Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


آلبرت بندورا کیست؟ | نظریه یادگیری اجتماعی بندورا چه می گوید؟


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۶۹۷۶۹

چرا باید آلبرت بندورا (Albert Bandura) را بشناسیم؟

آلبرت بندورا یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم بود که با «نظریه یادگیری اجتماعی / Social Learning Theory» تحول بزرگی در شاخه‌های مختلف روانشناسی ایجاد کرد:  از روانشناسی شخصیت گرفته تا روانشناسی رشد و از روانشناسی مثبت گرا تا روانشناسی تربیتی و روانشناسی اجتماعی..

بندورا از جمله متخصصانی است که اثر فعالیت‌ها و پژوهش‌هایش از مرزهای روانشناسی دانشگاهی فراتر رفته است.

دستاوردهای نظریه یادگیری بندورا در بسیاری از مباحث مدیریت و توسعه فردی به‌کار می‌آیند: کسانی که منتور دیگران هستند یا در زمینهٔ کوچینگ فعالیت می‌کنند؛ کارشناسان تغییر رفتار و علاقه‌مندان به مباحث هدف گذاری، عزت نفس و اعتماد به نفس؛ متخصصان رفتار سازمانی، آموزش سازمانی و مدیریت منابع انسانی، و معلمان در همهٔ سطوح و رشته‌ها، از جمله افرادی هستند که می‌توانند از آشنایی با بندورا و ایده‌های او بهره ببرند.

این درس، صرفاً به معرفی کوتاه و چند نکته از زندگینامه بندورا، و نیز معرفی مختصر نظریه یادگیری اجتماعی او اختصاص دارد. به سبک همیشگی متمم، در درس‌های دیگر، بسته به موضوع، جزئیات بیشتری دربارهٔ بندورا و نظریه‌های او ارائه خواهیم کرد.

آلبرت بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی

آلبرت بندورا، روانشناس کانادایی-آمریکایی، به قول ما ایرانی‌ها عمر با برکتی داشت (معمولاً این جمله را در توصیف دو دسته به‌کار می‌بریم: کسانی که آثار فراوان داشته‌اند یا کسانی که بیشتر از حد انتظار ما عمر کرده‌اند. بندورا هر دو ویژگی را داشت). او که در سال ۱۹۲۵ به دنیا آمده بود، توانست دهمین دههٔ زندگی خود را هم ببیند و در سال ۲۰۲۱ درگذشت.

ابتدا چند نکته از زندگی بندورا را با هم مرور کنیم و سپس به سراغ کارها و نظریه بندورا برویم.

نکاتی از زندگینامه بندورا

بندورا در آلبرتای کانادا زندگی روستایی داشته و اولین تجربه‌اش با فضای آلوده و درهم‌ریختهٔ شهری به پایان دوران دبیرستان باز می‌گردد. شاید این نکته در نگاه اول چندان مهم به نظر نرسد. اما از دو جهت اهمیت دارد.

بندورا قبل از ورود به دانشگاه، در قالب یک کار تابستانی، با گروهی که مشغول کار عمرانی در یک اتوبان واصل کانادا و آمریکا بودند کار کرد. او که محیط ساده و بی‌آلایش روستایی را دیده بود، ناگهان با کارگرانی همکار شد که برخی بدهکار و ورشکسته بودند و برخی دیگر، مجرمان عفو‌خورده و عده‌ای هم کسانی که از محیط زندگی خود گریخته بودند و زیر چتر چنین پروژه‌هایی زندگی می‌گذراندند.

دیدن این حجم از انسان‌هایی که گرفتار مشکلات و اختلالات متنوع بودند، او را به این نتیجه رساند که به سراغ روانشناسی و به‌طور خاص، روانشناسی بالینی برود (+).

