آلبرت بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی
آلبرت بندورا (Albert Bandura) یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم بود. ، این روانشناس کانادایی-آمریکایی که توانست دهمین دههٔ زندگی خود را نیز ببیند (۲۰۲۱-۱۹۲۵)، بیشتر به خاطر «نظریه یادگیری اجتماعی / Social Learning Theory» شناخته میشود. اما نقش و سهم وی در توسعه دانش روانشناسی، بسیار فراتر از این است.
بندورا در سال ۱۹۵۲ دکترای خود را از دانشگاه آیووا دریافت کرد و از همان زمان، مطالعات و پژوهشهای جدیاش را در زمینهٔ یادگیری و تغییر رفتار آغاز کرد. او بعداً هم کارهای پژوهشیاش را همزمان با تدریس در دانشگاه استنفورد ادامه داد.
از نکات برجسته دیگر در زندگی حرفهای بندورا این است که او در سال ۱۹۷۴ به عنوان هشتادوسومین رئیس انجمن روانشناساسی آمریکا (APA) انتخاب شد. و در سال ۲۰۱۵ هم مدال ملی علوم را از رئیسجمهور آمریکا دریافت کرد.
البته فهرست سوابق و فعالیتها و افتخارات علمی او بسیار طولانیتر از چند سمت رسمی است و جایگاه او را با کسانی مانند فروید، اسکینر و ژان پیاژه مقایسه میکنند.
جامعهی علمی جهان این بخت را داشت تا برای مدتی طولانی از حضور بندورا بهرهمند شود. بندورا در شبکههای اجتماعی حضور نداشت و وقتش را تا آخرین سال زندگی، به مطالعه و تحقیق اختصاص میداد. ظاهراً یک بار اختلافی میان دانشآموزان دبیرستانی یک مدرسه به وجود میآید که بندورا زنده است یا مرده. چنانکه بندورا خودش در سال ۲۰۱۸ روایت میکند (+):
ایمیل زدند که: «پروفسور بندورا. ما یه دعوای عظیم توی کلاسمون داریم که فقط شما میتونین جواب بدین. شما هنوز زندهاین؟»
من ایمیلشان را جواب دادم که: «این ایمیل داره از اون دنیا ارسال میشه. ما اینجا ایمیل داریم، اما فیسبوک نداریم!»
زندگی پربار و ثمربخش بندورا ۹۵ سال ادامه داشت و در نهایت، در ۲۶ جولای سال ۲۰۲۱ به علت نارسایی قلبی درگذشت.
نظریه یادگیری اجتماعی
تفاوت روانشناسی رفتاری و روانشناسی شناختی را به شکلی مختصر و غیردقیق میتوان در قالب عبارات زیر توصیف کرد:
- روانشناسان رفتاری ترجیح میدهند به نمایشها و رفتارهای بیرونی توجه داشته باشند و به فرایندهای ذهنی نگاه نکنند
- روانشناسی شناختی بیش از هر چیز میکوشد آنچه را درون ذهن میگذرد مد نظر قرار دهد
اگر چنین نگاهی را بپذیریم، میتوان گفت بندورا در میانهی این دو نگرش ایستاده است.
دوران تحصیل بندورا، اوج رواج نگاه رفتارگرایانه (مکتب اسکینر) بود و او نیز کشف دنیای روانشناسی را از همین نقطه آغاز کرد. اما به زودی احساس کرد که مفاهیم محرک و پاسخ و پاداش و تنبیه و شرطی شدن، برای درک رفتارهای پیچیدهی انسانها کافی نیست. نگاه بندورا این بود که شاید مکتب رفتارگرایانه برای درک رفتارهای موشها و کبوترها کافی باشد، اما ذهن انسان پیچیدهتر است و برای شرح رفتارهای او به مدلهای بیشتر و کاملتری نیاز داریم:
ما انسانها به خاطر فعالیتهای پیچیدهی ذهنی، مکانیزمهای یادگیری دیگری هم داریم که در چارچوب تنگ رفتارگرایی کلاسیک نمیگنجد.
به عنوان مثال، ما رفتار فرد دیگری را میبینیم و نتیجهی رفتارش را هم مشاهده میکنیم و از این طریق، میآموزیم که یک رفتار را تقلید کرده یا از آن اجتناب کنیم.
در این نوع یادگیری، محرک و پاسخ به مفهوم کلاسیک آن وجود ندارد؛ بلکه ما با مشاهده و یادگیری در دیگرانی که در اطرافمان هستند رفتار خود را تغییر میدهیم.
اهمیت نظریه یادگیری اجتماعی بندورا
علت اهمیت نگاه بندورا طی دهههای اخیر
جدای از جایگاه ویژهی آکادمیک بندورا، مطالعات و نظریهپردازیهای او در حوزهی یادگیری طی سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری مورد توجه عموم مردم و رسانهها قرار گرفته است.
