کتاب از نو (Hit Refresh) | ساتیا نادلا
رسم است که مدیران کسب و کارهای بزرگ جهان، پس از چند دهه مدیریت یا در دوران بازنشستگی، کتاب بنویسند و از تجربیات و آموختهها و دیدگاه و نگرش خود سخن بگویند.
در میان مدیران کلاسیک، جک ولش با کتاب آیین پیروزی نمونهی این رویکرد است و در میان مدیران حوزهی فناوری هم، میتوان اریک اشمیت را مثال زد که در سالهای گذشته، کتابهای عصر جدید دیجیتال (The New Digital Age) و مربی تریلیون دلاری را منتشر کرده است.
بر این اساس، شاید بتوان گفت ساتیا نادلا کمی زودهنگام دست به انتشار کتاب زده است. او در سال ۲۰۱۴ بعد از استیو بالمر در جایگاه مدیرعامل مایکروسافت قرار گرفت و تنها سه سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۷، کتاب Hit Refresh را منتشر کرد.
کتابی که کوروش بهرنگ با همکاری #انتشارات آریانا آن را به فارسی ترجمه کرده و با عنوان از نو به بازار عرضه کرده است.
اگر از علاقهمندان #داستانهای کسب و کار بوده و کمی هم با دنیای اینترنت و تکنولوژی آشنا باشید، احتمالاً این کتاب میتواند برایتان جذاب باشد.
ساتیا نادلا در این کتاب به چهار موضوع اصلی پرداخته است. یکی از این موضوعات، زندگی شخصی اوست و اینکه زندگیاش چگونه از حیدرآباد هند به رِدموند آمریکا میرسد.
موضوع دیگری که در کنار این روایت شخصی مطرح شده، روایت سالهای کار او در مایکروسافت است. او از سال ۱۹۹۲ در مایکروسافت مشغول به کار شده و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی میکند تا به جایگاه مدیرعامل مایکروسافت میرسد.
نادلا در این کتاب، به موضوع سومی هم پرداخته و آن، تحلیل آیندهی تکنولوژی است و اینکه به گمان او، در طی دهههای آینده تکنولوژی چه مسیری را طی خواهد کرد.
او البته تأکید میکند که: «کسی که میگوید میتواند مسیر دقیق فناوری را با دقت بالایی پیشبینی کند قابلاعتماد نیست.» اما حداقل در حد یک تحلیل کلی، به واقعیت ترکیبی (Mixed Reality)، هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) و رایانش کوانتومی (Quantum Computing) به عنوان سه جریان اصلی تکنولوژی در آیندهی پیش رو اشاره میکند.
کتاب از نو محور چهارمی هم دارد که نادلا در آن، از مسئولیتهای شرکتهای بزرگ چندملیتی صحبت میکند و توضیح میدهد که این شرکتها، باید زمینهی رشد اقتصادی را برای همهی ملتها و کشورها فراهم کرده و به کاهش تبعیض و بیعدالتی کمک کنند.
این محور آخر، کمی شبیه بیانیههای شعارگونهای است که هر روزه در جلسات سران سیاسی و اقتصادی دنیا میشنویم و اگر در زمرهی کسانی باشید که نسبت به حسننیت شرکتهای بزرگ و قدرتمند اقتصادی خوشبین نیستند، احتمالاً خواندن این بیانیههای طولانی برایتان خوشایند نخواهد بود.
تجربهی مدیریت شرکتهای بزرگ
کتاب از نو، تجربهی مدیریت شرکتهای بزرگ را پیش روی خواننده ترسیم میکند: زندگی مدیرانی که باید تصمیمهای میلیارد دلاری بگیرند و دههاهزارنفر را مدیریت کنند.
این همان شکلی از زندگی است که معمولاً آن را به نام Corporate Life میشناسند.
اگر در یک کسب و کار کوچک یا یک سازمان محلی فعالیت میکنید، ممکن است مشاهدهی نمایشِ زندگی یک مدیر در چنین مقیاسی برایتان جذاب نباشد.
اما از سوی دیگر، اگر دوست دارید که از موضع مدیر یک شرکت بزرگ به دنیا نگاه کنید و با دغدغهها و چالشها و سبک زندگی چنین افرادی آشنا شوید، کتاب از نو میتواند گزینهی مناسبی باشد.