تجربهٔ زندگی روستایی و ورود از روستا به شهر، از منظر دیگری هم در زندگی بندورا اهمیت پیدا کرد: او در جوانی وارد شهر شد؛ بی‌ آن‌که تجربهٔ زندگی شهری داشته باشد. به همین علت، بخش قابل‌توجهی از آموخته‌هایش برای زندگی شهری، بر پایهٔ مشاهدهٔ رفتار دیگران بود. احتمالاً این تجربه در شکل‌گیری نظریه یادگیری اجتماعی که بعداً مطرح کرد، بی‌تأثیر نبوده است. در پیشگفتاری که بندورا بر آخرین چاپ کتاب «مدل‌سازی روانی‌»‌اش نوشت می‌بینیم که او تغییر تدریجی زندگی روستایی و نزدیک شدن سبک زندگی روستایی به سبک زندگی شهری را یکی از مهم‌ترین تحولات دوران معاصر می‌داند (+).

آلبرت بندورا از آن دسته افرادی بود که مسیر آموزش دانشگاهی را با سرعت زیاد طی می‌کنند. او دوران کارشناسی روانشناسی را سه‌ساله گذراند و در ۱۹۴۹ به پایان رساند. سپس در ۱۹۵۱ کارشناسی ارشد روانشناسی را در دانشگاه آیووا و در ۱۹۵۲ دکترای روانشناسی بالینی را در همان دانشگاه تمام کرد. او از همان زمان تحصیل، به موضوع یادگیری و تغییر رفتار علاقه داشت و تقریباً بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی برای پژوهش و تدریس به دانشگاه استنفورد رفت. جایی که تا پایان عمر در آن باقی ماند.

رئیس انجمن روانشناسی آمریکا بود، اگرچه مهم نیست

یکی از جایگاه‌های ارزشمندی که یک روانشناس در آمریکا می‌تواند به آن برسد، ریاست انجمن روانشناسی آمریکاست. بندورا در سال ۱۹۷۴ به‌عنوان هشتاد‌وسومین رئیس انجمن روانشناساسی آمریکا (APA) انتخاب شد. اما واقعیت این است که جایگاه علمی او آن‌قدر بالا بود که ریاست او بر انجمن روانشناسی، بیشتر برای انجمن اعتبارآفرین بود تا خود او؛ چنان‌که او را در فهرست دانشمندانی مانند فروید، اسکینر و پیاژه قرار می‌دهند.

اعضای انجمن هم این را درک می‌کردند و در طول زندگی او به‌شکل‌های مختلف کوشیدند نکوداشت‌هایی برای او برگزار کنند. از جمله این‌که در سال ۱۹۸۰ جایزهٔ «دستاورد علمی متمایز» را به او اعطا کردند و در سال ۲۰۰۴ هم دوباره جایزهٔ «یک عمر دستاورد در حوزهٔ روانشناسی» به او اعطا شد. فهرست جوایز و تقدیرنامه‌های او طولانی است و از دیگر نمونه‌های این فهرست می‌توانیم به مدال ملی علوم آمریکا (National Medal of Science) در سال ۲۰۱۵ اشاره کنیم که رئیس‌جمهور وقت آمریکا، باراک اوباما، به او اهدا کرد (+/+). بررسی فهرست دریافت‌کنندگان این مدال در آن سال نشان می‌دهد بیشتر آن‌ها در رشته‌هایی مثل پزشکی، ژنتیک و بیولوژی فعالیت کرده بودند. حوزه‌هایی که معمولاً به عنوان علوم سخت یا hard science شناخته می‌شوند. اما تلاش‌های بندورا آن‌قدر زیاد دستاوردهایش آن‌قدر محکم و قابل‌اتکا بود که در فهرست این افراد قرار گیرد (+).

عکس آلبرت بندورا

بندورا اهل شبکه های اجتماعی نبود

جامعهٔ علمی جهان این بخت را داشت که نزدیک به یک قرن از حضور بندورا بهره‌مند شود. او تا آخرین سال‌های زندگی هم فعال بود و به مطالعه، تحقیق و انتشار کتاب و مقاله می‌پرداخت. اما جالب این‌جاست که با وجودی که ابزارهای روز را می‌شناخت و رونق شبکه های اجتماعی را دید، در این شبکه‌ها فعال نشد.

