هست که چطوری حس ارزشمندی رو در خودم ایجاد کنم که در نهایت این اعتماد به نفس در حوزه های مختلف بتواند در مجموع به افزایش عزت نفس منجر بشود،
البته دو مورد اینکه مهارت هایی که آن ها را ارزشمند میدانیم رو فرا بگیریم و تجربه کردن موفقیت های کوچک در همون حوزه رو الان توی ذهن دارم اما واقعیت این هست که ما کمال گرا ها هیچ وقت به خاطر کمال گرایی اون حس توانمندی رو شاید به آن شکلی که باید و شاید حس نکنیم و سوالم این هست اگر موفقیت های کوچک جای خودشون رو به شکست های کوچک دادن به چه شکلی باید حس ارزشمندی رو حفظ کرد؟
پایدار باشید
“کسی که به توانمندی های خود باور دارد اما احساس ارزشمندی ندارد ، این توانمندی ها را نه در راه رشد بلکه درراه دفاع از هویت و ارزش خود به کار می گیرد.”
مصداق برای من: گاهی وقتی که در یک زمینه احساس توانمندی میکنم چون احساس ارزشمندی ندارم اون توانمندی رو بروز نمیدم و یا وقتی بروز دادم و مورد تحسین دیگران واقع شدم شروع به خودتخریبگری میکنم با جملاتی مثل: نه اینکه کاری نداشت،کار راحتی بود،همه میتونن انجام بدن.
یا اگر کسی توانمندی من رو زیر سوال ببره شروع به توضیح بیش از حد میکنم تا احساس ارزشمندی خودم رو احیا کنم و به دیگران توانمندی خودم رو ثابت کنم. بعد از اینکه این جمله رو خوندم فهمیدم من هم خیلی از مواقع در زندگیم در کاری احساس توانمندی داشتم اما احساس نمیکردم که من هم ارزشمند هستم تا اون توانمندی خودم رو بروز بدم یا مورد تحسین دیگران قرار بگیرم.
اما گاهی هم در زندگیم بوده که تونستم بین احساس ارزشمندی و احساس توانمندی تفکیکی قائل بشم و اگر کسی توانمندی من رو زیر سوال ببره احساس ارزشمندی خودم رو از دست ندم.