البته کمی آشنایی با اصطلاحات تخصصی دنیای اینترنت و تکنولوژی، قطعاً میتواند به شیرینیِ مطالعهی کتاب بیفزاید.
بخشهای کوتاهی از کتاب از نو
حدود بیست سال پیش وقتی که جوان بودم، نداشتن همدلی داشت به قیمت نپیوستنم به مایکروسافت تمام میشد.
با نگاهی به روند مصاحبهی خودم در چندین دههی پیش، به یاد میآورم که پس از یک روز کامل مصاحبه با مدیران و رهبران مهندسی در زمینههای مختلف، که بردباری و دانش تخصصی مرا آزمودند، با ریچارد تیت آشنا شدم.
او مدیری در حال ترقی بود که رفت و شرکت تولید بازی کرانیوم را بنیان نهاد. ریچاد از من نخواست که یک مسئلهی مهندسی را روی وایتبرد حل کنم یا دربارهی برنامهی کدنویسی پیچیدهای صحبت کنم. دربارهی تجارت گذشته یا سوابق تحصیلیام مرا سین جیم نکرد. او یک سوال ساده داشت.
سوالش این بود: «تصور کن نوزادی را میبینی که در خیابان رها شده است و گریه میکند. چه کار میکنی؟»
بدون آنکه سبک و سنگین کنم، پاسخ دادم، «با پلیس تماس میگیرم.»
ریچارد مرا به بیرون دفترش برد و دستش را روی شانهام گذاشت و گفت، «تو به قدری همدلی در خودت نیاز داری بچه جان. اگر دیدی کودکی در خیابان رها شده و دارد گریه میکند، کودک را از زمین بردار.»
ریشههای مایکروسافت و فلسفهی وجود آن فراگیر کردن استفاده از رایانه بود، یعنی هدفش این بود که همگان به آن دسترسی داشته باشند. «روی هر میز کار و در هر خانه یک رایانه» مأموریت آغازین ما بود. این چیزی بود که فرهنگ ما را تعریف میکرد، اما اکنون شرایط خیلی تغییر کرده است.
امروز، بر روی اکثر میزهای کار و در اکثر خانهها رایانه هست و اکثر مردم تلفن همراه هوشمند دارند. ما از بسیاری جهات موفق بودیم، اما در بسیاری از موارد دیگر عقب مانده بودیم. فروش رایانهها کم شده بود و از دنیای تلفن همراه به طور چشمگیری عقب مانده بودیم.
در جستجوی اینترنتی عقب بودیم و در صنعت بازی، نیاز به رشد دوباره داشتیم.
نیازمند ایجاد همدلی عمیقتری با مشتریان و نیازهای ناگفته و برآورده نشدهشان بودیم. وقت آن رسیده بود که برای حرکتی نوشده دستبهکار شویم.
پس از چند دهه رشد ثابت در فروش رایانههای شخصی در سراسر جهان، فروش به اوج خود رسیده بود و در آن زمان در حال سقوط بود.
تعداد محمولههای رایانههای شخصی حدود ۷۰ میلیون بود، در حالی که محمولههای گوشیهای هوشمند به بیش از ۳۵۰ میلیون رسیده بود. این خبر بدی برای مایکروسافت بود.
هر رایانهی شخصی فروختهشده به معنای پرداخت حق امتیاز به مایکروسافت بود. و بدتر از همه اینکه نه فقط فروش رایانهها کاهش یافته بود، بلکه محبوبیت ویندوز ۸ نیز، که هجده ماه پیش روانهی بازار شده بود در حال سقوط بود.
در همین حال، سیستمهای عامل اندروید و اپل در حال اوجگیری بودند، که انعکاسدهندهی انفجار گوشیهای هوشمندی بود که ما در مایکروسافت نتوانسته بودیم در آن موفق شویم و به سختی توانسته بودیم در این بازار حضور داشته باشیم.
در نتیجه، سهام مایکروسافت که مدتها سرمایهگذاری ایمن و پربازده بود، برای سالها در حال درجا زدن بود.
در درون سازمان هم داستان همانقدر ترسناک بود. در آن سال، نظرسنجی سالانه از کارکنانمان نشان داد که بیشتر کارکنان فکر نمیکردند که در مسیر درست پیش میرویم و تواناییمان برای نوآوری را زیر سوال بردند.