گاهی اوقات اسم بعضی از متفکران آن‌قدر بزرگ است و نامشان آن‌قدر در آثار کلاسیک آمده که حس می‌کنیم منطقاً باید مُرده باشند. بی‌سر‌و‌صدا بودن بندورا هم به چنین تردیدهایی دامن می‌زد.

خودش در سال ۲۰۱۸ در این زمینه داستان جالبی تعریف کرد (+). ظاهراً یک بار در دبیرستانی میان دانش‌آموزان اختلاف درمی‌گیرد که بندورا زنده است یا مرده. به همین خاطر به خود او ایمیل می‌زنند:

ایمیل زدند که: «پروفسور بندورا. ما یه دعوای عظیم توی کلاس‌مون داریم که فقط شما می‌تونین جواب بدین. شما هنوز زنده‌این؟»

من ایمیل‌شان را جواب دادم که: «این ایمیل داره از اون دنیا ارسال میشه. ما این‌جا ایمیل داریم، اما فیس‌بوک نداریم!»

زندگی پربار و ثمربخش بندورا ۹۵ سال ادامه داشت و در نهایت، در ۲۶ جولای سال ۲۰۲۱ به علت نارسایی قلبی درگذشت. برای آشنایی بیشتر با بندورا می‌توانید فایل PDF زیر را که زندگینامه خودنوشت (اتوبیوگرافی)‌ بندورا است و بر روی سایت خودش هم منتشر شده (بنابراین تأیید خودش را دارد) دانلود کنید و بخوانید:

زندگینامه بندورا به قلم خودش (دانلود فایل PDF)

نظریه یادگیری اجتماعی

بندورا در دورانی فعالیت می‌کرد که دو رویکرد بزرگ و مهم با هم رقابت می‌کردند: روانشناسی رفتارگرا و روانشناسی شناختی. تفاوت نگاه آن‌ها  – با توضیحی مختصر و بسیار غیردقیق – به صورت زیر است:

◼️  روانشناسان رفتارگرا به رهبری اسکینر، با انتقاد از فروید و دیگر رویکردهای روانکاوانه، معتقد بودند که رفتارهای انسان (و سایر حیوانات) را می‌توان با تشویق‌ها و تنبیه‌هایی که دریافت می‌کنند و نیز با شرطی شدن تحلیل کرد. این رویکرد در روانشناسی تا نیمه‌های قرن بیستم بسیار قدرت گرفته بود. علتش هم واضح است. به جای حرف‌های روانکاوان که درستی و نادرستی‌اش با روش‌های علمی قابل‌سنجش نبود، ابزاری در اختیار قرار می‌داد تا نظریه‌های روانشناسی در آزمایشگاه و محیط واقعی سنجیده شوند. از نگاه اسکینر و روانشناسان رفتاری در آن دوران «یادگیری یعنی تغییر رفتار» و «تغییر رفتار هم با پاداش و تنبیه و شرطی شدن ایجاد می‌شود» و «اگر رفتار فرد امروز هیچ تفاوتی با رفتارش در گذشته نداشته باشد، نمی‌توانیم بگوییم او چیز تازه‌ای یاد گرفته است.»

◼️  روانشناسان شناختی که تقریباً از نیمه‌های قرن بیستم پا گرفته بودند و جوان‌تر بودند، معتقد بودند که قرار نیست از لج فروید و روانکاوان دیگر، به‌کلی منکر ذهن و ذهنیت شویم. ذهن انسان (و برخی از حیوانات) چیزی بیشتر از پاداش و تنبیه را می‌فهمد. فکر کردن، خیالبافی، تحلیل کردن و ده‌ها فرایند و محاسبهٔ دیگر می‌توانند روی رفتار تأثیر بگذارند.

بندورا مکتب رفتارگرایانه را به‌کلی نفی نمی‌کرد. اما معتقد بود که مفاهیمی مانند محرک، پاسخ، پاداش، تنبیه و شرطی‌سازی، به‌فرض که برای درک رفتارهای موش‌ها و کبوترها کافی باشد، برای درک پیچیدگی‌های انسان کافی نیست و ما به مدل‌های بیشتر و کامل‌تری نیاز داریم.