خصوصاً اینکه بحثِ ترویج خشونت توسط رسانهها و فیلمها و بازیهای کامپیوتری بیش از گذشته مطرح شده و توسعه شبکه های اجتماعی و ظهور اینفلوئنسرها هم به نگرانیهای قبلی افزوده است و دوباره این سوال مطرح شده که رفتار کودکان، نوجوانان و بزرگسالان، تا چه حد تحت تأثیر الگوهای رفتاری قابل مشاهده در شبکه های اجتماعی قرار میگیرد؟
این نوع بحثها و دغدغهها باعث شده که مخالفان و موافقان ابزارهای ارتباطات اجتماعی مدرن، به بهانههای مختلف (برای نقد کردن یا کسب تأیید) به سراغ حرفها و مطالعات و دیدگاههای بندورا بروند.
همچنین در بحث مدیریت انگیزه هم خواهیم دید که پیدا کردن الگو و مشاهده و مطالعهی رفتار انسانهای پیشرو با اتکا به نظریه یادگیری اجتماعی مطرح میشود.
خودکارآمدی یا Self-efficacy
یکی دیگر از مباحثی که بندورا سالها روی آن مطالعه کرد، «اهمیت باور به تواناییهای خویشتن در یک حوزهی خاص» است. چیزی که از آن با عنوان Self-efficacy یا خودکارآمدی یاد میشود.
این بحث بسیار گسترده است و باید در قالب درسهای مستقل به آن پرداخته شود. بنابراین در اینجا صرفاً به یک مثال از خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه اکتفا میکنیم (+).
فرض کنید دانشجویی معتقد است که توانایی او در یادگیری دروس دانشگاهی و رسیدن به شایستگیها و مهارتهایی که دانشگاه از او انتظار دارد زیاد است (خودکارآمدی بالا).
در مقابل دانشجوی دیگری بر این باور است که توانایی او در یادگیری، کمتر از چیزی است که برای دانشگاه لازم است و همینطور، فکر میکند که به سادگی نمیتواند به شایستگیها و مهارتهایی که دانشگاه از او انتظار دارد برسد (خودکارآمدی پایین).
بندورا و همفکران او، با سالها مطالعه و مجموعهی گستردهای از تحقیقات نشان دادهاند که این باور میتواند از جهات مختلف روی تصمیمها و رفتار آن دانشجو تأثیر بگذارد. از جمله اینکه چه درسهایی بخواند، چقدر درس بخواند، اگر شکست خورد یا نمرهی خوبی کسب نکرد، چقدر ادامه بدهد و …
بر همین اساس میشود نتیجه گرفت که باور فرد به تواناییهای خود (مستقل از اینکه چنین باوری چقدر درست یا نادرست باشد) میتواند روی دستاوردهایی که در نهایت کسب میکند تأثیرگذار باشد.
ما این موضوع را در آینده در قالب درس مستقلی بررسی خواهیم کرد.
کتابهای آلبرت بندورا
آلبرت بندورا کتابهای بسیاری نوشته که از جمله آنها میتوان به عناوین زیر اشاره کرد:
اما در کنار کتابهای بالا، یکی از کارهای جالب او، نگارش و انتشار کتابی ۶۰۰ صفحهای در سن نود سالگی است (سال ۲۰۱۵).
بیقیدی نسبت به اخلاق (Moral Disengagement) کتابی علمی و خواندنی است و به این مسئله میپردازد که انسانها چگونه خود را برای بیاخلاقی قانع میکنند.
بندورا در مقدمهی کتاب خود میگوید:
بیشتر دانشمندان، محققان و نویسندگان به این مسئله میپردازند که چه انگیزانندههایی باعث میشود انسانها رفتارهای غیراخلاقی انجام دهند.
اما سوال مهم دیگری هم وجود دارد که من به آن میپردازم:
کسی که کار غیراخلاقی انجام میدهد، چگونه با خود کنار میآید و پس از انجام این کارها، زندگی عادی خود را ادامه میدهد؟
توجه به این مسئله میتواند راهگشای ترویج رفتارهای اخلاقی در جوامع باشد.
مدال ملی علوم آمریکا
آلبرت بندورا در سال ۲۰۱۵ مدال ملی علوم (National Medal of Science) را به خاطر یک عمر خدمات علمی دریافت کرد (+/+). بررسی فهرست کسانی که در آن سال مدال ملی علوم را دریافت کردند نشان میدهد بیشتر آنها در رشتههایی مثل پزشکی، ژنتیک و بیولوژی فعالیت کرده بودند. حوزههایی که معمولاً به عنوان علوم سخت یا Hard Science شناخته میشوند. اما تلاشهای بندورا بسیار زیاد و دستاوردهای او چنان محکم و قابلاتکا بود که در فهرست این افراد قرار گرفت (+).