… آنها معتقد بودند که فقط یک نفر از بیرون میتواند شرکت را در مسیر درست قرار دهد. هیچیک از نامهای موجود در لیست نامزدهای احتمالی مدیرعاملی، از جمله من، آنها را به وجد نمیآورد.
«صنعت ما به سنت احترام نمیگذارد. چیزی که به آن احترام میگذارد نوآوری است. این چالش جمعی ماست تا مایکروسافت را در تلفن همراه و ابر (Cloud) در جهان شکوفا کنیم.»
اگر در آن روز فقط یک موضوع بود که میخواستم بر آن تأکید کنم، آن موضوع این بود که بفهمیم اگر مایکروسافت از بین برود، دنیا چه چیزی را از دست خواهد داد.
ما باید به خودمان دربارهی این پاسخگو باشیم که ماهیت شرکت چیست و چرا ما وجود داریم.
من به همکارانم گفتم که دربارهی رشد مالی شرکت صحبت نمیکنم. دربارهی رشد فردیمان صحبت میکنم.
ما به منزلهی شرکت رشد خواهیم کرد اگر همه به تنهایی در نقش و زندگی خود رشد کنند.
دو دهه پیش از آن، عرضهی ویندوز ۹۵، با آهنگ پسزمینهی گرانقیمت خود، «من را روشن کنِ» رولینگ استونز، جشنوارهی خردهفروشیها و هیجان زیاد رسانهها، به عرضهی نرمافزاری بزرگ و بزرگتر کمک کرده بود.
رقبا سعی کردند تا رویدادهای معرفی محصول خود را با کیفیت بهتر و هر چه جذابتر برگزار کنند تا امیدوار باشند که مشتریان را به خرید ترغیب کنند. اما این موضوع برای آن زمان بود و اکنون اوضاع فرق دارد.
… عرضهی ویندوز ۱۰ دربارهی یک محصول نبود؛ دربارهی مأموریت ما بود. و اگر قصد داریم هر فردی در این سیاره را توانمند سازیم، چرا به سمت دیگر سیاره نرویم و آن را به واقعیت تبدیل نکنیم؟
… چه راه بهتری برای نشان دادن مأموریت جدید و فرهنگ در حال ظهورمان از بودن در شرق آفریقا، منطقهای که چالشها و فرصتهای فناوری را برای تحول و ایجاد رشد اقتصادی نمایندگی میکند؟
اگر چه شاید نمیشد تمام دوربینهای تلویزیونی را که قبلاً ما را پوشش خبری میدادند در کنار خود داشته باشیم، ولی میشد تمایل خود را برای درک شرایط همهی مشتریان نشان دهیم.
… عرضهی ویندوز ۱۰ در کنیا رویکرد جهانیتری برای شرکت به همراه داشت و همچنین درسهای ارزشمندی به ما آموخت.
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری داستان کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- داستان کسب و کار | داستان برندها و مدیران مطرح جهان
- نکاتی در بررسی مطالعههای موردی
- نگاهی به تاریخچه ژیلت و بیک
- داستان کسب و کار – سواروفسکی و تغییر صنعت
- ارتقای کارکنان بر اساس «توانمندی» یا «زیبایی؟»
- داستان کسب و کار – چالش استراتژیک در تاریخچه IBM
- تاریخچه نوتلا و مالیات نوتلا (داستان کسب و کار)
- داستان کسب و کار: امریکن اکسپرس، درسهاییبرایما
- برند مون بلان -داستان کسب و کار
- داستان کسب و کار: ۳M و ادعای انکارناپذیر یک قرن نوآوری
- داستان کسب و کار: مرسدس بنز AMG
- پاول دوروف و نرم افزار پیام رسان تلگرام
- تاریخچه برند لویی ویتون و استراتژی قیمت گذاری محصولات لوکس
- کارلوس گوسن – مدیر تحول آفرین صنعت خودرو
- رنو نیسان – یک ازدواج بین دو تولیدکننده
- کداک اکترا – یک بازگشت نامناسب و مثالی مناسب از استراتژی ساندویچ
- فاکس کان – شرکتی که از IBM و Google و Microsoft بزرگتر است
- بوئینگ ۷۳۷ مکس | تغییر تدریجی را تا کجا باید ادامه داد؟
- گوپرو GoPro | داستان اوج و فرود کسب و کار دوربینهای اکشن
- PatientsLikeMe | شبکه اجتماعی تخصصی بیماران
- کفش تامز | آیا این سبک کارآفرینی اجتماعی را میپسندید؟
- کتاب پیکان سرنوشت ما | خاطرات احمد خیامی به کوشش مهدی خیامی
- کتاب از نو (Hit Refresh) | ساتیا نادلا
- صفحه کلید QWERTY | درباره تاریخچه چیدمان صفحه کلید چه میدانیم؟
- توقف تولید گوشی موبایل ال جی | وقتی نوآوری به تنهایی کافی نیست
- بازی تتریس | وقتی یک دولت بزرگ درگیر یک بازی کوچک میشود
- شرکت نورالینک | ایده ایلان ماسک برای اتصال الکتریکی مغز و کامپیوتر
- کتاب خون نحس | الیزابت هولمز و ظهور و سقوط ترانوس
- داستان +CNN | شکست استارتاپ یک ماهه!