کاری که بندورا کرد این بود که یافته‌های هر دو رویکرد روانشناسی رفتارگرا و روانشناسی شناختی را کنار هم گذاشت و حاصلش چیزی شد که به نام نظریه یادگیری اجتماعی و اگر بخواهیم دقیق‌تر و جامع‌تر بگوییم، نظریه شناختی اجتماعی (social cognitive theory) می‌گویند.

نظریه شناختی اجتماعی به زبان ساده

توضیحی که در ادامه می‌آید، بسیار ساده‌شده است و طبیعاً از دقت کافی برخوردار نیست. اما برای شروع خوب است. بعد از این که آن را خواندید، سراغ جزئیات بیشتر می‌رویم:

نظریه شناختی اجتماعی به زبان ساده

نظریه شناختی اجتماعی این حرف رفتارگراها را تأیید می‌کند که انسان‌ها – مثل موش‌ها، کبوترها و سایر حیوانات – چیزهای بسیاری را از طریق تجربهٔ مستقیم یاد می‌گیرند (وقتی دستمان به ظرف داغ می‌خورد، دفعهٔ بعد مواظبیم). اما یادگیری انسان‌ها به تجربه مستقیم (اصطلاحاً: یادگیری از طریق تجربه) محدود نیست. ما از طریق مشاهده دیگران هم یاد می‌گیریم:

  • دست دوستم به ظرف داغ خورد و سوخت. مواظب باشم به ظرف دست نزنم.
  • دوستم ورزش کرد و بدن سالمی دارم. من هم باید ورزش کنم.
  • پدر و مادرم کتاب می‌خوانند. پس یکی از گزینه‌های گذران وقت، کتابخوانی است.

بنابراین بندورا اصطلاحات الگو / model» و «الگوبرداری / modeling» را هم به نظریه رفتارگرایی اضافه کرد تا راحت‌تر بتواند یادگیری در انسان را توضیح دهد. البته او در نظریه‌اش علاوه بر یادگیری مشاهده‌ای، ترکیب‌های پیچیده‌تری از «ذهن، محیط،‌ رفتار» را هم بررسی می‌‌کند.

بندورا همچنین تأکید می‌کند که یادگیری اجتماعی صرفاً از طریق تقلید نیست. بلکه انسان‌ها بر اساس تفسیرها و تحلیل‌های ذهنی‌شان به مشاهدات خود معنا می‌دهند و نتیجه را به عنوان آموخته ثبت می‌کنند (چند نفر را دیده‌ام که درس خواندند و پولدار نشد. ظاهراً پولدار شدن به درس خواندن ربطی ندارد). این نوع یادگیری را می‌توانیم یادگیری شناختی بنامیم.

احتمالاً حالا برایتان شفاف‌تر است که چرا نظریه بندورا را نظریه یادگیری شناختی اجتماعی می‌نامند. کلمهٔ شناختی به تحلیل‌های ذهنی اشاره دارد و کلمهٔ اجتماعی به آن‌چه ما در محیط و رفتار دیگران (جامعهٔ اطراف خود)‌ می‌بینیم.

عکس یک انسان و میمون رو در روی هم که هر دو زبان خود را از دهانشان درآورده‌اند

عکس George McGavin – عکاس: Rosie Thomas از BBC

نظریه بندورا، سیستمی از نظریه‌ها است

یک نکتهٔ مهم را هم به خاطر داشته باشید. نظریه شناختی اجتماعی بندورا یک مجموعه از خرده‌نظریه‌ها است. یعنی او فقط یک حرف کلی یا یک نظریه مطرح نکرده است. بلکه تعدادی مدل، نظریه و پژوهش را کنار هم قرار داده و در طول عمر خود، دائماً به آن‌ها افزوده است. بنابراین وقتی ما از بندورا و نظریه بندورا حرف می‌زنیم، در واقع با «سیستمی از نظریه‌های مرتبط» مواجه هستیم.