دسترسی کامل به این درس و ۳۴ درس دیگر دربارهٔ هدف گذاری برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۸۸۵۷ نفر از متممیها مجموعاً ۵۴۱۸ تمرین در درسهای هدف گذاری ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۳۴ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
کوچینگ | مشاوره مدیریت | پرسونال برندینگ
مدیریت زمان | انضباط شخصی | برنامه ریزی
مهارت یادگیری | استعدادیابی | مسیر شغلی
خودشناسی | افزایش عزت نفس | | تصمیم گیری
مذاکره | کار تیمی | گزارش نویسی
دوره MBA (مطالعهٔ منظم درسها)
محصول آموزشی مرتبط
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هدف گذاری به شما پیشنهاد میکند:
- هدف گذاری در زندگی شخصی و محیط کار | تعریف، اصول، تکنیکها و روشها
- تعریف هدف چیست؟ | انواع هدف و چند مثال برای آنها
- تفاوت هدف با چشم انداز، مأموریت و اصطلاحات دیگر
- مدل روبیکان | گامهای اصلی در هدف گذاری
- تعریف انگیزه چیست؟ نظریه های انگیزش دنبال چه هستند؟
- نظریه خود تعیین گری چیست و چه میگوید؟
- نظریه هدف گذاری چیست و چه میگوید؟
- حس خوب هدف گذاری | آیا هدف داشتن واقعاً فایده هم دارد؟
- هدف گذاری به روش اسمارت | آیا هدف گذاری Smart همیشه مفید است؟
- تاثیر دوستان و اطرافیان بر انتخاب و پیگیری هدف
- اهمیت هدف گذاری و برنامه ریزی
- انگیزه درونی چیست؟ | تفاوت انگیزه درونی و بیرونی با چند مثال
- یکی از اشتباهات هدف گذاری | تمرکز روی اقدام به جای نتیجه
- بی انگیزگی و فرسودگی ناشی از اقدامهای همزمان
- ماراتن زنان | آیا واقعاً همهٔ مشکل زنان در باورهای ذهنی محدودکننده بود؟
- کتاب طرز فکر | معرفی، خلاصه کتاب و نقد آن
- تقویت اراده | اقدامهای فرساینده چگونه به قدرت اراده ما لطمه میزنند؟
- آیا هدفهای خود را به دیگران میگویید؟
- هدف داشتن و تلاش کردن کافی نیست | مرور نتایج هم مهم است
- کتاب شیب | ست گادین
- کارول دوک (کارول دوئک) | محقق و نظریه پرداز حوزه یادگیری و انگیزش
- پیتر گالویتزر | معرفی گالویتزر و جایگاه او در علم هدف گذاری
- معرفی کتاب نظریه خودتعیین گری | ریچارد رایان و ادوارد دسی
- دوره صوتی آموزش هدف گذاری (فروشگاه متمم)
- کتاب نظریه هدف گذاری | بهترین کتاب درباره هدف گذاری (با رویکرد علمی)
- کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو
- کتاب روانشناسی فکر کردن به آینده
- آلبرت بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علی رمضانی
موضوع جالبی بود. من اخیرا با موضوعی برخورد کردم که شاید بتوان آنرا یادگیری تحمیلی اجتماعی نامید.
من تا شش سالگی سعی کردم که دخترم هانا حق انتخاب داشته باشد.
من آموخته بودم که همه رنگ ها برای همه انسان هاست بنابراین رنگ صورتی لزوما برای خانوم ها نیست و یا رنگ آبی مختص آقایان نیست. بنابراین هانا می توانست هر رنگ لباسی که برایش جذابیت دارد بپوشد.
به طور کلی من سعی کردم که هیچ موضوعات برای هانا جنسیتی نشود. مثلا اینکه حتما فیلم السا آنا برای دختران است و بن تن برای پسران و بالعکس. بیشتر سعی کردم تا بفهمد که چیزهایی ممکن است که مناسب سن او نباشد اما ربطی به اینکه دختر است ندارد تا اینکه هانا به کلاس اول دبستان رفت و رنج هایش شروع شد.
بعد از گذشت دو سه ماه متوجه شدم که بچه های کلاس به او می گویند که تو مانند پسر ها هستی.
چرا چون جامدادی هانا با همه فرق داشت و مثلا رنگ نارنجی بود. چون کیفش رنگ آبی بود و حالا هانا در این عرصه خود را تنها می دید و با همکلاس هایی معاشرت داشت که اکثرا با سبک جنسیتی شده موضوعات مختلف بزرگ شده اند و به خاطر اینکه منزوری نشود سعی می کرد که مثلا جامدادی صورتی بخرد. کفش صورتی بپوشد و ... جالب است بدانید که وقتی من با معاون آموزشی مدرسه هم جلسه گذاشتم او هم دوست داشت که فرزند من از همان المان های دیکته شده پیروی کند.
خلاصه انکه جامعه محلی می تواند برخی از رفتارها را با تحمیل تغییر دهد.
البته خوشبختانه هنوز کسی نتوانسته کارتون محبوب هانا مینیون ها را به اسم اینکه کارتون پسرانه است از او بگیرد.
در آخر جمله ای خانم دکتر موحد (روانشناس) نقل به مضمون می کنم که اگر همین رنگ های دیکته شده در اجتماع برای انسان ها نبود و افراد هر رنگی که دوست داشتند را می پوشیدند ما روانشناس ها راحت می فهمیدیم که چه خصوصیاتی دارند اما به خاطر تحمیلی بودن اساسا ما نمی توانیم بر اساس آن تحلیلی داشته باشیم.