- لیسترین | چرا این دهان شویه طعم بد دارد؟
- داستان تویوتا | چگونه شرکت تویوتا گرفتار بحران شد؟
- یک استارت آپ جدید در زمینه مد و لباس
- طرح پانزی چیست؟ | چارلز پانزی چگونه به نماد این نوع کلاهبرداری تبدیل شد؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : حسین ریحانی
من عاشق ساتیا نادلا هستم. حس میکنم در میان شیفتگان فناوری هنوز به آن جایگاهی که باید نرسیده و مثل دیگران یک سلبریتی فناوری نشده. ولی در نگاه من اگر مایکروسافت الان به یک شرکت نوآور و فناور تبدیل شده و از آن دوران مخوف ویندوز 8 استیو بالمر فاصله زیادی گرفته مدیون تلاش ها و استراتژی های ساتیا نادلا هست.
با شنیدن اسمش چند موضوع بزرگ و اصلی را به یاد می آورم: یکی تبدیل ویندوز از یک نرم افزار (که هر چند سال یک بار به بازار عرضه می شد) به یک سرویس و سپس تجمیع کلیه سیستم عامل های پلتفرم های مختلف در یک سرویس. (که خود این مساله یک موضوع مفصل هست و میشه ساعت ها درباره اش صحبت کرد)
دوم تعدیل نیروی بزرگ مایکروسافت (18 هزار نفر) و تبدیل آن موجود فشل و سنگین به یک سازمان نسبتا چابک در سال 2014. هنوز بندهای نامه ساتیا نادلا که در ایمیل سازمانی به کارمندان مایکروسافت زده بود در خاطرم مانده. هنوز هم وقتی مشکلات آپدیت های جدید ویندوز 10 را در سرخط خبرها می خوانم، باز ذهنم به یاد آن تعدیل نیرو می افتد. یک حرکت کاملا استراتژیک که هزینه های بسیاری به مایکروسافت وارد کرد، ولی در دراز مدت کاملا ضروری بودنش را نشان داد.
سوم فعالیت هایی که مایکروسافت در زمینه سخت افزار انجام داد. سرمایه گذاری اساسی بر روی آزمایشگاه های تکنولوژیک که پروتوتایپ ها در چند روز ساخته می شوند و محصولاتی نظیر سرفیس پرو، هولو لنز و ایکس باکس اس از آن آزمایشگاه ها بیرون آمده (در مورد این آزمایشگاه سری اینجا بخوانید)
مساله دیگه ای که به ذهنم می رسه عملگرا و پراگماتیست بودن نادلا هست. شاید مایکروسافت استیو بالمر چنان ایده آل گرا بود که هیچ وقت به خواب هم نمی دید که گوشی های اندرویدی تولید کنه، مرورگر بر پایه کرومیوم بسازه و ساب سیستم لینوکسی (WSL) بر روی ویندوزش نصب بشه و حتی از Bash Shell پشتیبانی کنه. اینها همه زیرنظر نادلا بود و تیزبینی نگاه او و زیردستانش که شرایط موجود را می پذیرفتند و سعی در همراه شدن با موج رو داشتند.