در میان نظریه‌هایی که در متمم آموزش داده شده، نزدیک‌ترین نظریه‌ها به این سبک، نظریه هدف گذاری (لاک و لیثام)‌ و نظریه خودتعیین گری (رایان و دسی) هستند. در آن دو نظریه هم، ما با یک تئوری روبه‌رو نیستیم. بلکه مجموعه‌ای از تئوری‌ها و مدل‌ها زیر یک چتر در کنار هم قرار گرفته‌اند و یک سیستم تئوریک را ساخته‌اند.

اهمیت نظریه یادگیری اجتماعی بندورا

دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکان‌پذیر است.

بخش دوم | اهمیت نگاه بندورا در عصر دیجیتال و شبکه های اجتماعی

دو روند مهم در سال‌های اخیر به وجود آمده که دوباره بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی را در مرکز توجه قرار داده است:

  • رواج بازیهای کامپیوتری
  • گسترش تکنولوژی دیجیتال و شبکه های اجتماعی

این روزها بسیاری از کودکان ما سرگرم بازی‌های کامپیوتری هستند. نه‌فقط گذران وقت با بازی. بلکه فراتر از آن: گیمر (gamer) بودن به عنوان یک هویت. ما کودکان و نوجوانان بسیاری را می‌شناسیم که خود را به‌عنوان گیمر معرفی کرده و حتی مسیر شغلی خود را هم در این حوزه تصور می‌کنند.

طبیعی است از یک سو والدین می‌پرسند: «بازی‌هایی که فرزند من امروز انتخاب می‌کند، تا چه حد و به چه شکل بر شخصیت او تأثیر می‌گذارد؟» سیاستمداران و سیاست‌گذاران هم می‌پرسند: «اگر بازی بر شخصیت و مدل ذهنی تأثیر می‌گذارد، ما پول‌هایمان را به حوزهٔ بازی سرازیر کنیم و آن‌چه را می‌خواهیم در زمین ذهن جوانان بکاریم، در بازی‌ها تعبیه کنیم.»

در کنار این سوال‌های عمومی، موضوع حساس ترویج خشونت توسط رسانه‌ها، فیلم‌ها و بازی‌های کامپیوتری هم مثل گذشته و بیش از گذشته در مرکز توجه است.

مسئله شبکه‌های اجتماعی هم سوال‌ها و دغدغه‌های خاص خود را ایجاد کرده. این سوال، هم در مورد کودکان و هم بزرگسالان مطرح است که شبکه های اجتماعی و به‌طور خاص اینفلوئنسرها چه تأثیری بر شخصیت، مدل ذهنی، نگرش و خلق‌و‌خوی ما دارند؟ رفتارهای ما تا چه حد تحت تأثیر رفتارها و داده‌هایی که از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیجیتال دریافت می‌کنیم قرار می‌گیرد؟

این نوع بحث‌ها و دغدغه‌ها باعث شده مخالفان و موافقان ابزارهای مدرن ارتباطی، چه برای نقد و چه برای کسب تأیید، به‌سراغ حرف‌ها و مطالعات و دیدگاه‌های بندورا و پژوهشگران علاقه‌مند به یادگیری شناختی اجتماعی بروند.

بخش سوم | پادکستها، سخنرانی های انگیزشی، برنامه های توسعه فردی

بخش بزرگی از تولید محتوا در زمینهٔ توسعه فردی به مصاحبه با افراد موفق اختصاص دارد. آن‌ها معمولاً از زندگی خود، تجربه‌هایشان، تصمیم‌ها و دستاوردهایشان می‌گویند. حتی در همین زبان فارسی خودمان هم صدها پادکست با چنین موضوعاتی وجود دارد.

معمولاً‌ منتقدان می‌گویند: این نوع مصاحبه‌ها، سمینارها و پادکست‌ها مفید نیستند و بیشتر جنبهٔ انگیزشی دارند. تولیدکنندگان هم اصرار می‌کنند که برنامه‌هایشان مفید است و به انتقال تجربه و معرفی الگوهای مناسب کمک می‌‌کند.

حداقل حرفی که بندورا در جنگ این دو اردوگاه فکری دارد این است که تجربهٔ دیگران «به‌صورت بالقوه» می‌تواند منبعی برای یادگیری باشد. در واقع، بندورا، در سمت تولیدکنندگان محتوا، برگزارکنندگان سمینارها و تهیه‌کنندگان مستندها می‌ایستد. اما فراموش نکنیم که او به‌همین سادگی حکم قطعی نمی‌دهد. مطالعات بندورا و هم‌فکرانش، پر از اما‌ و‌ اگر است. اما به‌هرحال، هزاران پژوهش که زیر چتر نظریه بندورا انجام شده به ما می‌گوید:‌ شما نمی‌توانید ارزش این نوع برنامه‌های انتقال تجربه را چشم‌بسته رد کنید.

دستاوردهای بندورا فراتر از این‌هاست. اگر با نظریه یادگیری شناختی اجتماعی بندورا آشنا شوید، می‌توانید بهتر تشخیص دهید که کدام برنامه‌ها بیشتر می‌تواند مفید باشد و احتمال اثربخشی کدام‌یک کمتر است.

این یکی دیگر از وجوه اهمیت نظریه یادگیری اجتماعی بندورا در دوران معاصر است.

بخش چهارم | خودکارآمدی

گفتیم که بندورا معتقد است رفتار یک جنبهٔ شناختی (ذهنی)‌ هم دارد. یعنی اگر قرار است شما کاری انجام دهید، باید در ذهن‌تان به این نتیجه رسیده باشید که «می‌توانید» این کار را انجام دهید. یا لااقل، معتقد باشید که «ممکن است» تلاش شما نتیجه بدهد.

بندورا در همین راستا مفهوم «self-efficacy» را مطرح کرد که در فارسی به «خودکارآمدی» ترجمه شده است. خودکارآمدی بسیار به «اعتماد به نفس» نزدیک است. تنها ویژگی‌اش در این است که در یک زمینهٔ خاص تعریف می‌شود. مثلاً:

  • اعتماد به نفس در سخنرانی
  • اعتماد به نفس در نوشتن
  • اعتماد به نفس در ایجاد رابطه با جنس مخالف

همه می‌دانیم که در بسیاری از فعالیت‌ها، اعتماد به نفس نقش مهمی دارد. از جمله: در شروع آن فعالیت،‌ در ادامه دادنش، و در مواجهه با شکست. به این مثال که دربارهٔ خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه است توجه کنید (+):

فرض کنید دانشجویی معتقد است که توانایی او در یادگیری دروس دانشگاهی و رسیدن به شایستگی‌ها و مهارت‌هایی که دانشگاه از او انتظار دارد زیاد است (خودکارآمدی بالا).

در مقابل دانشجوی دیگری بر این باور است که توانایی او در یادگیری، کمتر از چیزی است که برای دانشگاه لازم است و همین‌طور، فکر می‌کند که به سادگی نمی‌تواند به شایستگی‌ها و مهارت‌هایی که دانشگاه از او انتظار دارد برسد (خودکارآمدی پایین).

بندورا و هم‌فکران او، با سال‌ها مطالعه و مجموعه‌ی گسترده‌ای از تحقیقات نشان داده‌اند که این باور می‌تواند از جهات مختلف روی تصمیم‌ها و رفتار آن دانشجو تأثیر بگذارد. از جمله این‌که چه درس‌هایی بخواند، چقدر درس بخواند، اگر شکست خورد یا نمره‌ی خوبی کسب نکرد، چقدر ادامه بدهد.

بر همین اساس می‌شود نتیجه گرفت که باور فرد به توانایی‌های خود (مستقل از این‌که چنین باوری چقدر درست یا نادرست باشد) می‌تواند روی دستاوردهایی که در نهایت کسب می‌کند تأثیرگذار باشد.

با این توضیح، اولین کار مهم بندورا در این زمینه این بود که مفهوم اعتماد به نفس را شفاف‌تر کرد و یادمان داد که به جای حرف زدن کلی از اعتماد به نفس، بگویید که اعتماد به نفس در این زمینه یا آن زمینه.

کار دوم او در زمینهٔ اعتماد به نفس، بر پایهٔ نظریه یادگیری اجتماعی بود. تحقیقات بندورا نشان داد که قرار نیست برای افزایش اعتماد به نفس، حتماً خود ما کاری را تجربه کرده باشیم. در بسیاری از مواقع، اگر ببینیم کسی که شبیه ماست در انجام کاری موفق شده،‌ اعتماد به نفس ما هم افزایش می‌یابد.

با اطمینان می‌توان گفت اگر بخواهید در چارچوب علمی و به‌دور از مباحث زرد و بی‌پایه، با اعتماد به نفس و تقویت اعتماد به نفس آشنا شوید، مطالعه آثار بندورا از معتبرترین گزینه‌های شماست.

ما دو درس از سلسله درس‌های عزت نفس متمم را به تعریف اعتماد به نفس (در واقع: تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس) و نیز افزایش اعتماد به نفس اختصاص داده‌ایم که هر دو بر پایهٔ حرف‌های بندورا تدوین شده‌اند:

بخش پنجم | هدف گذاری

با توضیحاتی که تا این‌جا گفته شد، به‌سادگی حدس می‌زنید چرا رابطهٔ معرفی آلبرت بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی او با مجموعه درس‌های هدف گذاری متمم چیست (البته که می‌شد این معرفی را در درس کوچینگ و برخی درس‌های دیگر هم گنجاند).

وقتی از نقش اطرافیان در هدف گذاری حرف می‌زنیم، وقتی به تأثیر الگوها در انتخاب هدف می‌پردازیم، وقتی می‌خواهیم از نقش فرهنگ در سبک هدف گذاری حرف بزنیم، وقتی می‌خواهیم بگوییم چه عواملی باعث می‌شود یک هدف مشخص را دنبال یا رها کنیم، یکی از بهترین‌ تکیه‌گاه‌های ما نظریه یادگیری شناختی اجتماعی بندورا است.

کتابهای آلبرت بندورا

آلبرت بندورا کتابهای بسیاری نوشته که از جمله آن‌ها می‌توان به عناوین زیر اشاره کرد:

خودکارآمدی: تمرین کنترل بر خود یا Self-efficacy

بنیادهای اجتماعی فکر و عمل یا Social Foundations of Thought and Action

نظریه یادگیری اجتماعی یا Social Learning Theory

خودکارآمدی در جوامع در حال تغییر یا Self-efficacy in changing societies (مجموعه مقالات با نظارت بندورا)

خشونت: تحلیلی از منظر یادگیری اجتماعی یا Aggression: A Social Learning Analysis

اما در کنار کتابهای بالا، یکی از کارهای جالب او، نگارش و انتشار کتابی ۶۰۰ صفحه‌ای در سن نود سالگی است (سال ۲۰۱۵).

Moral Disengagement - Albert Bandura - Book Cover

بی‌قیدی نسبت به اخلاق (Moral Disengagement) کتابی علمی و خواندنی است و به این مسئله می‌پردازد که انسان‌ها چگونه خود را برای بی‌اخلاقی قانع می‌کنند.

بندورا در مقدمه‌ی کتاب خود می‌گوید:

بیشتر دانشمندان، محققان و نویسندگان به این مسئله می‌پردازند که چه انگیزاننده‌هایی باعث می‌شود انسان‌ها رفتارهای غیراخلاقی انجام دهند.

اما سوال مهم دیگری هم وجود دارد که من به آن می‌پردازم:

کسی که کار غیراخلاقی انجام می‌دهد، چگونه با خود کنار می‌آید و پس از انجام این کارها، زندگی عادی خود را ادامه می‌دهد؟

توجه به این مسئله می‌تواند راهگشای ترویج رفتارهای اخلاقی در جوامع باشد.

محدودیت در دسترسی به مجموعه‌ درس‌های هدف گذاری

دسترسی کامل به این درس و ۳۷ درس دیگر دربارهٔ هدف گذاری برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۸۹۲۳ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۵۵۴۸ تمرین در درس‌های هدف گذاری ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۳۷ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  کوچینگ  |  مشاوره مدیریت  |  پرسونال برندینگ

  مدیریت زمان  |  انضباط شخصی  |  برنامه ریزی

  مهارت یادگیری  |  استعدادیابی  |  مسیر شغلی

  خودشناسی  |  افزایش عزت نفس |  | تصمیم گیری

  مذاکره  |  کار تیمی  |  گزارش نویسی

  دوره MBA (مطالعهٔ منظم درس‌ها)

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

محصول آموزشی مرتبط

دوره صوتی آموزش هدف گذاری (هشت ساعت)

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هدف گذاری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه هدف گذاری

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۶ نظر برای آلبرت بندورا کیست؟ | نظریه یادگیری اجتماعی بندورا چه می گوید؟

  1. سامان غذبانی گفت: (عضو ویژه)

    مدل سازی انسان نه اونقدر ساده که نتایج بی ربط و بدردنخور به بار بیاره و اونقدر پیچیده که هزینه بررسی و آزمایش اون باور پذیر نباشه، یک مدل سازی در حد توان ساده و کاربردی که با تجربه و حس چکش کاری شده!
    این دریافتی من از مدل بندورا بود و مدلی که خودم توی بیشتر پروژه های کاری پیاده میکنم حالا چه آگاهانه ، چه ناخودآگاه ، سعی میکنم چیزی رو اندازه بگیرم که بیشتر تاثیر در نتیجه عملکرد رو داشته باشه و با تجربه و حس خودم نمیذارم از مسیر خارج بشه.

  2. محسن شیروانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    من با خوندن جمله ای در این درس، یاد احمد اخوت افتادم.
    این‌‌که کودکی اش و مشاهدۀ رفتار پدر و مادرش، چگونه بر اون تاثیر گذاشته.
    جوری که به آمریکا رفته و دکتری گرفته و آثار متعددی رو به چاپ رسونده و اینک، ما ایشون رو با عناوینی مثل داستان‌نویس، داستان‌شناس، مترجم، زبان‌شناس و منتقد ادبی می شناسیم.
     
     جملۀ مورد اشاره ام در این درس:
    “ما از طریق مشاهده دیگران هم یاد می‌گیریم.
    [به طور مثال:]پدر و مادرم کتاب می‌خوانند. پس یکی از گزینه‌های گذران وقت، کتابخوانی است.”
     
    خاطرات احمد اخوت از کودکی اش و مشاهدۀ رفتار والدینش:
    “تصویری که از کودکی ام در ذهنم مانده، این است که پدرم همیشه در حال نوشتن بود. او با این‌که تاجر بود، علاقه زیادی به کتاب‌های مذهبی و یادداشت‌برداری از کتاب‌های خطی داشت. تصویری که از پدرم در ذهنم مانده، همان تصویر دست اوست که در حال نوشتن است. البته پدرم زمانی که من هشت‌ساله بودم، از دنیا رفت. مادرم نیز علاقۀ زیادی به خواندن رمان داشت و هنوز از او یک کتابخانه کوچک که بیش‌تر کتاب‌های آن رمان هستند، برای من باقی مانده است؛ بنابراین تأثیر خانواده بخصوص پدر و مادرم برای شکل‌گیری علاقه‌ام به سمت داستان‌نویسی زیاد بوده است.(+)”
     
    پی نوشت: اگر که براساس پژوهش های معتبر و مستدل، مشاهدۀ رفتار دیگران بر یادگیری تاثیر میذاره، من بعنوان والد، چه رفتارهایی رو دارم در محیط خونه از خودم بروز میدم و حواسم نیست که فرزندم داره با مشاهدۀ این رفتارها، ازم یاد می گیره؟
     
    من که فرزندی ندارم و مجردم؛ ولی  فکر می کنم این جنبه از حرف های بندورا رو، اون دسته از دوستان متممی ای که فرزندی دارند و یا قصدی برای فرزندآوری در آینده دارن، باید جدی بگیرند.

  3. محسن شیروانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    در این درس، به آخرین کتاب آلبرت بندروا اشاره شد که در سن ۹۰ سالگی نوشته.
    این کتاب، توسط “نشر ارجمند” ترجمه  شده.(بی تفاوتی اخلاقی )